سفر گیلان ( انزلی-چمخاله) تابستان 92

[sir-mahyar]

(09-02-2013 02:41 PM)MARYAR نوشته شده توسط:  فهمیدم تنبیه مهدی چی باشه!!!!
بنظرم از روی تسلیم و فرار و..... روز سه بار باید بخونه و بنویسه نظرتون چیه؟؟؟

همین؟

نخیر این که تنبیه نیست

مهدی که نمیدونه تو پشت صحنه چه خبر بود

به نظر من

ببندیمش به ستون همه بشینیم جلوش

اول جوجه کباب درست کنیم بخوریم
بعدش هات داگ پنیری درست کنیم بخوریم
بعد تن ماهی چابهار
بعد عسل یوشان سبلان هدیه ای از طبیعت

مهدی حالت چطوره؟

---

(09-02-2013 02:42 PM)MARYAR نوشته شده توسط:  

(09-02-2013 02:38 PM)sir-mahyar نوشته شده توسط:  

(09-02-2013 12:59 PM)MARYAR نوشته شده توسط:  تدارکات پشت صحنه





مهیار بدووووووووووووووووووووو
بالاخره یه عکس پیدا شد که تو هم توش هستیییی

هورااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

البته دادا تو این عکس هم نشون می ده شما هم کم از مهدی ندارینااااا غذا به دستی ماشاله

ابجی تو که تو پشت صحنه بودی

منو اقای کاظمی داشتیم غذاهارو میچیدیم رو اپن

[ali mohammady]

(09-02-2013 02:37 PM)MARYAR نوشته شده توسط:  

(09-02-2013 02:19 PM)ali mohammady نوشته شده توسط:  اصلا 5 شنبه بعد از ظهر بریم جمعه بعد از ظهر برگردیم.خوبه؟

پسرم تنگه واشی همین بغله. کسی شب اونجا نمیمونه که میریم نهار و عصر برمی گردیمممم

ما میرم میمونیم خوبه؟بزار همیشه اولین باشیم تردید نکن تردید ها به ما خیانت میکنند
افرین به خودم ما میریم میمونیم اصلا وسط زمستون هم میریم میمونیم خوبه؟

[مهدی 1]

(09-02-2013 12:50 PM)مهدی 1 نوشته شده توسط:  جمع دوستان در حیاط

تو این عکس ها بگردیم چه چیزهایی که رو نمی شه

الان اینجا مهدی خان دارن بطری نوشابه را یک نفس می رن بالا ، البته نیتش خیره ، شنیده نوشابه ضرر داره می خواد بقیه مریض نشن شایدم می خواد جوجه هایی که تو مسیر زده را بشوره ببره پایین

مهدی خدایی تو این سفر چند کیلو عضله اضافه کردی

[MARYAR]

(09-02-2013 02:49 PM)sir-mahyar نوشته شده توسط:  

(09-02-2013 02:41 PM)MARYAR نوشته شده توسط:  فهمیدم تنبیه مهدی چی باشه!!!!
بنظرم از روی تسلیم و فرار و..... روز سه بار باید بخونه و بنویسه نظرتون چیه؟؟؟

همین؟

نخیر این که تنبیه نیست

مهدی که نمیدونه تو پشت صحنه چه خبر بود

به نظر من

ببندیمش به ستون همه بشینیم جلوش

اول جوجه کباب درست کنیم بخوریم
بعدش هات داگ پنیری درست کنیم بخوریم
بعد تن ماهی چابهار
بعد عسل یوشان سبلان هدیه ای از طبیعت

مهدی حالت چطوره؟

---

(09-02-2013 02:42 PM)MARYAR نوشته شده توسط:  

(09-02-2013 02:38 PM)sir-mahyar نوشته شده توسط:  

(09-02-2013 12:59 PM)MARYAR نوشته شده توسط:  تدارکات پشت صحنه





مهیار بدووووووووووووووووووووو
بالاخره یه عکس پیدا شد که تو هم توش هستیییی

هورااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

البته دادا تو این عکس هم نشون می ده شما هم کم از مهدی ندارینااااا غذا به دستی ماشاله

ابجی تو که تو پشت صحنه بودی

منو اقای کاظمی داشتیم غذاهارو میچیدیم رو اپن

lمی دونم دادا داشتی با من غذاها را می چیدیم رو اپن. شوخی کردمممم بابا.

مهیار تو از فلسفه تنبیه من خبر نداری آخه تو اتوبوس نبودی وگرنه می دیدی چه تنبیه سختیهههه. فردا واست می گممممم

[MARYAR]

(09-02-2013 02:56 PM)ali mohammady نوشته شده توسط:  

(09-02-2013 02:37 PM)MARYAR نوشته شده توسط:  

(09-02-2013 02:19 PM)ali mohammady نوشته شده توسط:  اصلا 5 شنبه بعد از ظهر بریم جمعه بعد از ظهر برگردیم.خوبه؟

پسرم تنگه واشی همین بغله. کسی شب اونجا نمیمونه که میریم نهار و عصر برمی گردیمممم

ما میرم میمونیم خوبه؟بزار همیشه اولین باشیم تردید نکن تردید ها به ما خیانت میکنند
افرین به خودم ما میریم میمونیم اصلا وسط زمستون هم میریم میمونیم خوبه؟

دادا فیروزکوه روز معمولش از سرما یخ می زنن چه برسه به وسط زمستونش.
دختر خالم اونجا درس می خوند خونه داشت. زمستونا حتی برای خرید نون و مایحتاج غذایی هم زنگ می زدند آژانس انجام بده بعد تو می خوای بری زمستون اونجا بمونی....
فکر کنید علی زمستون تو برف زیاد تو تنگه واشی با آب یخ زده بمونههههه روحش شاد و یادش گرامی باد

[sir-mahyar]

(09-02-2013 03:05 PM)MARYAR نوشته شده توسط:  

(09-02-2013 02:49 PM)sir-mahyar نوشته شده توسط:  

(09-02-2013 02:41 PM)MARYAR نوشته شده توسط:  فهمیدم تنبیه مهدی چی باشه!!!!
بنظرم از روی تسلیم و فرار و..... روز سه بار باید بخونه و بنویسه نظرتون چیه؟؟؟

همین؟

نخیر این که تنبیه نیست

مهدی که نمیدونه تو پشت صحنه چه خبر بود

به نظر من

ببندیمش به ستون همه بشینیم جلوش

اول جوجه کباب درست کنیم بخوریم
بعدش هات داگ پنیری درست کنیم بخوریم
بعد تن ماهی چابهار
بعد عسل یوشان سبلان هدیه ای از طبیعت

مهدی حالت چطوره؟

---

(09-02-2013 02:42 PM)MARYAR نوشته شده توسط:  

(09-02-2013 02:38 PM)sir-mahyar نوشته شده توسط:  

(09-02-2013 12:59 PM)MARYAR نوشته شده توسط:  تدارکات پشت صحنه





مهیار بدووووووووووووووووووووو
بالاخره یه عکس پیدا شد که تو هم توش هستیییی

هورااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

البته دادا تو این عکس هم نشون می ده شما هم کم از مهدی ندارینااااا غذا به دستی ماشاله

ابجی تو که تو پشت صحنه بودی

منو اقای کاظمی داشتیم غذاهارو میچیدیم رو اپن

lمی دونم دادا داشتی با من غذاها را می چیدیم رو اپن. شوخی کردمممم بابا.

مهیار تو از فلسفه تنبیه من خبر نداری آخه تو اتوبوس نبودی وگرنه می دیدی چه تنبیه سختیهههه. فردا واست می گممممم

وااااااای گرفتم قضیه رو
همون تسلیم ماله مهدی

[mir abbas]

(09-02-2013 02:00 PM)MARYAR نوشته شده توسط:  کی می تونه بگه بزرگترین سوتی لغوی آقا میرعباس چی بود؟؟؟؟؟؟؟

یک اشتباه لوپی بود که از عصاره ان حرف زشتی پدید امد و اصلا دست من نبود و به تراوشات مغزم مربوط میشه.

[mir abbas]

(09-02-2013 02:33 PM)ali mohammady نوشته شده توسط:  محض اطلاع مهدی یک بال کامل هم از بنده دودر زد جلو چشم خودم با چنان ولعی خورد که نگو و نپرس لطفا رسیدگی کنید

مهدی در این سفر یک شیوه جدید جهت دودره کردن غذای دیگران ابداع کرد.
شاهد بودم که یک لقمه نون مینداخت داخل بشقاب دیگران و میگفت شرمنده نونم افتاد میشه بدین و از این روش کمی اب خورش دیگران رو به لقمه جذب میکرد بدون اینکه کوچکترین شکی در فرد دودره شده ایجاد شود.

[مهدی گل محمدی]

(09-02-2013 03:21 PM)mir abbas نوشته شده توسط:  

(09-02-2013 02:33 PM)ali mohammady نوشته شده توسط:  محض اطلاع مهدی یک بال کامل هم از بنده دودر زد جلو چشم خودم با چنان ولعی خورد که نگو و نپرس لطفا رسیدگی کنید

مهدی در این سفر یک شیوه جدید جهت دودره کردن غذای دیگران ابداع کرد.
شاهد بودم که یک لقمه نون مینداخت داخل بشقاب دیگران و میگفت شرمنده نونم افتاد میشه بدین و از این روش کمی اب خورش دیگران رو به لقمه جذب میکرد بدون اینکه کوچکترین شکی در فرد دودره شده ایجاد شود.

وای تمام زندگی من در خطره.....
عباس چرا داری شگردهای من رو رو میکنی من کلی زحمت کشیدم بابت اینا
دوره رفته بودم..
آخه چرا؟؟؟
ای خـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدا

[ali mohammady]

(09-02-2013 03:11 PM)MARYAR نوشته شده توسط:  

(09-02-2013 02:56 PM)ali mohammady نوشته شده توسط:  

(09-02-2013 02:37 PM)MARYAR نوشته شده توسط:  

(09-02-2013 02:19 PM)ali mohammady نوشته شده توسط:  اصلا 5 شنبه بعد از ظهر بریم جمعه بعد از ظهر برگردیم.خوبه؟

پسرم تنگه واشی همین بغله. کسی شب اونجا نمیمونه که میریم نهار و عصر برمی گردیمممم

ما میرم میمونیم خوبه؟بزار همیشه اولین باشیم تردید نکن تردید ها به ما خیانت میکنند
افرین به خودم ما میریم میمونیم اصلا وسط زمستون هم میریم میمونیم خوبه؟

دادا فیروزکوه روز معمولش از سرما یخ می زنن چه برسه به وسط زمستونش.
دختر خالم اونجا درس می خوند خونه داشت. زمستونا حتی برای خرید نون و مایحتاج غذایی هم زنگ می زدند آژانس انجام بده بعد تو می خوای بری زمستون اونجا بمونی....
فکر کنید علی زمستون تو برف زیاد تو تنگه واشی با آب یخ زده بمونههههه روحش شاد و یادش گرامی باد

روحش شاد و یادش گرامی

(09-02-2013 03:24 PM)مهدی گل محمدی نوشته شده توسط:  

(09-02-2013 03:21 PM)mir abbas نوشته شده توسط:  

(09-02-2013 02:33 PM)ali mohammady نوشته شده توسط:  محض اطلاع مهدی یک بال کامل هم از بنده دودر زد جلو چشم خودم با چنان ولعی خورد که نگو و نپرس لطفا رسیدگی کنید

مهدی در این سفر یک شیوه جدید جهت دودره کردن غذای دیگران ابداع کرد.
شاهد بودم که یک لقمه نون مینداخت داخل بشقاب دیگران و میگفت شرمنده نونم افتاد میشه بدین و از این روش کمی اب خورش دیگران رو به لقمه جذب میکرد بدون اینکه کوچکترین شکی در فرد دودره شده ایجاد شود.

وای تمام زندگی من در خطره.....
عباس چرا داری شگردهای من رو رو میکنی من کلی زحمت کشیدم بابت اینا
دوره رفته بودم..
آخه چرا؟؟؟
ای خـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدا

هیچ صحنه ای مانند اون صحنه نبود که مهدی موقعیت افراد سر میز رو طوری چیده بود که از دو طرف تغذیه شود یکی از سمت سعید و دیگری از سمت هدی
نصف غذا ی سعید رو به شکل اعجاب انگیزی از چنگش دراورد و نصف غذای هدی را هم خورد و من هم از این حملات در امان نبودم و یک تیکه از جوجه ی بنده رو هم طی عملیاتی چریکی ربود