ماگستان، خرید ماگ، خرید فلاسک و خرید هدیه در همین نزدیکی!
در گذر تاریخ و فرهنگ ملی زمان کنونی: 07-05-2024, 09:03 PM |
|||||||
|
در گذر تاریخ و فرهنگ ملی
|
06-06-2012, 12:57 PM
ارسال: #41
|
|||
|
|||
RE: در گذر تاریخ و فرهنگ ملی
"...
بانو کاش می گفتید به درستی دنبال چه چیزی هستید, اما با این حال با توجه به نوشته شما کوشیدم تا مطلبی درخور را به شما تقدیم کنم. به هر روی با توجه به طولانی بودن گفتار از آوردن تمام نوشته در اینجا خودداری کردم و نوشته اصلی را در وبلاگ خودم نگاشتم. امید است که مورد توجه قرار گیرد." درود بر شما استاد محترم آقای علیرضا سپاسگذارم کاملا خوب توضیح داده شده بود واینکه من به وبلاگتون هم سر زدم و بطور کامل مطالعه کردم مطالب خوب وبلاگتون رو هم مرور کردم امیدوارم بتونیم از علم شما استفاده کنیم باز هم سپاس اینکه جهان به کجا می رود نباید زیاد برایتان اهمیت داشته باشد بلکه آنچه مهم است این است که شما چه می خواهید و کجا می روید. |
|||
06-06-2012, 04:10 PM
ارسال: #42
|
|||
|
|||
RE: در گذر تاریخ و فرهنگ ملی
واژههای پارسی در زبان عربی
------------------------------- با آنکه شمار واژگان عربی در زبان پارسی فراوان است ، واژه های بسیاری نیز از زبان پارسی به زبان عربی راه یافته است. در سده فرجامین دانسته شده که شمار انبوهی از واژگان زبان عربی از زبان های رَوامند در میانرودان باستان و زبان های ایرانی و همچون پارسی برگرفته شده و سپس برابر با زبان عربی دچار دگرشدگی های آوایی شده و از آن واژگان دیگره برگرفته شده است. بهر دانشمندان ایرانی ( چون بزرگترین و پرشمارترین نویسندگان نوشتار عربی ) در راهیابی واژگان ایرانی به این زبان و هتا ساخت دستور زبان برای آن بسیار چشمگیر بوده است. بازشناسی واژگان اندرشده به قرآن و زبان عربی ، همواره کار ساده ای نیست و نیاز به آشنایی با زبان های دیگر رَوامند در سرزمین، و نیز بنیادها و دستور های زبان شناسی و ریشه شناسی واژگان دارد. از همین روی است که برخی نویسندگان سره گرا بی ژرف نگری و آگاهی بایسته ، بسیاری از واژگان که در نگاه نخست عربی می نمایند را تنها از روی دیسه بیرونی آن و واج های آن، عربی می پندارند و این یادمان های گرانمایه و فراموش شده زبان پارسی و دیگر زبان های ایرانی را به سادگی به کنار می نهند. چنین واژگانی به ویژه در گستره دانش اخترشناسی بسیار فراوان هستند. یکی از کتاب های گرانسنگ درباره شناسایی واژگان پارسی در عربی ، کتاب «الالفاظ الفارسیه المعرب» ( بیروت، ۱۹۰۸ م ) نوشته «السید ادی شیر اثوری» ( ۱۸۶۷ - ۱۹۱۵ میلادی ) زبان شناس و کارشناس زبان و فرهنگ سریانی است. ادی شیر، اسقف کلیسای کاتولیک کلدانی و زاده شهر کرکوک بود. او در این کتاب همراه با شناساندن واژه های پارسی که به زبان عربی راه یافته اند، آورده است که زبان عربی آکنده از واژگان پارسی و زبان های دیگر است و این واژگان بگونه ای دگردیسی شده اند که بازشناسی ریشه آنها از دشوارترین پژوهش های ریشه شناسی است. این کتاب ارزنده اکنون پس از گذشت یک سده از پراکُنش نخستینه آن، به کوشش آقای سید حمید طبیبیان به پارسی برگردانده و پراکنش شده است و می تواند راه گشایی بنیادین در اندریافت و شناخت وام واژه های پارسی در زبان عربی باشد. دریافت کتاب واژه های پارسی عربی شده همچون کوه استوار بمان، ... همچون رعد بتاز، ... هراسی به خود راه مده، ... تا بوده همین بوده ...
|
|||
06-10-2012, 02:57 AM
ارسال: #43
|
|||
|
|||
RE: در گذر تاریخ و فرهنگ ملی
گذری به "سیلک", اولین تمدن شهر نشینی ایران مرکزی
------------------------------------------------ سیلک نام اولین تمدن شهر نشینی ایران مرکزی در کاشان است که در 3 کیلومتری جنوب غربی این شهر قرار دارد قدیمیترین خاستگاه تمدن بشری را سیلک کاشان عنوان میکنند، یعنی اولین جایی که شهر نشینی شکل گرفت، آنجا که آریاییها اولین تمدن شهر نشینی را ایجاد کردند. تمدن اقوام تپههای سیلک در 2500 سال پیش مغلوب تمدن آریایی شد که آثار آنها در طبقات مختلف حفاری از قبیل ظروف لولهدار بلند با نقش اسب و خورشید و اسلحه آهنی و شمشیر و نیزههای بلند کشف شده است.محوطه باستانی سیَلْک که در منطقه فین کاشان واقع شده قدمتی در حدود 7 هزار سال دارد. محوطه باستانی سیَلْک در ضلع جنوبغربی کاشان و در سمت راست جاده کاشان به فین قرار دارد و از دو تپه شمالی و جنوبی که در فاصله 600 متری یکدیگر قرار دارند و دو گورستان تشکیل شده است. یکی از گورستانها که گورستان الف نامیده میشود 3500 سال قدمت دارد و در 200 متری جنوب تپه جنوبی واقع شده است که امروزه روی آن بلواری احداث شده است. ![]() گورستان دیگر که گورستان ب نامیده میشود 3000 سال قدمت دارد و در زیر باغها و زمینهای کشاورزی ضلع غربی تپهها قرار دارد. تپه سیلک در حقیقت زیگورات یا محل عبادت اقوام باستانی بوده است که از گل رس و سفال ساخته شده است. این بنای تاریخی تا سال 1310 شناسایی نشده بود و در میان مردم کاشان به شهر نفرین شده معروف بود تا اینکه با کاوشهای باستانشناسان کشف شد. در خرابههای تپه باستانی سیلک چند اسکلت انسان و ظروف قدیمی پیدا شده که این اشیاء در موزههای لوور فرانسه، موزه ملی ایران و موزه باغ فین و موزهای در جنب این بنای باستانی قرار داده شده است. این تپه تاریخی در 24 شهریور 1310 با شماره 38 در فهرست آثار تاریخی و ملی ایران به ثبت رسید. قدمت قدیمیترین آثار به دست آمده از تپه شمالی به حدود 7500 سال قبل میرسد و آخرین آثار مکشوفه از تپه جنوبی مربوط به 5000 سال قبل است. این منطقه مسکونی در جوار بقایای دریای تتیس (دریای عظیمی که تمام فلات مرکزی ایران و افغانستان را در برگرفته بوده) قرار گرفته و شاید با خشک شدن آرام دریا و پدید آمدن خشکیهای حاصلخیز، انسانهایی را که احتمالا در ارتفاعات زندگی میکردهاند، به سمت خود کشانده است. این تپه در نگاه اول یک تپه خاکی است و جاذبهای برای دیدن، آن هم در گرمای شهر کاشان ندارد ولی با کمی توجه به قدمت و شناخت تاریخ، آنوقت این تپه دالانی برای ورود به دنیایی دیگر محسوب خواهد شد. مسکن انسان در این ناحیه نخست به صورت کوهها، یا خانههای محقری که از نی و شاخههای درخت ترکیب یافته بود، ساخته شد و بعدها روی نی و شاخههای درخت گل مالیدند و یا دیوارهای خانه را با چینه بالا بردند ولی خیلی زود برای بالا بردن دیوارها از خشت خام استفاده کردند. در ابتدا خشتها را بدون قالب میساختند، ولی بعداً برای ساختن آن قالب به کار بردند، توانستند خشتها را یک اندازه و منظم بسازند. ![]() در داخل خانهها دیوارها را با گل اخری رنگ میکنند. و مردگان را در زیر کف اتاقها که آجر فرش یا سنگ فرش نبود، دفن مینمودند. مردگان را در این قبرها به صورت «چمپاته» به خاک میسپردند و همراه آنها در گورشان اشیایی قرار میدادند و این اشیا در بعضی از گورها پر ارزش و زیاد بود و در بعضی دیگر کم و بیارزش. ذوق و سلیقه هنری این مردم از روی حکاکیهای آنها که نخستین بار روی استخوان انجام گردیدهاست و از روی نقوش سفالشان ظاهر میگردد. سیلک تنها مکان تاریخی در فلات ایران است که مدارک نوشته از دوران پیش از هخامنشی در آن پیدا شده ولی خطی که همزمان با آغاز تاریخ در ایلام به وجود آمدهبود، تحت نام پرتو ایلامی شناخته شده است. همچون کوه استوار بمان، ... همچون رعد بتاز، ... هراسی به خود راه مده، ... تا بوده همین بوده ...
|
|||
06-10-2012, 11:10 PM
ارسال: #44
|
|||
|
|||
RE: در گذر تاریخ و فرهنگ ملی
ممنون علیرضا جان
اتفاقا در سفر کاشان به این تپه سر زدیم و عکس های آن در تاپیک سفر به کاشان موجود است. بسیار علاقه داشتم که بیشتر در مورد آن بدانم که وقت پیگیری پیش نیامد. متشکر از یاد آوری و ارائه مطالب خوبتان. ![]() |
|||
![]() |
![]() |
|
06-11-2012, 02:44 AM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 06-11-2012 02:49 AM، توسط Alireza_Kh.)
ارسال: #45
|
|||
|
|||
RE: در گذر تاریخ و فرهنگ ملی
گذری به تاریخ ایرانشهر
------------------------ 20 خورداد 1126 خورشیدی, نادرشاه افشار, در خوابگاهش به دست چند تن از سردارانش در "فتح آباد قوچان" کشته شد. به این بهانه گذری داریم به زندگی این بزرگ مرد: نادر شاه افشار در سال ۱۶۸۸ در ایل افشار در کبهان ایران به دنیا آمد. اسم اصلی او نادرقلی بود و هنوز به ۱۸ سالگی نرسیده بود که همراه با مادرش در یکی از یورشهای ازبکهای خوارزم به اسارت آنها در آمد. بعد از مدت کوتاهی از اسارت گریخته و به خراسان برگشت و در خدمت حکمران ابیورد باباعلی بیگ بود. او گروه کوچکی را به دور خود جمع کرده بعد از کنترل چند ناحیه خراسان خود را نادرقلی بیگ نامید. فئودال بزرگ ملک محمود سیستانی (حاکم سیستان) تا حدی مانع قدرت گیری نادرقلی بیگ شد ولی نادر در سال ۱۷۲۶ به پشتیبانی شاه طهماسب صفوی و فتحعلی خان قاجار (پسر شاهقلی خان قاجار و پدربزرگ آقا محمدخان قاجار) توانست مالک محمود را شکست دهد و حاکمیت شاه ایران را در خراسان بر پا نماید. شاه طهماسب نادر قلی را والی خود درخراسان اعلام کرد و بعد از آن نادر اسم خود را به طهماسب قلی تغییر داد. سال بعد او مناسباتش با شاه طهماسب را قطع کرده و بعد از سرکوب چند ایل ترک و کرد به حکمرانی کامل خراسان می رسد. در زمانی که صفویان با هجوم افغانها از هم پاشیده بودند و کشور مورد تجاوز دشمنان داخلی و خارجی بود: عثمانیها ازغرب و روسها از شمال و اعراب از جنوب و افغانها در داخل و ترکمانان از شرق به تاخت و تاز و قتل و غارت مشغول بودند، نادر وضعیت حاکمیت ایران را بهسامان نمود. وی نیروهای روسیه را به آن سوی داغستان راند و عثمانی را گوشمالی داد و بر جای خود نشاند. فرارود (آسیای میانه) را آرام, و گردن کشان ایران خاوری (پختون ها, پشتون ها) را تنبیه کرد سپس دروازه های دهلی را گشود. او با افغانها وارد جنگ شده در ۱۷۲۹ رییس افغانها یعنی اشرف افغان را در نزدیکی دامغان و سپس در مورچه خورت اصفهان و برای بار سوم در زرقان فارس شکست داد و بعد در تعقیب وی، افغانستان را مورد تاخت و تاز قرار داده و قبایل این دیار را مطیع نمود. سپس با دشمنان خارجی وارد جنگ شد و روسها را از شمال ایران راند، اما در زمان جنگ با عثمانیها که غرب ایران را در اشغال داشتند متوجه شورشی در شرق ایران شد و جنگ را نیمه کاره رها کرده به آن سامان رفت. شاه صفوی به قصد اظهار وجود دنباله جنگ وی را با عثمانیان گرفت که به سختی منهزم شد. در سال ۱۷۳۱ به دنبال یک قرارداد بین شاه طهماسب و دولت عثمانی که قسمتی از آذربایجان را به آن دولت وا گزار میکرد نادر رهبران ایلها را که پشتیبان صفویه بودند در یک جا جمع نمود و با کمک آنها طهماسب را از سلطنت برکنار گردانیده پسر هشت ماهه او عباس را به جانشینی انتخاب کرد و خود را نایب السلطنه نامید. اما در واقع قدرت اصلی در دست نادر بود. نادر شاه در عرض دو سال کل آذربایجان و گرجستان را از عثمانیان پس گرفت. نادر شاه در اواخر عمر تغییر اخلاق داد و پسر خود رضاقلی میرزا را کور کرد. بعد، از کار خود پشیمان شده بعضی از اطرافیان خود را که در این کار آنها را مقصر میدانست کشت. سرانجام شورشها آغاز شد و نادر به سرکوب شورشیان پرداخت اما زمانی که برای رفع یکی از این شورشها رفته بود شبانه در چادر خود به قتل رسید. در عهد نادر دشمنان و متجاوزان به کشور توسط وی سرکوب شدند و کشور اندکی از قدرت گذشتهٔ خویش را در حفاظت از مرزها و اعمال قدرت یک حکومت مقتدر مرکزی بر تمام وطن، بازیافت. ترکمانان وازبکان به ماوراءالنهر عقبنشینی کردند. بناهایی که به دستور نادر در مشهد بنا شدهاند نظیر کلات نادری و کاخ خورشید از آثار مهم بازمانده از این دوران هستند. در عهد او به سپاه و تأمین نیرو بسیار توجه میشد. مردم ایران با وجود ظلم و ستم پادشاهان آخر صفوی به این سلسله امید داشتند. نادرشاه آرزو داشت ایران بار دیگر, قدرت نخست جهان کند. نادر نه تنها فرمانروایی ایران را بر سراسر خلیج پارس, مسلم ساخته بود, که سران مسقط و عمان را نیز به سوی خود کشید. او سرگرم ساخت ناو جنگی و در اندیشه ی گرفتن جزیره ی زنگبار در آفریقا بود تا آسیا را بر استعمار باختر (غرب) ببندد. نادر مردی خستگی ناپذیر - دلاور - میهن دوست - مبارز - ضد استعمار و بزرگ منش بود . آرامگاه وی در مشهد است و با همت رضا شاه بزرگ ساخته شد. ............................................ سخنانی از بزرگ شهریار ایران زمین نادر شاه افشار: خردمندان و دانشمندان ايران، آزادي اراضي كشور با سپاه من، تربيت نسل هاي آینده با شما. اگر سخن شما مردم را آگاه بخشد، ديگر نيازي به شمشير نادرها نخواهد بود. از دشمن بزرگ نبايد ترسيد اما بايد از صوفي منشي جوانان واهمه داشت. جواني كه از آرمانهاي بزرگ فاصله گرفت نه تنها كمك جامعه نيست بلكه باري به دوش هموطنانش است. اگر جانبازی جوانان ایران نباشد نیروی دهها نادر هم به جای نخواهد رسید. باید راهی جست در تاریکی شبهای عصیان زده سرزمینم همیشه به دنبال نوری بودم نوری برای رهایی سرزمینم از چنگال اجنبیان، چه بلای دهشتناکی است که ببینی همه جان و مال و ناموست در اختیار اجنبی قرار گرفته و دستانت بسته است نمی توانی کاری کنی اما همه وجودت برای رهایی در تکاپوست تو می توانی این تنها نیروی است که از اعماق و جودت فریاد می زند تو می توانی جراحت ها را التیام بخشی و اینگونه بود که پا بر رکاب اسب نهادم به امید سرفرازی ملتی بزرگ. برای پس گرفتن اراضی کشورم هیچ گاه گفت و گو نمی کنم بلکه آن را با قدرت برای فرزندان کشورم و بایاری آنها بدست خواهم آورد. لحظه پيروزي براي من از آن جهت شيرين است كه پيران، زنان و كودكان و كشورم را در آرامش و شادان ببينم. كمربندِ سلطنت، نشان نوكري براي سرزمينم است. نادرها بسيار آمده اند و باز خواهند آمد، اما ايران و ايراني بايد هميشه در بزرگي و سروري باشد. اين آروزي همه ی عمرم است. هنگامی که برخواستم از ایران ویرانه ای ساخته بودند و از مردم کشورم بردگانی زبون، سپاه من نشان بزرگی و رشادت ایرانیان در طول تاریخ بوده است سپاهی که تنها به دنبال حفظ کشور و امنیت آن است. کیست که نداند مردان بزرگ از درون کاخهای فرو ریخته به قصد انتقام بیرون می آیند انتقام از خراب کننده و ندای از درونم می گفت برخیز ایران تو را فراخوانده است و برخواستم. همچون کوه استوار بمان، ... همچون رعد بتاز، ... هراسی به خود راه مده، ... تا بوده همین بوده ...
|
|||
06-11-2012, 02:52 PM
ارسال: #46
|
|||
|
|||
RE: در گذر تاریخ و فرهنگ ملی
خیلی زیبا بود
کاش امروزه نیز بزرگمردان و میهن پرستانی چون او داشتیم کسانی که: "...از درون کاخهای فرو ریخته به قصد انتقام بیرون می آیند انتقام از خراب کننده و ندای از درونم می گفت برخیز ایران تو را فراخوانده است و برخواستم." اینکه جهان به کجا می رود نباید زیاد برایتان اهمیت داشته باشد بلکه آنچه مهم است این است که شما چه می خواهید و کجا می روید. |
|||
06-12-2012, 01:05 AM
ارسال: #47
|
|||
|
|||
RE: در گذر تاریخ و فرهنگ ملی
رستم فرخزاد قهرمان ملی ایران و حوادث جنگ قادسیه
------------------------------ بخش سوم در این قسمت در مورد اتفاقات جالبی كه پیش از جنگ پیش آمد سخن به میان آمده و حتی میتوان آن را یك جنگ روانی پیش از جنگ اصلی دانست كه بی شك پیروز این میدان اعراب بوده اند. جنگ قادسیه یكی از جنگ های مهم ایرانیان با تازیان محسوب می شود. این جنگ در اعداد جنگ های قطعی دنیا به شمار آمده، به طوری كه نوشته اند سعد بن ابی وقاص فرمانده كل سپاه اعزامی با هشت هزار تن از بی راهه و بیابان به سرزمین حیره و قادسیه وارد شد. با این ترتیب وقتی كه سعد به قادصیه رسید خود و همراهانش را قوت لایموتی نمانده بود پس فرمان داد هر جا گاو و گوسفند یافتند، بیاورند. تازیان مردی را پیدا كردند و از او در باب گاو و گوسفند پرسش نمودند. آن مرد اظهار بی اطلاعی كرد و حال آن كه خود او گاو چران بود و رمه خود را از ترس تازیان در نقطه امنی در آن حدود پنهان ساخته بود. گویند، در این موقع گاوی از مخفی گاه خود بانگ بر آورد كه گاوچران دروغ می گوید با این اتفاق اعراب وارد حصار شدند و گاوها را بیرون كردند و نزد سعد بردند و این واقعه را به فال نیك گرفتند و علامت نصرت و تأیید خداوند متعال دانستند زیرا اگرچه گاو سخن نگفت ولی بانگ او در آن هنگام عرب را به گاودان راهنمایی كرد و دروغ را فاش ساخت و این واقعه از اتفاقات عظیمی است كه بر فتح و ظفر تازیان دلالت می كرد و ایشان نیز حق داشتند آن را به فال نیك بگیرند، وقتی خبر پیشروی سعد و عساكر وی به ایران رسید، رستم فرخ زاد با سی هزار مرد جنگی برای مقابله با سعد بن ابی وقاص از تیسفون حركت كرد، و بالاخره در قادسیه مقابل یكدیگر صف آرایی نمودند. به نوشته مورخان تا چهار ماه از دو طرف حمله ای نشد و این مدت فقط به اعزام قاصد و سفیر و نقل گفتار و تبلیغ گذشت. ایرانیان با دیدن نیزه های كوتاه و زنگ خورده تازیان آنان را مورد تمسخر قرار داده و اسلحه آنان را به دوك زنان تشبیه كردند. سفیران سعدبن ابی وقاص و رستم فرخ زاد چندین بار آمدند و رفتند. سفیر سعد چون اولین بار به بارگاه فرمانده سپاه ایرانیان رستم را بر تخت زرین نشسته دید، پشتی ها و مخده های زربافت بر تخت چیده و فرش های گلابتون بر زمین تالار گسترده بود و ایرانیان همه تاجی بر سر و زیوری بر پیكر داشتند. پیلان جنگی در اطراف و اكناف آن جایگاه ایستاده بودند. سفیر بادیه نشین عرب سنان بر كف، شمشیر بر كمر، و كمان بر دوش نزدیك شد و اسب خود را كنار تخت رستم فرمانده سپاه ایرانیان بست. در این موقع ایرانیان بر او نهیب زدند ولی وقتی خواستند وی را از این كار بازدارند رستم مانع شد. مرد عرب بر نیزه خود تكیه میكرد و طرف رستم گام بر می داشت نوك نیزه را به فرش ها و بالش ها و مخده ها فرو می برد و پاره می كرد و ایرانیان با تعجب می نگریستند، چون مرد عرب نزد رستم آمد و به گفت و گو پرداخت جواب های تند می داد و پیوسته كلمات حكیمانه و پاسخ های محكم و دل نشین او رستم فرخ زاد را به حیرت و وحشت می اندخت. رفتار و گفتار سفیران اعراب كه همه از خردمندان عرب بودند و چندین بار به اردوگاه ایرانیان آمدند، رستم فرخ زاد را كه مرد عاقل و عاقبت اندیشی بود به تفكر و تامل واداشت. گمان می رود همین گفت و شنود باطنی و اساسی داستانی باشد كه اعراب از قول رستم فرخ زاد به این شرح نقل كرده اند: ( هنگامی كه رستم به جنگ سعد بن ابی وقاص رفت در خواب فرشته ای را دید كه از آسمان فرود آمد و كمان ایرانیان را جمع كرد و مهر نمود و با خود به آسمان برد). به علاوه چیزی كه دائما در مورد عرب مشاهده می شد گفتار جازم و اعتماد به نفس و صبر و حوصله فوق العاده آنها هنگام شدائد بود و این خصایص اخلاقی در مقابل اجتماع متزلزل و آشفته و بی ثبات ایرانی هر فرمانده با تدبیر دیگری غیر از رستم فرخ زاد را هم به اندیشه فرو می برد و به تأمل وامی داشت. مثلا سعد بن ابی وقاص هر نوبت یك سفیر تازه تعیین می نمود و به نزد رستم می فرستاد و در این مدت حتی برای یك بار یك نفر را دو نوبت به عنوان سفارت به اردو گاه ایرانیان اعزام ننمود. رستم به یكی از رسولان گفت سبب چیست؟ كه امیر شما در هر نوبت رسولی دیگر می فرستد و یك كس دوبار به رسالت نمی آید. آن مرد عرب جواب داد به دلیل اینكه رفتار امیر ما در شادی و غم مسلمین بر مبنای عدل و داد است و او روا نمی دارد كه یك شخص را متقاعب زحمت دهد و دیگران آسوده باشند. رستم از این سخن و سیرت اعراب منفعل شد و دانست كه بنای مقررات جدید آنان بر اصلی بزرگ و جهانی استوار است. همچنین روزی رستم به یكی از سفیران اعزامی اعراب كه نیزه در دست داشت گفت: این دوك چیست كه در دست تست؟ او گفت: پاره آتش در هر حال سوزنده است، چه بزرگ باشد چه كوچك، دیگر بار رستم به یك مرد عرب كه غلاف شمشیر كهنه و زنگ زده ای در دست داشت گفت: با این سلاح فرسوده می خواهید با ما جنگ كنید؟ مرد عرب پاسخ داد: غلاف شمشیر كهنه است ولی تیغه شمشیر تیز و بران است و ارزش شمشیر در نفس او باشد نه در غلاف متكلف. این چیزها و نظایر آن عزم رستم فرخ زاد را آن چنان دچار تزلزل نمود كه به ملازمان خود روی آورد و گفت وضع و حال این مردم از دو صورت خارج نیست. سخنان ایشان یا راست باشد یا دروغ، اگر دروغ گویند، قومی كه اسرار خود را با این جدیت حفظ كنند و در هیچ امری با هم اختلاف ننمایند و در راز پوشی بدین حد با هم دم ساز متفق اند كه هیچ كدام سر خود را فاش نسازند، مسلما قومی به غایت نیرومند و قوی باشند. ولی اگر راست گویند هیچ كس را در برابر آنان تاب و توان نخواهد بود.ایرانیان از این سخن رستم به غایت غمگین شدند و بانگ برآوردند و گفتند بیش از این سخن مگوی و از نوادری كه از این مجهولان می شنوی متعجب مشو و در تصمیم خود در جنگ با آنان استوار باش. رستم گفت: این سخن با شما نه از آن می گویم كه بر مقابله این قوم جازم نیست بلكه شما را از حال ایشان آگاه می كنم و چیزی را كه استنباط كرده ام با شما در میان می گذارم. این برخوردهای گستاخانه و این سخنان پر شور رستم فرخ زاد و ملازمان او را به وحشت و شگفتی می انداخت وقتی مغیرة بن شعبه از جانب تازیان به رسالت نزد رستم آمد، گستاخانه پیش رفت و بر كرسی رستم فرمانده كل سپاه ایرانیان و در كنار او نشست. ملازمان سپهبد او را فرو كشیدند و ملامت كردند. مغیرة گفت ما شما را خردمند می انگاشتیم، اكنون نادان تر از شما كس نمی بینم. در بین ما تازیان هیچ كس، دیگری را بنده نیست گمان كردم شما نیز چنین باشید، بهتر آن بود كه از اول می گفتید كه برخی از شما بندگان برخی دیگرید، از رفتار شما دانستم كه كار شما رو به سختی است و كشور با چنین شیوه و آیین نماند. داستان ملاقات مغیرة با رستم را به طریقی دیگر نیز در كتاب ها نقل كرده اند از جمله می نویسند رستم پیامی نزد سعد فرستاد مغیرة بیامد و موی جدا كرده و گیسوان چهار پاره فرو هشته بود. رستم به وی گفت شما عربان در سختی و رنج بودید و نزد ما به سودا گری و مزدوری می آمدید، چون نان و نعمت ما را بخورید برفتید و یاران و كسان خود را بیاوردید. كار ما و شما مانند داستان آن مرد است كه باغی داشت. روزی روباهی در آن باغ دید و گفت یك روباه را چه اهمیت باشد و باغ مرا از او چه زیان افتد. بهمین جهت او را از آنجا براند. پس آن روباه برفت و روباهان را جمع كرد و به آن باغ آورد در همین موقع باغبان از راه رسید چون كار را، بدان گونه دید در باغ را بست و رخنه ها را محكم نمود و روباهان داخل باغ را كشت. گمان دارم كه آنچه شما را بدین سركشی وا داشته است سختی و رنج است بازگردید، شما را نان و جامه دهیم. اكنون به دیار خود بروید و بیش موجب آزار ما نشوید. مغیرة جواب سختی را به سپهبد رستم داد و گفت از سختی و بدبختی آنچه گفتی ما بدتر از آن بودیم تا پیامبری در میان ما آمد و حال ما دیگر شد. ما را فرمان داد كه شما را به دین حق بخوانیم یا با شما پیكار كنیم، اگر بپذیرید بلاد شما هم شما راست جز با دستوری اندر آن نیاییم و گرنه باید جزیه دهید، یا پیكار كنید تا فرجام كار چه شود؟ در این موقع رستم برآشفت و گفت: هرگز گمان نمی كردم كه چندان زنده باشم كه چنین سخنی بشنوم. همچنین ربعی بن عامر كه از طرف سعد بن ابی وقاص به رسالت نزد سپهبد رستم آمده بود گفت: شما ایرانیان كار خوردن و نوشیدن را بزرگ گرفته اید و ما آن را به چیزی نمی گیریم. به طور كلی سادگی رفتار و استواری رأی و سخنان عبرت آموز مشتی مردم ساده بیابان گرد كه لباس ژنده و رأی بلند داشتند بیش از پیش رستم و یارانش را به اعجاب افكند. این سخنان شور انگیز و رفتار دلیرانه نشان میداد كه دیر یا زود تازیان ملك خسروان را به زیر سلطه خویش درمی آورند. رستم فرخ زاد و سردارن و سپاهیان او در هر واقعه ای به این نكته بر می خوردند كه دیگر دولت و حشمت ساسانیان كه بر اثر اختلاف طبقاتی عمیق به وضع ناهنجاری درآمده بود به پایان رسیده و اكنون نوبت دولت آزادگی و مساوات است. بسیاری از ایرانیان نیز زوال حشمت و قدرت حكومت ساسانیان را از حكم تقدیر و سرنوشت می شمردند، افسانه های عامیانه ای كه از طریق خدای نامه ها در شاهنامه انعكاس یافته است حكایت می كند كه رستم از اوضاع ستارگان، سقوط و زوال دولت ساسانی را از پیش دیده بود، ولیكن اگر در این نكته كه رستم از راه اسطرلاب و نجوم زوال ملك ایران را پیش بینی كرده باشد تردید كنیم لامحاله قرائنی است كه نشلان می دهد كه رستم و دیگر سردارن و پهلوانان امیدی به پیروزی نداشته اند، با فساد و خللی كه در همه اركان دولت و حكومت ساسانی دیده می شد برای رستم دشوار نبود كه شكست ایران در برابر سپاه تازه نفس و بی باك تازیان پیش گویی كند. ---------------------- ادامه دارد ... همچون کوه استوار بمان، ... همچون رعد بتاز، ... هراسی به خود راه مده، ... تا بوده همین بوده ...
|
|||
06-12-2012, 12:19 PM
ارسال: #48
|
|||
|
|||
RE: در گذر تاریخ و فرهنگ ملی
مي گويند**
زماني که قرار بود دادگاه لاهه براي رسيدگي به دعاوي انگليس در ماجراي ملي شدن صنعت نفت تشکيل شود ، دکتر مصدق با هيات همراه زودتر از موقع به محل رفت . در حالي که پيشاپيش جاي نشستن همه ي شرکت کنندگان تعيين شده بود ، دکتر مصدق رفت و به نمايندگي هيات ايران روي صندلي نماينده انگلستان نشست .قبل از شروع جلسه ، يکي دو بار به دکتر مصدق گفتند که اينجا براي نماينده هيات انگليسي در نظر گرفته شده و جاي شما آن جاست ، اما پيرمرد توجهي نكرد و روي همان صندلي نشست .. جلسه داشت شروع مي شد و نماينده هيات انگليس روبروي دکتر مصدق منتظر ايستاده بود تا بلکه بلند شود و روي صندلي خويش بنشيند ، اما پيرمرد اصلاً نگاهش هم نمي کرد . جلسه شروع شد و قاضي رسيدگي کننده به مصدق رو کرد و گفت که شما جاي نماينده انگلستان نشسته ايد ، جاي شما آن جاست . کم کم ماجرا داشت پيچيده مي شد و بيخ پيدا ميكرد که مصدق بالاخره به صدا در آمد و گفت : شما فكر مي کنيد نمي دانيم صندلي ما کجاست و صندلي نماينده هيات انگليس کدام است ؟ نه جناب رييس ، خوب مي دانيم جايمان کدام است .. اما علت اينكه چند دقيقه اي روي صندلي دوستان نشستم به خاطر اين بود تا دوستان بدانند برجاي ديگران نشستن يعني چه ؟ او اضافه کرد که سال هاي سال است دولت انگلستان در سرزمين ما خيمه زده و کم کم يادشان رفته که جايشان اين جا نيست و ايران سرزمين آبا و اجدادي ماست نه سرزمين آنان ... سكوتي عميق فضاي دادگاه را احاطه كرده بود و دكتر مصدق بعد از پايان سخنانش كمي سكوت كرد و آرام بلند شد و به روي صندلي خويش قرار گرفت. با همين ابتکار و حرکت ، عجيب بود که تا انتهاي نشست ، فضاي جلسه تحت تاثير مستقيم اين رفتار پيرمرد قرار گرفته بود و در نهايت نيز انگلستان محکوم شد آسانسور
|
|||
![]() |
![]() |
|
06-13-2012, 07:30 PM
ارسال: #49
|
|||
|
|||
RE: در گذر تاریخ و فرهنگ ملی
بابک, مازیار و افشین ... داستانی از جنس آزادگی و خیانت
---------------------------------------- بخش اول گذری بر زندگی شگفت انگیز و میهن پرستانه بابك خرمدين; نمادی از مقاومت ایرانیان در برابر تجاوز بیگانه خرم در زبان پارسي هر چيزي است كه خوشي و شادي و لذت را براي انسان فراهم آورَد. اينكه بهار و باغ و بوستان را خُرَّم گوئيم به اين دليل است كه مايهي شادي و نشاطاند. واژه دین از دَینه اوستایی می باشد که به معنی وجدان انسان معروف است. خرمدين، و بصورت امروزينش دينِ خرم بمعناي ديني است كه در کنار انسان ساز بودنش مايهي شادي و خوشي مردمان شود . تعريف دين به اين مفهوم در جايجاي گاتاي زرتشت آمده است، مؤلف كتاب البدء والتاريخ درباره پيروان زرتشت ميگويند: هرچه انسان خرمي بيشتري بطلبد اندوه اهريمن بيشتر ميشود و اهريمن بيشتر درصدد جنگيدن با انسان برميآيد؛ و در تعريف عقايد خرمدينان مينويسد كه آنها هرچه باعث شادي و لذت باشد و طبيعت انسان به آن علاقه داشته باشد و زياني به كسي نرساند را مباح ميدانند. نهضت حق طلبانه خرم دینان را می توان نهضتی بزرگ در تاریخ ایران دانست. زیرا روحیه ملی و ضد بیگانه را در ایران زمین گسترش داد. معنی واژه بابک در واژه نامه پهلوی - اوستایی استاد بهرام فره وشی از پاپک گرفته شده است که پدر عزیز و کوچک معنی می دهد. یکی از بزرگان سرزمین ایران از نیای ساسان نیز بوده است. متاسفانه عده ای از پانترکهای بی سواد دست به جعل نام این بزرگ مرد ایران زده اند و در سایتهای خود از او به عنوان قهرمان ترکان نام می بردند و او را از ترکستان و مغولستان که سرزمین ترکها می باشد خوانده اند. ولی خوشبختانه نام و معنی وی صددرصد ایرانی است و این حرکات فقط کوته فکری – عدم آگاهی و تفکری متحجرانه از آنها را برای ما نمایان می سازد. پاپک خرمدین از سرزمین آریایی مادهای آذربایجان کجا و بای بک ساختگی عده بچه تجزیه طلب از نوادگان وحشی چنگیز خان مغول کجا ؟!؟!؟ بابك از نژادی ایرانی و مسکنش آذرآبادگان بود، گويا مسلمانش كرده بودند و نام عربيش حسن بود. جنبشي كه بابك در ایران آغاز كرد و رسما نام جنبش خرمدينان برخود داشت، يك ايدئولوژي مشخصي را مطرح میكرد كه هدفش براندازي نهائي سلطهي عرب - برقراري مساوات انساني در ايران - تأمين خوشيي براي همگان و بازگشت به شکوه و عظمت ایران باستان بود. ابن حزم مينويسد كه ايرانيان ازنظر وسعت ممالك و فزوني نيرو برهمهي ملتها برتري داشتند، به همین جهت لقبِ آزادگان را ممالک دیگر برای ایرانیان برگزیدند. چون دولت باشکوه و سترگ ساسانی بر اثر نبردهای طولانی با امپراتوری روم و هجوم تازیان جنگجو برافتاد و عرب كه نزد آنها دونپايهترين قوم جهان بود برآنها مسلط گرديد اين امر بر ملت ایران گران آمد و خود را با مصيبتي تحملنشدني روبرو يافتند، و برآن شدند كه با راههاي مختلف به جنگ با اعراب برخيزند. ازجمله رهبران آزادی بخش و ملی ایران میتوان سنباد، مقنع، استادسيس، بابك و ديگران را نام برد. دولت ساسانی که نیز که در سالهای پایانی عمرش به سر می برد بدون شک اگر با حمله اعراب روبرو نمی گشت با قیامهایی ملی همچون زمان پارتیان تغییر سلسله می دادند و حکومتی قوی تر و جدید به صورتی کاملا ایرانی روی کار می آمد همانگونه که پارتیان بر ضد سلوکیان یونانی در ایران قیام کردند و دست بیگانگان را از این سرزمین برچیدند و سلسله قدرتمند شاهنشاهی پارتی را برقرار نمودند. نام خرمدين كه به پاخاستگانِ ايراني براي اين جنبش برگزيده بودهاند به روشني نشان ميدهد كه اين يك جنبش مزدكي بوده و همهي شعارها و برنامههاي مساواتطلبانه و ضد بهرهكشي مزدك را دنبال ميكرده است. خود مزدک در تاریخ دینی که ادعای پیامبری آن را می کرد از زرتشت گرفته بود و با تغییراتی می خواست آن را به روز کند ولی چون در برابر دین بهی که دارای پایه های بسیار کهن بود قدرتی نداشت نتوانست گسترش یابد. ابن حزم تصريح ميكند كه خرمدينانِ پيرو بابك يك فرقهي مزدكي بودند. اساس تعاليم مزدك برآن بود كه مردم بايد هم دراين دنيا و هم دردنياي ديگر به سعادت و شادمانی دست يابند؛ يعني هم دراين دنيا با كسب وكار وكشاورزي و صنعتْ براي خودشان بهشت بسازند، و هم با انجام كارهاي نيكو و خودداري از كارهاي بد رضايت خدا را حاصل كنند تا درآخرت به بهشت بروند. نيك در تعاليم مزدك عبارت بود ازگفتار وكرداري كه به خود يا ديگري منفعتي برساند و سعادتي فراهم آورَد؛ و بد عبارت بود ازگفتار يا كرداري كه به خود يا ديگران آسيب و گزند وارد آورد يا سبب محروميت شود. ابنالنديم در وصف يكي از ايرانيانِ مزدكي مقيم بغداد به نام خسرو ارزومگان كه ويرا پيرو مذهبي شبيه مذهب خرمدينان ناميده، مينويسد كه به پيروانش دستور ميداد بهترين لباسها بپوشند، و خودش نيز بهترين لباسها ميپوشيد و به آن افتخار ميكرد. مركز فعاليت بابك در آذربايجان بود ولی نهضتش در تمامی شهرهای ایران مشغول به فعالیت بود . جماعات بزرگي از عربها پس از یورش سپاه اسلام در شهرها و روستاهايش آذرآبادگان اقامت گرفته بودند. هدف او از ميان بردن سلطهي اربابانِ عرب بود كه نزديك به دوقرن مردم ایران را تاراج ميكردند. قبايل عرب همراه با فتوحات عربي به درون آذربايجان و دیگر شهرهای ایران سرازير شدند. بلاذري دربارهي سرازير شدنِ عربها به آذربايجان در زمان عثمان و امام علي، مينويسد بسياري از عشاير عرب از بصره وكوفه و شام به آذربايجان سرازير شدند و هرگروهي برهرچه از زمين توانست دست يافت و مصادره كرد، و بعضيشان زمينهائي را از عجمها خريدند و روستاهائي نيز به اين عشاير واگذار شد، و مردم اين روستاها به مُزارعينِ اينها تبديل شدند. تسلط اعراب بر ایران از آغاز با مقاومتها و پایداریهای ایرانیان همراه بود و برخلاف نظر برخی پژوهندگان، ایران آسان به اشغال یا تصرّف اعراب مسلمان در نیامد. پایداریها، مقاومتها و شورشهای پیوسته مردم ایران سالها بهدست فاتحان عرب به طرز خونینی سرکوب شد. حکومتهای نخستین اسلامی برای جلوگیری از بروز شورشها و سرکشیها کوشیدند تا گروهی از قبایل و طوایف عرب را به شهرها و روستاهای ایران منتقل کنند تا به عنوان «چشم و گوش خلیفه» بر زندگی مردم نظارت داشته باشند. بر این اساس، اعراب فاتح در صلحنامه ها از جمله قید میکردند که «مردم مغلوب بایستی که اعراب مسلمان را در خانه های خویش جای دهند و دارایی خویش را با آنان قسمت کنند.» در ادامهی چنین سیاستی، مثلا در زمان معاویه (۴۱-۶۱ هـ) ۵۰ هزار سپاهی عرب به همراه خانواده هایشان به نیشابور و بلخ و مرو و روستاهای طخارستان و خراسان فرستاده و اسکان داده شدند. در خلافت عباسیان نیز انتقال و اسکان قبایل عرب در نواحی مختلف ایران ادامه داشت، چنانکه مثلا در زمان منصور عبّاسی در سال ۱۴۱ هجری گروههایی از قبایل یمنی از نواحی بصره به آذربایجان منتقل شدند. مهاجرت و اسکان قبایل عرب در نواحی فتحشده و مجاورت آنان با ایرانیان چه بسا با دستاندازی به املاک دهقانان و تصرف دارایی روستاییان ایران همراه بود. مثلا در مهاجرت و اسکان طوایف عرب در نواحی آذربایجان، همدان، ری و گرگان (که از مراکز مهم خرمدینان بود) هر قبیلهای هرچه توانست گرفت، چنانکه مردم ناچار اراضی و املاک خویش را از دست دادند و خود به کشاورزان اعراب مهاجر تبدیل شدند. سران این طوایف مهاجر بعدها به عنوان مالکان بزرگ و خردهمالکان علم مخالفت و استقلالطلبی در برابر قدرت مرکزی خلافت برافراشتند و باعث چندین شورش شدند. در هر حال، این مهاجرتها و دستاندازیها سبب ناخرسندی و خشم شدید ایرانیان مغلوب بود، چنانکه در تصرّف اراضی مردم قم به دست دو تن از اعراب مهاجر، «هرگاه عرب بانگ نماز گفتی، دهقانان آن ناحیت او را دشنام دادندی.» طبیعی است که این دستاندازیها و سرکوبها و ستمها واکنشهای اجتماعی-سیاسی گوناگون در پی داشت و از جمله گرایشهای ملّی و آزادیبخش ایرانیان را تشدید و تقویت میکرد. در این دوران، نوعی همیاری طبقاتی باعث همبستگی و پایداری ایرانیان در برابر اعراب شد. شورشها و قیامهای ایرانیان بر ضد حاکمان عرب در این دوران فصل مهم و درخشانی از مبارزات مردم ایران در نخستین سدههای هجری است و روشن است که در چنان روزگار آشفته و پریشانی از علم و فلسفه و هنر اثری نباشد. اینکه استاد عبدالحسین زرینکوب از «دو قرن سکوت» سخن گفته است، درست گویای همین دو قرن سکوت فرهنگی (نه سیاسی و نظامی) در این دوران است. بنابراین شاید بتوان عقاید خواجه نظامالملک،ابن حزم، عبدالقاهر بغدادی، ابن جوزی، بیرونی، مقریزی و دیگران را پذیرفت که تأکید کردهاند از آغاز تسلّط اعراب، ایرانیان کوشیدند با شیوه های مختلف … بستیزند تا بتوانند بار دیگر به تجدید آیین قدیم خود بپردازند. قیام قرامطه، سنباد و بابک خرّمدین و جز آنان از جمله کوششهای ایرانیان برای … پایاندادن به تسلط اعراب بودهاست. ![]() ---------------------- ادامه دارد ... همچون کوه استوار بمان، ... همچون رعد بتاز، ... هراسی به خود راه مده، ... تا بوده همین بوده ...
|
|||
06-14-2012, 11:09 AM
ارسال: #50
|
|||
|
|||
RE: در گذر تاریخ و فرهنگ ملی
????????????????????????????????????????????????????????????????????
در حين عمليات تعريض جاده مسير شهرک حسن آباد- سنندج، 5 قبر تاريخي کشف شدند. 30-8-1387 ![]() مسئولان سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري کردستان طبق کارشناسي هاي اوليه، قدمت اين قبرها را3 هزارسال تخمين زدند. در اين قبرستان كه مردگان به صورت چمباتمهاي دفن شده اند، اشيائي همچوننيزه هاي جنگي، دست بند مفرغي و کاسه هاي سفالي نيز کشف شده است. شاهدان عيني که در ساعات ابتدايي کشف اين گورها قادر به ديدن آنها شدند، اظهار مي دارند که يکي از اين قبرها مربوط به يکپادشاه مي باشد اين جسد به صورت سالم در يک تابوت قرار داده شده که لايه ي بيروني آن را سرب و ساروج و لايه ي داخلي آن طلاکاري شده است. طول اين تابوت دقيقاً به اندازه ي طول جسد مي باشد. در کنار سر اين جسد يک(يا دو) جعبه ي طلايي و با محتويات اشيايي از جنس طلا، در کنار آن يک نيزه و در روي سينه و ميانه ي بدن آن دو شيه، يکي به شکل ماهي و ديگري به شکل عقاب قرار دارند. روي اين دو صفحه کلماتي به زبان ميخي حک شده است. همچنين در پشت سر جسد و بر ديواره ي تابوت، تصويري حک شده ديده مي شود. نکته ي قابل توجه در اين جسد، سالم بودن جسم است. اين جسد حتي به شيوه ي موميايي هاي کشف شده در پارچه ي قرار داده نشده و با اين وجود تمام نقاط آن کاملاً سالم مانده اند. تصاوير مربوط به چهار جسد ديگر در تلويزيون محلي کردستان پخش شده، اما تصوير مربوط به اين پادشاه تاکنون در تلويزيون ملی و شبکه ي محلي کردستان پخش نشده است. به گفته ي مردم محلي، با توجه به اينکه سرقت آثار تاريخي کردستان همواره از سوي بعضي مسئولين صورت گرفته است، اين نگراني وجود دارد که اين جسد نيز همچون موارد ديگر به سرقت برود. قبرستان کشف شده در فاصله 500 متري تپه باستاني زاگرس سنندج قرار دارد که در فهرست آثار ملي ثبت شده است تصاويري از موميايي بي نظير پيدا شده در منطقه حسن اباد سنندج ![]() http://s3.picofile.com/file/7408286769/10.jpg احتمال مي رود اين موميايي متعلق به دياکو پادشاه ماد مي باشد متاسفانه تا کنون هيچ گونه اطلاعي از سرنوشت اين موميايي در دست نيست ![]() دیاآکو که بود؟ دیاآکو را اولین پادشاه ایران مینمامند،گفته میشود او وقتی به پاد شاهی رسید شهر همدان (هگمتانه آنروزگار) را پایتخت خویش قرار داد. وی دستور ساخت هفت دیوار تودرتو و استوار را در همدان داد که درون این دیوارها باغ و بیشه و بوستان فراوانی پدید آوردند. این سازه شگفتانگیز پایتخت ایران آن روزگار بود. دیاآکو 53 سال پادشاهی کرد. بنا به اظهار نظر شاهدان موميايي توسط يک هليکوپتر ناشناس به محل نامعل مي انتقال داده شده است.. سازمان ميراث فرهنگي در موزه فقط چند تکه استخوان را نشان عموم مردم داده اند و فقط به اين اکتفا کرده اند ولي تصاوير گرفته شده خلاف ان را نشان مي دهند تابوت پيدا شده تمام از طلا پوشيده شده بوده است. منبع : ايميل ارسالي آسانسور
|
|||
|
موضوع های مرتبط با این موضوع... | |||||
موضوع: | نویسنده | پاسخ: | بازدید: | آخرین ارسال | |
نقش علی بابا در بازار جهانی و واردات از چین | greenworld | 0 | 185 |
05-27-2023 05:02 PM آخرین ارسال: greenworld |
|
مخترعین و نخبگان ایرانی در راه مذاکره با شرکت رنو فرانسه | سینا عدنانی | 1 | 464 |
09-09-2018 01:19 PM آخرین ارسال: mahdir938 |
|
در محل شما چه چیزی فراوان است؟ | cooch | 31 | 4,628 |
06-01-2018 03:04 AM آخرین ارسال: amir_sky |
|
راه اندازی بستر تولید پودر میوه در منزل | uhanna | 0 | 590 |
02-04-2018 03:17 AM آخرین ارسال: uhanna |
|
چطور تو ایران سرمایه مونو در عرض یک سال ده برابر کنیم؟ | shokrgozar | 7 | 1,438 |
09-01-2017 09:53 AM آخرین ارسال: sh44 |
|
دوستانی که در زمنیه بازاریابی تجربه دارن لطفا" راهنمایی بفرمایند . | javadse | 2 | 1,002 |
07-08-2017 04:00 PM آخرین ارسال: شایان21 |
|
اولین سودهائی که در فعالیتهامون داشتیم | jahanagahi | 115 | 34,925 |
05-18-2017 01:21 AM آخرین ارسال: مهندس نرم افزار |
|
چجوری میتونم درامدمو به 5 میلیون در ماه برسونم؟ | shokrgozar | 0 | 546 |
02-20-2017 04:14 PM آخرین ارسال: shokrgozar |
|
چطور از امکان خم کردن چوب و MDF و PVC پول در بیارم؟ | Benhour | 1 | 1,403 |
10-23-2016 12:43 AM آخرین ارسال: Benhour |
|
مشورت و راهنمایی در مورد کار کانون تبلیغاتی و بسته بندی؟ | sepehrplus | 2 | 844 |
09-28-2016 03:02 PM آخرین ارسال: habib tousi |
|
تاریخ تولد بچه های انجمن! | MARYAR | 331 | 41,399 |
08-10-2016 02:00 PM آخرین ارسال: mahdie.sfi |
|
![]() |
اگه میدونستی در رسیدن به هدفت(ثروت)هیچ شکستی وجودنداره اولین قدم که برمیداشتی چی بود | SAMIRA | 71 | 16,217 |
05-23-2016 02:08 AM آخرین ارسال: poldar |
یه سوال در باره شخصی که اهل ریسک و تغییر نیست | mortaza_max | 13 | 3,279 |
02-15-2016 02:59 PM آخرین ارسال: نیما روشنگر1 |
|
شروع یه کار گروهی/ کار در وب | mohammad.b | 17 | 3,732 |
11-20-2015 08:49 PM آخرین ارسال: فاطیما14 |
|
![]() |
جذب همکاری در آموزشگاه جدید انجمن | MARYAR | 33 | 10,501 |
09-25-2015 10:31 PM آخرین ارسال: vlvl |
بیان خاطرات ضرر و زیانهایی که در فعالیتهامون داشتیم (برای عبرت دیگران ) | hasan-f | 26 | 7,905 |
09-22-2015 11:23 AM آخرین ارسال: سلطان ایده |
|
تایپ در منزل | صدفی | 1 | 564 |
09-08-2015 11:16 PM آخرین ارسال: hs6467 |
|
به دنبال ایده در زمینه کامپیوتر | rezakakaei | 4 | 1,522 |
06-07-2015 09:36 AM آخرین ارسال: rezakakaei |
|
![]() |
میزبانی از یکدیگر در شهرمان | cooch | 3 | 503 |
05-09-2015 03:26 PM آخرین ارسال: cooch |
حداقل یکبار در زندگی این کارها را انجام دهید | بيلا بالا | 4 | 982 |
03-06-2015 02:45 PM آخرین ارسال: samiar afshari |
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 95 مهمان