بازگشت جادوگر

[حمید سیدی زاده]

با سلام و شب بخیر به یاران جادوگر به اون عزیزانی که منتظر کسی برای موفقیت نمی موند .

راستش درس امروز تغییر نگاه مون نسبت به زندگی هست و شامل دو قسمت هست قسمت اول که الان راجب حرف می زنیم و قسمت دوم در چند ساعت بعد وقتی خوب فکرهامون رو کردیم .
ببنید بچه ها دقت کردین وقتی صبح از خونه میزنیم بیرون مخصوصا ساعت 6 خیلی از مردم مخصوصا کارمندان بیرون ایستادن تا سرویس بیاد یا منتظر اتوبوس هستند .
با اون چشما های باد کرده خودشون رو جمع کردن توی کاپشنشون و شالگردن و کلاه و وقتی یک نگاهی به اونها می کنی همچین با اخم نگاهتون میکنند که انگار شما زامبی شدین.
انگار بنده خدا رو با نانجوکا زدن بیدارش کردن گفتن برو سره کار یا اون دوستا کاسب که برای هر روزی یک اسم گذاشتن میگن ای بابا بازم شنبه گ... و وقتی میخواد از رخته خواب پاشه بره بیرون میخواد کوه بکنه تازه وقتی بازم با اونچشماهای باد کرده که اگه اخم هم قاطیش بشه شبیه چشم های ابن الملجم در فیلم حضرت علی میشه که نگو ..

خوب این چه زندگیه عزیزان . اگه زندگی همش بازور و فقط به خاطر پاس کردن این چک و اون چک یا پرداخت اقسط وام عقب افتاده باشه که همش به تو اون مسول معوقه های لعنتی زنگ میزنه و تمومه روانتو به هم میزنه .
رفیق من زندگی فقط همینه که تو از صبح بیدار بشی و تا شب همش دست و پا بزنی و آخرش هم بازم چک برگشتی بازم اقساط معوقه بازم گله زن بچه که همش شاکی برای بی پولی
این واقعا اون زندگی میخواستی .
خوب سوال اینجاست حالا چیکار کنیم ؟
و باید از کجا شروع کنیم .
خبر خوبی برات دارم رفیق رو حرفام فکر تا راهش رو چند ساعت دیگه بهت بگم .
فعلا

[حمید سیدی زاده]

با سلام با یاران جادوگر
خوب چی شد ؟ فکراتون رو کردین ، یکم دلتون برای خودتون سوخت ، با خودتون گفتین که ای بابا کجایین و قرار بود کجا برین ؟
می خوای ثابت کنم چقدر کوچیک و کم توقع شدی ؟
وقتی بچه بودی ، ازت می پرسیدن میخوای بزرگ بشی چی کاره بشی؟
می گفتی فضا نورد ، خلبان و ... ، حالا چی ؟ اگه الان از شما بپرسن می خوای چیکاره بشی چی می گی؟ حتما کارمند بیمه یا شرکت فلان ، حتی میترسی بگی کارمند رسمی بشم .
یک برگه کاغذ بردار و تومه آرزو هاتو از این دنیا داری بنویس . به جونه خودم اگه تعداد آرزوهات به ده تا برسه شایدهم تا 5 تا تمو بشه .
یعنی شما با این همه داستان آفرینش و قسم خدا و احسن گفتن خدا بابت خلقت شما و این همه مدرسه رفتم بزرگ شدن و این همه دب دبه و کب کبه فقط با 5 تا آرزو تموم میشیم و دیگه چیزی از این دنیا نمی خواهیم .
وای خدای من ، با شما چه کردن یا شما با خودتون چه کرده این ؟

شاید الان بهتر حرف منو متوجه بشین .
شاید راهی باشه ، شاید روزنه امیدی وجود داشته ، فقط اگه تو بخوای .

راهش اینکه
باید به آرامش برسی
یک شب توی خونه تنها .چنتا شم روشن و چراغ ها کم نور یا خاموش یک لیوان چایی یا قهوه توی دستت و از پنجره بیرون رو تماشا کن . برای چند لحظه همه چی رو فراموش کن .
زن ، بچه ، قسط ، بدهکاری و ... همه رو فراموش کن و خالی و خالی ، تنهای تنها .
لیوان توی دستت و کف پات روی زمین و نگاهت بیرون از پنجره .
حالا که خالی شدی ، از طه طه دلت خدا رو صدا بزن ، بگو خدا جون این منم حمید ، لطفا اکه کاری دست داری بگذار کنار و به حرف من گوش کن و از خدا خواهش کنید به حرفتون گوش کنه .
وقتی با تمومه وجودتون احساسش کردین.
شروع کنید براش تعریف کنید از حماقت هاتو بگین، از لجبازی ها و از اشتباهاتون، از دل شکستن ها و بگین که چقدر پشیمونی و دلتون برای خدا تنگ شده ، تو تنهایی و اگه خواستی گریه کن آره کسی صداتو نمیشنوه با صدای بلند گریه کن و بلند بلند صداش بزن و تعریف کن که دیگه نیمخوای حمید قبلی باشی و ازش بخوای تو رور ببخشه تمومه اشتباهات رو، و قول میدی سعی بکنی حمید خوبه داستان باشی هوای بنده هاشو داشته باشی .
حالاکه خالی شدی یک لبخندی روی لبت نقش میزنه که میلیون، میلیون ارزش داره .
تو کرمه شبتابی بودی که با کارهات و اشتباهات پیله ای دوره خودت ساختی و بعد خسته شدن و کمک خواستن ، خدا دسته تور گرفت و از پیه بیرون آرود .
حالا تو دیگه کرم نیستی ، تو پروانه شدی . وقتشه جادوگر به تو بگه تولدت مبارک .
چون تو دیگه حمید قبلی نیستی بلکه تو حمید قدرت مندی هستی چون قوی ترین شریک دنیا رو داری .

وای عجب حالی دارم و چقدر سبزم امشب .

تولد همه تون مبارک

[حمید سیدی زاده]

با سلام به یاران جادوگر به دوستانی که برای موفقیت منتظر دیگران نمی ماند .

درس امروز ما یکی از درسهای بسیار مهم هست، درسی که هم برای موفیقت خودمون لازم و هم برای کشور عزیزمون .

راستش وقتی شیرازی بودم در خدمت دوستان در تخت جمشید با جناب استاد قربانی قدمی می زدیم ، ایشون صحبت جالبی فرمودند .

فرمودند : وقتی روی این پله ها قدم میگذارم انگار خودم در اون زمان هستم .

برای من جالب بود که زمانی ایران از کجا تا کجا عظمتی داشت و چرا الان وقتی دوست دانشمند من با این همه تحصیلات میخواد بره به مالزی ، اونم مالزی بابا که همچین آش دهن سوزی نیست ، مثله آدمهای جهان سوم با اون برخورد میکنند و کلی هم سخت به بیچاره میگیرند ، کسی که نفر سوم المپیاد کشور شده و کلی مقاله بین مللی دارد.

راستی چرا اینجوریه بچه ها ؟ چرا زندگی ما شده اینجوری ؟ کشورمون همش درگیر با 5+1 و 6+9و10با توان فلان شده .

دوستان همیشه آریایی ها حرف اول رو در جهان زدند و میزنند ولی چرا با این همه افتخار ،ما کم رنگیم ؟
با اینکه آقای فلانی رئیس ناسا هست یا آقای فلانی رئیس گوگل یا ، یاهو و ... .
پس چرا خبری این قهرمانان آریایی نیست ؟

صحبت اینجاست که یک سری از دوشمنان ما دوست ندارند کورش و داریوش دوباره به دنیا بیان و همیشه دوست دارند ایرانی رو در گیر با قرض و چک و وام ببیند .
راستی کی یارانه میدند که حمله کنیم به عابر بانک ها ؟

عزیزان من در کتابم از قدرت افکار و تجسم خلاق گفتم . قدرتی که اروپایی ها کاملا آشنا هستند و همیشه در حال استفاده و جای تعجب که در ایران کاملا خاموش و بی اطلاع مونده .
قدرت تجسم و افکار موردی نیست که من فقط گفته باشم از زمان داریوش و کتیبه کورش و حضرت علی ( ع) گفتند تا دانشمندان عصر جدید .
خوب وقتی در آمریکا فیلمی ساخته میشه ، اگه شما فقط فکر میکند که جنبه سرگرمی یا فروش بلیط داره کاملا در اشتباه هستید .
هفتاد سال قبل از سفر به ماه ، فیلم سفر به ماه ساخته شد و مردم با دیدن این فیلم گفتند سازنده فیلم دیوانه ای بیش نبود ، ولی وقتی مردم همه به این رویداد فکر کردند این اتفاق 70 سال بعد به وقوع پیوست . ( به علت زیاد بودن مطلب تا همیجا )

یعنی افکار مردم تاثیر به سزایی در وقوع اون اتفاق دارند .

خوب حالا با اینکه یکم از قدرت افکار آگاه شدیم بگذارین یکی از قوی ترین اصلحه های دشمن رو به شما معرفی کنم که چطور تبری به شما دادند که به تنه درخت کشور بزنید .


شاید این جمله ها آشنا باشید : یک روز یک آذری ، یک روز یک رشتی ، یک روز یک قزوینی ، یک روز یک مشهدی و ...
بله اینطوری یک جوک شروع میشه ؟
نمی دونم آیا کسی میتونه به من بگه کجای دنیا جوک با یک روز یک منجستری ، یک روز یک توکیویی ، یک روز یک لسانجلسی ، یک روز یک بستونی ،
جوک شروع میشه ؟

جالب نیست این جور جوک فقط در ایرانه ؟
و فقط اون قزوینی یا رشتی یا آذری قهرمان جوک نیستند و متاسفانه مسخره میشن ؟
و ما با کمال راحتی از جناب حمید ماهی صفت گرفته تا خیلی دوستان دیگه این جوک هارو اس ام اس می کنیم و تعریف می کنیم و دسته جمعی به اونها میخندیم !

و این افکار دقیقا همون صفات رو به همون شهرها حمله ور میکنه ، تازه یکم توجیه هم میکنیم که ای بابا طرف اصفهانی بود دیگه ،موز خورد و ...

من تحقیق کردم در 100 سال پیش بیشترین دانشند هارو آذری زبان ها داشتند و باهوش ترین و صادق ترین افراد اون زمان بودند ،
قصد دشمن ، برانداختن اتحاد ملی و جدا کردن شهرا و متاسفانه چسبودن همون صفات زشت به هم وطنان من و شماست .
خواهش میکنم از همین الا ن که متوجه این موضوع شدیم دیگه از این جوک ها نه تعریف و نه اس ام اس کنیم

رفیقی داشتم میگفت حمید با یک گل بهار نمی شه ، ولی ما میکاریم یک گل رو می خواهد بهار بشه و میخواد نشه ؟
دوستان بکاریم هرکسی گل خودش رو و بهار رو دوباره به ایران برگردونیم .

مورد دوم رو برم یک چایی با خانوم سیدی بزنیم و برگردم براتون تعریف کنم .
فعلا

[habib tousi]

بسیار مطالب ارزنده و خوبی بودن.من از همین الان تصمیم خودم رو گرفتم و هیچ وقت لطیفه ایی ک بخواد در مورد اقشاری از جامعه باشی تعریف نمیکنم و ب اعضاء خونواده و دوستانم هم توصیه میکنم این کارو نکنند

[koruosh]

با سلام جناب سیدی زاده
واقعا حرفایی که میزنید جادویی میکنه آدم رو که موهای تنش سیخ میشه واقعا مطالبی آموزنده ی عالی رو تو این مطالبتون گفتید
بویژه آشتی با کودک درمونم و اینکه هیچ چیزی بهتر از در مسیر خدا بودن نیست
واقعا وقتی عاشقونه به سوی خدا میری و از ته دل و با تمومه وجود سپاسگزاره اینهمه نعمتش میشی واقعا دنیا واست زیباتر میشه همه چیز رنگ و بوی دیگه یی واست داره
امیدوارم خدای سراسر عشقو زیبایی هممونو تو مسیر سرشار از نعمتش حفظ کنه و هیچوقت نزاره از مسیرش خارج شیم
البته باید به قول حمید خان بخایم و مطمئنم هر چیزی شدنی ست
التماس دعا برای همه ی عزیزان بویژه جناب سیدی زاده عزیز که با قلم زیباش که از ته دل بود واقعا تلنگر عالی بودی برام و آرزوی موفقیت های بیکران رو برای شما دارم
موفق و پیروز باشی

[حمید سیدی زاده]

(12-27-2013 06:29 PM)habib tousi نوشته شده توسط:  بسیار مطالب ارزنده و خوبی بودن.من از همین الان تصمیم خودم رو گرفتم و هیچ وقت لطیفه ایی ک بخواد در مورد اقشاری از جامعه باشی تعریف نمیکنم و ب اعضاء خونواده و دوستانم هم توصیه میکنم این کارو نکنند

سلام حبیب جان
خیلی ممنون بابیت احترامی که اول به خودت و بعد به تمومه هم وطنان عزیزمون
زنده و شاد باشی

---

(12-27-2013 08:44 PM)koruosh نوشته شده توسط:  با سلام جناب سیدی زاده
واقعا حرفایی که میزنید جادویی میکنه آدم رو که موهای تنش سیخ میشه واقعا مطالبی آموزنده ی عالی رو تو این مطالبتون گفتید
بویژه آشتی با کودک درمونم و اینکه هیچ چیزی بهتر از در مسیر خدا بودن نیست
واقعا وقتی عاشقونه به سوی خدا میری و از ته دل و با تمومه وجود سپاسگزاره اینهمه نعمتش میشی واقعا دنیا واست زیباتر میشه همه چیز رنگ و بوی دیگه یی واست داره
امیدوارم خدای سراسر عشقو زیبایی هممونو تو مسیر سرشار از نعمتش حفظ کنه و هیچوقت نزاره از مسیرش خارج شیم
البته باید به قول حمید خان بخایم و مطمئنم هر چیزی شدنی ست
التماس دعا برای همه ی عزیزان بویژه جناب سیدی زاده عزیز که با قلم زیباش که از ته دل بود واقعا تلنگر عالی بودی برام و آرزوی موفقیت های بیکران رو برای شما دارم
موفق و پیروز باشی

باسلام جناب نصرتی فعال
نظر لطف شماست .

[حمید سیدی زاده]

سلام به یاران جادوگر
خیلی ممنون بابت توجه دوستان و خواهش میکنم دوستان از این به بعد به کسی نخندیم و باهم بخندیم ، یکم هم بیشتر مواظب افکار مون باشیم .

مورد دومی که باید خدمت تون عرض کنم .
متاسفانه دشمن هایی که چشم دیدن آریایی های رو ندارند ،ترفند قشنگی گذاشتن که از پیشرفت آریایی ها جلو گیری کنند .
نمی دونم دقت کردین کانال های مهاجرت زیاد شده و همش صحبت از زندگی خوب در آمریکا و گرین کارت و اقامت هست و یکی از همون کانال ها ، کانال آقای طاهر کاملی که انشاالله خدا به راه راست ایشون رو هدایت کنه و انشاالله از این خیانت به ملت دست بردارند .
اگه آگهی های ایشون رو دیده باشین . اینطوریه که جنگ نشون میده و تهدید ها و همش تشویق به مهاجرت میکنه . خوب اگه صحبت های ایشون که ماشالله قدرت کلام هم دارند شنیده باشین از ف/ی/ل/ت/رینگ صحبت میکنه که کسانی اقامت میگرند ، یا پول داشته باشند جهت سرمایه گزاری ، یا مغز باشند و ثبت اختراع یا یک موردی که حسابی کشور آمریکا یا هرکشور دیگه حالشو ببرند .
خوب عزیزان اگه سرمایه و دانش از کشور بره بیرون ، چی به سر کشور میاد ؟
درصورتی که عزیزان راهش فرار از کشور نیست !
ما پولمون رو و دانشمون رو و اختراع مون رو اگه از کشور خارج کنیم چگونه این کشور ساخته میشه ؟
می دونم توی دلتون چی میگذاره و حرف دلتون چیه !
میگین ای بابا مگه مسولین اونجوری و اینجوری ، من می دونم مسولین کم لطفی کردن و همین طوری با پارتی و ... سمت گرفتن ، تعارف نداریم که می دونم مملکت رو نتونستن طوری باید باشه اداره کنن .
ولی سوال من اینه که مگه مسولین میخوان سرنوشته من و تورو تایین کنند و این کشور مگه فقط ماله مسولین هست .
یا بعضی ها میگن ای بابا مگه این کشور برای ما چه کرده که مابراش دل بسوزونیم .

ببینید دوستان رئیس جمهوری آمریکا وقتی به ریاست رسید حرف قشنگی زد . که من هم اون حرف رو به شما میزنم .
قبل از اینکه بگیم کشور برای ما چه کرد سوالی از خودمون بپرسیم که ما برای کشورمون چه کردیم ؟

دوستان شب قشنگیه ، امشب تصمیم بگیریم که تکلیف خودمون رو با خودمون روشن کنیم .
میشه صبح زود بیدار شد !
میشه یک کار پر سود راه انداخت !
میشه ماشین پورشه داشت !
میشه دیگه فقیری توی شهرمون نباشه !
میشه دیگه کودکی از سرما کنار خیابونمون کز نکنه !
میشه پشت چراغ قرمز کودکی دیگه شیشه مون رو پاک نکنه یا اسپند دود نکنه !
میشه دیگه بیکاری نداشته باشیم !
میشه دیگه جدایی به خاطر بی پولی اتفاق نیوفته !
میشه فقط فقط فقط فقط فقط اگه تو بخوای .

اعتقاد دارم یک روز خوب میاد ، میاد.

وای چه سبزم امشب و چه تنم هشیار است .

شادباشین

[Ali 59]

با سلام
ممنون از مطالب و راهنمایی های خوبتان
جناب سیدی زاده میشه بفرمایید شرایط گرفتن نمایندگی و فروش محصولات شما چطور هستش؟
شرایط و میزان سرمایه مورد نیاز؟
با تشکر

[koruosh]

[/quote]

با سلام
راستش تاخیر منو ببخشید . در گیر غرفه های نمایشگاه بین الملی مشهد هستیم .
بریم سراغ سوال ها ؟
[/quote]

سلام جناب سیدی زاده
غرفه چندین؟کدوم سالن؟
آدرس و زمان برگزاری بزارید
با تشکر
موفق باشید

[حمید سیدی زاده]

با سلام به یاران جادوگر به اون افرادی که مشکلات زندگی شون رو تقصیر دیگران نمی اندازند و مثله مرد مسولیتش رو قبول میکنند و درس میگیرند .
آدم های موفق آدم هایی هستند که همیشه از شکست هاشون درس میگیرند و آدمهای موفقتر آدم هایی هستند که از شکست دیگران درس میگیرند .


البته از صبح ساعت 6 بیدارم و نیروگاه بودم جهت قرار داد ، ظهرها هم نمی خوابم و به اندازه نماز و نهار خونه هستم و تا الان بیرون بودم ، خوب الان هم در خدمت شما هستم .

راستش امشب در مورد سه موضوع مهم صحبت میکنیم .
واقعا مهم .

اولین موضوع داستان امشب ما ، صحبت و سوال خیلی از دوستان هست. من در صحبت هام و آموزش هام وقتی سوال میشه آقای سیدی زاده شما با چقدر شروع کردن ؟
میگم با 300 تومان . دوستان فکر میکنن برای دلخوشی میگم یا اعتماد به نفس یا نمی دونم از این جور حرفا .


ولی واقعا من در 6 سال پیش با 300000 تومان شروع کردم و چند عدد کیس و کیبورد و موس خریدم و در یکی از اتاق های خونه چیدم و اتاق شد دفتر کارم و خیلی با اعتماد به نفس با یک پرینتر برای خودم تراک چاپ و پخش کردم و کار شروع شد .

سوال : چطور درخونه میشه سفارش کامپیوتر گرفت ، در صورتی که مکان های خیلی باکلاس هم در گرفتن سفارش مشکل دارند ؟

ببنید دوستان اول من به اعتقاد رسیدم که هیچ اشکالی نداره دفترم یکی از اتاق های خونه باشه و بعد این اعتقاد به مشتری ها هم انتقال یافت و از طرفی مشتری هایی انتخاب میکردم که با من رفیق باشند و بذر اعتماد کاشته شده بود .
البته الان هم یکی از دفاتر مورد علاقه من دفتر طبقه سوم منزل خودم هست .
البته شرکت یک دفتر در احمد آباد ، یکی در شهید فکوری و یکی هم درحال گرفتن هست احتمالا در فلسطین یا راهنمایی و دفتر مورد علاقه من صیاد شیرازی که با کوچکی خیلی برای من عزیزهست . البته ملک صیاد ماله خودم هست و اجاره نیست .

بگذریم .
ببینید دوستان یک درخت تنو مند هم یک روزی یک دونه بوده پس منتظر این نباشیم که ، دفترمون آماده بشه بعد کار ، کت و شلوار بخریم بعد کار ، ماشین داشته باشم بعد کار .
کافیه فقط جای کار و مورد اول عوض کنیم ،
شروع کار بعد کت و شلوار ،شروع کار بعد ماشین ،شروع کار بعد دفتر .

پس مانعی هیچ وقت برای شروع کار ما نیست .

مورد دوم : چنتا جمله هست که خیلی زیاد بین مردم ما به کار میرود و من هم واقعا از این جملات متنفرم .

فلان کار اشباع شده یا دست زیاده .

ببیند دوستان ، اگه منتظرین کاری رو شروع کنید که هنوز کسی دست نگذاشته یا یکی دونفر مشغول همون کار هستند باید بگم برید تلویزیون رو روشن کنید و بزنید کانال پرشین تون و همینطور منتظر باشین .
بابا عزیزان . هر شغلی دسته کم در هر شهری 50 تا 1000 همکار دارد و حالا چون اینطوره هیچ کاری رو شروع نکنیم !

نه ، اتفاقا اگه شما هم مثله تقلید از همون همکاران مغازه ای بزنید و منتظر مشتری باشید مثله همون دوستان برشکسته میشید .

به جانه خودم اون دوران گذشت ، باید یا علی گفت و شروع کرد به خدا همین امام رضا شاهد هست من برای فروش دسته کم 280تا طرح فروش اجرا کردم .
از صحبت با لوازم منزل ها گرفته که کامپیوتر روی جهاز عروس بدن به مردم تا پشتیبانی کامپیوترهای آژانسهای مسافرتی و ...
می دونید چنتا از این طرح های فروش که من شب و روز برای اونها وقت گذاشتم جواب داد ؟
یا بهتر بگم چنتا جواب نداد ؟
270 تا جواب نداد
7 عدد سود کم
فقط 3 عدد چواب داد
و همون سه عدد شد این داستان موفقیت من ولی به خدا من سرد نشدم و ادامه دادم .
اگه بگم چه پولهایی از دست دادم و دوباره به دست آوردم و یکی از افتخارهای من اینکه بدون کمک مالی از هیچ کسی شکست های مالی رو جبران کردم و ...
البته صحیت بسیار هست ...

مورد سوم که مهمترین مورد هست اگه اجازه بدین باشه برای شب دیگه حتما صحبت میکنیم .

والا شرکت در نمایشگاه بین الملی دوعددغرفه گرفته جهت معرفی کالا و کمی فروش، البته غرفه ها به نام های مکمل گذاشته شده تا جنبه تبلیغاتی حفظ گردد به نام کندو و آیتی کالا در سالن فردوسی .
دوستان از فردا هستند و احتمالا من فردا و شب آخر یکی دوساعتی هستم .

چقدر خوبه فردا صبح هنوز هست و هنوز یک روز دیگه فرصت داریم که دلی به دست آوریم و کاری برای بنده خدا انجام بدیم و وسیله بشیم برای گذاشتن نون در سفره دیگران .

چقدر خوبه رفقا ، هنوز وقت داریم ، هنوز نفسی و توانی هست .


خدایا سپاس ،
خدایا سپاس
خدایا سپاس ،