اخبار بورس + آموزش

[hkhosravi]

بورس نمیتونه برای ما مساله ای درست کنه (قسمت سوم)

خوب بعد از گذشت چند روز بازار فرسایشی و خروج خیل عظیم سهامداران جدیدالورود با ضررهای سنگین مالی، دو روزیه که شاهد بازاری متعادل و مثبت هستیم. بازاری دقیقا وسوسه انگیز برای خرید. این بازار با کمی محرک از این ور و اون ور مثل پت و مت تلویزیون یا اخبار بیست و سی باعث ورود یه سری سرمایه جدید و آدمای تازه به بازار میشه و یه سری حرفه ای کم کم به سمت سایه میرن تا یکمی استراحت کنن و استراتژی هایی رو که باعث سودآوری شون شده رو مورد بازرسی مجدد قرار بدن. و این چرخه همواره ادامه داره. سه دسته باعث بوجود اومدن این چرخه میشن : تازه واردها، میان مدتها و بلندمدتها، نوسانگیرا. البته هر بازاری با بازار دیگه متفاوته. مثلا بورسهای ارز اصلا جایی برای میان مدتها و بلندمدتها نیست. الان در مورد بورس تهران صحبت میکنم. یه کم در مورد اون سه دسته توضیح میدم. دسته اول که پیش از این هم در موردشون صحبت کردم خود شامل دو دسته ان. دسته اول افرادی هستن که سالها زحمت کشیدن و کار فیزیکی انجام دادن( یا برای دیگران یا برای خودشون) و یه سرمایه ای جمع کردن ولی هیچگاه راه و رسم تجارت رو یاد نگرفتن. و دسته دوم افرادی هستن که چیزی جز بلند پروازی ندارن. این دو دسته همواره محلی برای سود گروه سوم یعنی نوسانگیرا هستن. این دو دسته همیشه وقتی شاخص مقدار قابل توجهی بالا میره و از بورس تو رسانه ها تبلیغ میشه، با وسوسه میلیاردر شدن و رهایی از به اصطلاح آلام مالی کار و زحمت فراوان وارد میشن. این اتفاق در یک بازه یک هفته تا ده روزه رخ میده. به این شکل که هر روز یه تعداد تازه وارد با سرمایه جدید وارد میشن و تقاضا رو به بالا میره و قیمتها هم در این بازه به حرکت خودشون به بالا ادامه میدن. طبق یکی از قوانین بدیهی تجارت وقتی تقاضا از عرضه پیش باشه قیمت بالا میره. از این ور تازه واردها میخرن از اون ور قیمت بالا میره و از طرف دیگه نوسانگیرا دارن به تازه واردها میفروشن. ویه گوشه تو سایه هم سهامدارای میان مدت و بلند مدت نشستن و نظاره میکنن. میتونین حدس بزنین چه اتفاقی میفته؟ آفرین دقیقا همین طوره که حدس زدید.یه سری سهامدار جدید سهام خریدن و قیمت بالا رفته. ولی بالاخره قیمت که تا آخر دنیا یه ضرب بالا نمیره که. هر کالایی اعم از اوراق بهادار یه ارزش ذاتی معینی داره. بالاخره خریدارا به این فکر میفتن که آیا ارزش خرید هنوز وجود داره؟ و این زمانیه که نوسانگیرا دیگه خالی خالی شدن و تعطیلات رفتن دبی. حالا سهامدار جدید مونده با سهمهای تو قله خریداری شده و هیچ خریداری هم نیست. اتفاقی که تو ده روز بعدی میفته اینه که عرضه زیاد میشه و عرضه کم.( متذکر میشم که بازه های زمانی که عرض میکنم بسته به شرایط بازار ممکنه کوتاه و بلند بشن). صفهای میلیونی فروش. آدمهای هاج و واج مونده. بعد از چندین روز فرسایش و صف فروش و ... کم کم نوسانگیرا از مسافرت بر میگردن میان سر کار. حالا قیمتها خوب اصلاح شدن و اصطلاحا برای خرید جذاب شدن. حالا شروع میکنن با منت، کم کم ، پله به پله از تازه واردها میخرن. نوسانگیرا خوشحالن و سهامدارای جدید ناراحت و خیلی هاشون که تو دسته دوم بودن( بلندپرواز) که وام گرفته بودن، خدای نکرده نزول کرده بودن، سرمایه به زحمت جمع شده پدرشونو گرفته بودن، بدبخت میشن و واسه اطرافیانشون هم بدبختی درست میکنن.
یه کم خشن به نظر میرسه ولی واقعیت داره. اما میتونه حقیقت نداشته باشه. راستی فرق واقعیت و حقیقت رو میدونید؟ به هر حال هر کاری یه سری مسئولیت به همراه خودش میاره و یه سری مزایا داره. بالطبع هر کسی که در کار، مسئولیت هاش رو بهتر انجام بده، مزایای بهتری نصیبش میشه. این در مورد هر کاری صدق میکنه.
اما در مورد گروهی که کمتر در موردش صحبت کردم. میان مدتها و بلند مدتها. اصولا تو بورس دید سه ماهه تا شش ماهه میان مدت و بالای اون بلندمدت حساب میشه. اینا سهامدارایی هستن که با کمترین ریسک بهترین بازده ممکن رو در زمانی معقول به دست میارن. بدون هیچ استرس و اضطراب و حرف و حدیثی. اینها نه نگران جنگ و تغییر رییس جمهور و کابینه و ... هستن نه نگران کف خوردن های بازار. اینها میدونن که تازه وارد ها و نوسانگیرا کار خودشون رو میکنن و هر نوبت کف رو یه مقدار بالا میکشن. اینها نگران بازپرداخت وام، شهریه دانشگاه، بهره نزول و ... نیستن. چون سرمایه واقعی آوردن و در هر فرصت ممکم یه مقداری بهش اضافه میکنن. اینها از درآمدی که توی بورس به دست میارن نهایت لذت رو میبرن چون همون اول تمام مالیات و عوارض رو پرداخت میکنن و خیالشون هم راحته که سر کسی رو کلاه نمیذارن( البته به شخصه معتقدم که عمل و عکس العملی که بین نوسانگیرا و تازه وارد ها اتفاق میفته کلاه برداری محسوب نمیشه، در واقع همه چیز اینجا در درون افراد اتفاق میفته.) اینها زندگی طبیعیشون رو میکنن. به کارها و مشغله های روزانه شون میپردازن و شبها کابوس نمیبینن. با یه سرمایه گذاری مطمئن از تمام لذتهای یه جیب پرپول بهره مند میشن. انتخاب با شماست.
در واقع به جز گروه اول، دو گروه دیگه هرکدوم، راه و روش خاص خودش رو داره و اگه بخواید وارد هر کدوم از دو گروه بشید باید آموزش ببینید. اگه کمی واقع بین، باهوش، کوشا و باورمند باشید، یک سال زمان مناسبیه برای آموزش و شروع. در واقع زمان زیادی هم نیست. شما توی این یک سال میتونید زندگی عادی رو که تا به حال داشتید، به منوال گذشته ادامه بدید. فقط انگیزه ای جدید در شما ایجاد شده و فقط کافیه به طور متوسط روزی بین یک تا سه ساعت برای آموزش خودتون وقت بگذارید.( این مقدار به میزان قدرت یادگیری فرد بستگی داره.) ولی مسلما هر چقدر بیشتر وقت بگذارید بهتره.آموزش یکی ازچیزایه که باعث میشه از بورس لذت ببرین.
نوری که از یه ستاره با میلیاردها کیلومتر فاصله از ما، به چشم ما میرسه ممکنه متعلق به چندین سال پیش اون ستاره باشه و ممکنه الان دیگه اون ستاره وجود نداشته باشه. واقعیت اینه که اون ستاره هست چون ما میبینیمش ولی حقیقت اینه که اون ستاره وجود نداره چون چند سال طول میکشه تا نورش به چشم ما برسه.