سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران

نسخه کامل: لطیفه ها
شما در حال مشاهده نسخه تکمیل نشده می باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
ترسم از اینه پسرایی که شلوار قرمز و صورتی می پوشن کم کم رو بیارن به جوراب شلواری
سرعت اینترنت خیلی رفته بالا
از مسئولین خواهش میکنم کنترل کنن
ما عادت نداریم , یه وخت میخوریم تو در و دیوار!
ﺍﻭﻟﻴﻦ ﻛﺎﺭﻯ ﻛﻪ ﺗﻮ ﺑﭽﮕﻰ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺧﻮﺩﻡ ﻳﺎﺩ ﺑﮕﻴﺮﻡ
ﻧﺎﺧﻦ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺑﻮﺩ، ﭼﻮﻥ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺑﻨﺪ ﺍﻭﻝ ﺍﻧﮕﺸﺘﻢ ﺟﺰﺀ
ﻧﺎﺧﻦ ﺣﺴﺎﺏ ﻣﻰ ﻛﺮﺩ:|
آیا می دانید زبان ایرانی مختصرترین زبان دنیاست؟
مثال: جمله ی «میری سریع این کار رو انجام میدی و برمیگردی» یک کلمه است.
«اومدیا»!
اینترنتم شده مثله آب حموم باید یا دم صبح بری یا آخر شب که فشار زیادهYosef.gif
چند وقت پیش یه شب ، داشتم میخوابیدم که یهو یه پشه اومد صاف نشست
نوک دماغم !
یه نیگا بهش انداختمو گفتم : سلام
گفت : علیک ..
گفتم : چیه؟
گفت: میخوام نیشت بزنم
گفتم : بیخیال ... این دفه رو کوتا بیا
گفت: تو بمیری راه نداره . گشنمه .
گفتم : الان میتونم با مشتم لهت کنم .
گفت : خودتم میدونی که تا بیای بزنی جا خالی دادمو مشتت میخوره وسط دماغت !
....
به نظر حرفش منطقی میومد !
گفتم : خیلی پستی
..ی دفه آهی بلند از ته دلش کشید و ساکت شد ...
گفتم چی شد؟؟
گفت : حاضری ؟
گفتم: تا جوابمو ندی نمیذارم بزنی ...

وقتی اصرارمو دید . دستمو گرفت و گفت : دنبالم بیا
گفتم کجا؟؟؟
گفت: مگه نمیخای جواب سوالتو بدونی ؟پس هیچ نگوو و دنبالم بیا
...ازجام بلند شدم و باهمدیگه راه افتادیم و رفتیم رفتیم و بازهم رفتیم...

گفت: هنوزم اصرار داری بدونی یا همینجا کارو تموم کنم ؟؟
گفتم : اینهمه راه اومدم تا جواب سوالمو بگیرم ... بریم
یهو یه لبخند زد و با دست زد به پشتم و گفت: این پشتکارته که
منو کشته !

راستش از شما چه پنهون ،یه جورایی ازش خوشم اومده بود .
به این فکر میکردم که اونقدا هم بچه بدی نیس !
تو این فکرا بودم که یهو گفت : آهااای آق پسر .ریسیدیم !
گفتم : خب
گفت :خب که خب .
گفتم : زهر مااار ..پس جواب سوالم چی شد؟؟
یهو دیدم اشک تو چشماش حلقه زد و سرشو انداخت پایین !
گفتم :چیه ؟
گفت : این سوراخو که میبینی توش زنو بچم زندگی میکنه !
اونشبی که یه پیف پاف خالی کردی تو اتاقت یادت میاد ، لعنتی؟؟
گفتم : آرره .چطور ؟؟
گفت: زن من اونشب اومده بود تو اتاقت . ولی توئه نامرررد با اون زهرماری
که به خوردش دادی اونو افلیج کردی . الان من موندم و 70 ، 80 تا بچه قد و نیم قد و یه زن افلیج !!
اونم به این خاطرکه توئه لعنتی حاضر نبودی یه چیکه ازون خونتو به ما بدی !!

......................................
سکوت سنگینی بینمون برقرار شد !
بغضی تلخ داشت گلومو فشار میداد . راسشو بخاید دیگه طاقت نیووردمو زدم زیر گریه ........
....................
از فردای اونشب ما باهم شدیم عین دوتا دوست خوب .
هرشب میاد پیشمو تا دلش میخاد میذارم خون بخوره .
راستش خودش حد و حدودشو میدونه و هیچوقت سواستفاده نمیکنه !
حال زنشم خدارو شکر روز به روز داره بهتر و بهتر میشه !
تا اینکه دیشب دیدم دوتایی با زنش که یه عصا زیر بغلش داشت
اومدن پیشم ..
جای همگی خالی ..
دوتاییشون نشستن رو دماغم و گفتن : بزنیم ؟؟
منم خندیدمو گفتم :
هرچقد دلتون میخاید بزنید .خوش باشید ... Smile

یعنی تا آخر نشستی خوندی ؟ Big Grin

عمه ی مریضی دارم مراعاتشو کنید
واژه هاي اصفهاني:

متضادها:

شُلا شيويل === سفدا رفد

گِلا گشاد === تنگا طيويل

چيويلوندى === پاكا خب

تنگا تار === وازا روشنا

چربا چيلى === خشكاله ى

چوغونى === نره خر

آرا ننگ === قشنگ

چكا چوله === شقا رق

پخشا پلا === جما جور

چركوندي === ترا تميز

یکی میلگرد رو از دست ممد شموسی بگیره Smile))))
از دست تو سبحانYosef.gif
برگی از اعترافات دختران:

بچه که بودیم هرکی مارو میدید لپامونو میکشید

میگفت عروس من میشی خوشگله؟؟

خب لامصبااااااا... حالا که بزرگ شدیم و

به شماها نیازداریم کدوم گوری هستین؟؟؟
امروز گوشي پسر داییم رو بدون اين که بفهمه برداشتم و اسمم رو به "20009022" تغيير دادم. بعد با گوشي خودم اين پيامک رو براش فرستادم:
" مشترک گرامي، به عرض ميرساند شما در قرعه کشي همراه اول ، برنده يک دستگاه خودروي mazda 3 شده ايد. ضمن عرض تبريک لطفا جهت دريافت جايزه عدد (یه عدد ده رقمی)را به همين شماره بفرستيد.
هيچکس تنها نيست. همراه اول "




بنده خدا از ظهر تا حالا بالای بیست بار اون کد(عدد ده رقمی) رو داره برام میفرسته و من هر دفعه بهش جواب میدادم:
" مشترک گرامی کد ارسالی شما صحیح نمیباشد. لطفا مجددا ارسال فرمائید"





... الان اس داده : همراه اول منو بی چاره کردی!!
منم اس دادم: مشترک گرامی حالا که فحش میدهید مزدا که سهل است دسته بیل هم بهتون نمیدیم!!!!
رسیدم توی کوچه مون ، دیدم یه خانومی داره ماشینش رو بین دوتا ماشین دیگه پارک می کنه....
جای پارک خیلی کم بود و بنده خدا حسابی کلافه شده بود....
وایستادم و فرمون دادم بهش ، « بیا بیاااا، خب! حالا فرمون رو کامل برگردون! خوبه خوبه، خاموش کن.»
بعدش هم بدون اینکه منتظر تشکر خانومه بشم راه افتادم برم که دیدم خانومه صدا کرد و گفت دستت درد نکنه ، زحمت کشیدی!!!!
گفتم خواهش می کنم ، کاری نکردم...
گفت : دانشمند! من داشتم از پارک در می اومدم...
رفتم بانک به کارمنده ميگم
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ببخشيد شما صندوقدار هستين؟
گفت پ نه پ؛ هاچ بکم
لینک مرجع