سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران

نسخه کامل: خاطرات روزانه اعضا از قانون راز
شما در حال مشاهده نسخه تکمیل نشده می باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20
(03-14-2014 05:09 PM)abdolhossein نوشته شده توسط: [ -> ]داشتم میلیاردر می شدم.
من از قانون جذب استفاده های زیادی کرده ام شاید هر از گاهی شمه ای از آن را برایتان ذکر کنم. اما درحال حاضر می خواهم تجربه تلخ و درس آموزی را برایتان بازگو کنم.A00 (57)
یکی از دلایلی که باعث شد به راز و قانون جذب علاقه مند شوم مشکلات مالی عدید ه ای بود که با آن مواجه بودم. لکن از وقتی با قانون جذب آشنا شدم با خودم عهد کردم به چیزی غیر از هدف نیاندیشم و آنچه را که می خواهم به وضوح تصور کنم.
اهداف مختلفی را برای خود ترسیم کردم که تقریبا به تمامی آن ها رسیدم به جرات می گویم به هر چیزی که به خوبی تجسمش کرده و به عبارت بهتر در فضای آن خود را قرار داده و با تمام وجود حسش کردم رسیدم و از این بابت خوشحال و مسرورم که شاید به برخی از آن ها در پست های بعدی اشاره کنم.
یکی از اهدافی که برای خودم تعیین کرده و شب و روز به آن می اندیشیدم به دست آوردن حداقل یک میلیارد تومان پول بود. این هدف را در سال 1388 تجسم کردم. کل دارایی من در آن زمان 11 میلیون تومان بود که برای رهن خانه داده بودم. خود را در فضایش قرار دادم و در اعماق وجودم خود را یک میلیاردر احساس می کردم همچنان که صاحب نظران قانون جذب می گویند آن را فراموش کردم و تحققش را به کاینات سپردم.
شاید باورتان نشود. شش ماه بعد که زمان تمدید موعد اجاره فرا رسید صاحبخانه که مرد محترمی بود اظهار داشت به دلیل مشکلات مالی مجبور است فقط اجاره نقدی بگیرد و پول رهن به دردش نمی خورد. قرار شد 10 میلیون تومان را به من برگرداند و 350 هزار تومان اجاره بگیرد. درآمدم به حدی بود که بتوانم از عهده اجاره خانه برآیم. پذیرفتم و غرق در شعف شدم. 9_003
شک نداشتم که این تازه شروع روندی است که مرا به میلیاردر شدن خواهد رساند. اما با توجه به این که بار اولی بود که وارد عرصه سرمایه گذاری می شدم نتوانستم راه را از چاه تشخیص دهم. 5 میلیون تومان از آن 10 میلیون تومان یعنی نصف آن را با جهالت تمام به یک کلاهبردار دادم و او پس از یک سال در حالی که فقط یک قرارداد خشک و خالی و دو برگ سفته به من داده بود با مبلغی حدود 600 میلیون تومان کلاهبرداری از من و حدود 50 نفر دیگر یک شبه دود شد و تا کنون اثری از او به دست نیامده است. اگر چه ضرری که من کردم از نظر ریالی خیلی کمتر از بسیاری از شرکا بود اما بالاخره اولین تجربه سرمایه گذاری من بود و من نصف سرمایه خود را از دست داده بودم. ناراحت و افسرده شدم . غول چراغ جادو فکر مرا خواند و 5 میلیون باقیمانده نیز مانند برفی که در مقابل آقتاب تابستان قرار گرفته باشد بخار شدو اثری از آن باقی نماند. Huh
اکنون که حدود 4 سال از شروع اراده من در جهت میلیارد شدن می گذرد به وضوح دریافته ام که کاینات دقیقا در جهت برآوردن خواسته من حرکت کرده بود. فقط من نتوانسته بودم بصیرت لازم را داشته باشم و راه را اشتباه رفته بودم.
دو مثال ساده : الف) می دانید که سالهای 1389تا 1391 اوج نوسانات بازار طلا و مسکن بود. وقتی صاحبخانه 10 میلیون تومان را به من داد هر قطعه سکه طلا 200 هزار تومان بود که در پایان سال 91 به یک میلیون و ششصد هزار تومان هم رسید یعنی اگرمن کل آن مبلغ را سکه خریده بودم می توانستم در عرض دو سال 80 میلیون تومان به دست بیاورم . ب) قیمت ملک در شهر محل سکونت من که اتفاقا جز شهرهای بزرگ و در حال رشد کشور است مرتب در حال افزایش است. یادم می آید یکی از اقوام نزدیکم در همان زمان به من پیشنهاد خرید زمینی را داد که 10 میلیون تومان می ارزید وقعی ننهادم الان آن زمین را 100 میلیون تومان نمی فروشند. من خیلی راحت 100 میلیون تومان را از دست دادم. می توانستم پله پله از طریق تفکر مثبت و استفاده از قانون جذب به یک میلیارد برسم شاید الان هم بتوانم. اما نمی دانم چرا از قانون جذب دیگر نمی توانم استفاده کنم. شاید باورتان نشود اما حتی برای پیشبردامور بسیار جزیی خود نیز نمی توانم از آن بهره ببرم. چه باید بکنم؟ Angel

حتما باز هم میتونی از قانون جذب استفاده کنی عزیز. مث قانون نیوتن که همیشه میتونی استفاده کنی چون ثابته5_004 شما 4 سال پر از تجربه داشتی و هوش مالیتو افزایش دادی به قول کیوساکی ثروتمندان از این شکستها در جهت بدست آوردن ثروت بیشتر استفاده میکنن. امیدوارم موفق باشی دوست عزیز10_004
(01-23-2014 11:57 AM)مرتضی الهی نوشته شده توسط: [ -> ]باسلام به همه دوستان
و آرزوی سلامت برای استاد عزیزم
جناب مهندس قربانیان

به لطف خدای مهربون تا به امروز بارها وبارها ازقانون جذب توزندگیم استفاده کرم و خودم بی اطلاع بودم. ولی از زمانیکه بصورت علمی با این موضوع آشنا شدم تا به امروز 2خواسته بزرگم محقق شده اولیش کارم بود . ودومین جذب من خونه ای هستش که درحال حاضر تواون زندگی می کنم . من درعین ناباوری چیزی رو دارم که با دلیل و عقل ومنطق اصلا قابل حساب و کتاب کردن برام نبود . من یه جایی خوندم که وقتی از کائینات چیزی رو درخواست می کنید فقط رو خواسته تون تمرکز کنید و اصلا به راه وروش و اینکه چطوری به اون هدفتون می رسید فکر نکنید. مثلا وقتی میخواهید خونه ایی داشته باشید نگید فلان تومن پول داشته باشم تا بتونم فلان خونه رو بخرم شاید خداوند بخواد از راه دیگه ایی اون خواستتون رو برآورده کنه.
همیشه از قدیم گفتن کار خدارو سخت نکن . حتما تا حالا قصه گاو بنی اسرائیل رو شنیدید.(ترجمه آیات سوره مبارکه بقره جزء اول قران کریم) . داستان به این شکل هست که فردی از بنی اسرائیل به قتل می رسه وبرای پیداکردن قاتل به حضرت موسی مراجعه می کنند و ایشان هم به دستور خداوند از اونها میخواد که گاوی را کشته و با خون گردنش به گردن مقتول بزنند تا مقتول زنده شده وقاتل را معرفی کند . اینجا بود که (ایراد های بنی اسرائیلی ) شروع کردند به اما واگر. و هربار می رفتند ومی پرسیدند چه رنگی باشه ؟ دفعه بد می پرسیدند نرباشه یا ماده ؟ دفعه بعد می پرسیدند پیر باشه یا جووون ؟ و......
اینقدر شرایط رو سخت کردند که در کل اون کشور فقط یک گاو با این مشخصات وجود داشت.
ودر خداوند به حضرت موسی فرمود که اگر همون بار اول گاوی را ذبح می کردند(هرگاوی) مشکلشون حل می شد و خودشون کار رو برای خودشون سخت کردند.
من جزئیات مراحل خونه دار شدنم رو توضیح نمی دم به دلایل زیادی .
ولی با قاطعیت میگم که آموزشهایی که استادعزیم مهندس قربانیان در تاپیک های نوشتن اهداف وجملات تاکیدی و انجام تجسم خلاق را تما ما انجام دادم .
من هدفم رو نوشتم . با جزئیات کامل و به زمان حال و شروع کردم به تجسم خواستم. شاید چند ماه بیشتر طول نکشید . برام جالبه که زمانیکه قرار شد برم طبقه سوم به همسرم گفتم عیبی نداره درسته که ما هدفمون طبقه چهارم بود و لی حتما نشده دیگه عیبی نداره. شاید جزئیات هدفمون انجام نشه. ولی خداوند مهربان از راه شگفتش بازهم من وهمسرم رو شگفت زده کرد و شرایط به نحوی رقم خورد که من الان تو طبقه چهارم همون ساختمونی که میخواستم باشم هستم.
خدایا یه عالمه شکرت12_00212_00212_002




جناب الهی عزیز نوشتن اهداف و ایمان و باور به رسیدن (اهداف )و شکستن دیوارهای ذهنی راز شگفت خدا است که وقتی انسان به آن عمل کند بدون استثنا به آن می رسد.
خصوصا در این انجمن که تمام عزیزان هر کدام یک بمب انرژی مثبت هستند و با انفجار هر بمب فضای انجمن پر از ایمان و باور می شود.
موفقتر باشی.
(08-10-2013 11:46 PM)Mahboob نوشته شده توسط: [ -> ]ممنون از مطالب با ارزشتون
یکی از سخنان قشنگی که در دین مسیح (البته جایی خواندم)هست اینه که هرگاه دونفر بشیم نفر سوم جمع ما خداوند است اگر یک نفر باشم شخص دوم خداوندا ست
این نص آیه قرآن است: ما یکون من نجوی ثلاثه الا هو رابعهم و لا خمسه الا هو سادسهم و لا ادنی من ذالک و لا اکثر الا هو معهم این ما کانوا
سوره مجادله آیه 7
ترجمه: هیچ سه نفری با هم نجوا نمی کنند مگر آن که خدا چهارمین آن ها است و نه هیچ پنج نفری الا این که او ششمی آنان است و نه کمتر از آن و نه بیشتر از آن الا این که او با آن هاست هر جا که باشند.
لطفا ابتدا دین خود را بهتر بررسی کنیم!
سلام دوستان گلم
یک داستان خیلی کوچولو:

مدتی بود میخواستم یک مجموعه سی دی آموزشی را خریداری کنم که کمی قیمت بالایی داشت و من هم از کیفیت مجموعه مطمئن نبودم, تا اینکه امروز برای سفارش رایت و چاپ چندهزار تا از کار دوستی به محلی رفته بودم, کارهای چاپ و رایت را دیدم و برای سفارش چند نمونه کار از سی دی های مرکز چاپ و تکثیر را گرفتم, بسیار اتفاقی دیدم دوتا از نمونه ها اتفاقا از همان مجموعه جالبی که میخواستم بخرم ( البته مجموعه بیش از ده سی دی است) که به این ترتیب که از کیفیت مجموعه ای که قصد خرید داشتم نیز مطمئن شدم و حالا میتوانم بهتر برای خرید آن هم تصمیم بگیرم! Wink

پیروز باشید
این چیزهایی که در مورد قانون جذب می خوانیم و می شنویم مرتبه نازله و بسیار رقیق شده چیزی است که باید باشد و اتفاق بیافتد.
از آیت الله بهجت پرسیدند شما چرا خاطرات خود را از کراماتی که از اساتید خود دیده اید ننمی نویسید؟ ایشان فرمودند ما هیچ وقت فکر نمی کردیم اوضاع اینگونه شود. زمانی که در نجف درس می خواندیم هر روز یک کرامت می دیدیم!
انسان با تقویت اراده و تمرکز می تواند به جایی برسد که هر لحظه مشغول خلق چیزی یا تغییر در پدیده ای باشد و به قول معروف صاحب کرامت شود. اما بعضی از ما دلمان را خوش کرده ایم که با کلی زور زدن و تلاش کردن توانسته ایم مثلا 100 هزار تومان از کاینات بگیریم!
بزرگان علمای ما مرده زنده می کردند و مریض لاعلاج شفا می دادند عین خیالشان نبود!
یکی از اقوام ما که فرزند یکی از عرفای سرشناس و بزرگ است نقل می کرد که نزد پدرم رفتم و گفتم می خواهم کلاس زبان بروم. لبخندی زد و گفت برو فلان کتاب را بردار و به من بده . من آن کتاب را چند دقیقه قبل ورق زده بودم و چیزی در آن نیافته بودم. پدر لای کتاب را باز کرد .مقداری پول در آن بود همه را به من داد. شمردمش دقیقا معادل پولی بود که برای کلاس زبان لازم داشتم.!
خاطره ای که می خواهم بنویسم داغ داغ است و همین الان اتفاق افتاد البته متاسفم که ممکن است این خاطره مصداق حرفی باشد که در تایپیک بالا نوشته ام.Blush
نمی دانم تصادف صرف بود یا ناشی از قانون جذب. اما کتاب راز جذب پول در ایران را دو سه روز قبل تمام کرده بودم .خانمم هم در حال مطالعه آن است. خیلی دوست داشتم ببینم آقای علی اکبری نویسنده کتاب چه شکلی است؟ چند دقیقه قبل در حالی که داشتم کانال ها را گذری نگاه می کردم یک دفعه دیدم در شبکه چهار شخصی دارد صحبت می کند و زیر اسمش هم نوشته است آقای علی اکبری مولف کتاب راز جذب پول در ایران! برنامه چند دقیقه ای طول کشید و ایشان به معرفی خود و کتابش پرداخت دهان من هم همین طور باز مانده بود.38
بعد از اتمام برنامه خانمم هم گفت که علاقه مند به دیدن چهره آقای اکبری بوده است. حالا من نمی دانم این اتفاق ناشی از قانون جذب بوده است؟ در صورت مثبت بودن جواب آیا ناشی از جذب من بوده یا جذب خانمم یا هر دوتایمان؟169
به نظر شما با استفاده از قانون راز می شه تو ایران ثروتمند شد؟
یک خاطره:
یک حاجتی داشتم
حدود دوساعت توی ماشین شخصی ام در حال مسافرت به شهر دیگر تنهایی داد زدم و از خدا خواستم بخداوندی خدا به عظمتش قسم وقتی رسیدم مقصد حالی بهم دست داد که احساس کردم حاجتم بر آورده شد
واینطور هم شد
جواب حاجتم سالها بغل دستم بود و عنایتی شدو من متوجه آن شدم و مشگلم حل شد
آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم یار در خانه و ما گرد جهان می گردیم

خدا خوب خدایی است و من بنده غافلی هستم

مورد دیگر: معجزه واقعا" معجزه
کاری را شروع کردم
بی پول بودم
یک باز در حال رفتن به محل کار گریه ام گرفت
بخدا گفتم فرمودی ازدواج کن گناه نکن گفتم چشم
فرمودی کار بکن کار پاکیزه حرکت از شما برکت از من گفتم چشم
حال نباید گشایشی برام بشه و من همینطور بی پول بمونم
پس چطوری هزینه هام را پوشش بدم؟
البته من تمام تلاشم را می کرد ولی جواب نمی گرفتم
بخدای لاشریک سیمم وصل شد و یک حواله بیست میلیون تومانی برام آمد
در صورتی که اصلا" از کسی طلب نداشتم ولی خدا خدایش خدایی کرد و بزرگی کرد و من را شرمنده احسانش
بقول استاد انوشه آدم اگر سیمش وصل بشه تا قاب قوسین(فاصله تا رسیدن به خدا خیلی نزدیکه)
چرا که خودش فرمود به شما از رگ گردن نزدیکترم
بخواهیدو طلب کنید خودش میدهد
چرا پراید ? بنز بخواه
چرا آپارتمان ? ویلا بخواه
چرا پول کم ? میلیارد میلیارد بخواه مگر خدا کم داره؟

اما اگر داد حلالش را بخواهید و با بخشندگی به پولتان برکت بدهید تا بیشتر بشه
خارجی ها دستورات ما مسلمانها را در عمل تجربه کردند
این مطلب را می توان در صحبت های آنتونی رابینز و ... به وضوح مشاهده کرد
گوسفند یکی دو تا می زاد
سگ 6 تا 8 تا ولی خداوند در گوسفند برکت قرار داده و لی در سگ قرار نداده
گوسفند را در عروسی و عزایی و تاسوعاو عاشورا و اعیاد , جشنها سر می برند ولی با هم هست ولی سگ را نه می خورند و نه قربانی می کنند ولی در کوچه بیابان کمتر اثری ازش هست و اگر خدا می خواست در سگ این برکت را قرار می داد دنیا را سگ سر می گرفت
رزق حلال و حرام هم همین حکم را داره

منت از خلقی برای لقمه ای نان می کشیم
دیگری نان میدهد ، ما ناز اینان می کشیم
چون توکل نیست کار ما بدست مردم است
خواجه ما را منتظر، ما ناز دربان می کشیم
به نظرم این مطالبی که گفتم همون قانون جذبه هیچ برگی از درخت نمی افته مگر خدا بخواهد
موفق و پیروز باشید: 10_004
دوستان شکسته نفسی نکنند و خاطرات خود را مرقوم فرمایند.
در بین دهها عضو سایت حتما خاطرات بی شماری است که ارزش تعریف و بررسی دارد.
موفق باشید.
سلام به همه هم رازاي عزيز
من تا حالا اثرات قانون جذب رو خيلي تجربه كردم ولي يكي از جالباش امروز بود.
امروز يعني يكشنبه 22 شهريور 93 قرار بود سايت ايرانخودرو از ساعت 10 صبح براي فروش نقدي باز شه براي تعداد محدودي ماشين. كه دوستاني كه سر درميارن ميدونن خريدش خيلي سخته و خيليا موفق به خريد نميشن و فقط به تعداد محدودي ميرسه. خلاصه دوست من زنگ زد گفت حامد ميخوام پارس ثبتنام كنم. خودم پشت سيستمم و به 5 نفر ديگه ام سپردم كه برام بخرن و اطلاعاتشو داد و گفت تو هم برام سفارش بزن شايد از بين 7 تا سفارش يكيش موفق بود. خلاصه من از ساعت 10 تا 12 پشت سيستم بودم و علاوه براينكه سايت خيلي كند شده بود همش وسط مراحل از صفحه خارج ميشدم! اين وسط 10 بار به من زنگ زد گفت حامد من نتونستم تو تونستي؟ منم ميگفتم نه و دوباره تلاش ميكردم. ولي ازون اولش حواسم به قانون جذب بود و همش بار خودم ميگفتم من صددرصد ميتونم براش بخرم و ...
خلاصه حدود ساعت 12 خريد انجام شد و وقتي بهش گفتم، شاخ درآورده بود! جالب تر اينكه وقتي عصر رفته بود مداركشو تحويل نمايندگي بده، كارمند ايران خودرو برگشته بود بهش گفته بود آقا تو چجوري تونستي ثبتنام كني ما خودمون كه كارمند ايران خودروييم نتونستيم!
خلاصه كلي حال كردم 10_004
خیلی عالیه آقای آذرخش
تبریک میگم
شما با باور قانون جذب به مراحل بالاتری میرسید
صفحه ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20
لینک مرجع