بیایید با هم رو راست باشیم !

[دلشاد حسین پور]

مرسی آقا هوشنگ عزیز . کم کم داره از این تایپیک خوشم میاد . چون داریم ایده ها رو به هم میگیم . شما که سالار منی به خدا .

[vahideh]

سلام دوستان حالتون چطوره؟ نظرات دوستان را در اين تاپيك خوندم حرفهاي همگي بسيار قشنگ و اموزنده بود به خاطر همين مي خواستم يك سوالي از شما بپرسم و خيلي خوشحال ميشم از نظراتتون استفاده كنم. اين سوال خيلي وقته ذهنمو مشغول كرده و دنبال جوابش خيلي بودم ولي هنوز جوابشو پيدا نكردم . سوالم اينه : اگه ادم سرمايه اي نداشته باشه ولي ايده هاي زيادي داشته باشه كه براي اجراي اين هر كدام از اين ايده ها نياز به سزمايه زيادي است ، و خوب بلاخره با در نظر گرفتن سرمايه اي كه براي اين كار گذاشته مي شه ترس اين وجود داره كه ان كار به نتيجه نرسه به هر حال مشكلات غير قابل پيش بيني زياد وجود داره ، از طرفي اگر اين سرمايه از طريق وام بدست امده باشه كه اوضاع بيشتر پيچيده مي شه ، خوب به نظر شما در اين شرايط چيكار بايد كرد من خودم اول فكر كردم با تحقيق در مورد ايده اي كه دارم و پيدا كردن مشكلات سر راه اجراي ان ميشه از ايجاد مشكل پيشگيري كرد ولي بعد از مشورت با چند نفر متوجه شدم مشكلات غير قابل پيشبيني تر از اوني هستند كه فكر مي كردم به هر حال اينها واقعييت هايي است كه وجود دارد و تنها اراده ي محكم و انگيزه قوي نمي تونه گاهي در برابر انها پيروز بشه . نكته بعد اينه كه تا ادم دست به ريسك نزنه نمي تونه موفق بشه ، ايا واقعا كاري وجود داره كه ريسك پاييني داشته باشه ولي سود بالايي داشته باشه و سرمايه كمي هم بخواد؟

[دلشاد حسین پور]

(09-05-2011 09:19 PM)vahideh نوشته شده توسط:  سلام دوستان حالتون چطوره؟ نظرات دوستان را در اين تاپيك خوندم حرفهاي همگي بسيار قشنگ و اموزنده بود به خاطر همين مي خواستم يك سوالي از شما بپرسم و خيلي خوشحال ميشم از نظراتتون استفاده كنم. اين سوال خيلي وقته ذهنمو مشغول كرده و دنبال جوابش خيلي بودم ولي هنوز جوابشو پيدا نكردم . سوالم اينه : اگه ادم سرمايه اي نداشته باشه ولي ايده هاي زيادي داشته باشه كه براي اجراي اين هر كدام از اين ايده ها نياز به سزمايه زيادي است ، و خوب بلاخره با در نظر گرفتن سرمايه اي كه براي اين كار گذاشته مي شه ترس اين وجود داره كه ان كار به نتيجه نرسه به هر حال مشكلات غير قابل پيش بيني زياد وجود داره ، از طرفي اگر اين سرمايه از طريق وام بدست امده باشه كه اوضاع بيشتر پيچيده مي شه ، خوب به نظر شما در اين شرايط چيكار بايد كرد من خودم اول فكر كردم با تحقيق در مورد ايده اي كه دارم و پيدا كردن مشكلات سر راه اجراي ان ميشه از ايجاد مشكل پيشگيري كرد ولي بعد از مشورت با چند نفر متوجه شدم مشكلات غير قابل پيشبيني تر از اوني هستند كه فكر مي كردم به هر حال اينها واقعييت هايي است كه وجود دارد و تنها اراده ي محكم و انگيزه قوي نمي تونه گاهي در برابر انها پيروز بشه . نكته بعد اينه كه تا ادم دست به ريسك نزنه نمي تونه موفق بشه ، ايا واقعا كاري وجود داره كه ريسك پاييني داشته باشه ولي سود بالايي داشته باشه و سرمايه كمي هم بخواد؟

دوست عزیز . مشکل بیشتر ما که ایده های خوبی داریم اینه که سرمایه نداریم . منم مثل شما هیچ راهی به ذهنم نرسید !!!!!! حالا ببینیم بقیه دوستان نظرشون چیه !

[3ObHaN]

به نظر من مشکل اصلی اینه که اولندش ما چرا باید همیشه مشکلات رو ببینیم ؟ تحقیق و بررسی خوبه ! ولی ترس از نتیجه ی تحقیق بده ! یه دوستی میگفت ، اگه میخوای موفق شی ، هیچوقت استخاره نگیر ! باید نیمه پر لیوان رو دید !
اگه از 100 مشکل احتمالی ، تونستی ، 60 تاش رو حل کنی ، یعنی 60 درصد از ریسک کاستی ! با 40 درصد بقیه چیکار داری ؟ اون 40 درصد رو بزار واسه مشکلات غیر منتظره !
دومندش ، همینجوری که قبلا گفتم ، سود حاصل از هزاران و شاید میلیون ها کار کوچیک ، سرمایه ی یه کار بزرگ رو میسازه و سود حاصل از این کار بزرگ ، وام بانکی رو ! من از وام خوشم نمیاد ، نمی زاره راحت سرم رو رو بالش بزارم ! ولی اگه بدونم ، اندازه ی وامی که گرفتم پول اضافه دارم دیگه خیالم راحته ! این پول ، همون سود کار بزرگه .

[jahanagahi]

- وقتی میخواهی زیارت بری میگی طلبیده و خودم ندانستم چطوری جور شد
- وقتی کسی ازدواج میکند می گوید تصمیم به ازدواج گرفتم نمی دانم چگونه همه چی ردیف شد.
- وقتی خانه ای میخرید می گوئید نیت خرید خانه داشتم و آنچنان پولی هم تداشتم نمی دانم چگونه جور شد.



اگر بنا باشد همه مردم این راز را بدانند (در تایپیکهای مختلف انجمن وجود دارد )که همه میلیاردر می شوند.پس چرا انگشت شمار افرادی هستند که میلیاردر می شوند؟
ما می خواهیم یک شبه تمام بدهکاریها را بدهیم ماشین آنچنانی سوار شویم و آپارتمان و ویلا داشته باشیم.
نه عزیزان به این صورت نیست.
شخصی به ویلون زن ماهری گفت : دوست داشتم تمام زندگیم را بدهم تا مثل شما هنرمند شوم.
هنرمند جواب داد : من هم همین کار را کردم.


باید نیت کنی . انگیزه داشته باشی . هدف داشته باشی . شاید تعجب کنی که خود بخود همه چیز برای فعالیت آماده می شود.یکبار از بالا به پائین این مطلب را مجددا مطالعه کن.
من امروز بدهکار مشوم و چون در این انجمن ثبت نام کرده ام.می نویسم. هدفم پرداخت بدهکاری است در یکسال و...
ولی متاسفانه خودش هم باورش نمی شود . می دانید چرا؟چون ایمان به رسیدن هدف ندارد . باور ندارد و اصولا خود را آماده نکرده.همه عجله داریم یکشبه و یکساله تمام مشکلات حل شود.مگر چنین چیزی امکان دارد؟
لطف کنید مطالب تایپیکها را به دقت بخوانید . نوشته های افرادی که به جائی رسیده اند بخوانید تا آمادگی کامل پیدا کنید. من کتاب راز شاد زیستن را چندین بار خریدم زیرا بحدی می خواندم که پاره می شد و کثیف می شد. دوباره می خریدم و می خواندم . لمس میکردم . حس میکردم.
عزیزی نوشته بود که در یکسال میلیاردر شوم.بدون توجه به امکانات خودش و امکانات ذهنی و روحی.

---

البته کتاب راز شاد زیستن دو بار هم گم شد و من دو باره می خریدم.

[vahideh]

مرسي. ممنون. بازم ممنون از حرفهاي امورنده تون ،راست ميگيد يك شبه نميشه ره صدساله رو پيمود بايد از اول راه با انگيزه ماند تا اخر راه و البته من هميشه به اين موضوع اعتقاد داشتم كه: ترس بزرگترين چيزي است كه انسان را از موفقيت باز مي دارد. اما فكر مي كردم واقعيت ها رو هم بايد در نظر گرفت كه اگر درست عمل نشه چه عواقبي مي تونه در انتظار باشه ، اگر بخوايم از كار كوچيك شروع كنيم كه روندش خيلي طولاني ميشه حالا مثالي كه زديد اقا سبحان در مورد روزي 100 تومون يا 200 تومون سود بود ،چند نكته اين جا وجود داره اگر بخوايم كارو از صفر شروع كنيم بدون اينكه سرمايه اي از قبل داشته باشيم و وقت خودمون راصرف پول در اوردن اونم از راهاي كوچيك و كم بازده اينجوري چند اتفاق مي افته يكي اينكه زمان زيادي صزف اين موضوع ميشه كه مي تونسته صرف كارهاي بهتر مثل تحقيق در مورد ايده جديد يا حتي انجام ان كار البته با سرمايه اي مثل وام بشه ، ديگه اينكه ممكنه از هدف اصلي دوربشيم انقدر تو مسائل ديگه غرق بشيم كه هدف كم رنگ بشه بعد ممكنه ان ايده كه داشتيم بعد از اينكه داراي سرمايه شديم اصلا ان ايده بدرد جامعه تو ان زمان نخوره و... . ببينيد دوستان من قصد منفي نگري يا ترساندن كسي راندارم فقط مي گم بايد واقع نگر هم باشيم وباز مي گم من اعتقاد زيادي به جمله ي : ترس بزرگترين چيزي است كه انسان را از موفقيت باز مي دارد . به نظر من در عين حال كه بايد محتاطانه عمل كرد بايد فكر كنيم كه بهترين و سريع ترين راه براي رسيدن به موفقيت چيست . سوال ،ايا الزاما ديرترين راه بهترين راه است ؟

[jahanagahi]

راه مقابله با ترس روبرو شدن با ترس است.

ايا الزاما ديرترين راه بهترين راه است ؟
لطفا توجه فرمائید:
ما به امید فردا رنده ایم و هر فردائی بی فردا است تا جائیکه فردائی وجود ندارد .پس قدر این مسیر را بدانیم.
دوست عزیز وقتی مسافرت می رویم با 180 سرعت و می خواهیم زود برسیم و وقتی رسیدیم چند روز گذشت سفر تمام می شود و با 180 سرعت برمیگردیم. خسته تر از روز اول مسافرت.
حالا نکته کجا است. ما رفتیم و بر گشتیم و مسافرت تمام شد ولی قدر مسیر رفت و برگشت را ندانستیم در صورتیکه خود مسیر جزئی از مسافرت بود.
در نوشتن اهداف (خواندن کتابی که بتواند کمکت کند هدفهایت را بنویسی ) هر زمانی که به یک قسمت کوچک آن می رسی لذت باور نکردنی را حس میکنی.و در طی مسیر تا رسیدن به اهداف این لذتها تکرار می شود.
دیرترین راه به کجا؟
افرادی هستند شب می خوابند و ارث زیادی به آنها می رسد و... وسریع تمام امکانات رفاهی را فراهم میکنند ولی دچار افسردگی می شوند چون تلاشی خود نداشته اند.
این را اطمینان می دهم زمانی که به همه اهدافت رسیدی و دیگر هدفی نداشتی این افسردگی بیشتر و بیشتر می شود. افرادی که بازنشست می شوند و وضع مالی خوبی هم دارند اگر هدفی نداشته باشند همیشه ناراضی هستند.

[3ObHaN]

طبق فتوایه اقا هوشنگ در تاپیک میلیاردر های سه سال اینده ، از این به بعد مطالب رو با دقت میخونیم و با دقت مینویسیم

خب وحیده جان ، دفترچه اهداف واسه همینه دیگه !
که هدف اصلی گم نشه ! من تو دفترچه ی خودم ، البته دفترچه که ، یه دفتر صد برگ فانتزی گسترش که خیلی هم قشنگه ، تمامی اهدافم رو نوشتم ! چند صفحه ی اول ، هدف های کلی رو نوشتم ، که بعد شد فهرست ! به ترتیب کوچکش کردم و کوچیک تر و کوچیک تر ! یهو دیدم مثلا فلان کار که درامدش برام 10 میلیون تومن در ماه بود ، اولین کار کوچیکش ، در امد ماهی 60 هزار تومن رو داشت ! این ده میلیون تومن در امد که بعد 6 ماه بدست میاد ، بعد 6 ماه میشه 60 میلیون تومن ! یعنی من بعد 1 سال 60 میلیون تومن تو حسابم دارم ! که مقدمه ی کار بعدیمه ! میبینی اولین هدفم ،از ده در امد 60 هزار تومنی شروع شد( از 600 هزار تومن شروع شد ) و به 60 میلیون رسید ، دومیش از 60 میلیون شروع شد ، حساب کن ببین به چند میلون میرسه ! هدف اصلیم گم شد ؟ زمان زیادی مصرف شد ؟ 1 سال چیزی نیست ! از تحقیقم هم نگذشتم . البته هنوز به دلیل درسم شروع به این کار نکردم و مسلما ، سال بعد ، شب های زیادی نباید بخوابم تا این کار ها عملی بشه ( قرار بود از 4 سال دیگه شروع کنم ، این تاپیک و حرف های شما دوستان گلم نمی زاره ! اگه میشد از همین صبح شروع میکردم )

مورد بعدی که گفتی ، در مورد زمان مصرفی که ما رو از تحقیق دور میکنه ! اقا هر چیزی راهی داره ! یه مدت بود ، یه طرحی داشتم به دست فروشی نیاز داشت ! وجدانا بخوام بگم خجالت میکشیدم انجامش بدم ، مردم بگن پسر فلانی اومده دست فروشی میکنه ! اما دیروز تو یه پست اقا هوشنگ دیدم میگه بده به چند نفر واست دست فروشی کنن ! هم اشتغالزایی هم وقت داری ! هر کاری فوت و فن کوزه گری داره ! اون فوت و فن رو یاد بگیری ، اون موقع هست که پول واسه تو کار میکنه ، نه تو واسه پول .

[vahideh]

واقعا مرسي ،مرسي شما خيلي خوب حرف مي زنيد و ازتون خيلي ممنونم ، اين موضوع خيلي وقت بود كه منو اذيت مي كرد و دائم بهش فكر مي كردم ولي الان با حرف هاي شما اضطرابم خيلي كم شد.بازم ممنون

[jahanagahi]

(09-05-2011 11:54 PM)vahideh نوشته شده توسط:  واقعا مرسي ،مرسي شما خيلي خوب حرف مي زنيد و ازتون خيلي ممنونم ، اين موضوع خيلي وقت بود كه منو اذيت مي كرد و دائم بهش فكر مي كردم ولي الان با حرف هاي شما اضطرابم خيلي كم شد.بازم ممنون

دوست عزیز چون خودم این مشکل را داشتم و حل کردم حرفهایم به دلت نشسته.به هر حال امیدوارم اعتماد بنفست را زیاد کنی و قدر مسیر را بدانی.

---

دوستی داشتم تولیدی پوشاک داشت. رفتم پیشش چائی بخورم. گفت برشکارم را بیرون کردم. گفتم چرا؟ گفت جمعه گفتم بیاید برش بزند گفت می خواهد با خانواده اش پارک بروند.
خندیدم .
گفت برای چی می خندی؟
گفتم آدم عاقل من اگر جای تو بودم کل هزینه روز جمعه خودش و خانواده اش را می دادم.
گفت: مگر عقل از سرم پریده؟
گفتم بله عقل از سرت پریده.
کنجکاو شد آخه چرا؟
فوت کوزه گری:
گفتم پول را می دادم و میگفتم باز هم اگر هزینه زیاد شد شنبه بگو بهت پرداخت کنم فقط به یک شرط. در زمانی که در پارک بودی به مدل پیراهن های جوانان نگاه کن و اگر مدلی مورد توجه ات قرار گرفت الگویش را در بیاور تا تولید کنیم
دوستم ماتش برد.گفت میخواهم بروم برش گردانم .
وقتی بخواهی به اهدافت برسی باید با این ترفندها آشنا باشی.