به سلامتی پدر ...

[ناصر میرزایی]

به سلامتی همه پدرهای دنیا که غم و شکست را به دست گریه نمی سپارند

[kafshduzak]

داشتن پدر و مادر واقعا نعمته و اینکه هنوز سایشون بالای سرم هستش خدا رو شاکرم
اما خیلی از خودم دلگیرم که توی زندگی روزمره قدرشون رو نمیدونم و گاهی حتی مورد انتقاد قرارشون میدم
و خیلی خیلی از خودم و خودم ناراحتم که با پدرم نتونستم دوست واقعی باشم و از اینکه اینقدر فاصله بین ماست خیلی ناراحت میشم.
شاید من باید پیش قدم میشدم و شاید پدرم باید پیش قدم میشد و شاید من باید جور دیگه ای تربیت میشدم و شاید و هزار شاید دیگه
شاید گفتن این حرف درست نباشه اما اینقدر فاصله هست که من واقعا نمیتونم تصور کنم لحضه ای که پدرم رو بدون هیچ دلیلی بغل کنم (حتی تصور کردنش هم واسم غیر ممکنه)
اما از حق نمیگذرم به سلامتی پدری که هر وقت هر چی گفتم نه نشنیدم.
اینهارو اینجا نوشتم که ثبت بشه که پدر و مادرم بدونن اگر روزی حتی یکبار هم بهشون نمیگم دوسشون دارم
حتی اگر روز یکبار بغلشون نمیکنم و دستشون رو بوس نمیکنم بی مهر و محبت نیستم فقط دلیلش فاصله ای بوده که هنوزم هست و حتی بیشتر شده.
واقعا دوستتون دارم (هرچند شاید هیچ وقت این نوشته رو نبینن )
شاید 1 ساعت بعد از اینکه این حرفارو زدم خیلی پشیمون بشم اما میزارمش به حساب یه درد دل با دوستام

[دولتمند آنی]

من پدرم واسم مثل خدای روی زمینه
به نظر من پدر مادر خوب دنیا و آخرت آدمو تضمین
میکنن
واقعا قدرشونو بدونید

سلامتیه هرچی پدره

[P@RSA]

بسلامتي هر چي پدره.
دوستاني كه سايه پدر بالاي سرشون هست قدرشناستر باشند اول خودم رو ميگم.
دوستاني هم كه پدرشان به رحمت خدا رفته اميدوارم مورد رحمت و مغفرت خداوند عزيز باشند.آمين. از همه ميخوام براي شادي روحشان صلوات بفرستند.
معمولا خودم موهاي سر و صورت پدرم را اصلاح ميكنم و لذت ميبرم.

[بهنام ذوالفقارزاده]

نمک بر زخم من شیرین تر از خواب سحر گردد ، جگرها خون شود تا یک پسر مثل پدر گردد .

[MARYAR]

داشتم با پدرم جدول حل میکردم که گفتم : پدر نوشته دوست , عشق , محبت و چهار حرفیه...
اتفاقا" دو حرف اولشم در اومده بود , یعنی ب و الف
یه دفعه پدرم گفت فهمیدم عزیزم میشه بابا
با اینکه میدونستم بابا میشه ولی بهش گفتم نه اشتباهه
گفت ببین اگه بنویسی بابا عمودیشم در میاد ...
تو چشام اشک جمع شده بود و گفتم میدونم میشه بابا ولی ...
اینجا نوشته چهار حرفی , ولی تو که حرف نداری
سلامتی همه ((پدران ایرانی))

[کامیار کاظمی]

صبح که پا میشود تا اذان فقط بلند بلند دعا میکند تا کاسبی اش بهتر شود.

نگران لباس و خرج های دم عید است.

امروز صبح که از خانه خارج شد ، کوچه را دید خشکش زد!

برف آمده بود تا زیر زانو هایش .آنهم این موقع از سال که زمستان نفس های آخرش را میکشد.

به آسمان نگاه کرد و با ناراحتی چیزی نثار خدا کرد و براه افتاد.

ظهر زود بخانه آمد،ناراحت بود.نتوانسته بود بساط کند!

شاید امشب تا صبح از نگرانی نخوابد.

برف برای همه نعمت است نه برای او!



پ.ن: این داستان حتما واقعی است!

منبع :نوشته های شخصی ام در غیرقابل چاپ (http://sarbaze-vatan.blogfa.com)

[مهتاب]

شعری متفاوت از سهراب سپهری بنام خیال پدر

شب بودوماه واختر و شمع ومن وخیال / خواب از سرم به نغمه مرغی پریده بود

در گوشه اتاق فرو رفته در سکوت / رویای عمر رفته مرا پیش دیده بود

درعالم خیال به چشم آمدم پدر / کز رنج چون کمان قد سروش خمیده بود

موی سیاه او شده بود اندکی سپید / گویی سپیده از افق شب دمیده بود

یاد آمدم که در دل شبها هزار بار/ دست نوازشم به سر و رو کشیده بود

از خود برون شدم به تماشای روی او / کی لذت وصال بدین حد رسیده بود

چون محو شد خیال پدر از نظر مرا / اشکی به روی گونه زردم چکیده بود

[mehdi098]

من كه ندارم ولي اونايي كه دارن خوش به حالشون

[صدفی]

راحت نوشتیم بابا نان داد بی آنکه بدانیم بابا برای نام همه جوانیش را داد.برای شادی روح همه باباهای دنیا که دیگه هیچوقت پیش ما نیستن یه دسته گل به زیبایی سوره حمد بفرستید.
روز پدر بر همه پدران عالم مبارک