به من در زندگی آینده ام کمک کنید

[pooria026]

با شلام و خسته نباشید
من شاید کوچیک ترین فرد این انجمن باشم و نمی دونستم مشکلم رو چه جوری حل کنم و گفتم بیام از شما کمک بگیرم.
من دوست دارم در کنار درسم یه منبع درآمدی هم داشته باشم و خیلی ایده داشتم ولی همیشه خانواده ام با این مشکل داشتن و هیچوقت نتونستم ایده هایم رو به صورت کامل انجام بدم یا نصفه کاره بود یا اصلا سمتش نرفتم و هر وقت خواستم سمت ایده برم نه پدرم پشتم بود نه مادر همیشه احساس ضعف داشتم .

لطفا کمک کنید چه جوری این قضیه رو حل کنم.
فکر کنم آقای قربانیان این جمله رو گفته بودند((هرروز اعتماد بنفس من بیشتر و بیشتر می شه)) و این جمله برای من اینطوری ست هرروز اعتماد بنفس من کمتر و کمتر می شه.

[بهنام ذوالفقارزاده]

سلام دوست عزیز
پوریا جان
به نظر من واسه کارها و فعالیت های اقتصادی هرچند کوچک و با سودهای کم، به خانواده متکی نشو
منم میدونم که تکیه به خونواده خیلی خوب ولی خب وقتی ببینی پشتت نیستن و حمایتی هم نمیکنن، بهتره که مستقل باشی (از نظر اقتصادی و فعالیت ها رو منظورم هست)
به نظر من هرچه سریعتر استقلال خودتو نشون بدی، زودتر پیشرفت میکنی. من خودم نمونه یک فرد وابسته به خانواده و به قولی گوش به فرمانشون بودم ولی الان که 25 سالمه متوجه میشم که چه ضربه ای خوردم.
بهرحال این تجربه من بود و نظرم بود.
ببینیم دوستان و اساتید بزرگوار چه نظری داشته باشند.
موفق باشی.

[pooria026]

ممنون بهنامجان جان

[Elixir]

(08-28-2013 01:51 PM)pooria026 نوشته شده توسط:  من دوست دارم در کنار درسم یه منبع درآمدی هم داشته باشم و خیلی ایده داشتم ولی همیشه خانواده ام با این مشکل داشتن و هیچوقت نتونستم ایده هایم رو به صورت کامل انجام بدم یا نصفه کاره بود یا اصلا سمتش نرفتم و هر وقت خواستم سمت ایده برم نه پدرم پشتم بود نه مادر همیشه احساس ضعف داشتم .

چقدر شبیه من..
منم این مشکل رو با مادرم داشتم همیشه با هر فعالیت من مخالف بوده جز درس خوندن..
اما من هیچوقت به این فکر نکردم که این یه مشکله..

مادرم با نوشتن من مخالف بود و بنظرش نوشتن کار بیهوده ای بود اما این باعث شد که من توی 12سالگی یه الفبای جدید برای خودم ابداع کنم و با اون الفبا شروع کنم به نوشتن و نوشته هام رو یه جاهایی از خونه قایم کنم که عقل جن هم بهش نرسه..(بچه بودیم دیگه!)

توی همون سالا مادرم با کتاب خوندن من مخالف بود(البته کتاب های علمی تخیلی و داستانای تراژیک).توی همون سال ها من تقریبا نیمی از آثار هدایت، بینوایان، امریکا و مسخ کافکا، ساعت شوم دلبرکان غمگین من گزارش یک مرگ و البته علمی تخیلی های هری پاتر که اون زمان بین نوجوونا والبته الان هم خیلی محبوب بود رو خوندم..

و الان هم که با کار کردن و استقلال من مخالفن ولی من به روش خودم کار میکنم..

[SMKOZ6]

در کمال احترام
فقط فقط فقط کار خودتو بکن
همین(ما هم این بلا سرمون آمده بابت کار کردن مخلافت کردن الانم داریم میبنیم چه ضربه ای خوردیم)

[Saeed.MD]

کار واقعا خوبی میکنی که میخوای به استقلال برسی پوریا جان من هم خودم عاشق رسیدن به استقلال مالی بودم اگر بخوای راه ها یکی یکی خودسونو به تو نشون میدن
با یه کار خیلی خیلی کوچیک شروع کن و با درآمد کم اگر در ذهنت ایده های بزرگ داری که به تنهایی نمیتونی اون ها رو عملی کنی سعی کن از ایده های کوچک تر که خودت بتونی عملیش کنی شروع کنی و از اون ها به عنوان پله ای استفاده کنی برای رسیدن به ایده های بزرگ خودت

[soshiant]

سعي كن اعتماد خانواده رو جلب كني و بهشون ثابت كني كه داري راه پيشرفت رو طي مي كني نه خطا و انحراف رو.
اين يه سياستي ميخواد كه بسته به طرز تفكر خانوادت داره

از الان هم به دنبال اين باش كه در مورد همه چي اطلاعات كسب كني

زمان ما اينترنت هنوز به دنيا نيومده بود كتابخونه هم به زور پيدا مي شد!

اما زمان شما همه چي هس وسعي كن بيشترين بهره رو ببري و اطلاعاتتو در مورد هر چيزي كه تو روزمره واست سوال ميشه بالا ببري

و اگه مي خواي تو تجارت موفق بشي از الان تكنيك هاي بازار و بازاريابي رو ياد بگير و سعي كن از يه جايي هر چند كوچك شروع كني و تجربه كسب كني

من از سن 8 سالگي تو مغازه به پدرم كمك مي كردم و الان اون درسها خيلي به دردم ميخوره

سعي كن از الان تو كسب و كار تجربه كسب كني

[pooria026]

من تو هر کاری شکست خورم و فکر می کننم چون خانواده ام راضی نیستند این اتفاق می افتد
نظر شما چیست؟

[pars_gostar]

سلام.بهتره با این موضوع به صورت جنبه های روانشاسی برخورد کنیم نه عاطفی
نظرات دوستان رو خوندم ولی با نهایت احترام به تک تک دوستان ، فکر کنم اینجور راهنمایی کردن درست نبتشه.درسته که استقلال داشتن اونهم مالی میتونه خوب باشه اما ریسک بالایی برای کسی که تجربه و هدف خاصی رو ندره میتونه به همراه داشته باشه.دوستانی که هدف خاصی رو دنبال میکنند این پدر و مادرشون هستند که باید تکیه و آرامش بخش اونها باشند.اگر قرار بود که همه با کنار گذاشتن خانواده ، به اهداف مالیمون برسیم شاید یه چند وقت دیگه همه برسیم اما زندگی و پولی که بدون داشتن خیلی ها باشه به نظر من یک پاپاسی ارزش نداره.من از اهدافت نمیدونم.از کارهایی که شروه کردی.پدر و مادر شما ، خودت اقرار کردی بخاطر شکستهایت دیگر همراهیت نمیکنند.چون بی برنامه شروع کردی.سنگ بزرگ علامت نزدن است.با کارهای کوچک شروع کن.هدفهایت را با خونسردی و اعتماد به نفس برای خانواده ات توضیح بده.داشتن برنامه ای جامع حتی برای خرید یک پیراهن ، باید داتشه باشی.وقتی هدف مشخص و یک گلن مشخص داتشه باشی مطمئن باش که خانوادت علاوه بر کمک ، تلاش خواهند کرد که در کارهای بعدی نیز کنار تو باشند.
نکته بعد اینکه سعی کن هیچکاری بدون هماهنگی با انها انجام ندهی.شاید در مواقعی ، بتوانی از آنها کمک بگیری.همین امروز هدفهای و کارهایت را به رشته تحریر در بیاور.
نکته اخر : در تمام نوشته هایم نوشته ام که تا ما از لحاظ فکر ی، فنی و ثروتمند نشویم بخدا به هیچ چیز نخواهیم رسید و فقیر فقیر خواهیم بود.وقتی فکر غنی شد مسلما توانایی های شما غنی خواهد شد.پس از وارد کردن امواج منفی به خود و دیگران به شدت پرهیز کنید.
روزهای آینده شاهد حضور پررنگ شما در این انجمن و ارائه ی کارهایتان خواهم بود .این را باور دارم

مهندس مسعود جلالوند ( m-jalalvand)

[pooria026]

(08-28-2013 03:27 PM)pars_gostar نوشته شده توسط:  سلام.بهتره با این موضوع به صورت جنبه های روانشاسی برخورد کنیم نه عاطفی
نظرات دوستان رو خوندم ولی با نهایت احترام به تک تک دوستان ، فکر کنم اینجور راهنمایی کردن درست نبتشه.درسته که استقلال داشتن اونهم مالی میتونه خوب باشه اما ریسک بالایی برای کسی که تجربه و هدف خاصی رو ندره میتونه به همراه داشته باشه.دوستانی که هدف خاصی رو دنبال میکنند این پدر و مادرشون هستند که باید تکیه و آرامش بخش اونها باشند.اگر قرار بود که همه با کنار گذاشتن خانواده ، به اهداف مالیمون برسیم شاید یه چند وقت دیگه همه برسیم اما زندگی و پولی که بدون داشتن خیلی ها باشه به نظر من یک پاپاسی ارزش نداره.من از اهدافت نمیدونم.از کارهایی که شروه کردی.پدر و مادر شما ، خودت اقرار کردی بخاطر شکستهایت دیگر همراهیت نمیکنند.چون بی برنامه شروع کردی.سنگ بزرگ علامت نزدن است.با کارهای کوچک شروع کن.هدفهایت را با خونسردی و اعتماد به نفس برای خانواده ات توضیح بده.داشتن برنامه ای جامع حتی برای خرید یک پیراهن ، باید داتشه باشی.وقتی هدف مشخص و یک گلن مشخص داتشه باشی مطمئن باش که خانوادت علاوه بر کمک ، تلاش خواهند کرد که در کارهای بعدی نیز کنار تو باشند.
نکته بعد اینکه سعی کن هیچکاری بدون هماهنگی با انها انجام ندهی.شاید در مواقعی ، بتوانی از آنها کمک بگیری.همین امروز هدفهای و کارهایت را به رشته تحریر در بیاور.
نکته اخر : در تمام نوشته هایم نوشته ام که تا ما از لحاظ فکر ی، فنی و ثروتمند نشویم بخدا به هیچ چیز نخواهیم رسید و فقیر فقیر خواهیم بود.وقتی فکر غنی شد مسلما توانایی های شما غنی خواهد شد.پس از وارد کردن امواج منفی به خود و دیگران به شدت پرهیز کنید.
روزهای آینده شاهد حضور پررنگ شما در این انجمن و ارائه ی کارهایتان خواهم بود .این را باور دارم

مهندس مسعود جلالوند ( m-jalalvand)

ممنون از کمکتون دستتون درد نکنه