سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران

نسخه کامل: لطیفه ها
شما در حال مشاهده نسخه تکمیل نشده می باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
من قبلنا همش به بدنم شامپو بدن خارجی میزدم ..
ولی از وقتی فهمیدم تو روز قیامت قراره بر علیه من شهادت بِدن، بهشون گریس هم نمیزنم،
آدم فروشای پس فطرت
یه بارم اومدم خودمو واسه مامانم لوس کنم بهش گفتم مامان اگه من بمیرم چیکار میکنی؟گفت مرگ بگیری مردشور برده الهی به تیر غیب گرفتار بشی سرت به سنگ لحد بخوره ... لال شی ایشالا آخه این چه حرفیه؟! :|داشتم عزرائیلو میدیدم خداوکیلی....
همون پنجم دبستان که تیزهوشان قبول شدم باید تو اوجم خداحافظی میکردم
همیشه میگن شکست مقدمه پیروزیه نمیدونم پس من کی از دور مقدماتی صعود میکنم
به بابام میگم: اگه یه روز من سکته مغزی کردم اعضای بدن منو اهدا کنید،با مهربونی میگه: پسر گلم تو مغزت کجا بود که بخواد سکته کنه، باید بشینیم با هم یه فکر دیگه بکنیم
داشتم تو اتوبان میرفتم دیدم یه بچه ای رو موتور خوابش برده بود و داشت می افتاد باباش هم اصلا حواسش نبود.
رفتم کنارش هر چقدر بوق میزدم نمی فهمید.
آخرش رفتم جلوش و سرعتمو کم کردم تا ایستاد بهش گفتم :
پس چرا حواست به بچه ات نیس ؟؟؟
ی دفعه دو دستی زد تو سرشو گفت :
اصغر پس ننه ت کوووووووو؟؟!!!!

لامصـــب با این نرخ سکه
دیگه دختر مذهبی هم نمیشه گرفت !!14 تا سکه هم حساب میكنی خعلی زیاده !
باید یکی و پیدا کنیم به 5 تن راضی باشه
گمونم اسب سفید شاهزاده منو کشتن و باهاش سوسیس درست کردن، و گرنه امکان نداشت اینقده دیر کنه
سر شب لپتاپ رو خاموش کردم رفتم نشستم تو پذیرایی در جوار خانواده
5 دقیقه اول خونواده :o
5 دقیقه دوم خونواده :|

1 دقیقه بعد مامانم : لپتاپت سوخته ؟
من : نه
3 دقیقه بعد بابام : اینترنتت شارژش تموم شد ؟
من : نه
اندکی بعد بابام : چی شده حالت خوب نیست؟
من : نه چطور ؟
...
یذره بعد مامانم : تو چته ؟ چرا سرت تو لپتاپ نیست ؟
من : خب گفتم یکم بیام پیش شما بشینم
بابام : مطمئنی طوری نشده ؟
مامانم : خب بگو چرا اینجوری میکنی آخه ؟
هیچی دیگه پا شدم اومدم لپتاپ رو روشن کردم:|
دوستی تعریف میکرد که صبح یه روز سرد زمستون که
برف سنگینی هم اومده بود مجبور شدم برای کار مهمی برم بروجرد.
هوا هنوز روشن نشده بود که به پل خرم آباد رسیدم وسطای چشمم به یه موتوری افتاد که چراغای موتورشم روشن نکرده بود!رفتم سمت راست،موتوری هم پیچید سمت راست!

گرفتم سمت چپ،موتوری هم چپ!!خلاصه که موتوری لیز خورد و موتورش به حفاظ پل خورد و خودش هم از روی موتور پرت شد تو رودخونه!با خودم گفتم دیدی چی شد؟حتما کله ش مثلِ هندونه ترکید!

وحشت زده و ترسیده ماشینو نگه داشتمو با سرعت رفتم ببینم چی به سرش اومده که چشمتون روز بد نبینه! دیدم سرش نترکیده ولی گردن بیچاره 180 درجه پیچیده!
با محاسبات ساده ی پزشکی به این نتیجه رسیدم که بدبخت حتما مرده!

شوکه شده بودم؛با ناراحتی دستمو گذاشتم رو سرمو زیر چشمی نگاش کردم
که یهو دیدم چشماشو باز کرد!داد زدم: تو زنده ای؟؟؟!!
با عصبانیت و لهجه ی شیرینش گفت: هووی تو چتــه که مثلِ یابو رانندگی میکنی؟!

در حالیکه خنده از لبام دور نمیشد گفتم :این دل نشین ترین فحشی بود که تا حالا شنیدم؛خوشحالم زنده ای ولی ترو خدا تکون نخور؛چون گردنت پیچیده!
یه دفه بلند شد و گفت:
چی چی میگی؟ چی پیچیده؟ سرِصبی هوا سرد بود کاپشنمو جلو عقب پوشیدم سینه م سرما نخــوره ..!
یه ننه بچشو نفرین میکرد : ننه ایشالله بری زیر 19 چرخ .
پسرش برگشت گفت ننه خیلی بی رحمی زاپاسشم حساب کردی
یارو داشته تو اتوبان کرج با سرعت میرفته , یه دفعه رادیو پیام میگه : "رانندگان عزیز که در لاین تهران به کرج در تردد هستند مواظب باشن یه اتوموبیل در لاین مخالف در حرکت است" یارو همینجور که داشته فرمونو اینور اونور میکرده میگه : لامصبا یکی دوتام نیستن ...!!!
دارو چیست !؟

دارو عبارت است از مجموعه عوارضی جانبی

که بعضاً اثرات درمانی هم دارد برای رفع این عوارض جانبی

داروهای دیگری تجویز می‌شوند که خود این چرخه را تا نابودی کامل بیمار طی می‌کنند!
لینک مرجع