سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران

نسخه کامل: سفر و سفرنامه اصفهان (بهار 1392)
شما در حال مشاهده نسخه تکمیل نشده می باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
(04-25-2013 01:18 PM)m_sh نوشته شده توسط: [ -> ]
(04-22-2013 11:45 PM)ali mohammady نوشته شده توسط: [ -> ]من و مهدی گل محمدی تازه رسیردیم خونه
ما جزو اولین نفر هایی هستیم که رسیدیم احتمالا هنوز دوستان تو ماشین هستن

به خدا نرسیده دلم برای همه تنگ شده
جای همتون خالی خیلی خوش گذشت

علی آقا دیدار دوباره شما پس از 2 سال و همسفر بودن با شما برای ما بسی جای خوشحالی داشت.
حتما در برنامه های بعدی تهران شما را خواهیم دید10_004
خوشحالم به شما خوش گذشته دادا

خیلی لطف دارین شما معاون محترم .حتما تو برنامه های تهران شرکت میکنم اخه الان عاشق تهران شدم قبلا شهر های خلوت رو دوست داشتم اما الان عاشق تهران شدم یکی از دلایلش هم همین انجمن و عزیزاشه

(04-27-2013 04:56 PM)توانا نوشته شده توسط: [ -> ]
(04-24-2013 06:46 PM)ali mohammady نوشته شده توسط: [ -> ]
(04-24-2013 06:35 PM)3ObHaN نوشته شده توسط: [ -> ]
(04-24-2013 06:29 PM)Delta.H نوشته شده توسط: [ -> ]به نظر شما وحشتناکترین لحظه سفر به اصفهان کجا بود؟؟؟:|

جشن پتو خصوصی علی در اطاق سه تفگ دار Big Grin

وحشتناک چیه؟چرا قضیه روکوچیک میکنید؟
یه حادثه تروریستی بزرگ تاریخی رخ داد حالا شما میگید وحشتناک؟
منو از تو اسانسوری که درش داشت بسته میشد ربودند و اول روی زمین کشیدن و بعد با کمک مهدی مثل کیسه سیمان بلندم کردن بردن تو اتاق و پرتم کردن رو تخت و

بعد پتو رو انداختن روم و 3 نفر مثل موشک کروز از ارتفاع ده هزار پایی سقوط ازاد میکردن رو من و وقتی از تخت افتادم رو سرامیک کف اتاق هم رحم نکردند و طی

عملیات انتهاری استخوان ترقوه ی بنده رو مسدوم کردن.

من بعد از این قضیه متوجه شدم که با دکتر هماهنگ کردن برای مسدوم کردن من و دکتر برای این که من مسدوم بشم و برای مداوا برم پیشش بهشون 30درصد
پورسانت داده.اما منم نامردی نکردم پیش دکتر برای مداوا نرفتم
اما واقعا ترقوه ام الان بیشتر از اون موقعی که پریدین روم دردمیکنه.
اقا داغونم لهه لهه
غصه نخور علي جان اين كتكها خوردن داره من به شماحسوديم ميشه كاش آدم ازدست دوستاش كتك بخوره ولي پوزخنددشمناشو نبينه بقول شاعر
هرچه ازدوست مي رسد خوبست
گرچه ازسنگ ياكه ازچوبست
ولي براي من وحشتناكترين لحظات سفر چند دقيقه مونده به وقت صبحانه وشام بود چون ميترسيدم ديربرسم و از گرسنگي سقط بشم!!(س و ق را مفتوح بخوانيد!)

نگو نقو نگی نقو نقی نگو قطعا دوستان انجمن جزو بهترین دوستان من هستن اما به خدا کتک کتکه و درد داره ندیدین که مهدی از ارتفاع 150 هزار پایی همچین فرود میومد رو جسم من که انگار 150 تا توپولوف سقوط کرده روم.اخ اخ اخ

(04-27-2013 11:31 PM)m_sh نوشته شده توسط: [ -> ]وای بچه ها چشمتون روز بد نبینه تو راه برگشت به تهران دندونم شکست امروز رفته بودم عصب کشیییییییییییی، الان کلی درد داره SadSad
ناراحت شدم که دندونتون شکست.
این هم عکسهای من و مامانم و خواهرم

[تصویر: P21_04_13_12_38.jpg]
[تصویر: DSC00646.jpg]
[تصویر: DSC00728.jpg]
دووووووسسستـــــــــــــــــــــــاااااااااااااننننننننننن
دیدین چی شد؟؟؟؟؟؟

آخرش آقای قربانیان جوک پرایییییییید رو برامون تعریف نکردن
خانم صدفی اون ساتورهای درویشی دونه ای چند!!!!!!
(04-30-2013 09:42 PM)صدفی نوشته شده توسط: [ -> ]این هم عکسهای من و مامانم و خواهرم

[تصویر: P21_04_13_12_38.jpg]
[تصویر: DSC00646.jpg]
[تصویر: DSC00728.jpg]

یعنی 40 تا همسفر تو اصفهان !
همه استاد خراب کردن عکس !
یه نفر نبوده این عکس های خانم صدفی رو خراب کنه ؟
بچه ها بعضی وقتا منو نا امید میکنید Big Grin
(04-30-2013 10:58 PM)mir abbas نوشته شده توسط: [ -> ]خانم صدفی اون ساتورهای درویشی دونه ای چند!!!!!!

فروشی نیست دادا Yosef.gif
جزئی از دکور قهوه خونه حاج میرزا هست! Yosef.gif
(04-30-2013 11:02 PM)mohammadshamosi نوشته شده توسط: [ -> ]
(04-30-2013 10:58 PM)mir abbas نوشته شده توسط: [ -> ]خانم صدفی اون ساتورهای درویشی دونه ای چند!!!!!!

فروشی نیست دادا Yosef.gif
جزئی از دکور قهوه خونه حاج میرزا هست! Yosef.gif
اقا نمیدونم من زن زلیل کجا بودم اونموقع که شما رفتین قهوه خونه حاج میرزا؟
فک کردم خان صدفی جای فروشنده لوازم قدیمی نشسته.
ممد اقا مخلصیم.
شهرزاد جونمممممممممممممم این عکس های زیبا را از کجا گرفتییییییییییییییییییییییی

من حتی یه دونه عکس کی قشنگ هم ندارم Sad
درسفر اصفهان بيشتر دوستان برماخرده ميگرفتند كه چرا من درسايت شادوشنگولم ولي درسفروحضر ساكت وآرامم وشايد حرفي براي گفتن ندارم بنده هم براي اينكه" انگ منگوليسم" بهم نخورددفاعيه اي را درقالب غزلواره تقديم ميدارم تا امر بر عزيزان مشتبه نشوداستدعادارم مسئولين سايت پست رامنتقل نفرمايند
من خودم فريادخاموشم مراباوركنيد
مثل يك خرگوش باهوشم مراباوركنيد
نقش كرده بردلم نقاش هستي نقشها
ساده ام بااينكه منقوشم مراباوركنيد
دردلم غوغاست گرچه برزبانم هيچ نيست
ازفراق دوست مدهوشم مراباوركنيد
سينه ام گنج نهان رازهاي سرمديست
نيستم اين كهنه تن پوشم مراباوركنيد
نقطه جوشم اگربالاست ايرادم مكن
پس نگو من ديرمي جوشم مراباوركنيد
بازبان بيزباني رازهاگويم تورا
جرعه جرعه راز مينوشم مراباوركنيد
ازنگاهم حرف ميباردنگاهم رابخوان
"بارهستي" هست بردوشم مراباوركنيد
لب فروبنداي "رضا"ديگرسخن كوتاه كن
پس بگو باغم هماغوشم مراباوركنيد
بارهستي= شاهكار ميلان كوندرا
یک مرتبه دلم برای خانواده قهرمانی و امیر حسین خیلی تنگ شد، آخی این پسر چقدر دخترمو دوست داشت، خانم قهرمانی که پر از انرژی مثبت بود، ای کاش همتون الان مشهدبودین،
سبحان من می خواستم کلاهتو یادگاری ببرم مشهد، نشد که بشه، دستی از غیب کلاهتو پس داد.
آقا پارسا هنر پیشه معروف سینما و تلویزیون، عینکتون حرف نداشت، معرکه بود بیست.
آقای دولتی به خانمتون هم سلام ویژه برسونید، واا... هلیا به این دو عزیز هم کم زحمت نداد، النگوها که به تهران نرسید ولی گل سرش هنوز هست.

خانم فیاض و خانم آقای میر عباس هم که زحمت نگهداری بچه ها رو طی یک جلسه انجمن و پیاده روی سی و سه پل ما بر عهده گرفتند، بچه ها متشکریم، بچه ها متشکرند...نرگس جون رفتی اونور آب ما رو هم فراموش نکن چاکرتیم به خدا .
خانم قربانی عزیزتر از جانم که ماشاا... کوهی از تجربه بودند و کلی به ما رموز همسرداری را آموختند.Heart
خانم آقای رضایی و خانم گواهی که عزیزای دلمند، خانم گواهی من رو حلال کن که اینطوری می ترسوندیمت.Confused
شهرزاد جونم که مثل ماه میموند، وقتی نبود سریع سراغش رو می گرفتم خوب چون نور کم می شد دیگه.
خانمهای صفری ای کاش اینجا بودین، هلیا عاشق پارکه و فقط به شماها بهش خوش میگذشت، الان اصلاً بدون شما پارک بهش نمی چسبه(نشانه ای از مادر تنبل)10_004

آقا حمزه داداش، ما که حسابی تهران رو گشتیم، هر چی شیرینی فروشی ولیعصر و جمهوری بود رو یاد گرفتیم راستی خیلی چیزای دیگه هم گرفتیم دستتون درد نکنه. حالمممممم عالییییییییییییه!!!10_003

آقای قدسی شما مطمئنید کارمند هستید و فقط یک نمایندگی بیمه دارید، والا جوری راهنمایی می کنید که کمتر کاسبی می تونه اینقدر ریزبین باشه، دست مریزاد.
آقای طوسی شما هم مهدکودک بزنید کم درآمد نداره ها!!!! اونم با شرایط الان .10_003

منم به نوبه ی خودم محمد شموسی عروسی عروسی10_004
محیار جان و مهدی جان هم اگه بتونن با هم کار کنن زوج کاری پر انرژی میشن و ایرانو توی 2 روز میترکونن.

آقای دکتر طرح مهدکودک تون رو فراموش نکردم، توی یک زمان مناسب و در یک حرکت ضربتی باید کل ایران رو پوشش بدین.جواب میده مطمئنم.
علی محمدی حالتون خوبه !!!!!بعد از اون ضیافت پتو.Huh
خانم و آقای بهرامی توی دلم موند که یک سلام و احوال پرسی حسابی بکنیم، خیلی زود رفتین، سفر بعدی جبران کنین.
آقای میر عباس آقای فرهادی و آقای مردانیان و خانواده دهقانی ممنون که شوخی های ما رو تحمل کردین و همیشه لبخند زدین(اینو از طرف همه بچه ها می گم10_003)
مریم جون، قربون اون همه انرژی مثبتت بشم من ، که با اون همه خستگی هیچی نشون نمیدادی.
آقا کامیار زحمات شما غیر قابل جبرانه، البته میدونم بار همه زحمات بر دوش خانمهاست.

آقای قربانیان چرا شما اینقدر خوبین، می دونم چون همسر خوبی دارین ،(مشتاق دیدارشون هستم اساسی)10_00412_002
I'm waiting for next trip
[b]
لینک مرجع