11-04-2012, 10:57 AM
دوستان عزیز قاعده ای که همیشه برای عبارات تاکیدی تعریف میشود این است که جمله بار منفی نداشته باشد و تاکید آن بر انجام خواسته آن هم در زمان حال(زمان ادای جمله) باشد و...
عزیزان بیایید کمی هم خودمان تأمل کنیم و درباره چنین چیزهایی فکر کنیم و بطور ساده علل و اسباب چنین قواعدی را از ذهن خود جویا شویم!
-چرا جمله باید مثبت باشد؟
چون ضمیر ناخودآگاه به کلیت جمله نگاه نمیکند بلکه کلمات را در نظر میگیرد بدین معنی که تاثیر کلمه بر آن بیشتر از جمله است و اگر تاکید جمله بر نخواستن، نداشتن و از این قبیل باشد ضمیر ناخودآگاه بر فعل جمله متمرکز میشود.
همچنین اگر در عبارات تاکیدی از کلماتی مانند فقر، نفرت، خشم، اعتیاد، بیماری، تنبلی و غیره استفاده کنیم به دلیل بار احساسی و روانی این کلمات، ذهن روی آنها متمرکز شده و بقیه جمله را کم رنگتر خواهد دید.
-چرا جمله را به زمان حال بازگو کنیم؟
چون فعل یکی از قسمتهای مهم جمله است و ضمیر ناخودآگاه در زمان برخورد با جمله ای که فعل آن به زمان آینده است به دلیل عجزش از درک زمان(ضمیر ناخودآگاه ساعت و تقویم ندارد) برنامه ریزی برای رسیدن به خواسته را مرتباً به آینده موکول میکند. اما جمله ای که با فعل حال صرف میشود ضمیر ناخودآگاه به دلیل ضعف در درک زمان "خواسته" را "داشته" فرض میکند و همه چیز را برای داشتن آن مهیا میکند به همین دلیل است که افراد موفق اکثراً چیزهایی و فرصتهایی سر راهشان قرار میگیرد که به طرز شگفت انگیزی همچون قسمتهای یک پازل داراییهای مادی و معنوی آنها را روز به روز متکاملتر میکند.
- چرا از کلماتی مانند لطف و کرم خدا، راههای شگفت خدا و امثال آن در عبارات تاکیدی خود استفاده میکنیم؟
وقتی کسی میگوید من یک ویلا دارم ضمیر ناخودآگاه بدون هیچ ردخوری این عبارت را میپذیرد اما ضمیر آگاه همزمان میگوید کو؟ ندارم!(دیوار ذهنی که استاد قربانیان همیشه به آن اشاره میکنند) بنابراین این عبارت نیاز به یک مکمل دارد که از آن حمایت کند، هم برای مقابله با دیوار ذهنی و هم برای القای حالت سپاسگذاری و قوام بیشتر. یعنی چون ما به قدرت خدا واقف هستیم این قدرت و امکان خلق را در جمله خود به کار میبریم تا ذهن آگاه، ممکن بودن خواسته را بهتر بپذیرد. حالا اگر کسی در عبارات تاکیدی خود راههای شگفت خدا نامی نبرد هیچ اشکالی ندارد زیرا وی به این مسأله قانع شده که قدرت ذهن همان قدرت خداوند است.
در آخر به همه عزیزان توصیه میکنم از کلماتی استفاده کنند که پذیرش آنها از لحاظ ذهنی برایشان راحت تر است و با تکرار آنها احساس رضایت و شور و وجد کنند و به اصطلاح موتور ذهنشان را گرم کند.
عزیزان بیایید کمی هم خودمان تأمل کنیم و درباره چنین چیزهایی فکر کنیم و بطور ساده علل و اسباب چنین قواعدی را از ذهن خود جویا شویم!
-چرا جمله باید مثبت باشد؟
چون ضمیر ناخودآگاه به کلیت جمله نگاه نمیکند بلکه کلمات را در نظر میگیرد بدین معنی که تاثیر کلمه بر آن بیشتر از جمله است و اگر تاکید جمله بر نخواستن، نداشتن و از این قبیل باشد ضمیر ناخودآگاه بر فعل جمله متمرکز میشود.
همچنین اگر در عبارات تاکیدی از کلماتی مانند فقر، نفرت، خشم، اعتیاد، بیماری، تنبلی و غیره استفاده کنیم به دلیل بار احساسی و روانی این کلمات، ذهن روی آنها متمرکز شده و بقیه جمله را کم رنگتر خواهد دید.
-چرا جمله را به زمان حال بازگو کنیم؟
چون فعل یکی از قسمتهای مهم جمله است و ضمیر ناخودآگاه در زمان برخورد با جمله ای که فعل آن به زمان آینده است به دلیل عجزش از درک زمان(ضمیر ناخودآگاه ساعت و تقویم ندارد) برنامه ریزی برای رسیدن به خواسته را مرتباً به آینده موکول میکند. اما جمله ای که با فعل حال صرف میشود ضمیر ناخودآگاه به دلیل ضعف در درک زمان "خواسته" را "داشته" فرض میکند و همه چیز را برای داشتن آن مهیا میکند به همین دلیل است که افراد موفق اکثراً چیزهایی و فرصتهایی سر راهشان قرار میگیرد که به طرز شگفت انگیزی همچون قسمتهای یک پازل داراییهای مادی و معنوی آنها را روز به روز متکاملتر میکند.
- چرا از کلماتی مانند لطف و کرم خدا، راههای شگفت خدا و امثال آن در عبارات تاکیدی خود استفاده میکنیم؟
وقتی کسی میگوید من یک ویلا دارم ضمیر ناخودآگاه بدون هیچ ردخوری این عبارت را میپذیرد اما ضمیر آگاه همزمان میگوید کو؟ ندارم!(دیوار ذهنی که استاد قربانیان همیشه به آن اشاره میکنند) بنابراین این عبارت نیاز به یک مکمل دارد که از آن حمایت کند، هم برای مقابله با دیوار ذهنی و هم برای القای حالت سپاسگذاری و قوام بیشتر. یعنی چون ما به قدرت خدا واقف هستیم این قدرت و امکان خلق را در جمله خود به کار میبریم تا ذهن آگاه، ممکن بودن خواسته را بهتر بپذیرد. حالا اگر کسی در عبارات تاکیدی خود راههای شگفت خدا نامی نبرد هیچ اشکالی ندارد زیرا وی به این مسأله قانع شده که قدرت ذهن همان قدرت خداوند است.
در آخر به همه عزیزان توصیه میکنم از کلماتی استفاده کنند که پذیرش آنها از لحاظ ذهنی برایشان راحت تر است و با تکرار آنها احساس رضایت و شور و وجد کنند و به اصطلاح موتور ذهنشان را گرم کند.