سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران

نسخه کامل: زندگی با قانون راز شیرین می شود !؟
شما در حال مشاهده نسخه تکمیل نشده می باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه ها: 1 2 3 4
می خوام یک اعترافی بکنم

به قانون جذب و راز اعتقادی نداشتم و ندارم !! Huh

قصه الان هم نیست امروز و دیروز هم باهاش آشنا نشدم ، همون اوایل که فیلم راز با زیرنویس اومده بود اون را دیدم ، یکی دو روز فکرم درگیرش بود و بعد هم تمام چسبیدم به کار و زندگیم. باید بگم واقعیت امر کسایی که خودشون را درگیر این مسائل می کردند توی دلم بیخیال و ساده دل می پنداشتم و اگر بحث دوستانه ای پیرامون این مسائل پیش میومد قانعشون می کردم که این حرف ها و خرافات را بزارید کنار و بچسبید به کار و تلاش

خلاصه اینکه من راه خودم را می رفتم کاری هم به این مسائل نداشتم و راه موفقت را توی تلاش بیشتر می دونستم و می دونم و بقیه هم راه خودشون را ، البته باید بگم کسی که اعتقاد راسخ به راز داشته باشه هم توی اطرافیان نزدیکم نبود

اما در مورد کار و درامد ، از میلیاردر شدن متنفرم بوده و هستم
از ماشین آنچنانی خریدن و توی خیابون ول چرخیدن و دل این و اون را سوزوختن متنفرم.
از خونه های چند ده هزار متری خریدن فقط برای فخر فروشی که دیگه نگو
هیچ وقت وسیله ای را برای کلاس گزاشتن نخریدم ، هیچ گاه پول برای مارک ندادم ، ولی هر چیزی که احساس می کردم برای پیشرفت توی کارم مفیده بدون توجه به قیمتش می خریدم ، سال 78 ماهی 15 هزار تومان اجاره دفتر کارم را می دادم ، و حقوق کارگر ماهی 30 40 تومن بود چون فکر می کردم موبایل به درد کارم می خوره 1100 یعنی اجاره 6 سال را دادم خط و گوشی خریدم تا چند سال به خاطر اینکه کسی نبینه همیشه یواشکی باهاش صحبت می کردم در صورتی که اون زمان همه می خریدن که باهاش فخر بفروشن !! اینقدر پول برای خرید وسایل کاری دادم که الان سه ساله یک انبار 200 متری گرفتم و فقط این آتا آشغال ها را ریختم توش و ماه به ماه اجارش را می دم بگذریم 90 درصد این اخلاق را هنوز هم دارم ، هر چیزی نیاز کاریم باشه بی درنگ می خرم ولی نمی تونم خودم را راضی کنم که مثلا کت شلوار 2 میلیونی بخرم برای اینکه یک لوگوی هاکوپیان بزنم روی سینه ام ، در صورتی که توی هزینه هایی که دارم ماهانه خرج می کنم برام هیچه
، اخلاقه دیگه خوب و بدش را نمی دونم ، دور و بریهام می گن دیوونه ای ، اینها را گفتم که بگم چرا از میلیاردی متنفرم


اما یک آرزویی از همون نوجوانی داشتم این بود داشتن یک کارخانه تولیدی بزرگ که کارگرها و کارمندهاش از دل و جون توش کار کنند و چند برابر بقیه هم رده ای های خودشون درامد داشته باشن و در رفاه و آسایش زندگی کنند. همیشه دوست داشتم اونقدر محصولی که تولید می کنیم هیچ عیب و ایرادی نداشته باشه مشتری براش صف ببنده .همیشه دوست داشتم واحد تولیدیم از راه پاک و سالم اونقدر درامد داشته باشه که بتونه خودش خودش را تکثیر کنه و شعب مختلفش را دایر کنه . که شکر خدا تو همین مسیرم. و از کم شروع کردیم و ساختیم و ساختیم و ساخنیم تا رسیدیم به تهش یعنی کارخونه ، زمین خریداری شده هزار متر سوله را هم ساختیم ، الان هم چند مدت هست مشغول ساخت و ساز و محوطه سازی و دیوارکشی و ... زمین هستم . انشالله این برف و سرما که تمام بشه فنداسیون سوله را می ریزیم و اسکلت را سوارش می کنیم. ماشین آلات هم که خرد خرد طی این چند سال خریداری شده و با بدبختی تو کارگاه فعلی جا داده شده جوری که به زور جای حرکت کردن خودمون هست در حال کاره و تقریبا کامل هست. و مشکل زیادی شکر خدا نیست. می خوام بگم بی قانون راز هم بدبخت نشدم Huh


یه 15 16 سال که بریم عقب تر با دست خالی خالی و زیر صفر + بدون هیچ گونه حمایت خانواده و اطرافیان به علاوه مخالفت هاو کارشکنی های مداوم شون . فقط و فقط با کار و کار و کار به هدف هام نزدیک شدم ، و فکر می کردم راه دیگه ای نداره جز کار بیشتر ، کمبود و نبود سرمایه و پشتیبان را با کمتر خوابیدن ، بیشتر فکر کردن ، پیداکردن میانبرها و دست اول ها و از این قبیل جبران کردم ، این مسائل باعث شد دیگه مسافت و سختی و آسونی کار برام مهم نباشه ، درصد بالای وام برام مهم نباشه ، اجاره های بالا برام مهم نباشه و همه اینها را با کار و تلاش خودم جبران کنم . دیگه کار کردن تا ساعت 1 نیمه شب و خوابیدن تو محل کار و صبح 7 بیدار شدن استارت مجدد عادی بود . همه این مسائل باعث شد دیدم به کار و جامعه بازتر و تجربه ام بیشتر بشه ، اگر عمری باقی بود شرح این مراحل را بعد ها می نویسم

اما الان که فکر می کنم می بینم اگر به قانون راز بیشتر اهمیت می دادم و براش وقت می گذاشتم مسیرم خیلی کوتاهتر می شد ، خاطرات و داستان های دوستان از راز را که می خونم ، تمام بدنم یخ می کرد ، یعنی ممکنه به همین راحتی باشه اینجوری باشه باید بشینم زار زار برای سختی هایی که کشیدم گریه کنم

الان فکر می کنم یکم باید عوض بشم بعد از این کار و زندگیم را به دست قانون راز و تفکر مثبت بسپرم ،

فلان روز چک دارم ، 4 برابرش در ازاش از مردم چک دستم هست ، همش فکرم اینه که اگر سر تاریخ چکهاشون پاس نشه ، چیکار کنم ، که اتفاقا پاس نمی شه ، البته از زیر سنگ هم که شده پول را جور می کنم و می ریزم به حساب ولی پدرم درمیاد
کارگر و بنا می خوام ، همش تو ذهنم اینه که اگه نبود چیکار کنم ، تا می رسم نیست ، البته از جای دیگه جور می کنم و پدرم در میاد !!
مشتری سفارش کار می ده ، همه مراحل روی رواله ، ولی همش تو ذهنم اینه که نکنه یک مشکلی پیش بیاد و بد قول بشیم ، اتفاقا اون مشکله پیش می یاد ، البته نمی زارم بدقول شیم بیچاره می شم تا مشکل را حل کنم و محصول به موقع آماده بشه!!
کارگر داره کاری را اشتباه انجام می ده ، ده بار بهش می گم راهش این نیست ، آخرش یک بلایی سر خودت می یاری ، اتفاقا آخرش اون بلا سرش میاد ، ولی خوب از قبل فکر این مشکلات شده و بیمه و ... تکمیله ولی جنگ اعصابش برام هست !!
مشتری جدید میاد ، 10 نفر ضمانتش را می کنند و تا حالا با هر کی کار کرده چکهاش بدون مشکل پاس شده ، ولی همش گوشه ذهنم هست نکنه کلاهبردار باشه ، نکنه ورشکسیت بشه ، البته که از شانس من می زنه و ورشکست می شه ، و باز طبق معمول چون قرارداد و ... محکم هست حساب را می گیریم ولی پدرم درمیاد
!!
کار جدید شروع می کنم ، همه مراحل روی اصول و پایه و اساس درصد مشکلات 1 دهم درصد هم نیست ، ولی چون همش تو ذهنم اینه که اگر مشکل پیش اومد چطوری حلش کنم ، آخرش اون مشکله پیش میاد که من بدبخت با زور و ضرب حلش کنم !!
خلاصه اینکه بخوام تعریف کنم یکسال باید بشینم تایپ کنم ، تو این سالها اینقدر مشکل حل کردم که دیگه اگه یک روز کارها روی روال پیش بره تعجب می کنم و کسلم ، صبح به صبح منتظرم ببینم امروز از کجا سر باز می کنه !!! البته اینقدر دور خودم را شلوغ کردم که خیلی ها می گن عادیه ولی خودم فکر می کنم انرژی های منقی هستن !!
این هفته ای که گذشت به دلیل برف و سرما کار بنایی و ... تعطیل بود ، فرصتی شد یکم بیشتر مطالب از این دست را بخونم و فکر می کنم مشکل با راز قابل حل باشه

صمیمانه منتظر راهنمایی های شما دوستان برای قدم گذاشتن توی دنیای راز هستم

بخشید سرتون را درد آوردم
همیشه شاد و موفق باشید 10_004
آقا مهدی الحق و الانصاف که لذت بردم از نوشته ساده و اعترافتون و جالبه که ما از عصر داریم در این مورد بحث می کنیم با بچه ها تو گروپ
تبریک به شما
سلام مهدی جان
چقدر جالب

اکنون یکساعتی است که با بچه ها در مورد همین موضوعات در حال بحث هستیم البته جلسه دوم بحث ها بود که جلسه اول تا 2.5 شب طول کشید و اتفاقا به بچه ها عرض کردم این پست مهدی جان حتما معنی اش این است که انجمن هم بحث ها را جذب کرده است!

حال بگذریم

ابتدا علت را در حد توانم بیان میکنم:

لطفا دقت کنید

موفقیت = X + Y + U + ...

X = تلاش است
Y= استفاده از قانون راز و تجسم خلاق است
U= توکل بخدا
...

دوستی میگفت کامیار من را در یک اتاق بگذارند و بدون هیچ زحمت و وسیله ای فقط با تجسم خلاق می توانم پول در بیاورم
چرا؟
چون وزن Y‌برای او زیاد است و X کمتری نیاز دارد
Y برای او 90 است پس برای اینکه به 100 موفقیت برسد نیاز به 10 تلاش دارد
دقیقا صحبتی که مهدی جان خودتان فرمودید
بالاخره به 100 میرسیدی اما با 90 تلاش

حالا راز و تجسم چه میکند؟
کاری نمیکند! راز یک وسیله و یک قانون است اصلا هم برایش مهم نیست که از آن استفاده کنی یا نه، نقضش کنی یا قبولش داشته باشی
مانند این است که بگویی برای ساخت یک خانه، من به استفاده از بیل مکانیکی اعتقادی ندارم
اکنون فکر میکنید که بیل مکانیکی از حرف شما ناراحت میشود؟
نخیر! شما این دیوار ذهنی را دارید و مشکل شماست که با دست پی خانه را میکنید
راز فقط تسهیل میکند که بار کمتری را بر دوش بکشید و وزن آن را زیاد کنید و وزن تلاش را کمتر
صحبت هایم برداشتی آزاد از مطالبی است که تاکنون خوانده و به آن رسیده ام

حال کم کم موضوع را باز میکنیم
دوستان نظرشان را بفرمایند
من هم شدیدا به این اعتقاد دارم که اگه بیشتر از قانون جذب کمتر باید تلاش کنی..

شما هم دقیقا مثل من دیر و سخت باور هستید ( باتوجه به نوشته هاتون ).

اینکه بدونید اصلا کافی نیست شاید گاهی اوقات مضر هم باشه.. باید ایمان بیارید.. و بخاطر اینکه ایمان بیارید باید حتما با چشم خودتون ببینید..

من یکی که شدیدا منتظرم ببینم بعد از اینکه قانون جذب رو با چشمای خودتون دیدید چه اتفاقی توی این تاپیک می افته..

براتون آرزوی موفقیت دارم..
یک مورد جالب هم شاید بد نباشد در این تاپیک بگویم
یکی از عزیزان قدیمی انجمن چند روز پیش تماس گرفته بودند
میفرمودند که در یکسالی که در سایت نبودند با مواردی دست و پنجه نرم کرده اند

گویا به دکتر مراجعه میکنند و با آزمایشات مشخص میشود که چند غده سرطانی دارند و باید عمل و شروع درمان داشته باشند
اما ایشان سعی میکنند که با استفاده از تجسم و قوانین مثبت اندیشی، با بیماری مبارزه کنند
اکنون هم به طرز معجزه آسایی تمامی این غده ها که تا 18 سانت هم اندازه داشتند، ناپدید شده اند و دکترها و اطرافیان متعجب از این اتفاق هستند
البته تماس گرفته بودند تا برای راه اندازی یک باشگاه ورزشی به ایشان کمک و راهنمایی کنم تا سایر هم سن هایشان را هم به دور از درگیری های منفی زندگی، به جنب و جوش وادارند

مطمئنا این صحبت ها روش های درمان را نقض نمیکند

اما این اتفاقات بجز نشانه ای برای قدرت درون ما که خداوند به رایگان در اختیار ما قرار داده است، چیزی دیگری است؟
در بخش هایی از نوشته های دانشمندان در مورد علوم راز نکته هایی است که میگوید: نیروی لایزال و ابدی که من نامش را خدا می دانم در آفرینش تمام ذرات عالم وجود دارد و همه چیز به او وابسته است .

مانند جاذبه زمین ، این نیرو نیز همه افکار هم جهت را به سوی هم می کشاند .

من یک هفته ای است که بعد از جلسه قبلی مشهد و سخنان آقای سیدی زاده فکرم و ذهنم درگیر بازنگری در کلیات افکار و مثبت اندیشی 100 درصد و توکل به اوست .

در دین ما گفته می شود که تو یک قدم به سوی او بردار و او 10 قدم به سوی تو خواهد آمد .

گاهی قدرت جاذبه بعضی از عناصر تفاوت عمده ای دارد که این نشات گرفه از میزان در خواست با احساس بالای ماست .

به هر حال از خواندن این مطالب انرژی گرفتم .


خییییییییلی خوشحالم .12_002

واقعا این بحث ها بسیار ارزشمنده چون شخصا هر وقت از این مباحث دور میشم احساس میکنم کارم به کندی پیش میره و با قرار گرفتن در متن انرژی های مثبت کارها منظم تر میشن و روی روال میفتن.

در تایید صحبت دوستان ما تمام این قوانین رو به صورت جامع و کامل در روایات و قران و منابع دینی دیگه داریم.این بحث رو به دلایلی ادامه نمیدم چون اولا این قانون فراتر از هر گونه مرزی هست اما برای افرادی که فکر میکنن با اعتقاداتشون در تضاده خاطر نشان کنم عین ارزشهای دین و حتی اداب و رسوم و عرف هست.

در پایان یک راه مطمئن برای اشخاصی که به سختی قادرند این مسائل رو بپذیرند مطالعه ی منابع علمی هست .ما انسانها بعد از پیشرفتهای علمی از طریق مشاهده و تجربه متاسفانه با اصل و مبدا ناب خودمون فاصله گرفتیم و قرن هاست در ناخوداگاه جمعی ما تجربه بیش از حد اهمیت پیدا کرده و اولین راه برای شکستن این دیوارهای ذهنی استفاده از همان اصول علمی میباشد .

در مراحل بعد پس از پیدا کردن باور اولیه راههای مختلفی برای نزدیک شدن به حس ناب درون وجود داره که در نوشته های معلمین ماوراالطبیعه به وفور میتوان یافت.

نکته ی بعد که شخصا پس از مطالعه ی کتب نویسندگان مختلف متوجه شدم وجود چند قانون ثابت هست و وجود اینهمه کتب متعدد صرفا بیان تجربیات و دیدگاههای شخصی افراد در رسیدن به این واقعیته.هر چند مطالعه ی همین منابع مختلف هم باعث عمیقتر شدن باور فرد میشه.

در پایان یک مرجع تاثیر گذار علمی که برام خیلی جالب بود کتابی است به اسم "جهان هولو گرافیک"ترجمه آقای مهرجویی.البته ممکنه خوندنش به مذاق همه خوش نیاد در این صورت اطمینان میدم نتیجه گیری اون دقیقا مشابه همون کتابیه که احتمالا در مورد این قانون خوندید.پس خودتونو به زحمت نندازید.10_004
سلام .
ابتدا چند خطی شروع به نوشتن کردم اما در بین راه ایده ای به ذهنم خطور کرد که اینگونه خیلی خیلی بهتر میتونم راهنماییتون کنم .
عرضم به حضورتان از نوشته هایتان مشخص است فردی بسیار زیرک و کاردان هستید که باعث خوشنودی بنده میشه .
و اما قانون جذب . من تصمیم گرفتم به جای اینکه برای شما درباره این قانون بنویسم به شما چند منبع معرفی کنم .
بنده شخصا در مورد قانون جذب مدت زمان زیادی رو به مطالعه و تحقیق پرداختم ،از منابع ایرانی گرفته تا زبان اصلی .
در مورد قانون جذب کتاب ها و منابع بسیاری به زبان پارسی وجود دارند اما ...
متاسفانه همه متد ها قدیمی هستند ولی جواب میدهند .
الان متد های بسیار پیشرفته ای وجود دارد که باعث تحیر بنده شدند .

پیشنهاد بنده به شما :

ابتدا = مطالعه کتاب قانون جذب نوشته مایکل لوسیر.

به مدت یک ماه فقط و فقط ( این قسمتش خیلی مهمه ) این کتاب رو مطالعه کنید و تمریناتش رو انجام بدید .

سپس = کتاب دانش ثروتمند شدن رو به مدت دو ماه مطالعه کرده و انجام دهید .

همین دو منبع به نظرم نه تنها کافی است بلکه زیادی هم هست .

توصیه و تجربه شخصی ( همه لطفا دقت کنند ) :

خودتون را با سیستم ها و متدهای مختلف سردرگم و گیج نکنید که به هیچ کجا نمی رسید . ( خیلی مهم بود این قسمت دوباره بخونیدش )

همین دو کتاب رو انجام بدهید مدت سه ماه خودتون نتایجتون رو با قبل مقایسه کنید .

با آرزوی موفقیت همه شما .

این لینک رو هم مطالعه کنید الان
کد:
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%88%D9%86_%D8%AC%D8%B0%D8%A8
دوست گلم آقا مهدی .نوشته هاتو که خوندم همش در حال خنده بودم. نه که متن خنده دار باشه. خودمو توش میدیدم. ( این نکته که فکر میکردم گیر میکنه و گیر میکرد البته با بدبختی ردش میکردم )
چیزی که هست شاید خب خودتونم در جریانش باشی من وارد فروم که شدم هرجا از راز زیاد تعریف میکردن یه منتقد سفت و سخت بودم. راستش کسی نمیتونست قانعم کنه که هست. که بشین فکر کن خودش میاد. با منطقم جور نبود.
خودت ماشالله اصفهانی هستی و اخلاق کاسب های قدیمی اصفهانی رو خوب میشناسی شاید بهتر از من. رفتار و سبک کاراشونو خیلی دوست دارم. خیلی چیزارو از اونا یاد گرفتم. نه نصیحت کنن. از زندگی و رفتار روزمره.
جملات بزرگی میگن. مثلا :
بترسی سرت میاد ( از هر مشکل و بلای طبیعی و غیر طبیعی که بترسی و توی فکرت بیاریش مطمئن باش برات اتفاق میافته )
اخلاق دیگه که یاد گرفتم بینشون. یه قرونم کاسبی نکنن بگی بازار چطوری بود میگه شکر.
اخلاق دیگه اینکه مشتری چیزی بخره زیر لب واسه خودشون خدا برکت بده میگن و یه نیم نگاهی میندازن بالا.

داش مهدی اونا نمیدونن قانون راز چیه. اونا این کتاب ها رو نخوندن.
اینو گفتم که به اینجا برسم. چه انکار بشه چه قبولش کنیم به قول کامیار جان اتفاق میافته. براش فرق نداره ما قبولش کنیم یا نکنیم.
نکته دیگه اینه اگر انکارش کنی هم آخرش پیش خودت اسمش رو عوض میکنی یعنی به جای راز یه چیز دیگه بهش میگه آدم مثلا میگه بد شانسی، بد اقبالی، بازار خرابی و .......
دقیقا صحبت هاتم واضح بود دیگه راز رو دقیقا توی تجربیاتت تجربه کردی. بخش خوبش اونکه چیزی که دوست داشتی برسی داری میرسی.
بخش بدش که بیشترم بوده انگاری اینکه از هرچی ترسیدی سرت میومد. این بد بیاری ها هم همون قانون راز و جذبه دیگه. فقط که خوبا قانون راز نیست.

ولی خب یه فرمولی کامیار جان دادن من میخوام البته از نظر خودم یه ویرایشش بکنم. یعنی نظر خودمو بهش اضافه کنم.
کامیار جان گفتن که :
X + Y + U = موفقیت
که یکی از این متغیر ها رو راز نام بردن و اینطوری شد که مثلا اگر جذب قوی تر باشه کار کمتر کنیم جبران میشه. این در آخر میشه اگر کار نکنیم فقط فکر کنیم بدست میاریم.
راستش از نظر من توی بد بیاریا شاید فقط با فکر کردن بشه بد آورد ولی توی خوبیا شاید نشه فقط با فکر.
به نظرم بهتره به جای اینکه جذب رو یکی از متغیر های این معادلمون بزاریم بزاریمش به جای یه شوق و اشتیاق یا یه تقویت بقیه اجزای فرمول. یه توربو برای کمک به نکات اصلی معادله. داستانیش کنم :
اینجا اصفهان
هدف تهران
ماشین
خب ماشینو باید سوار بشیم و راه بیافتیم و داخل جاده حرکت کنیم ( کار )
از برف و باران و جاده گذر کنیم ( مشکلات مسیر )
و ....

از نظر من با جذب میشه به اینا کمک کرد نمیشه جایگزین هیچ کدوم کرد. مثلا توی این مثال بخش اولش ماشینه که خب اینجا جذب براش میتونه همون توربو باشه نیترو باشه، تقویت موتور، ماشین راحت تر باشه
توی قسمت دوم مشکلات هست ولی جذب میتونه برای اون برف زنجیر چرخ باشه
یعنی یه جورایی توی تمام مراحل میتونه پیش ببره مارو ولی نمیتونه یکی از اونا باشه.
امیدوارم منظورمو رسونده باشم

ببخشید خیلی نوشتم نصف شبی یهویی در دلمون باز شد. :X
(01-11-2014 07:16 PM)مهدی 1 نوشته شده توسط: [ -> ]خلاصه اینکه بخوام تعریف کنم یکسال باید بشینم تایپ کنم ، تو این سالها اینقدر مشکل حل کردم که دیگه اگه یک روز کارها روی روال پیش بره تعجب می کنم و کسلم ، صبح به صبح منتظرم ببینم امروز از کجا سر باز می کنه !!! البته اینقدر دور خودم را شلوغ کردم که خیلی ها می گن عادیه ولی خودم فکر می کنم انرژی های منقی هستن !!

صمیمانه منتظر راهنمایی های شما دوستان برای قدم گذاشتن توی دنیای راز هستم
استاد مهدي:
شما كه قانون راز رو خوب بلدي وشايد بيشتر ازهمه ازش استفاده كردي؟
مشكل كجاست؟
تمام افكار منفي رو بكن مثبت

شما ميگي صبح به اين فكر ميكني چه مشكلي رو حل كني تا شب نشده مشكل سر باز ميكنه
قدرت تجسم به اين قدرت نديده بودم....

تو جلسه اصفهان اقاي كاطمي يك خاطره از يكي از دوستان تعريف كرد
مرد ميخواست پول دار بشه وسخت تجسم ميكرد
ولي هميشه به مشكل مي خورد
ولي نمي دونست كه زنش بيشتر وبا قدرت تر داره تجسم مي كنه كه نبايد پول دار بشه

راز اين نيست كه بر اساس يك كار وطرح يا دوره خاصي فقط مي شود به خواسته ها برسيم

راز فقط قدرت تجسم انسان هاست
قدرت ايمان به خود
قدرت ايمان به خدا
قدرت رويا پردازي

حضرت موسي(ع) ازاين قدرت باخبر بود عصا انداخت نيل شكافت چون اون لحظه اين تنها خواسته اش بود

حتي مي توانيم مابقي اجسام يا اشيا رو وادار كنيم كه خواسته مارو انجام بده
حضرت محمد(ص) سه سال در تحريم بيرون از كعبه بود با خواسته ايشان يك موريانه اون تحريم نامه رو خورد

راز تنها اين نيست كه ادم كارهاي خوب بكنه
دزدها هم از قانون راز استفاده ميكند
ميرن دزدي وبا نمام توان ميخواند كه صاحب خانه نباشه، پليس نياد، قفل ها راحت باز بشه ولي وقتي در خواسته شون شك مي كنند همه اين مشكلات سرشون مياد

همه انسان ها از زمان خلقت تا زمان ابديت ازاين قانون استفاده ميكنند
ولي در زمان هاي مختلف اسم هاي مختلف داشت
ولي شايد كسي نمي دوسنت اسمش چي بود ولي ميدونست چيزي هست


شما فقط بايد افكراتون در مثبت كنيد
شما وقتي از زحمت كشيدن وتلاش بيشتر كشيدن خوشتان مياد درنتيجه براي رسيدن به هر كاري بايد بيشترين تلاش رو بكنيد چون ذهنتون اين رو ميخواد

خواسته هاي ذهنت رو عوض كن
چيزهاي مثبت (( اونم از ديدگاه وتفكر خودت)) بخواه

موفق باشي استاد10_004
صفحه ها: 1 2 3 4
لینک مرجع