توانایی های دیگران چه اندازه در موفقیت شما مؤثر است؟

[mallarme]

سلام

دوستان من، انسان موجود اندیشمندی است.
یعنی باید جرآت اندیشیدن را به خود بدهد تا بتواند موفقیت و آزادی فکر را تجربه کند. تا خودش شود الگو و نه اینکه دنبال الگوها باشد.


گاهی ما با مسائلی مواجه میشویم که بلافاصله تأیید و یا رد میکنیم بی آنکه به خود مهلت بدهیم راجعش بیشتر بدانیم.
یا مقلد میشویم یا خود و اعتمادمان به خود را فراموش میکنیم.



افلا طون می نویسد:

شما با بیان دانسته ها و اکتشافاتتان ، ذهن دیگران را به سمت فراموشی سوق می دهید. زیرا آنها به جای استفاده از حافظه شخصی شان به گفتارهای نوشته شده بیرونی اعتماد خواهند کرد و در نهایت خودشان را فراموش می کنند.



تاکنون از خود پرسیده اید که تا چه اندازه دانسته ها و توانایی های دیگران باعث توانمندی های شما و به موازات آن موفقیتتان شده است؟

[jahanagahi]

(11-22-2012 03:31 PM)mallarme نوشته شده توسط:  سلام
دوستان من، انسان موجود اندیشمندی است.
یعنی باید جرآت اندیشیدن را به خود بدهد تا بتواند موفقیت و آزادی فکر را تجربه کند. تا خودش شود الگو و نه اینکه دنبال الگوها باشد.
گاهی ما با مسائلی مواجه میشویم که بلافاصله تأیید و یا رد میکنیم بی آنکه به خود مهلت بدهیم راجعش بیشتر بدانیم.
یا مقلد میشویم یا خود و اعتمادمان به خود را فراموش میکنیم.
افلا طون می نویسد:

شما با بیان دانسته ها و اکتشافاتتان ، ذهن دیگران را به سمت فراموشی سوق می دهید. زیرا آنها به جای استفاده از حافظه شخصی شان به گفتارهای نوشته شده بیرونی اعتماد خواهند کرد و در نهایت خودشان را فراموش می کنند.

تاکنون از خود پرسیده اید که تا چه اندازه دانسته ها و توانایی های دیگران باعث توانمندی های شما و به موازات آن موفقیتتان شده است؟

دوست عزیز کاش در تائید مسائل مطرح شده منبع را هم ذکر میکردید.
رنگ اول:
اگر هر چیزی را که می شنویم و یا میخوانیم دربست فبول کنیم این جمله کاملا صدق میکند:یا مقلد میشویم یا خود و اعتمادمان به خود را فراموش میکنیم.
اما در مورد رنگ دوم. شاید قبل وبعد جمله را در نظر نگرفته اید.اگر چنین مسئله ای صحت داشته باشد همین گفته ایشان هم باعث فراموشی ذهن من می شود که نمی گذارد من خودم فکر کنم

اما در مورد اصل سئوال :

اگر دانسته ها و توانائی افراد دیگری نبود ما باید برای انجام و یا فهمیدن هر موضوعی از اول باید شروع کنیم به مطالعه و اکتشاف .در اینجا این سئوال پیش می آید که از دانسته ها و تجربیات چه کسی استفاده کنم چون باز نظر افلاطون پیش می آید.
اکنون شما دارید نظر افلاطون را بیان میکنید پس شما تحت تاثیر نظر ایشان قرار گرفته اید.
افلاطون از چه کسی آموخته؟


اما جواب : من هر چه آموخته ام از تجربیات دیگران بوده است.

[mir abbas]

به نظر من مطالعه سرگذشت افراد موفق میتونه روی موفقیت هر نفر تاثیر زیادی داشته باشه .
من خودم وقتی زندگی افراد موفق و راه رسیدن انها به اوج رو مطالعه میکنم بسیار نیرو میگیرم و احساس میکنم من چیزی از اونا کم ندارم و انرژی مضاعف میگیرم برای کارهام.

[حامد]

منم به شخصه از زمانی که انسانهای موفق را الگوی خود قرار داده ام روند زندگیم تعغییر کرده.
به این نوع برداشت نمیشه گفت تقلید الگوها.چون تقلید یعنی بدون کوچکترین تعغیری رفتار و نوع زندگی کسی را دنبال کنیم.ان هم از هر لحاظ.خوردن، پوشیدن،نوع کاری که میکند و حتی خوابیدن و کلا" بشویم همان شخصی که الگوی ما شده است.
ولی اینگونه نیست چون قرار دادن یک فرد موفق به عنوان یک الگو برای ما در هر زمینه ای باعث میشود که ما تجربه های تلخی که وی انجام داده است را انجام ندهیم.و بلعکس از راههایی که وی برای موفقیت استفاده کرده است بهره ببریم.و در این راه هم با اندیشیدن و فکر به ایده های جدید روند موفقیت خود را سریع تر طی میکنیم.و ممکن است ما بشویم الگوی کسی.و این روند همچنان که از قبل بوده ادامه هم خواهد داشت.

[mallarme]

[undefined=undefined]

(11-22-2012 05:32 PM)jahanagahi نوشته شده توسط:  

(11-22-2012 03:31 PM)mallarme نوشته شده توسط:  

دوست عزیز کاش در تائید مسائل مطرح شده منبع را هم ذکر میکردید.
رنگ اول:
اگر هر چیزی را که می شنویم و یا میخوانیم دربست فبول کنیم این جمله کاملا صدق میکند:یا مقلد میشویم یا خود و اعتمادمان به خود را فراموش میکنیم.
اما در مورد رنگ دوم. شاید قبل وبعد جمله را در نظر نگرفته اید.اگر چنین مسئله ای صحت داشته باشد همین گفته ایشان هم باعث فراموشی ذهن من می شود که نمی گذارد من خودم فکر کنم

اما در مورد اصل سئوال :

اگر دانسته ها و توانائی افراد دیگری نبود ما باید برای انجام و یا فهمیدن هر موضوعی از اول باید شروع کنیم به مطالعه و اکتشاف .در اینجا این سئوال پیش می آید که از دانسته ها و تجربیات چه کسی استفاده کنم چون باز نظر افلاطون پیش می آید.
اکنون شما دارید نظر افلاطون را بیان میکنید پس شما تحت تاثیر نظر ایشان قرار گرفته اید.
افلاطون از چه کسی آموخته؟


اما جواب : من هر چه آموخته ام از تجربیات دیگران بوده است.

سلام
گرامی همیشه انسان به خاطر حرفهایش نباید به منابع استناد کند در این صورت الان همه دوستان این فروم که از تجریبات و مطالعاتشان هرچیزی که اموخته اند در اینجا به اشتراک میگذارند، باید از منبع بگویند؟!

یا ظاهرا باید اینقدر خاص و موفق یا مشهور باشم که هر حرفم مستند باشد بی مراجعه به استناد؟

اگر اینگونه به انسانها نگاه کنید اعتماد به نفس و عزتشان را از انها میگیرید و فکر میکنن باید حتما به هرقیمتی به جایگاهی برسند تا بتوانند حرف بزنند!!

مورد بعدی

اتفاقا مدنظر قرار داده ام چون مدتهاست در وادی فلسفه مطالعاتی داشته ام. پس ناچارا توضیح میدم که تصور نکنید یک جمله رو روی هوا شکار کردم و آورده ام:


ری کورزیول معتقد است (چون حرفم برایتان فاقد اعتبار است به دیگران که شهیر هستند مراجعه میکنم اما دلیلی نمیشود عزتم را از دست بدهم) ،این روزها تحولات رادیکالی در عرصه رفتار های فرهنگی انسانها دیده می شود.

شبکه های اجتماعی در متحول کردن شیوه های رفتاری انسان بسیار موثر ظاهر شده اند.
هر چند که ارتباطات اینترنتی به اندازه روابط رو در رو قدرتمند نیستند، اما باید بپذیریم که گاهی پیش می آید ما خیلی از افراد را از نزدیک نمیبینیم اما لحظه به لحظه با وی در ارتباطیم حال از طریق هر کدام از روشهای اینترنتی.
حتی نحوه شنیدن و دیدن ما نیز تغییر کرده است
گفته ی افراد اهل مطالعه باعث فراموشی ذهن نمیشود که کلیدی است برای بهتر دیدن. آنچه که ذهن را به وادی فراموشی سوق میدهد روابط مجهولیست که در آنها فرصت مداقه را میگیرد.

بله تجربیات دیگران برای انسان صرفه جویی در زمان است اما تا کجا؟!
ببینید هرکس یک توانایی منحصر به خودش را دارد
استعداد منحصر به خودش را دارد
کسی میتواند بهتر از انیشتین شود اما عین او هرگز!
میتواند دانشی که انیشتین به بشریت عرضه کرد را مطالعه و براساس آن یادبگیرد ...دو راه دارد یا همان علم را عینا میاموزد و میاموزاند یا سعی میکند تحولی در آن علم ایجاد کند.
این توضیحی بر خطوط اول سخنم.

افلاطون نظریه خودش را بیان کرده است
خودش نه استادش.

خیر من تحت تاثیر افلاطون نیستم اما جمله اش را مدنظر مواقعی قرار میدهم که یاداوری باشد که من باید خودم باشم و به خودم ایمان بیاورم و در لوای استعداد خودم زندگی را بررسی کنم
اما چرا جمله وی را مدنظر قرار دادم:
چون میشناسمش
میدانم کیست.

[mallarme]

(11-22-2012 05:44 PM)mir abas نوشته شده توسط:  به نظر من مطالعه سرگذشت افراد موفق میتونه روی موفقیت هر نفر تاثیر زیادی داشته باشه .
من خودم وقتی زندگی افراد موفق و راه رسیدن انها به اوج رو مطالعه میکنم بسیار نیرو میگیرم و احساس میکنم من چیزی از اونا کم ندارم و انرژی مضاعف میگیرم برای کارهام.

سلام وسپاس
این خوبه
موفق باشید

---

(11-22-2012 06:18 PM)حامد نوشته شده توسط:  ولی اینگونه نیست چون قرار دادن یک فرد موفق به عنوان یک الگو برای ما در هر زمینه ای باعث میشود که ما تجربه های تلخی که وی انجام داده است را انجام ندهیم.و بلعکس از راههایی که وی برای موفقیت استفاده کرده است بهره ببریم.و در این راه هم با اندیشیدن و فکر به ایده های جدید روند موفقیت خود را سریع تر طی میکنیم.و ممکن است ما بشویم الگوی کسی.و این روند همچنان که از قبل بوده ادامه هم خواهد داشت.

سلام و سپاس
دوست من تجربه های هیچکس یکسان نخواهد بود چون زندگی هیچکس یکسان نیست چون اندیشه هیچکس یکسان نیست چون سلول سلول مغز انسان یکسان نیست
تجربه های تلخ دیگران فقط یک پیام دارد:

شما هم میتونی مقاوم باشی.

جملات آخرتان عالی بود.
ممنونم

من از همه دوستان میاموزم

[صدفی]

به نظر من آدم با خوندن سرگذشت افراد موفق میتونه درس بگیره ولی اینکه مستقیم تاثیری داشته باشه موافق نیستم