دو هفته پیش فهمیدم،
برای درک میزان خوشبختی تان، کافیست یک روز بعدازظهر به یک بیمارستان دولتی بروید، و نگاهی به برخی اتاق ها، به سرمهایی که به رگهای گردن وصل هستند، به کپسول های اکسیژن، به بدنهایی که زخم بستر گرفته اند.... به جسمهایی که نگاه درمانده شان، امید را میطلبند، بیاندازید...........................
و هنوز، گاهی شبها، برخی از همان نگاه ها در ذهنم تداعی میشوند.....
و به معنای حقیقی این مطلب حقیقت دارد.
امروز فهمیدم دلم می خواد دوبرابر کردن پول رو شروع کنم امروز فهمیدم این انحمن و همه دوستانی که این تو هستن منو به جلو برای رسیدن به هدفم هل می دن و خودشون هم نمی دونن همتون حرف ندارین
امروز فهمیدم دوری چند ساعته از شما عزیزان انجمن چقدر برایم سخت بود.
امروز رفتم بازار ساعت بخرم ولی فهمیدم
هیچ ساعتی به قشنگی ساعاتی که با هم هستیم نبود
امروز فهمیدم :
وقتی جرات حرکت نداریم دیگران را از حرکت باز نداریم - ترسو همیشه ترسو است و سن و سال نمیشناسد
امروز فهمیدم انتقاد زمانی معنا میابد که پشتش ایده ای و راهکاری نو در جریان باشد
دیر فهمیدم اما امروز فهمیدم :
ایده ها بینهایت هستند اما ایده کش ها هم در اطرافمان زیاد هستند
لطفا آرزوهایتان را با کسی در میان نگذارید و با دیگران شریک نشوید
امروز فهمیدم کورش کبیر چقدر درست گفته که :
به دوستان یکرنگ بهتر از عصای شاهنشاهی میتوان تکیه کرد.
چند دیقه پیش یه چیز باحالی فهمیدم و الان که دارم اینو مینویسم یه قطره اشک از چشمان نازنین و خمار و دخترکُشم سرازیر شده و رفته تو گوشم
( نهایت احساسات رو دارم بیان میکنم
)
امروز خدا به یه شکل خیلی خیلی خیلی عجیبی به من نشون داد که پشتم هست و با کاری که دارم میکنم موافقه . یعنی اینجوری بهتون بگم امروز خدا یه جورایی با من حرف زد
خودم درک نمیکنم و انتظاری هم ندارم شما هم درک کنید اما امروز خود خود خود خود خدا بهم نشون داد که پشتمه و داره حمایتم میکنه سه بار هم نشون داد
که مطمئنم کنه تصادفی نبود
حالا جا افتاد براتون کی پشتم واستاده ؟
تو 10 دیقه انرژیم 69 هزار و 137 برابر شد
پس امروز فهمیدم که خدا نه تنها با من موافقه ، بلکه به من کمک هم میخواد بکنه