بیا صادقانه تعریف کن تا حالا سر چند نفر کلاه گذاشتی یا کم کاری کردی؟

[kave]

این قضیه ای می گم برای 15 سال پیشه اونموقع که کلاس اول بودم. یادمه از بچه پول قرض می کردم . اونموقع 10 تومنی خیلی ارزش داشت. از 12 15 نفر 10 تومنی کاغذی گرفتم.
آخرم پولشونو ندادم .
حتی اونموقع عشقه پول بودم یادش بخیر.
به نظر من خوده کلاه برداری هم یک نوع دیوار ذهنیه.
این داشتن ثروت تو وجودم از کوچیکی نهادینه شده احساسم می گه غیرممکنه بهش نرسم.

[سعید یوسفی]

چند روزی تو سلیمانیه عراق بودم، تو میدان تره بار عراق با یه تاجر عراقی که تو زمینه ترشیجات کار می کرد همصحبت شدم، دل پری از بازاریهای ایران داشت، می گفت خیلی استثناییه که یه ایرانی پیدا بشه که تو کارش درست باشه، تو حرف یه چیزی می گن و تو عمل یه جور دیگه، بخاطر این اخلاقشون من کار با ایرانی جماعت رو گذاشتم کنار، برای اولین بار از ایرانی بودنم خجالت کشیدم. چون (بلانسبت بازاریهای درست) بی ربط هم نمی گفت.اون لحظه دوست داشتم زمین باز بشه برم زیر زمین.

[M3HDI]

سابقا هم مشهد بود مامن و بازار خرید ، تاجرهای روس

اما اینقد این همشهریان عزیز کلاه سرشون گذاشتن ، که رفتن و پشت سرشون رو هم نگاه نکردن

خیلی ساله که ما حتی یه نفرشون رو هم برای دلخوشی نمیبینیم !!!

کلاه گذاشتن زرنگی نیست ، حماقت است

[mir abbas]

من کارم یک جوریه که با کلاه برداری و کلاه گذاری عجین شده ولی خودم از زمانی که وارد این کار شدم با خودم عهد بستم که کارم روی اخلاق و رفتارم تاثیر نذاره، به همین دلیل از کلاه گذاری و کلاه برداری خوشم نمیاد و سعی میکنم با صداقت دل خریدار و فروشنده رو داشته باشم یعنی با این کار همه را دیوانه کرده ام.
باور ندارید از گروه برتر بپرسید.

[فرهاد قربانی]

(02-26-2013 12:38 PM)mir abas نوشته شده توسط:  من کارم یک جوریه که با کلاه برداری و کلاه گذاری عجین شده ولی خودم از زمانی که وارد این کار شدم با خودم عهد بستم که کارم روی اخلاق و رفتارم تاثیر نذاره، به همین دلیل از کلاه گذاری و کلاه برداری خوشم نمیاد و سعی میکنم با صداقت دل خریدار و فروشنده رو داشته باشم یعنی با این کار همه را دیوانه کرده ام.
باور ندارید از گروه برتر بپرسید.

کاملا درست میفرمایند ولی من همین چند وقت اخیر سره یکی از دوستان رو کلاه گذاشتم. امیدوارم که منو ببخشه.تصمیم گرفتیم تا این چند وقت که این دوستم با من معامله داشته از بغل ما سود خورده همه رو از دستش در بیاریم.این شد که تصمیم گرفتیم یه دفعه رو سرش خراب شیم تا به ما نهار بده. و کل سود این بنده خدا پرید. واین دوست کسی نبود جزء اقای میر عباس

[yu3f]

(02-26-2013 02:01 PM)فرهاد قربانی نوشته شده توسط:  

(02-26-2013 12:38 PM)mir abas نوشته شده توسط:  من کارم یک جوریه که با کلاه برداری و کلاه گذاری عجین شده ولی خودم از زمانی که وارد این کار شدم با خودم عهد بستم که کارم روی اخلاق و رفتارم تاثیر نذاره، به همین دلیل از کلاه گذاری و کلاه برداری خوشم نمیاد و سعی میکنم با صداقت دل خریدار و فروشنده رو داشته باشم یعنی با این کار همه را دیوانه کرده ام.
باور ندارید از گروه برتر بپرسید.

کاملا درست میفرمایند ولی من همین چند وقت اخیر سره یکی از دوستان رو کلاه گذاشتم. امیدوارم که منو ببخشه.تصمیم گرفتیم تا این چند وقت که این دوستم با من معامله داشته از بغل ما سود خورده همه رو از دستش در بیاریم.این شد که تصمیم گرفتیم یه دفعه رو سرش خراب شیم تا به ما نهار بده. و کل سود این بنده خدا پرید. واین دوست کسی نبود جزء اقای میر عباس

من نهار رو تایید می کنم

[jahanagahi]

(02-24-2013 11:40 PM)3ObHaN نوشته شده توسط:  البت من یه نکته ای بگم ؛ چون گفته بودید صادقانه بگید من هم صادقانه گفتم .
2 مورد از این 5 مورد بر میگرده به حساب کردن پول غذا که یه بار من مهمون کسی بودم و وقتی نوبت من شد نتونستم واقعا سرم شلوغ بود که به نوعی کلاه گذاشتن و زیر قرارداد زدن بود
یک موردش که حدود 500 دلار بود ( چشماتون رو اینجوری O.O نکنید ، دلار اونموقع 1250 تومنی بود مال الان نیست ) ، بخشی از حق خودم بود که متوسل شدم به کلاه گذاشتن وگرنه داشت سر من رو کلاه میذاشت . اگه از اون راه نمیرفتم پولم رفته بود یعنی شاه دزد به دزد زد
مورد سوم هم که مبلغش یکم بالا بود ، متاسفانه پولی از کسی گرفتم و اتفاقاتی افتاد به شدت بد و متاثر کننده و گریه اور که من نتونستم به تعهداتم نسبت به اون شخص عمل کنم خیلی گشتم دنبال اون فرد و هنوز هم میگردم و چیزی حدود نصف اون پول رو هم صرف گشتن دنبال اون فرد کردم اما پیداشون نکردم . و این رو هم تا الان کلاه برداری میدونم چون تقصیر من بود و من زیر تعهداتم زدم همین الانم پیداشون کنم اصل پول + سودش رو تمام و کمال تقدیمشون میکنم .
مورد اخر هم یک کلاه برداری معنوی بود . مالی نبود و تنها کلاه برداری بود که بعد از انجامش نه خودم و نه وجدانم نتونستن منو ببخشن . الان که دارم میگم اشک تو چشام در این یه مورد جمع شده

سبحان جان بخاطر همین صداقت عاشقت هستم.در اصفهان آنقدر پییشانیت را می بوسم که عین مهر بر پیشانیت جا باز کند.

[سعید یوسفی]

(02-24-2013 11:05 PM)سیدمهدی هاشمی نوشته شده توسط:  یه مردی که دیگه پیر شده بود و نمیتونست بره در مغازش به پسرش گفت کلید مغازه رو بگیر و از امروز برو و در رو باز کن ولی یه چیز رو بدون سرت کلاه نذارن این رو سه بار تکرار کرد و پسره گفت که نه من زرنگم و گول نمیخورم .
ظهر شد و پسره از مغازه به خونه اومد بابای پیرش بهش گفت امروز به عنوان روز اول چیکار کردی؟ کسی گولت نزد؟
گفت نه فقط چند نفر از روستا اومده بودن یه جنسی از من خواستن من هم دیدم که چیزی ازقیمتا نمیدونن و ساده هستن
به جای این که اون جنسا رو بهشون ده درهم بدم بهشون گفتم دوازده درهم. پدره هم زد توی سرش و گفت گولشون نزدی گولت زدن.
شما چه فکر میکنید؟کدومشون درست میگفت؟

آقا من دوزاریم کجه،بالاخره نفهمیدم کی گولو زده و کی گولو خورده، کسی می دونه؟

[soshiant]

شیطان گولش زده

من یادم نمیاد سر کسی کلاه گذاشته باشم اما واقعا نمی دونم اون کسی که میاد تو یه شهر مرزی یه کامیون برنج نصف قیمت بازار میاره بین مردم ظرف 2 ساعت تقسیم میکنه و گازو میگیره و میره بعدا مردم میرن خونه میبینن فقط روی کیسه برنجه و داخلش گندم و آتاشغاله به چه چیزی از وجود خودش افتخار میکنه؟
یا راننده هایی که اگه بدونن طرف از دهات اومده بهش آدرس اشتباه میدن و وادارش میکنن دربستی بگیره و ازش یه مبلغ هنگفتی رو میگیرن،اونا به چیه خودشون افتخار میکنن؟
یا بازاریایی که تو مغازشون وقتی یه قیمت رو ازشون می پرسی مبلغی رو روی جنسشون میکشن که اگه اهل چونه زدن نباشی بد جور سرت کلاه میره
یا تاجرایی که از مشتریشون سو استفاده می کنن و خدمات یا کالایی رو که قیمتش خیلی کمتره رو به خاطر اینکه مشتری از قیمتها خبر نداره به قیمت بالا می فروشن و میرن و پشت سرشونو هم نگاه نمی کنن

تنها توجیه این آدمها اینه که همه دارن می خورن ما هم می خوریم یا اینکه مملکت ما حق و حقوقه ما رو نمی ده ما خودمون میگیریم.
نه عزیزم با این حرفا سر خودتو کلاه نگذار
تو بدترین شرایط دنیا هم در حال زندگی کردن باشی به اینکارت می گن دزدی
گاهی وقتا میگم این حق ماست اگر مملکت بی قانونه و حساب کتابی نداره به خاطر خود ماست.
از ماست که بر ماست

[سیدمهدی هاشمی]

آقای یوسفی یعنی این که اون که مال شهر بود خودش رو گول زده ولی فکر میکنه اون روستایی ها رو گول زده چون این دنیا گذرا و فانیه اون دنیا باید حق اون ها رو بده ولی وقتی اون دنیا نداره مجبوره از اعمال خوبش اگر داشته باشه بده پس میفهمه که گول خورده و سر خودش کلاه گذاشته.