عظیم ترین راز کسب ثروت در تاریخ

[abdolhossein]

اعتراف بزرگ من

بله من اعتراف می کنم.
به سختی می توانستم باور کنم که اگر پول ببخشم پول دریافت خواهم کرد.
این امر شبیه به یک حیله یا استراتژی ترویج شده توسط اشخاصی بود که می خواستند من به آن ها پول بدهم.
خب، من زرنگ تر از آن بودم که فریب بخورم.
تصمیم گرفتم به جای پول کتاب ببخشم.
درست است. کتاب. من مقدار زیادی کتاب داشتم . از آن جا که سال ها به عنوان روزنامه نگار عصر جدید و بررسی کننده کتاب کار کرده بودم کتاب های زیادی جمع آوری کرده بودم . من بیشتر از نیازم داشتم. چرا نباید تعداد زیادی از آن ها را رد می کردم؟
من هنوز تصمیم را به خاطر می آورم. در بسترم در هوستون ، جایی که آن زمان زندگی می کردم ، دراز کشیده و داشتم راجع به این که چگونه می توان به موفقیت رسید فکر می کردم.
به یاد می آورم داشتم فکر می کردم :« می توانم از طریق کتاب ها ثروتمندترین مرد آمریکا شوم»
و فورا آن جا تصمیم گرفتم اصل بخشش را در مورد کتاب آزمایش کنم. طی چند روز تعدادی از دوستان را فراخواندم و به آن ها اجازه دادم کتاب ها را بردارند. نگذاشتم همه کتاب ها را یکجا ببرند یا هیچ کدام را برندارند. بلکه یک کپه از کتاب ها را بیرون گذاشتم و اجازه دادم آن چه را که می خواستند بردارند.
سپس طی یک دوره زمانی چند ماهه هر زمان که جایی سخنرانی داشتم کتاب هایم را نیز رد می کردم. دریافتم ثبات عزم خیلی سخت است . هر وقت که به نظرم می آمد تمرکز حضار در حال کم شدن است ، اعلام می کردم به هر کس که بتواند در خصوص بحث سوالی طرح کند یک کتاب جایزه می دهم. هر کس در سالن بود دستش را بالا می‏گرفت.
هنگامی که به محلی که اکنون زندگی می کنم نقل مکان کردم ، حدود 25 کارتون کتاب در گاراژ گذاشته بودم . به مناسبت ورود به خانه جدید یک مهمانی تربیت دادم . قبل از رفتن مهمانان در خصوص کتاب هایم با آن ها صحبت کردم . آن ها ترغیب شدند میان کارتون ها بگردند تا آن چه را که می خواستند بیابند . همه آن کار را انجام دادند. یک نفر به قدری کتاب برداشته بود که نیاز به یک قرقره داشت تا کتاب ها را تا ماشینش حمل کند.
نتیجه بخشش ویژه کتاب های من چه بود؟
تا این روز در هوستون هرگاه که تصمیم به اهدای کتاب به منظور دریافت گرفته‏ام همیشه مقدار فراوانی کتاب داشته‏ام.
و اکنون من صاحب یکی از بزرگترین مجموعه‏های کتاب در جهان در زمینه تجارت و علوم ماوراء الطبیعه هستم.
هر گاه مردم از این جا بازدید می کنند مجموعه را می بینند و حیرت می کنند.
چیزی که آن ها متوجه آن نمی شوند این است:
همیشه کتاب به سمت من می آید زیرا من همیشه کتاب اهدا می کنم.
من اصل بزرگ بخشش را فعال می کردم اما به جای پول در زمینه کتاب این کار را انجام می دادم.
امروز از بخشش پول به منظور دریافت آن آگاهی دارم . و در نتیجه ، بسیار بیشتر از زمانی که در هوستون زندگی می کردم پول دارم.
اما در آن روزهای آغازین ، زمانی که از از دست دادن پول می ترسیدم و می خواستم به همه آن چه داشتم بچسبم، همه آن چه می خواستم به خودم اجازه بخشش آن را بدهم کتاب هایم بودند.
ودر نتیجه کتاب ها می آمدند.
بشنوید و یاد بگیرید: آن چه را می خواهید ببخشید تا دریافت کنید.