ماگستان، خرید ماگ، خرید فلاسک و خرید هدیه در همین نزدیکی!

خرید هدیه، خرید ماگ

تابلو اعلانات سایت
میلیاردرها مرامنامه (قوانین سایت) میلیاردر هدف این سایت چیست؟ میلیاردر دانلود ماهنامه سایت
میلیاردرها اتمام حجت (حتما بخوانید.) میلیاردر راه اندازی کسب و کار توسط اعضا میلیاردر مسابقه دوبرابر کردن پول
میلیاردرها عضویت در بخش ویژه VIP میلیاردر موفقیت های دوستان بعد از عضویت در سایت میلیاردر تبلیغات و معرفی کار و شغل شما


راهنمای خرید هدیه، ماگ و فلاسک

ماگستان, اولین و تنهاترین

ماگستان, اولین و تنهاترین


خاطرات روزانه اعضا از قانون راز
زمان کنونی: 05-05-2024, 02:46 PM
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان
نویسنده: کامیار کاظمی
آخرین ارسال: abdolhossein
پاسخ: 191
بازدید: 46268

ارسال پاسخ 
 
امتیاز موضوع:
  • 42 رأی - میانگین امیتازات : 2.88
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
خاطرات روزانه اعضا از قانون راز
10-30-2012, 03:14 PM
ارسال: #81
RE: خاطرات روزانه اعضا از قانون راز
سلام به دوستان...منم به قانون جذب خیلی اعتقاد دارم و بارها ازش جواب گرفتم... اما هنوز نمی تونم همیشه و در همه حال به اجرا در بیارم...راستش بعضی وقتا یادم می ره که از این کلید طلایی برای باز کردن درها استفاده کنم

و من دوباره به خورشید لبخند می زنم....
یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 تشکر شده توسط: jahanagahi , کامیار کاظمی , sajjad , بهداد , Delta.H , مهدی گل محمدی , iranboy , دنیا1 , alireza091111
10-30-2012, 06:18 PM
ارسال: #82
RE: خاطرات روزانه اعضا از قانون راز
تصمیم گرفتیم فردا بریم خرید. سرکار بودم بهم اسمس زد گفت. پول تموم شده بود. آخر ماه بود و حقوق ها هنوز نیومده بود. گفتم باشه. همه روز ب این فک میکردم. ساعت کاری تموم شد خواستم برم خونه ک فردا صبش بریم خرید. دم در شرکت جلومو گرفت گفت این طلبت. بعد ۴-۵ ماه یهو!
رفتم خونه. صبح رفتیم خرید و از همون پول طلبم بنزین زدم و خرید هم کردیم. برگشتیم خونه هزارتومن موند. یعنی برگشتم گفتم: خدایا اینطور باید ب فکر روزی بنده هات باشی؟
ب نظر من --> توکل به خدا + تمرکز و تفکر به یک موضوع باعث شد برسم ب اون مورد Smile

تحقیق + تصمیم = اجرا بدون وقفه!
یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 تشکر شده توسط: مــجــیــנ , کامیار کاظمی , goldmen , sajjad , حامد , بهداد , jahanagahi , Delta.H , dara , Peanut , moltimilioner , kafi , iranboy , دنیا1 , negin 30 , iren , alireza091111
10-30-2012, 06:19 PM (آخرین ویرایش در این ارسال: 10-30-2012 06:19 PM، توسط jahanagahi.)
ارسال: #83
RE: خاطرات روزانه اعضا از قانون راز
(10-30-2012 03:14 PM)Shadiii نوشته شده توسط:  سلام به دوستان...منم به قانون جذب خیلی اعتقاد دارم و بارها ازش جواب گرفتم... اما هنوز نمی تونم همیشه و در همه حال به اجرا در بیارم...راستش بعضی وقتا یادم می ره که از این کلید طلایی برای باز کردن درها استفاده کنم

کاش به یکی از موارد, اشاره می فرمودید.نوشتن اینگونه تجربه ها پخش انرژی مثبت در انجمن است.

خدایا با همه بزرگیت در قلب کوچک من جای داری
اینستاگرام من :
hoshangghorbanian
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 تشکر شده توسط: مــجــیــנ , کامیار کاظمی , sajjad , بهداد , Delta.H , iranboy , alireza091111
10-30-2012, 09:30 PM
ارسال: #84
RE: خاطرات روزانه اعضا از قانون راز
(10-30-2012 02:59 PM)بهداد نوشته شده توسط:  درود بر شما عزیز
برای اینکه بتوانم باور خودم را به گفته هایم و قاون جذب قویتر کنم تصمیم گرفتم با برخی از فروشندگان و کاسبان تهران که پذیرای علم و قوانین جذب و طبیعی هستم وارد عمل شویم و با تغییر نگرششان به بازار و فروش بتوانیم عملی مشتری دلخواهشان را جذب کنند . در هفته 2 تا 3 بار به آنها سر میزنم تا ببینم در چه وضعیتی هستند وضعیت نگرش / فروش / جذب مشتری / میزان شادی شان در زمان حال و اطلاع رسانی از تمارین جدیدتر برای جذب مشتری را با هم بررسی میکنیم . برخی از انها فروش بی سابقه ای را در حال تجربه هستند . در خیابان کارون نرسیده به خیابان بهنود فروشگاه لوازم تحریر آقای برنجی هستش که حدود 50 سال سن دارد و یکی از این عزیزان است میتوانید با ایشان در رابطه با این موارد صحبت کنید و دستاوردهای چند ماه اخیر را با ماههای قبل بررسی کنید .
ایشان با تفکر / تجسم / تکرار عبارات تاکیدی / بازی پول و بازی مشتری و ... توانست مشتری خودش را به مرور جذب کند و من خیلی خوشحالم
با سپاس از شما

احسنت!
احسنت!

چه حرکت قشنگی! آموزش عملی با پاداش های عملی!

ما بهترین درس ها را در زمان سختی ها آموخته ایم !

1059453
یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 تشکر شده توسط: jahanagahi , بهداد , Delta.H , مهدی گل محمدی , iranboy , alireza091111 , morning star
11-07-2012, 04:43 PM
ارسال: #85
RE: خاطرات روزانه اعضا از قانون راز
آقا یوسف عزیز :
ب نظر من --> توکل به خدا + تمرکز و تفکر به یک موضوع باعث شد برسم ب اون مورد

خدایا با همه بزرگیت در قلب کوچک من جای داری
اینستاگرام من :
hoshangghorbanian
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 تشکر شده توسط: Delta.H , مــجــیــנ , amiryazdani138 , مهدی گل محمدی , m_grate29 , iranboy , alireza091111
11-07-2012, 05:56 PM
ارسال: #86
RE: خاطرات روزانه اعضا از قانون راز
چند سال پیش پدرم در یک تصادف به شدت آسیب دید. از ساق پا، مچ دست، دنده ها و از همه مهمتر چهار جای لگن شکسته بود. خونریزی داخلی داشت و شکمش پر از خون و هوا شده بود. ران پای چپش از ناحیه لگن در رفته بود طوری که 45درجه به عقب برگشته بود و فقط همین وضعیت از لحاظ پزشکی میتواند منجر به مرگ فوری فرد شود.
ممکن است کسی از اطرافیانم این نوشته مرا بخواند و یادش بیاید. بعدها که حالش خوب شد اکثر کسانی که در روز حادثه در اورژانس بیمارستان او را دیده بودند میگفتند که احتمال زنده ماندنش را با وجود 55 سال و بدنی ضعیف بعید میدانستند.
اما من تنها کسی بودم که خود را نباختم و با تمام وجود خواستار زنده ماندن و شفای سریع پدرم بودم.
تمام کارهایم را تعطیل کردم و شبانه روز در بیمارستان بودم او ممنوع الملاقات بود و روزها بقیه می آمدند اشکی میریختند و همدردی میکردند و میرفتند.
شبها فقط من بودم روی چمن میخوابیدم و یک جمله را تا آنجا که میتوانستم مرتباً تکرار میکردم "پدرم هم اکنون صحیح و سالم در خانه است خدایا شکرت" در تنهایی خود پدر را در خانه تصور میکردم که لبخندی بر لب دارد و به باغچه آب میدهد.
این تنها کاری بود که برای او میتوانستم بکنم و البته با تمام وجود سپاسگذار خدا بودم از اینکه پدرم تا آن لحظه زنده بود و زنده خواهد ماند.
12 روز بعد از ICU به بخش عادی منتقل شد و دو روز بعد ساعت 5عصر پدر را مرخص کردیم و به خانه آوردیم. هیچ کس باور نمیکرد و همه میگفتند معجزه ای رخ داده!
من یک ماه شب و روز پدر را درحال راه رفتن و رسیدگی به باغچه تصور میکردم.
بعد از گذشت 3 ماه فیزیوتراپی او میتوانست بدون هیچ تکیه گاهی راه برود و به باغچه اش سربزند و این حتی برای پزشکان معالج هم حیرت انگیز بود!
او کاملاً خوب شد و به همان وضعیت اول بازگشت و این لطف خدا بود و قدرت کائنات که پدرم هنوز در کنار ماست.
ادعا نمیکنم که سراسر زندگیم این گونه با قدرت و اخلاص ایستادگی کرده ام اما زمانی که به اورژانس بیمارستان رسیدم به ناخودآگاه حسی به من گفت که باید چنین رفتار کنم. نمی دانم شاید به خاطر علاقه و حسی که به پدرم داشتم، کسی که سالها کارگری میکرد تا شکم مارا سیر کند و نمیتوانستم دیدن لبخندهایش و گاهی عصبانیت هایش و چهره شکسته و لاغرش را از دست بدهم.
مهم این بود که انگیزه فوق العاده شدیدی داشتم و اشتیاقی سوزان!
برای همین است که در جاهای دیگر نیز عرض کردم که قانون جذب نیاز به اشتیاقی سوزان برای رسیدن به خواسته ها دارد.
همانطور که میدانید بنده نام واقعی خود را اعلام کرده ام و با چند نفر از اعضای محترم انجمن دیدار حضوری هم داشته ام این جریانی که تعریف کردم کاملاً واقعی و عاری از هرگونه اغراق است.

.



[تصویر: emza01.png]
[تصویر: emza02.png]
یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 تشکر شده توسط: jahanagahi , کامیار کاظمی , حامد , مــجــیــנ , GreatNavid , مهدی گل محمدی , پرواز , goldmen , ahmad rezaee , مسعود کوچولو , m_grate29 , M3HDI , mosafer bedar , فرهاد قربانی , sajjad , بهداد , yu3f , dara , shahrasebi , P@RSA , Peanut , venus2 , safari-cht , نازلار , rahgozar , خانم میلیاردر , iranboy , دنیا1 , negin 30 , iren , مهدی 1 , alireza091111 , baharamin , goldcover , koruosh , mane miliarder , mehrdad062
11-07-2012, 08:33 PM
ارسال: #87
RE: خاطرات روزانه اعضا از قانون راز
خب حالا جاداره منهم یه خاطره که تازه برام اتفاق افتاده رو بگم.
مدتی بود به یه بنده خدایی بدهکار بودم.
هرکاری میکردم جور نمیشد.اعصابم خورد شده بود.
نشستم اول خوب تجسم کردم روزی رو که پول رو دارم انتقال میدم به حسابش.
بعد روی کاغذ نوشتم که :امروز 15 آبان ماه 1391 و من در صف عابر بانک مشغول واریز وجه به حساب...... هستم.
بعد دیگه کلا بیخیال شدم و توکل کردم به خدا.
امروز(البته با دوروز تاخیر که دلیلش هم مسدود شدن کارت بانکیم بود)انتقال دادم به حسابش .فقط میتونم بگم که معجزه شده بود
من حدودا کمتر از 30 روز یان پول رو جور کردم و خدارو شکر بدهیم رو پاس کردم.

آنچه ویرانمان میکند روزگار نیست حوصله های کوچک و آرزوهای بزرگ است!

مغز ما یک دینام هزار ولتی است که شوربختانه اکثر ما به اندازه یک چراغ موشی از آن استفاده نمی کنیم
یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 تشکر شده توسط: مــجــیــנ , Delta.H , کامیار کاظمی , ahmad rezaee , m_grate29 , mosafer bedar , حامد , پرواز , sajjad , بهداد , jahanagahi , dara , madar , shahrasebi , maryambanoo , iranboy , negin 30 , مهدی 1 , alireza091111 , mane miliarder
11-07-2012, 09:48 PM
ارسال: #88
RE: خاطرات روزانه اعضا از قانون راز
سال 88بود پدرم خیلی ناگهانی از دنیا رفت و من که تازه تحصیلاتم تموم شده بودتنها تکیه گاهمو از دست دادم.چندین روز بعد از مصیبت تصیم گرفتم برای اینکه هوای عوض کنم جایی بروم و چیزی بهتر از نمایشگاه کتاب تهران به ذهنم نرسید.در اونجا کتابی رو که مدتها دنبالش بودم پیدا کردم.چون از قبل چیزهایی در موردش شنیده بودم وبه عینه خودم به خیلی چیزها ی شبیه اون رسیده بودم.بله اون کتاب چیزی نبود جز راز.کتابی که از اون موقع تاکنون همه جا کنارمه.وقتی تو دوران آموزشی سربازی بودم بارها خوندمش روی یکی از صفحات اون عکس خونه دلخواه با تمام جزییاتشو کشیده بودم حتی اینکه مثلا تلویزیون کجایی هال باید قرار بگیره.سالها گذشت و من اردیبهشت سال نود قبل از ازدواجم یه خونه گرفتم و خانواده خانمم هم کم کم جهازدخترشونو به اونجا منتقل کردن ویواش یواش وسایل اتقاق چیده شد تا اوایل خرداد آن سال که ازدواج کردم .وقتی از سفر ماه عسل برگشتیم من و زنم تو خونه ای زندگی میکردیم که خونه ی رویاهای من بود شاید باور نکنید اما اون خونه و چینش وسایل و...دقیقا همون تصاویری بود که سالها پیش توی پادگان مالک اشتر اراک وقتی سرباز بودم و روی یکی از صفحات اون کتاب کشیده بودم.من خونه رویاهامو به دست آورده بودم

نوع جنگ من برنده شدن است و دیگر هیچ .(وارن ادوارد بافت)
یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 تشکر شده توسط: مــجــیــנ , ahmad rezaee , m_grate29 , M3HDI , مسعود کوچولو , کامیار کاظمی , مهدی گل محمدی , فرهاد قربانی , حامد , GreatNavid , پرواز , sajjad , Delta.H , بهداد , jahanagahi , yu3f , dara , shahrasebi , Peanut , kafi , خانم میلیاردر , iranboy , negin 30 , iren , مهدی 1 , alireza091111 , mane miliarder , morning star
11-16-2012, 04:01 PM (آخرین ویرایش در این ارسال: 11-16-2012 04:05 PM، توسط پرواز.)
ارسال: #89
RE: خاطرات روزانه اعضا از قانون راز
همه اینجا از جذب های مثبتتون حرف زدین. الهی که همیشه هم همینطور باشه. اما من امروز یکی از بدترین روزهای زندگیم بود که در واقع ضربه ی روجی بدی هم خوردم...
همسرم صبح زود از خونه رفت بیرون. نمیدونم چرا نگرانش بودم. حتی یه لحظه تو ذهنم اومد که نکنه تصادف کنه! چند ساعت بعد از در اومد با صورت زخمی و وسایل داخل ماشین که تو یه پلاستیک بود. حالم اونقدر بده که نمی تونم توضیح بدم اما... شاهدای ماجرا میگن ماشین داشت رو جاده ی صاف و بدون پیچ با سرعت نهایتا 90 می رفت. یه تیکه ی اتوبان به لطف گلگاری شهرداری خیس بود. یه هو ماشین بدون هیچ ترمز یا حرکت خاصی از مسیر منحرف شد و چندین غلت زد. همه منتظر بودن یه مرده رو از تو ماشین در بیارن امادر کمال تعجب میبینن خدا بزرگتر از این حرفاست. گرچه بدنش کوفته شده بود اما با پای خودش برگشت. یه اتفاق مرتبط جالب دیگه هم اینکه دیروز ما یه وام 2 میلیونی گرفتیم. حالا خرج ماشین دقیقا 2 میلیون میشه. خرج که به جهنم. همسرم همه ی دنیای منه. اگه طوریش میشد چی...؟! آخه این دیگه چه قانونیه که هیچی حالیش نیست؟! من که همیشه وقتی میره بیرون نگرانم... من که همیشه ممکنه فکرای منفی در مورد هزاران مساله به ذهنم خطور کنه. چرا اینکه بدترین حادثه بود باید اتفاق بیفته؟ اصلا کار قانون جذب بود؟ حالا چراهمین یک بار؟ چرا برا اینهمه هدف دیگه کار نکرد و حالا...؟!
یه موضوع دیگه هم اینکه تقریبا برای اولین بار امروز گوشیش رو هم یادش برده بود ببره!!
منو ببخشید نمیخواستم ناراحتتون کنم. اما شدیدا شوکه و ناراحتم. برام انرژی مثبت بفرستید که شدیدا داغونم.

گر در طلب لقمه نانی، نانی ----------- گر در طلب گوهر کانی، کانی
این نکته رمز اگر بدانی،دانی ----------- هر چیز که اندر پی آنی، آنی
"مولانا"
یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 تشکر شده توسط: بهداد , کامیار کاظمی , jahanagahi , mallarme , حامد , yu3f , P@RSA , goldmen , M3HDI , مــجــیــנ , dara , madar , Delta.H , shahrasebi , Divar , iranboy , دنیا1 , مهدی 1 , alireza091111 , morning star
11-16-2012, 04:45 PM (آخرین ویرایش در این ارسال: 11-16-2012 04:58 PM، توسط بهداد.)
ارسال: #90
RE: خاطرات روزانه اعضا از قانون راز
(11-16-2012 04:01 PM)پرواز نوشته شده توسط:  همه اینجا از جذب های مثبتتون حرف زدین. الهی که همیشه هم همینطور باشه. اما من امروز یکی از بدترین روزهای زندگیم بود که در واقع ضربه ی روجی بدی هم خوردم...
همسرم صبح زود از خونه رفت بیرون. نمیدونم چرا نگرانش بودم. حتی یه لحظه تو ذهنم اومد که نکنه تصادف کنه! چند ساعت بعد از در اومد با صورت زخمی و وسایل داخل ماشین که تو یه پلاستیک بود. حالم اونقدر بده که نمی تونم توضیح بدم اما... شاهدای ماجرا میگن ماشین داشت رو جاده ی صاف و بدون پیچ با سرعت نهایتا 90 می رفت. یه تیکه ی اتوبان به لطف گلگاری شهرداری خیس بود. یه هو ماشین بدون هیچ ترمز یا حرکت خاصی از مسیر منحرف شد و چندین غلت زد. همه منتظر بودن یه مرده رو از تو ماشین در بیارن امادر کمال تعجب میبینن خدا بزرگتر از این حرفاست. گرچه بدنش کوفته شده بود اما با پای خودش برگشت. یه اتفاق مرتبط جالب دیگه هم اینکه دیروز ما یه وام 2 میلیونی گرفتیم. حالا خرج ماشین دقیقا 2 میلیون میشه. خرج که به جهنم. همسرم همه ی دنیای منه. اگه طوریش میشد چی...؟! آخه این دیگه چه قانونیه که هیچی حالیش نیست؟! من که همیشه وقتی میره بیرون نگرانم... من که همیشه ممکنه فکرای منفی در مورد هزاران مساله به ذهنم خطور کنه. چرا اینکه بدترین حادثه بود باید اتفاق بیفته؟ اصلا کار قانون جذب بود؟ حالا چراهمین یک بار؟ چرا برا اینهمه هدف دیگه کار نکرد و حالا...؟!
یه موضوع دیگه هم اینکه تقریبا برای اولین بار امروز گوشیش رو هم یادش برده بود ببره!!
منو ببخشید نمیخواستم ناراحتتون کنم. اما شدیدا شوکه و ناراحتم. برام انرژی مثبت بفرستید که شدیدا داغونم.

درود بر شما و خدا را شکر میکنم که همسرتون سالمه - خدا رو شکر
درست می نویسید : قانون با کسی شوخی نداره . اینکه چرا همین یکبار حتما باید اتفاق بیوفته دلیلش نوع احساستون بعد از فکر کردنتون بر میگرده . من بارها در مورد احساس بعد از تفکر صحبت کردم و بازم میگم : احساس عمیق پشت تفکر دست به خلق میزنه . من این رو بارها تجربه کرده ام .
شاید آدمی در روز هزاران فکر به ذهنش خطور کنه اما انچیزهایی به رویت و عینیت تبدیل میشود که توام با احساس عمیق باشه نه فقط صرفا تفکر خالی . از شما میخواهم در این رویداد به ظاهر بد به دنبال نکات مثبت ان بگردید مثلا سلامتی همسرتان / زنده بودن عزیزتان / دیدن دوباره او در کمال سلامتی / حمایت خداوند از همسرتان و .... با اینکار و تعویض نگرش تان از منفی به مثبت دیگر چنین اتفاق های ناگواری نخواهد افتاد . روی سلامتی خود ، همسرتان ، فرزندتان و خانوده تان تمرکز کنید نه روی موارد منفی
خوب شما برای اهدافتان اینقدر که برای این موضوع که همسرتان بیرون میره و رویداد منفی برایش رخ میده تمرکز و احساس عمیق نمیذارید شاید این داستان واقعی شما جواب این سوال که همه از من می پرسند باشه : چه زمانی به هدفم می رسیم ؟؟؟ تا کی ؟؟؟ چه مدت زمان طول میکشه به آرزوهام برسم ؟؟؟
جوابش در رویداد شما نهفته است که این بستگی به افکار + احساس عمیق + دیدن واضح تجسمات ذهنی + پذیرش و دریافت شما بستگی داره
هر جمله و فکری در کائنات بازتاب دارد حتی یک کلمه که از زبانتان جاری می شود
با سپاس
یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 تشکر شده توسط: کامیار کاظمی , پرواز , jahanagahi , حامد , yu3f , P@RSA , M3HDI , مــجــیــנ , dara , madar , Delta.H , shahrasebi , Divar , Peanut , maryambanoo , iranboy , alireza091111 , morning star
ارسال پاسخ 


موضوع های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  فایل صوتی خود هیپنوتیزم برای قانون جذب pastil 26 19,595 04-05-2019 03:56 PM
آخرین ارسال: alialavi58
Rainbow آيا قانون جذب واقعيت دارد ؟ دلشاد حسین پور 2 6,603 05-02-2017 04:40 PM
آخرین ارسال: itclink
  انتظار در قانون جذب محسن دوستوندی 6 1,921 04-30-2017 03:20 PM
آخرین ارسال: fnazari
Rainbow چگونه با استفاده از قانون جذب زندگی خود را دگر گون کنیم؟ دلشاد حسین پور 2 2,731 04-30-2017 03:18 PM
آخرین ارسال: fnazari
  برای فعال شدن قانون جذب تا کجا باید ادامه دهیم؟ abdolhossein 13 4,723 04-30-2017 03:16 PM
آخرین ارسال: fnazari
  به نظر شما با استفاده از قانون راز می شه تو ایران ثروتمند شد؟ payman1371 28 6,954 04-30-2017 03:09 PM
آخرین ارسال: fnazari
  زندگی با قانون راز شیرین می شود !؟ مهدی 1 31 7,488 08-29-2016 01:11 AM
آخرین ارسال: kelideservat
  فایل صوتی خودهیپنوتیزم چیست و چگونه از ان استفاده کنیم؟(به همراه یک نمونه فایل ) ذهن برتر 0 1,233 11-26-2015 02:15 PM
آخرین ارسال: ذهن برتر
  بزرگترین راز یک ثروتمند! ramin7 0 592 11-10-2015 11:32 PM
آخرین ارسال: ramin7
Heart خاطرات تکان دهنده از میلیاردرها کامیار کاظمی 21 8,791 11-07-2015 10:34 AM
آخرین ارسال: matarodi
Rainbow شما تصور مي كنيد ، راز چيست؟ دلشاد حسین پور 19 3,888 06-16-2014 02:26 PM
آخرین ارسال: abdolhossein
Rainbow اگر قانون جذب واقعيت داشت ، پس چرا همه ی مردم از آن زندگی ای که در رویای خود دارند... دلشاد حسین پور 4 2,585 05-07-2014 10:38 PM
آخرین ارسال: abdolhossein
Rainbow لطفا قانون جذب را باور نكنيد ، زيرا ... دلشاد حسین پور 44 11,557 05-07-2014 10:27 PM
آخرین ارسال: abdolhossein
  راز چیست؟مهم jahanagahi 13 3,055 09-11-2013 01:39 PM
آخرین ارسال: minoo
Thumbs Up رموز موفقیت استفان كاوی و نظر او در مورد قانون راز MohamadMJ 2 2,097 07-26-2013 09:32 AM
آخرین ارسال: nima6286
Rainbow بر اساس قانون جذب ما چه کسانی را جذب می‏کنیم و یا چه کسانی جذب ما می‏شوند؟ دلشاد حسین پور 2 1,855 07-09-2013 09:29 PM
آخرین ارسال: omid.monibi
Rainbow طناب را رها نمي كني بعد مي گويي قانون جذب هيچ اثري ندارد دلشاد حسین پور 17 4,345 06-30-2013 08:21 PM
آخرین ارسال: haman716
  خاطرات قانون موفقیت در زندگی افراد کامیار کاظمی 15 6,027 06-22-2013 03:47 PM
آخرین ارسال: alma
  خلاصه ای از فیلم موفق و معروف راز صدفی 4 1,503 02-11-2013 12:54 AM
آخرین ارسال: successman
  راز نبوغ انیشتن REZA HAJISALIMI 19 3,270 03-23-2012 01:42 PM
آخرین ارسال: azim

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان
تماس با ما | سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران | بازگشت به بالا | بازگشت به محتوا | آرشیو | پیوند سایتی RSS