كليدهاي موفقيت

[اقاي ايـــده]

مطالب مهم سمينار تكنيك هاي موفقيت(دكتر فرهنگ)

براي عزيزاني كه وقت گوش دادن به فايل هاي سخراني را ندارند.نكات مهم سمينار در اينجا درج ميشود.

مطالبي كه درج خواهد شد.برگرفته از سخراني ها مي باشد.اين مطالب(توسط اقاي شاهرخي تهيه شده ) اينجانب فقط در اينجا قرار خواهم داد(تايپ ميكنم.نه كپي پيس:shy
جهت دانلود فايل هاي صوتي سمينار هاي دكتر فرهنگ به تاپيك زير مراجعه كنيد.
http://forum.unc-co.ir/showthread.php?ti...5#pid21475

جلسه اول

لزوم تحول

مهمترين چيزي كه قبل از شروع مراحل تحول در زندگي بايد بدان توجه كرد.احساس نياز و به بيان * تشنه بودن براي تحول * است.بايد با تمام وجود به جايي برسيم كه بايد زندگي روزمره را تغيير داده و به سمت بهتر شدن حركت كرد.
اهميت تشنه بودن براي رسيدن به هدف در هر راهي كه نياز به اراده و صبر و استمرار دارد.قابل انكار نيست.
مي گويند در يك مهماني- صاحبخانه فراموش كرده بود اب بر سر سفره بگذارد.مدتي گذشت و مهمانها يكي يكي تشنه شدند.اما تنها به گفتن اينكه * تشنه شديم * و * اب كجاست * اكتفا مي كردند.ميزبان كه مرد زيركي بود.در دلش گفت اينها در واقه هيچ كدام تشنه نيستند.
ناگهان يكي از مهمانها از جاي خود برخاست و درحالي كه اطراف را به جستجوي اب نگاه مي كرد گفت : // پس اين اب كجاست ؟؟؟//
ميزبان با ديدن تلاش مهمانش رو به ساير مهمانها كرد و گفت : * هيچ كدام از شما در واقع تشنه نيستيد. تشنه ي واقعي كسي است كه به طلب اب از جاي خود بر مي خيزد و به دنبال ان همه جا را جستجو ميكند.

قدم اول تحول نيز *** تشـــــــــــنه بودن است *** بايد بخواهيم و پس از جايي كه هستيم بر خيزيم و حركت كنيم.
پايان

[اقاي ايـــده]

جلسه دوم

در قسمت اول پيرامون لزوم تحول و تشنه بودن براي پيشرفت و تحول صحبت كرديم درجلسه دوم چند عامل مهم براي شروع تحول را بيان مي كنيم.

1.پرهيز از وعده دادن و امروز و فردا كردن

يكي از بزرگترين مشكلات ما همين است كه هر زمان مي خواهيم تغيير در زندگي و اجراي برنامه هايمان را اغاز كنيم.معمولا چنين جملاتي به كار مي بريم:

از فردا شروع ميكنم
الان حوصله شو ندارم
از ماه بعد ادم جديدي مي شم.

دليل اصلي به كار بردن چنين جملاتي اين است كه يا تشنه ي تحول و تغيير نيستيم و يا انقدر افق هايمان دور و دست نيافتني و ارماني است كه ذهن ما نميتواند براي ان برنامه ريزي كند.

2.شروع به انجام تغييرات جزئي

همانطور كه در قسمت قبل گفتيم ذهن ما طوري ساخته شده كه تمايل براي برنامه بلند مدت ندارد.برعكس از تغييرات كوچك استقبال مي كند.طبيعي است كه در مقابل هر تغيير كوچكي مقاومت خواهد شد.چنانچه اين مسئله حتي قانون فيزيك است.قانون سوم نيوتن مي گويد ** در مقابل انجام كار مقاومت خواهد شد ** در مقابل ما به عنوان كسي كه ميخواهد تغيير در زندگي خود به وجود اورد بايد از تغييرات كوچك و جزئي شروع كند.و خو درا پاييبند به انها كنيم تا مجموع اين تغييرات كوچك-عادت و رفتارهاي ما را تغيير داده و منجر به تحولات بزرگ در زندگي مان شود.

به مثال هاي زير توجه كنيد.
تصميمي كه داريم براي تغييرات جزئي مثلا كاهش وزن
كم كردن خوردن شيريني
روزي 15 دقيقه پياده روي كردن
كاهش تدريجي حجم شام

بهبود عملكرد در محل كار
زودتر به محل كار رفتن
شروع خواندن يك كتاب براي كسب مهارت شغلي

رابطه با همسر
همسر را با لحني محبت اميز صدا زدن
افزايش تعداد دفعات لبخند زدن به همسر
3بار تعريف كردن از همسر د روز

3.شرطي شدن:شرطي شدن سه مرحله مهم داشته و در راه ايجاد تحول- نفش مهمي ايفا ميكند.شرطي شدن در واقع عادت كردن تدريجي به برخي تغييرات است.مراحل شرطي شدن به اين ترتيب است:
شرط گذاري- مراقبت – حساب و كتاب
در جلسه بعد به تعريف هر يك خواهيم پرداخت.

[اقاي ايـــده]

ادامه جلسه دوم

شرط گذاري- مراقبت- حساب و كتاب

حال به توضيح هريك مي پردازيم
الف) شرط گذاري : همانطور كه گفتيم ذهن ما و عده هايي طولاني مدت را نپذيرفته و به سختي براي ان برنامه ريزي مي كند.مثلا كسي كه مي گويد** ديگر از اين پس دروغ نمي گويم** نمي تواند از ذهن خود توقع برنامه ريزي براي رسيدن به چنين مقصودي را داشته باشد.
پس چه بهتر كه ذهنمان را با تصميمات خود همسو كنيم تا نتيجه ي بهتري به دست ايد.به همين منظور ما شرط هاي كوتاه مدت يك روزه با خود مي گذاريم.مثلا من*** امروز*** براي كاهش وزن خود شيريني نميخورم.به همين ترتيب مي توانيم موارد ديگري را نيز به شرط گذاري روزانه خود اضافه كنيم.
بطور مثال
امروز سركلاس با دقت به حرف اساتيدم گوش مي دهم.
امروز در محل كار بهترين بازده را خواهم داشت
امروز به پدر و مادرم بي احترامي نمي كنم.
امروز به همسرم در كارهايش كمك ميكنم.
و......
دقت كنيد كه شرطها براي همان روز است.يعني به ذهن خود بگوييد***همين امروز اين موارد را رعايت كن و نه تا اخر عمر***بهمين ترتيب اگر در روزهاي ديگر هم به همين ترتيب پيش برويم مي توانيم به تدريج تغييراتي مهم را در خود به وجود اوريم.اين از مراحل شرط گذاري.

ب)مراقبت: همانطور كه در بخش قبلي گفتيم.بلافاصله پس از تصميم به تغييرات كوچك.موانع سر راه ما سبز مي شوند و در واقع در مقابل تغيير.مقاومت مي شود.گفتيم كه اين يك**قانون طبيعي** است. پس براي اجراي صحيح شرط هايي كه صبح با خود گذاشته ايم.احتياج به **مراقبت** داريم يعني بايد همواره مراقب مقاومت و تله هايي كه بر سر راه پايبندي به شروط صبحگاهي ما قرار مي گيرد.باشيم و منتظر چنين مقاومت هايي و اماده براي مقابله با ان باشيم.
بنابراين.پس از شرط گذاري صبحگاهي-نياز به مراقبت از شروط و قول و قرارهايي خود در طول روز داريم.

حال چنانچه مراقبت هم كرديم ولي باز هم در تله ي عادات گذشته ي خود گرفتار شديم چه كنيم؟؟؟

مثلا شرط گذاشتيم براي كاهش وزن شيريني نخوريم.طبق قانون مقاومت در مقابل تغيير.همان روز همكار ما با يك جعبه شيريني تر به محل كار امد.ما هم علي رغم مراقبت نهايي تسليم شديم و چند شيرني تر خورديم! اكثر ما در چنين مواقعي به خاطر اراده ضعيف يا راحت طلبي مي گوييم** امروز كه خراب شد باشه از فردا شروع مي كنم**.اين دقيقا خطاي بزرگتري از تسليم و زير پا گذاشتن شرط است.
راه درست اين است كه در درجه نخست مراقبت و قدرت اراده خود را بالاتر ببريم تا چنين اتفاقي نيفتد.اما چنانچه به هر دليلي شرط خود را زير پا گذاشتم.بلند شويم و در ادامه روز به شرط و مراقبت خود ادامه دهيم.
لطيفه اي هست كه مي گويند** فردي در يك خيابان شلوغ و پر تردد زمين خورد و براي اينكه در مقابل مردم ضايع نشود تا مقصد نيم خيز رفت**
ما به اين لطيفه و كار فرد مي خنديم ولي در واقع در مواردي خود ما نيز پس از زمين خوردن سينه خيز مي رويم و اين تله ي جدي تري است كه بايد مراقب ان باشيمو چنانچه شرط خود را زير پا گذاشتيم بلند شويم وباز به راه خود ادامه دهيم و تصميم بگيريم در ادامه روز بيشتر مراقب باشيم.

ج)جساب و كتاب: در پايان هر روز با مرور شرط هاي صبحگاهي و مراقبت هايي كه درطول روز داشتيم عملكرد خود را بررسي كرده و نقاط قوت و ايرادات خود را تحليل مي كنيم.
درست مثل يك تيم فوتبال كه پس از انجام هر بازي-با ديدن فيلم ان بازي-عملكرد خود را بررسي و تحليل مي كنند.ما نيز در پايان روز بايد انچه را در طول روز گذشته – بازبيني كنيم.اگر در پايبندي به شرط موفق بوده ايم. خداي خود را شكر كنيم و چنانچه در تله افتاديم و شرط را زير پا گذاشتيم.مراقب باشيم تا روز بعد در ان تله كه موجب شكستن شرط شده است.نيفتيم.

[jahanagahi]

راز موفقیت این جمبه کوتاه است :
از امروز شروع میکنم.

[اقاي ايـــده]

جلسه سوم/

توانايي هاي مغز و ضمير خوداگاه و ناخوداگاه

در اين جلسه مي خواهيم كمي پيرامون مغز و ذهنمان صحبت كنيم.
مغز انسان قابليت هاي خارق العاده اي دارد. به طور كه از ان به **پيچيده ترين رايانه جهان ** ياد مي كنند.
جالب است بدانيد كه كار يك ثانيه ي مغز انسان برابر است با صدسال كار يك سوپر كامپيوتر كه مي تواند 4 ميليون محاسبه در ثانيه انجام دهد.
با اين تعاريف نابغه كسي است كه تنها از 15 درصد ظرفيت مغز خود استفاده مي كند.چنانچه ما تنها از نيمي از ظرفيت مغز خود استفاده ميكنيم.
مي توانيم در چندين رشته دانشگاهي دكترا بگيريم و به چند زبان زنده ي دنيا مسلط شويم
مي توان گفت دليل اصلي عدم بهره گيري درست از ظرفيت مغزي.انسانهايي دور و برما هستند.كساني كه با سخن گفتن از ناتواني ها و كمبودها.خلاقيت و اميد را از ما مي گيرند.
در اين جلسه تلاش ميكنيم ضمن اشنايي با مغز راه هاي بهتر استفاده كردن از اين ذخيره ي فوق العاده و عظيم خداداي را بياموزيم.
مغز انسان به دو صورت تقسيم بندي مي شود:
1) تقسيم به نيم كره ي چپ و راست : با توجه به عدم ارتباط بحث با اين موضوع.تنها به گفتن اين جمله بسنده مي كنيم كه نيم كره ي چپ كارها تحليلي و قياسي حرف زدن را بر عهده دارد. و نيم كره ي راست با تجسم فضايي.قوه تحليل و هنر ارتباط دارد.
2) تقسيم به نيم كره ي بالا و پايين :فرامين فاليت هاي ارادي در نيمه بالاي مغز و در ضمير خود اگاه و فرامين امور غير ارادي در زمينه پايين مغز و در ضمير ناخوداگاه صورت مي پذيرد.
كارهاي ارادي مثل زماني كه خودمان را باد مي زنيم.رانندگي مي كنيم.اشپزي مي كنيم.راه ميرويم و تصميم مي گيريم.اين اعمال مربوط به بخش خود اگاه ذهن است و شامل نيمه بالاي مغز است.
كارهاي غيرارادي مثل ضربان قلب-هضم غذا- عمل جريان خون.اين قبيل اعمال به نيمه پايين مغز است و نمي توان در ان دخل و تصرف كرد و اين همان ناخوداگاه ذهن است.
اما به راستي چه تفاوتي بين خوداگاه و ناخودگاه ذهن است؟؟؟
در قران با توجه به ايه31 سوره بقره و ايه 53 سوره اسرا در ميابيم ضمير ناخوداگاه انسان همه كلمات را به دقت خارق العاده اي شناخته و به محض شنيدن يك واژه معني دار-چه مثبت و چه منفي – ان را مورد تجزيه و تحليل قرار داد و با تكرار مكرر. ان را بزرگ مي كند و ما تازه به اين موضوع و حقيقت رسيده ايم كه دين چه گفته؟؟ و منظور از ايات الهي چيست؟؟ واينكه چرا در اسلام تاكيد بر تكرار اذكار گشته؟؟ براي مثال چرا در روز دوشنبه 100 بار ياقاضي الحاجات مي گوييم؟؟
تمام اين رموز در ايات قران كريم و بيانات رسول اكرم و امامان و دين اسلام موجود است.درحالي كه دانشمندان در دانشگاه هاروارد و استنفورد.تازه به اين نتيجه رسيده اند كه رمز موفقيت در تكرار است.امروزه دانشمندان معتقدند كه نبوغ اكتسابي است و 95 درصد از انسانها مي توانند در يك زمينه خاص نابغه شده و به نبوغ برسند و كليد دستيابي به ان فقط و فقط در سايه تكرار است.
جا دارد براي تكميل بحث مربوط به مغز چهار قانون كليدي مغز را نيز بيان كنيم.
قانون1- هر عملي كه بصورت عادت و تكرار درايد كنترل عصبي ان عمل از بالاي مغز يعني ضمير خوداگاه به پايين يعني ضمير ناخوداگاه مي رود. به عبارت ديگر با تكرار از يك عمل ارادي.ان عمل تبديل به يك عمل غير ارادي ميشود مثل تايپ كردن...
قانون 2- هر پيامي كه به مغز خطور مي كند يا گفته ميشود در ضمير ناخوداگاه تاثير مي گذارد و چنانچه تكرار شود.اثر ان چندين برابر خواهد بود.روزانه 5 هزار انديشه از مغز ما عبور ميكند و متاسفانه اكثر اين انديشه ها منفي هستند.
بنابراين بايد بسيار مراقب واژه هايي كه بكار ميبريم.موسيقي هايي كه گوش مي دهيم.حرفهاي اطرافيانمان و .. باشيم.چرا كه همه ي واژه ها از نظر ضمير ناخوداگاه بار معنايي مثبت يا منفي دارند.
مثلا وقتي مي گوييم : من بدبختم.ضمير ناخوداگاه اين ورودي را پذيرفته و تكرار مي كند.
قانون3-گاهي ضمير خوداگاه و ناخوداگاه در زمينه اي باهم در تعارض قرار مي گيرند مثل زماني كه مي خواهيد از پلي معلق عبور كنيد. ناخوداگاه به شما ميگويد نرو-دست و پا چلفتي و خوداگاه ميگويد.برو..ء
قانون4-هرگاه ضمير ناخودگاه و خوداگاه در انجام امري باهم به توافق برسند توانشان در هم ضرب ميشود و توانايي فرد در انجام يك رفتار چندين برابر ميشود.

[اقاي ايـــده]

"جلسه چهارم"

در جلسات گذشته پیرامون تحول و ذهن صحبت کردیم ، گفتیم ذهن ما قابلیت های فوق العاده ای دارد و هر چقدر بیشتر بتوانیم از قابلیتهای ذهنی مان استفاده کنیم ، نتیجه ی بهتری در زندگی خود خواهیم گرفت.
در این جلسه می خواهیم وارد تکنیک های ذهنی شویم و با بازیابی ذهنمان ، آن را برای رسیدن به موفقیت پرورش دهیم. نخستین تکنیکی که فرا خواهیم گرفت ، "تلقین به نفس و ورود به ضمیر ناخودآگاه با عبارات تاکیدی مثبت" است.

این تکنیک تاثیر شگرفی بر رویدادهای پیش روی ما در زندگی می گذارد ، در مورد تاثیر علمی عبارات تاکیدی مثبت در جلسات آینده صحبت خواهیم کرد.


تلقین به نفس در واقع یعنی تکرار کردن عبارات تاکیدی مثبت برای به ظهور رسیدن خواسته ها.


جالب است بدانید ، هر چیزی – چه مثبت و چه منفی – به خود و ذهنمان تلقین کنیم ، همان گونه برای ما اتفاق خواهد افتاد .


به برخی از عبارات منفی که ما متاسفانه به راحتی در زندگی روزمره از آنها استفاده می کنیم و از تاثیر آن غافلیم توجه کنید :
هيچ وقت تاكسي و اتوبوس گيرم نمياد.تا من ميام اتوبوس ميره!
هيچ وقت رياضي ياد نميگيرم.من استعداد شو ندارم!
امكان نداره تو ازمون بانكها كسي بدون پارتي قبول بشه!
كلا ادم بدشناسي هستم.ما كلا اينجور به دنيا اومديم
اب ميخورم چاق ميشم.فايده اي نداره كه!
مملكته داري!!هيج جاي پيشرفتي نيست.تو افريقا بوديم بهتر بود.ما كلا مملكت بدبختي هستيم.

اگر بخواهیم لیستی از تلقین های منفی که روزانه به ضمیر ناخودآگاه خود وارد می کنیم را تهیه کنیم ، خود نیز ازوجود این همه عبارت و جمله ی منفی در زندگی روزمره ی خود تعجب خواهیم کرد ، و اینجاست که متوجه می شویم چرا هیچ پیشرفت عمده ای در زندگی نمی کنیم و همان آدمی هستیم که قبلا بودیم !


برای تحول و پیشرفت در زندگی باید ابتدا ذهن خود را از جملات منفی خالی کرده و سپس با عبارات مثبت و سازنده ، جایگزین نماییم.



عبارات تاکیدی مثبت ، جملاتی ساده ، روان و برانگیزاننده با ادبیات شخصی خود ما هستند که می توانند سرعت رسیدن ما به اهدافمان را چند برابر کنند.

8 شرط مهم و اساسی برای عبارات تاکیدی مثبت :



1- جملات مثبت باید در حال دستیابی باشند.

در برخی کلاس های موفقیت گفته می شود اگر می خواهید به چیزی برسید ، آنرا در حال ببینید ، مثلا چنانچه در پی خوشبختی هستید بگویید " من خوشبختم " ، در حالی که این غلط است.
در جلسه گذشته گفتیم که در برخی موارد ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه ما در مقابل هم قرار می گیرند ، وقتی می گوییم خوشبختم در حالی که اوضاع چندان مناسب نیست ، ضمیر خودآگاه که داده های منطقی را می پذیرد ، خوشبختی فعلی را نپذیرفته و رد می کند در حالی که ضمیرناخوداگاه آنرا قبول می کند.


از طرفی در جلسه ی گذشته گفتیم ، وقتی ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه در مورد کاری همسو بشوند ، توان آنها در هم ضرب می شود ، پس چه بهتر که کاری کنیم که آنها را با هم همسو کنیم ، اما چگونه ؟
خب ، من میخواهم خوشبخت بشوم ، همچنین میخواهم ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه را هم با یکدیگر همسو کنم تا نتیجه بهتری بگیرم ، پس بهتر است بگویم :


"من روز به روز به خوشبختی نزدیک تر می شوم . "


مثال دیگر : من روز به روز به قبولی در کنکور نزدیک تر می شوم.

2- عبارت های تاکیدی را باید باور کنیم.

بعضی ها علی رغم بکار بردن عبارات تاکیدی مثبت به نتیجه نمی رسند ، دلیل آن دو چیز می تواند باشد.


الف) برنامه ریزی و تلاش جسمی را شروع نکرده اند ، که در جلسات آتی به تفصیل در مورد برنامه ریزی و هدف صحبت خواهیم کرد.

ب) عبارات تاکیدی را باور ندارند. یعنی در ذهنشان می گویند :
من كه ميدونم اين اخرش نتيجه نميده!!
حالا هي بگيم خوشبخت ميشيم خوشبخت ميشيم.چه فايده من همون ادم بدبخت هستم.
بابا ما از اين شانس ها نداريم.اينا همه برا دلخوشيه
اوه اوه حالا خوشبخت شدي!!!ادم شدي برا ما(با تمسخر)

قت کنید که لزوما این ما نیستیم که عبارات را باور نداریم ، این طعنه ها و تمسخر ها می تواند از جانب اطرافیان هم باشد ، یا باید آنقدر قوی باشیم که بتوانیم بر انرژی های منفی دیگران غلبه کنیم و یا اینکه اصلا اطرافیان را در جریان حرکت خود در مسیر تحول قرار ندهیم.

امام علی – علیه السلام – می فرمایند :" با یقین به همه چیز می توان رسید."

باید هر طور شده نسبت به راهی که انتخاب کرده ایم باور پیدا کنیم ، باید یقین داشته باشیم می شود و می توانیم ، وقتی این باور در کنار تلاش جسمی و عبارات تاکیدی مثبت قرار گیرد ، اتفاقات خوبی در زندگی ما خواهد افتاد.



3- عبارات تاکیدی مثبت حتی الامکان باید کوتاه و ساده باشند.

خیلی نباید جمله ها را طولانی کرد ، باید بتوانیم به راحتی آنها را تکرار کنیم. لازم است چندان در بند جزئیات نباشیم.


4- عبارات باید "برای ما" برانگیزاننده و محرک بوده بطوری که با بکار بردن و تکرار آنها احساس خوبی به ما دست بدهد.


به طور مثال برای ازدواج ممکن است هر کس عبارت خاص خود را داشته باشد ، به طور مثال :
شوهر تپله داره از راه مياد!
بانوي روياهاي من در راه.
من روز به روز دارم به همسر گلم نزديكتر ميشم.
داره مياد پيشت جاده چه همواره!
به لطف خدا من روز به روز به خوشبختي دركنار همسر مهربونم نزديك تر ميشم.


5- بهتر است در مواقع مناسب عبارات تاکیدی مثبت گفته شود ، مثلا وقتی ذهنمان از دغدغه ها آرام است و آرامش داریم بهترین حالت برای تکرار عبارات تاکیدی است ، سعی کنید در مواقع استرس و اضطراب عبارات تاکیدی را بکار نبرید.


6- حتی الامکان سعی کنید عبارات تاکیدی را با صدای بلند تکرار کنید به طوری که خودتان صدا را بشنوید ، البته همانطور که گفتیم ، چنانچه افراد منفی دور و بر شما هستند که با شنیدن عبارات شما را مسخره کرده و نسبت به ادامه ی کار سرد می کنند ، سعی کنید آرام عبارات را تکرار کنید.

7- تا حصول نتیجه عبارات تاکیدی را تغییر ندهید ، تکرار یک عبارت ثابت در یک موضوع ، برای ضمیر ناخودآگاه بهتر است. مثلا چنانچه عبارات تاکیدی برای قبولی در دانشگاه است ، سعی کنید تا رسیدن به دانشگاه عبارت تاکیدی قبولی دانشگاه را به همان صورتی اولیه تکرار کنید .


8- بهتر است جملات تاکیدی خود را به این صورت آغاز کنید :

"به لطف خدا ... "
"با کمک خدا ..."
"به لطف الهی ..."
و ...

[اقاي ايـــده]

جلسه پنجم

خداحافظي با برخي جملات مشهور و منفي!

در اين جلسه از تاثير جملات مثبت ر زندگي سخن مي گوييم.
ابوعلي سينا – نابغع اي با جملات مثبت
كسي بين ما نيست كه ابوعلي سينا – دانشمند برجسته ايراني – را نشناسد و به خدمات فراوان وي به علم و بشريت اذعان نداشته باشد.
وقتي از ابن سينا پيرامون دليل موفقيتش مي پرسند مي گويد:
**4 ساله بودم كه استادم مرا نابغه خطاب مي كرد . او به من گفت هر روز اين جمله را چندين بار تكرار كنم** حافظه ي من هر روز بيشتر و بهتر ميشود* به توصيه استادم عمل كردم و هر روز چندين بار اين جمله را تكرار مي كردم چنانچه باورم ميشد.
كار به جايي رسيد كه گذشته ي دور خود را به ياد اوردم.زماني را به ياد اوردم كه در قنداق بودم و دنيا را سوراخ سوراخ ميديم.روزي از مادرم در مورد اين موضوع سوال كردم.مادرم در كمال شگفتي گفت:اري – زماني كه در قنداق بودي من در حياط خانه كار مي كردم و براي اينكه خطري از جانب حيوانات خانگي و حشرات متوجه تو نشود.ابكش بزرگي را بالاي سر تو مي گذاردم**
مثال ديگر اديسون است.جالب است بدانيد اديسون1093 اختراع اساسي و مهم دارد.وي در مورد زندگي اش مي گويد.
**16 ساله بودم كه به جرم كودن بودن از مدرسه اخراجم كردن- روز يا شبي رو به ياد نميارم كه از پدرم كتك نخورده باشم.
موفقيت من دو دليل داشت.يكي پشتكار فراواني كه داشتم و ديگري مادرم كه علي رغم بداخلاقي هاي پدرم به شدت مرا دوست داشت و هميشه باشوق تمام مرا**نابغه** خطاب ميكرد.به طوري كه باورم شد نابغه هستم و به اين جايي كه هستم رسيدم**
يكي از مشكلات عمده ما ** منفي ** هايي است كه در زندگي ما جاري است و توسط خود يا اطرافيانمان مدام تكرار مي شود.به طوري كه به يك باور عميق در ما تبديل مي شود.

گوته مي گويد:** بزرگترين شيطان گمان بدي است كه نسبت به خودت داري **

بهتر است از همين امروز كه ميخواهيم در جاده موفقيت و تحول گام برداريم واژه هاي **نمي شود**- ** نمي توانم**- و نمي گذارند** را از ادبيات كلاممان حذف كنيم.
كلمات نقش اساسي در جهت دهي به ضمير ناخوداگاه ما ايفا مي كنند.به اين دو نكته ي بسيار مهم توجه كنيد.

1-در جملات تاكيدي مثبت خود كلمات منفي بكار نبريد.

بعضي از جملات شايد به خودي خود منفي نباشند.اما كلمات منفي در انها بكار رفته است.بايد توجه كنيم در عبارات تاكيدي مثبت حتي كلمه ي منفي نيز نبايد بكار ببريم.چرا كه ضمير ناخوداگاه به تك تك واژه ها توجه ميكند.
به جدول زير نگاه كنيد.
عبارات تاكيدي منفي---------عبارات صحيح جايگزين
من ديگه عصباني نميشم------من رابطه اي عالي با ديرگان دارم
من چاق نميشم------من روز به روز به وزن ايده ال نزديك تر ميشم
من ديگه اون شاگرد تنبل نيستم----من به لطف خدا روز به روز در درسام موفقتر ميشم.
2 این جملات مشهور ولی به شدت منفی را از مکالمات روزمره ی خود حذف کنید:
عبارت غلط----------عبارت صحيح جايگزين
خدا بد نده!--------خدا به شما سلامتي بده
فراموش نكني ها!!---------ياد باشه
ببحشيد كه مزاحمتون شديم------ممنون كه وقتتون رو در اختيارم گذاشتيد
خسته نباشيد-----خدا قوت
دست شما درد نكنه!-----خدا خيرتون بده/ممنون از لطفتون
فراموش نکنیم مثبت اندیشی با ساده اندیشی تفاوتی اساسی و مهم دارد. ما در مثبت اندیشی واقعیت ها را می بینیم چرا که معتقدیم:

"منفی ها و مشکلات در زندگی ما وجود دارند ، اما ما به لطف خدا اثر آنها را در زندگی خود خنثی کرده و بر آنها غلبه می کنیم"

ما با بی توجهی به منفی ها ، سعی می کنیم اثر آنها را در زندگی خود خنثی کنیم.

در اینجا یک نکته ی اساسی و بسیار مهم را نباید فراموش کرد ، همانطور که در جلسه ی نخست گفتیم ، بنابر یک قانون طبیعی تا شروع به انجام کاری می کنیم ، در مقابل آن مقاومت می شود.

بنابراین طبیعی است که تا شروع به تفکر مثبت و مثبت اندیشی در زندگی می کنیم و سعی می کنیم منفی ها در ما اثری نداشته باشد ، شیطان زمزمه های منفی را در ذهن ما تقویت کرده و منفی ها را بزرگ جلوه می دهد و با جملاتی از جنس جمله ی زیر سعی می کند ما را از تحول و مثبت اندیشی بازدارد.

چرا خودتو گول میزنی ؟
مگه میشه مشکلات رو ندید گرفت ؟
اینا همش حرفه ، مثبت اندیشی چیه دیگه ؟
و ...


هر وقت چنین جملاتی در ذهن ما وسوسه شد ، نباید شک کرد این همان وسوسه ی شیطان است که نمی خواهد بگذارد تحول در ما اتفاق افتاده و دید ما نسبت به زندگی مثبت شود.
فراموش نکنیم باید در ابتدای راه تحول آماده ی مقابله با منفی ها و مقاومتها بود.

[اقاي ايـــده]

جلسه ششم

اشکال مختلف عبارات تاکیدی مثبت

همانطور که در جلسات گذشته گفتیم ، یکی از نکات مهم در عبارات تاکیدی این است که جملات باید به زبان خود ما بیان شوند ، جملات را باید طوری انتخاب و تنظیم کنیم که به ما انگیزه بدهد. مثالی که در جلسه چهارم در خصوص ازدواج زدیم را به خاطر بیاورید.

4 شکل مهم عبارات تاکیدی مثبت :

1- شفاهی و فردی :
در این روش جمله ای را با سلیقه ی خود و با رعایت شرایطی که در جلسات گذشته گفتیم ، تنظیم کرده و آن را خودمان برای خودمان به صورت شفاهی تکرار می کنیم تا وارد ضمیر ناخودآگاه ما شود.

2- شفاهی و غیر فردی :
در این روش از فرد دیگری هم کمک می گیریم ، این فرد می تواند خواهر یا برادر ، پدر یا مادر ، همسر و یا دوست باشد. بدین صورت که ما جملات تاکیدی مثبت را تکرار کرده و فرد مقابل ، تایید می کند.

3- آواز و شعر :
شعر و آواز و جملات ریتم دار ، در برانگیخته شدن انگیزه های برخی افراد نقش بسیار مهمی ایفا می کنند ، آواز و شعر به بعضی واقعا انگیزه می دهد ، اگر از این دست افراد هستید ، جملات تاکیدی خود را به صورت ریتمیک و با زبان ساده تکرار کنید.

4- کتبی :
می توانیم عبارات مثبت را روی کاغذ آورده و آن را در جایی که زیاد میبینیم – مثلا در اتاق – نصب کنیم ، البته باید توجه کرد چنانچه در اطراف ما افراد منفی حضور دارند که با دیدن جملات به تمسخر و دلسرد کردن شما می پردازند ، بهتر است از نوشتن و در جای عمومی قرار دادن ان خودداری کنید.

یکی از نکاتی که باید در هنگام تکرار جملات تاکیدی مثبت بدان توجه کرد ، "انتظار" است.
قانونی وجود دارد که می گوید :
" انتظار بیشتر از خود و دیگران داشتن ، به شدت بر بهبود عملکرد تاثیر دارد."
ما باید انتظارمان از خود و دیگران را بالا ببریم ، البته فراموش نکنیم که انتظار با توقع کاملا متفاوت است.
اجازه بدهید مثالی واقعی بزنیم :
"دوستی برایم تعریف می کرد : ما در یک آپارتمان زندگی می کنیم ، صاحب آپارتمان ، پیرزنی بسیار بداخلاق است که در طبقه ی اول می نشیند و روزی نیست که به ساکنان و مستاجرانش روی تند نشان ندهد و کلا هیچ کس از نیش و کنایه هایش در امان نیست.

یک روز من تصمیم گرفتم در مورد برخورد این پیرزن با خودم عبارات تاکیدی بکار ببرم و همزمان قانون انتظار را نیز در این مورد رعایت کنم ، بدین ترتیب ، ابتدا از صبح مدام با خودم تکرار می کردم به لطف خدا امروز خانم صاحبخانه با من به خوبی رفتار می کند ، همزمان ، انتظار خود را نیز بالا بردم ، یعنی انتظار داشتم با من خوب برخورد کند ، به طوری که واقعا به یقین رسیدم که امروز پیرزن همسایه بر خلاف همیشه که به نحوی گیر میداد ، با من بسیار خوب برخورد خواهد کرد.

نتیجه شگفت انگیز بود !

وقتی وارد آپارتمان شدم پیرزن صاحبخانه لبخندی به من زد و گفت : چطوری پسرم ؟ خسته نباشی !"

باز هم تاکید می کنیم که انتظار با توقع متفاوت است.

اگر ما همزمان با عبارات تاکیدی مثبت ، انتظار را نیز از خودمان بالا ببریم ، گام مهمی برای رسیدن به خواسته هایمان برداشته ایم.