بورس نمیتونه برای ما مساله ای درست کنه (قسمت سوم)
خوب بعد از گذشت چند روز بازار فرسایشی و خروج خیل عظیم سهامداران جدیدالورود با ضررهای سنگین مالی، دو روزیه که شاهد بازاری متعادل و مثبت هستیم. بازاری دقیقا وسوسه انگیز برای خرید. این بازار با کمی محرک از این ور و اون ور مثل پت و مت تلویزیون یا اخبار بیست و سی باعث ورود یه سری سرمایه جدید و آدمای تازه به بازار میشه و یه سری حرفه ای کم کم به سمت سایه میرن تا یکمی استراحت کنن و استراتژی هایی رو که باعث سودآوری شون شده رو مورد بازرسی مجدد قرار بدن. و این چرخه همواره ادامه داره. سه دسته باعث بوجود اومدن این چرخه میشن : تازه واردها، میان مدتها و بلندمدتها، نوسانگیرا. البته هر بازاری با بازار دیگه متفاوته. مثلا بورسهای ارز اصلا جایی برای میان مدتها و بلندمدتها نیست. الان در مورد بورس تهران صحبت میکنم. یه کم در مورد اون سه دسته توضیح میدم. دسته اول که پیش از این هم در موردشون صحبت کردم خود شامل دو دسته ان. دسته اول افرادی هستن که سالها زحمت کشیدن و کار فیزیکی انجام دادن( یا برای دیگران یا برای خودشون) و یه سرمایه ای جمع کردن ولی هیچگاه راه و رسم تجارت رو یاد نگرفتن. و دسته دوم افرادی هستن که چیزی جز بلند پروازی ندارن. این دو دسته همواره محلی برای سود گروه سوم یعنی نوسانگیرا هستن. این دو دسته همیشه وقتی شاخص مقدار قابل توجهی بالا میره و از بورس تو رسانه ها تبلیغ میشه، با وسوسه میلیاردر شدن و رهایی از به اصطلاح آلام مالی کار و زحمت فراوان وارد میشن. این اتفاق در یک بازه یک هفته تا ده روزه رخ میده. به این شکل که هر روز یه تعداد تازه وارد با سرمایه جدید وارد میشن و تقاضا رو به بالا میره و قیمتها هم در این بازه به حرکت خودشون به بالا ادامه میدن. طبق یکی از قوانین بدیهی تجارت وقتی تقاضا از عرضه پیش باشه قیمت بالا میره. از این ور تازه واردها میخرن از اون ور قیمت بالا میره و از طرف دیگه نوسانگیرا دارن به تازه واردها میفروشن. ویه گوشه تو سایه هم سهامدارای میان مدت و بلند مدت نشستن و نظاره میکنن. میتونین حدس بزنین چه اتفاقی میفته؟ آفرین دقیقا همین طوره که حدس زدید.یه سری سهامدار جدید سهام خریدن و قیمت بالا رفته. ولی بالاخره قیمت که تا آخر دنیا یه ضرب بالا نمیره که. هر کالایی اعم از اوراق بهادار یه ارزش ذاتی معینی داره. بالاخره خریدارا به این فکر میفتن که آیا ارزش خرید هنوز وجود داره؟ و این زمانیه که نوسانگیرا دیگه خالی خالی شدن و تعطیلات رفتن دبی. حالا سهامدار جدید مونده با سهمهای تو قله خریداری شده و هیچ خریداری هم نیست. اتفاقی که تو ده روز بعدی میفته اینه که عرضه زیاد میشه و عرضه کم.( متذکر میشم که بازه های زمانی که عرض میکنم بسته به شرایط بازار ممکنه کوتاه و بلند بشن). صفهای میلیونی فروش. آدمهای هاج و واج مونده. بعد از چندین روز فرسایش و صف فروش و ... کم کم نوسانگیرا از مسافرت بر میگردن میان سر کار. حالا قیمتها خوب اصلاح شدن و اصطلاحا برای خرید جذاب شدن. حالا شروع میکنن با منت، کم کم ، پله به پله از تازه واردها میخرن. نوسانگیرا خوشحالن و سهامدارای جدید ناراحت و خیلی هاشون که تو دسته دوم بودن( بلندپرواز) که وام گرفته بودن، خدای نکرده نزول کرده بودن، سرمایه به زحمت جمع شده پدرشونو گرفته بودن، بدبخت میشن و واسه اطرافیانشون هم بدبختی درست میکنن.
یه کم خشن به نظر میرسه ولی واقعیت داره. اما میتونه حقیقت نداشته باشه. راستی فرق واقعیت و حقیقت رو میدونید؟ به هر حال هر کاری یه سری مسئولیت به همراه خودش میاره و یه سری مزایا داره. بالطبع هر کسی که در کار، مسئولیت هاش رو بهتر انجام بده، مزایای بهتری نصیبش میشه. این در مورد هر کاری صدق میکنه.
اما در مورد گروهی که کمتر در موردش صحبت کردم. میان مدتها و بلند مدتها. اصولا تو بورس دید سه ماهه تا شش ماهه میان مدت و بالای اون بلندمدت حساب میشه. اینا سهامدارایی هستن که با کمترین ریسک بهترین بازده ممکن رو در زمانی معقول به دست میارن. بدون هیچ استرس و اضطراب و حرف و حدیثی. اینها نه نگران جنگ و تغییر رییس جمهور و کابینه و ... هستن نه نگران کف خوردن های بازار. اینها میدونن که تازه وارد ها و نوسانگیرا کار خودشون رو میکنن و هر نوبت کف رو یه مقدار بالا میکشن. اینها نگران بازپرداخت وام، شهریه دانشگاه، بهره نزول و ... نیستن. چون سرمایه واقعی آوردن و در هر فرصت ممکم یه مقداری بهش اضافه میکنن. اینها از درآمدی که توی بورس به دست میارن نهایت لذت رو میبرن چون همون اول تمام مالیات و عوارض رو پرداخت میکنن و خیالشون هم راحته که سر کسی رو کلاه نمیذارن( البته به شخصه معتقدم که عمل و عکس العملی که بین نوسانگیرا و تازه وارد ها اتفاق میفته کلاه برداری محسوب نمیشه، در واقع همه چیز اینجا در درون افراد اتفاق میفته.) اینها زندگی طبیعیشون رو میکنن. به کارها و مشغله های روزانه شون میپردازن و شبها کابوس نمیبینن. با یه سرمایه گذاری مطمئن از تمام لذتهای یه جیب پرپول بهره مند میشن. انتخاب با شماست.
در واقع به جز گروه اول، دو گروه دیگه هرکدوم، راه و روش خاص خودش رو داره و اگه بخواید وارد هر کدوم از دو گروه بشید باید آموزش ببینید. اگه کمی واقع بین، باهوش، کوشا و باورمند باشید، یک سال زمان مناسبیه برای آموزش و شروع. در واقع زمان زیادی هم نیست. شما توی این یک سال میتونید زندگی عادی رو که تا به حال داشتید، به منوال گذشته ادامه بدید. فقط انگیزه ای جدید در شما ایجاد شده و فقط کافیه به طور متوسط روزی بین یک تا سه ساعت برای آموزش خودتون وقت بگذارید.( این مقدار به میزان قدرت یادگیری فرد بستگی داره.) ولی مسلما هر چقدر بیشتر وقت بگذارید بهتره.آموزش یکی ازچیزایه که باعث میشه از بورس لذت ببرین.
نوری که از یه ستاره با میلیاردها کیلومتر فاصله از ما، به چشم ما میرسه ممکنه متعلق به چندین سال پیش اون ستاره باشه و ممکنه الان دیگه اون ستاره وجود نداشته باشه. واقعیت اینه که اون ستاره هست چون ما میبینیمش ولی حقیقت اینه که اون ستاره وجود نداره چون چند سال طول میکشه تا نورش به چشم ما برسه.
ضمن نهایت تشکر از جناب خسروی عزیز :
ای کاش عزیزانی که میخواهند وارد بورس شوند این مطلب را چندین بار مطالعه فرمایند.
عرض سلام خدمت جناب خسروی و بقیه دوستان انجمن که مدتیه توفیق دیدارشون رو نداشتم.
وقتی اومدم دیدم یکی از اعضای انجمن که از مطالب شیوا و قشنگشون معلومه که تجربه خوبی در بورس دارند این تاپیک رو ادامه دادند واقعا خوشحال شدم ، چون یکی از اهدافم این بود که جای خالی مباحث به روز بورس رو در این انجمن پر کنم و با افراد با تحربه هم آشنا بشیم که خدا رو شکر داره اتفاق میافته.
راستش چون مدتی از تاپیک دور بودم در جریان کل نوشته های جناب خسروی نیستم ولی تا همین بخشیش رو که خوندم واقعا لذت بردم و یک جمله بسار کلیدی ایشون رو دوست دارم دوباره بیان کنم :
((هیچ وقت با وسوسه های اغوا کننده سرمایه تون رو به کار نبندبد.
شمایی که شنیدید شتران تو شش ماه هزار و چهارده درصد رشد داشته. شمایی که شنیدید شبندر تو یه سال هزار و چهار صد درصد رشد داشته. آیا از سهمهایی هم شنیدید که یک سال یا بیشتر بسته بودن و سرمایه های یه عده انسان رو بلوکه کردن؟ سرمایه هایی که گاها سرمایه نبودن. وام بودن. قرض بودن. پول نزول بودن. پشتوانه یه زندگی بودن. بیایید یه نقطه بهینه ای بین انتظارتون ازسود و میزان توانایی هاتون ایجاد کنید. و سپس سعی کنید برای انتفاع از سود بیشتر، توانایی هاتون رو افزایش بدید))
به نظر من هم تو مملکت ما اشتباهی بورس رو تبلیغ می کنند. مثلا تو همین صدا و سیما وقتی شاخص میره بالا روزی پنجاه بار میگه ! ولی همین صدا و سیما وقتی شاخص افت 1000 واحدی میکنه چرا صداش در نمیاد؟؟؟!!
این یعنی میخوان با کلک سرمایه هارو وارد بورس کنند. والا هرکی باشه وقتی فقط بشنوه یه جایی دارن پول پخش می کنن میره اونجا دیگه!
من از روزی که خواستم برم توی بورس به خودم قول دادم سهمی که یه مدت زیادی توی صعود باشه واردش نشم. به خدا از وقتی شبندر 700 تومن بود انقد وسوه میشدم وارد شم ...
خدایش اگه وارد میشدم ، این وسطا هم خارج میشدم سرمایم 2برابر میشد
ولی چون هیچ وقت نتونستم تحلیلش کنم وارد نشدم . ولی وقتی سهمی رو با تحلیل شخصی وارد میشی ، می فهمی چه جاهایی اشتباهی داره افت می کنه و ازش خارج نمیشی ، یا بر عکس رشد الکی و بی دلیلش رو هم می فهمی و از یک جایی که ریسکت زیاد میشه بخش عمده سرمایت رو خارج می کنی که اگر تو افت ناگهانی سهمم گیر کردی ضرر نکنی.
سلام دوستان
چند روزه دارم مطالب پرمحتوا و سرشار از تجربه آقای خسروی را مطالعه می کنم و از نوع نگارش ونحوه بیان واقعیت های بورس ایشون کیف می کنم. از تجارب آقای خسروی بهرمند شوید و در در معاملات بورس خودتونو بازنده بازی نکنید.
من هم از قشر نوسان گیر هستم که در همون 10 روز اول ماه 10 - 20% سود سیو می کنم و می رم کنار تا آخر ماه برسه و سهم ها اصلاح کنند و دوباره وارد شیم و این روند ادامه داره. افرادی که آستانه ی صبر و تحملشون مثل من کمه بهتره سراغ نوسانگیری برن ولی اگه تحملتون زیاده میان مدت و بلند مدت بهترین گزینه برای شماست.
ضمن نهایت تشکر از جناب خسروی عزیز باستحضار عزیزان می رسانم اگر میخواهید وارد بورس شوید , باز هم تکرار میکنم که این تایپیک را پیگیری فرمائید.
برای گرفتن یک مدرک 2 سال - 4 سال - 7 سال زحمت میکشید و در نهایت درآمدی که بتواند شما را راضی کند به دست نخواهدآورد .
اگر میخواهید وارد بازار بورس شوید حداقل یکسال و یا دو سال عاشقانه پیگیر آموزش اصولی آن باشید.
اگر با 500 هزار تومان وارد می شوید حس کنید تمام سرمایه شما است .همچنانچه در بازار هم خطر ورشکستگی هست در این جا هم همین قانون صدق میکند.راه موفقیت را پیدا کنید.
چند سال قبل برای اولین بار وارد بورس شدم. عزیزی آمد و گفت این 2 سهم را بخر.
خریدم. 3 روز بعد دیدم قیمت بالا رفت. نمی دانستم نوسانگیری چیست میان مدت چیست و بلند مدت چیست. فروختم .خوشحال از اینکه مبلغی هر چند اندک سود کردم. بعد از چند روز به تالار رفتم برای گرفتن پولم. دیدم ای بابا کمی هم از پولم کم شد.
پرسیدم.
جواب دادند. درصد خرید و فروش کسر شده است .
نوسانگیرها دقیقا دارن چی کار میکنن؟؟
با تشکر از همه سروران و اساتید
ابتدا میخوام در مورد ذات نوسان یه کم صحبت کنم. همونطور که از خود واژه میشه لمس کرد، در این مقوله با عدم ثبات و پایداری مواجه هستیم. نوسانات بازار در واقع نبض بازار هستن. این به این معنیه که اگه نباشن در واقع بازاری هم نخواهد بود. حرکت به سمت بالا سپس اصلاح، شاید حرکت رو به پایین و ... این یعنی نوسان. نوسان معمولا در بازارهای با جمع صفر به صورت نویز نمود پیدا میکنه( خیلی دوست دارم اگه وقت و عمر اجازه بده در خصوص بازارهای با جمع صفر و تفاوتهای اون با بازارهای دیگه مطلب بنویسم) اما نوسان در بورس تهران چیست؟ همونطور که در اصول کلی رفتار بازار عرض کردم قیمتها بر اساس تولیدات شرکتها، صادرات و واردات، قیمتهای جهانی نفت و طلا، نرخ برابری دلار-ریال و فاکتورهای سیاسی و اقتصادی دیگه متغیر هستن. نمیخوام زیاد وارد جزئیات بشم ولی اگر شما به نمودارهای ماهیانه یا سالیانه رفتار سهم ها نگاه کنید با اندکی استثنا قبول خواهید کرد که در بلندمدت همواره قیمتها در حال افزایش هستن.( در زمان رکود و بیماری اقتصاد دلیل این امر بیشتر تورم هست و در زمانهای شکوفایی هم دلایل خیلی زیادی مثل رشد اقتصادی، افزایش صادرات، افزابش تولید و...) کسانی که از دغدغه و کابوس و استرس فراری هستن، میان مدت و بلندمدت به قضیه نگاه میکنن ولی ماجراجو ترها و اونهایی که تحمل خطر بالاتری دارند میان وارد دسته نوسانگیرا. حالا این دسته چی کار میکنن؟ میان دقیقا از فرورفتگی ها و برآمدگی هایی که در بدنه رفتار بلندمدت سهم اتفاق میفته نهایت استفاده رو بکنن. این یعنی بالا بردن ریسک. یعنی بالا بردن میزان سود یا بالطبع زیان. گاهی وقت سود بزرگ و گاهی وقت هم ضرر بزرگ و شاید هم بعضی وقتها یویو. به هر حال این روشیه واسه خودش و طرفدارای زیادی هم در بین قشر جوون معامله گر داره.( خاطر نشان میکنم که در مورد بازیگرای معمولی بازار صحبت میکنم و کاری به حقوقی ها و حقیقی های بزرگ ندارم. دنیای بازی اونا و قواعدشون یه کم با مباحث ما فرق میکنه) اصولا به نوسانگیرا day trader هم اطلاق میشه که اسم دهن پرکنی هم هست و اساتید خاص خودش رو هم در سطح جهان داره. تو این زمینه گاهی وقتا اشتباهات ناجوری رخ میده مثل عدم لمس صحیح نقاط ورود و خروج. این یعنی عدم توانایی در تبدیل نقدینگی به سهم و بالعکس در مواقع لازم. این بزرگترین معضل نوسانگیرا تو بورس تهرانه. و این بخاطر همون بازه های مجاز مثبت/منفی چهار درصدیه که سهم در طول روز مجازه بین اون نوسان کنه. گاهی وقتا اونقدر سریع صف ایجاد میشه که اصطلاحا تا چند روز سهم قفل میشه. یعنی اگه در حال صعود باشه فرصت ورود نمیده و اگه در حال سقوط باشه فرصت خروج نمیده. این بازه مجاز روزانه یه سری مزایا و معایب واسه معامله گران مختلف بازار ایجاد کرده که خودش جای بحث داره. مثلا برای نوسانگیرای فرز یه جور طناب به پاشون محسوب میشه و برای تازه واردها و آماتورها یه جور بیمه در برابر نوسانات شدید ممکن. به هر حال یه جور ابزار مالی هست که فعلا سازمان بورس صلاح دونسته برای کنترل بازار ازش استفاده کنه و ما هم بالطبع باهاش سازگار شدیم.بگذریم. گاهی وقتا هم چنان سودهای شیرینی به طرف میرسه که نمیشه فکرش رو هم کرد.
به هر حال باید بپذیریم که ریسک با بهره/ضرر نسبت مستقیم داره. هر چه بالاتر خطر کنید محدوده سود و همچنین ضرر شما وسیعتر میشه. بستگی به میل شما داره که چه تصمیمی بگیرید.( همونطور که میبینید همه چیز در بورس به خود شما بستگی داره. به خاطر همینه که به هر کسی که میخواد وارد شه میگن باید مسئولیت کامل کارهاتو بپذیری. اینجا هیچ توجیه خارجی برای ورشکستگی شخص وجود نداره. بارها عرض کردم که بورس آموزگار سختگیریه که هیچ کوتاهی از شاگردش رو نمیبخشه و ممکنه بی مبالاتی های کوچک شخص به قیمت تنبیهات سختی به بزرگی تمام سرمایه فرد تموم بشه)
استاد بزرگوار جناب قربانیان درست فرمودن که سرمایه ای که تو بورس میارید تمام سرمایه شماست پس باهاش بازی نکنید. اگه احساس میکنید که نمیتونید تکالیفتون رو درست انجام بدید سمت این کار نیاید
خلاصه اینکه این تمام کاری بود که day trader ها انجام میدن. البته من کلیت ماجرا رو تعریف کردم و روشها و تکنیک ها و ابزارها رو به وقت دیگه موکول میکنم.
البته نکته ای که باید در همین پست حتما بهش اشاره کنم اینه که به عنوان یه برادر کوچک ازتون خواهش میکنم که برای ورود به بورس از محل نوسانگیرا وارد نشید. این کار حداقل دو سال آموزش و رفتارشناسی منسجم میخواد. بی شک بهترین محل ورود برای تازه کارها میان مدت و بلند مدت هست تا تجربه های شیرین و سودهای معقول به دست بیارن و در ضمن با دنیای نوسان هم آشنا بشن.
با تشکر مجدد از جناب خسروی عزیز .
لطف کنید به به مطلبی که فرمودند توجه فرمائید:
سهمی میخرید و می خواهید بفروشید و برعکس . به این مسئله بسیار مهم توجه فرمائید:
گاهی وقتا اونقدر سریع صف ایجاد میشه که اصطلاحا تا چند روز سهم قفل میشه. یعنی اگه در حال صعود باشه فرصت ورود نمیده و اگه در حال سقوط باشه فرصت خروج نمیده.
مطالعه بررسی و تحقیق
بارها عرض کرده ام اصل ورود به هر حرکت کاری است.
تحلیل، نان شب یک معامله گر
دوستان عذرخواهی میکنم که مطالبم حوصله سربر شده ولی این بحثها واقعا بحثهای استراتژیکیه و ممکنه از زیان افراد زیادی جلوگیری کنه. اگه کمی صبر داشته باشید کم کم به مباحث شیرین عملی هم میرسیم. خوب برم سر مسئله تحلیل.
هر تاجری در هر شاخه ای از تجارت مجبور به تحلیل اوضاع پیرامون خودش هست. برای خرید ، برای فروش و برای باقی موندن در یک معامله. تحلیل کلیدی ترین ابزاریست که شما باید به آن مجهز باشید تا بتوانید با اعتمادبنفس در بازار باقی بمانید. البته قوی ترین تحلیل گران هم گاهی اوقات در تحلیل های خود اسیر اشتباه میشن. ولی این اصلا جای نگرانی نداره. مهمترین عاملی که تحلیل و سایر ابزارها همیشه باهاش درگیر هستن موضوع تایم فریم یا چهارچوب زمانی هست. باید به این نکته توجه داشت که هرگونه تحلیل باید در یک چهارچوب زمانیه معین تعریف بشه. مثلا تحلیل در چهارچوب یک دقیقه یا در چهارچوب چهار ساعته یا... هر جا تحلیل خوندید اول دنبال تایم فریمش باشید و اگه تحلیلی تایم فریم نداشت به تحلیلگرش شک کنید. این روزا دیگه تمیز دادن تحلیلگر از سهم چاق کن یه کم مشکل شده. یه نوسانگیر به تحلیلهای با تایم فریم یک دقیقه تا تایم فریم روزانه نیاز داره در صورتیکه یه معامله گر میان مدت به تحلیلهایی حداقل روزانه تا ماهیانه نیاز داره.
معامله گری که از استراتژی های( مبحث استراتژی یکی از جذابترین مباحث در حوزه مالی هست که بزودی شروعش میکنم) میان مدت و بلندمدت استفاده میکنه ولی در بحث کنترل احساسات مشکل داره، در صورت استفاده از تحلیلهای نوسانگیرانه و کوتاه مدت، دچار ضعف در تصمیمات معاملاتی میشه و خیلی راحت سودهای بسیار عالی آینده رو به ورطه نابودی میکشونه و چیزی جز افسوس و احساس حماقت رو نصیب خودش نمیکنه.
هزاران صفحه وب و میلیونها انسان در طول روز درگیر تحلیل هستن. برخی کوس استادی میزنن و برخی دیگه فقط خواننده هستن و طبق تحلیلهای دیگران معامله میکنن. خلاصه در بتن قضیه که ورود کنی هیاهوییه واسه خودش. سایتهایی که با عضویت توشون براتون به صورت روزانه و رایگان تحلیل میفرستن. فروم هایی که مملو از گفتگوهای تحلیلیه. اخبار سیاسی و اقتصادی و همه و همه در واقع تحلیل میکنن و محض رضای خدا اون رو در اختیار شما قرار میدن!!!
تحلیل خیلی مهمه ولی فراتر از اون پی بردن به تاثیر تحلیل در برایند اراده های خرید و فروش هست. شاخص خرید منازل دست دوم یکی از سی و پنج تحلیلیه که در فواصل زمانیه معین در کشور آمریکا منتشر میشه. یا بالا یا پایین. ولی هر بار نتیجه متفاوتی روی عملکرد بازار میذاره. و این بخاطر تاثیر این شاخص در کنار شاخص های دیگه و نوع برداشت عموم از اون هست. به هر حال همیشه نمیشه تحلیل رو فصل الخطاب دونست. ابزار لازم ولی غیر کافی.
حال چه کنیم با این مسئله به ظاهر بغرنج تحلیل. باز هم همه دوستان رو به آرامش دعوت میکنم و باز هم خاطرنشان میکنم که اینجا تو بورس همه چیز در درون شما اتفاق میفته. نمیخوام تبلیغات منفی راه بندازم ولی این همه سایت و خبرگزاری چه نیازی به ارائه تحلیل اونهم به صورت رایگان به شما دارن؟ بله درست حدس زدید. بخش عمده این تشکیلات متعلق به غولهای بازار سرمایه هستن. محرکها و مهندسان بازار. پاکتهای سیگار اکثرا دارای اشکال زیبا و اغواکننده ای هستن و با فونت دو اون گوشه کوچولو مینویسن سرطانزا. این غولها که اکثرا هم در بدنه لانه گزینی میکنن میان با یه سری به اصطلاح تحلیل یه سهم رو کلی از ارزش ذاتیش دور میکنن و بعد که خالی کردن به تازه واردهای طفلکی، میان یه مصاحبه خیلی آبرومندانه تو تلویزیون یا یه سایت میکنن که ما بارها تاکید کردیم که مردم بر اساس تحلیل خرید و فروش کنن. به همین راحتی. به همین تلخی.
به نظر من هیچ تحلیلی به اندازه تحلیلی که بر اساس دانش و تلاش شخص حاصل شده به او کمک نمیکنه حتی اگه صددرصد هم غلط باشه. کافیه که یاد بگیرید.
تو بازار دو نوع تحلیل بیشتر نداریم. تکنیکال و فاندامنتال که تو بحثهای آینده شما رو بیشتر باهاشون آشنا میکنم.( شوخی : اخیرا نوع جدید تحلیل هم با نام رانتامنتال مد شده که عزیزانی با برخورداری از رانتهای بزرگ بیشتر ازش استفاده میکنن)
ثروت فقط نوعی طرز تفکرست ، نه پول درون حساب بانکی
