01-20-2014, 03:39 PM
خب اینم از عرضه ی تیپیکو که یه دونه اش هم به بنده نرسید !!!اما عوضش دل به دریا زدم و اخابر برداشتم و تاپیکو حجم اضافه کردم .شاخص هم که کله کرده و حمایتها رو داره یکی یکی درو میکنه ببینیم با اومدن جناب راعی اوضاع بهتر میشه یا نه؟؟؟
خدمت دوست گرامی جناب علیرضا و سایر علاقمندان عرض کنم که همه اوایل همین احساس رو دارن .در بدو ورود با کلی اصطلاحات جدید و نامانوس برخورد میکنیم بعد کم کم با مطالعه و گشت و گذار در همین سایتها که شرط لازمه اما کافی نیست و در صورت تلاش شبانه روزی و علاقمندی به این کار و نظم و پیگیری به سرعت میتوان این معما رو حل کرد .و اگه یکی مثل اینجانب تفریحی اینکارو انجام بده (که بهتره انجام نده)بعد از 1 سال هنوز اندر خم یک کوچه است و شانس بیاره تو این آشفته بازار ضرر نکنه.البته یه استراتژی بدون دردسر هم اینه که با تحقیق و کمک از اساتید چند سهم بنیادی رو بگیره و با دید بلند مدت چند سال بعد بیاد و از سودش لذت ببره.
در ادامه یکی دیگه از توصیه های آقای ولید هلالات که از تحلیلگران به نام هست رو تقدیم میکنم.
زنده ماندن در بورس یا ھر بازار دیگری، نياز به آن دارد که آگاھی تقریبا کافی از نتيجه تصميماتمان داشته باشيم به این ترتيب ریسک را با دانش بيشتر پایين می آوریم. کسی که بيشتر ميداند بھتر تصميم می گيرد و این راھکار خوبی برای پایين آوردن ریسک سرمایه گذاری است. من ھميشه به این جمله که علم بھتر است یا ثروت؟ ميخندیدم... و عقيده داشتم که شخصی که ثروتمند است می تواند علم دیگران را با ثروتش بخرد. می تواند ھمه دانشمندان یا متخصصان ھر رشته ای را که بخواھد جمع کند و نياز علمی خود را بدون زحمت و با کيفيت بسيار بالا برطرف سازد. اما امروز می بينم که اینطور نيست. وابستگی به دانش دیگران نقص بزرگی است که سرانجام زیان بزرگی به سرمایه ما می زند. تنھا راه تغيير شرایط زندگی تغيير در شيوه فکر کردن ماست.
علم تنھا سرمایه ای است که تحت ریسک نيست، اما ثروت ھر چقدر ھم که باشد ممکن است به باد رود
مسئله اینجاست که جای علم در" سر " امن تر از ثروت در جيب است. با تکيه بر علم و دانش، ھميشه می توان دوباره از اول شروع کرد و سرمایه ای برای غلتاندن و بزرگتر کردن فراھم کرد. تقریبا ھيچ انسان ثروتمندی نيست که در طی مسير موفقيت ھای اقتصادی اش چند باری ورشکسته نشده باشد. حتما شما ھم در زندگی خود، تصميمات اشتباھی گرفته اید که سرانجام باعث از بين رفتن بخش قابل توجه ای از سرمایه تان یا حتی ھمه ثروتتان شده باشد. تحصيل علم برای این است که درست تصميم بگيریم. در کار ما، این تصميمات ما ھستند که به ثروت ما می افزایند یا از آن می کاھند. بيشتر بدانيم تا بھتر کار کنيم
ما انسانھا در طول شبانه روز، کارھای زیادی انجام می دھيم و تصميمات زیادی اتخاذ می کنيم که ھمه و ھمه، تنھا یک ھدف را جستجو می کنند. بالا بردن بھره وری... ھمه کارھای ما برای بھتر کردن آن چيزھایی است که فکر می کنيم نياز به بھتر شدن دارند. اما ببينيم این مشخصه بارز، در فعاليتھای اقتصادی ما چه اثری برجای می گذارد؟
اولين بار که پا به عرصه بورس گذاشتم، بسيار اميدوار و پرانرژی بودم، کامپيوترم را روشن کردم و نگاھی به قيمتھای سھام در سایت سازمان بورس انداختم. از بالا شروع شده بود ٢% مثبت، ١.٩٨ % مثبت و ... با خوم حساب کردم که ٢% یک ميليون تومان می شود ٢٠ ھزار تومان و برای ٢٠ روز کاری می شود ٤٠٠ ھزار تومان این درحالی بود که با خودم می گفتم، تصاعد را ھم حساب نکرده ام. بله، شتر در خواب بيند پنبه دانه......
ادامه دارد.....
خدمت دوست گرامی جناب علیرضا و سایر علاقمندان عرض کنم که همه اوایل همین احساس رو دارن .در بدو ورود با کلی اصطلاحات جدید و نامانوس برخورد میکنیم بعد کم کم با مطالعه و گشت و گذار در همین سایتها که شرط لازمه اما کافی نیست و در صورت تلاش شبانه روزی و علاقمندی به این کار و نظم و پیگیری به سرعت میتوان این معما رو حل کرد .و اگه یکی مثل اینجانب تفریحی اینکارو انجام بده (که بهتره انجام نده)بعد از 1 سال هنوز اندر خم یک کوچه است و شانس بیاره تو این آشفته بازار ضرر نکنه.البته یه استراتژی بدون دردسر هم اینه که با تحقیق و کمک از اساتید چند سهم بنیادی رو بگیره و با دید بلند مدت چند سال بعد بیاد و از سودش لذت ببره.
در ادامه یکی دیگه از توصیه های آقای ولید هلالات که از تحلیلگران به نام هست رو تقدیم میکنم.
زنده ماندن در بورس یا ھر بازار دیگری، نياز به آن دارد که آگاھی تقریبا کافی از نتيجه تصميماتمان داشته باشيم به این ترتيب ریسک را با دانش بيشتر پایين می آوریم. کسی که بيشتر ميداند بھتر تصميم می گيرد و این راھکار خوبی برای پایين آوردن ریسک سرمایه گذاری است. من ھميشه به این جمله که علم بھتر است یا ثروت؟ ميخندیدم... و عقيده داشتم که شخصی که ثروتمند است می تواند علم دیگران را با ثروتش بخرد. می تواند ھمه دانشمندان یا متخصصان ھر رشته ای را که بخواھد جمع کند و نياز علمی خود را بدون زحمت و با کيفيت بسيار بالا برطرف سازد. اما امروز می بينم که اینطور نيست. وابستگی به دانش دیگران نقص بزرگی است که سرانجام زیان بزرگی به سرمایه ما می زند. تنھا راه تغيير شرایط زندگی تغيير در شيوه فکر کردن ماست.
علم تنھا سرمایه ای است که تحت ریسک نيست، اما ثروت ھر چقدر ھم که باشد ممکن است به باد رود
مسئله اینجاست که جای علم در" سر " امن تر از ثروت در جيب است. با تکيه بر علم و دانش، ھميشه می توان دوباره از اول شروع کرد و سرمایه ای برای غلتاندن و بزرگتر کردن فراھم کرد. تقریبا ھيچ انسان ثروتمندی نيست که در طی مسير موفقيت ھای اقتصادی اش چند باری ورشکسته نشده باشد. حتما شما ھم در زندگی خود، تصميمات اشتباھی گرفته اید که سرانجام باعث از بين رفتن بخش قابل توجه ای از سرمایه تان یا حتی ھمه ثروتتان شده باشد. تحصيل علم برای این است که درست تصميم بگيریم. در کار ما، این تصميمات ما ھستند که به ثروت ما می افزایند یا از آن می کاھند. بيشتر بدانيم تا بھتر کار کنيم
ما انسانھا در طول شبانه روز، کارھای زیادی انجام می دھيم و تصميمات زیادی اتخاذ می کنيم که ھمه و ھمه، تنھا یک ھدف را جستجو می کنند. بالا بردن بھره وری... ھمه کارھای ما برای بھتر کردن آن چيزھایی است که فکر می کنيم نياز به بھتر شدن دارند. اما ببينيم این مشخصه بارز، در فعاليتھای اقتصادی ما چه اثری برجای می گذارد؟
اولين بار که پا به عرصه بورس گذاشتم، بسيار اميدوار و پرانرژی بودم، کامپيوترم را روشن کردم و نگاھی به قيمتھای سھام در سایت سازمان بورس انداختم. از بالا شروع شده بود ٢% مثبت، ١.٩٨ % مثبت و ... با خوم حساب کردم که ٢% یک ميليون تومان می شود ٢٠ ھزار تومان و برای ٢٠ روز کاری می شود ٤٠٠ ھزار تومان این درحالی بود که با خودم می گفتم، تصاعد را ھم حساب نکرده ام. بله، شتر در خواب بيند پنبه دانه......
ادامه دارد.....