عظیم ترین راز کسب ثروت در تاریخ

[abdolhossein]

چگونه مانند خدا فکر کنیم؟

نزدیک به ده سال پیش سخنرانی ای تحت عنوان «چگونه مانند خدا فکر کنیم؟ » داشتم. مردم آن را دوست داشتند . افراد معدودی که آن زمان در هوستون بودند، هنوز آن را به خاطر می آورند. سال گذشته آن را به صورت آنلاین قرار دادم تا همه بتوانند از طریق اینترنت به آن گوش دهند. همه آن را دوست داشتند.
دلیل این که آن سخنرانی چنین جاذبه ای دارد آن است که بسیار مجانی و رایگان است. «فکر کردن مانند خدا» تماما درباره فکر کردن بدون محدودیت است. آیا شما واقعا فکر می کنید خدا محدودیتی دارد؟ آیا واقعا فکر می کنید خدا از فقدان و محدودیت سخنی به میان می آورد؟ آیا واقعا فکر می کنید خدا برای انجام ندادن بعضی کارها عذر و بهانه می آورد؟
من چنین نمی اندیشم.
در سخنرانی ام داستان هایی راجع به بری نیل کوفمن و همسرش سوزی تعریف کردم که فرزندشان را از بیماری اوتیسم نجات داده بودند.
همچنین از میر اشنایدر گفتم که نابینا متولد شده و غیر قابل درمان تشخیص داده شده بود. اما اکنون می بیند و به دیگران کمک می کند تا بینایی خود را به دست آورند یا آن را بهتر کنند .
در خصوص کارم با جوناتان استاد وقایع شگفت انگیز و اعجاز گونه بیان کردم. شخصی که سال ها پیش همکارم بود. (بسیاری از داستان ها در کتابم تجارت معنوی موجود است.)
پس موضوع این است: اگر شما ناچار شوید وانمود کنید که می توانید مانند خدا فکر کنید چگونه فکر می کردید؟ چه می کردید ؟ چه می گفتید؟
من مطمئنم خدا از دادن پول (یا هر چیز دیگری ) طفره نمی رود.
من مطمئنم خدا در مورد این که چگونه ممکن است پول به دست بیاورد نگران نمی شود.
من مطمئنم خدا حد و مرزی برای آن چه می بخشد نمی گذارد.
پس، اگر مانند خدا فکر می کردید چه می کردید؟
این سوال عجیب منافذ تمام حیطه های زندگی شما را می پوشاند .
اگر مانند خدا فکر می کردید در روابطتتان چگونه رفتار می کردید؟
اگر مانند خدا فکر می کردید چگونه به کاینات می پرداختید؟
اگر مانند خدا فکر می کردید چگونه در اجتماع رفتار می کردید؟
این ها ، چیزی بیش از تمرین تفکر خلاق است. این موقعیتی برای گسترش قلب شما نیز هست.
چگونه می توانید مانند خدا فکر کنید؟
وانمود کنید.
وانمود کنید خدا هستید.
اگر خدا بودید چگونه فکر می کردید؟
شخصا زمانی که شروع به بازی کردن نقش فکر کردن مانند خدا می کنم به هیچ محدودیتی فکر نمی کنم.
ذهنم شروع می کند به در نظر گرفتن هیچ چیز و همه چیز! درمان سرطان؟ البته! بردن میلیون ها در لاتاری ؟ به سادگی! برطرف کردن گرسنگی در جهان؟ کاری ندارد!
البته نیل به این اهداف دور دست خود داستان دیگری است . بنابراین اجازه دهید اهداف خود را به خانه ، امورات شخصی، شما و من اختصاص دهیم.
اگر من در زندگی خودم مانند خدا فکر می کردم چه کار متفاوتی انجام می دادم؟
خب، این کتاب یک مثال خوب است!
من بعد از ظهر روز جمعه با جان هریچاران صحبت کردم. او یک دوست گرامی و یک واعظ معنوی است. آن روز در حالات روحی خاص خود بود و به من گفت به زودی کتاب دیگری خواهم نوشت.
البته برای فهمیدن این مطلب لازم نیست مقامات معنوی داشته باشید. من یک نویسنده ام و همواره یک کتاب دیگر خواهم نوشت.
اما وقتی جان به من گفت کتاب دیگری در راه است، بارقه ای در من زده شد. ما دقایقی در خصوص مطالب کتاب صحبت کردیم. او خاطر نشان کرد مقاله ام تحت عنوان «عظیم ترین راز کسب ثروت در تاریخ» چقدر معروف و مورد استقبال وافع شده است و گفت کتابی در این خصوص می تواند به دنیا کمک کند و مورد استقبال واقع شود.
من این را قبلا به جان نگفته بودم . اما قصدم این بود که کتابی بر مبنای مقاله ام بنویسم . تلنگر جان تمام چیزی بود که لازم داشتم.
فردای آن روز بلافاصله شروع به نوشتن کتاب کردم. الان که دارم این کلمات را تایپ می کنم دوشنبه است. یعنی سه روز بعد از آن ملاقات.
خلاصه با فکر کردن مانند خدا، تمام محدودیت های مربوط به مدت زمان نگارش یک کتاب را از بین بردم.
به شما برگردیم. اگر مانند خدا فکر می کردید در این لحظه دست به چه اقدامی می زدید؟
اگر بخشیدن پول است بروید و آن را ببخشید.
اگر نوشتن یک کتاب است شروع به نوشتن آن کنید.
اگر شروع یک تجارت است شروع به انجام آن کنید.
هیچ محدودیتی وجود ندارد.
فقط مانند خدا فکر کنید.