"... من همانطور که به مرزهای میان کشورها معتقد نیستم، به مرزهای میان انسانها هم اعتقادی ندارم. ملت در نظر من گروهی از مردماند که فقط دارای درد مشترکی هستند، و تیپی که هم که به آن اصالت قائلام، تیپی است که به معانی اخلاقی و انسانی مطلق، حتی از یک مذهب خاص متکی هستند یا نیستند. بنابراین، تنها دو ملت وجود دارد: یکی آنها که درد مشترکی دارند، و دیگر آنها که بیدردند. و دو تیپ وجود دارد: یکی، آنها که در مرز انسانیت و احساس عرفانی و اخلاقی زندگی میکنند، و دیگر، آنکه خارج از این مرز است. از این نظر است که واقعا امروز همان اندازه که به ابوذر غفاری صحابی پیغمبر مومنام و از تصور او لذت میبرم، چارلی چاپلین هم که درست در همین مرز او زندگیی هنری و کمیک خود را تمام میکند، محبوب من است. او هم یار دلسوز بشر است. او هم همهی عمر به معانیی مطلق انسانی، به جامعهی بشری، و به سرنوشت انسان وفادار مانده است. من مدتها است در روح خودم تمرین کردهام تا این حالت به صورت طبیعیی من در آید، تا دیوارهای محکم محیط محدود کمعمق خودم را بشکنم، تا در تعقیب افکار از این زیرزمین به آن زیرزمین نخزم، و بر روی بالکن بلندی بیایم و دنیا را ببینم..."
دکتر علی شریعتی (مجموعه آثار ۳۴ | نامهها | ص ۶۸)
وقتی وارد می شوی لباست معرف توست ، وقتی می روی حرفهایت!
قسمتی از کتاب آناکارنینا از لئو تولستوی
(09-24-2013 08:13 AM)مهدی گل محمدی نوشته شده توسط: [ -> ] (09-24-2013 12:44 AM)MARYAR نوشته شده توسط: [ -> ]خوش بحالتون داداشییییییییییی ما که اینجا هنوز بارون ندیدیم
من که آرزومه بارون بگیره با آقای مدیر بریم قدمی بزنیم زیر شر شر بارون
با خانم صدفی چی؟؟؟؟؟
شعر نمیخواستید بگید؟؟؟
میبینم که باز دارید پشت سر من حرف میزنید
چرا حسودیتون میشه واقعا من و مریم اینقدر بهم عشق میورزیم واقعا چرا دوستان؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
دوستان می خوام خبر از تک خوری دو دوست انجمنی بدممممممممم
عمو هوشنگگگگ و مهدیییییی
تنهایی رفتن خونه خانواده کاظمییییی
به منم الان گفتن!!!!!
یه دیوار بتنی به من بدید سرمو بکوبم به دیوارررررررر اینا آقای مدیرا از من گرفتنننننننننننن
اینجا شورایی دادگاهی نداره؟؟؟
وام بگیرید خوبه مخصوصا اگر نرخ سود وام از نرخ تورم کمتر باشه.البته اگر وام رو صرف چشم و هم چشمی نکنی .و باهاش کار کنی.
(09-24-2013 10:05 PM)MARYAR نوشته شده توسط: [ -> ]دوستان می خوام خبر از تک خوری دو دوست انجمنی بدممممممممم
عمو هوشنگگگگ و مهدیییییی
تنهایی رفتن خونه خانواده کاظمییییی
به منم الان گفتن!!!!!
یه دیوار بتنی به من بدید سرمو بکوبم به دیوارررررررر اینا آقای مدیرا از من گرفتنننننننننننن
اینجا شورایی دادگاهی نداره؟؟؟
دختر گلم , باور بفرمائید بدون برنامه بود. کار در راهکار طول کشید و چون دیر وقت بود جناب کاظمی ادمین عزیز و دوست داشتنی انجمن با زور ما را منزل برد. اینک با کامپیوتر ایشان این پست را نوشتم.
سلام دوستان عزیز
شبتون بخیر
ووووووووووووووووووووواقعا جاتون خالیه....
چه پذیرایی ای چه صفایی...دوستان راهکاری امشب طی یک اقدام اتفاقی کنار هم جمع شدند.
خیلی داره خوش میگذره....
جای همتون خالیه......
الان داریم آماده میشیم برای شام....بوهای خیلی خوبی میاد ولی فعلا نتونستم بفهمم غذا چیه....
میوه هایی که خوردیم به ترتیب:
انگور - سیب -هلو -شلیل-هندوانه-خیار
بچه ها میگفتن مهدی چرا میوه نمیخوری؟؟؟چقدر کم غذا شدی؟؟؟
بندگان خدا نمیدونن که من برنامه اصلیم رو برا شام گذاشتم...
جاتون خیلی خالیه....بقیش رو هم بعدا براتون تعریف میکنم.....
اگر جلوی اشتباهات خود را نگیرید، آنها جلوی شما را خواهند گرفت !!!
سلام دوستان
امیدوارم همگی خوب و موفق باشید
نظرتون راجع ب کاهش قیمت دلار و طلا چیه؟ ب نظرتون ادامه داره؟