آشنایی با سیستم پولسازی و سرمایه گذاری

[Delta.H]

سلام دوستان و اساتید عزیز
از سبحان عزیز و سایر اساتید محترم به خاطر مطالب خوب این تاپیک تشکر میکنم.
من در این مدت بدلیل مسائلی، فعالیت خیلی کمی در انجمن داشتم یک سری اتفاقات خوب و همزمان یک سری اتفاقات بد افتاد به هر حال از ابتدا پیگیر این تاپیک ارزنده بودم و از گفته های پربار عزیزان استفاده میکنم.
قبل از اینکه وارد بحث اصلی شوم ابتدا درباره سیستم پولسازی یک نکته متذکر شوم و آن اینکه پول درآوردن به اذای خوابیدن که دوستان بارها به آن اشاره کرده اند نمی تواند به واسطه اهداف کوتاه مدت و کسب و کارهای نوپا بوجود بیاید بلکه حاصل سالها کار و تلاش و نظارت مستمر و کسب تجربه و رسیدگی مرتب است و به قول "ری کراک" موسس مک دونالد یک مدیر حتی زمانی که به یک رهبر در سیستم تبدیل می شود باز هم باید به رتق و فتق امور بپردازد حالا ما که ابتدای راه هستیم اگر خوابیدیم احتمالاً نه تنها درآمدی نخواهیم داشت بلکه دارایی خویش را از دست می دهیم!

البته منظور از کسب و کار سیستماتیک و بدون کار یدی و با کمترین دخالت قطعاً فعالیت هایی مثل گذاشتن یک میلیارد پول در بانک و کسب سود قابل توجهی در اذای آن یا امثال آن نیست چرا که کسب چنین درآمدی از یک انسان قطع نخاع شده بی سواد هم بر می آید ما انسانهای سالم با قابلیتهای زیاد علمی، فنی و جسمانی هستیم پس باید بیش از یک فرد تقریباً معلول و مشلول بتوانیم درآمد داشته باشیم حتی اگر سرمایه کلانی در دست ما باشد!
دوستان مثالهای خوبی زدند من به واسطه فعالیتی که در زمینه مصالح دارم یک نفر را میشناسم 15سال پیش یا بیشتر یک کامیون داشت و با آن مصالح حمل میکرد همان موقع کسانی که او را میشناختند تعریف میکنند که بهتر و بیشتر از همه کار میکرد و سعی میکرد بهترین باشد!
بعد کامیون را فروخت و با آن ملک خرید آن زمان قیمت املاک مثل حالا نبود بعد از مدتی خرید و فروش شروع به ساخت و ساز کرد از چهارواحدی شروع کرد و حالا...
حالا سه منطقه خوب و گرانقیمت زیتون و کوی ملت و کیانپارس اهواز خیابانی نیست که چند ساختمان آن را این حاجی نساخته یا نخریده باشد یک شرکت ساختمانی دارد و برای معاملات املاک خود چند بنگاه دارد یکی از نزدیکان ایشان میگفت فقط از راه اجاره ملک حدوداً ماهی 70 میلیون درآمد دارد در مناطق ذکر شده وقتی می گویند سازنده ساختمان فلانی است یعنی با چشم بسته بخرید چون بهترین کیفیت و استانداردها را در ساخت به کار میبرد و همیشه بهترین است.
انبار های آهن و مصالح، بچینگ بتون، نقشه برداران و مهندسین معمار خبره، بهترین بنّا ها، و... همه به صورت خودکار و بدون نیاز به مدیریت مستمر کار خود را می کنند.
همین چند روز پیش با یکی از دوستان در خیابان ایشان را دیدیم با یک لندکروزر 2013 آرام حرکت میکرد و ساختمان ها را دید میزد دوستم گفت ببین داره ساختمان جستجو میکنه!
ساعت 7 صبح بود!
ببینید ایشان ساعت 7 صبح که خیلی از ماها خوابیم و احتمالاً خواب سیستم پولسازی میبینیم او در حال کار و لذت بردن است و به پروژه های خود سر میزند پس هنوز هم مثل زمان شوفری تلاش میکند و دوست دارد بهترین باشد!
دوستان سیستم را ابتدا باید در ذهن خود ایجاد کنیم یک ویژن کامل. باید یک تصویر واضح بوجود بیاوریم و بعد مانند پازل قسمت به قسمت آن را کنار هم بچینیم حتی وقتی یک ستارت آپ کوچک باشد باید با دید بلند مدت و بلندپروازانه باشد در فیلم راز یک جایی گفته می شود شما برای رفتن با ماشین از شهری به شهر دیگر اگر هوا تاریک باشد مثلاً فاصله اهواز تا تهران را با نور چراغها نمی بینید ولی این شما را از حرکت باز نمی دارد چرا؟ چون تصویر تمام مسیر تا مقصد در ذهن شماست و مقدار محدودی از آن فعلاً در دید است هرچه جلوتر می روید روشنایی جلوی شما هم تا قدر نیاز موجود است.
پس برای حرکت به خصوص وقتی بخواهیم معمار یک سیستم کسب ثروت باشیم باید نقشه داشته باشیم، باک ماشین را پر از سوخت کنیم و چراغها را روشن کنیم فعلاً همان دویست متری که میبینیم کافی است اما طبق نقشه جلو میرویم.
در مورد تامین منابع هم بعداً عرایضی خواهم داشت.

[سیدمهدی هاشمی]

بنده دو سال پیش توی رویاهام یک خونه ی 100متری میدیدم و پارسال بعد از گذشت یک سال ملک مورد نظر رو با متراژ مورد نظر داشتم. حالا هم تو فکر ساخت شهر رویایی هاشمی هستم ان شاء الله که میشه.

[3ObHaN]

(10-25-2013 01:56 AM)Delta.H نوشته شده توسط:  سلام دوستان و اساتید عزیز
از سبحان عزیز و سایر اساتید محترم به خاطر مطالب خوب این تاپیک تشکر میکنم.
من در این مدت بدلیل مسائلی، فعالیت خیلی کمی در انجمن داشتم یک سری اتفاقات خوب و همزمان یک سری اتفاقات بد افتاد به هر حال از ابتدا پیگیر این تاپیک ارزنده بودم و از گفته های پربار عزیزان استفاده میکنم.
قبل از اینکه وارد بحث اصلی شوم ابتدا درباره سیستم پولسازی یک نکته متذکر شوم و آن اینکه پول درآوردن به اذای خوابیدن که دوستان بارها به آن اشاره کرده اند نمی تواند به واسطه اهداف کوتاه مدت و کسب و کارهای نوپا بوجود بیاید بلکه حاصل سالها کار و تلاش و نظارت مستمر و کسب تجربه و رسیدگی مرتب است و به قول "ری کراک" موسس مک دونالد یک مدیر حتی زمانی که به یک رهبر در سیستم تبدیل می شود باز هم باید به رتق و فتق امور بپردازد حالا ما که ابتدای راه هستیم اگر خوابیدیم احتمالاً نه تنها درآمدی نخواهیم داشت بلکه دارایی خویش را از دست می دهیم!

البته منظور از کسب و کار سیستماتیک و بدون کار یدی و با کمترین دخالت قطعاً فعالیت هایی مثل گذاشتن یک میلیارد پول در بانک و کسب سود قابل توجهی در اذای آن یا امثال آن نیست چرا که کسب چنین درآمدی از یک انسان قطع نخاع شده بی سواد هم بر می آید ما انسانهای سالم با قابلیتهای زیاد علمی، فنی و جسمانی هستیم پس باید بیش از یک فرد تقریباً معلول و مشلول بتوانیم درآمد داشته باشیم حتی اگر سرمایه کلانی در دست ما باشد!
دوستان مثالهای خوبی زدند من به واسطه فعالیتی که در زمینه مصالح دارم یک نفر را میشناسم 15سال پیش یا بیشتر یک کامیون داشت و با آن مصالح حمل میکرد همان موقع کسانی که او را میشناختند تعریف میکنند که بهتر و بیشتر از همه کار میکرد و سعی میکرد بهترین باشد!
بعد کامیون را فروخت و با آن ملک خرید آن زمان قیمت املاک مثل حالا نبود بعد از مدتی خرید و فروش شروع به ساخت و ساز کرد از چهارواحدی شروع کرد و حالا...
حالا سه منطقه خوب و گرانقیمت زیتون و کوی ملت و کیانپارس اهواز خیابانی نیست که چند ساختمان آن را این حاجی نساخته یا نخریده باشد یک شرکت ساختمانی دارد و برای معاملات املاک خود چند بنگاه دارد یکی از نزدیکان ایشان میگفت فقط از راه اجاره ملک حدوداً ماهی 70 میلیون درآمد دارد در مناطق ذکر شده وقتی می گویند سازنده ساختمان فلانی است یعنی با چشم بسته بخرید چون بهترین کیفیت و استانداردها را در ساخت به کار میبرد و همیشه بهترین است.
انبار های آهن و مصالح، بچینگ بتون، نقشه برداران و مهندسین معمار خبره، بهترین بنّا ها، و... همه به صورت خودکار و بدون نیاز به مدیریت مستمر کار خود را می کنند.
همین چند روز پیش با یکی از دوستان در خیابان ایشان را دیدیم با یک لندکروزر 2013 آرام حرکت میکرد و ساختمان ها را دید میزد دوستم گفت ببین داره ساختمان جستجو میکنه!
ساعت 7 صبح بود!
ببینید ایشان ساعت 7 صبح که خیلی از ماها خوابیم و احتمالاً خواب سیستم پولسازی میبینیم او در حال کار و لذت بردن است و به پروژه های خود سر میزند پس هنوز هم مثل زمان شوفری تلاش میکند و دوست دارد بهترین باشد!
دوستان سیستم را ابتدا باید در ذهن خود ایجاد کنیم یک ویژن کامل. باید یک تصویر واضح بوجود بیاوریم و بعد مانند پازل قسمت به قسمت آن را کنار هم بچینیم حتی وقتی یک ستارت آپ کوچک باشد باید با دید بلند مدت و بلندپروازانه باشد در فیلم راز یک جایی گفته می شود شما برای رفتن با ماشین از شهری به شهر دیگر اگر هوا تاریک باشد مثلاً فاصله اهواز تا تهران را با نور چراغها نمی بینید ولی این شما را از حرکت باز نمی دارد چرا؟ چون تصویر تمام مسیر تا مقصد در ذهن شماست و مقدار محدودی از آن فعلاً در دید است هرچه جلوتر می روید روشنایی جلوی شما هم تا قدر نیاز موجود است.
پس برای حرکت به خصوص وقتی بخواهیم معمار یک سیستم کسب ثروت باشیم باید نقشه داشته باشیم، باک ماشین را پر از سوخت کنیم و چراغها را روشن کنیم فعلاً همان دویست متری که میبینیم کافی است اما طبق نقشه جلو میرویم.
در مورد تامین منابع هم بعداً عرایضی خواهم داشت.

در تایید حرف شما کیم وو چونگ مدیر عامل سابق شرکت دوو تعریف میکنه که پس از فارق التحصیلی در رشته اقتصاد ، به سراغ صنعت نساجی که هیچ ربطی به رشته ی من نداشت رفتم ، بعد از 10 سال تبدیل به یک متخصص در رشته نساجی شدم . همانطور که شرکت گسترش پیدا میکرد ، من هم در خیلی رشته ها از جمله ماشین آلات ، اتوموبیل ، امور مالی ، ساخت مغازه و هتل تخصص پیدا کنم و در نهایت تلاش و کوشش من در رشته های مختلف ، باعث شد که من در مدیریت نیز تخصص پیدا کنم ./

ببینید ما دو گروه افراد داریم ، افرادی که هدفشون از کار کردن درامدزایی است و افرادی که به این دلیل کار میکنند که عاشق کار کردن هستند .

افراد نوع اول ، اگر مباحث سیستم سازی و کلاس دانش و هوش مالی رو فرا بگیرند و اون رو به تخصص خودشون ربط بدن ، پس از مدتی به درامدی خواهند رسید مافوق انتظار و نه پولدار بلکه ثروتمند میشن . این افراد مطمئن باشید ، برای درامد بیشتر کاری خواهند کرد که سیستم به وجود انها نیازی نداشته باشه ( مثلا بعد از مدتی صرفا توی هیئت مدیره فعالیت خواهند کرد و مدیر عامل ؛ کارهای اجرایی و نظارتی را انجام خواهد داد ) نمونه های این افراد ، کسانی هستند که بهشون ارث رسیده است مثل جان والتون.

افراد نوع دوم ، راه افراد بالا رو میرن و ثروتمند هم میشن ، اما کم کم ، علاوه بر دراوردن پول ، به دلیل عشق و علاقشون به کسب و کارشون ، تبدیل به یک مدیر میشن . و تعداد از این مدیران ، پا را از این هم فراتر میزارند و به یک رهبر تبدیل میشن . افرادی مثل استیو جابز ، که حتی 6 ماه اخر زندگی خودش رو مردانه کار کرد ، یک رهبر در سیستمه . وارن بافت ، یک رهبر در یک سیستمه .

رهبر ، اخرین کسیه که وقتی کشتی در حال غرق شدنه از کشتی پیاده میشه ، رهبر کسیه که تمام نظرات فقط با تایید او اجرا میشن ، رهبر درون سیستمه و با بصیرت فوق العاده ای که داره هر تصمیم رو از راه های گوناگون تجسم میکنه و سپس ، چشم انداز و سیاست های کلان شرکت رو تعیین میکنه . رهبر ، همیشه در حال یاد دادن و خودش رو در گیر کار میکنه . رهبران زندگی فوق العاده لوکسی دارند اما هرگز بخاطر پول کار نمی کنند . رهبر ، سیستمش رو مثل فرزند خودش میدونه و احساس میکنه که باید از بچش مراقبت کنه .

رهبر چه تفاوتی با مدیر داره ؟ از نظر من ، مدیر الگو کارمنداس اما رهبر الگوی مدیران .

[jahanagahi]

(10-25-2013 12:08 PM)3ObHaN نوشته شده توسط:  

(10-25-2013 01:56 AM)Delta.H نوشته شده توسط:  سلام دوستان و اساتید عزیز
از سبحان عزیز و سایر اساتید محترم به خاطر مطالب خوب این تاپیک تشکر میکنم.
من در این مدت بدلیل مسائلی، فعالیت خیلی کمی در انجمن داشتم یک سری اتفاقات خوب و همزمان یک سری اتفاقات بد افتاد به هر حال از ابتدا پیگیر این تاپیک ارزنده بودم و از گفته های پربار عزیزان استفاده میکنم.
قبل از اینکه وارد بحث اصلی شوم ابتدا درباره سیستم پولسازی یک نکته متذکر شوم و آن اینکه پول درآوردن به اذای خوابیدن که دوستان بارها به آن اشاره کرده اند نمی تواند به واسطه اهداف کوتاه مدت و کسب و کارهای نوپا بوجود بیاید بلکه حاصل سالها کار و تلاش و نظارت مستمر و کسب تجربه و رسیدگی مرتب است و به قول "ری کراک" موسس مک دونالد یک مدیر حتی زمانی که به یک رهبر در سیستم تبدیل می شود باز هم باید به رتق و فتق امور بپردازد حالا ما که ابتدای راه هستیم اگر خوابیدیم احتمالاً نه تنها درآمدی نخواهیم داشت بلکه دارایی خویش را از دست می دهیم!

البته منظور از کسب و کار سیستماتیک و بدون کار یدی و با کمترین دخالت قطعاً فعالیت هایی مثل گذاشتن یک میلیارد پول در بانک و کسب سود قابل توجهی در اذای آن یا امثال آن نیست چرا که کسب چنین درآمدی از یک انسان قطع نخاع شده بی سواد هم بر می آید ما انسانهای سالم با قابلیتهای زیاد علمی، فنی و جسمانی هستیم پس باید بیش از یک فرد تقریباً معلول و مشلول بتوانیم درآمد داشته باشیم حتی اگر سرمایه کلانی در دست ما باشد!
دوستان مثالهای خوبی زدند من به واسطه فعالیتی که در زمینه مصالح دارم یک نفر را میشناسم 15سال پیش یا بیشتر یک کامیون داشت و با آن مصالح حمل میکرد همان موقع کسانی که او را میشناختند تعریف میکنند که بهتر و بیشتر از همه کار میکرد و سعی میکرد بهترین باشد!
بعد کامیون را فروخت و با آن ملک خرید آن زمان قیمت املاک مثل حالا نبود بعد از مدتی خرید و فروش شروع به ساخت و ساز کرد از چهارواحدی شروع کرد و حالا...
حالا سه منطقه خوب و گرانقیمت زیتون و کوی ملت و کیانپارس اهواز خیابانی نیست که چند ساختمان آن را این حاجی نساخته یا نخریده باشد یک شرکت ساختمانی دارد و برای معاملات املاک خود چند بنگاه دارد یکی از نزدیکان ایشان میگفت فقط از راه اجاره ملک حدوداً ماهی 70 میلیون درآمد دارد در مناطق ذکر شده وقتی می گویند سازنده ساختمان فلانی است یعنی با چشم بسته بخرید چون بهترین کیفیت و استانداردها را در ساخت به کار میبرد و همیشه بهترین است.
انبار های آهن و مصالح، بچینگ بتون، نقشه برداران و مهندسین معمار خبره، بهترین بنّا ها، و... همه به صورت خودکار و بدون نیاز به مدیریت مستمر کار خود را می کنند.
همین چند روز پیش با یکی از دوستان در خیابان ایشان را دیدیم با یک لندکروزر 2013 آرام حرکت میکرد و ساختمان ها را دید میزد دوستم گفت ببین داره ساختمان جستجو میکنه!
ساعت 7 صبح بود!
ببینید ایشان ساعت 7 صبح که خیلی از ماها خوابیم و احتمالاً خواب سیستم پولسازی میبینیم او در حال کار و لذت بردن است و به پروژه های خود سر میزند پس هنوز هم مثل زمان شوفری تلاش میکند و دوست دارد بهترین باشد!
دوستان سیستم را ابتدا باید در ذهن خود ایجاد کنیم یک ویژن کامل. باید یک تصویر واضح بوجود بیاوریم و بعد مانند پازل قسمت به قسمت آن را کنار هم بچینیم حتی وقتی یک ستارت آپ کوچک باشد باید با دید بلند مدت و بلندپروازانه باشد در فیلم راز یک جایی گفته می شود شما برای رفتن با ماشین از شهری به شهر دیگر اگر هوا تاریک باشد مثلاً فاصله اهواز تا تهران را با نور چراغها نمی بینید ولی این شما را از حرکت باز نمی دارد چرا؟ چون تصویر تمام مسیر تا مقصد در ذهن شماست و مقدار محدودی از آن فعلاً در دید است هرچه جلوتر می روید روشنایی جلوی شما هم تا قدر نیاز موجود است.
پس برای حرکت به خصوص وقتی بخواهیم معمار یک سیستم کسب ثروت باشیم باید نقشه داشته باشیم، باک ماشین را پر از سوخت کنیم و چراغها را روشن کنیم فعلاً همان دویست متری که میبینیم کافی است اما طبق نقشه جلو میرویم.
در مورد تامین منابع هم بعداً عرایضی خواهم داشت.

در تایید حرف شما کیم وو چونگ مدیر عامل سابق شرکت دوو تعریف میکنه که پس از فارق التحصیلی در رشته اقتصاد ، به سراغ صنعت نساجی که هیچ ربطی به رشته ی من نداشت رفتم ، بعد از 10 سال تبدیل به یک متخصص در رشته نساجی شدم . همانطور که شرکت گسترش پیدا میکرد ، من هم در خیلی رشته ها از جمله ماشین آلات ، اتوموبیل ، امور مالی ، ساخت مغازه و هتل تخصص پیدا کنم و در نهایت تلاش و کوشش من در رشته های مختلف ، باعث شد که من در مدیریت نیز تخصص پیدا کنم ./

ببینید ما دو گروه افراد داریم ، افرادی که هدفشون از کار کردن درامدزایی است و افرادی که به این دلیل کار میکنند که عاشق کار کردن هستند .

افراد نوع اول ، اگر مباحث سیستم سازی و کلاس دانش و هوش مالی رو فرا بگیرند و اون رو به تخصص خودشون ربط بدن ، پس از مدتی به درامدی خواهند رسید مافوق انتظار و نه پولدار بلکه ثروتمند میشن . این افراد مطمئن باشید ، برای درامد بیشتر کاری خواهند کرد که سیستم به وجود انها نیازی نداشته باشه ( مثلا بعد از مدتی صرفا توی هیئت مدیره فعالیت خواهند کرد و مدیر عامل ؛ کارهای اجرایی و نظارتی را انجام خواهد داد ) نمونه های این افراد ، کسانی هستند که بهشون ارث رسیده است مثل جان والتون.

افراد نوع دوم ، راه افراد بالا رو میرن و ثروتمند هم میشن ، اما کم کم ، علاوه بر دراوردن پول ، به دلیل عشق و علاقشون به کسب و کارشون ، تبدیل به یک مدیر میشن . و تعداد از این مدیران ، پا را از این هم فراتر میزارند و به یک رهبر تبدیل میشن . افرادی مثل استیو جابز ، که حتی 6 ماه اخر زندگی خودش رو مردانه کار کرد ، یک رهبر در سیستمه . وارن بافت ، یک رهبر در یک سیستمه .

رهبر ، اخرین کسیه که وقتی کشتی در حال غرق شدنه از کشتی پیاده میشه ، رهبر کسیه که تمام نظرات فقط با تایید او اجرا میشن ، رهبر درون سیستمه و با بصیرت فوق العاده ای که داره هر تصمیم رو از راه های گوناگون تجسم میکنه و سپس ، چشم انداز و سیاست های کلان شرکت رو تعیین میکنه . رهبر ، همیشه در حال یاد دادن و خودش رو در گیر کار میکنه . رهبران زندگی فوق العاده لوکسی دارند اما هرگز بخاطر پول کار نمی کنند . رهبر ، سیستمش رو مثل فرزند خودش میدونه و احساس میکنه که باید از بچش مراقبت کنه .

رهبر چه تفاوتی با مدیر داره ؟ از نظر من ، مدیر الگو کارمنداس اما رهبر الگوی مدیران .

وارن بینز : رهبری به انجام دادن کارهای درست توجه داره یعنی (اثربخشی )ولی مدیر به درست انجام دادن کارا یعنی کارایی.
درکل :
مدير اداره مي کند در حالي که رهبر ابداع مي کند .

[goldmen]

(10-24-2013 02:44 PM)3ObHaN نوشته شده توسط:  دوستان سلام

دوستان ما تاپیک "سوال و جواب های تاپیک سیستم سازی" رو زدیم تا صرفا دوستان سوالاتشون رو اونجا بپرسن . برخی از پست های سوال و جواب رو هم به اونجا منتقل کردیم تا تاپیک یکم خلوت بشه .

اما متاسفانه بعد از اون تاپیک خیلی خلوت شد
اساتید که از اول تاپیک با ما بودند ( مثل اقایان یوسف ، سجاد و احمد و دیگر دسوتان ) غیبشون زده
از برخی اساتید ( من جمله اقا کامیار و اقا حمره عزیزم ) هم که خبری نیست
دوستان خواهشا بحث رو ادامه بدید و نگذارید چراغ تاپیک خاموش بشه که حقا تاپیک بسیار مهم و کاربردی است .

شما میتونید تجربیات ، نظرات ، مباحث علمی ، دانستنی ها و غیر رو در مورد موضوع سیستم سازی طبق سرفصل های زیر بگید :

هدف اولیه
اهداف استراتژیک
استراتژی سازمان
مدیریت استراتژی
استراتژی انسانی
استراتژی بازاریابی
استراتژی سیستم

و صرفا در تاپیک "سوال و جواب های تاپیک سیستم سازی" ، سوالاتتون رو بپرسید و یا به سوالات جواب بدید .


باز هم پیشاپیش متچکرم از همکاری و پشتیبانیتون

هنوز هستم وبحث رو مطالعه ودنبال میکنم

ولی مباحث رو خیلی بردید به سمت تخصص که خارج از دانش بنده است

[hamid.h]

دوستان عزیز و اساتید گرامی
فکر نمیکنم افرادی که از ابتدا با این موضوع همراه بودند به راحتی و به همین سادگی از این بحث دست بکشند و بقول دوستمون غیبشون بزنه !
بنده هم به پیشنهاد دوستان بتازگی شروع به مطالعه کتاب " پدر پولدار پدر بی پول " کردم که شاید یکی از دلایل کمتر فعال بودنم در تاپیک همین موضوع باشه...
به هر حال مطمئنم تمام دوستان به نحوی درگیر این موضوع هستند

باور کنید واقعا از ته دل یقین دارم به نتایج خوبی خواهیم رسید...

با آرزوی موفقیت برای همه

[sir-mahyar]

بیش از یک سال پیش بود که اولین بار کتاب پدر پولدارو پدر بی پول رو خوندم و با رابرت کیوساکی و اینکه چه کنیم که پول برامون کار که اشنا شدم

و تموم فکرم این بود که چطور می تونم کارهایی که میگه رو بکنم

وسطای کتاب بودم که ایده کار به ذهنم رسید و بعد چند تا ایده بالاخره اونی که با شرایطم جور بود رو انجام دادم

یک سال میگذره و من برای بار چندم دارم این کتاب رو می خونم و تازه حس می کنم واقعا مفاهیم کتاب رو فهمیدم...

چون تونستم کاری کنم که پول برای کار کنه و الان دیگه فقط به فکر گسترش ایده ام هستم

و تموم این موفقیتم رو فقط مدیون یه چیزم

وقتی اموزش میدیدم (از طریق همین مطالعه کردن ) همراهش عمل کردم

صرفا خوندن کتاب و اموزش دیدن مهم نیست... مهم اینه که چقد به دونسته ها و اموزشامون عمل کنیم

اموزش ببینید و به اموزشا عمل کنید

کاری که من شروع کردم خیلی خیلی کوچیک بود

ولی الان تبدیل به ایده ی ثروتمندیم شده

پس حالا که داریم سیستم سازی رو اموزش میبینیم بهترین کار اینه که یه سیستم هر چند کوچیکم شده طراحی کنیم و شروع کنیم ازش کار کشیدن

موفق و پیروز باشید

[ahmad rezaee]

ممنون از دوستان و استادان عزیز ، بحث خیلی خوب پیش میره ، با اینحال هنوز کلیت کار رو باید دقیق تر بشناسیم .

من مطالبی را از کتاب سیستم سازی سام کارپنتر نقل می کنم بعد روی نکاتی در باره
چگونگی شروع متمرکز می شوم .

اگر ساعات طولانی کار می کنید و شرکت بیش از اندازه به شما وابسته است ، در مدیریت سیستم های هدایت کننده کسب و کار و زندگی تان مشکل دارید .

برای مدیریت کسب و کار و زندگی شخص تان باید بدانید که زندگی شما ، مجموعه ای از سیستم های خطی است که می توانید آنها را کنترل کنید .

استفاده از روش سیستم سازی به زمان و تلاش نیاز دارد . به دنبال کمال نباشید ، اما کاری کنید که این مدل موفق عمل کند .

این رویکرد منظم بیشترین کنترل را بر کسب وکار و زندگی شما به ارمغان می آورد.

سیستم سازی در نگاه سام کارپنتر نگاه جامع و کلی نگر نیست، بلکه تقسیم سیستم به اجزای کوچکتر و بهبود هر زیر سیستم است .

او سیستم را چنین تعریف می کند :

سیستم های منطقی ( ترتیبی )مرکز همه چیز هستند . یک گام شما را به گام های دیگر راهنمایی می کند که آن نیز به گام های بعدی متصل می کند .زیر سیستم ها ، سیستم های ترتیبی شما را تشکیل می دهند و همه آنها طبق پرو تکل و برنامه های پیش نویسی شده هدایت می شوند .


برای مثال هر روز معمولی یک سیستم است . شما از لحظه بیدار شدن تا انتهای شب و خوابیدن مجدد فعالیتهایی را انجام می دهید که همه آنها به عنوان زیر سیستم ، سیستم کلی که زندگی روزانه است ، تعریف می شوند .
این تکرار روزانه مانند یک ماشین مکانیکی است که می توان اجزای آنرا تعریف کرد - تنظیم کرد - تعویض کرد و بهبود بخشید .
مثلاً خوردن نهار یک زیر سیستم از سیستم کلی روزانه زندگی شماست ؛ می توانید آنرا جایگزین کنید - بهبود ببخشید مثلاً بجای ساندویچ ، و یا غذای فست فود از غذای سالمتر استفاده کنید و آنرا بهبود ببخشید . سپس زیر سستم دیگری را تصحیح کنید .



پس یاد گرفتیم که تمام زندگی یک سیستم است و اجزای دیگر که کسب وکار نیز جزو آن است یه زیر سیستم و در هر زیر سیستم باز ، زیر زیر سیستم های دیگری هستند که ما با شناخت دقیق آنها را تعریف می کنیم و سپس بر اساس نظریات مایکل گربر آنها را تنظیم
می کنیم .

روال کلی :

شناخت سیستم

تعریف اجزای سیستم و زیر سیستم ها

تنظیم و بهبود آنها

گسترش و تکثیر



خب بطور ساده از روال تاپیک به نتیجه هایی رسیدیم مانند :

کسب وکار قابل سیستم سازی است

سیستم سازی ، شناخت ملزومات منظم و اجزای فعالیت ماست .

مثلاً یک کارخانه تولید و یا مرکز آموزشی اجزا و یا بهتر بگویم ، زیر سیستم هایشان در جاهایی مشابه و در بعضی چیزها متفاوت هستند .
باید آنها را بشناسیم و چارت سازمانی را رسم کنیم و حتی اگر فعلاً پست ها را خالی می گذاریم ، در ادامه توسعه آنها را با افراد لازم پر کنیم .


مثلاً در هفت گام سیستم سازی ، وجود سیستم بازاریابی از نکته های مهم هر کسب وکار است ، اگر فعلاً مقدور نیست که تیم بازاریابی تشکیل دهیم ، اما جایگاه آن باید لحاظ شود و در ادامه بازاریابان و یا تیم مشاوره تبلیغاتی برای خود انتخاب کنیم .

سیستم حسابداری نیز همینگونه است ، شما برای اجرای دقیق امور نیاز دارید تا جایگاه ، حسابدار و یا حسابداران را مشخص کنید ، نیاید ذهنیت طوری باشد که تمام امور توسط شما انجام شود ؛ تا بتوان در آینده نزدیک تمام امور را با افراد لازم جایگزین کرد .و از انجام امور رها شد .


همه امور باید در ابتدا تعریف شود و دستورالعمل هر جزء تعریف شود و نگاشته شود .
مثلاً وجود منشی یک زیر سیستم است ، باید دقیقاً نوع پوشش - گویش - حتی ظریقه جواب به سوالات و پاسخ سوالات معمول برای یک منشی مشخص و مکتوب شود تا بتوان با آموزش ساده این امور را به افراد دیگر اموزش داد .

بسیار ساده است ولی وقت گیر در ابتداست تا همه چیز را دقیق تعریف کنیم و قطعات را سر جای خودشان قرار دهیم .

[ahmad rezaee]

یک مثال :

چند روز پیش محمد شموسی در باره ایده دو برابر کردن پول ،ایده چای داغ (و من ارتقا می دهم به باقلا فروشی) را داد .
خب ببینیم چطور می شود با کمترین میزان هزینه این کار را سیستماتیک کرد ، بطوری که بشود بدون کار یدی آنرا توسعه داد و به درآمد زایی رسید:


1- هدف : ایجاد سیستم تولید و فروش باقلا و توسعه آسان آن در نقاط مختلف شهر

2- هدف استراتژیک : شروع از پایه 1 عدد و ارتقای آن بعد از تست اولیه و تنظیم سیستم فروش و کارکرد پرسنل و حسابداری و نظارت به تعداد بیشتر تا 10 مورد ، در عرض 15 روز .


من با توجه به فرا رسیدن فصل سرما می توانم با میلغ 5 میلیون تومان ، تعداد 10 عدد گاری چرخدار با کلیه لوازم پخت لبو و همچنین باقلا را آماده کنم .

3- استراتژی انسانی:در ابتدا پس از آماده کردن اولین گاری ، به افرادی نیاز داریم که کار تهیه و فروش را انجام دهند . در ابتدا جوانانی تا سن 20 سال که از سربازی برگشته اند بهترین گزینه است
و بعد از تهیه لوازم از میدان بار در اول صبح و واگذاری به آنان ، از اوایل شب تا ساعت 11.5ساعت کاری آنان شروع می شود و در انتها با نظارت شما و تحویل دخل و حساب و کتاب کار به فردا صبح موکول می شود .

مدیریت استراتژی :بنا به شرایطی که ممکن است پیش بیاید و مشکلاتی که در اولین مرحله بروز کند باید
مدیریت استراتژی ها را بر عهده داشت و آنها را بهبود بخشید . مثلاً استراتژی خرید را
ممکن است به صبح زودتر و یا مشکلات مربوط به تغییر مکان و یا امنیت آخر شب و یا
نظارت بهتر در این مراحل انجام می شود .گیر شهرداری و یا افراد مزاحم را باید در این
مرحله حل کرد.

استراتژی حسابداری :سیستم حسابداری که ساده و راحت باشد و میزان هزینه ها و فروش را دقیق حساب کرد
تا برای حسابرسی شعبات دیگر کار دستمان بیاید .میزان حقوق و یا درصد فی مابین را خودتان باید حساب کنید و مشخص کنید.

نوع حقوق و یا استخدام افراد و همچنین نوع دیالوگ و طریقه برخورد با مشتریان در مدیریت سیستم انسانی خلاصه می شود

استراتژی بازاریابی : در باره نوع بازاریابی هم که دهان به دهان و یا با نصب تابلو روی گاری ها به بهترین شیوه می توان تبلیغ کرد .

و استراتژی گسترش سیستم : و تکثیر آن با بررسی مناطق دیگر ئ نیروهای انسانی به
راحتی اتفاق می افتد و با افزایش تعداد آنها حتماً به بازرسان دیگری برای سرکشی نیاز
می شود که با برنامه ریزی سیستماتیک براحتی حل می شود .

در هر مرحله ایده ها و شگردها بسیار تاثیر گذار است و با این تفکر سیستماتیک می
توانید با کمترین زحمت 5 ماه سال را بخوبی به کسب درآمد بپردازید .

[jahanagahi]

ممنون بخاطر توضیح بسیار عالی در ارتباط با حرکت کاری , در مورد یک شغل راحت و گسترش آن.عزیزان یکبار دیگر مطالعه فرموده و کارهای دیگری را که مورد نظرتان است در چهار چوب این طرح زیبا و بی نقص توضبح دهید.