زندگی با قانون راز شیرین می شود !؟

[alma]

خیلی خوشحالم و ممنون از تمام نظرات چون به واقع هر نکته ای که بیان میشه چکیده ی تحقیقات فراوان وبعضاتجربه های ارزشمند همراه اون بوده.

کاملا با دوست عزیزمون جناب GreatNavidموافقم اما فراموش نکنیم که امثال بنده و شما هم در ابتدا با توصیه های اینچنینی در مورد عمل کردن و هدر ندادن وقت برای منابع گوناگون مواجه بودیم اما این اطمینان رو زمانی کسب کردیم که به قول جنابعالی کلی مطلب مطالعه شد.پس برای دوستانی که تازه قدم در این راه گذاشته اند بد نیست کمی هم مطالعه داشته باشن چون به عمیق تر شدن باور منجر میشه و ایمان قلبی به این قانون، سرمنشا تمام تغییرات مثبت هست.

و اما چند قانون مهم که بعضا در صحبتهای دوستان بود رو محض یاداوری برای خودم اشاره میکنم.

جالب ترین نکته ی این تعالیم که عین تعالیم دینی ماست توکل به قدرت کائنات که در هر اندیشه ای یک نام به خود گرفته .ما به عنوان خداوند از این قدرت نام میبریم و انرژی کیهانی و مبدا انرژی و .....اسامی است که بر ان نهاده شده که بر اصل موضوع خللی وارد نمیکنه .(ضمن اینکه در قران به زیبایی و صراحت بیان شده که روح خدایی در گل وجود انسان دمیده شده و این مفهوم یعنی انسان زمینی و محدود بنا به ظرف وجودیش دارای صفات و قدرتهای ناب الهی است .)

ممکنه برخی دوستان خرده بگیرند که چرا این مسائل رو سعی میکنم در قالب دین بیان کنم .خب اول خاطر نشان کنم که متشرع صرف نیستم .ثانیا واضحه ما به عنوان مسلمان دارای یک حافظه ی تاریخی هستیم که نادیده گرفتن اون و خاموش کردنش تقریبا غیر ممکنه از طرفی وقتی افرادی مثل وین دایر و بزرگان این عرصه اذعان دارند که این مفاهیم قرنهاست در شرق شناخته شده و مردم به آن عمل میکنند و از مولانا به عنوان کسی که الهام دهنده ی وی بوده و ارادت خود رو در جای جای مباحثش با نقل اشعار و داستانهای وی بیان کرده چرا من نوعی از این منبع غیبی غافل شوم و به دلیل رفتار برخی کل مسئله رو زیر سوال ببرم!!!

بیان این نظرات ممکنه در ظاهر دور شدن از مسیر اصلی به نظر برسه اما چالشهای درونی بوده که شاید باهاش برخورد داشتم و به عنوان تجربه دارم ازش یاد میکنم.

اما باور این قدرت عظیم باید اونقدر در ما قوی باشه که به یه ایمان قلبی برسیم و در اینصورت با آرامش خاطر میتونیم در کارها توکل کرده و سپس مرحله ی رها سازی رو انجام بدیم .همیشه این مفهوم با این مثال در ذهنم گره خورده که بتوان مثل مادر حضرت موسی فرزند رو به رود نیل سپرد.خب من که اصلا ادعایی ندارم و مونده تا به این مرحله برسم اما این گفته نباید دلیل بر هرگز نرسیدن به دلیل سختی کار باشه چون در موقعیتهایی که به اصطلاح دستمون از زمین و زمان کوتاه شده خیلی راحت این تجربه زیبا رو داشتیم و کارها رو به کسی که باید سپردیم و نتیجه گرفتیم.

به عنوان تجربه هر وقت برای انجام کاری اول سراغ خداوند نرفتم به قول آقا مهدی بیچاره شدم تا بهش رسیدم .اما با رفتن به سراغ منبع اصلی کارها راحت و بی دردسر ردیف میشن.متاسفانه با وجود این تجربیات بازم سراغ غیر منبع اصلی میرم .

بگذریم ...در مرحله ی رها سازی نکته ی ظریفی وجود داره که خوشحال میشم دوستان مجرب و دانشمند بر اساس تجربیاتشون یه راه حل بدن.
مفهوم رها سازی یعنی با اطمینان از اینکه مه و خورشید و فلک دست در دست هم دادن تا از راهی شگفت منو به مقصود برسونن اما ذهن منطقی و استدلالی بنده یک لحظه نمیتونه آروم بشه و بعد از رها سازی مدام در حال دادن راه حل هست یه مثال میزنم تا روشنتر بشه.مثلا من ارزوی خونه ای رو با ویژگیها ی خاصی دارم .بعد از مطرح کردن درخواست ظاهرا رها میکنم اما نا خوداگاهم مدام نقشه میکشه که با فروش خونه ی فعلی بعد گرفتن اینقد وام و .....میشه به این خونه رسید در صورتی که میدونم رها سازی یعنی مطمئن باشی در زمان و مکان مناسب و از راهی شگفت انگیز و عالی به این خواسته میرسی؟؟؟؟

ضمنا جای استاد قربانی خیلی خالیه امیدوارم هر کجا هستند در کمال صحت وسلامت باشند.