(08-02-2013 01:24 AM)Elixir نوشته شده توسط: [ -> ] (08-01-2013 11:10 AM)Divar نوشته شده توسط: [ -> ]خیلی بده آدم متهم به چیزی بکنن که نه تنها نیست بلکه اونا خودشون علنا پرونده دارن !
ما هم خدایی داریم
چی شده مگه؟؟
بد خواه مد خواه داری داداش مصلح؟؟
برم 
؟
هی آبجی...
از دست این مردم زنده کش مرده پرست!
ولی اشکالی نداره همینا فردا واسه دیدن من باید وقت بگیرن !!!
ولی من باهاشون اینجوری رفتار نمی کنم آخه بد بودن مث اونا توی ذات من نیست.
وثیقه نمی خواد رهایی از زندون تنت / وقتی اسم خدا هنوز ماه آسمون منه
دلتو ورق بزن از نقطه اول / خیلی از جوونامون هنوز توی عقده ی فهمن !
"بهرام"
(08-04-2013 02:42 PM)Divar نوشته شده توسط: [ -> ] (08-02-2013 01:24 AM)Elixir نوشته شده توسط: [ -> ] (08-01-2013 11:10 AM)Divar نوشته شده توسط: [ -> ]خیلی بده آدم متهم به چیزی بکنن که نه تنها نیست بلکه اونا خودشون علنا پرونده دارن !
ما هم خدایی داریم
چی شده مگه؟؟
بد خواه مد خواه داری داداش مصلح؟؟
برم ؟
هی آبجی...
از دست این مردم زنده کش مرده پرست!
ولی اشکالی نداره همینا فردا واسه دیدن من باید وقت بگیرن !!!
ولی من باهاشون اینجوری رفتار نمی کنم آخه بد بودن مث اونا توی ذات من نیست.
وثیقه نمی خواد رهایی از زندون تنت / وقتی اسم خدا هنوز ماه آسمون منه
دلتو ورق بزن از نقطه اول / خیلی از جوونامون هنوز توی عقده ی فهمن !
"بهرام"
متاسفانه اين آدما کم نيستن،اما بقول يه بزرگي اگر قرار باشه به سمت هر کسي که در مسيرمون قرار ميگيره سنگي پرت کنيم هيچوقت به مقصد نميرسيم..
امروز دو تا از همکاران شرکت قبلی که سرکار بودم تماس گرفتند و به یاد آن روزها کلی با هم خندیدیم و قرار گذاشتیم که همدیگر را ببینیم.
یادم افتاد که در محیط قبلی چقدر خوش اخلاق و خوش برخورد و حتی خوش تیپ بودم! چقدر تمایل به همکاری و پیشبرد کارها داشتم و چقدر با بزرگ و کوچک به اصطلاح می‌جوشیدم. آنجا هم مثل اینجا کوچکترین عضو گروه بودم و چقدر هوای آنها را که ریش سفید بودند در رویارویی با طرح های جدید کامپیوتری و شبکه و به قول خودشان سوسول بازی، داشتم و با آنها که جوان تر بودند چقدر همراه بودیم.
اما اینجا رسم بر این است که اگر اندکی خوش رو یا همکار و همراه باشی، خرت می‌پندارند و تا بجنبی باری بر دوشت گذاشته‌اند که اتفاقا هیچ خری را یارای کشیدنش نیست و همه خوش روییت می‌شود مایه اعتماد به نفس نداشته آنها و همه همکاری های ناشی از حس همکاریت می‌شود وظیفه! اصلا انقدر سیستم خرکی است که برای اینکه این جماعت فرصت طلب از وجودت سوء استفاده نکنند باید مدام اخمی بر ابروانت باشد و پشت چشمت را نازک کرده باشی و همیشه توی دهانت دو تا جواب گنده خیسانده داشته باشی که اگر کسی پر رویی کرد بارش کنی تا طرف نپندارد لالی و مظلوم!
چیزی که به آن فکر می کنم این است که می‌ترسم کم کم این رویه بشود روال زندگیم و یک روز به خودم بیایم ببینم دیگر اصلا خودم را دوست ندارم. نه در محیط کار، نه در خانه ،نه در خیابان و نه حتی در قبر!
قول داده بودم که هر وقت که کارای خدمتمو درست کردم اینجا بنویسم.
نه تنها کارای خدمتم درست شد بلکه به اعزام به خدمتم به تاخیر افتاد !! توی این یک ماهه کلی کار داشتم که می خواستم انجام بدم که با رفتن به خدمت نمیشد ولی خدا رو شکر الان بهترین موقعیته که انجام بدم ...
(08-05-2013 09:06 PM)mohammadshamosi نوشته شده توسط: [ -> ]امروز دو تا از همکاران شرکت قبلی که سرکار بودم تماس گرفتند و به یاد آن روزها کلی با هم خندیدیم و قرار گذاشتیم که همدیگر را ببینیم.
یادم افتاد که در محیط قبلی چقدر خوش اخلاق و خوش برخورد و حتی خوش تیپ بودم! چقدر تمایل به همکاری و پیشبرد کارها داشتم و چقدر با بزرگ و کوچک به اصطلاح می‌جوشیدم. آنجا هم مثل اینجا کوچکترین عضو گروه بودم و چقدر هوای آنها را که ریش سفید بودند در رویارویی با طرح های جدید کامپیوتری و شبکه و به قول خودشان سوسول بازی، داشتم و با آنها که جوان تر بودند چقدر همراه بودیم.
اما اینجا رسم بر این است که اگر اندکی خوش رو یا همکار و همراه باشی، خرت می‌پندارند و تا بجنبی باری بر دوشت گذاشته‌اند که اتفاقا هیچ خری را یارای کشیدنش نیست و همه خوش روییت می‌شود مایه اعتماد به نفس نداشته آنها و همه همکاری های ناشی از حس همکاریت می‌شود وظیفه! اصلا انقدر سیستم خرکی است که برای اینکه این جماعت فرصت طلب از وجودت سوء استفاده نکنند باید مدام اخمی بر ابروانت باشد و پشت چشمت را نازک کرده باشی و همیشه توی دهانت دو تا جواب گنده خیسانده داشته باشی که اگر کسی پر رویی کرد بارش کنی تا طرف نپندارد لالی و مظلوم!
چیزی که به آن فکر می کنم این است که می‌ترسم کم کم این رویه بشود روال زندگیم و یک روز به خودم بیایم ببینم دیگر اصلا خودم را دوست ندارم. نه در محیط کار، نه در خانه ،نه در خیابان و نه حتی در قبر!
مهندس اين تفكر وطرز نگاه شماست به اين محيط جديد كاريتون
بهتر نيست نگاهت رو عوض كني وزيباترببيني
شرايط كاري دربعضي از ادارت وشركتها بسيار مسموم ومضرر هست ولي دراونجا هم انسان هاي نيكوكردار هستند
سعي كن اگر نتوانستي نگاهت رو عوض كني
كارت رو عوض كني
موفق باشي
به به آقای قدسی
چه عجب خبری ازتون نیست؟
کجاهایید؟خوش میگذره؟
کم پیدایید در چه حالید؟
(08-07-2013 12:28 PM)صدفی نوشته شده توسط: [ -> ]به به آقای قدسی
چه عجب خبری ازتون نیست؟
کجاهایید؟خوش میگذره؟
کم پیدایید در چه حالید؟
ماکه همیشه هستیم خانم صدفی
شماها خبر نمیگیرید
وگرنه هروز آن هستم واکثر مطالب رو مطالعه کردم
درحال لذت بردن از لحظه لحظه ای که خداوند دراختیارم قرار داده
درحال مناجات باخدا تاشاید مورد لطف وبخشش قرار بگیرم
شما چطوین؟
مارو نمیبیند خوشحالید؟
(08-06-2013 06:59 PM)Divar نوشته شده توسط: [ -> ]قول داده بودم که هر وقت که کارای خدمتمو درست کردم اینجا بنویسم.
نه تنها کارای خدمتم درست شد بلکه به اعزام به خدمتم به تاخیر افتاد !! توی این یک ماهه کلی کار داشتم که می خواستم انجام بدم که با رفتن به خدمت نمیشد ولی خدا رو شکر الان بهترین موقعیته که انجام بدم ...
ضمن تیریک .
از راه شگفت خدا همه چیز امکان دارد.
استاد قدسی عزیز :
مهندس اين تفكر وطرز نگاه شماست به اين محيط جديد كاريتون
بهتر نيست نگاهت رو عوض كني وزيباترببيني
شرايط كاري دربعضي از ادارت وشركتها بسيار مسموم ومضرر هست ولي دراونجا هم انسان هاي نيكوكردار هستند
سعي كن اگر نتوانستي نگاهت رو عوض كني
كارت رو عوض كني
موفق باشي
[/quote]
جمله بسیار زیبائی استاد قدسی عزیزم:
سعي كن اگر نتوانستي نگاهت رو عوض كني
كارت رو عوض كني
(08-07-2013 02:29 PM)goldmen نوشته شده توسط: [ -> ] (08-07-2013 12:28 PM)صدفی نوشته شده توسط: [ -> ]به به آقای قدسی
چه عجب خبری ازتون نیست؟
کجاهایید؟خوش میگذره؟
کم پیدایید در چه حالید؟
ماکه همیشه هستیم خانم صدفی
شماها خبر نمیگیرید
وگرنه هروز آن هستم واکثر مطالب رو مطالعه کردم
درحال لذت بردن از لحظه لحظه ای که خداوند دراختیارم قرار داده
درحال مناجات باخدا تاشاید مورد لطف وبخشش قرار بگیرم
شما چطوین؟
مارو نمیبیند خوشحالید؟
شکر خدا ما هم هستیم دعا گوییم