جای خالی شرکت ها و برند های ایرانی در فهرست شرکتهای برتر دنیا و مسئولیت ما

[nami]

(12-26-2012 11:36 PM)مهدی گل محمدی نوشته شده توسط:  

(12-26-2012 10:25 PM)nami نوشته شده توسط:  

(12-26-2012 09:21 PM)مهدی گل محمدی نوشته شده توسط:  ممنون از پاسخ زیباتون
نمیدونم بچه ها هم همچین حسی دارند یا نه!
من وقتی نوشته های شمارو میخونم یه انگیزه خاصی در اون وجود داره که به آدم قوت قلب میده.

آقای نامی
من خیلی خیلی علاقه به تولید هدایای تبلیغاتی نظیر خودکار و ساعت و... و یک سری هدایای خاص برای شرکت های خاص دارم...
ولی....متاسفانه هزینه تموم شده یک خودکار چینی خیلی کمتر از اونی که بخوای تو کشور تولید کنی.
جناب رفوگران (مدیریت شرکت بیک)که پیشرو در این عرصه هستند و وقتی با ایشون ملاقاتی داشتم خیلی ناراضی بودن...
ایشون میگفت من خودکارهای تبلیغاتیم خیلی کم فروشه و قیمتش نسبت به قیمت خودکار های چینی تقریبا دو برابر هست.

حالا این مشکل رو به نظرتون با چه راهکاری میشه حل کرد..
یعنی«تولید با قیمت رقابتی؟؟؟؟؟»

با سلام وسپاس

عزیزم اصلا و ابدا سراغ تولید نرو،حتی فکرش رو هم از مغزت بیرون کن.
اول کارهای بازرگانی انجام بدهید بعد اگر رشد کردید ،وفتی که به بازار فروش کالایی کاملا اشراف پیدا کردید ،ارتباطات لازم ان کار رو ایجاد کردید،اعتبار لازم رو تو اون زمینه در بازار کسب کردی و بعضی ایتم های مهم دیگه،اون وقت میشینی و با خودت فکر میکنی که کالایی که بازارشو داری اگه تولید کنی ،سودت بیشتر میشه ،اونوقت با کمتر از 30 درصد از سرمایه ات شروع به تولید کن .
فعلا عزیزان سراغ کارای تولیدی نروند.

آهان.
الان من تو بازار هدایا تبلیغاتی فعالیتم رو دارم ادامه میدم و خداروشکر اعتبار خوبی پیدا کردم.
من خیلی دوست دارم که برم تو کار تولید محصولات چرمی در زمینه هدایای تبلیغاتی ولی به قول شما فعلا بازارش رو به خوبی ندارم..

آقای نامی عذر خواهی میکنم که اینقدر سوال میپرسم.
من الان میخوام پخش کاغذ رو گسترش بدم و تو منطقه پخش کنم.و از حالت دو کارتن فروش بیام بیرون..
حالا برا اینکه راحت تر و بهتر فروش کنم به ظنرتون چه کارهایی باید انجام بدم...چند روزیه که بدجور ذهن منو درگیر کرده.

با سلام و سپاس

سوال شما خارج از موضوع بحث بوده و همچنین شخصی می باشد.
جواب این سوالتون در مغز خودتون نهفته است پس همونجوری که فرمودی (چند روزیه که بدجور ذهن منو درگیر کرده.) همین جور اجازه بده خوب جوری ذهنتو درگیر کنه.
آفرین به جوانی شما و صد آفرین به فعال بودنتان!همین جور با فکر ، انگیزه ، تلاش و باحفظ اصول پیش برو عزیزم.

اعضا محبت کنند در مورد بحث و پیشنهاد بنده متمرکز بشوند.
موفق ترین باشید.

[mir abbas]

مواردی که جناب نامی فرمودند راهگشای خیلی از مشکلات بچه های انجمن خواهد بود .مثالش خود من هستم که در مورد شروع فعالیت تولیدی دچار دوگانگی و نوعی سردرگمی شدم و جهت شروع فعالیتم نیازمند به یک مشاوره از یک فرد کار بلد میباشم که حاضرم هرگونه هزینه ای در این مورد بکنم.
و سوالی که از جناب نامی عزیز دارم اینه که ایا نظرتون راجع به تولید محصولات غذایی که فروش تضمین شده ای در داخل ایران داره هم اینه که وارد این حیطه (تولید)نشیم یا باید تمام جوانب را در نظر گرفت و از کم شروع کنیم البته به نیت جهانی شدن؟

[nami]

(12-27-2012 01:20 PM)mir abas نوشته شده توسط:  مواردی که جناب نامی فرمودند راهگشای خیلی از مشکلات بچه های انجمن خواهد بود .مثالش خود من هستم که در مورد شروع فعالیت تولیدی دچار دوگانگی و نوعی سردرگمی شدم و جهت شروع فعالیتم نیازمند به یک مشاوره از یک فرد کار بلد میباشم که حاضرم هرگونه هزینه ای در این مورد بکنم.
و سوالی که از جناب نامی عزیز دارم اینه که ایا نظرتون راجع به تولید محصولات غذایی که فروش تضمین شده ای در داخل ایران داره هم اینه که وارد این حیطه (تولید)نشیم یا باید تمام جوانب را در نظر گرفت و از کم شروع کنیم البته به نیت جهانی شدن؟

با سلام و سپاس

هر چند سوال شما خارج از موضوع بحث می باشد ولی بخاطر احترام به شخصیت فعال بودنتان چاره ای جز جواب دادن ندارم:

عزیز بزرگوارم نکات ذیل را مد نظر داشته باش:

1-اگر خرید ماشین آلات برای تولید آن کالایتان زیاد هزینه بر باشد ،مثلا 100 میلیون تومن ،پس این را در نظر داشته باشید که اگر فردا روزی ،بازار این کالا کساد شد و یا مسایل دیگری پیش امد که شما به این جمع بندی برسید که دیگر تولید این کالا صرفه اقتصادی ندارد ،پس دقت کن که همین 100 میلیون تومان ماشین الات وبال گردنت خواهد شد و شما را مثل یک زنجیری بر گردنتان وابسته و گرفتار خود خواهد کرد و اگر بخواهید انها را بفروشید ،مطمئنا حداقل 50 درصد زیر قیمت خرید در خوشبینانه ترین شرایط از شما خواهند خرید ،در ضمن انهم بعد از کلی زمان و زحمت برای متقاعد کردن کسی تا بتوانید به آن بفروشید.
در ضمن اگر فروشنده دستگاه در زمان خریدتان با شما کنار بیاید و بصورت چند فقره چک ،دستگاهها را به شما بفروشد پس چه بدتر ،نتیجه میگریم که جنسی را میخرید که سخت الفروش هست که فروشنده مجبور شده است که به شما امتیاز بدهد تا کالا را بخرید.

پس این نکته را به یاد داشته باشید که هر وقت مثلا بعد از یکسال ،تصمیم گرفتید از تولید این کالا خارج شده و وارد حوزه دیگری شوید ،پس در طول یکسال شما 50 میلیون فقط از بابت دستگاه ضرر میکنید.

نکته: اما اگر ماشین آلات شما برای تولید پرهزینه نباشد و شما بتوانید با کمترین پول و ساده ترین دستگاهها ،خروجی بهتری داشت باشید و پول کل ماشین آلات را در عرض 6 ماه از تولید ،دخل داشته باشید پس مشکلی ندارد.

2- فرض میگیریم که ماشین آلات را بصورت ارزان خریداری کردید ،یک مسئله مهم نیز وجود دارد و آنهم داشتن بازار فروش آن کار قبل از تولید.

3- برای تهیه فضای تولید،هرگز پولتان را برای خرید زمین ،سالن به دور نیندازید ،یک سالن اجاره کنید و پولی را که میخواستید کارگاهی بخرید ،به سرمایه در گردشتان اضافه کنید.

4- زمانی که بازار کالایی را دارید ،با خودتان محاسبه کنید ،چنانچه دیدید اگر همان کالایی را که الان خرید و فروش میکنید چنانچه همان را تولید کنید ،شما دست اول می شوید و واسطه ها را حذف میکنید و قیمت تمام شده تان پایین می اید و در نتیجه مثلا بجای 30 درصد سود در خرید و فروش ان کالا ،50 درصد سود میکنید بعد تصمیم به تولید بگیرید انهم با رعایت نکته های اشاره شده در بالا.

جمع بندی:هر کاری را که عزیزان می خواهند شروع کنند ،جوری برنامه ریزی کنند که به هنگام کساد شدن ان کار ،بتوانند براحتی خارج شوند.
فرضا سالن و دستگاهی را میخرید ،هنگام خارج شدن از ان کار،همین ها مانند زنچیرهای کلفتی بر گردنتان آویخته خواهد شد که دیگر نمی توانید براحتی از دست ان کاری که دیگر توجیه اقتصادی ندارد ،خلاص شوید.
ولی اگر سالن را اجاره کنید و ماشین الات ارزان قیمتی داشته باشید پس سالن را تحویل صاحبش میدهید و ماشین آلاتی را که در طول فعالیتتان پولش را بدست اورده اید ،گوشه ای میگذارید حتی اگر بفروش نیز نرسد دیگر برایتان مهم نیست.

قرارداد اجاره را نیز با وکیل مشورت کنید تا یهو در شیرین ترین و حساس ترین لحظه کارتان ،صاحب کارگاه ،بخاطر دیدن نیاز شما به سالن و سودده بودن کارتان ،نتواند فیلم بازی کند تا اجاره را بالا ببرد و یک نکته:
جوری با صاحب کارگاهتان صحبت کنید که فقط در همین حد بداند که کار شما سود کمی دارد و بیشتر میتوانید هزینه ها را بپردازید در ضمن کارتان را نیز زیاد پایین نیاورید که بنده خدا تصور کند وضع مالی و کاریتون آنقدر خراب هست که نگران گرفتن اجاره اش باشد و در اول کار بگوید نه .چون با خودش فکر میکند که چون کار شما خیلی سخت پول ده است پس نمی توانید اجاره پرداخت کنید.

نکته: هیچ وقت خودتان را محتاج نشان ندهید و مثلا با صاحب کارگاه جوری رفتار کنید که بداند هروقت شما اراده کنید می توانید سالنش را به خودش بدهید و براحتی در جای دیگری اسکان کنید.


پس:
1- سالن اجاره ای
2- سرمایه در گردش خوب
3- داشتن بازار فروش قبل از تولید
4-وجود سود بیشتر در تولید به نسبت خرید و فروش ان کالا

نکته:هر وقت سرمایه نقدی زیادی داشته باشید ،قدرت زیادی در بازار خواهید داشت مثلا یک راهکار عرض میکنم:

شما کالایی را تجارت میکنید و سود خوبی می برید و با خود می اندیشید که اگر همین کالا را تولید کنم سودش بیشتر خواهد شد، پس با چند تا از واحدهای تولیدی مربوط به کار شما که (زیاد سود ده نیستند) مذاکره میکنید و پیشنهادی که برای آنها بسیار خوشایند خواهد بود را میدهید:

آقای صاحب کارخانه فلان،کل هزینه کارخانه از قبیل خرید مواد اولیه ،پرداخت پول کارگران و کل پرسنل،هزینه های دیگر از قبیل انرژی و غیره و مدیریت با ما و شما فقط در خونه خودتون بشینید و ماهیانه سود خوبی دریافت کنید.البته مستلزم قرارداد قوی میباشد.
در چنین حالتی شما از نظر زمانی بابت خرید زمین ،احداث سالن ،تاسیسات و ساختمان اداری،ماشین آلات ،جذب کارگر و خیلی مسایل دیگر از نظر هزینه زمانی و ریالی صرفه جویی میکنید.


جناب میرعباس چنانچه نکات فوق برایتان مثمر ثمر واقع شد و از این نکات توانستید موفق شوید و آن(حق الزحمه ای )که می خواستید برای اخذ مشاوره پرداخت کنید ،
چهار پنجم ان حق مشاوره را برایتان تخفیف میدهم و یک پنجم ان را نیز بعد از راه اندازی کارتان و موفق شدنتان با ادمین محترم سایت هماهنگ شوید تا ان یک پنجم را برای تقویت سایت ،جایی که ادمین محترم تشخیص میدهند پرداخت کنید.

موفق ترین باشید.

[Mind]

با سپاس ازجناب نامی عزیز و تمام دوستان فعال در مبحث پیش رو
ابتدا از همه بزرگواران تقاضا میکنم جهت پیشرفت در موضوع مطرح شده از سوالات شخصی در حد امکان بپرهیزیم و با تمرکز خود با ایجاد طوفان فکری مساله (طرح پیشنهادی جناب نامی)را به راه حل اولیه بهینه برسانیم و روز به روز هم در اصلاح آن بکوشیم.
به نظرحقیر کارگروه های مورد نیاز کم و بیش بوجود آمده و با اضافه کردن چند تا تخصصی دیگر همه ابزار و وسایل فنی پیشرفت فراهم خواهد گردید....
شاید مهمترین قطعه پازل نحوه هماهنگ سازی آنها با یکدیگر است.بنده برای حل این مشکل با دید دیگری به مساله نگریسته ام.فرض کنیم فردی قبل ازاینکه خود دست به انتخاب یک کارگروه بزند(مثلا از راه رسیده از کار گروه تجارت خوشش می اید و سعی می کند با خواندن مطالب آن شروع به راه اندازی یک کار کند)در سیستمی قرار بگیرد که سیستم او را به سمت کارگروه مناسب هدایت کند.این فرض زمانی محقق می شود که در ابتدا جایگاه فرد به درستی تشخیص داده شود.با توجه به جمع بندی(صد البته ناقص که با مشارکت فعال سروران در بحث به رفع نقصان آن کمک می کنند)که از مطالب انجمن تا کنون به دست آورده ام، به تقسیم بندی زیر از اعضای انجمن رسیده ام:
1-تعداد بسیاری از دوستان بدون سرمایه اولیه که خود دو گروه هستند
(1الف)بدون سرمایه بدون طرح و برنامه
(1ب)بدون سرمایه اما دارای طرح و برنامه
(تبصره: عرض کردم طرح و برنامه و نه ایده،منظور از طرح و برنامه ایده ای است که از همه نظر سنجیده شده و طرح و برنامه موفقیت آن نوشته شده است)
2-تعدادی از دوستان دارای سرمایه اولیه هستند که
(2الف)دارای سرمایه بدون طرح و برنامه
(2ب)دارای سرمایه و دارای طرح و برنامه
3-(گروه سرگروههای کارگروه های فعلی یا اینده انجمن )تعدادی از دوستان دارای تخصص هستند:
(3الف)متخصص بدون سرمایه
(3ب)متخصص با سرمایه در حال راه اندازی کسب و کار در راستای تخصص خود
(3ج)متخصص با سرمایه که کسب و کار خود را راه اندازی کرده اند و در حال گسترش آن هستند
(3د)متخصصینی که کار مورد نظر خود را کاملا توسعه داده اند و خود از بزرگان بازار هستند
(تبصره: بنده تحصیلات را در زمره تخصص قلمداد نکرده ام و تعریف تخصص در اینجا همان تجربه کاری هست که صد البته تجربه همراه با تحصیلات بسیار گرانبارتر از تجربه بدون علم هست اما در عرصه کارافرینی تجربه برتر از علم است)
با تقسیم بندی ذکر شده قطعه پازل گمشده خود نمایی می کند: این افراد چگونه با هم مرتبط شوند؟ بعد از ارتباط چه کنند؟ ارتباطشان چگونه ارزیابی شود؟ با چه معیاری در زمان مناسب از یک گروه به گروه مناسب دیگر منتقل شوند؟و...
مثال: فردی بدون سرمایه اما داری یک ایده خام است در این صورت او یک فرد (1الف) میباشد چون هنوز هیچ برنامه ای ندارد. قانون حاکم بر گروه ها او را به گروه (3) معرفی می کند تا با اموزش به او ، کمکش کنند تا برای ایده خود طرح و برنامه بنویسد . حال او به یک فرد(1ب) تبدیل شده و به راحتی می تواند با نظارت حاکم بر گروه ها با فرد(2الف) یا (2ب) مناسب برای کسب سرمایه هماهنگ شود یا با فرد(3الف) یا (3 ب) یا (3 ج) یا (3د) برای انتقال تجربه و راهنمایی طی مسیر یا در صورت صلاح دید در بکار گرفته شدن یا تامین سرمایه یا... هماهنگ شود.
مایلم باز "انتقال تجربه" را تکرار کنم که با حل پازل(که همان ایجاد و مدریت ارتباط درست و اصولی بین گروه های یاد شده است)به نیازمند واقعی در زمان مناسب خواهد رسید . انتقال تجربه همان جریان به موقع اطلاعات از سمت گروه (3) به گروه(1) و تبدیل گروه (1) به گروه(3) می باشد (و یا بین هر گروه لازم مثلا (3د) به (3ج))و این چرخه سالم خود را بارها تکرار خواهد کرد و ما را جاودانه خواهد ساخت...
به طبع ماهیت دنیای مجازی، انجمن محترم یک محفل دانش بنیان است و تا اینجا ،هدف محقق شده آن تبدیل فرد (1الف) به (1ب) یا (3الف) می باشد که مجدد قطعه گمشده پازل که در اینجا دست حمایتی آن در ادامه کار میباشد، رخ می نماید.(از اینجا به بانی نیک اندیش آن و اساتید گرانقدرآن در پاسداشت این مهم درود می فرستم)
اگر سروران و اساتید گرامی طرح این حقیر را در ایجاد گروه های یاد شده پذیرا باشند باید در این مورد به بحث نشست که این گروه ها چگونه انتخاب شوند،معیار های حاکم بر انها تعریف شود، قوانین ارتباط آنها با هم تدوین شود،کارگروه های لازم ایجاد و با هر گروه مرتبط شود ، معیار اندازه گیری موفقیت ارتباط هر گروه تعریف شود تا همیشه موفقیت حاصل از این ارتباط قابل سنجش باشد با گرفتن بازخورد مداوم از اعضا دائما در بهبود این ارتباط کوشیده شود. از همه مهمتر عنصر خلاقیت با ایجاد چهارچوب از بین نرود وهدف اصلی از همه این فعالیت ها خریدن زمان در جهت رشد همه اعضای انجمن باشد.از بانی این مبحث مجددا تشکر می کنم.

[jahanagahi]

ضمن نهایت تشکر از شما دوست عزیز .
سئوالات شخصی اعضا خوشبختانه در این انجمن یصورتی است که سئوال خیلی از عزیزان دیگر هم هست.مشکلی در طرح آن نیست.
مسئله دوم ممنونم از این طرح و تقسیم بندی.
خواهشی داشتم اگر ممکن است این پیشنهاد بسیار عالی خود را در قالبی که بتوان پیگیر و اجرا کرد در آورده که البته همه عزیزان هم انشالله شرکت خواهند داشت.

این گروه ها چگونه انتخاب شوند،معیار های حاکم بر انها تعریف شود، قوانین ارتباط آنها با هم تدوین شود،کارگروه های لازم ایجاد و با هر گروه مرتبط شود ، معیار اندازه گیری موفقیت ارتباط هر گروه تعریف شود تا همیشه موفقیت حاصل از این ارتباط قابل سنجش باشد با گرفتن بازخورد مداوم از اعضا دائما در بهبود این ارتباط کوشیده شود. از همه مهمتر عنصر خلاقیت با ایجاد چهارچوب از بین نرود وهدف اصلی از همه این فعالیت ها خریدن زمان در جهت رشد همه اعضای انجمن باشد.

[حامد]

ضمن تشکر از استاد نامی بزرگوار برای ایجاد این مبحث بسیار عالی و مفید.
و قدردانی از جناب mind عزیز به خاطره مطرح کردن این طرح.
جناب mind با توجه به فرمایشات جناب قربانیان پیشنهاد بنده اینه که این طرح را در قالب یک تاپیک جداگانه مطرح بفرماید و راههای اجرای ان را تشریح کنید تا سایر اساتید و دوستان نظر دهند تا به یک ایده قابل اجرا تبدیل بشود.
با تشکر

[mir abbas]

متشکرم از راهنماییهای جناب نامی بزرگوار که سخاوتمندانه بنده را راهنمایی کردند.
از بابت هزینه مشاوره هم چشم شما بزرگوارید .

[nami]

(12-27-2012 08:13 PM)Mind نوشته شده توسط:  با سپاس ازجناب نامی عزیز و تمام دوستان فعال در مبحث پیش رو
ابتدا از همه بزرگواران تقاضا میکنم جهت پیشرفت در موضوع مطرح شده از سوالات شخصی در حد امکان بپرهیزیم و با تمرکز خود با ایجاد طوفان فکری مساله (طرح پیشنهادی جناب نامی)را به راه حل اولیه بهینه برسانیم و روز به روز هم در اصلاح آن بکوشیم.
به نظرحقیر کارگروه های مورد نیاز کم و بیش بوجود آمده و با اضافه کردن چند تا تخصصی دیگر همه ابزار و وسایل فنی پیشرفت فراهم خواهد گردید....
شاید مهمترین قطعه پازل نحوه هماهنگ سازی آنها با یکدیگر است.بنده برای حل این مشکل با دید دیگری به مساله نگریسته ام.فرض کنیم فردی قبل ازاینکه خود دست به انتخاب یک کارگروه بزند(مثلا از راه رسیده از کار گروه تجارت خوشش می اید و سعی می کند با خواندن مطالب آن شروع به راه اندازی یک کار کند)در سیستمی قرار بگیرد که سیستم او را به سمت کارگروه مناسب هدایت کند.این فرض زمانی محقق می شود که در ابتدا جایگاه فرد به درستی تشخیص داده شود.با توجه به جمع بندی(صد البته ناقص که با مشارکت فعال سروران در بحث به رفع نقصان آن کمک می کنند)که از مطالب انجمن تا کنون به دست آورده ام، به تقسیم بندی زیر از اعضای انجمن رسیده ام:
1-تعداد بسیاری از دوستان بدون سرمایه اولیه که خود دو گروه هستند
(1الف)بدون سرمایه بدون طرح و برنامه
(1ب)بدون سرمایه اما دارای طرح و برنامه
(تبصره: عرض کردم طرح و برنامه و نه ایده،منظور از طرح و برنامه ایده ای است که از همه نظر سنجیده شده و طرح و برنامه موفقیت آن نوشته شده است)
2-تعدادی از دوستان دارای سرمایه اولیه هستند که
(2الف)دارای سرمایه بدون طرح و برنامه
(2ب)دارای سرمایه و دارای طرح و برنامه
3-(گروه سرگروههای کارگروه های فعلی یا اینده انجمن )تعدادی از دوستان دارای تخصص هستند:
(3الف)متخصص بدون سرمایه
(3ب)متخصص با سرمایه در حال راه اندازی کسب و کار در راستای تخصص خود
(3ج)متخصص با سرمایه که کسب و کار خود را راه اندازی کرده اند و در حال گسترش آن هستند
(3د)متخصصینی که کار مورد نظر خود را کاملا توسعه داده اند و خود از بزرگان بازار هستند
(تبصره: بنده تحصیلات را در زمره تخصص قلمداد نکرده ام و تعریف تخصص در اینجا همان تجربه کاری هست که صد البته تجربه همراه با تحصیلات بسیار گرانبارتر از تجربه بدون علم هست اما در عرصه کارافرینی تجربه برتر از علم است)
با تقسیم بندی ذکر شده قطعه پازل گمشده خود نمایی می کند: این افراد چگونه با هم مرتبط شوند؟ بعد از ارتباط چه کنند؟ ارتباطشان چگونه ارزیابی شود؟ با چه معیاری در زمان مناسب از یک گروه به گروه مناسب دیگر منتقل شوند؟و...
مثال: فردی بدون سرمایه اما داری یک ایده خام است در این صورت او یک فرد (1الف) میباشد چون هنوز هیچ برنامه ای ندارد. قانون حاکم بر گروه ها او را به گروه (3) معرفی می کند تا با اموزش به او ، کمکش کنند تا برای ایده خود طرح و برنامه بنویسد . حال او به یک فرد(1ب) تبدیل شده و به راحتی می تواند با نظارت حاکم بر گروه ها با فرد(2الف) یا (2ب) مناسب برای کسب سرمایه هماهنگ شود یا با فرد(3الف) یا (3 ب) یا (3 ج) یا (3د) برای انتقال تجربه و راهنمایی طی مسیر یا در صورت صلاح دید در بکار گرفته شدن یا تامین سرمایه یا... هماهنگ شود.
مایلم باز "انتقال تجربه" را تکرار کنم که با حل پازل(که همان ایجاد و مدریت ارتباط درست و اصولی بین گروه های یاد شده است)به نیازمند واقعی در زمان مناسب خواهد رسید . انتقال تجربه همان جریان به موقع اطلاعات از سمت گروه (3) به گروه(1) و تبدیل گروه (1) به گروه(3) می باشد (و یا بین هر گروه لازم مثلا (3د) به (3ج))و این چرخه سالم خود را بارها تکرار خواهد کرد و ما را جاودانه خواهد ساخت...
به طبع ماهیت دنیای مجازی، انجمن محترم یک محفل دانش بنیان است و تا اینجا ،هدف محقق شده آن تبدیل فرد (1الف) به (1ب) یا (3الف) می باشد که مجدد قطعه گمشده پازل که در اینجا دست حمایتی آن در ادامه کار میباشد، رخ می نماید.(از اینجا به بانی نیک اندیش آن و اساتید گرانقدرآن در پاسداشت این مهم درود می فرستم)
اگر سروران و اساتید گرامی طرح این حقیر را در ایجاد گروه های یاد شده پذیرا باشند باید در این مورد به بحث نشست که این گروه ها چگونه انتخاب شوند،معیار های حاکم بر انها تعریف شود، قوانین ارتباط آنها با هم تدوین شود،کارگروه های لازم ایجاد و با هر گروه مرتبط شود ، معیار اندازه گیری موفقیت ارتباط هر گروه تعریف شود تا همیشه موفقیت حاصل از این ارتباط قابل سنجش باشد با گرفتن بازخورد مداوم از اعضا دائما در بهبود این ارتباط کوشیده شود. از همه مهمتر عنصر خلاقیت با ایجاد چهارچوب از بین نرود وهدف اصلی از همه این فعالیت ها خریدن زمان در جهت رشد همه اعضای انجمن باشد.از بانی این مبحث مجددا تشکر می کنم.

با سلام و سپاس

از بابت این متن پرمحتوایی که پشت آن فکر و برنامه نهفته است بی نهایت سپاسگزارم.

دلم را شاد کردی خداوند دلت را شاد کند.

موفق ترین باشی عزیزم.

[Delta.H]

با سلام خدمت استاد نامی بزرگوار و سایر عزیزان
سئوال بنده درباره استفاده از ظرفیت کارخانه هایی است که با کساد روبرو هستند و در اکثر ایام هفته عملاً چیزی تولید نمیکنند! خودم در شهرکهای صنعتی چنین مواردی دیده ام.
خواستم بدانم مظر شما درباره تولید محصولاتی با روش اوت سورسینگ در چنین کارخانجات یا کارگاه های درای خط تولیدی چیست؟

[تنگسیر]

بزرگ بیاندیشید
اگر هدفت ماه باشد حتی اگر به ان نرسی جایگاهت در میان ستارگان خواهد بود .
شاید یکی از بهترین و ریشه ای ترین مباحثی که تو انجمن میشه ازش نام برد مطرح کردن همین موضوع میتونه باشه.
والبته یه خواهش و شاید هم انتقاد اینه که جوابها طوری باشه که از بحث اصلی منحرف نشیم
تو جواب این سوال مسیر ترقی وپیشرفت و خودشناسی و تحقق باورهای محال نهفته که حیفه با مباحث مالی
خرابش کنیم . برای اینکه به اهداف وارزوهامون برسیم یه چیزی رو باید سرلوحه زندگی و انتخاب اهدافمون قرار بدیم
واون اینه که هیچوقت پول و ارضای نیازهای مادی اولویت اول تصمیم هامون و برنامه هامون نباشه که اونوقت
به بیراهه رفتیم وحتی با رسیدن به ارزوهامون یه روز میرسه که میفهمیم که چقدر کوته فکر بودیم که این راهو انتخاب کردیم.
مشکل عقب موندگی جامعه ایرانی برمیگرده به همه ما یعنی به کل ملت و همیشه هم دم از تمدن و فرهنگ میزنیم
وبقیه دنیا رو به بی فرهنگی متهم میکنیم .
مشکل رو باید در وجود خودمون جستجو کنیم ما هنوز دل خوش به تمدن گذشتگانیم به منشور کوروش و بیت شعری
که بر سردر سازمان ملل هست ولی ایا وضعیت فرهنگی جامعه ما هم همینو نشون میده .
اگر بخوایم ریشه یابی کنیم که چرا اینقدر از دنیا فاصله گرفته ایم وعلت چیست میشه کتابها نوشت مستندها ساخت
مشکلات یکی دوتا نیست که منو شما بتونیم از پسش بربیایم یه اراده و همت ملی میخواد و از همه مهمتربه گفته جناب نامی
رشد اصولی و انتقال تجربه از نسل به نسل که با نقد وبررسی میشه به مشکل پی برد ولی باید اینو هم بدونیم واعتراف کنیم
که این خواسته و ارزوی شما که همان موفقیت و پیشرفت تا فتح قله های تجارت جهانی است ارزو و خواسته هر کسی است
که به ایران وایرانی بودنش عشق میورزه و به خاک وسرزمینش تعصب داره ولی با توجه به مشکلات عمیق فرهنگی که
در وجود وکالبد جامعه ما ریشه دوونده این امر به این زودی ها تحقق یافتنی نیست وباید خرسند باشیم که از این بدتر نشیم
با ذکر چند مورد از مشکلات ریشه ای جامعه میشه به وخامت اوضاع پی برد
ضعف کلان مدیریتی در برنامه ریزی واجرای سیاستها
ضعف نظام اموزشی که خود پیکره جامعه رو میسازه و مدیران ومتخصصان ما با ضعف در اموزشها باعث بروز مشکلات
در اینده خواهند شد.
فساد سیستم اداری و عدم احترام به قانون مثال قوانین راهنمایی ورانندگی ومالیاتی
رانت خواری
انحصار
مدرک گرایی وتربیت کارمند بجای کارافرین
عدم مسولیت پذیری و جهان بینی وشعور اجتماعی پایین
عدم کار گروهی و تجمل گرایی و خرج بیشتر از دخل و تظاهر و چشم وهم چشمی و مشکلات بلوغ جنسی ودغدغه های پیرامون
این معضل که یکی از مهمترین موانع پیشرفت و رشد خلاقیت در بین جامعه جوانه کشوره و تحمیل روش زندگی که همیشه باید
پدر ومادر برای ما تصمیم بگیرند که چیکار کنیم چی بخونیم وبا په کسی ازدواج کنیم .
یکی از مشکلاتی که هرروز بیشتر نمایان میشه اینه که هر کی بفکر خودشه و حال وروز بقیه افراد جامعه براش مهم نیست
مثال همین اواخر وضعیت دارو و سود بردن عده ای از این وضعیت و رنج ومشقت هایی که خانواده هایی که بیماران خاص وسرطانی با اون مواجه هستند و هزاران درد و مشکل دیکه که میشه روزها وماها از اون نوشت .
حال جناب نامی بازم میشه به این خواسته وارزومون امیدوار بود ؟
موفقیت ورسیدن به قله های افتخار یه پروسه برنامه ریزی شده و زمانبره و عوامل اون مثل حلقه های یه زنجیز باید بهم
وصل باشند تا این چرخه شکل بگیره وبا پاره شدن یک حلقه از این زنجیر نمیتوان به موفقیت امیدوار بود .