ماگستان، خرید ماگ، خرید فلاسک و خرید هدیه در همین نزدیکی!
در گذر تاریخ و فرهنگ ملی زمان کنونی: 07-08-2024, 11:02 PM |
|||||||
|
در گذر تاریخ و فرهنگ ملی
|
03-22-2013, 01:18 AM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 03-22-2013 01:24 AM، توسط Alireza_Kh.)
ارسال: #201
|
|||
|
|||
RE: در گذر تاریخ و فرهنگ ملی
امروز اولین روز بهار بود و من در اینجا میبایست تبریک سال نو رو به همه ی شما دوستان می گفتم. اما خبری امروز در خبرها خواندم که مرا بسیار اندوهگین کرد, تا آنجایی که قلبم را به درد آورد و غمی وجودم را فرا گرفت.
خبر به این شرح است که هنگام تحویل سال نو، جمعیت زیادی به پاسارگاد، مقبره کوروش رفته بودند که ناگهان فرد ناشناسی دیوار پشتی آرامگاه کوروش را با نارنجکهای دستی که آن را برای چهارشنبه سوری درست می کنند، مورد اثابت قرار داد. پس از انفجار نارنجک، بخشی از بدنه آرامگاه سیاه شد. ![]() این خبر دل هر ایرانی را به درد می آورد. سوال اینجاست; زمانی که عده ای وطن پرست آرامگاه بزرگ مرد تاریخ, کورش بزرگ را برای لحظه ی تحویل سال انتخاب می کنند چرا به مذاق عده ای خوش نمی آید؟ و آیا هنگامی که شبکه های سیما با افتخار خبر از حضور پر شور و گرم مردم در اماکن زیارتی می دهند اگر حادثه ای به مراتب کوچک تر از این اتفاق می افتاد آیا آنها همین گونه ساکت می ماندند؟؟؟ بسیار متاسف شدم ... بسیار شرمگین شدم ... بسیار غمگین شدم ... با پوزش از مدیریت و دوستان همچون کوه استوار بمان، ... همچون رعد بتاز، ... هراسی به خود راه مده، ... تا بوده همین بوده ...
|
|||
![]() |
![]() |
|
03-26-2013, 12:51 AM
ارسال: #202
|
|||
|
|||
RE: در گذر تاریخ و فرهنگ ملی
گذری به ششم فروردین, سالروز زاده شدن اشوزرتشت _(بخش نخست)
----------------------------------------------------------------------------- «بیاییم از کسانی شویم که زندگانی و جهان را پیوسته تازه و باز هم تازهتر میسازند.» «زرتشت» آیا میتوان از یاد مردی که بیش از 3700 سال پیش، زندگانی و جهان را تازه و باز هم تازهتر میخواست، به سادگی گذشت؟ براستی دینی که وی پایه گذاشت، از چه اندیشههایی آب میخورد که در آن روزگار کهنه چنین نیایشهایی داشت، نیایشهایی که در جهان و با زندگی نوین هم هنوز تازگی خود را از دست نداده است؟ مادر زرتشت «دوغْدو» نام داشت. وی در کودکی و نوجوانی پرسشهای بسیاری میکرد که مایۀ شگفتی همگان میشد. آوازۀ پرسشهای شکآمیز او به گوش فرمانروایان و پیشوایان دینی شهر و روزگارش هم رسید. دگراندیشی و دلاوری دغدو سرانجام پدرش را بر آن داشت که از ترس فرمانروایان و پیشوایان دینی آن روزگار، دست دختر را گرفته روانۀ سرزمین دوری شود. دوغدو در سرزمین تازه، عروس شد و پسری آورد که او را زرتشت نامیدند. این رویداد تاریخی در ششم فروردین سال 1767 پیش از میلاد، و در خراسان بزرگ رخ داد. پسر، کمی بزرگ شد و روشن گشت که براستی فرزند مادرش است. او نیز هزاران پرسش داشت که پدرومادر میکوشیدند به آنها پاسخ گویند. آن دو هم به زودی در پاسخگویی در ماندند و آموزش وی را به استادان و دانشمندان روزگار سپردند. چند سال گذشت، اما پرسشهای زرتشت که مانند پرسشهای مادرش، رنگوآبی از دگراندیشی و دلاوری داشت و به فرهنگ چیره بر مردم به دیدۀ سنجش مینگریست، پایانی یافت. زرتشت میخواست ریشۀ ایزدان رنگارنگی را که مردم میپرستیدند، بیرون بکشد. در بارۀ اینکه چرا و چگونه انجام کارهای شگفتی را به ایزدان میبندند، چراها و اماهای بسیار داشت و پاسخ روشن و خردمندانه میجست. آیینهای خونین و رنگین پیشوایان کیش را سخت زیر سنجش میکشید و با ترازوی خرد میسنجید و میخواست از ریشههای آنها سر درآورد. پیِ سرچشمۀ زور و زورگویی و ستم فرمانروایان زمانه میگشت. راه رهایی ستمدیدگان را میجست. اما پاسخ روشنی نمییافت و از همین روی، پافشاری بیشتری مینمود. فرمانروایان و پیشوایان، دیگر تاب نیاوردند و زرتشت جوان را سخت از پیش خود راندند. پدر خواست کار را باز به سامان درآورد. بار دیگر، پیشوایان دینی را پیش خود و زرتشت خواند، اما پسر نواندیش، باز هم سخنانی گفت که فرمانروایان و پیشوایان را رنجاند و آنان وی را تنها گذاشتند. زرتشت، دیگر امید به هیچ پاسخی نداشت، تنهایی را برگزید و در خود فرو رفت و ناچار همه چیز را از خودش پرسید. ژرفتر به دانشها و آموختههای پیشین خویش اندیشید. وی که تا آن هنگام ستارهشناس و گاهشماری چیرهدست شده بود، از سامانمندی ستارگان به شگفتی درآمد. بالا و پایین شدنِ خورشید، کاستن و فزودن ماه، فصلهای چهارگانه، زمین و گیاهان، همه و همه پیرو قانونهای باریکسنجانهای بودند که هیچکدام یکدرصد هم لغزش نداشت. بر همه جای طبیعت، «سامانی» خدشهناپذیر فرمان میراند. زرتشت به اینبرآیند رسید که در پشت این سامان شگفتانگیز، چیزی جز یک «دانای بسیار بزرگ» نتواند بود. وی آن را «اَبَردانا» خواند که به زبان خودش «مزدا» میشد. وی با زهم به رازهای ناگشوده پی میبرد: پروردگار که چیزی جز ابردانا نتواند بود، نمیتواند نیازمند به هیچ یار و همکاری باشد، چون دانستن همان توانستن است. از اینجا بود که زرتشت یکتاپرست گردید. وی نخستین پکتاپرستی است که برای خدا دربار نساخته است! وی مزدا را آفریننده و پیشرفتدهندۀ آفرینش دید، آفریدگاری که از کار خود بازنایستاده و همچنان دارد میآفریند. جادوگری، سوزاندن جانوران در آتش، فالگیری، ستم و میخوارگی را کنار زد و «دروغ» را مخرج مشترک همۀ آنها دانست. او دروغ را نه تنها سخنِ ناراست، بلکه در کردار و اندیشۀ ناراست نیز میشمرد. زرتشت جهان را جهانی روبهپیشرفت میبیند. در چنین جهانی، دو نیروی همستیز هستی دارد: خوبی یا روشنی، بدی یا تاریکی. از نگاه وی، آدمی «آزاد» است و میتواند از این دو راه یکی را به خواست خود برگزیند. آنچه آدمی را به این گزینش و گزینش درست، توانا میسازد، «خرد» است. خرد، نیرویی است که آدمی با بهرهمندی از آن میتواند خوب و بد را از هم جدا سازد. اما خوب چیست و بد چه؟ آدمی با چه سنجهای (معیاری) میتواند خوب و بد را از هم بازشناسد؟ پاسخ زرتشت به این پرسش بسیار ساده و کارآمد است: خوب آن چیزی است که به «سود جهان زنده» است و بد هر آن چیزی است که به زیان جهان زنده باشد. آدمی باید این سنجه را به کار بندد و راه نیک را در پیش گیرد. --------------- همراه باشید, ادامه دارد... همچون کوه استوار بمان، ... همچون رعد بتاز، ... هراسی به خود راه مده، ... تا بوده همین بوده ...
|
|||
03-26-2013, 11:31 PM
ارسال: #203
|
|||
|
|||
RE: در گذر تاریخ و فرهنگ ملی
زادروز اشو زرتشت خجسته باد
ششم فروردين، زادروز اشو زرتشت، پيامبر ايرانی منوچهر ارغوانی - ششم فروردين، زادروز اشو زرتشت، پيامبر ايرانی، تنها پيامبری كه از ميان آرياييان برخواست و انديشهی نيك، گفتار نيك و كردار نيك را ندا و گسترش داد و جهان را با اين منش و خو پرورش داد، فرخنده باد در چنین روزی در زمان فرمانروایی لهراسب، اشو زرتشت در خانهی پدرش در كنار رود درجی كه به دریای چی چَست (ارومیه) میریخت با چهرهی نورانی از مادرش "دغدو" زاده شد و چون نام خاندان پدرش سپنتمان بود او را زرتشت سپنتمان نام نهادند. او در روز خورداد و فروردین ماه در زمان شاه گشتاسب كیانی از سوی اهورامزدا به پیامبری برگزیده شد. زادروز اشو زرتشت در زمان شاهنشاهی (امپراتوری) ساسانیان یك روز پاترمی (ملی) شد و بر روزهای جشن كشوری افزوده شد. اوستا یكی از كهن ترین نوشتارهای جهان و نشان شارسانی (تمدن) پیشرفتهی ایرانیان باستان است و گاتها، سخنان اَشو زرتشت كهنترین و با ارزشترین بخش اوستا است كه باید آن را پایهی آیین مزدیسنا یا یكتاپرستی و كیش زرتشت دانست. در درازای سه هزار سال گذشته اندیشه، فرزانش و دیدگاه اَشو زرتشت دربارهی زندگی، جهان هستی و به ویژه خو و منش در پایه و ساختار فرهنگ جهان همراه و به درستی بر آن كارساز بوده است. در درازای هزار سال، از سدهی پنجم پیش از زایش (میلاد) مسیح تا سدهی پنجم پس از زایش مسیح، اَشو زرتشت همچون بزرگترین نماد دانش به دست همهی فرزانگان یونانی و رومی با شیفتگی هام )تمام( ستایش و پرستش شد تا جایی که به او نام "آموزگار جهانی" دادند. به دیگر سخن، اَشو زرتشت پایه گذار جهانی خو و منش نیك و راستی در گیتی بود كه به گفتار كوتاه او پندار نیك، گفتار نیك و كردار نیك در جهان شناخته شده است و امروز همه میدانیم كه تنها همین خوی نیك است كه پایهی بنیادین و شیوهی سازماندهی اندیشهها و در پی آن مردم سالاری (Democracy) و پیشرفت در جهان است. ![]() یكی دیگر از برتریهای گاتها كه بیشتر مایهی شگفت پژوهشگران بزرگ جهان گردیده، این است كه سرتاسر آن از هر گونه کژباوری دینی و سخنان یاوه (خرافه) و داستانهای شگفت آور تهی است، به گونهایی كه میتوان گفت در میان بیشتر نوشتارهای دینی، گاتها تنها نوشتاری است كه از زمانهای بسیار دور با یاوهها (خرافات) ستیز میكرده است. َبه ديگر سخن وارونهی بسياری از نوشتارهای ديگر اشو زرتشت هرگز برای بزرگ كردن و پذيراندن گفتههای خود به ديگران، از سخنان شگفت آور و ترسآور بهره نگرفته و هرگز كوشش نكرده است با بهره گيری از دستورها و فرمانهای خشك، خدايی بيافريند و سپس از او يك هستی ايجاد كند كه گاهی مهربان و گاهی خشمگين باشد. پژوهشگران نامی دیگر جهان مانند Creuzer آلمانی،Whitney, Samuel Laing, Adolph Rapp میگویند: "فرهنگ باختر و خاور بیشتر از اندیشهی اَشو زرتشت سر چشمه گرفته شده است و پایهی فرزانش او برای آیندگان و یا یك فرهنگ بسیار والا و فرهیخته پی ریزی شده و شاید هنوز دریافت ژرف آن برای جهان امروز ما به درستی زود است." اشو زرتشت در گاتها پیروان خود را از دنباله روی كوركورانه و ندانسته بازداشته و همواره در همه جا مردمان را به اندیشیدن برمیانگیزاند! و آموزش میدهد که آنچه را میشنوید، نخست با خرد و منش همراه با روشن بینی و بدون پی ورزی (تعصب، Prejudice) خوب بررسی كنید و سرانجام اگر دوست داريد آزادانه بپذيريد. از همين روی میتوان گفت كه گاتها و فرزانش اشو زرتشت با دانش نو و چپيرهی (اجتماع) امروزی بسيار سازگار و همراه است و هرچه بر گسترش و پيشرفت دانش و رسايی افزوده میشود، درستی و فرزانش زيبای آن بيشتر آشكار میشود. كوتاه سخن اندیشهی اشو زرتشت را میتوان به هفت بخش پایهای و شایان نگرش دسته بندی كرد: ١ - خو و منش نیك بر پایهی پندار نیك، گفتار نیك و كردار نیك. ٢ - نزديك شدن به خدا و يافتن او درون دل خود با دور شدن از اهريمن درون خود و پاك كردن روان خود از پليدیها، بسيار ساده و بدون هيچ ميانجی: تنها با انديشه، گفتار و كردار نيك. ٣ - گراميدن جايگاه والای زن و برابری هودهی (حق) زن و مرد در چپيره (اجتماع) در همه زمينهها. ٤ - آزادی اندیشه، آزادی گزینش و آزادی كیش و دوری كردن از پیورزی (تعصب، Prejudice) و پیروی كوركورانه و ارج گذاشتن به ديگر باورها. ٥ - باور به اين كه سرنوشت آدم در دست خودش است و هركس رهايی بخش خويش در جهان است. ٦ - داشتن نگرش رَسا و برومند بدون هر گونه کژباوری و یاوهها (خرافات) به پیرامون و جهان. ٧ - پاس داشت و نگهداری نهاد (طبیعت، Nature) و جانوران. آيين زادروز اشو زرتشت، ششم فروردين در همهی آدريانها يا آتشكدهها برگزار میشود. زاد روز اشو زرتشت فرخنده باد. ایدون باد. منبع: همازور همچون کوه استوار بمان، ... همچون رعد بتاز، ... هراسی به خود راه مده، ... تا بوده همین بوده ...
|
|||
03-28-2013, 03:15 PM
ارسال: #204
|
|||
|
|||
RE: در گذر تاریخ و فرهنگ ملی
زبان و لهجه های ایرانی (بخش دوم)
------------------------------------------ فارسی میان این زبان که صورت میانه ی فارسی باستان و فارسی کنونی است، در دوران ساسانیان زبان رسمی ایران بوده است. آثاری که از این زبان باقی مانده عبارت است از کتیبه های دوره ی ساسانی، کتا ب ها ی پهلوی، عباراتی که بر سکه، مهر،نگین و ظروف نوشته شده است. ادبیات پیش از اسلام ایران با آثار زبان پهلوی متجلی است، این آثار برخی در دوره ی ساسانی و شماری در حدود قرن سوم هجری تدوین شده است. فارسی کنونی دنباله ی زبان پهلوی است، اما شمار زیادی از لغات پارتی از زمان اشکانیان، درفارسی میانه در پهلوی و در نتیجه فارسی کنونی راه یافته است. قبل از آنکه به موضوع خط زبان فارسی پرداخته شود، مبحث سوم یعنی گویش ها، لهجه ها و زبان های کنونی ایران یکی پس از دیگری بطور فشرده از نظر می گذرد. لهجه ها و زبان های ایرانی که امروزه متداول می باشد و از قفقاز تا فلات پامیر و از عمان تا آسیای مرکزی با آن سخن می گویند. از تنوع و تکثر فراوان برخوردار است، اما زبان فارسی به دلیل ادبیات پردامنه و اعتبار تاریخی و نفوذ آن در سایر زبان ها و لهجه های ایرانی و نیز به سبب تا ثیر آن در چند زبان غیر ایرانی مانند ترکی، وارد شده، اهمیت خاص و قابل توجهی در منطقه یافته است. 1-زبان آسي این زبان در بخشی از نواحی کوهستانی قفقاز مرکزی رایج می باشد، زبان آس ها با زبان سغدی وخوارزمی ارتباط نزدیک دارد، زبان شناسان معتقدند زبان فارسی در زبان آسی تقریبا نفوذ نیافته است. 2- یغنوبی این زبان میراث و باز مانده ی یکی از لهجه های سغدی به شمار می رود، این زبان همچون دیگر لهجه های ایرانی بسیاری از لغات فارسی و عربی خویش را اقتباس و به عاریه گرفته است. 3- پشتو این زبان زبان محلی مردم افغانستان است. زبان فارسی و عربی آن را تحت تاثیر قرار داده، در آن نفوذ یافته اند، زبان پشتو امروزه در افغانستان بیش از گذشته مورد توجه قرار گرفته است. این زبان بسیاری از خصوصیات و ویژگی زبان های ایرانی را حفظ کرده است. 4- بلوچی زبان بلوچی در قسمتی از بلوچستان و همچنین در بعضی از نواحی ترکمنستان رایج است. بلوچی را زبان شناسان از گروه شمالی زبا ن های غربی ایران می دانند. زبان بلوچی علاوه بر واژه های فارسی بعضی از لغات سندی را نیز اقتباس کرده است. این زبان لهجه های گو ناگون و متنوعی دارد که مهمترین آنها بلوچی غربی و بلوچی شرقی است. 5- سغدی این زبان در کشور سغد که سمرقند و بخارا مرکز آن بوده رایج بوده است. زمانی زبان سغدی زبان بین المللی آسیای مرکزی به شمار می رفت. زبان سغدی تا قرن پنجم هجری در نواحی خود در کنار فارسی رواج داشت. 6- سکایی (ختنی) زبان یکی از اقوام سکایی مشرق است، که زمانی بر ختن حکومت داشتند. این زبان هنگام حکومت آنان در آن دیار رایج گردید. 7- خوارزمی : این زبان تا قرن هشتم هجری رایج بوده است، خوارزمیان با این زبان سخن می گفتند. بعدها این زبان جای خود را به زبان فارسی و ترکی داده است. 8- گیلکی سواحل دریای خزر لهجه های گوناگون و متنوعی دارد که گیلکی،مازندرانی و طالشی از آن جمله است. لهجه های مازندرانی و گیلکی ادبیات محلی قابل ملاحضه ای دارند. لهجه ی مازندرانی صاحب آثار معتبری بوده متاسفانه بیشتر آن از میان رفته است. 9- کردی زبان کردی که مردم نواحی غربی و شمال غرب و جنوب غربی و طوایفی در شمال و مشرق ایران و گروهی از مردم در ترکیه، عراق، سوریه و قفقاز با آن تکلم می کنند، بدون شک از زبان های هند و ایرانی و یکی از شاخه های فارسی باستان است. از ویژه گی ها و مشخصات برجسته ی این زبان، سلاست و روانی و عدم اختلاط زیاد با زبان های غیر ایرانی است. ولی براثر قرابت ونزدیکی و ارتباط با ترک ها و عرب ها شماری از لغات ترکی و عربی در آن رخنه کرده است. در باره ی زبان کردی پرسشی وجود دارد که پاسخ گفتن به آن اندکی دشوار است و آن اینکه چرا زبان کردی دارای شعب و گویش های گوناگون و متعدد است. برخی از محققان و مورخان گفتند که زبان کردی چون از از پشتوانه ی معتبری از کتب علمی و ادبی و تاریخی برخوردار نبوده است بدین شکل در زمان طولانی دچار تغییرات است. زبان کردی لهجه های زیادی دارد. مانند مکری، سلیمانیه ای، سنندجی، کرمانشاهی، بایزیدی، زندی، زازای، لولو، عونیکی، محمودی، شیروانی، اردلانی،سورانی، چکوانی، عبدوئی، پسانی، اورامی و دروزکی. این زبان مانند زبان فارسی و برخلاف زبان بلوچی و پشتو در طول زمان دچار تغیرات فراوانی شده است. 10- لری یکی از لهجه های ایرانی لری است که کم و بیش از ادبیات برخوردار است. 11- آذری نام زبان قدیم ساکنان آذربایجان است. اذری یکی از لهجه های ایرانی محسوب می شود. اکنون نیز در بعضی از قرا و روستا های آن استان با ان تکلم می کنند. علاوه براین قسمتی از قفقاز هم با آن سخن می گویند. گفته می شود ترکان عثمانی و به دلیل آنان گروهی از خاور شناسان، ( آذری ) را به لهجه ی ترکی معمول و متعارف در آذربایجان اطلاق کرده اند. زبان آذری آذربایجان ایران، کشور آذربایجان امروز با ترکی غربی قرابت و نزدیکی دارد. همین لهجه و زبان نیز به مرور زمان تحت تاثیر لغات و دستور زبان فارسی قرار گرفته است --------------- همراه باشید, ادامه دارد ... همچون کوه استوار بمان، ... همچون رعد بتاز، ... هراسی به خود راه مده، ... تا بوده همین بوده ...
|
|||
03-29-2013, 02:00 PM
ارسال: #205
|
|||
|
|||
RE: در گذر تاریخ و فرهنگ ملی
فرهنگ غنی ایرانی (بخش هفتم)
------------------------------------ ظلم ستیزی و دادگری 2 در ايران باستان مقام داوري شريفترين مقامها به شمار مي آمد. اغلب شاهنشاهان ايران خود رياست دادوران را بر عهده داشتند و شخصا به كارهاي قضايي مردم رسيدگي ميكردند. عده قضات شاهي هفت تن ( بر اساس عدد مقدس هفت ) بودند كه در تورات در كتاب استر و مردخاي نام هفت تن از دادوران زمان خشايارشا با قدري تحريف ذكر شده است.(تورات - استر باب اول )در كتاب تاريخ ايران باستان استاد پیرنیا به نمونهاي اشاره شده است كه: يكي از قضات آن زمان موسوم به سيسامنس از كسي رشوه گرفت و حكمي بر خلاف حق صادر كرده بود، كمبوجيه (دومين پادشاه هخامنشي) حكم اعدام او را صادر كرد و امر داد تا پوست او را كنده و روي مسند قضاوت انداختند و پسرش كه بعد از او قاضي شد روي همان مسند قضاوت ميكرد. سعدی بزرگوار خنک ( نیک ) روز مشحر تن دادگر................ که در سایه عرش دارد مفر ( جای ) نکند هرگز اهل دانش و داد................ دل مردم خراب و گنج آباد هرودوت در کتاب تاریخ هرودوت می گوید : یکی از قوانین مهم ایرانیان این است اگر خلافی از شخصی سر بزند و با اینکه گناه بزرگی نیز انجام شده باشد وی نباید به اشد مجازات و مرگ محکوم شود. مگر آنکه به خاندان پادشاهی و کشوری تجاوز شده باشد. در مواقعی که شخص را برای دادگری به محکمه می برند آن شخص را مورد سنجش قرار میدهند. اگر شخص کارهای نیکویش بیشتر از کارهای زشت اش باشد در اجرای قانون مجازات تخفیفی می دهند. اگر کارهای زشت او بیشتر از کارهای نیکویش باشد با شکایت شاکی وی را مجازات میکنند. پرفسور گیریشمن ایران شناس نامدار در کتاب تاریخ ایران تا آغاز اسلام می گوید : در نظام شاهنشاهی ایران باستان هر شهربان دارای دبیری می بوده است که او ناظر و رابط بین او و شاه بزرگ را داشته است. در شهربانان و فرمانداراران احتمال اینکه خطایی کند و به مردم ظلم نماید زیاد بوده است. به همین دلیل هرزگاهی از طرف دولت مرکزی امپراتوری ایران افرادی به نام چشم و گوش شاه در میان عامه مردم نفوذ میکردند تا خائنین و ظالمین به مردم را شناسایی کنند این کار را دبیران کنترل کننده شهربانان نیز گزارش میکردند. انوشیروان دادگر : بدانید و آگاه باشید که کشور با بی دینی پایدار خواهد بود و زندگی چرخه خود را ادامه خواهد داد ولی ظلم پایدار نماند و بزرگترین قدرتهای جهان را سرنگون خواهد کرد. فردوسی بزرگ از عدالت و برابری اجتماعی مردم ایران در زمان شاهنشاهی قباد ( که بعدها اندیشه مارکسیست و کمونیست تیز از آن گرفته شد ) چنین می فرماید : همي گفت هر كو توانگر بود................ تهي دست با او برابر بود نبايد كه باشد كسي بر فزود................ توانگر بود تار و درويش پود جهان راست بايدكه گرددبه چيز................ فزوني توانگر حرام است نيز نادرشاه افشار سمبل قدرت ایرانیان در مقابل تجاوزات افغانها, ازبکان و روسها در نامه ای تاریخی چنین میگوید : نادر به سفیر روسیه دستور داد که شهرهای دربند - باکو - شروان - اران - ایروان - رشت - گیلان و همه مناطق قفقاز را که پطر کبیر به اشغال خود در آورده است و همچنین تاتارهای کوهستانی داغستان را که به زیر سلطه خود در آورده بود را به ایران بازگردانند. نادر با غرور تمام اظهار داشت اگر روسها از مرزهای ما عقب نشینی نکنند خود جارویی به دست میگیرد و همه آنها را از آن مناطق بیرون خواهد ریخت. ( زندگی نادرشاه - تالیف جونس هنوی - ترجمه اسماعیل دولتشاهی. صفحه 147 ) و یا نمونه ای دیگر خسرو به فرزندش شیرویه چنین نصیحت میکند به نقل از سعدی بزرگوار : در اندیشه این باش که همیشه صلاح رعیتان کشور را در نظر داشته باشی زیرا آنان از ظالمان و بیدادگران فراری هستند و به فکر نابودی ظالم در خواهند آمد. در جهان هستی برتر از انصاف و عدل چیزی نیست. مردمان جهان همگی می گذرند ولی این نام نیک است که خواهد ماند و آیندگان تو را ستایش می کنند. خدا ترسان را مامور دهقانان و مستضعفان کن زیرا آنان ظلم نخواهند کرد. مطمئن باش کسانی که فقط نفع و صلاح تو را در نظر می گیرند به مردمان جفا خواهند نمود. اگر خواهی که نامت جاودانه برای آیندگان بماند- خردمندان و نیک اندیشان کشور را مخفی مکن و آنان را به مردم معرفی کن. پادشاهان و بزرگان گذشته ایران همه رفتند و تو نیز خواهی رفت پس در اندیشه گذاشتن خاطره نیک از خودت باش. افرادی را که ذاتا بد اندیش هستند به سزای اعمالشان برسان. هنگامی که تو را داور قرار دادند و تو نیز از گناه مجرم خشمگین شدی کمی صبر و تفکر کن و اگر پسندیده بود وی را عفو کن. در فرهنگ غنی ایرانی عرفان و خداشناسی به صورت یکی از ویژگی های بی نظیر تاریخ ایران مشهود است. به صورتیکه سازمان یونسکو هر سال در جهان نام یکی از بزرگان ایرانی را به عنوان نماد آن سال در جهان نامگذاری میکند. در میان دویست کشور جهان این برای ایران و ایرانی مایه مباهات است. برای نمونه سال 2003 سال اشو زرتشت - سال 2007 سال حضرت مولانا - سال 2008 سال رودکی سمرقندی و... ایرانیان در راه سیر مسیر عرفان و سلوک, مبارزات و جانفشانی های بی نظیری کرده اند. در مقابله با ظلم و ستمهای اعراب بدوی در سالهای نخست ورود اسلام به ایران بسیار کوشش ها نمودند تا با اندیشه قرون وسطیی اعراب به مبارزه بر خیزند. یکی از این شخصیتهای مبارز فرهنگی و عرفانی حسین ابن منصور حلاج است که پس از سیر مسیر عرفان و سلوک به مرحله آمیخته شدن با ذات خداوند رسید و سپس توسط اعراب بیابانگرد به شهادت رسید. در مرحله نخست به دار آویخته شد و سپس بدنش را تکه تکه کردند. منصور حلاج نام خود را با شعار اناالحق برای همیشه در تاریخ حق طلبی ایرانیان ثبت نمود. حلاج به درستی آگاه بود که جای اصلی عاشقان بر بالای دار و مرگ در راه حق است و چنین میگوید : محراب عاشقان بالای دار است و به چنین محراب مقدس کسی راه یابد که وضو به خون خود کند عاشقان چون نماز عشق گزارند وضوی آن جز به خون نکنند و یا این سخن عین القضاه همدانی عارف برجسته ایرانی که در آرزوی شهادت در راه حق است : ما مرگ و شهادت از خدا خواسته ایم................ و آن هم به سه چیز کم بها خواسته ایم گر دوست چنین کند که ما خواسته ایم................ ما آتش و نفت و بوریا خواسته ایم --------------- همراه باشید, ادامه دارد... همچون کوه استوار بمان، ... همچون رعد بتاز، ... هراسی به خود راه مده، ... تا بوده همین بوده ...
|
|||
![]() |
![]() |
|
03-31-2013, 11:33 PM
ارسال: #206
|
|||
|
|||
RE: در گذر تاریخ و فرهنگ ملی
کره جنوبی پیش رفت, ایران درجا زد. (بخش دوم)
----------------------------------------------------------- معجزه رشد رشد اقتصادی را بر پايه رشد توليد ناخالص داخلی در مقياس کلی يا سرانه اندازه ميگيرند. توليد ناخالص داخلی، ارزش تمامی کالا ها و خدماتی است که طی مدت يک سال در يک کشور توليد ميشود. با سر شکن کردن اين متغير بر جمعيت يک کشور، توليد داخلی سرانه به دست ميآيد. همين رشد اقتصادی است که در صورت تداوم، صورت و سيرت يک جامعه انسانی را يکسره دگرگون ميکند. تمدن بر بال های رشد اقتصادی پيش ميرود، حال آنکه با رکود در کام تنگنا های گوناگون فرو ميغلطد. فقر مادی يک جامعه، بر خلاف اعتقاد کسانی که آنرا به ارزش بدل ميکنند، سرچشمه تباهی است. حساب کرده اند که اگر کشوری از ميانگين يک در صد نرخ رشد سالانه برخوردار باشد، در آمد سرانه اش طی مدت هفتاد سال دو برابر خواهد شد. ولی همان کشور، اگر ميانگين نرخ رشد سالانه اش را به پنج در صد برساند، طی مدت چهارده سال به همان نتيجه دست خواهد يافت و با رشد ده در صد در سال، همان دستآورد را تنها طی مدت هفت سال تامين خواهد کرد. کشوری را در نظر بگيريد که امروز در آمد سرانه اش به هزار دلار در سال ميرسد. اين کشور با نرخ رشد يک در صد می تواند در آمد سرانه خود را طی مدت بيست سال به ۱۲۲۰ دلار برساند، حال آنکه با نرخ رشد پنج در صد، طی همان مدت، در آمد سرانه اش به ۲۶۵۰ دلار خواهد رسيد. شمار زيادی از اقتصاد دانان ايرانی در درون و بيرون کشور بر سر رشد شتابان توليد ناخالص داخلی کشور طی دهه ۱۳۴۰ و نيمه اول دهه ۱۳۵۰ توافق دارند. هاشم پسران و هادی صالحی اصفهانی نرخ رشد توليد ناخالص داخلی سرانه ايران را در فاصله ۱۹۶۳ تا ۱۹۷۶ هشت در صد ارزيابی ميکنند و می افزايند که در سال ۱۹۷۶، در آمد سرانه در ايران به شصت و چهار در صد ميانگين در آمد سرانه در دوازده کشور اروپای غربی رسيده بود . نکته جالب آنکه اين نرخ بسيار بالای رشد عمدتا پيش از چهار برابر شدن قيمت نفت در سال ۱۳۵۳ اتفاق افتاد و ميانگين نرخ تورم کشور نيز، پيش از اين رويداد، از حدود سه در صد فراتر نرفت. رشدی چنين سريع، همراه با آرامشی چنين چشمگير در عرصه قيمت ها، قدرت خريد را در بخش بزرگی از جامعه ايران به گونه ای بيسابقه افزايش داد. در مقاله خود زير عنوان «پنج دهه فراز و فرود توليد»، که به تازگی در فصلنامه «تازه های اقتصاد» چاپ تهران انتشار يافته، حميد زمان زاده به نتايج مشابهی ميرسد. به نوشته او «از سال ۱۳۴۰ تا پايان سال ۱۳۵۵، توليد سرانه هر ايرانی در يک روند صعودی از دو ميليون و سیصد هزار ريال به هفت ميليون و دویست هزار ريال در سال (به قيمتهای ثابت سال ۱۳۷۶) رسيده است. در واقع توليد سرانه ايرانیها طی ۱۵ سال، سه و یک دهم برابر شده است که از بهبود قابل توجه سطح رفاهی ايرانیها در اين دوره حکايت دارد. با آغاز شرايط انقلابی در سال ۱۳۵۶، روند توليد سرانه نيز معکوس شده و سير نزولی خود را آغاز مینمايد. علاوه بر روند نزولی توليد کل با توجه به بیثباتی دوره انقلابی و پس از آن آغاز جنگ ايران و عراق، افزايش سريع جمعيت، سير نزولی توليد سرانه را تشديد نموده است، به نحوی که توليد سرانه با کاهش حدود ۵۰ درصدی، از هفت ميليون و دویست هزار ريال در سال ۵۵، به پنج ميليون و سیصد هزار ريال در پايان سال ۱۳۶۷ میرسد.» حميد زمان زاده می افزايد که در فاصله سال های ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۵، «نرخ رشد اقتصادی بين ۵ تا ۱۷ درصد در نوسان بوده است. در مجموع در اين دوره ۱۵ ساله، ميانگين نرخ رشد اقتصادی ايران حدود ده و نیم درصد بوده است، که نرخ رشد بسيار مناسبی است. با آغاز شرايط انقلابی در سال ۱۳۵۶ و پس از آن آغاز جنگ، نرخ رشد اقتصادی به شدت کاهش میيابد و به جز سالهای ۶۱، ۶۲ و ۶۴، نرخ رشد اقتصادی تا پايان جنگ منفی بوده است. ميانگين نرخ رشد اقتصادی در اين دوره منهای دو و یک دهم درصد در سال بوده است. در دوران پس از جنگ نيز، نرخ رشد اقتصادی بسيار پر نوسان ظاهر شده و از منهای دو و نیم درصد تا ۱۶ درصد را تجربه نموده است، اما ميانگين نرخ رشد اقتصادی در دوره پس از جنگ تا سال ۱۳۹۰، پنج و دو دهم درصد بوده است.» ميانگين نرخ رشد بالای ده در صد آنهم طی مدت پانزده سال، جامعه سال های ۱۳۴۰ و نيمه اول دهه ۱۳۵۰ ايران را يکسره دگرگون کرده بود و کسانی که آن ساليان را ديده اند، می توانند گواهی دهند که تغيير به صورتی ملموس زير نگاه آنها جريان داشت. رشدی چنين شتابان و طولانی همراه با دگرگونی هايی چنين سريع، در ادبيات اقتصادی دو دهه پايانی قرن بيستم «رشد آسيايی» نام گرفت، البته در رابطه با تحولاتی که کره جنوبی، تايوان، سنگاپور و مالزی و بعد ها چين تجربه کردند. در غرب کم تر کسی ميداند يک کشور خاورميانه ای به نام ايران نيز به چنين تجربه ای دست يافت، اما در حفظ آن ناکام ماند. --------------- همراه باشید, ادامه دارد ... همچون کوه استوار بمان، ... همچون رعد بتاز، ... هراسی به خود راه مده، ... تا بوده همین بوده ...
|
|||
![]() |
![]() |
|
04-01-2013, 10:39 PM
ارسال: #207
|
|||
|
|||
RE: در گذر تاریخ و فرهنگ ملی
سیزده بدر
----------- سیزدهم فروردین ماه هر سال برابر است با روز «سیزده بدر» که در تقویمهای رسمی ایران این روز «روز طبیعت» نامگذاری شده و از تعطیلات رسمی است. سیزده فروردین ماه روز بسیار مبارک و فرخندهای است. اما ایرانیان چون در مورد این روز آگاهی کمتری دارند این روز را نحس میدانند و برای بیرون کردن نحسی از خانه خود کنار جویبارها و سبزهها میروند و به شادی میپردازند. ولی تا کنون هیچ دانشمندی ذکر نکرده که سیزده نوروز نحس است. بلکه قریب به اتفاق روز سیزده نوروز را بسیار مسعود و فرخنده دانستهاند. اما باید به این موضوع توجه داشت که در فرهنگ ایرانی، هیچ یک از روزهای سال «نحس» و «بدیومن» یا «شوم» شمرده نشده است. ![]() هر یک از روزهای هفته و ماه نامهایی در ارتباط با یکی از مظاهر طبیعت دارند و روز سیزدهم هر ماه خورشیدی در گاهشمار ایرانی نیز «تیر روز» نام دارد و نیاکان ما از روی خجستگی، این روز را برای نخستین جشن تیرگان سال، انتخاب کردهاند. گفته شده دلیل نامگذاری این است که در سیزدهمین روز از تیر ماه «آرش کمانگیر» پهلوان ایرانی با پرتاب تیر، مرز میان «ایران» و «توران» را جدا کرد و در پی آن آشتی مردمی را میان توران و ایران که سالها در جنگ بودند پایدار ساخت. به یادبود او ایرانیان جشن تیرگان را در ماه تیر برپا کردند و سیزدهمین روز از هر ماهی را «تیر» نامیدند. از سویی دیگر میگویند که «جمشید شاه پیشدادی» هر سال در روز سیزده نوروز در دشت سبز و خرم چادر بر پا میکرده و جشن همگانی میگرفته که سپس به گونهی آیین درمیآید و از به همین سبب ایرانیها روز سیزدهم فروردین کنار سبزهها، چشمه سارها و جویبارها میروند. اما به روایت دیگر نیاکان ما پس از دوازده روز جشن که یادآور دوازده ماه سال است، روز سیزدهم را پایان جشن بزرگ نوروز میدانستند. امروزه هم هنوز روز سیزدهم فروردین همانند شب پایانی چهارشنبه سال جایگاه ویژهای دارد و اگر با چهارشنبه سوری به پیشواز نوروز میرویم، با جشن سیزده بدر همراه با شادی به بدرقه نوروز میرویم. سیزده بدر یا روز طبیعت دارای آیینهای ویژهای است که در درازای تاریخ پدید آمده و اندک اندک چهره سنت به خود گرفته است. از آن جمله میتوان به این آیینهای اشاره کرد. «سبزه به رود سپردن»، همان سبزهای که دوازده روز در سفره نوروزی بود در روز سیزده سفره بر چیده میشود و سبزه آن با آرزوی بارش باران و سالی پر از فراوانی و شادی به آب سپرده میشود. گره زدن سبزه و گشودن آن برای بخت گشایی، ترانه سرایی، پایکوبی، بازیهای گروهی، بادبادک پرانی، سوارکاری، آببازی و پختن آش و خوراکیهای ویژه، که همه ریشه در فرهنگ زیبای ایرانی دارد. در فرهنگ اساطیر برای رسمهای سیزده بدر، معنیهای تمثیلی آورده شده است: شادی و خنده در این روز به معنی فروریختن اندیشههای تیره و پلیدی، روبوسی نماد آشتی و به منزله تزکیه، به آب افکندن سبزههای نشانه دادن هدیه به ایزد آب و گره زدن سبزه برای باز شدن بخت و تمثیلی برای پیوند زن و مرد برای تسلسل نسلها و رسم مسابقهها به ویژه اسب دوانی یادآور کشمکش ایزد باران و دیو خشکسالی بوده است. در کهن ترین روز گرامی داشت طبیعت، با طبیعت مهربان باشیم... و امیدوارم سیزده بدر خوب و خوشی را در پیش داشته باشید همچون کوه استوار بمان، ... همچون رعد بتاز، ... هراسی به خود راه مده، ... تا بوده همین بوده ...
|
|||
04-28-2013, 12:02 AM
ارسال: #208
|
|||
|
|||
RE: در گذر تاریخ و فرهنگ ملی
سردار رشید ایرانی:
![]() من ازدرون تو حرف میزنم
اگربخواهی تابستان هم برف می آید اگربخواهی دست دراز میکنی ابری در آسمان میگیری اگربخواهی به درخت خشکیده ای خیره میشوی و انجیر بر شاخه اش میروید اگرتو بخواهی غیرممکن ها ممکن میشود پس بخواه دوره توانگری و جذب |
|||
01-10-2014, 12:24 AM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 01-10-2014 12:26 AM، توسط کامیار کاظمی.)
ارسال: #209
|
|||
|
|||
RE: در گذر تاریخ و فرهنگ ملی
به ایرانم، به ایران گرامیم، به ایران جاودانیم
![]() ![]() |
|||
03-16-2014, 10:51 PM
ارسال: #210
|
|||
|
|||
RE: در گذر تاریخ و فرهنگ ملی
بوی باران، بوی سبزه، بوی خاک، ...
شاخههای شسته، بارانخورده پاک، ... آسمانِ آبی و ابر سپید، ... برگهای سبز بید، ... عطر نرگس، رفص باد،, ... نغمۀ شوق پرستوهای شاد, ... خلوتِ گرم کبوترهای مست, ... ... نرمنرمک میرسد اینک بهار, ... خوش بهحالِ روزگار, ... نوروز می آید, ... و با آمدنش بهار می آید, ... با نوید زندگی می آید, ... می آید و با آمدنش می گوید بهاران است, ... زندگی است, ... شادی است, ... پس خوش باش, ... شاد باش که باز روز نو آمد. نوروز می آید همان پیر فرزانه ای که در تیره ترین روزها و سال ها نیز آمده است, ... زیرا با خود شادی داشته است , ... زیرا ایرانیانی همواره او را دوست داشته اند و او را گرامی داشته اند. پیر فرزانه ی ما روزهای شاد و غمباری را در این کهن دیار گذرانده است, ... روز گار اسکندر گجستک که آهی سرد از نهادش بر می آید, ... اما بعدتر با یادآوری شاهان ساسانی دوباره در اوج آسمان به ایران زمین لبخند می زند, ... پس از خسرو روزهای خون و آتش را به یاد می آورد, ... او اینک آرام می گرید, ... دوران محنت آلود اموی و عباسیان در اغوش ایرانیان آرام گرفته شده است, ... کمی بعد تر رخش نمایان می شود, ... مغولان خونخوار می آیند و تنها گردوخاکی است که در اسمان ایران دیده می شود, ... باز گذشت و گذشت تا شاه عباس دوباره این پیر فزانه را به آغوش ایرانیان هدیه می کند, ... روزگار را تعریف می کند که چه ها با او کرد, ... پر از فراز و نشیب ... اما با این همه او همیشه لبخندش را تقدیم فرزندان کاوه آهنگر می کند, ... او بخیل نیست, ... شاد است و شادی را تقدیم می کند, ... او این روز ها شادمان است زیرا ایرانشهریان برای دیدن او سر از پا نمی شناسند. قدمش گل باران ... ![]() خوش بهحالِ چشمهها و دشتها خوش بهحالِ دانهها و سبزهها خوش بهحالِ غنچههای نیمهباز خوش بهحالِ دختر میخک که میخندد به ناز خوش بهحالِ جام لبریز از شراب خوش بهحالِ آفتاب همچون کوه استوار بمان، ... همچون رعد بتاز، ... هراسی به خود راه مده، ... تا بوده همین بوده ...
|
|||
![]() |
![]() |
|
|
موضوع های مرتبط با این موضوع... | |||||
موضوع: | نویسنده | پاسخ: | بازدید: | آخرین ارسال | |
نقش علی بابا در بازار جهانی و واردات از چین | greenworld | 0 | 187 |
05-27-2023 05:02 PM آخرین ارسال: greenworld |
|
مخترعین و نخبگان ایرانی در راه مذاکره با شرکت رنو فرانسه | سینا عدنانی | 1 | 464 |
09-09-2018 01:19 PM آخرین ارسال: mahdir938 |
|
در محل شما چه چیزی فراوان است؟ | cooch | 31 | 4,633 |
06-01-2018 03:04 AM آخرین ارسال: amir_sky |
|
راه اندازی بستر تولید پودر میوه در منزل | uhanna | 0 | 591 |
02-04-2018 03:17 AM آخرین ارسال: uhanna |
|
چطور تو ایران سرمایه مونو در عرض یک سال ده برابر کنیم؟ | shokrgozar | 7 | 1,438 |
09-01-2017 09:53 AM آخرین ارسال: sh44 |
|
دوستانی که در زمنیه بازاریابی تجربه دارن لطفا" راهنمایی بفرمایند . | javadse | 2 | 1,002 |
07-08-2017 04:00 PM آخرین ارسال: شایان21 |
|
اولین سودهائی که در فعالیتهامون داشتیم | jahanagahi | 115 | 34,945 |
05-18-2017 01:21 AM آخرین ارسال: مهندس نرم افزار |
|
چجوری میتونم درامدمو به 5 میلیون در ماه برسونم؟ | shokrgozar | 0 | 547 |
02-20-2017 04:14 PM آخرین ارسال: shokrgozar |
|
چطور از امکان خم کردن چوب و MDF و PVC پول در بیارم؟ | Benhour | 1 | 1,405 |
10-23-2016 12:43 AM آخرین ارسال: Benhour |
|
مشورت و راهنمایی در مورد کار کانون تبلیغاتی و بسته بندی؟ | sepehrplus | 2 | 848 |
09-28-2016 03:02 PM آخرین ارسال: habib tousi |
|
تاریخ تولد بچه های انجمن! | MARYAR | 331 | 41,532 |
08-10-2016 02:00 PM آخرین ارسال: mahdie.sfi |
|
![]() |
اگه میدونستی در رسیدن به هدفت(ثروت)هیچ شکستی وجودنداره اولین قدم که برمیداشتی چی بود | SAMIRA | 71 | 16,244 |
05-23-2016 02:08 AM آخرین ارسال: poldar |
یه سوال در باره شخصی که اهل ریسک و تغییر نیست | mortaza_max | 13 | 3,289 |
02-15-2016 02:59 PM آخرین ارسال: نیما روشنگر1 |
|
شروع یه کار گروهی/ کار در وب | mohammad.b | 17 | 3,732 |
11-20-2015 08:49 PM آخرین ارسال: فاطیما14 |
|
![]() |
جذب همکاری در آموزشگاه جدید انجمن | MARYAR | 33 | 10,511 |
09-25-2015 10:31 PM آخرین ارسال: vlvl |
بیان خاطرات ضرر و زیانهایی که در فعالیتهامون داشتیم (برای عبرت دیگران ) | hasan-f | 26 | 7,908 |
09-22-2015 11:23 AM آخرین ارسال: سلطان ایده |
|
تایپ در منزل | صدفی | 1 | 564 |
09-08-2015 11:16 PM آخرین ارسال: hs6467 |
|
به دنبال ایده در زمینه کامپیوتر | rezakakaei | 4 | 1,527 |
06-07-2015 09:36 AM آخرین ارسال: rezakakaei |
|
![]() |
میزبانی از یکدیگر در شهرمان | cooch | 3 | 503 |
05-09-2015 03:26 PM آخرین ارسال: cooch |
حداقل یکبار در زندگی این کارها را انجام دهید | بيلا بالا | 4 | 983 |
03-06-2015 02:45 PM آخرین ارسال: samiar afshari |
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 87 مهمان