سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران
عظیم ترین راز کسب ثروت در تاریخ - نسخه قابل چاپ

+- سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران (http://forum.unc-co.ir)
+-- انجمن: بخش میلیاردرها (/forumdisplay.php?fid=107)
+--- انجمن: میلیاردر شدن در کتابخانه (/forumdisplay.php?fid=24)
+--- موضوع: عظیم ترین راز کسب ثروت در تاریخ (/showthread.php?tid=14065)

صفحه ها: 1 2 3 4 5


عظیم ترین راز کسب ثروت در تاریخ - abdolhossein - 09-12-2015 08:43 AM

سلام بر همه شما دوستان ارجمند
در این تاپیک کتابی را به نام عظیم ترین راز کسب ثروت در تاریخ نوشته دکتر جو ویتال ( Joe Vitale) در چند پست برایتان می‏گذارم.
عنوان اصلی کتاب" the greatest money making secret in history "می باشد. که موضوع آن در خصوص بخشیدن و تاثیر آن بر کسب ثروت است. البته من اگر جای نویسنده بودم به جای عبارت " the greatest " چیز دیگری را مانند “the most amazing ” انتخاب می کردم. یعنی شگفت انگیز ترین راز کسب ثروت. این کتاب ترجمه خودم است و از این که ممکن است بعضی جاها مشکلاتی به چشم بخورد دوستان به بزرگی خود ببخشند . البته نثر کتاب هم تا حدی ثقیل است.بخش عمده ای از کتاب بیان خاطراتی است از دوستان نویسنده در خصوص بخشش که توسط وی عینا نقل شده و یکی از دلایل یکدست نبودن ترجمه نیز به همین دلیل است.
به فضل الهی شروع می کنیم.



RE: عظیم ترین راز کسب ثروت در تاریخ - abdolhossein - 09-12-2015 08:55 AM

درباره نویسنده:
جو ویتال ، نویسنده پرفروش ترین کتاب بین المللی ، تجارت معنوی ( Spiritual Marketing)، پرفروش ترین کتاب الکترونیکی ، نوشته های هیپنوتیزمی (Hypnotic Writing)، و پرفروش ترین برنامه صوتی آوای بلبل (Nightingale-Conant)، قدرت بازاریابی ظالمانه (Power of Outrageous Marketing)و دهها اثر دیگر است .
او همچنین کتاب هایی برای انجمن بازاریابی آمریکایی (the American Marketing Association) و انجمن مدیریت آمریکایی (the American Management Association) نوشته است. جدیدترین کتاب او با همکاری جوهان ماک (Jo Han Mok) ، کد الکترونیکی : 47. رازهایی برای کسب ثروت آنلاین تقریبا آنی (The E-Code: 47Secrets for Making Money Online Almost Instantly) می باشد.
جو علاوه بر این که یکی از پنج متخصص تراز اول بازاریابی در جهان امروز بوده و اولین نویسنده هیپنوتیزمی در جهان می باشد ، یک متخصص در علوم ماوراء الطبیعه ، یک هیپنوتراپیست و یک درمانگر شی کونگ (Chi Kung)نیز هست. و برای همه آن ها مجوز های لازم را دارد . وی همچنین در علوم متافیزیکی (Metaphysical Science) نیز به درجه دکترا دست یافته است.
دکتر ویتال اخیرا در هیل کانتی خارج از آوستین تگزاس eHill Country outside of Austin, Texas)با حیوانات دست آموز و عشقش نریسا (Nerissa) زندگی می‏کند.
برای ملاحظه فهرست نوارها و کتاب ها و مطالعه رایگان مقاله هایی بیشمار از وی یا ثبت نام در خبرنامه الکترونیکی رایگان او وب سایت اصلی اش را در http://www.mrfire.com ملاحظه نمایید.




RE: عظیم ترین راز کسب ثروت در تاریخ - abdolhossein - 09-12-2015 08:58 AM

اهدا:
این کتاب را به جان هاریچاران (John Harricharan) نویسنده کتاب های پرفروش، دوست عزیز و راهنمای معنوی ام تقدیم می کنم. مردی که تمام زندگی خود را فدا کرده است.



RE: عظیم ترین راز کسب ثروت در تاریخ - abdolhossein - 09-12-2015 01:06 PM

مقدمه ای از جان هریچاران
چند سال پیش تابستان واقعا گرمی بود و من برای خرید چند قلم جنس در مسیر خواربار فروشی در حال حرکت بودم. من در آن ایام به دفعات به سوپر مارکت سر می زدم . زیرا به نظر نمی رسید پول کافی برای خرید مایحتاج یک هفته داشته باشم.
همسرم پس از مبارزه ای دردناک با سرطان چند ماه قبل در گذشته بود . بیمه ای هم وجود نداشت. فقط هزینه های فراوان و کوهی از صورت حساب ها مانده بود. من یک کار نیمه وقت داشتم که به سختی پول کافی برای تغذیه دو فرزند کوچکم تامین می کرد. امورات بد بود. واقعا بد بود.
آن روز هم به همین صورت بود. با دلی گرفته و چهار دلار در جیب برای خرید یک گالن شیر و یک قرص نان رهسپار سوپر مارکت بودم . بچه ها گرسنه بودند و من باید چیزی برای خوردن برایشان می بردم . زمانی که به چراغ قرمز رسیدم سمت راستم آن طرف خیابان روی چمن ها، یک مرد و زن جوان و یک کودک را دیدم. آفتاب سوزان نیم روز بی رحمانه آنان را زجر می داد.
مرد مقوایی در دست گرفته بود که رویش نوشته شده بود: «تقاضای کار برای غذا» زن در کنارش ایستاده بود و فقط به ماشین هایی که پشت چراغ قرمز توقف کرده بودند زل زده بود. کودک، احتمالا دو ساله، در حالی که عروسکی یک دست را نگه داشته داشته بود، روی چمن ها نشسته بود . من همه این مطالب را در عرض سی ثانیه ای که منتظر سبز شدن چراغ راهنما بودم متوجه شدم.
من با فداکاری و از خودگذشتگی قصد داشتم چند دلار به آن ها بدهم . اما اگر چنین می کردم برای خودم به مقدار کافی نمی ماند تا شیر و نان بخرم. حداکثر پولی که داشتم چهار دلار بود . وقتی چراغ تغییر رنگ داد برای آخرین بار به هر سه شان نگاه مشفقانه ای انداختم و حرکت کردم . در حالی که دو احساس داشتم یکی گناه ، به دلیل کمک نکردن به آنها، و دیگری غم ، به دلیل این که پول کافی نداشتم تا با آنان قسمت کنم.
در حالی که به رانندگی ادامه می دادم ، نمی توانستم تصویر آن سه نفر را از ذهنم خارج کنم. چشمان غمگین مرد جوان و خانواده اش تقریبا یک مایل با من بود . دیگر نتوانستم تحمل کنم . رنج آن ها را احساس می کردم و باید برای آن کاری می کردم. دور زدم و به محلی که آخرین بار آن ها را دیده بودم برگشتم.
به آن ها نزدیک شدم و دو دلار از چهار دلارم را در دست مرد گذاشتم. چشمانش پر از اشک شد و از من تشکر کرد. لبخند زدم و به طرف سوپر مارکت راندم. ممکن بود بتوانم شیر و نان را با هم بخرم. و اگر فقط یکی از آن دو را می توانستم بخرم چه می شد؟ خب، باید می خریدم!
وارد محوطه پارکینگ شدم و هنوز داشتم در خصوص اتفاقی که اتفاده بود فکر می کردم . با این حال راجع به آن چه انجام داده بودم حس خوبی داشتم. در حالی که خارج از ماشین راه می رفتم روی پیاده رو پایم بر روی چیزی لغزید. زیر پایم یک اسکناس بیست دلاری وجود داشت. اصلا نمی توانستم آن را باور کنم . به اطرافم کاملا نگاه کردم ، با ترس آن را برداشتم ، به فروشگاه رفتم و نه فقط شیر و نان بلکه چیزهای دیگری را که غالبا لازم داشتم خریدم.
من هیچ گاه آن واقعه را فراموش نمی کنم . آن واقعه به من خاطر نشان کرد که جهان عجیب و مرموز است. آن قضیه مرا در اعتقادم راسخ نمود که .... من دو دلار دادم و در عوض بیست دلار گرفتم. در راه بازگشت از سوپر مارکت به سمت خانواده گرسنه راندم و پنج دلار اضافه را با آنان سهیم شدم .
این واقعه فقط یکی از وقایع بسیاری است که در زندگی من رخ داده اند . به نظر می رسد هر چه بیشتر می دهیم بیشتر دریافت می کنیم. این، شاید، یکی از آن قوانین جهانی باشد که می گوید: «اگر بخواهید دریافت کنید اول باید بدهید»
شعر کوتاهی وجود دارد که شبیه این را می گوید:
«مردی بود که او را دیوانه می نامیدند ،
هرچه بیشتر می داد بیشتر داشت.»
غالب اوقات می پنداریم چیزی برای دادن نداریم . با این حال اگر بیشتر و دقیق تر بنگریم ، خواهیم دید که حتی همان اندکی را که داریم می توانیم با دیگران سهیم شویم. بیایید منتظر نمانیم که وقتی فکر کردیم زیاد داریم ببخشیم. از طریق بخشیدن و سهیم شدن همان مقدار کمی هم که داریم ، انباز و مخزن جهان را باز می کنیم و اجازه می دهیم رودخانه های خیر وارد مسیر مان شوند.
به کلمات من اکتفا نکنید. صرفا صادقانه تلاش کنید ببخشید و آن گاه از نتایج شگفت زده خواهید شد. به صورت کلی ، نتایج از کسانی که به آنان داده ایم منتج نخواهند شد . نتایج از منابعی که به ندرت و به سختی می توانیم تصور کنیم می آیند . بنابراین در مسیر ثروت حرکت کنید.
به این اصل جهانی فرصتی بدهید. به خودتان هم فرصتی بدهید . اصول جهانی همیشه عمل می کنند.
گاهی اوقات، چنانچه در داستان واقعی بالا آمد، نتیجه بخشش خیلی سریع اتفاق می افتد . سایر اوقات ، بیشتر طول می کشد . اما از این مطمئن باشید : می دهید و دریافت خواهید کرد. و شما بارها بیشتر از آن چه می دهید دریافت خواهید کرد.
وقتی می دهید ، با دلی ترسان نباشد. بلکه با قلبی سپاسگذار ببخشید. از چگونگی کارکرد آن شگفت زده خواهید شد. دروازه های وفور را با بخشیدن بخشی از آن چه دارید به کسانی که به آن نیازمندند در زندگی تان بگشایید . به عنوان یک معلم بزرگ اعلام می کنم: «بدهید و به شما داده خواهد شد. »
امتحانش کنید. دوستش خواهید داشت.
جان هریچاران به دلیل تالیف کتاب «وقتی روی آب سیر می کنید قایق به همراه داشته باشید» ("When You Can Walk on Water, Take the Boat) برنده جایزه شده است. جهت دانلود رایگان نمونه کتاب به آدرس http://www.waterbook.com/ مراجعه کنید. همچنین از سایت http://www.insight2000.com و همچنین http://www.powerpause.com/ بازدید نمایید.



RE: عظیم ترین راز کسب ثروت در تاریخ - abdolhossein - 09-13-2015 09:01 AM

اگر پول می خواهید فقط باید یک کار انجام دهید

این کاری است که برخی از ثروتمند ترین مردم سیاره انجام داده و می دهند.
این کاری است که در مورد آن در فرهنگ های باستانی مختلف نوشته شده و امروزه هم ترویج می شود.
آن کار چیست؟
جان د. راکفلر از کودکی انجامش داد و یک میلیونر شد.
اندرو کارنگی هم انجامش داد و یک سرمایه دار بسیار بزرگ شد.
عظیم ترین راز کسب ثروت در تاریخ چیست؟
چه چیزی است که برای همه کس کار می کند؟
پول را ببخشید.
درست است . آن را ببخشید.
آن را به اشخاصی بدهید که به شما کمک می کنند با جهان باطنی تان در ارتباط بمانید .
آن را به اشخاصی بدهید که به شما الهام می کنند، به شما خدمت می کنند، شما را آرام می کنند و دوستتان دارند.
آن را به مردم بدهید بدون این که از آن ها انتظار پس دادن داشته باشید، اما بدانید که از منبعی دیگر و به صورت مضاعف و چند برابر به شما بازگشت خواهد گشت.
در سال 1924 جان. د . راکفلر یادداشتی به پسرش نوشت و الگوی بخشش را برایش توضیح داد . او نوشت: «... در آغاز دادن پول، در دوران کودکی، شروع به بخشش کردم و همچنان که درآمدم افزایش می یافت بر میزان آن افزودم و ادامه دادم. »
فهمیدید چه گفت؟
در حالی که درآمدش افزایش می یافت پول بیشتری می بخشید. او در دوران زندگی 550 میلیون دلار بخشید.
برخی فکر می کنند راکفلر شروع به بخشش سکه های ده سنتی به عنوان یک ترفند تبلیغاتی به منظور اثبات وجهه اش کرده بود. این درست نیست. اوی لی مسئول روابط عمومی وی بود. ری الدون هیبرت در خدمت به سوی جمعیت ، که بیوگرافی معروفی در خصوص لی است ، اعلام می کند که راکفلر شخصا سالیان سال در حال بخشیدن ثروت بوده و لی فقط آن را بر ملا ساخته است.
پ.ت. بارنوم هم پول بخشیده است. چنانچه من در کتابم ، هر دقیقه یک مشتری متولد می شود ، در خصوص او نوشته ام، بارنوم به چیزی که آن را «نوع دوستی سود آور» می نامید ، باور داشت . او می دانست که دادن به گرفتن رهنمون می شود . وی نیز تبدیل به یکی از ثروتمندترین مردان شد.
اندرو کارنگی نیز فوق العاده بخشید . البته او نیز یکی از ثروتمندترین مردان در تاریخ آمریکا شد.
بروس بارتون از موسسان بنگاه مشهور تبلیغاتی BBDO و شخصیت کلیدی کتاب من هفت راز گم شده موفقیت نیز معتقد به بخشش بود. وی در سال 1972 نوشت:
«اگر شخصی انجام کار برای دیگران را تمرین کند تا برایش به صورت عادت در آید به نحوی که ناخود آگاه آن را انجام دهد، تمام نیروهای خیر در جهان هستی پشت سرش و آن چه را که قصد انجامش دارد صف می کشند.»
بارتون نویسنده ای پرفروش و تاجری مشهور شد. به حل و فصل بسیاری از مشکلات کمک کرد و بسیار بسیار ثروتمند شد.
در حالی که برخی ممکن است اشکال کنند که سرمایه داران فوق الذکر پولی برای دادن داشته اند بنابراین بخشش برایشان آسان بوده ، پاسخ خواهم داد که آن ها پول داشتند زیرا مشتاق به بخشش بوده اند. بخشش به دریافت رهنمون می شود. بخشش به ثروت بیشتر می انجامد.
تکرار می کنم:
«بخشش به دریافت رهنمون می شود.
بخشش به ثروت بیشتر می انجامد.»
امروزه مرسوم شده بیزینس ها به مواردی که استحقاق دارند پول می دهند. این امر منجر می شود خوب جلوه کنند و البته به دریافت نیز کمک می کند . فروشگاه های بادی شاپ آنتینا رودیکز ، بستنی بن کوهن و جری گرین فیلدز و ایون چونیارد در پاتاگونیا ، مثال های زنده ای هستند در خصوص این که چگونه بخشش می تواند برای کسب و کار مفید و خوب باشد.
اما آن چه من در اینجا در خصوص آن صحبت می کنم بخشش فردی است . بحث من با شما راجع به بخشش ثروت است که به موجب آن پول بیشتری دریافت خواهید کرد.
به نظر من مردم هنگام بخشش مرتکب اشتباه بزرگی می شوند. آن ها بسیار کم می بخشند. آنان به پولشان می‏چسبند و هنگام بخشش قطره چکانی اجازه می دهند و به همین دلیل دریافت نمی کنند . شما باید بدهید و زیاد هم بدهید تا در مسیر دریافت قرار بگیرید.
زمانی را که برای اولین بار در خصوص ایده بخشش شنیدم به خاطر می آورم فکر می کردم طرح و نقشه ای است که می خواهند به وسیله آن مرا مایل به دادن پولم به اشخاص مورد نظرشان کنند.
اگر هم احیانا می بخشیدم مانند آدم های خسیس بود. طبیعتا چیزی را که در مقابل می ستاندم معادل چیزی بود که می دادم. کم می دادم و کم می گرفتم.
اما سپس روزی تصمیم گرفتم تئوری بخشش را بیازمایم.



RE: عظیم ترین راز کسب ثروت در تاریخ - abdolhossein - 09-13-2015 09:03 AM

من عاشق داستان های الهام بخش و انگیزشی هستم . آن ها را می خوانم ، به اشتراک می گذارم و بازگو می کنم. تصمیم گرفتم از مایک دولی در سایت http://www.tut.com برای پیام های الهام بخش و انگیزشی اش که هر روز آن ها را برای من و دیگران به اشتراک می گذاشت تشکر کنم.
قصد کردم به او کمی پول بدهم. قبلا به او شاید پنج دلار می دادم. اما آن مربوط به زمانی می شد که از قحطی و کمیابی آمده بودم و می ترسیدم نکند اصل بخشش عمل نکند. ولی این بار متفاوت بود. دسته چکم را بیرون آوردم و چکی به مبلغ یک هزار دلار نوشتم.
در آن زمان آن مبلغ بزرگترین کمکی بود که در طول زندگی ام کرده بودم.
بله، آن کار کمی عصبی ام کرد. اما بیشتر مرا برانگیخت. می خواستم تغییری ایجاد کنم. می خواستم به مایک پاداش دهم. و می خواستم ببینم چه اتفاقی می افتد.
مایک گیج شده بود . چک مرا در پاکتی گذاشته و زود سوار شده و به سمت خانه شتافته بود. نمی توانست آن را باور کند . او حتی به من زنگ زد و تشکر کرد. از حیرت کودکانه او لذت بردم. این لذت باعث شد من احساس یک میلیونر را داشته باشم. (دقت کنید. )
دوست داشتم او را خیلی شاد کنم. از دادن پول به او کیف کردم . هر چه را که او می خواست با آن انجام دهد برای من جالب بود . آن چه من داشتم احساسی باور نکردنی در خصوص کمک به شخصی بود تا آن چه را من به آن باور داشتم ادامه دهد. یک حس درونی قوی برای کمک به او داشتم . هنوز هم از فرستادن پول برای او به وجد می آیم.
و سپس چیزی عجیب شروع به رخ دادن نمود.
به صورتی غیر منتظره تماسی تلفنی از شخصی دریافت کردم که می خواست من در نگارش کتابی با او همکاری کنم. کاری که منجر به دریافت مبلغی بارها بیشتر از آن چه داده بودم گردید.
و بعد از آن ناشری از ژاپن با من تماس گرفت . او می خواست حق ترجمه پروفروش ترین کتابم، تجارت معنوی ، را بخرد. آن ها هم مبلغی به مراتب بیشتر از آن چه به مایک به عنوان هدیه داده بودم به من پیشنهاد کردند .
ممکن است انسان‏های به واقع شکاک بگویند این رویدادها ارتباطی با هم ندارند. ممکن است در ذهن های شکاک چنین باشد . اما در ذهن من این ها به هم مرتبطند.
زمانی که به مایک پول دادم به خودم و به جهان پیغامی فرستادم مبنی بر این که من کامیاب و در جریان وفورم. من همچنین اصل مغناطیسی ای را بر پا کردم که پول را به سوی من جذب کرد: وقتی می بخشی نتیجتا خواهی گرفت.
وقتت را می بخشی و وقت خواهی گرفت.
محصولاتت را می بخشی و محصولات خواهی گرفت.
عشق را می بخشی و عشق خواهی گرفت.
پول می بخشی و پول خواهی گرفت.
همین توصیه کوچک می تواند سرمایه گذاری شما را متحول کند. به شخص یا اشخاصی که در طول هفته گذشته مشوق شما بوده و به شما الهام داده اند فکر کنید. چه کسی باعث شده است شما احساس خوبی نسبت به خود، زندگی ، رویاها و اهدافتان داشته باشید؟
به آن شخص مقداری پول ببخشید . به آنان چیزی از صمیم قلب بدهید. از موضع وفور اقدام کنید نه کمبود. بدون این که انتظار پس دادن از آن ها داشته باشید، اما مطمئن باشید آن چه می دهید پس داده خواهد شد.
همچنان که عمل می کنید ، خواهید دید کامیابی و وفور در زندگی تان رشد خواهد کرد و افزایش خواهد یافت .
این است عظیم ترین راز کسب ثروت در تاریخ!



RE: عظیم ترین راز کسب ثروت در تاریخ - abdolhossein - 09-13-2015 09:06 AM

«اگر آن را ببینی لمسش خواهی کرد.
اگر لمسش کنی احساسش خواهی کرد.
اگر احساسش کنی عاشقش خواهی شد.
اگر عاشقش شوی آن را خواهی داد. »
زیرا هیچ چیز نمی تواند با صدای بلندتری از بخشش، در خصوص باور شما راجع به خودتان، فراوانی و عشق با کاینات سخن بگوید.
و وقتی کاینات بشنود بیشتر به شما اضافه خواهد کرد. نه به عنوان جایزه و پاداش بلکه از این رو که شما به راستی به خویشتن خود ، فراوانی و عشق اعتقاد و باور دارید.
به نقل از http://www.tut.com


RE: عظیم ترین راز کسب ثروت در تاریخ - abdolhossein - 09-14-2015 08:17 AM

بزرگترین راز فعال کردن قانون


خانمی پشت تلفن سوال کرد: «من سال ها پول بخشیده ام. اما هیچ گاه شاهد افزایشی در اموالم نبوده ام. چه چیزی را اشتباه انجام می دهم؟»
«پولتان را کجا می دهید؟»
«به کلیسای محلی»
پرسیدم: «چرا به آن ها پول می دهید؟»
«آن ها به آن پول نیاز دارند.»
«وقتی به آن ها پول می دهید چه حسی دارید؟»
«شبیه به این است که دارم به آن ها از خارج از یک گودال کمک می کنم.»
«اما احساس واقعی تان زمانی که به آن ها پول می بخشید چیست؟»
چند دقیقه سکوت ایجاد شد.
«خب، خیلی سخت است » و خاطر نشان کرد: «وقتی که برایشان چک می نویسم احساس فروتنی و کرنش دارم.»
خوب نیست.
«اگر شما هنگام دادن پول احساس پستی و حقارت داشته باشید، پول را با احساسات بد همراه می کنید.» و توضیح دادم: «شما احتمالا نمی خواهید احساسات بد بیشتری را جذب کنید. در نتیجه احتمالا پول بیشتری را هم جذب نخواهید کرد.»
«اوه، هیچ وقت از این زاویه به موضوع نگاه نکرده بودم.»
«و اگر ببخشید زیرا شخصی از شما درخواست یا حتی التماس کرده است، در این صورت شما دارید نیاز و احتیاج را تقویت می کنید.» و توضیح دادم: « برای شما که می خواهید رشد ثروت را تجربه کنید، لازم است پول را جایی ببخشید که به شما حس خوبی در خصوص بخشش بدهد. بخشش به کلیسا را به نحوی که گفتید انجام دهید. اما آن، اصلی نیست که در این جا راجع به آن صحبت می کنم. »
گفت: «گرفتم.» نمی توانستم کمک کنم . اما فکر می کردم قسمت دیگری از کاینات در حال کمک به او برای فهم چیزی است که قادر به توضیح آن برایش نبودم.
پرسیدم: «چه چیزی را گرفتید؟»
گفت: «من کلیسا را در حالتی خواهش گونه داشتم. قبلم می خواست پول را جایی ببخشم که مرا تغذیه روحی کند. آن مکان گاهی کلیسایم بود و گاهی نه.»
گفتم: «گرفتید!»
و شما هم الان مطلب را گرفته اید.
شما می توانید پول را به هر علتی که دوست دارید بدهید. من به رد کراس بنیاد یک رویا بسازید ، حمایت از بیماران سرطانی و غیره کمک کرده ام . اما انتظار نداشتم سرمایه ام از آن بخشش ها اضافه شود. چنان سخاوتی موثر و کمک کننده بود ، اما لزوما فعال کننده قانون معنوی نبود.
به نظر می رسد قانون معنوی دریافت ثروت زمانی اتفاق می افتد که شما پول را به رایگان و بدون چشمداشت در جایی که تغذیه معنوی خود را می گیرید می بخشید. در حالی که انتظار کمی دارید که روزی، از راهی و به طریقی سرمایه هایتان به عنوان نتیجه آن بخشش افزایش بیابد.
بخشش به مستحقان زمانی موجب فعال شدن قانون می شود که شما از آن احساس تغذیه معنوی و شارژ روحی کنید . اما اگر چنین نباشد و شما به هر نحو که شده ببخشید ، ظاهرا فقط به نیازمندان کمک کرده اید [و فایده ای به حال سرمایه خودتان ندارد]. البته این امر ، ارزشمند است و می گویم انجامش دهید.
دوباره تاکید می کنم که موضوع این کتاب عظیم ترین راز کسب ثروت در تاریخ است . و شما زمانی این راز را فعال می کنید که بدون چشمداشت با خوشحالی در جایی که تغذیه معنوی می شوید ببخشید.



RE: عظیم ترین راز کسب ثروت در تاریخ - abdolhossein - 09-14-2015 08:18 AM

«پول شکلی بیرونی از جوهر معنوی است.»
جورجیانا تری وت، ده قانون کامیابی.


RE: عظیم ترین راز کسب ثروت در تاریخ - abdolhossein - 09-17-2015 08:26 AM

راز مخفی بزرگ کسب ثروت


امروز از دوستی که مدت ها بود فراموشش کرده بودم، در پاکت، چکی دریافت کردم. چک فقط برای جبران بخشی از بدهی‎ای بود که به من داشت. اما از آن جا که نزدیک به ده سال از زمان بدهی می‏گذشت، از دیدن آن خیلی خوشحال شدم.
ده سال قبل او مرا استخدام کرد تا برایش جزئیات کسب و کار را به صورت مفصل بنویسم. من برای چنان خدمتی چند هزار دلار خواستم. او موافقت کرد و گفت که پرداختش خواهد کرد. من کار را انجام دادم . اما او پرداخت نکرد.
به دلیل این که دوستم بود گذاشتم از موعد صورت حساب بگذرد . ماهها و سپس سال‏ها گذشت. بعد از آن او به ایالت دیگری نقل مکان کرد و من به شهر دیگری رفتم. او در زندگی به مسیر خودش رفت و اساسا از حیطه هوشیاری من خارج شد. من هم راه خودم را در پیش گرفتم و نسبتا به سرعت تا حدودی در اینترنت به خاطر کتاب‏ها و نوارهایم مشهور شدم.
چند ماه قبل یک روز ایمیلی از شخصی دریافت کردم که می‏خواست برای نگارش کتابی با من همکاری کند . او گفت برخی از دوستان مرا می شناسد و اشاره به کسی کرد که پول به من بدهکار بود.
به محض این که نام دوست قدیمی را شنیدم، فشار خونم بالا رفت. در خودم احساس عصبانیت کردم. احساس کردم تکه تکه شده ام.
چند نفس عمیق کشیدم و خودم را آرام کردم. با خودم حرف زدم. به خودم یادآوری کردم که جهان مکان بزرگی است و آن مال می تواند از خیلی راههای دیگر و نه فقط از طریق فاکتورهای تاریخ گذشته برگردد. من از صمیم قلب به او و بدهی‏هایش اجازه دادم بروند. من آن پول را نمی‏خواستم و نیاز نداشتم حقی در خصوص آن داشته باشم.
بعد از شاید نه سال دوستم ایمیلی برایم فرستاد . گفت که می‏داند به من پول بدهکار است . توضیح داد که اوقات سخت و شدیدی داشته ، نقل مکان کرده ، و همواره در تلاش بوده که به عنوان یک سخنران حرفه‏ای مبلغ بدهی را جور کند. او اضافه کرد که می‏خواهد صلح و آشتی را به دوستی قدیمیمان باز آورد.
من یادداشت کوچکی برایش نوشتم و گفتم ما همواره در صلح و آشتی هستیم. همچنین از او دعوت کردم تا با فرستادن یک چک برای من به مبلغ درصد ناچیزی از آن چه به من مدیون بود صورت حساب خود را پرداخت کند. (حدودا بیست درصد) و او موافقت کرد.
خب، او چک را برای من نفرستاد. هیچ وقت نفرستاد! چند ماه دیگر هم گذشت تا دوباره در مورد او شنیدم. این بار ایمیل دیگری بود و این بار دوباره او داشت برای من موقعیتش را شرح می داد.
من در آرامش باقی ماندم . می‏دانستم پول را خواهم داشت. اما لازم نبود از طرف او بیاید . کاینات _یا هر چه شما بخواهید آن نیرویی که بیشتر از من و شما است بنامید_ تا وقتی که من در مسیر بودم پول را به من می‏رساند و در آرامش بودن راهی خوب برای بودن در مسیر است.
و چنانچه در آغاز این فصل نوشتم چک امروز رسید.
من راجع به این که دوست قدیمی‏ام زمانی که چک را می نوشت چه احساسی داشت نظری ندارم. امیدوارم آن را با قلبی سرشار از شادمانی کشیده باشد. در این صورت اصل کسب ثروت را فعال کرده است.
به یاد آوردم زمانی که چکی به مبلغ 500 دلار برای برادرم، که بیست سال پیش او را نجات داده بودم، کشیدم، احساس نشاط و سرزندگی داشتم. نوشتن آن چک برای تد باعث شد احساس یک پادشاه را داشته باشم. و به من چنان احساس آرامش باطنی‏ای داد که خود به تنهایی یک میلیون دلار ارزش داشت.
من این حس صلح و آرامش -یا اگر مایل باشید حس گذشت - را یک راز پنهانی برای ثروت می‏دانم.
در طول زندگی‏تان کجا به دلیل این که شخصی پول به شما بدهکار است کینه به دل گرفته‏اید؟ یا شاید به دلیل این که به شخصی پول بدهکار هستید؟
اجازه دهید برود. با خودتان صحبت کنید. به خودتان اجازه آگاهی آسمانی را بدهید. این که کاینات جبران خواهد کرد نه دوستانتان. پول از طرف آن‏ها به شما نمی‏رسد بلکه از طریق آنها به شما می رسد.
وقتی خواستید به کینه‏ها اجازه دهید بروند خود را رها کرده‏اید تا دریافت کنید.