سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران

(05-27-2013 01:17 PM)Delta.H نوشته شده توسط: [ -> ]کی یادشه تو اتوبوس بحث این بود که خانم صدفی و معاونت چقددددددددددر واسه هم دل و قلوه میان!
بعد از سفر اصفهان خانم سیدی هم اضافه شدن دیگه رنگ رخسار نه ببخشید رنگ پست ها خبر می دهد از سر درون

آخ آخ آخ...
می بینم که حسادت مهربونی خانوما وجود برخی آقایون را گرفته!!!!

راحله جون و شهرزاد جون به هوش باشید که کیا می خوان بین ما را بهم بزننا!!! گفته باشم

حالا خداییش من خودم موندم ، ما خانوما چرا وقتی دوست میشبم اینقدر عاشق هم میشیم؟
اصلاً حاضریم جونمون رو هم به خاطر روابطمون بدیم، شاید خدا توی آفرینشمون سنگ تموم گذاشته، برای همین یک خورده دیرتر از مردا ما رو آفریده،
مردا رو یک کم سر سری رد کرده ، والا....

(05-27-2013 12:53 PM)Mrs.Seyedi نوشته شده توسط: [ -> ]چقدر دلم برای همه تون تنگ شده، فقط خدا میدونه، ولی دیشب خوابتون رو میدیدم،
همه مون با کلی انرژی باز دوباره دور هم جمع شده بودیم، هی مریم رو تو آغوشم میگرفتم، میگفتم انگار یک عمره ندیدمت،
شهرزاد جونم با لبخند قشنگش از اون دور به من سلام کرد،
آقای قربانیان داشت برای یک عده ای از بچه ها صحبت می کرد،
یکهو گل محمدی اومد کنارم گفتم :مهدی آقا شما هم مثل ستاره سهیل شدی ها!! پیدات نیست...
همینو بگم که خواب قشنگی بود ولی کلی به امروزم انرژی داد.
مشتاق دیدار تک تک دوستانم

راحله جونم باور کن دلامون بهم راه داره
نمیتونم توصیف کنم چقدر دلم واستون تنگ شده
هلیا جونمو ببوس

---

(05-27-2013 01:17 PM)Delta.H نوشته شده توسط: [ -> ]کی یادشه تو اتوبوس بحث این بود که خانم صدفی و معاونت چقددددددددددر واسه هم دل و قلوه میان!
بعد از سفر اصفهان خانم سیدی هم اضافه شدن دیگه رنگ رخسار نه ببخشید رنگ پست ها خبر می دهد از سر درون

آی آی آی آی یکی در مورد ما حرف زد مثل اینکه
آقا حمزه پا میشم میام مافیا بازی میکنما

(05-27-2013 01:17 PM)Delta.H نوشته شده توسط: [ -> ]کی یادشه تو اتوبوس بحث این بود که خانم صدفی و معاونت چقددددددددددر واسه هم دل و قلوه میان!
بعد از سفر اصفهان خانم سیدی هم اضافه شدن دیگه رنگ رخسار نه ببخشید رنگ پست ها خبر می دهد از سر درون

حمزه جوون ، عشقم ، عزیززززززززم ، بمیرم برات ، خوبی قربونت بشم ؟
قربون چشای عسلیت برم میدونی چقدر دلتنگم ؟
فدات شم دلم میخواد باز ببینمت ، اصن از وقتی ندیدمت همینجوری پوستم داره چروک میشه ، از دلتنگیه دیگه عجیجم


پ.ن : ما هم بلدم دل بدیم قلوه بگیریم ولی نمی‌کنیم ریا نشه

به یاد سفر اردیبهشت سال 92 با دوستای خوب انجمن میلیاردرها.
دلم برای همتون تنگ شده

(05-21-2013 11:25 PM)Delta.H نوشته شده توسط: [ -> ]اینجا کجااااااااااست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
یادش بخیر...

واقعا می شود فراموش کرد؟؟؟؟

پیرمردها یک طرف . جوانها یک طرف.

(07-23-2014 12:14 AM)jahanagahi نوشته شده توسط: [ -> ]

(05-21-2013 11:25 PM)Delta.H نوشته شده توسط: [ -> ]اینجا کجااااااااااست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
یادش بخیر...

واقعا می شود فراموش کرد؟؟؟؟

پیرمردها یک طرف . جوانها یک طرف.

عمو هوشنگ دقیقا کدوم طرف پیرمردان؟؟؟ نمی بینمشون

آنقدر دلم هوای مسافرت و دیدار دوستان را دارد که اگر به من بود همین الان بلیط سفر را اوکی می کردم .

خانم معاون شده یک سفر چند روزه دیگه رو هماهنگ کنیم ، حالا که عمو هوشنگ هم سرشان خلوت تره و می تونه بچه ها رو هماهنگ کنه ........

واقعاً دلمان پوسید ، یک سفر شمال تو شهریور ماه می چسبه حسابی !!!!!

---

فکر میکنم خواب می بینم.