ماگستان، خرید ماگ، خرید فلاسک و خرید هدیه در همین نزدیکی!
تو یک عقابی پس به پرواز بیاندیش زمان کنونی: 05-03-2024, 08:54 PM |
|||||||
|
تو یک عقابی پس به پرواز بیاندیش
|
04-24-2012, 04:04 PM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 04-24-2012 04:18 PM، توسط SAMIRA.)
ارسال: #1
|
|||
|
|||
تو یک عقابی پس به پرواز بیاندیش
از مدیر موفقی پرسیدند: "راز موفقیت شما چه بود؟" گفت: «دو کلمه» است. - آن چیست؟ - «تصمیمهای درست» - و شما چگونه تصمیم های درست گرفتید؟ - پاسخ «یک کلمه» است! - آن چیست؟ - «تجربه» - و شما چگونه تجربه اندوزی کردید؟ - پاسخ «دو کلمه» است! - آن چیست؟ - «تصمیم های اشتباه» دائماً در انتظار رسیدن الهامات نویدبخش نباش. تو تلاش کن، آنها خود به سراغت می آیند. MOJSA.SZ@GMAIL.COM |
|||
|
04-24-2012, 04:19 PM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 04-24-2012 04:26 PM، توسط SAMIRA.)
ارسال: #2
|
|||
|
|||
RE: تو یک عقابی پس به پرواز بیاندیش
.کوه بلندی بود که لانه عقابی با چهار تخم، بر بلندای آن قرار داشت. یک روز زلزله ای کوه را به لرزه در آورد و باعث شد که یکی از تخم ها از دامنه کوه به پایین بلغزد. بر حسب اتفاق آن تخم به مزرعه ای رسید که پر از مرغ و خروس بود. مرغ و خروس ها می دانستند که باید از این تخم مراقبت کنند و بالاخره هم مرغ پیری داوطلب شد تا روی آن بنشیند و آن را گرم نگهدارد تا جوجه به دنیا بیاید. یک روز تخم شکست و جوجه عقاب از آن بیرون آمد. جوجه عقاب مانند سایر جوجه ها پرورش یافت و طولی نکشید که جوجه عقاب باور کرد که چیزی جز یک جوجه خروس نیست.
او زندگی و خانواده اش را دوست داشت اما چیزی از درون او فریاد می زد که تو بیش از این هستی. تا این که یک روز که داشت در مزرعه بازی می کرد متوجه چند عقاب شد که در آسمان اوج می گرفتند و پرواز می کردند. عقاب آهی کشید و گفت: ای کاش من هم می توانستم مانند آنها پرواز کنم. مرغ و خروس ها شروع کردند به خندیدن و گفتند: تو خروسی و یک خروس هرگز نمی تواند بپرد. اما عقاب همچنان به خانواده واقعی اش که در آسمان پرواز می کردند خیره شده بود و در آرزوی پرواز به سر می برد. اما هر موقع که عقاب از رویایش سخن می گفت به او می گفتند: که رویای تو به حقیقت نمی پیوندد و عقاب هم کم کم باور کرد. بعد از مدتی او دیگر به پرواز فکر نکرد و مانند یک خروس به زندگی ادامه داد و بعد از سالها زندگی خروسی، از دنیا رفت. . مرد جوانی از سقراط پرسید: راز موفقیت چیست؟ سقراط به او گفت:فردا به کنار نهر آب بیا تا راز موفقیت را به تو بگویم.صبح ِ فردا مرد جوان مشتاقانه به کنار رود رفت. سقراط از او خواست که به سوی رودخانه او را همراهی کند. جوان با او به راه افتاد. به لبه رود رسیدند و به آب زدند و آنقدر پیش رفتند تا آب به زیر چانه آنها رسید. ناگهان سقراط مرد جوان را گرفت و زیر آب فرو برد. جوان نومیدانه تلاش کرد خود را رها کند، اما سقراط آنقدر قوی بود که او را نگه دارد. مرد جوان آنقدر زیر آب ماند که رنگش به کبودی گرایید و بلاخره توانست خود را خلاصی بخشد. همین که به روی آب آمد، اول کاری که کرد آن بود که نفسی بس عمیقکشید و هوا را به اعماق ریه خویش فرو فرستاد. سقراط از او پرسید: زیر آب که بودی، چه چیز را بیش از همه مشتاق بودی؟ جوان گفت: هوا. سقراط گفت: هر زمان که به همین میزان که اشتیاق هوا را داشتی، موفقیت را مشتاق بودی، تلاش خواهی کرد که آن را به دست بیاوری؛ موفقیت راز دیگری ندارد. دوستان، شما می توانید انتخاب كنید كه قربانی دنیا باشید یا یک ماجراجو در جستجوی گنج، همه چیز بستگی به روش نگاه تان به زندگی دارد. اگر در مسیر زندگی مشتاقانه طلب کنید آنچه را که می خواهید داشته باشید، یقینا به خواسته هایتان دست خواهید یافت، پس در مسیر رسیدن به اهدافتان همیشه با تمام قدرت و اشتیاق این کلمات را با خود زمزمه کنید: بله من می توانم بله من می توانم بله من می توانم بله من می توانم بله انجامش دادم! پندهایی زیبا از چارلی چاپلین آموخته ام... که تنها کسی که مرا در زندگی شاد می کند کسی است که به من می گوید: تو مرا شاد کردی! آموخته ام... که هرگز نباید به هدیه ای از طرف کودکی، نه گفت. آموخته ام... که همیشه برای کسی که به هیچ عنوان قادر به کمک کردنش نیستم دعا کنم. آموخته ام... که مهم نیست که زندگی تا چه حد از شما جدی بودن را انتظار دارد، همه ما احتیاج به دوستی داریم که لحظه ای با وی به دور از جدی بودن باشیم. آموخته ام... که گاهی تمام چیزهایی که یک نفر می خواهد، فقط دستی است برای گرفتن دست او، و قلبی است برای فهمیدن وی. آموخته ام... که راه رفتن کنار پدرم در یک شب تابستانی در کودکی، شگفت انگیزترین چیز در بزرگسالی است. آموخته ام... که زندگی مثل یک دستمال لوله ای است، هر چه به انتهایش نزدیکتر می شویم سریعتر حرکت می کند. آموخته ام... که تنها اتفاقات کوچک روزانه است که زندگی را تماشایی می کند. آموخته ام... که خداوند همه چیز را در یک روز نیافرید. پس چه چیز باعث شد که من بیندیشم می توانم همه چیز را در یک روز به دست بیاورم. آموخته ام... که چشم پوشی از حقایق، آنها را تغییر نمی دهد. آموخته ام... که هیچ کس در نظر ما کامل نیست تا زمانی که عاشق بشویم. آموخته ام... که زندگی دشوار است، اما من از او سخت ترم. آموخته ام... که فرصتها هیچ گاه از بین نمی روند، بلکه شخص دیگری فرصت از دست داده ما را تصاحب خواهد کرد. دائماً در انتظار رسیدن الهامات نویدبخش نباش. تو تلاش کن، آنها خود به سراغت می آیند. MOJSA.SZ@GMAIL.COM |
|||
04-25-2012, 11:58 PM
ارسال: #3
|
|||
|
|||
RE: تو یک عقابی پس به پرواز بیاندیش
این سوال خیلی کمکم کرده تو کارام قبل انجام از خودم میپرسم
فایدش برام چیه؟ چه مادی و چه معنوی |
|||
05-06-2012, 10:39 AM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 05-06-2012 10:40 AM، توسط SAMIRA.)
ارسال: #4
|
|||
|
|||
RE: تو یک عقابی پس به پرواز بیاندیش
بانوی اول رستورانهای ایران
آتش برای خیلیها پایان دهنده دوره مهمی از زندگی است؛ چه بسیار کسانی که خاکستر نشین آتشی شدهاند که هرگز مهار نشد. اما اگر شما فاطمه طریقت باشید همه چیز متفاوت خواهد بود. برای خانم طریقت همه چیز از یک آتشسوزی شروع شد، دقیقا 32 سال پیش، کارخانه چمدانسازی حاج اکبر کبریتچی سوخت و اعتبار خاندان بر باد رفت، همین شد که خانم خانه به فکر شغل آبا و اجدادی افتاد و تصمیم گرفت به کمک همسرش بیاید. او با وجود تمام مخالفتها آستینها را بالا زد و سراغ سیخ کباب و دیگ برنج رفت. فاطمه طریقت منفرد، دخترطریقت بزرگ موفق شد رستورانی را راه بیندازد. رستورانی که دقیقا یک روز قبل از تولد آخرین فرزندش افتتاح شد و نام هانی پسر سوم خانواده را بر خود گرفت نامی که حالا برای خود برند بزرگی محسوب میشود. رستورانداری شغل آبا و اجدادی خانواده پدری خانم فاطمه طریقت منفرد است. تقریبا تمام مردان خانواده او به این حرفه اشتغال داشتهاند. پدرش نیز رستوران طریقت را در سال 1317 راهاندازی کرد اما افتتاح هانی به دست خانم طریقت در اسفند 1359 یک گام بزرگ بود. خانواده طریقت، خانواده بزرگ و مذهبی بود که کار کردن زنان در آن عیب بزرگی محسوب میشد و دختران حق نداشتند بیشتر از مقطع ابتدایی تحصیل کنند. آنها باید آماده میشدند تا همسری خوب و مادری مهربان باشند. فاطمه نیز همین گونه و براساس سنت قدیمی خانواده بزرگ شد و برخلاف میل باطنی به اجبار پدر ازدواج کرد که این وصلت با وجود 5 فرزند (4پسر و یک دختر) در بیستمین سال به جدایی کشید و فاطمه به تنهایی بار رستورانداری را به دوش کشید. خانم طریقت منفرد عزمش را جزم کرد تا کیفیت غذاهای هانی مطهری همیشه بالاتر از رستورانهای مشابه باشد. وقتی بعد از چندین مکالمه و چند قرار ناموفق رضایت خانم طریقت را برای مصاحبه جلب کردیم، فقط یک چیز در ذهنمان بود. اینکه سوال کنیم چگونه یک زن میتواند چنین پیشرو و موفق باشد. راستش فقط چند دقیقهای طول کشید که راز این موفقیت بزرگ را متوجه شدیم، وقتی خانم طریقت لابهلای مصاحبه با صدای بلند و با نهایت جدیت کارگرانش را از راه دور هدایت میکرد. او فرمانده یک لشکر مرد گوش به فرمان و کفگیر به دست بود! پای صحبتهای فاطمه طریقت مدیر، سرآشپز و مالک رستوران بزرگ هانی مینشینیم. -------------------------------------------------------------------------------- هیچ وقت از زیر کار در نرفتهام، من عاشق کارم هستم. خیلیها میپرسند که راز این موفقیت چیست؟ باید بگویم رمز اصلیاش این است که من هیچ وقت از زیر کار در نرفتهام، حتی شاید خیلی وقتها پیش آمده که کارم را به خانواده ترجیح دادهام که درست هم نبوده؛ اما خب کاری که من انجام میدهم مسئولیت سنگینی دارد و حتی فکر میکنم کمتر از کار یک پزشک نیست، چون یک اشتباه ممکن است حوادثی را به وجود بیاورد که جبرانش خیلی سخت باشدظ... با این وجود تمام این سختیها و خستگیها وقتی که مردم میآیند و به خاطر کیفیت کار تشکر میکنند خستگی از تنم بیرون میرود. خانم طریقت به شدت عاشق کارش است میگوید میتوانست بیخیال همه چیز شود ولی وجدان کاری و تعهد مانع است. دائماً در انتظار رسیدن الهامات نویدبخش نباش. تو تلاش کن، آنها خود به سراغت می آیند. MOJSA.SZ@GMAIL.COM |
|||
|
05-06-2012, 10:45 AM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 05-06-2012 10:46 AM، توسط jahanagahi.)
ارسال: #5
|
|||
|
|||
RE: تو یک عقابی پس به پرواز بیاندیش
اشاره ای به رستوران هانی داشت :
رستوران هانی فکر کنم هنوز در میدان اعدام سابق (متاسفانه اسم فعلیش را نمی دانم)بود و هر روز باقلی پلو با گوشت داشت که صف طولانی برای گرفتن غذا و بردن به خانه تشکیل می شد. خدایا با همه بزرگیت در قلب کوچک من جای داری اینستاگرام من : hoshangghorbanian |
|||
06-17-2012, 12:57 PM
ارسال: #6
|
|||
|
|||
RE: تو یک عقابی پس به پرواز بیاندیش
دکتر وین دایر در کتاب "عظمت خود را دریابید!" میگه :
آدم ها دو دسته هستند: غازها و عقاب ها. هرگز نباید عقاب ها رو به مدرسه غازها فرستاد و نباید افکار دست و پا گیر غازها فکر عقابها رو مشغول کنه. کسی که مثل غاز هست و تعلیم داده شده، نمی تونه درست پرواز کنه و به خار و خاشاک گیر می کنه که مانع پروازش می شه؛ ولی عقاب رسالتش اوج گرفتنه. عقابی که مثل غاز رفتار می کنه از ذات خودش فرار می کنه... بدترین چیز ندونستن قوانین عقاب هاست. این که ندونیم چطوری عقاب باشیم : غازها همه مثل هم فکر می کنند و همیشه هم ادعا می کنند که درست فکر میکنند. افکارشون کپی شده هست و اصلاً خلاقیت نداره. اکثر مواقع هم همگی با هم به نتایج یکسان می رسند؛ چون دقیقا مثل هم فکر می کنند . عقاب ها میدونند زمانی که همه مثل هم فکر می کنند، در واقع اصلا کسی فکر نمی کنه . غازها همیشه می دونند غاز دیگه چطوری زندگی کنه بهتره! هر کسی جای کس دیگه تصمیم می گیره. برای همین اکثراً یا دیر به بلوغ ( فکری – جنسی – احساسی ) می رسن و یا اصلاً بالغ نمی شن. عقابها به خلاقیت ذهن هر کس اعتقاد دارن و در زندگی، ماهیگیری به فرد یاد می دن و نه ماهی. در محله عقاب ها هر کسی جای خودش باید فکر کنه و کسی مسوولیت زندگی کس دیگه رو به عهده نمی گیره. غازها از جسمشون بیش از حد کار می کشن و تمام توان داشته و نداشته رو به کار می گیرن؛ ولی به نتایج دلخواه نمی رسن . عقابها اول تمام جوانب کار رو در نظر می گیرن، باتوجه به تجارب قبلی و برنامه ریزی های ذهن خلاقشون تصمیم می گیرند و بعد شروع به کار می کنند. عقاب ها ایمان دارند که تلاش جسمی به تنهایی اصلا برای کار کافی نیست... غازها حریم شخصی ندارند و بارها و بارها وارد حریم خصوصی عقاب ها می شن؛ چون حرمت ندارند . عقاب ها به حریم شخصی هر فردی احترام می ذارن و قاطعانه به افرادی که وارد حریم خصوصی اونها می شن تذکر می دن. غازها باید همه رو راضی نگه دارند و تمام تلاششون رو در روابط می کنند که همه انسان ها، تک به تک از اونها راضی باشند. به جای انجام وظایف و رسالت خودشون، رضایت همه اطرافیان رو با هر زحمتی شده به دست می یارن؛ چون اگر به دست نیارن احساس خلا می کنند . عقابها می دونند که به دست آوردن رضایت همه افراد امکان نداره و نیمی از مردم همیشه با نیمی از افکار اونها مخالفند و این وظیفه یک عقاب نیست که مخالفانش رو راضی نگه داره. غاز نه نمی گه و همش شاکی هست که چرا باید اینهمه به دیگران توجه کنه . عقاب در مواقعی که لازم هست ، به راحتی نه می گه . غاز شرط اول ارتباط رو صمیمیت بیش از حد می دونه . عقاب شرط اول ارتباط رو احترام متقابل می دونه . غاز نمی خواد باور کنه که دشمنی داره . عقاب می دونه که باید دشمنش رو ببخشه؛ ولی بهش اعتماد نمی کنه . غاز از تجربیات درس نمی گیره و فقط آزار می بینه . عقاب بعد از گذروندن سختی مسئله، به فکر پذیرش مسئله و درس های ممکنه هست... دائماً در انتظار رسیدن الهامات نویدبخش نباش. تو تلاش کن، آنها خود به سراغت می آیند. MOJSA.SZ@GMAIL.COM |
|||
|
موضوع های مرتبط با این موضوع... | |||||
موضوع: | نویسنده | پاسخ: | بازدید: | آخرین ارسال | |
شروع متفاوت برای رسیدن به اهداف و آرزوها | farzin9007 | 7 | 1,656 |
09-20-2022 12:16 PM آخرین ارسال: soni70 |
|
کفسابی یک هنر است | mehdisalimi | 0 | 343 |
06-08-2020 07:41 PM آخرین ارسال: mehdisalimi |
|
یک ایده برای همه | alicg_nesari | 14 | 4,329 |
06-19-2019 05:54 PM آخرین ارسال: محمد امینی |
|
یک کمک کوچک ! | sw106 | 1 | 296 |
05-13-2018 09:59 AM آخرین ارسال: mojtaba007 |
|
ایده ای دارم که نیاز به سرمایه معمولی داره | hadi-rahbord | 2 | 976 |
04-19-2018 03:49 PM آخرین ارسال: naserm123 |
|
کارآفرینی و ورود به بازارتجارت | naserm123 | 0 | 308 |
04-17-2018 10:49 AM آخرین ارسال: naserm123 |
|
بازاریابی دهان به دهان | mahyarpa | 0 | 277 |
11-24-2017 12:31 PM آخرین ارسال: mahyarpa |
|
چطور تو ایران سرمایه مونو در عرض یک سال ده برابر کنیم؟ | shokrgozar | 7 | 1,347 |
09-01-2017 09:53 AM آخرین ارسال: sh44 |
|
چطوری میشه روزانه یک میلیون تومان درامد داشت؟ | shokrgozar | 3 | 1,395 |
02-23-2017 11:16 PM آخرین ارسال: حسن قجر |
|
چطوری میشه از طریق تلگرام اینستا و ... اجناس و به فروش رسوند؟ | shokrgozar | 0 | 729 |
02-20-2017 04:24 PM آخرین ارسال: shokrgozar |
|
چجوری میتونم درامدمو به 5 میلیون در ماه برسونم؟ | shokrgozar | 0 | 481 |
02-20-2017 04:14 PM آخرین ارسال: shokrgozar |
|
نیاز به تامیین کننده کالاهای برقی | هورداد | 0 | 387 |
11-28-2016 10:21 AM آخرین ارسال: هورداد |
|
چگونه به روش خود ثروتمند شویم؟ | کامیار کاظمی | 50 | 18,986 |
09-25-2016 01:01 AM آخرین ارسال: rahim_moradi |
|
اونایی که توی کار تولید یا پخش عمده هستن بیان تو | amir_sky | 6 | 1,559 |
09-02-2016 02:44 PM آخرین ارسال: davoddinani |
|
شماره تماس کاربر به نام jahanagahi | H.hemati148 | 1 | 503 |
06-18-2016 07:14 PM آخرین ارسال: saadati |
|
اگه میدونستی در رسیدن به هدفت(ثروت)هیچ شکستی وجودنداره اولین قدم که برمیداشتی چی بود | SAMIRA | 71 | 15,682 |
05-23-2016 02:08 AM آخرین ارسال: poldar |
|
نیاز به شریک و هم کار | secret63 | 2 | 838 |
09-09-2015 10:11 PM آخرین ارسال: Amiraliamirali |
|
به دنبال ایده در زمینه کامپیوتر | rezakakaei | 4 | 1,484 |
06-07-2015 09:36 AM آخرین ارسال: rezakakaei |
|
همه انسان ها به تدریج می توانند ثروتمند و بی نیاز شوند | جلال فتحی | 0 | 488 |
05-14-2015 03:31 PM آخرین ارسال: جلال فتحی |
|
چگونه از یک جمع چندصد نفری بهره ببریم | cooch | 0 | 688 |
05-09-2015 03:31 PM آخرین ارسال: cooch |
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان