ماگستان، خرید ماگ، خرید فلاسک و خرید هدیه در همین نزدیکی!

خرید هدیه، خرید ماگ

تابلو اعلانات سایت
میلیاردرها مرامنامه (قوانین سایت) میلیاردر هدف این سایت چیست؟ میلیاردر دانلود ماهنامه سایت
میلیاردرها اتمام حجت (حتما بخوانید.) میلیاردر راه اندازی کسب و کار توسط اعضا میلیاردر مسابقه دوبرابر کردن پول
میلیاردرها عضویت در بخش ویژه VIP میلیاردر موفقیت های دوستان بعد از عضویت در سایت میلیاردر تبلیغات و معرفی کار و شغل شما


راهنمای خرید هدیه، ماگ و فلاسک

ماگستان, اولین و تنهاترین

ماگستان, اولین و تنهاترین


خاطرات روزانه اعضا از قانون راز
زمان کنونی: 09-23-2025, 01:06 PM
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان
نویسنده: کامیار کاظمی
آخرین ارسال: abdolhossein
پاسخ: 191
بازدید: 53025

ارسال پاسخ 
 
امتیاز موضوع:
  • 42 رأی - میانگین امیتازات : 2.88
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
خاطرات روزانه اعضا از قانون راز
07-14-2014, 12:59 AM
ارسال: #171
RE: خاطرات روزانه اعضا از قانون راز
قانون جذب را کار های شگفت خدا بدانیم که اگر با ایمان و باور بخواهیم انجام می شود و هیچ تعجبی هم ندارد.

خدایا با همه بزرگیت در قلب کوچک من جای داری
اینستاگرام من :
hoshangghorbanian
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
07-14-2014, 11:36 AM
ارسال: #172
RE: خاطرات روزانه اعضا از قانون راز
سلام بر همگی،
سوالی از جناب قربانیان داشتم که شاید سوال بعضی از دوستان هم باشه،
باور و رسیدن به قانون جذب چقدر ممکن هست طول بکشه؟

سپاس از همگی

دنیا همان چیزی را به ما عطا می کند که
ما باور داشته باشیم لایق آنیم و می توانیم داشته باشیم.
یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
07-27-2014, 06:24 PM
ارسال: #173
RE: خاطرات روزانه اعضا از قانون راز
چندی پیش ایمیلی از یکی از دوستان و اعضای قدیمی وبسایت دریافت کردم که در مدت زمان بسیار کوتاهی موفقیت های قابل توجهی رو به دست آورده بود، بنابر این با اجازه ی از این دوست گرامی، تصمیم گرفتم متن ایمیل رو در سایت قرار بدم تا الهام بخش شما همراهان گرامی باشد. امیر حسین با دقت و ظرافت خاصی تکنیک ها و اصولی رو که به کار برده بیان کرده و به جرات می تونم بگم به تکنیک های بسیار قدرتمندی اشاره کرده که به کار گیری هر کدام از این تکنیک ها می تواند تغییرات چشمگیری و قابل توجهی را در زندگی ایجاد کند.





" سلام و درود بر استاد گرانقدر و عزیز. من امیر حسین هستم، یک جوان 26 ساله و دانشجوی ارشد مکانیک. شش ماه پیش کاملا اتفاقی در نت سرچ می کردم که با سایت شما آشنا شدم و افتخار آشنایی با شما را پیدا کردم. من 5 سال پیش با فیلم راز آشنا شده بودم، به نظرم ایده ی جالبی آمده بود، به همین دلیل از لحاظ علمی آن را بررسی کردم و مشاهده کردم که علم دقیقا آن را اثبات و تایید می کند، خیلی خوشحال بودم چون با رازی آشنا شده بودم که می توانست هرچه می خواهم را به من بدهد و تمامی آرزوهایم را بر آورده کند. برای همین شروع به اجرای تکنیک های آن کردم. واقعا عالی بود و جواب می داد. به چشم خودم می دیدم که زندگیم دارد تغییر می کند و واقعا خودم دارم زنگیم را خلق می کنم با افکارم، ولی یک مشکل بزرگ وجود داشت که فقط در موارد کوچک چنین موفقیت هایی را به دست می آوردم و نمی توانستم اهداف بزرگم را با این قانون خلق کنم. به یاد دارم که اولین هدفی که با راز آن را خلق کردم جذب 300 هزار تومان پول نقد بود که یک هفته ای به دستم رسید اما وقتی به عنوان گام بعدی هدف 20 میلیون را برای خود انتخاب کردم هرگز موفق نشدم، حتی یک میلیون تومان هم جذب نکردم. می دانستم که قانون جواب می دهد و واقعا کار می کند اما نمی دانستم کجا را خطا می روم که نمی توانم اهداف بزرگتر را به دست آورم. انگار عاملی وجود داشت که تا می خواستم یک پله زندگی ام را بهتر کنم سر و کله اش پیدا می شد و مانع می شد و من تمام امیدم را از دست می دادم. و یا به یاد دارم که در دفتر آرزوهایم مشخصات رابطه ی عاطفی دلخواهم را نوشتم و در کمتر از یک هفته با فردی آشنا شدم که 29 مورد از 31 ویژگی را که در دفترم نوشته بودم داشت و دقیقا شخص ایده آل من بود. رابطه مان هر روز قوی تر می شد اما درست در لحظه ای که می خواستم رابطه مان را جدی کنم تا با هم ازدواج کنیم همه چیز خراب شد و او رفت. دوباره سر و کله ی همان عاملی که نمی دانستم چه بود پیدا شد تا اجازه ندهد زندگیم را تغییر دهم و یک لول بالاتر ببرم. واقعا کلافه شده بودم، نا امید و بی هدف و تصمیم گرفتم که دیگر از این قانون استفاده نکنم. واقعا دیگر زندگی برایم معنایی نداشت چون می دانستم که قانون جذب چه قدرت جادویی ای دارد و می توان با آن به همه چیز رسید ولی مشکلی در کار بود که من از آن بی خبر بودم و نمی توانستم آن را حل و فصل کنم. شاید باورتان نشود کارم به جایی رسیده بود که در سن 25 سالگی و دوران دانشجویی ارشد هنوز از پدرم پول توجیبی می گرفتم، نه پولی داشتم، نه کاری، نه ماشینی و نه زندگی درست و حسابی ای. تا اینکه 6 ماه پیش با کتاب قوانین جذب در خلق ثروت شما آشنا شدم و در کمال ناباوری آنرا مطالعه کردم. خیلی خوشحال بودم چون جواب بزرگترین سوال و مشکل زندگیم رو پیدا کردم. فهمیدم چرا نتونستم با استفاده از قانون قدرتمند جذب اهداف بزرگ خود را به زندگیم جذب کنم. فهمیدم که چرا به هدف بیست میلیونی ام و ازدواج با فرد مورد علاقه ام و ... نرسیدم . خیلی خوشحال شدم و دعاتون کردم، چون دوباره قدرت نامحدودم رو بهم برگردونده بودید اما این بار بدون خطا و امکان شکست و یا پیدا شدن سر و کله ی خود تخریبی.

بنابر این با جسارت تمام تصمیم گرفتم یک بار دیگر قدرتی که دارم و آنچه آموخته ام را به چالش بکشم و هدف نسباتا بزرگی برای خود تعیین کردم ( حداقل واسه ی من که هنوز از پدرم پول توجیبی می گرفتم دستیابی به چنین رقمی واقعا هدف بزرگی بود). در جزوه ی سمینار 3 هدف برای خود تعیین کردم و تعیین کردم که می خواهم تا یک سال آینده به این سه اهداف دست پیدا کنم. اولین هدفم جذب 300 میلیون تومان پول نقد به زندگیم بود. دومین هدف جذب بهترین و عالی ترین شریک زندگی به زندگی ام ( جزییات فرد مورد نظرم را جداگانه ثبت کرده بودم) و سومین هدف خرید یک سوناتای مشکی 2013 .








با توجه به آموزش های شما و آموزه های فیلم راز می دانستم که دستیابی به این سه هدف نیاز به سه مرحله دارد. اول اینکه بخواهم (ask) که خواسته بودم و اهدافم را خیلی دقیق و با جزییات مکتوب کرده بودم و با انجام مدام شبانه، تمرینات 5 دقیقه ای موفقیت اتفاقی نیست هر روز اهدافم را به خودم یاد آوری می کردم. پس از انجام مرحله اول خیالم راحت شد. مرحله دوم پاسخ کاینات بود که طبق گفته شما کاینات همواره مهر تایید را بر تمامی خواسته های ما می زند و بدون کوچکترین سوالی آنها را می پذیرد، پس در این مرحله هم نیازی نبود کاری انجام دهم و اما مهمترین مرحله که مرحله سوم و مرحله دریافت است. طبق آموزش های شما آموخته بودم که مهمترین مرحله ی خلق اهداف همین مرحله است و اولین گام برای دریافت و آمادگی برای دریافت داشتن باوری قوی است که من می توانم، می توانم هدفم را به دست آورم، انتظار وقوع آن را داشته باشم، بر هدفی که دارم تمرکز کنم، روحیه ای شاد و امیدوار داشته باشم و تا دستیابی نهایی به هدفم استقامت و پایداری داشته باشم.

اولین کاری که برای باور سازی و آمادگی برای دریافت این سه هدف انجام دادم نفوذ به ضمیر ناخود آگاه و باورسازی و القات جدید و سازنده به ضمیر ناخود آگاهم بود. فراموش کردم که بگویم، وقتی این سه هدف را برای خود تعیین کردم راه بازگشت برای خود نگذاشتم چون شک و تردید همیشه قاتل موفقیت ها و فرصت هاست و کوچکترین شکی می تواند تمامی اهداف و موفقیت های قطعی را بر باد دهد، برای همین با خودم شرط کردم که یا به این هدف می رسم و یا می میرم. راه دیگری برای خود نگذاشتم. راه بازگشت و جا زدن را بستم تا با جدیت در مسیر دستیابی به اهدافم گام بردارم. در مطالعاتی که از قبل داشتم این ویژگی مشترک تمامی افراد موفق بود که تحت هیچ شرایطی راه بازگشت را برای خود باز نمی گذاشتند. برای باور سازی مطابق آنچه گفته بودید دو صفحه طراحی کردم به نام سناریوی زندگی و سناریو ی امروز. درست به گونه ای که یک فیلم نامه نویس هستم، ابتدا به سراغ برگه های سناریوی زندگی کردم و هر آنچه را که به ذهنم رسید یاد داشت کردم، که دوست دارم زندگی من در یک سال آینده چگونه باشد، اگر زندگی من عالی پیش برود و بتوانم به هر چیزی که دلم می خواهد برسم زندگی من چگونه خواهد بود، بدون قضاوت این امر که چنین چیزی ممکن است یا نه و چگونه چنین چیزی ممکن خواهد بود شروع به نوشتن سناریوی زندگی ام کردم.

در مرحله ی بعدی لازم بود که از شر تمامی باور ها و افکار منفی گذشته خلاص شوم تا بتوانم باورهای قدرتمندی در ضمیر ناخود آگاه خود ثبت کنم تا آماده ی مرحله ی دریافت شوم. چون می دانستم که تا باور نداشته باشم که می توان این اهداف را خلق کنم و صاحب آنها شوم امکان ندارد موفق به چنین کاری شوم. برای همین فایل های خود هیپنوتیزم، موفقیت نا محدود، آهنربای پول و ثروت شوید، جذب نیمه گمشده، کسب درآمد دلخواه، دستیابی به اهداف و جذابیت نا محدود را خریداری کردم تا تمامی باورهای منفی گذشته را با باورهای قدرتمند و سازنده که به من کمک می کند در سریع ترین و ساده ترین حالت ممکن اهدافم را به دست آورم را در اعماق ضمیر ناخود آگاهم بنشانم.

به یاد دارم در جایی گفته بودید که ذهن انسان درست مثل یک ماشین حساب می مونه و از آنجایی که قانون ذهن و قانون ماشین حساب قانون باور ها و برنامه هایی است که به آن داده شده از فایل های خود هیپنوتیزم استفاده کردم تا در سریع ترین زمان ممکن و بدون تلاش های سخت جسمی ذهنم را از نو پروگرم کنم و به یاد دارم که به کرات در رادیو موفقیت گفته بودید که اگر به ماشین حساب بگویی 2 ضربدر 2 می شود 100 ماشین حساب بدون کوچکترین سوالی این برنامه را می پذیرد و تمامی محاسباتش را بر این اساس انجام می دهد. بنابر این تنها کار لازم این بود که برنامه های ذهنی ام را از نو تعریف کنم که سریع ترین و قدرتمند ترین راه آن استفاده از هیپنوتیزم و خود هیپنوتیزم بود که در آن با کمترین مخالفت ممکن می توان برنامه های ذهنی را تغییر داد.

هر روز به صورت مستمر فایل ها و تمرین های قانون جذب را عمل می کردم. روزانه 10 دقیقه در گوشه ای می نشستم و به سناریوی زندگیم که نوشته بودم فکر می کردم، آن را تجسم می کردم و با تمام وجود سعی می کردم که آن را حس کنم و در پایان به خاطر این زندگی زیبایی که دارم از خداوند مهربان سپاسگزاری می کردم.

سپس به تکنیک دیگری که به من آموزش داده بودید عمل کردم. هر شب و یا هر روز صبح برگه ی سناریوی امروزم رو تکمیل می کردم و دقیقا تمامی اتفاق هایی که دوست داشتم آن روز برای من رخ دهد را یاد داشت می کردم. با جرات می توانم به شما بگویم که ترکیب این تکنیک و فایل های خود هیپنوتیزم جادو می کند. وقتی باورهای خود را قوی می کنید و برگه ی سناریو ی روزانه تان را هر روز تکمیل می کنید با کمال تعجب مشاهده می کنید که دقیقا همان اتفاق ها و مواردی که یاد داشت کرده اید برای تان رخ می دهد.

هر روز قبل از اینکه روزم را شروع کنم چند مرتبه سناریوی آن روز را می خواندم سپس آن را کنار گذاشته و به سراغ زندگی ام می رفتم. نکته اینجاست که من واقعا هییچ ایده ای برای جذب این سه هدف به زندگی ام نداشتم و حتی نمی دانستم از کجا باید شروع کنم ولی هر روز تمریناتم را انجام می دادم. هر روز به سایت سر می زدم و مطالب بلاگ را می خواندم یا به فایل های صوتی رادیو موفقیت گوش می دادم و سعی می کردم که حس و حال خود را خوب و مثبت نگه دارم، در حد امکان از صحبت های منفی و یاس آور دوری می کردم، به دیگران و جامعه گیر نمی دادم، خودم مسئولیت خلق اهدافم را به عهده گرفته بودم و انتظار نداشتم کسی باعث خلق اهدافم شود. می دانستک که بالاخره این سه هدف را خلق می کنم ولو راه و چگونگی آن برایم روشن نباشد، این وظیفه کاینات است و به من ربطی ندارد، من فقط باید وظیفه ی خود را به خوبی انجام دهم و در فرکانس خلق اهدافم باقی بمانم تا بتوانم اهدافم را در آغوش بکشم.

نکته ای که در این مسیر یاد گرفتم این بود که باید بهای موفقیت را پرداخت. و به قول شما پنیر مجانی فقط در تله موش است. وقت صرف کردم، تمامی تمرین ها را انجام دادم، هر جا لازم بود هزینه ای پرداخت کنم کوتاهی نکردم و مردانه ایستادم تا تک تک اهدافم خلق شود.

جالب است بدانید که در دو ماه و نیم، سه ماه اول اتفاق به خصوص و چشمگیری رخ نداد. باورهایم قوی شده بود، دیگر افکار منفی و باورهای ناقص و محدود گذشته را نداشتم، حس و حالم عالی بود و هر کسی که چند کلمه ای با من صحبت می کرد این را می فهمید، اما دستاورد فیزیکی چشمگیر و قابل توجهی وارد زندگی ام نشده بود. ولی می دانستم که باید ادامه دهمف می دانستم که به خودم قول دادم این سه هدف را خلق کنم و هنوز 9 ماه از فرصتی که تعیین کرده ام باقی مانده. می دانستم که فرق بین برنده و بازنده در همین نکته است. پس ایستادم و همچنان به تمرین های قانون جذب ادامه دادم، و ....

و دقیقا همین لحظه بود که اتفاق های بزرگ در زندگی من شروع به رخ دادن کرد. با توجه به آنچه به من گفته بودید، برگه ای برداشتم و در بالای آن این سوال را از خود پرسیدم که من چگونه می توانم به هدف شماره یک خود برسم؟ چگونه به هدف شاره دو؟ و ... و شروع به جواب دادن کردم. نکته ی جالب اینکه وقتی سوالی از ذهن می پرسید، ذهن در جهان هستی می گردد و بهترین جواب را برای شما می آورد. بنابراینف چون از بابت ذهنم خیالم راحت بود و می دانستم که آن را برای موفقیت برنامه ریزی کرده ام به هر فکری که به ذهنم می رسید، پیشنهاد هایی که دریافت می کردم، صحبت هایی که می شنیدم و ... با دید دیگری نگاه می کردم و می دانستم که اینها وجودشان بی دلیل نیست و دقیقا پاسخ سوال هایی است که از ذهن خود و کاینات پرسیده ام. بنابر این بی درنگ آنها را عملی می کردم. هر چه جلو تر می رفتم کاینات قدم بعدی را به من نشان می داد. و من به عینه این جمله ی راز را دیدم که قرار نیست که تمام مسیر را ببینید تنها کافیست که قدم اول را بردارید، بقیه ی مسیر به مرور مشخص می شود...






یک روز صبح که از خواب بیدار شدم، این فکر به ذهنم رسید که به دیدن یکی از هم کلاسی های دوره ی کارشناسی ام بروم، واقعا دلیلی برای چنین کاری وجود نداشت ولی چون به الهاماتی که به ذهن می رسد ایمان داشتم با دوستم تماس گرفتم و از او خواستم که دیداری با او داشته باشم. وقتی او را دیدم به من گفت که در حال کار روی پروژه ای تحقیقاتی برای ساخت یک قطعه ی چکاپ خودرو است، بیش از 70 درصد کار انجام شده ولی به مشکلی برخورده که نمی تواند آن را حل کند و دوست داشت ببیند که آیا حاضر است در این پروزه به او ملحق شوم و شریک او شوم؟ من هم بی درنگ پذیرفتم. جالب است بدانید که هیچ مشکلی در کار نبود، دوست من در محاسبه ی یک فرمول ساده دچار خطا شده بود و به همین دلیل آزمایش هایش به مشکل برخورد کرده بود، اما یادتان باشد که این اتفاقی نبوده، باید این اتفاق می افتاد تا من هم وارد این پروژه می شدم. دو هفته بعد پروژه تکمیل شد و نمونه ی اولیه محصول مورد نظر هم ساخته شد. یک هفته بعد پسر عموی من از آلمان آمده بود. در 8 سال گذشته اولین باری بود که به ایران می آمد. مشکل اینجا بود که با وجود اینکه واقعا آدم خوبی بود ولی اصلا از او خوشم نمی آمد و قرار بود که این یک هفته را به خانه ی ما بیاید. و من از این موضوع به شدت ناراحت بودم. یک روز که به اجبار مشغول به صحبت با او بودم ناخود آگاه شروع به صحبت درباره ی پروژه ای که با دوستم روی آن کار می کردیم شدم. پسر عمویم حسابی کنجکاو شده بود و دوست داشت که نمونه ی آماده ی محصول ما را ببیند. وقتی آن را به او نشان دادم به شدت شیفته آن شد و گفت من سه سال است که مهندس شرکت بی ام و آلمان هستم، اگر این محصول را به کمپانی معرفی کنم حد اقل آن را 600 هزار دلار از تو می خرند. باورم نمی شد... این محصول به آلمان رفت و 750 هزار دلار فروخته شد و با توجه به قراردادی که با دوستم داشتم 50 درصد آن یعنی حدود 400 هزار دلار آن به من رسید.

300 میلیون تومان پول نقد به زندگی من جذب شده بود، و فورا به یک نمایشگاه اتوموبیل رفتم و یک سوناتای مشکی 2013 صفر هم خریدم، دقیقا همان سوناتایی که یک ماه پیش نشان کرده بودم...

استاد حال که این ایمیل رو برای شما می نویسم تنها 6 ماه از فرصت یکساله ای که برای خود تعیین کرده بودم گذشته و من 2 هدف از 3 هدفی که برای خود تعیین کرده بودم را خلق کرده ام و بی نهایت خوشحال و سپاسگزارم و مدیون شما و خدای مهربان. برای همین سعی کردم تمامی پروسه را از لحظه ای که تصمیم گرفتم و هدفی برای خود تعیین کردم تا این لحظه، هر آنچه بر من گذشت را بنویسم و در اختیار شما قرار دهم تا در صورت صلاحدید در سایت قرار دهید تا الهام بخش کاربران سایت باشد. امیدوارم همه ی ایرانی های عزیز باور کنند که قانون زندگی آنها قانون باورها و برنامه های ذهنی شان است. برای خلق هدف نیازی به جان کندن و سختی کشیدن نیست، تنها کافیست که چند فرمول ساده و قدرتمند را به زمانی کافی ادامه داد تا هدف خلق گردد.

وقتی به 6 ماه پیش نگاه می کنم و می بینم که از کجا شروع کردم و اینکه جز یک هدف مکتوب و آموزش های شما هیچ چیزی نداشتم و حتی نمی دانستم که چه باید بکنم و از کجا باید شروع کنم واقعا نمی دانم چه باید بگویم که چند فرمول ساده و تغییر باورهای ذهنی چگونه می تواند این همه معجزه را در زمانی کوتاه خلق کند، فراموش نکنید من تا 6 ماه پیش هنوز از پدرم پول توجیبی می گرفتم ولی حالا، با گذشت 6 ماه صاحب یک سرمایه ی 300 میلیونی و یک اتوموبیل سوناتا هستم.

و در آخر صمیمانه از شما استاد عزیز و دوست داشتنی کمال تشکر را دارم که مسیر را به من نشان دهید و به من کمک کردید تا راه خود را پیدا کنم. استاد ارجمند لطفا در صورتی که تمایل داشتید این شرح حال من رو در سایت و در معرض دید سایرین قرار دهید، نام خانوادگی من را حذف کنید.

امید وارم همیشه سربلند و پیروز باشید

ارادتمند شما- امیر حسین

هر روز فرصت های بیشتری برای ثروتمند شدن ایجاد می شود
برای تماس و مشاوره با من می توانید پیام دهید
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
07-28-2014, 08:07 AM
ارسال: #174
RE: خاطرات روزانه اعضا از قانون راز
جناب رضایی
سلام
این موارد تمرینی ایشان و نکاتی را برای انجام استفاده کردند و فایل های مورد استفاده را که بیان کردند، در کجا می توان دسترسی پیدا کرد مثلا این موارد:
" برای همین فایل های خود هیپنوتیزم، موفقیت نا محدود، آهنربای پول و ثروت شوید، جذب نیمه گمشده، کسب درآمد دلخواه، دستیابی به اهداف و جذابیت نا محدود را خریداری کردم تا تمامی باورهای منفی گذشته را با باورهای قدرتمند و سازنده که به من کمک می کند در سریع ترین و ساده ترین حالت ممکن اهدافم را به دست آورم را در اعماق ضمیر ناخود آگاهم بنشانم."

یا اینها
"هر روز به صورت مستمر فایل ها و تمرین های قانون جذب را عمل می کردم."

ممنونم.10_004

دنیا همان چیزی را به ما عطا می کند که
ما باور داشته باشیم لایق آنیم و می توانیم داشته باشیم.
یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
07-28-2014, 08:59 AM
ارسال: #175
RE: خاطرات روزانه اعضا از قانون راز
(07-27-2014 06:24 PM)ahmad rezaee نوشته شده توسط:  چندی پیش ایمیلی از یکی از دوستان و اعضای قدیمی وبسایت دریافت کردم که در مدت زمان بسیار کوتاهی موفقیت های قابل توجهی رو به دست آورده بود، بنابر این با اجازه ی از این دوست گرامی، تصمیم گرفتم متن ایمیل رو در سایت قرار بدم تا الهام بخش شما همراهان گرامی باشد. امیر حسین با دقت و ظرافت خاصی تکنیک ها و اصولی رو که به کار برده بیان کرده و به جرات می تونم بگم به تکنیک های بسیار قدرتمندی اشاره کرده که به کار گیری هر کدام از این تکنیک ها می تواند تغییرات چشمگیری و قابل توجهی را در زندگی ایجاد کند.





" سلام و درود بر استاد گرانقدر و عزیز. من امیر حسین هستم، یک جوان 26 ساله و دانشجوی ارشد مکانیک. شش ماه پیش کاملا اتفاقی در نت سرچ می کردم که با سایت شما آشنا شدم و افتخار آشنایی با شما را پیدا کردم. من 5 سال پیش با فیلم راز آشنا شده بودم، به نظرم ایده ی جالبی آمده بود، به همین دلیل از لحاظ علمی آن را بررسی کردم و مشاهده کردم که علم دقیقا آن را اثبات و تایید می کند، خیلی خوشحال بودم چون با رازی آشنا شده بودم که می توانست هرچه می خواهم را به من بدهد و تمامی آرزوهایم را بر آورده کند. برای همین شروع به اجرای تکنیک های آن کردم. واقعا عالی بود و جواب می داد. به چشم خودم می دیدم که زندگیم دارد تغییر می کند و واقعا خودم دارم زنگیم را خلق می کنم با افکارم، ولی یک مشکل بزرگ وجود داشت که فقط در موارد کوچک چنین موفقیت هایی را به دست می آوردم و نمی توانستم اهداف بزرگم را با این قانون خلق کنم. به یاد دارم که اولین هدفی که با راز آن را خلق کردم جذب 300 هزار تومان پول نقد بود که یک هفته ای به دستم رسید اما وقتی به عنوان گام بعدی هدف 20 میلیون را برای خود انتخاب کردم هرگز موفق نشدم، حتی یک میلیون تومان هم جذب نکردم. می دانستم که قانون جواب می دهد و واقعا کار می کند اما نمی دانستم کجا را خطا می روم که نمی توانم اهداف بزرگتر را به دست آورم. انگار عاملی وجود داشت که تا می خواستم یک پله زندگی ام را بهتر کنم سر و کله اش پیدا می شد و مانع می شد و من تمام امیدم را از دست می دادم. و یا به یاد دارم که در دفتر آرزوهایم مشخصات رابطه ی عاطفی دلخواهم را نوشتم و در کمتر از یک هفته با فردی آشنا شدم که 29 مورد از 31 ویژگی را که در دفترم نوشته بودم داشت و دقیقا شخص ایده آل من بود. رابطه مان هر روز قوی تر می شد اما درست در لحظه ای که می خواستم رابطه مان را جدی کنم تا با هم ازدواج کنیم همه چیز خراب شد و او رفت. دوباره سر و کله ی همان عاملی که نمی دانستم چه بود پیدا شد تا اجازه ندهد زندگیم را تغییر دهم و یک لول بالاتر ببرم. واقعا کلافه شده بودم، نا امید و بی هدف و تصمیم گرفتم که دیگر از این قانون استفاده نکنم. واقعا دیگر زندگی برایم معنایی نداشت چون می دانستم که قانون جذب چه قدرت جادویی ای دارد و می توان با آن به همه چیز رسید ولی مشکلی در کار بود که من از آن بی خبر بودم و نمی توانستم آن را حل و فصل کنم. شاید باورتان نشود کارم به جایی رسیده بود که در سن 25 سالگی و دوران دانشجویی ارشد هنوز از پدرم پول توجیبی می گرفتم، نه پولی داشتم، نه کاری، نه ماشینی و نه زندگی درست و حسابی ای. تا اینکه 6 ماه پیش با کتاب قوانین جذب در خلق ثروت شما آشنا شدم و در کمال ناباوری آنرا مطالعه کردم. خیلی خوشحال بودم چون جواب بزرگترین سوال و مشکل زندگیم رو پیدا کردم. فهمیدم چرا نتونستم با استفاده از قانون قدرتمند جذب اهداف بزرگ خود را به زندگیم جذب کنم. فهمیدم که چرا به هدف بیست میلیونی ام و ازدواج با فرد مورد علاقه ام و ... نرسیدم . خیلی خوشحال شدم و دعاتون کردم، چون دوباره قدرت نامحدودم رو بهم برگردونده بودید اما این بار بدون خطا و امکان شکست و یا پیدا شدن سر و کله ی خود تخریبی.

بنابر این با جسارت تمام تصمیم گرفتم یک بار دیگر قدرتی که دارم و آنچه آموخته ام را به چالش بکشم و هدف نسباتا بزرگی برای خود تعیین کردم ( حداقل واسه ی من که هنوز از پدرم پول توجیبی می گرفتم دستیابی به چنین رقمی واقعا هدف بزرگی بود). در جزوه ی سمینار 3 هدف برای خود تعیین کردم و تعیین کردم که می خواهم تا یک سال آینده به این سه اهداف دست پیدا کنم. اولین هدفم جذب 300 میلیون تومان پول نقد به زندگیم بود. دومین هدف جذب بهترین و عالی ترین شریک زندگی به زندگی ام ( جزییات فرد مورد نظرم را جداگانه ثبت کرده بودم) و سومین هدف خرید یک سوناتای مشکی 2013 .








با توجه به آموزش های شما و آموزه های فیلم راز می دانستم که دستیابی به این سه هدف نیاز به سه مرحله دارد. اول اینکه بخواهم (ask) که خواسته بودم و اهدافم را خیلی دقیق و با جزییات مکتوب کرده بودم و با انجام مدام شبانه، تمرینات 5 دقیقه ای موفقیت اتفاقی نیست هر روز اهدافم را به خودم یاد آوری می کردم. پس از انجام مرحله اول خیالم راحت شد. مرحله دوم پاسخ کاینات بود که طبق گفته شما کاینات همواره مهر تایید را بر تمامی خواسته های ما می زند و بدون کوچکترین سوالی آنها را می پذیرد، پس در این مرحله هم نیازی نبود کاری انجام دهم و اما مهمترین مرحله که مرحله سوم و مرحله دریافت است. طبق آموزش های شما آموخته بودم که مهمترین مرحله ی خلق اهداف همین مرحله است و اولین گام برای دریافت و آمادگی برای دریافت داشتن باوری قوی است که من می توانم، می توانم هدفم را به دست آورم، انتظار وقوع آن را داشته باشم، بر هدفی که دارم تمرکز کنم، روحیه ای شاد و امیدوار داشته باشم و تا دستیابی نهایی به هدفم استقامت و پایداری داشته باشم.

اولین کاری که برای باور سازی و آمادگی برای دریافت این سه هدف انجام دادم نفوذ به ضمیر ناخود آگاه و باورسازی و القات جدید و سازنده به ضمیر ناخود آگاهم بود. فراموش کردم که بگویم، وقتی این سه هدف را برای خود تعیین کردم راه بازگشت برای خود نگذاشتم چون شک و تردید همیشه قاتل موفقیت ها و فرصت هاست و کوچکترین شکی می تواند تمامی اهداف و موفقیت های قطعی را بر باد دهد، برای همین با خودم شرط کردم که یا به این هدف می رسم و یا می میرم. راه دیگری برای خود نگذاشتم. راه بازگشت و جا زدن را بستم تا با جدیت در مسیر دستیابی به اهدافم گام بردارم. در مطالعاتی که از قبل داشتم این ویژگی مشترک تمامی افراد موفق بود که تحت هیچ شرایطی راه بازگشت را برای خود باز نمی گذاشتند. برای باور سازی مطابق آنچه گفته بودید دو صفحه طراحی کردم به نام سناریوی زندگی و سناریو ی امروز. درست به گونه ای که یک فیلم نامه نویس هستم، ابتدا به سراغ برگه های سناریوی زندگی کردم و هر آنچه را که به ذهنم رسید یاد داشت کردم، که دوست دارم زندگی من در یک سال آینده چگونه باشد، اگر زندگی من عالی پیش برود و بتوانم به هر چیزی که دلم می خواهد برسم زندگی من چگونه خواهد بود، بدون قضاوت این امر که چنین چیزی ممکن است یا نه و چگونه چنین چیزی ممکن خواهد بود شروع به نوشتن سناریوی زندگی ام کردم.

در مرحله ی بعدی لازم بود که از شر تمامی باور ها و افکار منفی گذشته خلاص شوم تا بتوانم باورهای قدرتمندی در ضمیر ناخود آگاه خود ثبت کنم تا آماده ی مرحله ی دریافت شوم. چون می دانستم که تا باور نداشته باشم که می توان این اهداف را خلق کنم و صاحب آنها شوم امکان ندارد موفق به چنین کاری شوم. برای همین فایل های خود هیپنوتیزم، موفقیت نا محدود، آهنربای پول و ثروت شوید، جذب نیمه گمشده، کسب درآمد دلخواه، دستیابی به اهداف و جذابیت نا محدود را خریداری کردم تا تمامی باورهای منفی گذشته را با باورهای قدرتمند و سازنده که به من کمک می کند در سریع ترین و ساده ترین حالت ممکن اهدافم را به دست آورم را در اعماق ضمیر ناخود آگاهم بنشانم.

به یاد دارم در جایی گفته بودید که ذهن انسان درست مثل یک ماشین حساب می مونه و از آنجایی که قانون ذهن و قانون ماشین حساب قانون باور ها و برنامه هایی است که به آن داده شده از فایل های خود هیپنوتیزم استفاده کردم تا در سریع ترین زمان ممکن و بدون تلاش های سخت جسمی ذهنم را از نو پروگرم کنم و به یاد دارم که به کرات در رادیو موفقیت گفته بودید که اگر به ماشین حساب بگویی 2 ضربدر 2 می شود 100 ماشین حساب بدون کوچکترین سوالی این برنامه را می پذیرد و تمامی محاسباتش را بر این اساس انجام می دهد. بنابر این تنها کار لازم این بود که برنامه های ذهنی ام را از نو تعریف کنم که سریع ترین و قدرتمند ترین راه آن استفاده از هیپنوتیزم و خود هیپنوتیزم بود که در آن با کمترین مخالفت ممکن می توان برنامه های ذهنی را تغییر داد.

هر روز به صورت مستمر فایل ها و تمرین های قانون جذب را عمل می کردم. روزانه 10 دقیقه در گوشه ای می نشستم و به سناریوی زندگیم که نوشته بودم فکر می کردم، آن را تجسم می کردم و با تمام وجود سعی می کردم که آن را حس کنم و در پایان به خاطر این زندگی زیبایی که دارم از خداوند مهربان سپاسگزاری می کردم.

سپس به تکنیک دیگری که به من آموزش داده بودید عمل کردم. هر شب و یا هر روز صبح برگه ی سناریوی امروزم رو تکمیل می کردم و دقیقا تمامی اتفاق هایی که دوست داشتم آن روز برای من رخ دهد را یاد داشت می کردم. با جرات می توانم به شما بگویم که ترکیب این تکنیک و فایل های خود هیپنوتیزم جادو می کند. وقتی باورهای خود را قوی می کنید و برگه ی سناریو ی روزانه تان را هر روز تکمیل می کنید با کمال تعجب مشاهده می کنید که دقیقا همان اتفاق ها و مواردی که یاد داشت کرده اید برای تان رخ می دهد.

هر روز قبل از اینکه روزم را شروع کنم چند مرتبه سناریوی آن روز را می خواندم سپس آن را کنار گذاشته و به سراغ زندگی ام می رفتم. نکته اینجاست که من واقعا هییچ ایده ای برای جذب این سه هدف به زندگی ام نداشتم و حتی نمی دانستم از کجا باید شروع کنم ولی هر روز تمریناتم را انجام می دادم. هر روز به سایت سر می زدم و مطالب بلاگ را می خواندم یا به فایل های صوتی رادیو موفقیت گوش می دادم و سعی می کردم که حس و حال خود را خوب و مثبت نگه دارم، در حد امکان از صحبت های منفی و یاس آور دوری می کردم، به دیگران و جامعه گیر نمی دادم، خودم مسئولیت خلق اهدافم را به عهده گرفته بودم و انتظار نداشتم کسی باعث خلق اهدافم شود. می دانستک که بالاخره این سه هدف را خلق می کنم ولو راه و چگونگی آن برایم روشن نباشد، این وظیفه کاینات است و به من ربطی ندارد، من فقط باید وظیفه ی خود را به خوبی انجام دهم و در فرکانس خلق اهدافم باقی بمانم تا بتوانم اهدافم را در آغوش بکشم.

نکته ای که در این مسیر یاد گرفتم این بود که باید بهای موفقیت را پرداخت. و به قول شما پنیر مجانی فقط در تله موش است. وقت صرف کردم، تمامی تمرین ها را انجام دادم، هر جا لازم بود هزینه ای پرداخت کنم کوتاهی نکردم و مردانه ایستادم تا تک تک اهدافم خلق شود.

جالب است بدانید که در دو ماه و نیم، سه ماه اول اتفاق به خصوص و چشمگیری رخ نداد. باورهایم قوی شده بود، دیگر افکار منفی و باورهای ناقص و محدود گذشته را نداشتم، حس و حالم عالی بود و هر کسی که چند کلمه ای با من صحبت می کرد این را می فهمید، اما دستاورد فیزیکی چشمگیر و قابل توجهی وارد زندگی ام نشده بود. ولی می دانستم که باید ادامه دهمف می دانستم که به خودم قول دادم این سه هدف را خلق کنم و هنوز 9 ماه از فرصتی که تعیین کرده ام باقی مانده. می دانستم که فرق بین برنده و بازنده در همین نکته است. پس ایستادم و همچنان به تمرین های قانون جذب ادامه دادم، و ....

و دقیقا همین لحظه بود که اتفاق های بزرگ در زندگی من شروع به رخ دادن کرد. با توجه به آنچه به من گفته بودید، برگه ای برداشتم و در بالای آن این سوال را از خود پرسیدم که من چگونه می توانم به هدف شماره یک خود برسم؟ چگونه به هدف شاره دو؟ و ... و شروع به جواب دادن کردم. نکته ی جالب اینکه وقتی سوالی از ذهن می پرسید، ذهن در جهان هستی می گردد و بهترین جواب را برای شما می آورد. بنابراینف چون از بابت ذهنم خیالم راحت بود و می دانستم که آن را برای موفقیت برنامه ریزی کرده ام به هر فکری که به ذهنم می رسید، پیشنهاد هایی که دریافت می کردم، صحبت هایی که می شنیدم و ... با دید دیگری نگاه می کردم و می دانستم که اینها وجودشان بی دلیل نیست و دقیقا پاسخ سوال هایی است که از ذهن خود و کاینات پرسیده ام. بنابر این بی درنگ آنها را عملی می کردم. هر چه جلو تر می رفتم کاینات قدم بعدی را به من نشان می داد. و من به عینه این جمله ی راز را دیدم که قرار نیست که تمام مسیر را ببینید تنها کافیست که قدم اول را بردارید، بقیه ی مسیر به مرور مشخص می شود...






یک روز صبح که از خواب بیدار شدم، این فکر به ذهنم رسید که به دیدن یکی از هم کلاسی های دوره ی کارشناسی ام بروم، واقعا دلیلی برای چنین کاری وجود نداشت ولی چون به الهاماتی که به ذهن می رسد ایمان داشتم با دوستم تماس گرفتم و از او خواستم که دیداری با او داشته باشم. وقتی او را دیدم به من گفت که در حال کار روی پروژه ای تحقیقاتی برای ساخت یک قطعه ی چکاپ خودرو است، بیش از 70 درصد کار انجام شده ولی به مشکلی برخورده که نمی تواند آن را حل کند و دوست داشت ببیند که آیا حاضر است در این پروزه به او ملحق شوم و شریک او شوم؟ من هم بی درنگ پذیرفتم. جالب است بدانید که هیچ مشکلی در کار نبود، دوست من در محاسبه ی یک فرمول ساده دچار خطا شده بود و به همین دلیل آزمایش هایش به مشکل برخورد کرده بود، اما یادتان باشد که این اتفاقی نبوده، باید این اتفاق می افتاد تا من هم وارد این پروژه می شدم. دو هفته بعد پروژه تکمیل شد و نمونه ی اولیه محصول مورد نظر هم ساخته شد. یک هفته بعد پسر عموی من از آلمان آمده بود. در 8 سال گذشته اولین باری بود که به ایران می آمد. مشکل اینجا بود که با وجود اینکه واقعا آدم خوبی بود ولی اصلا از او خوشم نمی آمد و قرار بود که این یک هفته را به خانه ی ما بیاید. و من از این موضوع به شدت ناراحت بودم. یک روز که به اجبار مشغول به صحبت با او بودم ناخود آگاه شروع به صحبت درباره ی پروژه ای که با دوستم روی آن کار می کردیم شدم. پسر عمویم حسابی کنجکاو شده بود و دوست داشت که نمونه ی آماده ی محصول ما را ببیند. وقتی آن را به او نشان دادم به شدت شیفته آن شد و گفت من سه سال است که مهندس شرکت بی ام و آلمان هستم، اگر این محصول را به کمپانی معرفی کنم حد اقل آن را 600 هزار دلار از تو می خرند. باورم نمی شد... این محصول به آلمان رفت و 750 هزار دلار فروخته شد و با توجه به قراردادی که با دوستم داشتم 50 درصد آن یعنی حدود 400 هزار دلار آن به من رسید.

300 میلیون تومان پول نقد به زندگی من جذب شده بود، و فورا به یک نمایشگاه اتوموبیل رفتم و یک سوناتای مشکی 2013 صفر هم خریدم، دقیقا همان سوناتایی که یک ماه پیش نشان کرده بودم...

استاد حال که این ایمیل رو برای شما می نویسم تنها 6 ماه از فرصت یکساله ای که برای خود تعیین کرده بودم گذشته و من 2 هدف از 3 هدفی که برای خود تعیین کرده بودم را خلق کرده ام و بی نهایت خوشحال و سپاسگزارم و مدیون شما و خدای مهربان. برای همین سعی کردم تمامی پروسه را از لحظه ای که تصمیم گرفتم و هدفی برای خود تعیین کردم تا این لحظه، هر آنچه بر من گذشت را بنویسم و در اختیار شما قرار دهم تا در صورت صلاحدید در سایت قرار دهید تا الهام بخش کاربران سایت باشد. امیدوارم همه ی ایرانی های عزیز باور کنند که قانون زندگی آنها قانون باورها و برنامه های ذهنی شان است. برای خلق هدف نیازی به جان کندن و سختی کشیدن نیست، تنها کافیست که چند فرمول ساده و قدرتمند را به زمانی کافی ادامه داد تا هدف خلق گردد.

وقتی به 6 ماه پیش نگاه می کنم و می بینم که از کجا شروع کردم و اینکه جز یک هدف مکتوب و آموزش های شما هیچ چیزی نداشتم و حتی نمی دانستم که چه باید بکنم و از کجا باید شروع کنم واقعا نمی دانم چه باید بگویم که چند فرمول ساده و تغییر باورهای ذهنی چگونه می تواند این همه معجزه را در زمانی کوتاه خلق کند، فراموش نکنید من تا 6 ماه پیش هنوز از پدرم پول توجیبی می گرفتم ولی حالا، با گذشت 6 ماه صاحب یک سرمایه ی 300 میلیونی و یک اتوموبیل سوناتا هستم.

و در آخر صمیمانه از شما استاد عزیز و دوست داشتنی کمال تشکر را دارم که مسیر را به من نشان دهید و به من کمک کردید تا راه خود را پیدا کنم. استاد ارجمند لطفا در صورتی که تمایل داشتید این شرح حال من رو در سایت و در معرض دید سایرین قرار دهید، نام خانوادگی من را حذف کنید.

امید وارم همیشه سربلند و پیروز باشید

ارادتمند شما- امیر حسین

خیلی عالی بود.
موفق تر باشید و باشند!
یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
07-28-2014, 12:05 PM
ارسال: #176
RE: خاطرات روزانه اعضا از قانون راز
(07-27-2014 06:24 PM)ahmad rezaee نوشته شده توسط:  چندی پیش ایمیلی از یکی از دوستان و اعضای قدیمی وبسایت دریافت کردم که در مدت زمان بسیار کوتاهی موفقیت های قابل توجهی رو به دست آورده بود، بنابر این با اجازه ی از این دوست گرامی، تصمیم گرفتم متن ایمیل رو در سایت قرار بدم تا الهام بخش شما همراهان گرامی باشد. امیر حسین با دقت و ظرافت خاصی تکنیک ها و اصولی رو که به کار برده بیان کرده و به جرات می تونم بگم به تکنیک های بسیار قدرتمندی اشاره کرده که به کار گیری هر کدام از این تکنیک ها می تواند تغییرات چشمگیری و قابل توجهی را در زندگی ایجاد کند.





" سلام و درود بر استاد گرانقدر و عزیز. من امیر حسین هستم، یک جوان 26 ساله و دانشجوی ارشد مکانیک. شش ماه پیش کاملا اتفاقی در نت سرچ می کردم که با سایت شما آشنا شدم و افتخار آشنایی با شما را پیدا کردم. من 5 سال پیش با فیلم راز آشنا شده بودم، به نظرم ایده ی جالبی آمده بود، به همین دلیل از لحاظ علمی آن را بررسی کردم و مشاهده کردم که علم دقیقا آن را اثبات و تایید می کند، خیلی خوشحال بودم چون با رازی آشنا شده بودم که می توانست هرچه می خواهم را به من بدهد و تمامی آرزوهایم را بر آورده کند. برای همین شروع به اجرای تکنیک های آن کردم. واقعا عالی بود و جواب می داد. به چشم خودم می دیدم که زندگیم دارد تغییر می کند و واقعا خودم دارم زنگیم را خلق می کنم با افکارم، ولی یک مشکل بزرگ وجود داشت که فقط در موارد کوچک چنین موفقیت هایی را به دست می آوردم و نمی توانستم اهداف بزرگم را با این قانون خلق کنم. به یاد دارم که اولین هدفی که با راز آن را خلق کردم جذب 300 هزار تومان پول نقد بود که یک هفته ای به دستم رسید اما وقتی به عنوان گام بعدی هدف 20 میلیون را برای خود انتخاب کردم هرگز موفق نشدم، حتی یک میلیون تومان هم جذب نکردم. می دانستم که قانون جواب می دهد و واقعا کار می کند اما نمی دانستم کجا را خطا می روم که نمی توانم اهداف بزرگتر را به دست آورم. انگار عاملی وجود داشت که تا می خواستم یک پله زندگی ام را بهتر کنم سر و کله اش پیدا می شد و مانع می شد و من تمام امیدم را از دست می دادم. و یا به یاد دارم که در دفتر آرزوهایم مشخصات رابطه ی عاطفی دلخواهم را نوشتم و در کمتر از یک هفته با فردی آشنا شدم که 29 مورد از 31 ویژگی را که در دفترم نوشته بودم داشت و دقیقا شخص ایده آل من بود. رابطه مان هر روز قوی تر می شد اما درست در لحظه ای که می خواستم رابطه مان را جدی کنم تا با هم ازدواج کنیم همه چیز خراب شد و او رفت. دوباره سر و کله ی همان عاملی که نمی دانستم چه بود پیدا شد تا اجازه ندهد زندگیم را تغییر دهم و یک لول بالاتر ببرم. واقعا کلافه شده بودم، نا امید و بی هدف و تصمیم گرفتم که دیگر از این قانون استفاده نکنم. واقعا دیگر زندگی برایم معنایی نداشت چون می دانستم که قانون جذب چه قدرت جادویی ای دارد و می توان با آن به همه چیز رسید ولی مشکلی در کار بود که من از آن بی خبر بودم و نمی توانستم آن را حل و فصل کنم. شاید باورتان نشود کارم به جایی رسیده بود که در سن 25 سالگی و دوران دانشجویی ارشد هنوز از پدرم پول توجیبی می گرفتم، نه پولی داشتم، نه کاری، نه ماشینی و نه زندگی درست و حسابی ای. تا اینکه 6 ماه پیش با کتاب قوانین جذب در خلق ثروت شما آشنا شدم و در کمال ناباوری آنرا مطالعه کردم. خیلی خوشحال بودم چون جواب بزرگترین سوال و مشکل زندگیم رو پیدا کردم. فهمیدم چرا نتونستم با استفاده از قانون قدرتمند جذب اهداف بزرگ خود را به زندگیم جذب کنم. فهمیدم که چرا به هدف بیست میلیونی ام و ازدواج با فرد مورد علاقه ام و ... نرسیدم . خیلی خوشحال شدم و دعاتون کردم، چون دوباره قدرت نامحدودم رو بهم برگردونده بودید اما این بار بدون خطا و امکان شکست و یا پیدا شدن سر و کله ی خود تخریبی.

بنابر این با جسارت تمام تصمیم گرفتم یک بار دیگر قدرتی که دارم و آنچه آموخته ام را به چالش بکشم و هدف نسباتا بزرگی برای خود تعیین کردم ( حداقل واسه ی من که هنوز از پدرم پول توجیبی می گرفتم دستیابی به چنین رقمی واقعا هدف بزرگی بود). در جزوه ی سمینار 3 هدف برای خود تعیین کردم و تعیین کردم که می خواهم تا یک سال آینده به این سه اهداف دست پیدا کنم. اولین هدفم جذب 300 میلیون تومان پول نقد به زندگیم بود. دومین هدف جذب بهترین و عالی ترین شریک زندگی به زندگی ام ( جزییات فرد مورد نظرم را جداگانه ثبت کرده بودم) و سومین هدف خرید یک سوناتای مشکی 2013 .








با توجه به آموزش های شما و آموزه های فیلم راز می دانستم که دستیابی به این سه هدف نیاز به سه مرحله دارد. اول اینکه بخواهم (ask) که خواسته بودم و اهدافم را خیلی دقیق و با جزییات مکتوب کرده بودم و با انجام مدام شبانه، تمرینات 5 دقیقه ای موفقیت اتفاقی نیست هر روز اهدافم را به خودم یاد آوری می کردم. پس از انجام مرحله اول خیالم راحت شد. مرحله دوم پاسخ کاینات بود که طبق گفته شما کاینات همواره مهر تایید را بر تمامی خواسته های ما می زند و بدون کوچکترین سوالی آنها را می پذیرد، پس در این مرحله هم نیازی نبود کاری انجام دهم و اما مهمترین مرحله که مرحله سوم و مرحله دریافت است. طبق آموزش های شما آموخته بودم که مهمترین مرحله ی خلق اهداف همین مرحله است و اولین گام برای دریافت و آمادگی برای دریافت داشتن باوری قوی است که من می توانم، می توانم هدفم را به دست آورم، انتظار وقوع آن را داشته باشم، بر هدفی که دارم تمرکز کنم، روحیه ای شاد و امیدوار داشته باشم و تا دستیابی نهایی به هدفم استقامت و پایداری داشته باشم.

اولین کاری که برای باور سازی و آمادگی برای دریافت این سه هدف انجام دادم نفوذ به ضمیر ناخود آگاه و باورسازی و القات جدید و سازنده به ضمیر ناخود آگاهم بود. فراموش کردم که بگویم، وقتی این سه هدف را برای خود تعیین کردم راه بازگشت برای خود نگذاشتم چون شک و تردید همیشه قاتل موفقیت ها و فرصت هاست و کوچکترین شکی می تواند تمامی اهداف و موفقیت های قطعی را بر باد دهد، برای همین با خودم شرط کردم که یا به این هدف می رسم و یا می میرم. راه دیگری برای خود نگذاشتم. راه بازگشت و جا زدن را بستم تا با جدیت در مسیر دستیابی به اهدافم گام بردارم. در مطالعاتی که از قبل داشتم این ویژگی مشترک تمامی افراد موفق بود که تحت هیچ شرایطی راه بازگشت را برای خود باز نمی گذاشتند. برای باور سازی مطابق آنچه گفته بودید دو صفحه طراحی کردم به نام سناریوی زندگی و سناریو ی امروز. درست به گونه ای که یک فیلم نامه نویس هستم، ابتدا به سراغ برگه های سناریوی زندگی کردم و هر آنچه را که به ذهنم رسید یاد داشت کردم، که دوست دارم زندگی من در یک سال آینده چگونه باشد، اگر زندگی من عالی پیش برود و بتوانم به هر چیزی که دلم می خواهد برسم زندگی من چگونه خواهد بود، بدون قضاوت این امر که چنین چیزی ممکن است یا نه و چگونه چنین چیزی ممکن خواهد بود شروع به نوشتن سناریوی زندگی ام کردم.

در مرحله ی بعدی لازم بود که از شر تمامی باور ها و افکار منفی گذشته خلاص شوم تا بتوانم باورهای قدرتمندی در ضمیر ناخود آگاه خود ثبت کنم تا آماده ی مرحله ی دریافت شوم. چون می دانستم که تا باور نداشته باشم که می توان این اهداف را خلق کنم و صاحب آنها شوم امکان ندارد موفق به چنین کاری شوم. برای همین فایل های خود هیپنوتیزم، موفقیت نا محدود، آهنربای پول و ثروت شوید، جذب نیمه گمشده، کسب درآمد دلخواه، دستیابی به اهداف و جذابیت نا محدود را خریداری کردم تا تمامی باورهای منفی گذشته را با باورهای قدرتمند و سازنده که به من کمک می کند در سریع ترین و ساده ترین حالت ممکن اهدافم را به دست آورم را در اعماق ضمیر ناخود آگاهم بنشانم.

به یاد دارم در جایی گفته بودید که ذهن انسان درست مثل یک ماشین حساب می مونه و از آنجایی که قانون ذهن و قانون ماشین حساب قانون باور ها و برنامه هایی است که به آن داده شده از فایل های خود هیپنوتیزم استفاده کردم تا در سریع ترین زمان ممکن و بدون تلاش های سخت جسمی ذهنم را از نو پروگرم کنم و به یاد دارم که به کرات در رادیو موفقیت گفته بودید که اگر به ماشین حساب بگویی 2 ضربدر 2 می شود 100 ماشین حساب بدون کوچکترین سوالی این برنامه را می پذیرد و تمامی محاسباتش را بر این اساس انجام می دهد. بنابر این تنها کار لازم این بود که برنامه های ذهنی ام را از نو تعریف کنم که سریع ترین و قدرتمند ترین راه آن استفاده از هیپنوتیزم و خود هیپنوتیزم بود که در آن با کمترین مخالفت ممکن می توان برنامه های ذهنی را تغییر داد.

هر روز به صورت مستمر فایل ها و تمرین های قانون جذب را عمل می کردم. روزانه 10 دقیقه در گوشه ای می نشستم و به سناریوی زندگیم که نوشته بودم فکر می کردم، آن را تجسم می کردم و با تمام وجود سعی می کردم که آن را حس کنم و در پایان به خاطر این زندگی زیبایی که دارم از خداوند مهربان سپاسگزاری می کردم.

سپس به تکنیک دیگری که به من آموزش داده بودید عمل کردم. هر شب و یا هر روز صبح برگه ی سناریوی امروزم رو تکمیل می کردم و دقیقا تمامی اتفاق هایی که دوست داشتم آن روز برای من رخ دهد را یاد داشت می کردم. با جرات می توانم به شما بگویم که ترکیب این تکنیک و فایل های خود هیپنوتیزم جادو می کند. وقتی باورهای خود را قوی می کنید و برگه ی سناریو ی روزانه تان را هر روز تکمیل می کنید با کمال تعجب مشاهده می کنید که دقیقا همان اتفاق ها و مواردی که یاد داشت کرده اید برای تان رخ می دهد.

هر روز قبل از اینکه روزم را شروع کنم چند مرتبه سناریوی آن روز را می خواندم سپس آن را کنار گذاشته و به سراغ زندگی ام می رفتم. نکته اینجاست که من واقعا هییچ ایده ای برای جذب این سه هدف به زندگی ام نداشتم و حتی نمی دانستم از کجا باید شروع کنم ولی هر روز تمریناتم را انجام می دادم. هر روز به سایت سر می زدم و مطالب بلاگ را می خواندم یا به فایل های صوتی رادیو موفقیت گوش می دادم و سعی می کردم که حس و حال خود را خوب و مثبت نگه دارم، در حد امکان از صحبت های منفی و یاس آور دوری می کردم، به دیگران و جامعه گیر نمی دادم، خودم مسئولیت خلق اهدافم را به عهده گرفته بودم و انتظار نداشتم کسی باعث خلق اهدافم شود. می دانستک که بالاخره این سه هدف را خلق می کنم ولو راه و چگونگی آن برایم روشن نباشد، این وظیفه کاینات است و به من ربطی ندارد، من فقط باید وظیفه ی خود را به خوبی انجام دهم و در فرکانس خلق اهدافم باقی بمانم تا بتوانم اهدافم را در آغوش بکشم.

نکته ای که در این مسیر یاد گرفتم این بود که باید بهای موفقیت را پرداخت. و به قول شما پنیر مجانی فقط در تله موش است. وقت صرف کردم، تمامی تمرین ها را انجام دادم، هر جا لازم بود هزینه ای پرداخت کنم کوتاهی نکردم و مردانه ایستادم تا تک تک اهدافم خلق شود.

جالب است بدانید که در دو ماه و نیم، سه ماه اول اتفاق به خصوص و چشمگیری رخ نداد. باورهایم قوی شده بود، دیگر افکار منفی و باورهای ناقص و محدود گذشته را نداشتم، حس و حالم عالی بود و هر کسی که چند کلمه ای با من صحبت می کرد این را می فهمید، اما دستاورد فیزیکی چشمگیر و قابل توجهی وارد زندگی ام نشده بود. ولی می دانستم که باید ادامه دهمف می دانستم که به خودم قول دادم این سه هدف را خلق کنم و هنوز 9 ماه از فرصتی که تعیین کرده ام باقی مانده. می دانستم که فرق بین برنده و بازنده در همین نکته است. پس ایستادم و همچنان به تمرین های قانون جذب ادامه دادم، و ....

و دقیقا همین لحظه بود که اتفاق های بزرگ در زندگی من شروع به رخ دادن کرد. با توجه به آنچه به من گفته بودید، برگه ای برداشتم و در بالای آن این سوال را از خود پرسیدم که من چگونه می توانم به هدف شماره یک خود برسم؟ چگونه به هدف شاره دو؟ و ... و شروع به جواب دادن کردم. نکته ی جالب اینکه وقتی سوالی از ذهن می پرسید، ذهن در جهان هستی می گردد و بهترین جواب را برای شما می آورد. بنابراینف چون از بابت ذهنم خیالم راحت بود و می دانستم که آن را برای موفقیت برنامه ریزی کرده ام به هر فکری که به ذهنم می رسید، پیشنهاد هایی که دریافت می کردم، صحبت هایی که می شنیدم و ... با دید دیگری نگاه می کردم و می دانستم که اینها وجودشان بی دلیل نیست و دقیقا پاسخ سوال هایی است که از ذهن خود و کاینات پرسیده ام. بنابر این بی درنگ آنها را عملی می کردم. هر چه جلو تر می رفتم کاینات قدم بعدی را به من نشان می داد. و من به عینه این جمله ی راز را دیدم که قرار نیست که تمام مسیر را ببینید تنها کافیست که قدم اول را بردارید، بقیه ی مسیر به مرور مشخص می شود...






یک روز صبح که از خواب بیدار شدم، این فکر به ذهنم رسید که به دیدن یکی از هم کلاسی های دوره ی کارشناسی ام بروم، واقعا دلیلی برای چنین کاری وجود نداشت ولی چون به الهاماتی که به ذهن می رسد ایمان داشتم با دوستم تماس گرفتم و از او خواستم که دیداری با او داشته باشم. وقتی او را دیدم به من گفت که در حال کار روی پروژه ای تحقیقاتی برای ساخت یک قطعه ی چکاپ خودرو است، بیش از 70 درصد کار انجام شده ولی به مشکلی برخورده که نمی تواند آن را حل کند و دوست داشت ببیند که آیا حاضر است در این پروزه به او ملحق شوم و شریک او شوم؟ من هم بی درنگ پذیرفتم. جالب است بدانید که هیچ مشکلی در کار نبود، دوست من در محاسبه ی یک فرمول ساده دچار خطا شده بود و به همین دلیل آزمایش هایش به مشکل برخورد کرده بود، اما یادتان باشد که این اتفاقی نبوده، باید این اتفاق می افتاد تا من هم وارد این پروژه می شدم. دو هفته بعد پروژه تکمیل شد و نمونه ی اولیه محصول مورد نظر هم ساخته شد. یک هفته بعد پسر عموی من از آلمان آمده بود. در 8 سال گذشته اولین باری بود که به ایران می آمد. مشکل اینجا بود که با وجود اینکه واقعا آدم خوبی بود ولی اصلا از او خوشم نمی آمد و قرار بود که این یک هفته را به خانه ی ما بیاید. و من از این موضوع به شدت ناراحت بودم. یک روز که به اجبار مشغول به صحبت با او بودم ناخود آگاه شروع به صحبت درباره ی پروژه ای که با دوستم روی آن کار می کردیم شدم. پسر عمویم حسابی کنجکاو شده بود و دوست داشت که نمونه ی آماده ی محصول ما را ببیند. وقتی آن را به او نشان دادم به شدت شیفته آن شد و گفت من سه سال است که مهندس شرکت بی ام و آلمان هستم، اگر این محصول را به کمپانی معرفی کنم حد اقل آن را 600 هزار دلار از تو می خرند. باورم نمی شد... این محصول به آلمان رفت و 750 هزار دلار فروخته شد و با توجه به قراردادی که با دوستم داشتم 50 درصد آن یعنی حدود 400 هزار دلار آن به من رسید.

300 میلیون تومان پول نقد به زندگی من جذب شده بود، و فورا به یک نمایشگاه اتوموبیل رفتم و یک سوناتای مشکی 2013 صفر هم خریدم، دقیقا همان سوناتایی که یک ماه پیش نشان کرده بودم...

استاد حال که این ایمیل رو برای شما می نویسم تنها 6 ماه از فرصت یکساله ای که برای خود تعیین کرده بودم گذشته و من 2 هدف از 3 هدفی که برای خود تعیین کرده بودم را خلق کرده ام و بی نهایت خوشحال و سپاسگزارم و مدیون شما و خدای مهربان. برای همین سعی کردم تمامی پروسه را از لحظه ای که تصمیم گرفتم و هدفی برای خود تعیین کردم تا این لحظه، هر آنچه بر من گذشت را بنویسم و در اختیار شما قرار دهم تا در صورت صلاحدید در سایت قرار دهید تا الهام بخش کاربران سایت باشد. امیدوارم همه ی ایرانی های عزیز باور کنند که قانون زندگی آنها قانون باورها و برنامه های ذهنی شان است. برای خلق هدف نیازی به جان کندن و سختی کشیدن نیست، تنها کافیست که چند فرمول ساده و قدرتمند را به زمانی کافی ادامه داد تا هدف خلق گردد.

وقتی به 6 ماه پیش نگاه می کنم و می بینم که از کجا شروع کردم و اینکه جز یک هدف مکتوب و آموزش های شما هیچ چیزی نداشتم و حتی نمی دانستم که چه باید بکنم و از کجا باید شروع کنم واقعا نمی دانم چه باید بگویم که چند فرمول ساده و تغییر باورهای ذهنی چگونه می تواند این همه معجزه را در زمانی کوتاه خلق کند، فراموش نکنید من تا 6 ماه پیش هنوز از پدرم پول توجیبی می گرفتم ولی حالا، با گذشت 6 ماه صاحب یک سرمایه ی 300 میلیونی و یک اتوموبیل سوناتا هستم.

و در آخر صمیمانه از شما استاد عزیز و دوست داشتنی کمال تشکر را دارم که مسیر را به من نشان دهید و به من کمک کردید تا راه خود را پیدا کنم. استاد ارجمند لطفا در صورتی که تمایل داشتید این شرح حال من رو در سایت و در معرض دید سایرین قرار دهید، نام خانوادگی من را حذف کنید.

امید وارم همیشه سربلند و پیروز باشید

ارادتمند شما- امیر حسین

جالب بود. اما نمیدونم چرا احساس کردم از شیوه تبلیغات در خفا استفاده شده Yosef.gif سبک تبلیغات شبکه منو تو Yosef.gif

تحقیق + تصمیم = اجرا بدون وقفه!
یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
07-29-2014, 01:34 AM
ارسال: #177
RE: خاطرات روزانه اعضا از قانون راز
دوستان سلام,درمورد شیوه اجرایی دوستمون امیرحسین اگه کسی اطلاعاتی داره یکم توضیح بده و مساله رو بیشتر باز کنه تا بیشتر متوجه بشیم و استفاده کنیم از دوستان خواهش میکنم در این مورد همکاری داشته باشن ,, همگی پاینده و موفق باشید
یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
07-29-2014, 01:40 PM
ارسال: #178
RE: خاطرات روزانه اعضا از قانون راز
(07-29-2014 01:34 AM)omid2821 نوشته شده توسط:  دوستان سلام,درمورد شیوه اجرایی دوستمون امیرحسین اگه کسی اطلاعاتی داره یکم توضیح بده و مساله رو بیشتر باز کنه تا بیشتر متوجه بشیم و استفاده کنیم از دوستان خواهش میکنم در این مورد همکاری داشته باشن ,, همگی پاینده و موفق باشید

سلام...
عیدتون مبارک...
دوستان استاد قربانیان چند تاپیک آموزشی تو همین انجمن دارن...
محض اطلاعتون باید بگم ما که استفاده کردیم توصیه میکنیم همونا رو انجام بدید کافی و بیخودی خودتون رو سر درگم نکنید...
به تعداد انسانها راه وجود داره اما مهم اینه که راه و راهنما با هم باشن...اینجوری بیشتر جواب میده...
jahanagahi نام کاربری استاده اگه کسی نمیشناسه...
آفتاب آمد دلیل آفتاب...
اگه میخواید مطمین بشید کافی سرگذشت خودش رو بخونید...
این صرفا یه توصیه ی دوستانست...خودتون مختارید به انتخاب...
پیروز بمانید...

یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
07-29-2014, 10:16 PM (آخرین ویرایش در این ارسال: 10-02-2014 01:47 PM، توسط abdolhossein.)
ارسال: #179
RE: خاطرات روزانه اعضا از قانون راز
(07-29-2014 01:40 PM)مسعود کوچولو نوشته شده توسط:  
(07-29-2014 01:34 AM)omid2821 نوشته شده توسط:  دوستان سلام,درمورد شیوه اجرایی دوستمون امیرحسین اگه کسی اطلاعاتی داره یکم توضیح بده و مساله رو بیشتر باز کنه تا بیشتر متوجه بشیم و استفاده کنیم از دوستان خواهش میکنم در این مورد همکاری داشته باشن ,, همگی پاینده و موفق باشید

سلام...
عیدتون مبارک...
دوستان استاد قربانیان چند تاپیک آموزشی تو همین انجمن دارن...
محض اطلاعتون باید بگم ما که استفاده کردیم توصیه میکنیم همونا رو انجام بدید کافی و بیخودی خودتون رو سر درگم نکنید...
به تعداد انسانها راه وجود داره اما مهم اینه که راه و راهنما با هم باشن...اینجوری بیشتر جواب میده...
jahanagahi نام کاربری استاده اگه کسی نمیشناسه...
آفتاب آمد دلیل آفتاب...
اگه میخواید مطمین بشید کافی سرگذشت خودش رو بخونید...
این صرفا یه توصیه ی دوستانست...خودتون مختارید به انتخاب...
پیروز بمانید...

یه علاوه عزیزی به نام جناب بهداد تایپیک کاملی در خصوص فرآیند جذب ارایه کرده است.
ضمنا نوشته های بنده در خصوص نگرش نیز می تواند برایتان مفید باشد.
یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
07-29-2014, 10:31 PM
ارسال: #180
RE: خاطرات روزانه اعضا از قانون راز
ضمن تشکر از استارتر .
مطالعه این تایپیک میتواند جواب سئوالات شما عزیزان را بدهد.

خدایا با همه بزرگیت در قلب کوچک من جای داری
اینستاگرام من :
hoshangghorbanian
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال پاسخ 


موضوع های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  فایل صوتی خود هیپنوتیزم برای قانون جذب pastil 26 22,114 04-05-2019 03:56 PM
آخرین ارسال: alialavi58
Rainbow آيا قانون جذب واقعيت دارد ؟ دلشاد حسین پور 2 6,783 05-02-2017 04:40 PM
آخرین ارسال: itclink
  انتظار در قانون جذب محسن دوستوندی 6 2,133 04-30-2017 03:20 PM
آخرین ارسال: fnazari
Rainbow چگونه با استفاده از قانون جذب زندگی خود را دگر گون کنیم؟ دلشاد حسین پور 2 2,931 04-30-2017 03:18 PM
آخرین ارسال: fnazari
  برای فعال شدن قانون جذب تا کجا باید ادامه دهیم؟ abdolhossein 13 5,343 04-30-2017 03:16 PM
آخرین ارسال: fnazari
  به نظر شما با استفاده از قانون راز می شه تو ایران ثروتمند شد؟ payman1371 28 8,397 04-30-2017 03:09 PM
آخرین ارسال: fnazari
  زندگی با قانون راز شیرین می شود !؟ مهدی 1 31 9,786 08-29-2016 01:11 AM
آخرین ارسال: kelideservat
  فایل صوتی خودهیپنوتیزم چیست و چگونه از ان استفاده کنیم؟(به همراه یک نمونه فایل ) ذهن برتر 0 1,468 11-26-2015 02:15 PM
آخرین ارسال: ذهن برتر
  بزرگترین راز یک ثروتمند! ramin7 0 705 11-10-2015 11:32 PM
آخرین ارسال: ramin7
Heart خاطرات تکان دهنده از میلیاردرها کامیار کاظمی 21 9,694 11-07-2015 10:34 AM
آخرین ارسال: matarodi
Rainbow شما تصور مي كنيد ، راز چيست؟ دلشاد حسین پور 19 4,792 06-16-2014 02:26 PM
آخرین ارسال: abdolhossein
Rainbow اگر قانون جذب واقعيت داشت ، پس چرا همه ی مردم از آن زندگی ای که در رویای خود دارند... دلشاد حسین پور 4 2,844 05-07-2014 10:38 PM
آخرین ارسال: abdolhossein
Rainbow لطفا قانون جذب را باور نكنيد ، زيرا ... دلشاد حسین پور 44 13,159 05-07-2014 10:27 PM
آخرین ارسال: abdolhossein
  راز چیست؟مهم jahanagahi 13 3,685 09-11-2013 01:39 PM
آخرین ارسال: minoo
Thumbs Up رموز موفقیت استفان كاوی و نظر او در مورد قانون راز MohamadMJ 2 2,266 07-26-2013 09:32 AM
آخرین ارسال: nima6286
Rainbow بر اساس قانون جذب ما چه کسانی را جذب می‏کنیم و یا چه کسانی جذب ما می‏شوند؟ دلشاد حسین پور 2 2,071 07-09-2013 09:29 PM
آخرین ارسال: omid.monibi
Rainbow طناب را رها نمي كني بعد مي گويي قانون جذب هيچ اثري ندارد دلشاد حسین پور 17 5,503 06-30-2013 08:21 PM
آخرین ارسال: haman716
  خاطرات قانون موفقیت در زندگی افراد کامیار کاظمی 15 6,731 06-22-2013 03:47 PM
آخرین ارسال: alma
  خلاصه ای از فیلم موفق و معروف راز صدفی 4 1,795 02-11-2013 12:54 AM
آخرین ارسال: successman
  راز نبوغ انیشتن REZA HAJISALIMI 19 3,878 03-23-2012 01:42 PM
آخرین ارسال: azim

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان
تماس با ما | سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران | بازگشت به بالا | بازگشت به محتوا | آرشیو | پیوند سایتی RSS