سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران

نسخه کامل: لطیفه ها
شما در حال مشاهده نسخه تکمیل نشده می باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
ﺍﺻﻦ ﻣﺮﺩ ﺧﺸﻦ ﻧﺒﺎﺷﻪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺩﺭﺩ ﻧﻤﯿﺨﻮﺭﻩ
ﺑﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﮐﻪ ﺍﻭﻣﺪ ﯾﻪ ﻧﻌﺮﻩ ﺑﺰﻧﻪ ﮐﻪ ﭼﺎﺭ ﺳﺘﻮﻥ ِ ﺧﻮﻧﻪ
ﺑﻠﺮﺯﻩ ﻭ ﺑﺎ ﺍﺑﺮﻭﻫﺎﯼ ﺩﺭ ﻫﻢ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﯾﻪ ﻣﺸﺖ ﺑﮑﻮﺑﻪ ﺗﻮ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﻭ
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﺑﮕﻪ ﻣﮕﻪ ﻧﮕـــــــــــــــــــــــﻔﺘﻢ ﻇﺮﻓﺎﺭﻭ ﺧﻮﺩﻡ
ﻣﯿﺸﻮﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺭﻡ
پسرعموی ۳ ساله ام برداشته گوشی ۷۰۰ تومنی باباشو انداخته تو آکواریوم !
من : چرا گوشیو انداختی اونجا ؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
میگه انداختم تا ماهی ها با مامانشون حرف بزنن !
من :|
ماهی ها :|
خلیج همیشه فارس
یکی از فانتزیام اینه که
برم شهر بازی پارک ملت برم سراغ دستگاه fun far
تو یکی از واگن ها که خالی میره بالا چن تا طرقه تاخیری بزارم
بعد
برم به مسئولش بگم رئیس گفته زنت زنگ زده تصادف کرده بیمارسته زود برو بیمارستان من اینجا جات وامیستم اونم زودی با دو بره

بعد اون واگن خالیه که رسید بالای بالا
دستگاه رو از کار بندازم همچی که کسی نتونه روشنش کنه

بعد بیام با بلند گو بگم دستگاه خراب شده هر لحظه ممکنه منفجر شه
از طرفی هم طرقه ها شروع کنه منفجر شدن

اونوقت واستم کنارو به مردم که خودشونو پرت میکنن از اون بالا بخندم
هر کی یه
شکلی میپره پائین
دختر داییم ۴سالشه اومده میگه : باست نقاشی تشیدم !
من : عزیزم بده ببینم !
دختر داییم : منو دوش دالی ؟
من : معلومه جیگر !
دختر داییم : خیل خب ! این تویی اینم منم … اینام بچه هامونن
من ۴سالم بود شبا تو خواب با هیولاها دست و پنجه نرم میکردم :|
فقط یه ایرانی میتونه با ضربه های مکرر به کنترل تلوزیون،باتریاشو مجبور به ادامه حیات کنه!!
بابام فارسی کتابی اسمس میدهsms
زده:

سلام آیا میتوانی نان بخری؟؟

منم براش زدم:

آری پدر اکنون خود را به سرعت به شاطر خواهم رساند و از او طلب نان

خواهم کرد ^___^

پدر چند عدد نان از شاطر طلب کنم؟ ^___^

بعد بابام زنگ زد گفت :

منو مسخره میکنی .اگه جرعت داری بیا خونه...

آیا به نظر شما من امشب به خوانه خواهم رفت؟ ^__^
یه ضرب المثل چینی است که میگه تا ایران هست بازیافت چرا؟!؟!
تحولی که کاله با تولید ماست سون ایجاد کرد؛
اپل با آیپد نکرد ..!
رﮊﯾﻢ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﻓﻘﻂ ﺭﻭﺯ ﺍﻭﻟﺶ ﺳﺨﺘﻪ
.
.
.
.
.
.
.
ﭼﻮﻥ ﺭﻭﺯ ﺩﻭﻣﯽ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﻣﻌﻤﻮﻻ Smile)))
در خبر است شیخ یکی از بهترین بازاریاب های زمان خویش بود به گونه ای که پیدا کردن سه بازار گم شده و ردیابی چهار بازار دزدیده شده را در رزومه ی خویش داشتیدند.
یه آرزو کن!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
،
.
.
.
.
.
.
.
حالا سگ دو بزن تا بهش برسی!
خدایا...
میترسم بگم شکرت بابت این زندگی؛
فکر کنی دارم بهت تیکه میندازم شاکی بشی ..!
لینک مرجع