ﻗﺪﯾﻤﺘﺮﻫﺎ ﻟﺤﻦ ﻣﺮﺩﻫﺎ :
ﮔﺴﺘﺎﺧﯽ ﻣﮑﻦ ﺯﻥ !!! غذا ﺭﺍ ﺑﯿﺎﻭﺭ ... (o_O)
.
.
ﺍﻣـــــــــﺎ ﺍﮐﻨﻮﻥ :
جیجلم ﻇﺮﻓﺎ ﻧﻮﺑﺖ ﻣﻨﻪ ﯾﺎ ﺗﻮ (^_^)
دانشجویان عزیز اینقدر زحمت نکشید .
بابا بی خیال !!!
امید امام هم به دبستانی ها بود !!!
،
طنز؛ مناظره پژو و پراید!
با رخصت از پروین اعتصامی
«پژو» یکروز طعنه زد به «پراید»
که تو مسکین چقدر یابویی!
با چنین شکل ضایعی بالله
بیجهت توی برزن و کویی
رنگ لیمویی مرا بنگر
ای که تیره، شبیه هندویی
من تمیزم ولی تو ماه به ماه
مطلقاً دست و رو نمیشویی
بچه میترسد؛ آنطرفتر رو!
که به هیئت شبیه لولویی
من نه خودرو،گُلم، سَمنبویم
تو نه خودرو، گیاه خودرویی!
من به پاریس بودهام چندی
زیر پای «چهاردهم لویی»(!)
روی «باسکول» بیا،بپر،بینم(!)
رویهمرفته چند کیلویی؟!
در تو آهن به کار رفته ولی
نازکی عین برگ کاهویی!
صاحبت با تو گر به جایی خورد
سهم الارث ورثّهی اویی!
از «پژو» چون چنین شنید «پراید»
گفت:ای دوست!چرت میگویی
بنده گیرم به قول تو یابو،
تو گمان کردهای که آهویی؟!
«خویشتن، بی سبب بزرگ مکن
تو هم از ساکنان این کویی!»
انتقادی اگر ز من داری
مطرحش کن،ولی به نیکویی
زیر این آسمان مینایی
ای خوشا فکر و ذکر مینویی
برو خود را بسوز و راحت کن
بیعلاج است آتشینخویی
بخت باید تو را نه آپشن و تیپ
ای که در بند چشم و ابرویی
بخت ماشین اگر سپید بُوَد
خواه بژ باش، خواه لیمویی!
ارج و قربم کنون ز تو بیش است
زانجهت در پی هیاهویی
خوار بودم ولی عزیز شدم
کرد دوران ز بنده دلجویی
قیمت من کنون رسیده به بیست
این منم من، «پراید» جادویی!
توی بنگاه پیش هم بودیم
غرّه بودی به خوش بر و رویی
بنده رفتم فروش و یکماه است
توی دپرس،هنوز آن تویی!
پسره با سن داداشش رو هم 13 سال نمیشه استاتوس زده:
Galexy S4 یا I-Phone
کدومش؟
اگه یکیش رو برام نگیرن شب خونه نمیرم !!
من سن او بودم یه دونه از این عینک شنا داغونا داشتم حموم که میخواستم برم با خودم میبردم ، بعدش تشت رو آب میکردم با کله میرفتم توش و ساعتها به شادی میزیستم …
(06-22-2013 11:31 PM)MARYAR نوشته شده توسط: [ -> ]پسره با سن داداشش رو هم 13 سال نمیشه استاتوس زده:
Galexy S4 یا I-Phone
کدومش؟
اگه یکیش رو برام نگیرن شب خونه نمیرم !!
من سن او بودم یه دونه از این عینک شنا داغونا داشتم حموم که میخواستم برم با خودم میبردم ، بعدش تشت رو آب میکردم با کله میرفتم توش و ساعتها به شادی میزیستم …
یادش بخیر
ما چجوری زندگی کردیم این بچه های امروزی چجوری
الله اکبر!!!!
پیرزن دید عزراییل داره میادازترس رفت تومهدکودک نشست پیش بچه ها
و شروع کرد به پفک خوردن!
عزراییل نشست پیشش گفت چکارمیکنی؟
پیرزنبا صدای بچگانه گفت:قاقامیخورم!
عزراییل گفت پس بخورکه میخوایم بریم ددر!!
رفتم الکتریکی محلمون گفتم: زنگ درمون خرابه
یاروگفت: برو میام درست میکنم
هرچی منتظر شدم نیومد
رفتم مغازش میگم چرا نیومدی؟
میگه اومدم هر چی زنگ زدم هیچکس درو باز نکرد :|
اﺯﺩﮐﺘﺮ ﺭ... ﺗﻘﺎﺿﺎ ﺩﺍﺭﻡ
ﺳﻮﺭﺍﺧﺎﯼ ﻧﻮﻥ ﺳﻨﮕﮏ ﺭﻭ ﭘﺮ ﮐﻨﻪ ، ﻣﺮﺑﺎ ﺁﻟﺒﺎﻟﻮ ﮐﻮﻓﺘﻤﻮﻥ ﻣﯿﺸﻪ....

رفتم هندونه خریدم...بازش كردم دیدیم سفیده
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ر... از تو بعید بود...:|
این بود جواب اعتماد ما ؟؟؟؟