سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران

(10-30-2012 12:00 AM)M3HDI نوشته شده توسط: [ -> ]بخش ویژه در قبال نکات به این مهمی هزینه زیادی نداره
فقط یک مشکل سیستمی داره ، اونم اینکه من همیشه با این پر شدن صندوق پیامهام مشکل داشتم
- صندوق پیام کاربر نمونه حدود 500 تا ظرفیت داره ولی بخش ویژه حدود 200 تا
- جناب قربانیان عزیز
اگر قراره از دهم تایپیک شروع بشه ، اون زمانی که داده بودید تا دو تا تایپیک قبلی رو بخونیم چی میشه؟
با تشکر

پستهای قبلی را به عزیزان عرض کرده بودم بنویسند برای تمرین.
اگر عزیزانی موفق به نوشتن نشده بودند در زمان باز شدن تایپیک می توانند این کار را انجام دهند. بحثهای ما طولانی نخواهد بود و می توانند در آن زمان مجددا مطالعه فرمایند.
موضوعات : تغییر نگرش منفی بود به مثبت از طریق جملات تاکیدی (پست کلمات تاکیدی فعلا برای همه عزیزان باز است.9 جمله تاثیرپذیر هم در آن وجود دارد که می توانند استفاده کنند.)و تجسم. دو تمرین افزایش اعتماد بنفس را هم نوشتیم (مراجعه به نمایشگاه ماشین و بنگاه معاملات مسکن).

یه جایی هست تو شهرمون که هرزگاهی گذرم به اونجا می افتاد. یه خیابون. هر زمان که میخواستم ازون نقطه از خیابون رد بشم حس بسیار بدی به من دست میداد. اونجا تداعی کننده تلخترین خاطرات عمرم بود. وقتی مجبور بودم ازونجا رد بشم هرچی حس منفی بود به سراغم می اومد. خشم، نفرت، کینه، حسرت، غم، کدورت، ندامت.... (نباید اینا رو میگفتم) به فاصله عبور از عرض خیابون دیگه طوری داغون میشدم که تا ساعتها به آرامش نمیرسیدم. یک روز موقع عبور ازونجا خواستم حواسم رو از گذشته جدا کنم و شروع کردم به استفاده از کلمات تأکیدی:
خدایا شکرت که سالمم.
خدایا شکرت که میتونم تو همین خیابون قدم بزنم.
خدایا شکرت که عشق خودتو تو وجودم قرار دادی تا بتونم همه رو دوست داشته باشم.
خدایا شکرت که...
بعد چشم باز کردم تا زیباییهای اون مکانو ببینم و...
خدایا شکرت به خاطر اینهمه زیبایی...
و خدایا شکرت که میتونم اینهمه زیبایی رو ببینم...
حالا وقتی ازونجا رد میشم ناخودآگاه شروع به شکرگزاری میکنم و حس خیلی خوبی بهم دست میده انگاری من اونجا عاشق شدم

(10-30-2012 12:19 AM)درناز نوشته شده توسط: [ -> ]یه جایی هست تو شهرمون که هرزگاهی گذرم به اونجا می افتاد. یه خیابون. هر زمان که میخواستم ازون نقطه از خیابون رد بشم حس بسیار بدی به من دست میداد. اونجا تداعی کننده تلخترین خاطرات عمرم بود. وقتی مجبور بودم ازونجا رد بشم هرچی حس منفی بود به سراغم می اومد. خشم، نفرت، کینه، حسرت، غم، کدورت، ندامت.... (نباید اینا رو میگفتم) به فاصله عبور از عرض خیابون دیگه طوری داغون میشدم که تا ساعتها به آرامش نمیرسیدم. یک روز موقع عبور ازونجا خواستم حواسم رو از گذشته جدا کنم و شروع کردم به استفاده از کلمات تأکیدی:
خدایا شکرت که سالمم.
خدایا شکرت که میتونم تو همین خیابون قدم بزنم.
خدایا شکرت که عشق خودتو تو وجودم قرار دادی تا بتونم همه رو دوست داشته باشم.
خدایا شکرت که...
بعد چشم باز کردم تا زیباییهای اون مکانو ببینم و...
خدایا شکرت به خاطر اینهمه زیبایی...
و خدایا شکرت که میتونم اینهمه زیبایی رو ببینم...
حالا وقتی ازونجا رد میشم ناخودآگاه شروع به شکرگزاری میکنم و حس خیلی خوبی بهم دست میده انگاری من اونجا عاشق شدم

راه مقابله با ترس روبرو شدن با ترس است.
آفرین که روبرو شدنت توام با شکرگذاری بوده است.

بعداز طهر روز 8/10 در این تایپیک زیر منتظر شما عزیزان هستیم:
http://forum.unc-co.ir/showthread.php?tid=4903

اقا این vip چه رنگی به ادم میزنه.

(10-30-2012 01:53 AM)حامد نوشته شده توسط: [ -> ]اقا این vip چه رنگی به ادم میزنه.

آقا حامد جان مبارکه.

---

عزیزان برای افزایش اعتماد بنفس حتما این دو حرکت را انجام دهید.ایمان دارم که بعد از گذشت زمان و تحول فکری و حرکتی به طور واقعی مراجعه خواهید کرد.
(مراجعه به نمایشگاه ماشین و بنگاه معاملات مسکن).

(10-29-2012 05:42 PM)jahanagahi نوشته شده توسط: [ -> ]ترکیب کلمات در جملات ترکیبی باید آهنگ دلنشینی داشته باشد و از تکرار آن لذت ببریم.
مثال :
1- من در آرامش کامل به سر می برم و همواره روحیه ای شاد و لبخندی بر لب دارم.
2- من سزاوار بهترین ها هستم.
3- از راه شگفت خدا , پول مثل سیل بطرف من سرازیر می شوم.
4- تمام بدهی های من از راه شگفت خدا بی درنگ و بطور کامل پرداخت می شود.
5- هر چه بیشتر می بخشم بیشتر می ستانم و احساس شادمانی می کنم.
6- سراسر وجودم غرق در انرژی و شادی است.
7- من ایده های بزرگی در سر دارم و آنها را به واقعیت تبدیل می کنم.
8- من انسانی توانا ، خلاق و دوست داشتنی هستم.
9- من خودم را دوست دارم و به خود افتخار می کنم.
می توانید انتخاب کنید.

استاد 9 جمله ای که میفرمایید این ها هستند؟