ماگستان، خرید ماگ، خرید فلاسک و خرید هدیه در همین نزدیکی!
کافه گپ میلیاردرها زمان کنونی: 05-21-2024, 02:15 PM |
|||||||
|
کافه گپ میلیاردرها
|
02-18-2013, 01:19 PM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 02-18-2013 01:24 PM، توسط MARYAR.)
ارسال: #991
|
|||
|
|||
RE: کافه گپ میلیاردرها
همچین آدمایی داریم که در روز انقدر اعتبار به این و اون می دن که افراد محق شدن و شرطی برای اعتبارهاشون
من ازدرون تو حرف میزنم
اگربخواهی تابستان هم برف می آید اگربخواهی دست دراز میکنی ابری در آسمان میگیری اگربخواهی به درخت خشکیده ای خیره میشوی و انجیر بر شاخه اش میروید اگرتو بخواهی غیرممکن ها ممکن میشود پس بخواه دوره توانگری و جذب |
|||
02-18-2013, 03:10 PM
ارسال: #992
|
|||
|
|||
RE: کافه گپ میلیاردرها
(02-18-2013 02:29 PM)m_sh نوشته شده توسط: امروز فهمیدم که برای برخی تبریک گفتنها خصوصی کمه باید علنی هم ابراز خوشحالی کرد تا همه در شادی یک دوست سهیم شوند................ تبریک..... ... تمام سپاسم از آن کسی است ... که به من نیازی نداشت ... اما فراموشم نکرد ... |
|||
02-18-2013, 03:24 PM
ارسال: #993
|
|||
|
|||
RE: کافه گپ میلیاردرها
عمر شما روی این کره خاکی کوتاه است، پس بگذار که رویاهایت بزرگتر از ترس ها و اقدامت پر سروصداتر از کلامت باشد............
... تمام سپاسم از آن کسی است ... که به من نیازی نداشت ... اما فراموشم نکرد ... |
|||
|
02-18-2013, 08:16 PM
ارسال: #994
|
|||
|
|||
RE: کافه گپ میلیاردرها
(02-17-2013 11:42 PM)sir-mahyar نوشته شده توسط:(02-17-2013 11:33 PM)صدفی نوشته شده توسط: آقا مهیار با من خصومت شخصی پیدا کردی؟؟ ممنونم
کلام تو عصای معجزه گر توست سرشار از سحر و اقتدار هرچه به زبان جاری کنی متجلی میشه خواه مثبت خواه منفی
|
|||
02-18-2013, 09:48 PM
ارسال: #995
|
|||
|
|||
RE: کافه گپ میلیاردرها
همسفرای مشهد دیدی چقدر قیمت بلیطها رفته بالااااااااااااااااا
قطار سیمرغ که ما 31 گرفتیم شده 40هزار تومانننننننننن من ازدرون تو حرف میزنم
اگربخواهی تابستان هم برف می آید اگربخواهی دست دراز میکنی ابری در آسمان میگیری اگربخواهی به درخت خشکیده ای خیره میشوی و انجیر بر شاخه اش میروید اگرتو بخواهی غیرممکن ها ممکن میشود پس بخواه دوره توانگری و جذب |
|||
02-18-2013, 09:53 PM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 02-18-2013 09:58 PM، توسط صدفی.)
ارسال: #996
|
|||
|
|||
RE: کافه گپ میلیاردرها
یک پسر تگزاسی برای پیدا کردن کار از خانه به راه افتاده و به یکی از این فروشگاهای بزرگ که همه چیز میفروشند (Everything under a roof) در ایالت کالیفرنیا میرود.
مدیر فروشگاه به او میگوید: یک روز فرصت داری تا به طور آزمایشی کار کرده و در پایان روز با توجه به نتیجه کار در مورد استخدام تو تصمیم میگیریم. ... در پایان اولین روز کاری مدیر به سراغ پسر رفت و از او پرسید که چند مشتری داشته است؟ ... پسر پاسخ داد که یک مشتری. مدیر با تعجب گفت: تنها یک مشتری ...؟!!! بی تجربه ترین متقاضیان در اینجا حدقل 10 تا 20 فروش در روز دارند. حالا مبلغ فروشت چقدر بوده است؟ پسر گفت: 134,999.50 دلار.... مدیر تقریبا فریاد کشید: 134,999.50 دلار .....؟!!!! مگه چی فروختی؟ پسر گفت: اول یک قلاب ماهیگیری کوچک فروختم، بعد یک قلاب ماهیگیری بزرگ، بعد یک چوب ماهیگیری گرافیت به همراه یک چرخ ماهیگیری 4 بلبرینگه. یعد پرسیدم کجا میرید ماهیگیری؟ گفت: خلیج پشتی. من هم گفتم پس به قایق هم احتیاج دارید و یک قایق توربوی دو موتوره به او فروختم. بعد پرسیدم ماشینتان چیست و آیا میتواند این قایق را بکشد؟ که گفت هوندا سیویک. پس منهم یک بلیزری 4WD به او پیشنهاد دادم که او هم خرید. مدیر با تعجب پرسید: او آمده بود که یک قلاب ماهیگیری بخرد و تو به او قایق و بلیزر فروختی؟ پسر به آرامی گفت: نه ، او آمده بود یک بسته قرص سردرد بخرد که من گفتم: بیا برای آخر هفته ات یک برنامه ماهیگیری ترتیب بدهیم،شاید سردردت بهتر شد...!!!
کلام تو عصای معجزه گر توست سرشار از سحر و اقتدار هرچه به زبان جاری کنی متجلی میشه خواه مثبت خواه منفی
|
|||
02-18-2013, 09:57 PM
ارسال: #997
|
|||
|
|||
RE: کافه گپ میلیاردرها
(02-18-2013 09:53 PM)صدفی نوشته شده توسط: راستی مریم جوننه با اتوبوس وی آی پی میریم آقا محمد گفت 5 ساعت راهه با قطار خیلی سخته، اتوبوس راحت تریم. چون تعدادی که از تهران میان زیاد نیست من ازدرون تو حرف میزنم
اگربخواهی تابستان هم برف می آید اگربخواهی دست دراز میکنی ابری در آسمان میگیری اگربخواهی به درخت خشکیده ای خیره میشوی و انجیر بر شاخه اش میروید اگرتو بخواهی غیرممکن ها ممکن میشود پس بخواه دوره توانگری و جذب |
|||
|
02-18-2013, 10:06 PM
ارسال: #998
|
|||
|
|||
RE: کافه گپ میلیاردرها
(02-18-2013 09:53 PM)صدفی نوشته شده توسط: یک پسر تگزاسی برای پیدا کردن کار از خانه به راه افتاده و به یکی از این فروشگاهای بزرگ که همه چیز میفروشند (Everything under a roof) در ایالت کالیفرنیا میرود. خانم صدفی عزیز ممنون. من بارها و بارها این مطلب را خوانده ام و اگر هزار بر دیگر هم بخوانم برایم تازگی دارد. این 2 جمله آخر را دوباره مطالعه فرمائید.دنیائی از کتاب است: مدیر با تعجب پرسید: او آمده بود که یک قلاب ماهیگیری بخرد و تو به او قایق و بلیزر فروختی؟ پسر به آرامی گفت: نه ، او آمده بود یک بسته قرص سردرد بخرد که من گفتم: بیا برای آخر هفته ات یک برنامه ماهیگیری ترتیب بدهیم،شاید سردردت بهتر شد...!!! خدایا با همه بزرگیت در قلب کوچک من جای داری اینستاگرام من : hoshangghorbanian |
|||
02-18-2013, 10:14 PM
ارسال: #999
|
|||
|
|||
RE: کافه گپ میلیاردرها
(02-18-2013 10:06 PM)jahanagahi نوشته شده توسط:(02-18-2013 09:53 PM)صدفی نوشته شده توسط: یک پسر تگزاسی برای پیدا کردن کار از خانه به راه افتاده و به یکی از این فروشگاهای بزرگ که همه چیز میفروشند (Everything under a roof) در ایالت کالیفرنیا میرود. استادم آره فوق العاده است
کلام تو عصای معجزه گر توست سرشار از سحر و اقتدار هرچه به زبان جاری کنی متجلی میشه خواه مثبت خواه منفی
|
|||
02-18-2013, 10:44 PM
ارسال: #1000
|
|||
|
|||
RE: کافه گپ میلیاردرها
کوه بلندی بود که لانه عقابی با چهار تخم، بر بلندای آن قرار داشت. یک روز زلزله ای کوه را به لرزه در آورد و باعث شد که یکی از تخم ها از دامنه کوه به پایین بلغزد. بر حسب اتفاق آن تخم به مزرعه ای رسید که پر از مرغ و خروس بود.
مرغ و خروس ها می دانستند که باید از این تخم مراقبت کنند و بالاخره هم مرغ پیری داوطلب شد تا روی آن بنشیند و آن را گرم نگهدارد تا جوجه به دنیا بیاید. یک روز تخم شکست و جوجه عقاب از... آن بیرون آمد . جوجه عقاب مانند سایر جوجه ها پرورش یافت و طولی نکشید که جوجه عقاب باور کرد که چیزی جز یک جوجه خروس نیست. او زندگی و خانواده اش را دوست داشت اما چیزی از درون او فریاد می زد که تو بیش از این هستی. تا این که یک روز که داشت در مزرعه بازی می کرد متوجه چند عقاب شد که در آسمان اوج می گرفتند و پرواز می کردند. عقاب آهی کشید و گفت ای کاش من هم می توانستم مانند آنها پرواز کنم. مرغ و خروس ها شروع کردند به خندیدن و گفتند تو خروسی و یک خروس هرگز نمی تواند بپرد اما عقاب همچنان به خانواده واقعی اش که در آسمان پرواز می کردند خیره شده بود و در آرزوی پرواز به سر می برد. اما هر موقع که عقاب از رویایش سخن می گفت به او می گفتند که رویای تو به حقیقت نمی پیوندد و عقاب هم کم کم باور کرد. بعد از مدتی او دیگر به پرواز فکر نکرد و مانند یک خروس به زندگی ادامه داد و بعد از سالها زندگی خروسی، از دنیا رفت. توهمانی که می اندیشی، هرگاه به این اندیشیدی که تو یک عقابی به دنبال رویا هایت برو و به یاوه های مرغ و خروسهای اطرافت فکر نکن..ادامه ...
کلام تو عصای معجزه گر توست سرشار از سحر و اقتدار هرچه به زبان جاری کنی متجلی میشه خواه مثبت خواه منفی
|
|||
|
موضوع های مرتبط با این موضوع... | |||||
موضوع: | نویسنده | پاسخ: | بازدید: | آخرین ارسال | |
ضرب المثلهای میلیاردرها | مهدی ر | 9 | 2,009 |
06-09-2015 11:49 AM آخرین ارسال: رها آزاد |
|
گالری اتومبیل میلیاردرها | Delta.H | 111 | 19,886 |
11-30-2014 06:19 PM آخرین ارسال: omid.movafaghiat |
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 11 مهمان