ماگستان، خرید ماگ، خرید فلاسک و خرید هدیه در همین نزدیکی!

خرید هدیه، خرید ماگ

تابلو اعلانات سایت
میلیاردرها مرامنامه (قوانین سایت) میلیاردر هدف این سایت چیست؟ میلیاردر دانلود ماهنامه سایت
میلیاردرها اتمام حجت (حتما بخوانید.) میلیاردر راه اندازی کسب و کار توسط اعضا میلیاردر مسابقه دوبرابر کردن پول
میلیاردرها عضویت در بخش ویژه VIP میلیاردر موفقیت های دوستان بعد از عضویت در سایت میلیاردر تبلیغات و معرفی کار و شغل شما


راهنمای خرید هدیه، ماگ و فلاسک

ماگستان, اولین و تنهاترین

ماگستان, اولین و تنهاترین


تکنیک های موفقیت از دیدگاه استاد شاهین فرهنگ
زمان کنونی: 04-26-2024, 03:06 PM
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
نویسنده: بيلا بالا
آخرین ارسال: بيلا بالا
پاسخ: 29
بازدید: 5829

ارسال پاسخ 
 
امتیاز موضوع:
  • 16 رأی - میانگین امیتازات : 3.81
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
تکنیک های موفقیت از دیدگاه استاد شاهین فرهنگ
07-01-2013, 11:11 PM
ارسال: #21
RE: تکنیک های موفقیت از دیدگاه استاد شاهین فرهنگ
کلیدهای موفقیت/ جلسه شانزدهم/ به به!


در جلسه پانزدهم، 2 نکته ی مهم در خصوص رویدادهای اطرافمان و اتفاقاتی که برایمان می افتد را گفتیم ، در این جلسه ، 2 نکته ی باقیمانده ی دیگر در خصوص رویدادهای پیرامون مان را خواهیم گفت.


3) هر چه پیش آید، خوش آید.

قدیمی ها میگفتن "الخیر فی ما وقع" ... خیر در آنچه که اتفاق می افتد است. قدیمی ها رو می دیدین چقدر از ما آرام تر بودن. مثلا قدیمی ها انرژی درمانی می کردن؟ آب درمانی می کردن؟ کلاس یوگا می رفتن؟قدیمی ها باور های آرام ساز داشتند.


اگر به یه قدیمی می گفتن "بچه ات افتاده و پاش شکسته" با آرامش کامل می گفت "الخیر فی ما وقع". الان به ما بگن یکی از اعضای خانوادت پاش شکسته چه واکنشی نشون میدیم؟ خدا در قرآن سوره ی شرح آیه ی 5 و 6 می فرماید: "فان مع العسر یسرا ان مع العسر یسرا"


انقدر قشنگ گفته که من هر وقت میبینمش کلی ذوق می کنم. "بدان که به همراه هر سختی آسانی است." اِنَّ در زبان عرب حرف تاکید است. وقتی خداوند دو بار اِنَّ رو تکرار کرده یعنی اینکه دو بار دارن تاکید می کنن. حتما حتما. مطمئن مطمئن باش ایزو 9002! شک نکن.

من با خواهرم داریم میریم بیرون. میایم از پله ها بریم پایین میگم "خواهر گاز رو بستی؟" میگه "بله بستم" میریم تو پارکینگ میگم "خواهر گاز رو بستین دیگه؟!" چرا دو بار میگم؟ چون میخوام مطمئن بشم و تاکید بکنم که گاز رو حتما بسته باشه.


خداوند اینجا دو بار تاکید کرده. دو بار اِنَّ رو گفته و دو بار هم خود جمله رو گفته. در کل میشه 4 بار! خدا میگه مع العسر. مع چیزی است که در درون چیز دیگری باشد. خدا می فرماید در دل سختی، آسانی است.


جالبه! العسر با الف و لام اومده این الف و لام دو تا مفهوم داره اینجا.

1) الف و لام جنس: یعنی هر عسری. یعنی هر چیزی در عالم که سخت باشه در دل خودش یسر رو هم دارد. خیلی قشنگه!


2) الف و لام معرفه: یعنی چیزی که تو میشناسیش. العسر یعنی تو سختیت رو میشناسی ولی یسر الف و لام ندارد، یعنی تو آسانیت رو نمی شناسی.
بذارید این دو تا آیه رو براتون معنی کنم.


خداوند فرمودند حتما حتما حتما حتما در دل و به همراه هر سختی، آسانی است که این شامل تمام همه ی سختی های عالم است و استثنا ندارد. سختی هایی که شما میشناسید و آسانی ها و گشایش هایی که نمی شناسید. ما نمی بینیم این آسانی رو؛ خدا چه کند؟ خدا داره قول میده.


هر چه پیش آید خوش آید.
دوستان عزیز هر چه پیش آید نه هر چه ما آن را پیش بیاریم! یعنی اینکه الان به من زنگ بزنن بگن فلان اتفاق افتاده. یه پسر جوانی می گفت که:
"
دیشب تو کوچه راه می رفتم. یه دختر خانمی رو دیدم. یاد صحبت های فرهنگ افتادم گفتم «هر مساله موهبتی است الهی». رفتم جلو بهش تنه زدم گفتم «الخیر فی ما وقع» دختره شروع کرد به فحش دادن. گفتم هر چه پیش آید خوش آید.
"
آنچه پیش می آید، نه آنچه که ما پیش می آوریمش! قاطی نکنین ها!


4) خیر مقدم به پیش آمد ها:
دوستان عزیز بیاید از این به بعد به هر سختی ای که وارد زندگی ما می شود سلام کنیم. بیاید از این به بعد به هر پیش آمدی که رخ می دهد از ته ته ته ته ته دل مون بگیم "به به"!

این به به یعنی تسلیم.
یعنی رضایت.
یعنی شکر.
یعنی سپاس.

یه قضیه ای رو الان براتون میگم. در پایان هر جمله - جایی که نوشته شده - از ته ته قلب تون و با صدای بلند داد می زنید "به به"!

"
دوستان عزیز من بلافاصله بعد از کلاس، باید برم فرودگاه مهر آباد و از اونجا به فرودگاه امام خمینی و از اونجا مستقیما پروازی دارم به لندن. و بلافاصله بعد از رسیدن به لندن قرار دادی رو امضا می کنم که برای من 100 هزار دلار سود خالص دارد.

به به

کلاس که تموم شد میرم سوار ماشین بشم که می بینم ماشین پنچره!

به به

جک می زنم زیر ماشین که چرخ رو عوض کنم. چون عجله می کنم جک از زیر ماشین در میره و میخوره تو ساق پام!

به به

لنگان لنگان چرخ رو در میارم. میام زاپاس رو در بیارم که جا بزنم، میبینم که زاپاس هم پنچره!

به به

خدایا چه کار کنیم؟! دیر نشه؟! بالاخره باید پنچری رو گرفت. دو تا لاستیک رو میارم جلوی در ، یه ساعت با گردن کج وایمیستم هیچ کس سوارمون نمیکنه!

به به

بالاخره یه ماشین وانت پیکان می ایسته و دو تا لاستیک رو میندازم پشتش و سوار میشم. همین جوری که داریم میریم میبینم سر یه کوچه تابلو زده "پنچر گیری شبانه روزی قاسم آقا داخل کوچه". آقا خدا خیرت بده، نگه دار. با لاستیک ها میام پایین.

به به

دو تا لاستیک رو هل میدم و میرم خدمت قاسم آقا که میبینم کرکره ی مغازه پایینه و نوشته "به علت فوت پدر یک هفته تعطیل است"!

به به

خدایا چکار کنم؟! پرواز داره از دست میره. صد هزار دلار! با عجله لاستیک ها رو هل میدم، چون عجله می کنم یه لاستیک در میره. من بدو لاستیک بدو!

به به

همین جوری که من دنبال لاستیک فراری ام، یه موتوری میکوبه بهم!

به به

پرت میشم تو جوب!

به به

از هشت جای بدنم خون میزنه بیرون!

به به

هر انسان زنده 5 لیتر خون توی بدن داره. خون های من یه ده دوازده لیتریش با آب های جوب میره!

به به

نیمه جان من رو میرسونن به یک بیمارستان. متصدی اورژانس یکم نگا نگام میکنه و میگه آقای محترم معلومه که شما دارین می میرین ان شاء الله ولی اگه پنجاه هزار تومن ندین، بستری تون نمی کنیم!

به به

دست می کنم تو جیبم؛ هزار تومن بیشتر ندارم!

به به

بذار زنگ بزنم داداشم سریع 50 هزار تومن بیاره. گوشیم رو در میارم زنگ میزنم، "دستگاه مشترک مورد نظر خاموش است!"

به به

زنگ برنم دفتر کمیته امداد بگم این پولایی که جمع می کنید، یه 50 هزار تومنش رو بیارید به داد ما برسین.... "در دسترس نمی باشد"!

به به

زنگ بزنم عموم؛ باتری موبایلم تموم میشه!

به به

می میرم!

به به
"
آفرین به تمام کسایی که همه به به ها رو گفتن. خوشا به حال اونهایی که با به به می میرند.


(این ها صحبت های آقای دکتر شاهین فرهنگ است)

من در زمان جنگ در همین سرزمین پاک و مطهر رفقای زیادی داشتم. تو همین اهواز با هم بودیم. میرفتیم جبهه و میومدیم. زمان جنگ دوستان زیادی رو دیدم که جلوی چشم من با به به رفتند! ترکش خورده بود و روده هاش ریخته بود بیرون. میخواستم بهش روحیه بدم که حالا چیزی نیست.
می گفتم: "نگران نباشی ها، یکم روده است!"
می گفت: "روده ها رو ببین ... هه هه هه ..."
دو دقیقه بعد هم تموم بود ها!

و الان انسان های بسیاری رو میبینم که با "اه اه" می میرند! وقتی هم میخواد بمیره آخرین "اه" زندگیش رو میگه و جون می کنه!
اونهایی که در زندگی اهل به به گفتن هستند، خودشون رو بزرگ و مسئله رو کوچک می کنند و اونهایی که اهل اه اه گفتن هستند، خودشون رو کوچک و مسئله رو بزرگ می کنند.

رفتین پارک. بچه سه چهار ساله مون گم شده. همه ی خانواده با نگرانی تمام میگن "کوش؟ بدبخت شدیم! خفاش روز اینو نبره! " شما یاد گرفیتن اونجا به به بگین: "به به گم شده" با اجازتون اول لهتون می کنن! اینجا باید به به رو توی دلتون بگید.


وقتی با این به به آرام شدی، نگاه می کنی میبینی که بچه دقیقا جلوی چشمتون بوده!"

اونایی که نا آرامند، نمی تونن درست ببینند.

از این به بعد به سخت ترین مسئله ی زندگی میگیم به به.



طرح تعدیل اومده و میخوان صبح بندازنت بیرون میگی به به!
صاحب خونه میگه دو روز دیگه وسایلت تو کوچه. میگی به به!
دکتر تست میدی؛ سرطان داری. میگی به به!
و این به به گره ها رو یکی یکی باز می کند.

سرطان خداحافظی می کنه و میره.
صاحب خونه میگه "شما می تونی یه دو ماه دیگه بمونی"
صبح که میری برای تعدیل که فرم رو امضا کنی و بری خونتون. میگن "امروز رییس اومد گفت سه نفر از این تعدیلی ها بمونن. یکیش شما هستی"
به به شرایط رو به طرز شگفت انگیزی عوض می کند.

اسپري كود كامل سرسبز
حاوي كليه عناصر مورد نياز گياه
قابل استفاده براي تمامي گلهاي اپارتماني

با استفاده از گياهان اپارتماني روح زندگي را در خانه هايتان جاري كنيد
10_004
یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 تشکر شده توسط: mir abbas , s_a , amir_PS , فیروزه , jahanagahi , مرتضی الهی
07-01-2013, 11:23 PM
ارسال: #22
RE: تکنیک های موفقیت از دیدگاه استاد شاهین فرهنگ
اونهایی که در زندگی اهل به به گفتن هستند، خودشون رو بزرگ و مسئله رو کوچک می کنند و اونهایی که اهل اه اه گفتن هستند، خودشون رو کوچک و مسئله رو بزرگ می کنند.

اسپري كود كامل سرسبز
حاوي كليه عناصر مورد نياز گياه
قابل استفاده براي تمامي گلهاي اپارتماني

با استفاده از گياهان اپارتماني روح زندگي را در خانه هايتان جاري كنيد
10_004
یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 تشکر شده توسط: mir abbas , s_a , amir_PS , فیروزه , iranboy , jahanagahi , مرتضی الهی
07-02-2013, 01:53 PM
ارسال: #23
RE: تکنیک های موفقیت از دیدگاه استاد شاهین فرهنگ
کلیدهای موفقیت/جلسه هفدهم/سه قانون مهم طبیعت



در جلسه ی گذشته پیرامون اتفاقات و رویدادهایی که برای ما پیش می آید صحبت کردیم ، در این جلسه می خواهیم چند قانون مهم در نظام هستی را برای شما دوستان بیان کنیم تا در جلسات آینده به امید خدا وارد بحث مهم 12 کلید موفقیت شویم.


یکی از قوانین مهم هستی این است :
بدون عبور از شب سرد و تاریک ، رسیدن به روشنی و صبح محال است.
در بدترین شرایط زندگی و وقتی از همه طرف داره بهت فشار میاره شرایط ، در واقع در یک قدمی موفقیت هستی ، دوست من ! فراموش نکن رسیدن به موفقیت های عمده و بزرگ در زندگی بدون طی کردن عمیق ترین سختی ها محال است.


این یک قانون در طبیعته.


یه مثال قشنگ براتون بزنم :
فرزند یک هدیه ی آسمونیه که خدا به مادر هدیه میده ، از شما سوال می کنم ، خدا چه موقع این هدیه ی آسمونی رو به مادر میده ؟
غیر از اینه که در اوج درد ، این هدیه به مادر داده میشه ؟


پس هر وقت در سخت ترین شرایط قرار داشتیم ، در واقع چیزی به موفقیت نمونده ، بستگی داره ما چه عکس العملی داشته باشیم ، ناامید بشیم و خودمون رو ببازیم ؟ یا تلاش کنیم و از اون شبهای تاریک و سخت به صبح امید بخش و روشن برسیم.


البته یادمون باشه ، وقتی خدا سختی ای رو وارد زندگی ما می کنه ، توان تحمل اون سختی رو هم همراه اون بهمون میده. لطفا مسائل رو بزرگ نکنید ، مطمئن باشید قبل از اومدن اون مسئله توان تحملش به ما داده شده. یکی از دوستان می گفت "مشکلات" رو "میم" اش رو بردارید ، میشه چی ؟ شکلات ! انقد شیرینه !


دوستان مسائل رو بزرگ نکنید ، نگید نمی تونم ، دیگه بریدم ، علی – علیه السلام – فرمودند :


"کسی که مسائل کوچک رو بزرگ می کنه ، به مسائل بزرگتر هم دچار میشه."


دوستان عزیز ، قانونی داریم به نام قانون کارما : قانون عمل و عکس العمل ، قانون علت و معلول.


قانون کارما یکی از قانون های مهم هستی است ، این قانون میگه هر کاری که ما می کنیم به سمت خودمان بازتاب داره و به واسطه ی فکری است که پشت اون کار ما داریم.
خیلی ساده ، کارما میگه هر چی بکاری همون رو درو می کنی.


دوستان عزیز ، بسیاری از اتفاقاتی که در زندگی برای ما می افته حاصل کار خودمونه ، بلاها ، سختی ها ، گشایش ها ، برکت ها همه و همه حاصل کارهای خودمون و بازتاب عمل خودمونه.
کارما میگه عمل خوب و فکر خوب ، حاصلش پاداشه و فکر بد و عمل بد حاصلش عقوبت.


بزرگترین کارما "محرومیت" است. حضرت موسی داشت می رفت خدا رو عبادت کنه ، یه جوون گناهکاری جلوی ایشون رو گرفت و گفت ، داری میری به خدات بگو من هیچ وقت عبادتش رو نمی کنم و هر چی بخوام گناه می کنم ، عین خیالمم نیست. زندگیمم خیلی خوبه.


حضرت موسی رفت و اومد که برگرده خدا بهش فرمود موسی ، یکی از بنده های من سپرده بود چیزی رو بهم بگی ، حضرت موسی گفت خدایا جوان بی ادبی بود نتونستم بگم ، خدا بهش فرمود برو به جوون بگو ، همین قدر که من فرصت عبادت و حرف زدن با خودم رو ازت گرفتم ، کلی محرومت کردم ، فکر نکن خیلی زندگیت خوبه.


و اما چند نکته در مورد کارما :
• چرا برای بعضی ها کارما عمل نمی کنه ؟
یه مثال براتون بزنم ، یه لکه ی چای اگر بیفته رو عینک من سریع می فهمم نه ؟ عینکم رو درمیارم و پاکش می کنم.
حالا فرض کنید یه لکه که نه ، یه لیوان چایی خالی بشه رو یه فرش سیاه ! کسی چیزی می فهمه ؟ معلومه که نه !


اگر فکر و نیت بدی داشتی و کارما برات خیلی سریع عمل کرد و فهمیدی برو خدا رو هزار مرتبه شکر کن که وجود زلالی داری و خدا سریع ایراداتت رو نشونت داده.


حضرت یعقوب یه کبابی درست کرده بود بوی کباب رفته بود تو خونه ی همسایه و ایشون به همسایه از اون کباب نداده بود ، دقیقا همون شب ، حضرت یوسف اون خواب معروف رو دید ، حضرت یوسف هم به خوابش مغرور شد ، نتیجه چی شد ؟


چندین سال یعقوب انتظار یوسف رو کشید و دوری اون رو تحمل کرد و یوسف هم که تو چاه افتاد و ...
هر چی وجود زلالتر باشه ، کارما زودتر و بیشتر عمل می کنه.


• دنیا ظرفیت کامل برای کارما رو نداره :

خیلی ساده است ، کسی که 20 نفر رو کشته با کسی که یک نفر رو کشته تو این دنیا یه جور عقوبت می بینن ، هر دو قصاص میشن و می میرن ، ولی این ظرفیت دنیاست که خیلی کمه برای کارما.


• نگران کارما نباشید ، به شرطی که ...
دوستان عزیز ما همه گناهانی تو دنیا داشتیم ، ما کم به پدر و مادر و همسر و فرزندمون کم لطفی نداشتیم ، ما کم حق دیگران رو نخوردیم ، اوووه کلی !
خب ما میخوایم از این به بعد آدم خوبی بشیم ، ولی کارما سرجاشه که ! ای بابا ! پس آدم خوبی نشیم چه فایده!
نه دوست من ! خیالت راحت باشه ، خدا خودش قول داده اگه از ته ته دل بخوای جبران کنی و دیگه ظلم نکنی دچار عقوبت نمیشی.


خدا می بخشه به شرطی که تو تصمیم بگیری واقعا نیت و اعمالت رو اصلاح کنی ، و اینجوری کارما متوقف میشه.
حضرت یونس در شکم ماهی اقرار کرد و خدا او رو نجات داد.


چقدر این قصه های خدا قشنگه ، قصه های خدا یافتنی هست نه بافتنی ! چقدر خوبه قصه های سازنده بگیم و بشنویم.
انقدر قصه های وارداتی و کارتن و ... اومده که فراموش کردیم ما یه زمانی پوریای ولی داشتیم.


دوستان عزیز ، آخرین قانونی که میگیم که خیلی مهمه قانون دارما است :
دارما میگه هر چیزی در دنیا وظیفه ای داره ، همه ی ما انسانها موجودات منحصر به فردی هستیم با ماموریت های منحصر به فرد ، تک تک ما آدمها اونقدر ارزشمندیم که اگر نباشیم پازل جامعه به هم می خوره.
تک تک ما با رسالت و ماموریت خاصی به این دنیا اومدیم ، باید بگردیم و پیداش کنیم.


ما اومدیم که خوب باشیم و خدمت کنیم ، اومدیم که از من به ما برسیم.
ببین چیکار می تونی بکنی ، چطور می تونی دست مردم رو بگیری کمکی بکنی و سنگی رو از سر راهشون برداری ؟


من و شما مسئولیم در قبال تمامی آدمهایی که دور و بر ما هستند .
حضرت موسی پیامبر خیلی با حالیه ، یه سوال هایی از خدا پرسیده که هیچ پیامبر دیگه ای جرات پرسیدنش رو نداشته !


حضرت موسی یکبار از خدا پرسید : خدایا اگه آدم بودی چیکار می کردی خدا از دستت راضی بشه ؟


خدا فرمود : روی زمین می گشتم ببینم چه کسی هست که احتیاج به کمک داره یا مشکلی داره ، بهش کمک می کردم . مشکلش رو حل می کردم.
این هم از قوانین مهم هستی.

اسپري كود كامل سرسبز
حاوي كليه عناصر مورد نياز گياه
قابل استفاده براي تمامي گلهاي اپارتماني

با استفاده از گياهان اپارتماني روح زندگي را در خانه هايتان جاري كنيد
10_004
یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 تشکر شده توسط: amir_PS , s_a , فیروزه , hamed.yegane , jahanagahi , مرتضی الهی
07-04-2013, 11:42 PM
ارسال: #24
RE: تکنیک های موفقیت از دیدگاه استاد شاهین فرهنگ
کلیدهای موفقیت/جلسه هجدهم/اولین کلید طلایی: بخشش



1- بخشش دیگران


نخستین کلید موفقیت بخشش دیگران است ، برای پرواز کردن و اوج گرفتن باید سبکبال بود ، باید دلمون رو از کینه ها و ناراحتی ها و شکوه ها از دیگران خالی کنیم.
دوستان عزیز یادمون باشه کسی که دیگران رو می بخشه و از اونها می گذره یک عمر خوشحاله و کسی که انتقام می گیره فقط یک لحظه خوشحاله .


نبخشیدن دیگران ضایع کردن حق خودمونه ، ما خودمون رو قربانی رفتارهای دیگران می کنیم ، کنترل زندگیمون رو دست بقیه می سپریم و این غلطه.
شاید دیگران لایق بخشیده شدن نباشن ، اما ما هم لایق یه زندگی آرام نیستیم ؟


اجازه بدید یه آزمایش انجام بدیم :
( دوستان عزیز این آزمایش در کلاس استاد فرهنگ انجام پذیرفته است. )
خانم هایی که کیف همراهشون هست ، هر چی کیف دارید بیارید بذارید روی سن .
حالا دو نفر از آقایون بیان بالای سن و به من کمک کنن این کیف ها رو روی دوشم و دور گردنم بندازم.
...
خب الان تقریبا فکر کنم 30-35 تا کیف به من آویزون باشه ، خب دوستان عزیز ، این کیفها هر کدوم ، نماینده ی یک کدورت و یا ناراحتی و کینه ای هستش که از دیگران به دل گرفتیم و اونها رو نبخشیدیم ، یکیش خواهرمه که نبخشیدمش ، یکیش برادر همسرمه نبخشیدمش ، یکیش همکارمه نبخشیدمش و ...


و ما هر روز وجودمون رو با این همه ناراحتی و کدورت پر می کنیم و توقع داریم به موفقیت هم برسیم !
الان به نظر شما من با این همه کیفی که همراهمه چقدر می تونم راه برم ؟ آیا اصلا می تونم عادی راه برم ؟
اگرم بتونم ، چند متر که جلو رفتم متوقف میشم ...


دوستان عزیز !
ما برای موفقیت باید بدویم ، باید پرواز کنیم ، و با این همه ناراحتی و کدورتی که وجودمون رو سنگین کرده چند متر رو هم به زور میریم ، چه برسه با دویدن و اوج گرفتن.


بخشش دیگران دو مرحله داره :
مرحله اول : آزاد کردن ذهن و بخشیدن درونی :
وجود ناآراممون رو باید آرام کنیم ، باید کینه ها و ناراحتی ها رو از وجودمون پاک کنیم ، لفظی نه ها ، واقعا تصمیم بگیریم هر چی کینه و ناراحتی و کدورته از وجودمون ببریم بیرون. این مرحله ی اول.

مرحله ی دوم : نشان دادن بخشش در عمل :
هیچ ایرادی نداره در ازای بی مهری هایی که دیدیم محبت کنیم ، اصلا هنر اینه که وقتی کم لطفی و بی مهری از دیگران می بینیم بهشون محبت کنیم ، وگرنه اگر دیگران محبت کنن ما هم متقابلا بهشون محبت کنیم که کار خاصی انجام ندادیم.


آمیرزا جوادآقای ملکی تبریزی از عرفای بزرگه ، ازشهر خودش بلند میشه میره محضر میرزا حسینقلی همدانی و مدتی رو در محضر این عالم و عارف بزرگ شاگردی می کنه. بعد مدتی تصمیم می گیره به شهر خودش برگرده به میرزا حسیقلی تصمیمش رو مطرح می کنه و میگه اون چیزی رو که باید در این مدت کسب کردم ، میرزا حسینقلی به عنوان آخرین توصیه به میرزاجواد میگه : "هر وقت تونستی کفش کسانی رو که باهاشون مشکل داری جفت کنی اون وقت آدم شدی."


این توصیه ی کسی هستش که از عرفای بزرگه ، این کار هم کار هر کسی نیست.


یک مرد شامی یک روز در مدینه امام حسین –علیه السلام- رو دید و قربه الی الله هر چی خواست دشنام و توهین به حضرت گفت . امام حسین بدون اینکه خشم بگیره ، نگاهی پر ازمهر وعطوفت به مرد کرد و پس از آنکه چند آیه از قرآن –مبنی بر حسن خلق و عفو اغماض قرائت کرد - به او فرمود:«ما برای هر نوع خدمت و کمک به تو آماده ایم.» بعد از مرد پرسید:«آیا از اهل شامی؟» جواب داد: آری. فرمود: «من با این خلق و خوی سابقه دارم و سرچشمه آن را می دانم.»


پس از اون فرمودن:«تو در شهر ما غریبی، اگر احتیاجی داری حاضریم به تو کمک دهیم، حاضریم در خانه خود از تو پذیرایی کنیم، حاضریم تو را بپوشانیم، حاضریم به تو پول بدهیم.»
مرد شامی که منتظر بود با عکس العمل شدیدی برخورد کند و هرگز گمان نمی کرد با یک همچین گذشت و اغماضی روبرو بشه، چنان منقلب شد که گفت:«آرزو دارم زمین شکافته بشه و من به زمین فرو برم و اینچنین نشناخته و نسنجیده گستاخی نمی کردم. تا این ساعت برای من در همه روی زمین کسی از حسین و پدرش مبغوض تر نبود، و از آن ساعت برعکس، کسی نزد من از او و پدرش محبوبتر نیست.»


این سیره ی اولیای خداست ، کسانی که به خدا متصل هستند ، بخشش دیگران خیلی مهمه.


حضرت علی –علیه السلام – وصیتی رو تحت عنوان یک نامه به امام حسن می نویسن و مطالب مهمی رو در اون نامه ذکر می کنن از جمله می فرمایند:
پسرم ! چون برادرت از تو برید ، تو با او پیوند برقرار کن ، عذر او را بپذیر و چنان با او رفتار کن که گویی اون مولاست و تو عبد او هستی.


البته اینها در مورد کسانی هستش که لایق هستن ، با دشمن و آدم نالایق نمیشه اینطوری برخورد کرد ، ولی خیلی از کسانی که از ما بریدن و یا ما از اونها بریدیم دشمن نیستن.
خداوند در سوره ی مبارکه ی آل عمران می فرماید : به سوی مغفرت پروردگار بشتابید ، خدا این مغفرت رو مخصوص برخی افراد میدونه ، و در ادامه میگه این مغفرت و بخشش ویژه ی نیکوکارانه ، و در ادامه نیکوکاران با این وصف تعریف می کنه:

"عافین عن الناس" یعنی کسانی که از مردم می گذرند ، از خطاهای مردم چشم پوشی می کنن.



اسپري كود كامل سرسبز
حاوي كليه عناصر مورد نياز گياه
قابل استفاده براي تمامي گلهاي اپارتماني

با استفاده از گياهان اپارتماني روح زندگي را در خانه هايتان جاري كنيد
10_004
یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 تشکر شده توسط: s_a , hamed.yegane , فیروزه , amir_PS , jahanagahi , مرتضی الهی
07-08-2013, 01:53 PM
ارسال: #25
RE: تکنیک های موفقیت از دیدگاه استاد شاهین فرهنگ
کلیدهای موفقیت/جلسه نوزدهم/دومین کلید طلایی:دعا



2- دعا:


دعا در لغت به معنی صدا زدن است.
دکتر الکسیس کار میگه : دعا قدرتمندترین صورت انرژی است که انسان می تواند ساطع کند.


دوستان عزیز !
اصل اینه که ما دعا کنیم ولی شرط اولیه ی رسیدن به خواسته اینه که باور کنیم دعای ما به جواب میرسه ، شرط اصلی و مهم تلقین مثبته.
تلقین یعنی جلو جلو لطف خدا رو دیدن ، اصل دعاست ، ولی شرط اجابت دعا تلقین مثبت است.
یه نفر توی خواب دید رفته پیش فرشته ها ، تند تند داشتن دارن پاکت هایی رو باز می کنن ، رفت جلو و گفت : ببخشید ، این نامه ها چیه ؟


- اینا دعاهای مردمه ، ما مسئول باز کردنشون هستیم و اینا رو می فرستیم برای خدا ... ببخشید اصلا وقت نداریم.


این بنده ی خدا یه مقداری جلوتر رفت و دید یه عده ی زیادی از فرشته ها تند و تند دارن یه نامه هایی رو تو پاکت میذارن!
گفت : ببخشید ، شما چیکار می کنید ؟


- اینا جوابهای خدا برای دعاهای مردمه ، ما داریم اجابت دعاها رو برای کسانی که دعا کردن می فرستیم ، ببخشید سرمون خیلی شلوغه ...

یه کم دیگه رفت جلو دید یه عده از فرشته ها بیکار نشستن ، گفت ببخشید اینجا چیکار می کنید ؟ چرا بیکارید ؟


- اینجا بخش تصدیق پاسخ های مردمه ، کسانی که به واسطه ی اجابت دعاهاشون از خدا تشکر می کنن ، نامه های تشکرشون میاد اینجا ، ولی متاسفانه کسی تشکر نمی کنه و به همین خاطر ما بیکاریم.

یک نفر خواب خدا رو دید ، تو خواب به خدا گفت خدایا میشه فردا نهار بیای خونه ی من ؟ خدا تو خواب بهش گفت بله میام.

وقتی از خواب بیدار شد ، سر از پا نمی شناخت ، شروع کرد به آماده شدن و پختن نهار و مرتب کردن خونه اش.
نزدیکای ظهر زنگ خونه ش به صدا در اومد ، گفت : چه خدای خوبی ؟ زودتر از موعد اومد ، رفت و در رو باز کرد ، دید یه پسربچه با لباس های کهنه جلوی در ایستاده .


- آقا من یتیم هستم و لباسی ندارم ، می تونید به من کمکی بکنید ؟

مرد بدون اونکه جوابی به پسربچه بده ، با عصبانیت در رو بست : من منتظر خدا هستم ، این پسرک چی میگه دیگه!
چند دقیقه بعد دوباره در خونه ش رو زدن ...


مرد با خودش گفت اینبار دیگه حتما خداست ، با لبخند به سمت در رفت ، مرد ژنده پوشی رو دم در دید.
- آقا من فقیرم ، سه روزه که چیزی نخوردم ، اگر خوردنی تو خونه داری کمی هم به من بده !
مرد باز هم بدون اینکه چیزی بگه در رو محکم بست : یه روز خدا خواست بیاد ها ، ببین چقد مزاحم پیدا میشه!
موقع نهار فرا رسید و باز هم در خونه به صدا در اومد ، مرد با خودش گفت : چه خدای وقت شناسی دارم ، سر وقت نهار اومد !


اینبار خوشحال تر سمت در خونه رفت ، در رو که باز کرد وا رفت ...
نون خشکی بود.
- آقا از صبح تا حالا چیزی گیرم نیومده ، شما نون خشک تو خونه تون ندارین به من بدید ؟
مرد با عصبانیت داد زد : من منتظر خدام ، شما ها چرا انقد مزاحم من و مهمونم میشید . و در رو محکم بست.
ظهر گذشت ، بعد از ظهر هم گذشت و خبری از خدا نشد ، شب رسید و مرد خوابید ...


دوباره خدا رو تو خواب دید ، با ناراحتی گفت : خدایا چرا بدقولی کردی ؟ چرا امروز نیومدی ؟ چرا ؟ چرا ؟ چرا ؟
خدا بهش گفت : اشتباه می کنی ، من سه بار در خونت رو زدم ، بهت نگاه کردم ، باهات حرف زدم ، ولی تو هر دفعه در رو محکم بستی...


دوستان عزیز !
خدا همینجاست ، کنار ما ، خیلی سخت نگیریم ، بعضی ها میگن ما انقد گناه داریم و آلوده ایم که اگه دعا هم کنیم خدا هیچ توجهی به ما نمی کنه !
آخه این چه غولیه که از خدا تو ذهنمون ساختیم ؟ به خدا این تصورها در مورد خدا غلطه.


یه مثال بزنم واستون :
یه بچه ای داره از رو جدول خیابون راه میره ، یهو پاش لیز میخوره و میفته تو جوب آب و هر چی آشغال و بوی بد و لجنه میچسبه به این بچه هه !
حالا از شما سوال می کنم ، این بچه با این سر و وضع اولین جایی که میره کجاست ؟


غیر از اینه که اولین جایی که میره پیش مادرشه ؟ مادره غر میزنه ها ، این چه سر و وضعیه واسه خودت درست کردی ، ولی با آغوش باز لباسهای بچه رو عوض می کنه ، اون رو حموم میبره و تمیزش می کنه از آلودگی ها.
دوست من ! هر وقت آلوده ی آلوده ی آلوده ی آلوده شدی ، تنها کسی که میتونی پیشش بری خداست.


نگو آلوده ام ، خدا طردم می کنه ، صدامو نمی شنوه...


پیامبر فرمودند : خدا شنونده ی دعاست
.


شیخ خرقانی از عرفای بزرگ یه شب در حال عبادت بود ، ندایی از طرف خدا رسید که : ای شیخ ! میخواهی دورن تو را به مردم نشان دهیم تا از گرد تو پراکنده شوند ؟
شیخ خرقانی در پاسخ گفت : می خواهی چنان از بخشش و مهربانی تو برای مردم بگویم که دیگر هیچ کس عبادتت نکند؟
جواب داده شد : نه تو چیزی بگو و نه ما !


خدا خیلی مهربونه ، همه رو می بخشه. از رحمت و بخشش و مهربونی خدا مبادا ناامید بشید ها .


اما چند نکته در مورد دعا :
1- با ادب از خدا بخواهیم :
فرض کنید رئیس سازمان ملل گفته برید فرهنگ رو بیارید دفتر من باهاش کار دارم ، من کلی خوشحال میشم ، اوووه چقد خواسته می تونم مطرح کنم ، چقد توصیه می تونم بگیرم ، کلی میشینم برنامه ریزی می کنم.
خب حالا وقتی من رفتم اونجا ، میزنم پشت رئیس سازمان ملل میگم چطوری ؟ اینم خواسته های منه ؟
نه!
اول مودب وارد میشم ، سلام می کنم ، میگم ممنونم که وقتتون رو در اختیار من گذاشتید خیلی از لطفتون متشکرم و ...
وقتی هم وقت ملاقات تموم شد ، و میخوام برم ، پاکت خواسته هام رو میدم و میگم اینا رو هم لطفا ملاحظه کنید خواسته های منه ، با همون حالت مودبی که وارد شدم خداحافظی می کنم و میرم.
حالا ما با خدا چجوری برخورد می کنیم ، دستامونو میگیریم بالا : ماشین میخوام ، خونه میخوام ، همسر میخوام ، کار میخوام...
دوستان عزیز ، از خدا تشکر کنیم اول ، بگیم ممنونم که میتونم باهات صحبت کنم ، ممنونم که حرفامو می شنوی ، ممنونم که الان پیش تو هستم ، ما بد با خدا صحبت می کنیم.
پس مودبانه از خدا خواسته هامون رو بطلبیم.


2- آرام و متین از خدا درخواست کنیم :
بعضی خانوما – جسارت نباشه ها – دیدین تو امامزاده ها ، همچین داد میزنن ، بابا آروم ، همه باید بفهمن شما حاجت داری؟
خداوند می فرماید : مرا در خفا بخوانید ، لازم نیست همچین داد بزنی 7 تا محله اونورتر بگن خواسته ات چیه !
با آرامش ، آرام ، مودب خواسته مون رو بخوایم.


3- لطفا اصرار کنید:
گیر بدین به خدا لطفا ، اصرررررررراررر کنید ، خواسته تون رو بگید و ولش نکنید.
خداوند می فرماید : من دوست ندارم مردم در درخواست از یکدیگر اصرار کنند ، ولی دوست دارم در درخواست از من اصرار کنند.
ولی گیر دادن متفاوت با اینه که یه چیز مشخص رو بخوایم ها !
مثلا دختر خانومی گیر میده به خدا :
خدایا شوهر ... شوهر ... شوهر ... شوهر ...
این خوبه ولی اگه بگه ، خدایا پسر همسایه ... پسر همسایه ... پسر همسایه ... این غلطه .
گیر به مورد مشخص ندید ، ولی اگر محدوده بدید اشکال نداره ، در بحث هدف که یازدهمین کلید موفقیت هست ، به طور کامل در این مورد بحث می کنیم که چرا گیر رو مورد خاص نباید بدیم.
آخر دعاهاتون هم بگید اگر به صلاحمه ، چون شاید اجابت اون دعا – ما چه میدونیم – شاید باعث دردسر و مکافات و بلا برای ما بشه.


4- لطفا چیزای عجیب و غریب هم از خدا نخواید :
بعضی ها یه خواسته هایی دارن که برای اجابت اون کل آفرینش باید بهم بریزه.
یه پسربچه ای دستاشو بالا گرفته بود به خدا می گفت :
خدایا میشه کوه هیمالیا رو ببری تو ایتالیا ؟
میشه رشته کوه البرز رو ببری تو شیراز ؟
میشه دریاچه ی ارومیه رو ببری نیشابور ؟
دعاش که تموم شد مادرش گفت پسرم این چه دعاهاییه که می کنی ؟
پسربچه گفت : آخه اینا رو تو امتحان غلط جواب دادم ، اگه این دعاها مستجاب بشه من نمره ام بیست میشه !
خواسته های عجیب از خدا نداشته باشیم.


5- گاهی اجابت به تاخیر میفته :
یه روز مجنون شنید لیلی داره آش میده ، سریع کاسه اش رو برداشت ، کلی تو صف وایساد نوبتش که رسید لیلی ظرف مجنون رو شکست ، مردم به مجنون گفتن تو که انقد لیلی لیلی می کنی ، دیدی چه برخوردی باهات کرد ؟ مجنون گفت شماها نمی فهمید:
اگر با من نبودش هیچ میلی ... چرا ظرف مرا بشکست لیلی
لیلی با خودش گفته اگه آش بهش بدم این میره ، ولی بذار کاسه ش رو بشکنیم تا بره یه کاسه دیگه برداره دوباره بیاد تو صف ، منم ببینمش کیف کنم...
بعضی وقتا خدا هم خواسته ی ما رو نمیده ، میگه : تو بنده ی خوبی هستی ، برو دوباره ته صف من نگات کنم کیف کنم.

6- لطفا فقط برای خودتون دعا نکنید ، برای دیگران هم دعا کنید:
در دعا خودخواهی نکنیم ، فقط برای خودمون دعا نکنیم ، این همه هر روز ایمیل برای من میاد ، همش میگن من این مشکل رو دارم اون مشکل رو دارم ، خب چرا یه ایمیل نمیاد که کسی به من بگه همسایه ی من فلان مشکل رو داره ، خواهر من این مشکل رو داره و ... چجوری کمکش کنم.


دوستان من !
برای کسانی که دستشون از دنیا کوتاهه دعا کنیم ، برای درختها و حیوانات دعا کنیم ، چیز عجیبیه ؟ میدونید چندتا حیوون تو همین شهر بر اثر سرما و گرسنگی می میرن ؟ بده که دعاشون کنیم ؟
کسی که همه ی عالم رو دعا می کنه ، ذره ذره ی کائنات به کمکش میان.


یک شب امام حسن – علیه السلام – دیدن خانوم حضرت زهرا دارن دعا می کنن ، حضرت زهرا تا صبح اسم تک تک همسایه ها رو بردن و مشکلات اونها رو یکی یکی برای خدا بیان کردن ، امام حسن صبح به مادرشون عرض کردن : چرا برای خودتون دعا نکردید ، فرمودن : پسرم ، الجار ثم الدار ، اول همسایه ها بعد خودم.
امام صادق – علیه السلام – فرمودن : وقتی بنده ای چیزی رو برای کس دیگری از خدا درخواست می کنه ، صدها هزار برابرش رو خدا به خود اون فرد میده.


7- به زبون خودت با خدا حرف بزن و دعا کن:
تو قنوت نمازاتون به فارسی با خدا حرف بزنید ، هیچ اشکالی نداره .
بگو خدایا انقدر بهم مال بده که هر کی ازم چیزی خواست سریع بهش بدم.
خدایا انقدر به من عشق بده که بارانی از عشق رو برای مردم به ارمغان بیارم.
خدایا انقدر به من علم بده که به همه خدمت کنم.
خدایا میشه باهات رفیق بشم ؟ خدایا التماس دعا ...


دوست من !
در طول روز با خدا حرف بزن ، چقد پیش میاد در طول روز که 3 ثانیه بیکار باشیم ؟ خیلی نه ؟
خب تو همین سه ثانیه ها چه ایرادی داره که یه نگاهی به آسمون بکنیم ، یه لبخندی بزنیم و بگیم خدایا دوستت دارم ؟ چقدر قشنگه.
نصفه شب پتو از روت کنار رفته بلند میشی یه چشمت نصفه بازه ، می گردی پتو رو پیدا می کنی می کشی رو خودت و ادامه ی خواب ...


دوست من ! بیخودی اون پتو از روت نرفته کنار بیخودی بیدار نشدی ، همون دو ثانیه به خدا بگو خیلی باحالی ، دوباره بخواب ، گفتیم دعا یعنی صدا کردن ، دو ثانیه پاشدی با همون حالت خواب آلودت یگو ، خدایا دوستت دارم ، خدایا یه رفیق نمی خوای ؟

همین دعاهای به ظاهر کوچک معجزاتی در زندگی من و شما به وجود میاره.

اسپري كود كامل سرسبز
حاوي كليه عناصر مورد نياز گياه
قابل استفاده براي تمامي گلهاي اپارتماني

با استفاده از گياهان اپارتماني روح زندگي را در خانه هايتان جاري كنيد
10_004
یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 تشکر شده توسط: s_a , hamed.yegane , jujushow , amir_PS , فیروزه , jahanagahi , مرتضی الهی
07-14-2013, 11:41 PM
ارسال: #26
RE: تکنیک های موفقیت از دیدگاه استاد شاهین فرهنگ
کلیدهای موفقیت/جلسه بیستم/سومین کلید طلایی: عدم قضاوت



3- عدم قضاوت :


دوستان عزیز ! یادمون باشه قضاوت های باطل آرامش رو در زندگی از ما میگیره.
ماها الکی خودمون رو اذیت می کنیم ، همش میشینیم در مورد این و اون قضاوتهایی می کنیم که اکثرش هم غلطه و گناه.
خداوند در قرآن می فرماید : "ان بعض الظن اثم"
گناهه ، گمان مثبت داشته باش ، هر وقت خواستی فکر بدی در مورد فردی بکنی سریع دست به دعا بردار و در حقش دعا کن.


دوستان عزیز ! لطفا از هم توقع نداشته باشیم ، توقع بیجا مانع پیشرفت ماست، مانع بزرگی برای موفقیته.
میرزا حسینقلی همدانی از اعجوبه های شیعه است ، اعجوبه ی عرفان ، وقتی ازش توصیه ای میخوان به یکی از شاگردهای معروفش یه جمله ی ساده میگه : " مرنج و مرنجان."
شاگرد از ایشون می پرسه ، خب ما سعی می کنیم کسی رو نرنجونیم ، دل کسی رو نشکنیم ، کسی رو اذیت نکنیم ، به همه محبت کنیم ولی اینکه از کسی نرنجیم خیلی سخته.
میرزا حسنقلی گفتن : خودت رو کسی ندون.


چقدر خوبه ما خودمون رو کسی ندونیم ، هر کی هر چی بگه دیگه برامون بی اهمیت میشه ، مرنج و مرنجان.


اما در چند مورد ما قضاوت غلط می کنیم :
1- قضاوت غلط در مورد وقایع :
کافیه یه نفر تو خونه نیم ساعت دیر بیاد ، سریع انواع و اقسام افکار و قضاوت های منفی می کنیم ، چی شده ؟ تصادف نکرده باشه ؟ الان کدوم کلانتری بریم ؟ بیمارستان رو ول کن الان باید بریم پزشکی قانونی ...
خب چرا فکرای مثبت نمی کنیم ، چرا هر اتفاقی میفته سریع برداشت منفی از اون واقعه داریم ، چرا به خدای خودمون بی اعتمادیم.
دوستان عزیز ! بیاید قول بدیم از این به بعد در مورد تمامی اتفاقات زندگیمون خوشبین باشیم.


2- قضاوت منفی در مورد خودمون :

ما بسیار بسیار در مورد خودمون بی انصافیم ، 2 بار در یک مورد موفق نمیشیم کلا در مورد خودمون فکر منفی می کنیم ، من نمی تونم ، من بی عرضه ام ، می دونستم نمیشه ...
هر وقت رفتاری ازت سر زد که ناراحت شدی ، برگرد به عقب ، زمانی که در اون کار موفق بودی و دوباره با انگیزه ادامه بده.
من تو سخنرانیم یه تپق بد میزنم ، خیلی ضایع ، سریع بگم ببخشید من میرم کار دارم ؟ نه ! همون لحظه برگردم به زمانی که 2 ساعت بدون تپق حرف می زدم ، و دوباره شروع کنم ، من قبلا می تونستم بدون تپق سخنرانی کنم ، حالا هم چیزی نشده که یه تپق زدم دیگه ، و دوباره سخنرانی رو ادامه بدم.
دوستان عزیز ، برای انسانی که اعتماد به نفس نداره ، اشتباه یک فاجعه است ، و برای کسی که اعتماد به نفس داره و نسبت به خودش بی انصاف نیست ، اشتباه طبیعیه .


انسان ممکن الخطاست ، دقت کنید ، جایزالخطا نیست ها ، یعنی ما اجازه نداریم هر کاری بکنیم و بگیم خب انسان جایز الخطاست دیگه ، نه ، ما ممکنه خطا کنیم ، انسان ممکنه خطا کنه ، ولی سریع باید درستش کنیم و درصدد جبران و عدم تکرارش بربیایم.


3- قضاوت منفی در مورد دیگران :
این بخش که دیگه غوغاست ، تا می تونیم در مورد تمامی اطرافیان فکر بد می کنیم ، تهمت می زنیم و غیبتشون رو می کنیم .
دوستان عزیز ، جک هم نوعی قضاوت غلط است ، یه ترکه هر هر هر ... یه اصفهانیه هر هر هر ...
اینا قضاوت غلطه ، غیبته ، و ما رو عقب میندازه از موفقیت.
اصلا کی گفته برای خندیدن باید جک گفت ؟ این همه حکایت شیرین ما داریم ، کلی خاطرات خنده دار داریم ، حتما باید چند نفر رو مسخره کنیم تا بخنیدم ، باید کسی رو دست بندازیم تا بخنیدم ؟ این چه دردیه که با بهش مبتلا هستیم ؟


خندیدن خیلی خوبه ، ولی از راه درستش.
یه آقایی به نام آقای کاتاریا در سال 1995 در هند برای نخستین بار باشگاه خنده راه انداخت ، تکنیک هایی که استفاده می کرد خیلی جالب بود ، و همه هم می خندیدن.
من یه باشگاه خنده تو تهران رفتم ، آقایی استاد بود که مجله هم داره ، دختر و پسر دور هم قروقاطی نشسته بودن ، استاد فرمودن خب حالا 1، 2، 3 که گفتم همه قهقهه بزنید ، یه خانوم جوونی هم کنار من نشسته بود همچین قهقهه میزد و دور خودش می چرخید که گفتم این 2 دقیقه دیگه میفته روی من ! خودمو جمع کرده بودم اون سمت که این بهم نخوره.
و در آخر کلاس هم بهشون گفتم که برای همه تون متاسفم .


آقای کاتاریا تکنیک های جالبی داره ، یکی شو براتون بگم.


دوستان فرض کنید اینجا در کل فضای کلاس فقط یه قلپ هوا وجود داره ، به اندازه ی نفس یه نفر فقط ، 1-2-3 که گفتم سریع سعی کنید اون یه قلپ رو خودتون بکشید بالا و نگه دارید ، اگه نکشید مردید ها ! خب 1 ... 2 ....... 3 ... بکشید !
(صدای خنده ی حضار ...)
چرا خندیدید ؟
من جک خنده داری گفتم ؟ کسی رو دست انداختم ؟ به قومی توهین کردم ؟
نه ! با یه تکنیک خیلی ساده از آقای کاتاریا.


دوستان سعی کنیم همیشه خنده رو باشیم ، پیامبر – ص – فرمودن : نزد خداوند کافر خوشرو ، بهتر از مومن بد رو و بدخو است.
این جمله خیلی مهمه ، حالا بعضی ها از پیامبر هم بیشتر می فهمن خب بابا خیلی التماس دعا !


دوستان عزیز ؛ سلولی در بدن ما وجود داره به اسم سلول قاتل ، کار این سلول ها اینه که وقتی سلول های ناسالم وارد بدن ما میشن ، اونها رو می کشه ، جالبه بدونید که خنده ، تعداد سلولهای قاتل رو زیاد می کنه.
در بعضی جاها در سیکل درمان بیماران از خنده استفاده می کنن.


کودکان روزی 300 بار می خندن !
مادر ترزا میگه : اجازه نده کسی سراغت بیاد و خوشحال تر تو رو ترک نکنه ، باید خوشحال ترش کنی ، امید بهش بدی و بعد از پیشت بره.



اسپري كود كامل سرسبز
حاوي كليه عناصر مورد نياز گياه
قابل استفاده براي تمامي گلهاي اپارتماني

با استفاده از گياهان اپارتماني روح زندگي را در خانه هايتان جاري كنيد
10_004
یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 تشکر شده توسط: s_a , hamed.yegane , فیروزه , jahanagahi , مرتضی الهی
07-15-2013, 09:39 PM
ارسال: #27
RE: تکنیک های موفقیت از دیدگاه استاد شاهین فرهنگ
کلیدهای موفقیت/جلسه بیست و یکم/چهارمین کلید طلایی: پرسش


در این جلسه در مورد چهارمین کلید موفقیت یعنی "پرسیدن سوالهای خوب" با شما صحبت می کنیم.


پرسیدن سوال های خوب :
دوستان عزیز چهارمین کلید موفقیت پرسیدن سوال های خوبه.
اجازه بدید با چند تا مثال بحث رو شروع کنیم :




هنری فورد رو همه به عنوان پدر اتومبیل می شناسن ، اما آیا مخترع ماشین هنری فورد بود ؟ نه ! یه کس دیگه ای ماشین رو اختراع کرد که اسمی هم ازش تو کتابها نیست ، در همون زمان همه از خودشون می پرسیدن چطور می تونیم ، یه ماشین تولید کنیم ، اما سوالی که هنری فورد از خودش پرسید اون رو از بقیه متمایز کرد و همین سوال بود که نام هنری فورد رو سر زبونها انداخت.
هنری فورد از خودش پرسید : چطور می تونم ماشین رو به تولید انبوه برسونم ؟




من یه پسر دارم نزدیک 4 سالشه ، یه بار پرسید : بابا چرا ما هر روز پا میشیم صبحونه می خوریم ، میریم بیرون ماشین بازی می کنیم دوباره میایم خونه شام می خوریم ، می خوابیم دوباره فردا صبحونه و ماشین بازی و شام و ...
چی می خواست بگه ؟ می خواست بگه این چه زندگی تکراری و خسته کننده ایه ! چه زندگی بی ریختیه !



کاشکی ما آدم گنده ها همین سوال رو به خودمون جواب بدیم تا زندگیمون دگرگون می شد ! چرا یک ریتم یکسان ؟ این زندگی به درد نمی خوره !




شبکه سی.ان.ان یه مصاحبه ای می کنه با آنتونی رابینز ، خبرنگار میگه که آقای رابینز مردم معتقدن شما خیلی آدم موفقی هستید ، همزمان 20 کمپانی رو اداره می کنید ، میخوام بببینم چی شد که شما به اینجا رسیدید ؟ همه میگن شما خارق العاده اید !



رابینز میگه : من تا 24 سالگی مثل همه ی مردم فکر می کردم یک روزی شانس باید در خونه ام روبزنه ، 24 سال گذشت و اتفاقی نیفتاد.
خبرنگار میگه : پس چه چیزی شما رو متحول کرد ؟



رابینز میگه : رنج ، من خیلی رنج کشیدم.



خبرنگار میگه : آقای رابینز خیلی از انسانها رنج می کشن ولی به جایی نمی رسن واتفاقا همون رنج باعث میشه اونها غرق بشن !
رابینز میگه : اشتباه نکنید ، رنج از دیگران نه ! مردم گناه نرسیدن به خواسته هاشون رو گردن دیگران میندازن ، اما من از خودم رنج می بردم. من کاسه ی صبرم لبریز شده بود ، حالم از خودم بد می شد ، گفتم تا کی میخوای بشینی تا شانس در خونت رو بزنه ؟ چرا یه تکونی به خودت نمیدی ؟



خبرنگار میگه : خیلی ها هم هستن از خودشون رنج می برن ، ولی خیلی هاشون به جایی نمی رسن !



رابینز میگه : بله ، کسانی که از خودشون رنج می برن ، بر سر یک دوراهی قرار می گیرن ، بسیاری از اینها راه اول رو انتخاب می کنن ، راهی که در اون از خودشون سوال چرای منفی می کنن .
می پرسه من چرا انقد بدبختم ؟ چرا هر چی مشکله واسه منه ؟ چرا من بدشانسم ؟ چرا ؟ چرا ؟ چرا ؟



اما عده ی کمی هم راه دوم رو انتخاب می کنن و از خودشون می پرسن "چگونه می تونم؟"
من از خودم رنج می برم ، چگونه می تونم وضعیت رو بهتر کنم ؟ چگونه می تونم زندگی بهتری داشته باشم ؟ چگونه می تونم ؟ ؟ ؟




رابینز میگه من راه دوم رو انتخاب کردم و به جای اینکه گناه رو گردن بقیه بندازم ، و بگم چرا بابام اینه ؟ چرا کشور اینجوریه ؟ چرا بدبختم ؟ چرا ندارم ؟ از خودم پرسیدم چگونه می تونم ... ؟
برنارد شاو میگه بعضی از مردم چیزها را همانگونه که هستند می بینند و می پرسند چرا ؟
و من چیزها را آنگونه که هیچ گاه نبوده اند در ذهنم می بینم و از خود می پرسم چرا نه ؟



یه دانشمندی میگه وقتی من 10 ساله بودم ، پدرم صبح ها نمیذاشت صبحانه بخورم ، می گفت اول باید 10 سوال "چگونه" بپرسی بعد بری صبحونه بخوری ! جوابش رو هم نمی خوام !
و اون دانشمند از خوشد می پرسید چگونه می تونم زودتر به مدرسه برسم ؟
چگونه می تونم با همکلاسیم که قهر بودیم آشتی کنم ؟
چگونه می تونم امتحان هفته ی بعدم رو بهتر بدم ؟
چگونه می تونم در مسابقه ی بسکتبال امروز بهتر عمل کنم ؟
چگونه می تونم درس ریاضیم رو تقویت کنم ؟




دوستان عزیز ، آقای پولاروید صاحب یک کارخانه ی بزرگ تولید دوربین عکاسی بود ، دختر آقای پولاروید ، شب تولدش به باباش گفت : پدر امشب یه چیزی ازت میخوام ، میخوام دوستام که اومدن و ازشون عکس گرفتیم ، بعد از پایان مراسم جشن تولد ، عکسهاشون رو بهشون بدیم .




آقای پولاروید گفت دخترم این غیر ممکنه – اون موقع دوربین ها حداقل طی 12 ساعت عکس رو ظاهر می کردن- این امکان نداره من بتونم عکسهای تولد رو همون شب بهتون بدم !
و دختر آقای پولاروید شب تولد با پدرش قهر کرد ، و به اون گفت شما یعنی از یک ساندویچی هم کمتری ؟ چون وقتی میریم ساندویچی هر چی بخوایم در عرض 10 دقیقه آماده است !
همین سوال هوشمندانه ی دختربچه آقای پولاروید باعث شد تا سه ماه بعد اولین دوربین عکاسی با قابلیت ظهور عکس در همان لحظه ، توسط کمپانی پولاروید به بازار بیاد.



دوستان عزیز !
ما قبلا گفتیم ، زمانی که میخوابیم ضمیر خودآگاه می خوابد ولی ضمیر ناخودآگاه بیدار است ، ضمیر ناخودآگاه به حل مسائل می پردازد ، شما تا نیمه شب به موضوعی فکر می کنید ، و پاسخ اون موضوع رو پیدا نمی کنید ، صبح که بیدار میشید مسئله حل شده ، چرا ؟ ضمیر ناخوداگاه وقتی خواب بودیم ، درگیر حل مسئله بوده ، نه فقط در ذهن شما ، با هاله های انرژی کل هستی رو میگرده و از هر جای ممکن برای شما جواب میاره .
وقتی ما سوالی از خودمون می پرسیم ، ضمیرناخودآگاه به دنبال حل سوال می گرده و علاوه بر اون از ضمیرخودآگاه هم کار بکش .




اصلا یه قراری بذاریم ، از امروز روزی یه سوال از خودمون بپرسیم .





خانم خانه داری ؟ بپرس من امروز چجوری غذای لذیذتری بپزم ؟ چجوری غذا رو بهتر تزئین کنم ؟




کارمندی ؟ بپرس من چجوری بهتر کار کنم ؟ چجوری درآمدم رو بیشتر کنم ؟




محصلی ؟ چگونه بهتر درس بخونم ؟ چگونه بیشتر سر کلاس تمرکز داشته باشم ؟




یه سوال بیشتر نمیخواد از خودمون بپرسیم ، ولی حتما دنبال پاسخ باشید ، مهم نیست پاسخ چقدر منطقی است ، مهم نیست چقدر پاسخ درست یا غلطه !




خب مثلا من کارمندم ، چگونه می تونم درآمدم رو افزایش بدم ؟ میگم با افزایش کار ، یا با شغل دوم ، خب حالا سوال دوم از دل این میاد بیرون ، خب حالا چجوری کار رو افزایش بدم ؟ شاید صبح ها یه ساعت زودتر باید برم یا بعدازظهر یه ساعت دیرتر از محل کار بیام بیرون .




شغل دوم رو چکار کنم ؟ بعد از محل کار باید 5 جا هر روز برم سر بزنم.




اگر ما روزی یک سوال بپرسیم و ضمیر خودآگاه منطقی به دنبال پاسخ باشد ، ضمیر ناخودآگاه با هاله های انرژی در تمامی هستی به دنبال پاسخ برای ما باشه ، در پایان هر سال ما 360 ایده ی جدید داریم ، میدونید چقدر زندگیمون زیر و رو میشه ؟




ما شاید در 5 سال اخیر زندگیمون حتی یه ایده ی جدید هم نداشته باشیم ، اینجوریه که زندگی هامون خسته کننده و تکراری میشه.




وقتی به این برنامه عمل کنید می تونید منتظر معجزه های موثر در زندگیتون باشید. به کلاسهای موفقیتی که فقط براتون هیجان کاذب ایجاد می کنن نرید ، اهل عمل باشید ، با حرف نمیشه ، باید عمل کرد. تکنیک لازمه ، و یکی از تکنیک های مهم همین پرسیدنه.




هایزنبرگ میگه : طبیعت رازهای خود را به کسی می گوید که از او می پرسد.



پیامبر می فرمایند : علم گنج است و کلید آن پرسیدن است.




فردا حتما یه سوال چگونه از خودتون بپرسید و در پی جواب باشید.






ما از این به بعد دعای پایان جلسه خواهیم داشت.



دوستان عزیز لطفا تمرکز کنید و این جملات رو تکرار کنید:



***



مهربان خدای خوب من




بخاطرآرامشی که ارزانی ام داشتی از تو ممنونم



بخاطر رفع همه دغدغه ها و امنیتم از تو ممنونم



بخاطرجسم سالم و نشاط وشادابیم از تو ممنونم



بخاطر نیت پاک و قلب مهربانم از تو ممنونم



بخاطر آگاهی ودانای ام از تو ممنونم



بخاطر گذشت وبخششم از توممنونم



مهربان خدای خوب من



بخاطر امیدواری به لطف بی پایانت ازتوممنونم



بخاطر رزق وروزی حلال وفراوانم از تو ممنونم



بخاطر همنشینی باخوبانت از توممنونم



بخاطر توفیق بندگی ام از تو ممنونم



بخاطر وجود شکرگزارم از تو ممنونم



ای خالق دلسوز و مهربان



از تو برای همه آرامش الهی می طلبم



برای همه سلامت و تندرستی می طلبم



برای همه دلی شاد وقلبی مهربان می طلبم



برای همه گشایش امور می طلبم



برای همه توفیق هدایت الهی می طلبم



و برای همه معنویت روزافزون می طلبم



خدای قادر من.هم اکنون به لطف بی کرانت همه چیز و همه کس توانگرم می سازد وباور دارم قدرت بی پایان توودست مهرویاری ات به همراه لطف سرشارت از بهترین ورضایت بخش ترین



راه ها در همه مسائل زندگی به یاریم می شتابد.



پس



آسوده خاطر اداره عالی همه امورم وگشایش همه مسائلم را به اراده قدرتمند تو می سپارم.



(لطفا دست راستتون رو بالا بگیرید ، چرا این کار رو می کنیم
شما وقتی خانه ی خدا میرید و میخواید طواف دور خانه ی خدا رو شروع کنید، باید کنار حجر الاسود بایستید و دست راست رو به سمت اون سنگ بلند کنید.
در روایات داریم که گفتن انگار شما دارید با خدا بیعت می کنید.
معصومین گفتن انگار داری دست در دست خدا میگذاری.
و یک دور که طواف میکنید اجازه ی دور دوم رو ندارید مگر اینکه دوباره بیعت کنید.



حالا ما میخوایم به خدامون قول بدیم)



بار الها



به تو قول می دهیم و برسر این تعهدمی مانیم که هر روزمان به لطف و تو فیق تو بهتر ازروز قبل باشد و نه برداشت منفی کنیم و نه کلام منفی بر زبان آوریم ونه ناسپاسی ات کنیم.



آمین



اسپري كود كامل سرسبز
حاوي كليه عناصر مورد نياز گياه
قابل استفاده براي تمامي گلهاي اپارتماني

با استفاده از گياهان اپارتماني روح زندگي را در خانه هايتان جاري كنيد
10_004
یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 تشکر شده توسط: jahanagahi , s_a , hamed.yegane , فیروزه , مرتضی الهی
07-16-2013, 10:03 PM
ارسال: #28
RE: تکنیک های موفقیت از دیدگاه استاد شاهین فرهنگ
کلید های موفقیت /جلسه بیست و دوم/پنجمین کلید طلایی: شکر




ببینیم شکر چه ارتباطی به موفقیت داره ؟ من میخوام خونه بخرم ، ماشین بخرم ، درس بخونم ، باید شکر کنم ؟ بله !

شکر :


همین الان فکر کنید و داشته هاتون رو بشمرید ، چند لحظه به چیزهایی که دارید فکر کنید.
دوستان عزیز ! خدا در قرآن می فرماید : اگر بخواهید داشته هاتون رو بشمرید نمی توانید.
ما متاسفانه همیشه نداشته هامون رو دیدیم و همین ما رو از دیدن داشته هامون محروم می کنه .


دوست من ! عزیز من ! وقتی سرت درد می کنه ، قبول داری دستت سالمه ؟ پات سالمه ؟ چشمت سالمه ، همه ی بدنت سالمه !
ولی ما اون سردرد کوچک رو می بینیم و سلامت کل بدن رو نمی بینیم.


وقتی لکه ی کوچیکی روی لباست می افته میگی : اه ه ! لباسم کثیف شد ، بابا همه ی لباس تو تمیزه ، فقط یه لکه ی کثیف توش هست ، ولی ما فقط اون لکه رو می بینیم.
وقتی فرزند من و شما در درسی نمره ی 15 می گیره ، سر اون داد و بیداد می کنیم ، سر 5 نمره ای که نگرفته ! و حاضر نیستم 15 نمره ای رو که گرفته رو ببینیم.
وقتی کسی ورشکست میشه فکر می کنه همه چی تموم شده.


تو کتابی خوندم یه دوستی به بزرگواری گفته بود دیگه دنیا برام مفهومی نداره ، من ورشکست شدم و دیگه هیچ امیدی ندارم ، اون فرد گفته بود ، تو همسر داری ؟ گفته بود آره خیلی هم دوستم داره ، گفته بود فرزند هم داری ؟ گفت : آره عاشقم هستن !
چشم داری ؟ آره ، قلبت سالمه ؟ آره ؟
بهش گفت تو همه چی داری فقط پول نداری ...


اون کسی که دست به خودکشی میزنه به خاطر اینه که نداشته هاش رو می بینه ، اینو ندارم ، اونو ندارم و ... میگه خب برای چی زنده باشم ، چشماشو باز نمیکنه داشته هاش رو ببینه.
ما همیشه چیزهای بزرگ رو می بینیم و چیزهای به ظاهر کوچک رو نمی بینیم.
دختری رو می شناختم که 70 درصد ریه اش از کار افتاده بود ، همیشه باید یه کپسول اکسیژن همراهش بود.
این تصمیم گرفت عمل کنه ، گفتن 250 میلیون هزینه داره و باید بری فرانسه ، پدرش هم راننده تاکسی تو کرج بود ، خلاصه کلی نهادهای خیریه و شرکت ها و ... جمع شدن ، 2 سال طول کشید تا 250 میلیون جور شد ، همین چند وقت پیش باهاش چت می کردم گفتم چیکار کردی ؟


گفت هنوز تو نوبت هستم !


این همه دردسر برای اینکه این دختر نمی تونست مثل من و شما نفس بکشه ، همین نفسی که من و شما به راحتی از کنارش می گذریم ، ما خیلی نا شکریم !
یادتونه گفتم ، یه مثال غلط و منفی بین روانشناس ها رایجه که میگن نیمه ی پر لیوان رو ببین ؟ این یعنی برای لیوان ما یک نیمه ی خالی فرض کردیم ، در حالی که اون نیمه ای که توش آب نیست ، پر از هواست.
کسی که میخواد ناشکری کنه میگه حالا تو نیمه ی پر لیوان رو ببین ، ولی آدمی که شاکره نیمی رو به خاطر اینکه آب توشه شکر می کنه و نیمی رو چون توش هواست شکر می کنه.


قرآن می فرماید : ما به شما چشم دادیم ، گوش دادیم ، قلب دادیم تا شکرش رو به جا بیارید. سوره ی نحل آیه 78
خدا رو شکر کنیم .
یه متنی تو اینترنت هست که الان به صورت کتاب چاپ شده ، جالبه ، یه قسمتهایی رو ازش بخونم :


خدا رو شکر میکنم که تمام شب صدای خرو پف شوهرم را می شنوم . این یعنی اون زنده و سالم در خانه خوابیده است.

خدا رو شکر میکنم که دختر نوجوانم همیشه از شستن ظرفها شاکی است . این یعنی او در خانه است و در خیابانها پرسه نمیزند.

خدا را شکر که به دولت مالیات می پردازم . این یعنی شغل و درآمدی دارم.

خدا را شکر که باید ریخت و پاشهای بعد از میهمانی رو جمع کنم . این یعنی در میان دوستان و آشنایان و خانوده ام بوده ام.

خدا رو شکر که کمی لباسهایم برایم تنگ شده است . این یعنی غذای کافی برای خوردن دارم.

خدا رو شکر که در پایان روز از خستگی از پا می افتم . این یعنی من سالمم و توان سخت کار کردن را دارم.

خدا رو شکر که باید زمین را بشویم و پنجره ها را تمیز کنم . این یعنی خانه و سرپناهی دارم.

خدا رو شکر که در جایی دورتر از آنجایی که می خواستم پارک کردم . این یعنی ماشینی دارم.

خدا رو شکر که سر و صدای همسایه ها رو میشنوم . این یعنی میتوانم بشنوم.

خدا رو شکر که هر روز صبح زود باید با زنگ ساعت بیدار شوم . این یعنی من هنوز زنده ام.

خدا رو شکر گاهی اوقات بیمار می شوم این یعنی بیاد بیاورم که اغلب اوقات سالمم.....


دوستان عزیز ، ما نعمت های کوچک رو نمی بینیم و برای اونها شکر به جا نمیاریم.
وقتی من و شما فکر می کنیم وضعیتی بد است ، دلیلش اینه که اون رو با وضعیت خوبی مقایسه می کنیم و در نتیجه وضعیت به نظرمون بد میاد ، اصلا قیاس غلطه !


اون چیز بد رو با چیز بدترش مقایسه کن تا شاکر باشی.
دوستان عزیز ! بعضی ها سرطان رو یک نعمت الهی میدونن ، چون از همه جا جوابشون کردن و فقط و فقط دستشون به طرف خدا دراز بوده و این فرصت بی نظیری شده براشون تا از همه ببرن و فقط به خدا فکر کنن و رشد معنوی داشته باشن.


دارم خرید می کنم ، می بینم دست بچه ام یه شکلاته ، میگم پسرم این شکلات رو کی داد ؟ میگه اون آقاهه.
و من می پرسم چون میخوام تشکر کنم ، و خدا این همه نعمت به ما داده و ما شکر نمی کنیم.
دوستان عزیز ! تشکر امروز از خدا ، خوشبختی آینده رو در پی داره ، کسی که به خاطر همه چیز از خدا تشکر می کنه ، خدا اون رو لایق خیلی بیشتر از اینها می دونه.


خدا رو شکر کنیم به خاطر چیزهایی که بهمون نداده !
دو تا پا داره دنبال دختر مردمه ، خدا رو شکر کنه که 206 نداره ! وگرنه همینجوری تو خیابون بوق بوق !
خدا رو به خاطر چیزهایی که لایقش نبودیم و به ما نداده شکر کنیم.


یه خانم پیری تو شیراز هست ، بهش میگن ننه ، کلفتی می کنه تو خونه ها ، سنش بالاست ، کمرش درد می کنه ، پاش درد می کنه.
صبح تا شب جارو می کنه و می سابه و هی میگه : شکر .
جالبه بدونین این خانم که یه قرون پول نداره هر سال مکه شو میره کربلاشو میره سوریه شو میره ، می برنش .


کسی که شکر می کنه به کائنات لیاقت خودش برای دریافت چیزهای بزرگتر رو اعلام می کنه.

ویکی از چیزهایی که ما مدتهاست فراموش کردیم شکر از دیگرانه ، فقط ایراد می کنیم ، غر می زنیم ، تقصیر همدیگه میندازیم.
تا حالا شده بریم پیش رئیس اداره بگیم فلانی خیلی خوب کار می کنه خیلی وجدان کاری داره ، میشه خواهش کنم تشویقش کنید ؟
امام سجاد می فرمایند : در روز قیامت خداوند به کسانی میگه آیا شکر فلان بنده ی من رو به جا آوردید ؟ میگن نه ! خدایا ما شکر تو رو به جا آوردیم. خدا میگه چون شکر اون رو به جا نیاوردی ، شکر منم به جا نیاوردی !
از همدیگه تشکر کنیم.


تا حالا یه نگاه محبت آمیز به سمت آسمون کردی ؟ یه لیخند به خدا زدی ؟ گفتی ممنونم ؟
پیامبر می فرمایند : گفتگو از نعمت ، جزء شکر نعمت است .
لان شکرتم لازیدنکم ... آیه ی قرآنه
این یعنی تکنیک نفوذ به ضمیر ناخودآگاه ، ضمیر به واسطه ی تکرار نعمت رو بزرگ و بزرگتر می کنه.
نتیجه : اگر از نعمت ها صحبت کنیم ، نعمت ما زیاد میشه.
از این به بعد هر جا نشستید از نعمت ها بگید :
خدا رو شکر بچه هامون سالم هستن.
خدا رو شکر یه سقفی بالای سرمونه.
خدا رو شکر درآمدی داریم.


همه ی اینها شکر کلامی بود. یه شکر دیگه هم داریم : شکر عملی:
شکر عملی یعنی از اونچه که داریم به بهترین نحو استفاده کنیم .
معلمی ؟ دانسته هات رو تمام و کمال در اختیار بچه ها بذار ، بی منت.
رئیسی ؟ به کارمندا و ارباب رجوع خوب برس ، بدون منت.
شکر عملی یعنی وقت زیادی داری ؟ در اختیار مردم قرار بده ؟
پول داری ؟ به دیگران هم بده .


چیزی بلدی ؟ به بقیه هم یا دبده.
شکر عملی یعنی میخوای میوه بخری ، به اندازه ای که میخوری بخر نه سه کیلو که آخر هفته یه کیلوش رو بریزی دور!
شکر عملی یعنی از داشته هات خوب استفاده کن ، هر چی که داری.


اگر شیطان بشه معلم ما چیکار می کنه ؟
میگه خب عزیزم ، فعل بدبختی رو صرف کن :
من بدبختم ، تو بدبختی ، اصلا همه مون بدبختیم ، تو آفریقا بودیم بهتر از این بود !
ما بدبخت خواهیم بود و بوده ایم !
این آدم که از صبح تا شب ناله می کنه ، شاگرد خوبی برای شیطونه و آخرش هم با بدبختی میمیره. و به هیچ موفقیتی هم نمیرسه.


بذارید از قرآن براتون بگم :
خیلی جالبه ... سوره اعراف آیه 17 و 18 خیلی جالبه.
خدا می فرماید وقتی دستور دادیم به آدم سجده کنن ، و شیطان نکرد ، گفت حالا که آدم رو بر من برتری دادی و میگی سجده کن ، منم با این ادمها کاری می کنم از همه طرف بهشون وارد میشم تا "شکر" تو رو بجا نیارن !
تهدید شیطان اینه : من از هر راهی بشه وارد میشم که کسی شکر تو رو بجا نیاره !


خدا هم میگه : برو که تو رانده ی درگاه مایی.
ببینید که شکر چقدر چیز مهمیه که شیطان تهدیدش به خدا اینه.



اسپري كود كامل سرسبز
حاوي كليه عناصر مورد نياز گياه
قابل استفاده براي تمامي گلهاي اپارتماني

با استفاده از گياهان اپارتماني روح زندگي را در خانه هايتان جاري كنيد
10_004
یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 تشکر شده توسط: jahanagahi , s_a , فیروزه , habib1400 , hamed.yegane , marjan.1 , مرتضی الهی
07-21-2013, 11:07 PM
ارسال: #29
RE: تکنیک های موفقیت از دیدگاه استاد شاهین فرهنگ

کلیدهای موفقیت/ جلسه بیست و سوم/ششمین کلید طلایی: تغییر در نوع نگرش



تغییر در نوع نگرش:
دوستان عزیز ادیسون 1093 اختراع داره ، ادیسون میگه : همیشه نکته ی جدیدی برای دیدن و یافتن وجود دارد.
ادیسون فکر نمی کنه تموم شد ، همیشه به اختراع جدیدی فکر می کنه.
ادیسون سال 1931 فوت می کنه و جالبه بدونید وقتی میمیره ، یک ششم نیروی کار در آمریکا یا داشتن اختراعات ادیسون رو تولید می کردن یا داشتن از اختراعات ادیسون استفاده می کردن.
امکانات گرداگرد من و شما پراکنده است ، دور و بر ما پر از امکاناته ، ما چشمامون رو بستیم و امکانات رو نمی بینیم.


آقای کیم وو چونگ مدیرعامل دوو کتابی داره به نام "سنگفرش هر خیابان از طلاست."
کیم وو چونگ وقتی جنگ جهانی تموم میشه ، مجبور میشه برای تامین مخارج خانواده اش روزنامه فروشی کنه ، با خودش فکر می کنه چجوری می تونم بهتر روزنامه بفروشم ، چجوری مشتریهای بیشتری داشته باشم ، فکر می کنه ، الان صاحب 80 کمپانی در دنیاست.
همه ی این کمپانی ها مال یه کسیه که در بچگی دستفروش بوده.
چونگ امکانات رو دیده ، فکر کرده.


امکانات و مقدورات زمانی خودشون رو به ما نشون میدن که ما آمادگی دریافت رو داشته باشیم ، چه موقع آمادگی داریم ؟ زمانی که واقعا بخوایم ، کسی که نمیخواد چیزی رو دریافت کنه ، خب مسلمه چیزی رو دریافت نمی کنه.
من و شما باید بدونیم ، جور دیگر دیدن لازمه ی تحول است ، یه عمره یاد گرفتیم یه جور به همه چیز نگاه کنیم ، حاضر هم نیستیم جور دیگه نگاه کنیم.


انسان موفق هر وقت با موضوعی روبرو میشه فکر می کنه موضوع جدیدی است ، همیشه دنبال نکته ی جدیدی برای دیدنه.


من اگه فکر کنم ، شغلم همینه دیگه ، همسرم همینه دیگه ، خب معلومه به هیچ موفقیت عمده ای دست پیدا نمی کنم.
من اگر همین فردا که رفتم سرکار به شغلم و کارم از زاویه ای که تابحال نگاه نکردم نگاه کنم ، مطمئن باشید چیزهای جدیدی دستگیرم میشه که تاحالا اصلا به ذهنم هم خطور نکرده بوده.


خیلی از زوایا ممکنه تو همسر من باشه و من ندیدیم ، همیشه گفتم این همون همسر غرغروی بداخلاقه !
خب شاید همسر من خیلی ویژگی های مثبت داره که من تا بحال ندیدم ، خیلی چیزا رو ما نمی بینیم چون همیشه به همدیگه یه جور نگاه کردیم.
انسان موفق هیچ وقت به چیزی ، انسانی و اتفاقی یکسان نگاه نمی کنه. انسان موفق دقیقه ، ذهنش فعاله ، به همه چیز نگاههای نو داره.
لازمه ی موفق شدن دیدن همه ی زوایاست.

انسان موفق همیشه مثل افراد برنده فکر می کنه ، ولی ما سالهاست شرطی شدیم مثل انسانهای بازنده فکر کنیم.
این کاری رو که می کنم انجام بدید الان :
15 ثانیه وقت دارید هر جا هستید ، دور و برتون رو نگاه کنید و هر چی رنگ قرمز می بینید جاش رو به خاطر بسپرید.
.
.
.
خب حالا روبرو رو نگاه کنید و هر چی رنگ "صورتی" دیدید به من بگید !
رنگ صورتی ؟ بله رنگ صورتی !
خب چرا نمی تونید بگید رنگهای صورتی کجا بوده ؟ چون اصلا بنا نبود به رنگ صورتی توجه کنیم.
دوستان عزیز ، ما مدتهاست کانون توجهمون رو معطوف به چیزهای خاصی کردیم ، بنابراین چیزهای دیگر رو نمی بینیم.


فرض کنید یه ماشین پراید خریدید ، تو خیابون نگاه می کنید ، میگید عجب ! همه پراید خریدن !
چند وقت بعد 206 می خرید ، تو خیابون که میرید میگید ای بابا ! همه 206 خریدن !
آیا واقعا تعداد ماشین ها فرقی کرده ؟ نه ! چشم من پراید بین و 206 بین شده. کانون توجه من وقتی پراید دارم ، سمت پرایده.


انسانهای موفق کانون توجهشون به همه سمت هست ، و انسانهای ناموفق معمولا کانون توجهشون معطوف به کمبود و یا نبود امکاناته.



و چون انسان ناموفق همیشه توجهش به چیزهاییه که نداره ، هیچ وقت نمی تونه امکانات و چیزهایی رو که داره ببینه.
خیلی وقتا ما فکر می کنیم راه حلی وجود نداره ، فکر می کنیم دیگه هیچ راهی نیست و چون این فکر رو می کنیم ، راه حل ها خودشون رو قایم می کنند چون ما حاضر نیستیم از جهات مختلف به موضوعات نگاه کنیم.


یه اتفاق جالب براتون بگم:
تو امریکا یه کامیونی توجه نکرده بود به تابلوهایی که محدودیت ارتفاع رو نوشتن ، رفته بود تو جاده و گیر کرده بود زیر یک پلی.
پلیس کل جاده رو بست ، کلی آتش نشانی و پلیس و ... جمع شدن که ببینن چیکار می تونن بکنن ، یه یدک کش هم آوردن که کامیون رو از عقب بکشه ، همین که داشت می کشید متوجه شدن که پل و کامیون هر دو دارن خراب میشن!
یه پسربچه ای از اونجا رد می شد ، به پلیس گفت :ببخشید اینجا چه خبره ؟
پلیس گفت : پسرم اون کامیون ارتفاعش زیاده و زیر پل گیر کرده ، پسربچه گفت : خب چرا باد لاستیکهاش رو خالی نمی کنید!
این آقا پلیسه یه نگاه به این پسربچه کرد ، یه نگاه به اون آدم گنده هایی که داشتن زور میزدن کامیون رو دربیارن !
باد لاستیکا رو خالی کردن و کامیون دراومد.


"جور دیگر دیدن" لازمه ی موفقیته ، ولی ما شرطی شدیم یه جورای خاصی ببینیم.
گاهی روش های خیلی آسون به داد ما میرسه ، و فقط باید فکر کنیم و جور دیگه ای به مسئله نگاه کنیم.


توی استرالیا ، مکالمه با تلفن های عمومی بسیار ارزون بود ، مثلا فرض کنید طرف یه پنج زاری مینداخت و هر چقدر دلش می خواست صحبت می کرد ، دو تا معضل وجود داشت ، یکی اینکه هر فرد بیشتر از اون میزان پولی که بابت مکالمه داده صحبت می کرد و معضل دوم اینکه آدمهای زیادی توی صف معطل می موندن.
دولت استرالیا از شرکتهای ذیربط خواست راهکار ارائه بدن.
یه شرکتی راه حلش برنده شد ، چی بود ؟ اومد گوشی هایی رو طراحی کرد که توش پر سرب بود و بسیار سنگین بود ، طرف 2 دقیقه گوشی رو دستش می گرفت خسته میشد ، خداحافظی می کرد و گوشی رو میذاشت.


کتابای شل سیلوراستاین رو خوندید ؟
اول کتابا دیدید می نویسن تقدیم به همسرم ، فرزندم ، استادم ، پدرم و ...
سیلوراستاین اول کتاباش می نویسه : تقدیم به عموی تو ! این یک دید جدیده ، یک نگاه جدیده از یک فرصتی که همه یه جور بهش نگاه می کنن.


مک دونالد ، مسئله اش این بود که رستوراناش کوچیک بود ، غذاهاش هم خوشمزه بود ، مردم می نشستن غذا رو می خوردن ، یک ساعت هم با هم حرف می زدن.
این معضل بزرگی برای این شرکت بود ، از روانشاسهای تجارت درخواست کمک کرد ، اونها 2 تا پیشنهاد دادن به مک دونالد :


1- صندلی ها رو سفت کنید ، خیلی نرم و راحت نباشه
2- همه جا رو رنگ قرمز بزنید.



قرمز در روانشانسی رنگ ، رنگیه که ضربان قلب رو بالا می بره فشار خون رو بالا میبره و انسان رو بی تاب می کنه.
قبلا گفتم ، این گاو بازا چرا پارچه ی قرمز دستشون می گیرن ؟ برای تماشاگرا ! چون اون گاوه همه چیز رو خاکستری می بینه و قادر به تشخیص رنگها نیست ، اون چشمش به تکان دادن پارچه حساسه ، اون رنگ قرمز برای ایجاد هیجان در تماشاگراست.


الان اگه دقت کنید مک دونالد همه چیزش قرمزه ، لوگوی مک دونالد ، مغازه هاش ، رنگ لباس کارمنداش.


دوستان عزیز !

بیاید از این به بعد از خودمون بپرسیم ، آیا می شود به این قضیه از زاویه ی دیگری هم نگاه کرد ، آیا میشه به این انسان جور دیگری نگاه کرد ؟
دوست عزیزی که با همسرت ، پدرت ، دوستت با برادرت مسئله داری ، ببنین آیا می شود نکات مثبتی رو در او پیدا کرد که تا حالا ندیدی ؟ آیا آدمای دور و بر ما همش بدی دارن ؟ امکان نداره !
فقط کافیه بخوایم از زاویه ی جدیدی به مسئله نگاه کنیم ، مطمئن باشید خوبی ها خودشون رو نشون میدن.


فرصت ها را می شود با تغییر در زاویه ی نگاه پیدا کرد و شکارشون کرد ، کافیه از منظر نویی نگاه کنیم.


دوستان عزیز بیاید از این به بعد ، در جمع دوستان ، خانواده و همکارا با هم بشینیم ، موضوعی رو مطرح کنیم و همه با هم شروع کنیم به ایده دادن در مورد اون موضوع ، اونوقت ببینید راه حل ها چجوری خودشون رو به ما نشون میدن.


ببین ! ما سه ماهه تو شرکتمون سود نداشتیم ، بشینیم فکر کنیم ببینیم چجوری می تونیم برای ماه آینده ، 10 درصد سود کسب کنیم .
ما تو خونه مون ، سه ماهه که هیچی نخندیدیم ، سه ماهه با هم خشکیم ، سردیم ، بشینیم ببینیم چیکار می تونیم بکنیم.


خب!


این جلسات فقط برای تولید ایده است ، نه هیچ چیز دیگه ای ، هیچ کس روی ایده نظر نمیده ، بحث نمی کنیم ، فقط ایده ها رو می نویسیم ، کاری به خوب و بدش نداریم .
یکی میگه به نظرم هر کی از در اتاقش میاد بیرون لبخند بزنه ، اون یکی میگه به نظرم روزی سه دقیقه همو قلقلک بدیم.
اصلا رو ایده ها بحث نکنید ها ، فقط تولید ایده. همین.
وقتی همه ایده ها رو دادن ، جلسه تمومه ، خب حالا میشینیم ایده ها رو بررسی می کنیم ، کدومش عملی تره ، کدوم منطقی تره .


این روشی هستش که الان تو شرکت های بزرگ دنیا داره پیاده میشه ، بهش میگن "روش سیال سازی ذهنی".


ما تیممون تو 10 بازی باخته ، نمی خوایم جر و بحث کنیم که کی مقصره ، فقط ایده میدیم.
بیشتر بدنسازی کنیم.
ارنج تیم رو عوض کنیم.
بازی تدارکاتی بذاریم.
بعد میشینیم سر عملی بودن یا نبودن ایده ها و یا نکات مثبت و منفیشون صحبت می کنیم.
ما برای رسیدن به موفقیت باید یاد بگیریم از منظرهای مختلف به یک موضوع نگاه کنیم ، و این دست جلسات به ما کمک می کنه دیدمون وسیع تر بشه.
بعد می بینیم در مورد یک موضوع 40 ایده وجود داره که اصلا به ذهنمون هم نرسیده بود.

اسپري كود كامل سرسبز
حاوي كليه عناصر مورد نياز گياه
قابل استفاده براي تمامي گلهاي اپارتماني

با استفاده از گياهان اپارتماني روح زندگي را در خانه هايتان جاري كنيد
10_004
یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 تشکر شده توسط: jahanagahi , s_a , فیروزه , marjan.1 , مرتضی الهی , eniyak
ارسال پاسخ 


موضوع های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  راه های درمان افسردگی nedayedarun 0 119 09-04-2022 12:41 PM
آخرین ارسال: nedayedarun
  قدرت کلمات در موفقیت (حتما بخوانید) سید محسن سبزواری 2 661 01-10-2018 10:27 AM
آخرین ارسال: r2013.samadi
  واجب تر از نان شب صدفی 4 1,411 09-09-2015 02:27 PM
آخرین ارسال: jahanagahi
  حاضرید کدام یک از مزایایتان را بدهید به جایش ثروتمند شوید؟ abdolhossein 1 683 02-27-2015 11:54 PM
آخرین ارسال: مهرشاد میردائمی
  تاحالا این سوال گذری از ذهنتون رد شده؟ moreez 8 1,379 11-01-2014 12:08 AM
آخرین ارسال: moreez
  خواندن این مطلب = موفقیت::توجه این یک تایپیک معمولی نیست rohande90 5 1,909 08-31-2014 01:34 AM
آخرین ارسال: abdolhossein
  ادامه "تکنیک های موفقیت استادشاهین فرهنگ" مرتضی الهی 14 3,111 08-15-2013 04:16 PM
آخرین ارسال: مرتضی الهی
  تاکتیک های شخصی من برای موفقیت mehdi62 6 2,314 08-15-2013 02:44 PM
آخرین ارسال: مرتضی الهی
  نقش حمایت زنان در موفقیت مردان iranboy 0 866 08-06-2013 01:00 PM
آخرین ارسال: iranboy
  از هر دست بدی از همون دست پس میگیری somayeee 2 468 07-15-2013 12:30 PM
آخرین ارسال: somayeee
  درسهای زندگی آموزنده از مورچه‌ها iranboy 0 741 06-01-2013 02:32 AM
آخرین ارسال: iranboy
  تفاوت های بین آدم موفق و شکست خورده.... mallarme 0 591 05-18-2013 06:01 PM
آخرین ارسال: mallarme
  معنای زندگی از دیدگاه شهاب حسینی MARYAR 0 907 05-09-2013 11:02 PM
آخرین ارسال: MARYAR
  عادت های غلط افراد موفق در محیط کار mallarme 3 944 04-02-2013 08:46 PM
آخرین ارسال: goldmen
  ۷ درس ارزشمند برای زندگی خوب از استفان کاوی.......... mallarme 1 781 02-21-2013 12:56 PM
آخرین ارسال: goldmen
  چرا انسان‌های موفق، در همه‌چیز موفق هستند؟! صدفی 0 718 02-15-2013 02:47 PM
آخرین ارسال: صدفی
  اگر از شخصی متنفر هستید بخوانید صدفی 1 789 02-14-2013 03:22 AM
آخرین ارسال: Mrs.Seyedi
  20 راه برای جلوگیری از شلختگی صدفی 0 781 01-17-2013 11:17 PM
آخرین ارسال: صدفی
  آدم های خلاق چگونه فکر می کنند؟ صدفی 0 797 01-11-2013 10:53 PM
آخرین ارسال: صدفی
  رهایی از بیماری خرید کردن صدفی 0 568 01-01-2013 08:07 PM
آخرین ارسال: صدفی

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
تماس با ما | سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران | بازگشت به بالا | بازگشت به محتوا | آرشیو | پیوند سایتی RSS