بررسی کتاب معجزه ( راندابرن )

[Delta.H]

بنام خالق هستی و هر آنچه هست...
روز بیست و چهارم: عصای خارق العاده

آیا تو هم تابحال آرزو کرده ای عصایی خارق العاده داشتی که صرفاً با تکان دادن آن به عزیزانت کمک میکردی؟
خوب، تمرین امروز به تو نشان میدهد که چگونه میتوانی با استفاده از عصای خارق العاده واقعی زندگی ات به دیگران کمک کنی!
وقتی تو خواهان کمک به دیگران باشی قدرت بی حد و حصری داری. اما توأم کردن این قدرت با شکرگزاری، در واقع عصایی خارق العاده در اختیارت قرار می دهد که با آن میتوانی کمک بیشتری به دیگران بکنی.
حواست به هر جا معطوف باشد، انرژی در همانجا جاری می شود و بنابراین وقتی انرژی شکرگزاری را به سوی نیازهای فردی دیگر هدایت کنی، انرژی بیشتری در آنجا جاری می شود.
اگر عضوی از خانواده، دوست یا کسی که به او اهمیت می دهی فاقد سلامت جسمانی است، مشکل مالی دارد،اعتماد به نفس خود را از دست داده یا در زندگی احساس بدبختی میکند می توانی با استفاده از نیروی شکرگزاری در زمینه تندرستی، ثروت و شادمانی کمک کنی.
برای تکان دادن عصای خارق العاده ات به منظور سلامت فردی دیگر، مجسم کن که آن فرد کاملاً شفا یافته است و عبارات اعجازآفرین خدایا شکرت را از ته دل در تجلیل از شنیدن این خبر که او کاملاً تندرستی اش را بازیافته است بگو.
برای تکان دادن عصای خارق العاده ات به منظور کمک مالی به کسی که برایت عزیز است، همین تمرین معجزه آسا را دنبال کن... خدایا شکرت...
حتی اگر از مشکل یکی از آشنایانت دقیقاً اطلاع نداری نیز میتوانی با این روش به او کمک کنی.
امروز سه نفر را که به آنان اهمیت می دهی و فعلاً به تندرستی، پول یا شادی یا هر سه اینها نیازمند هستند، انتخاب کن. عکسی از هر کدامشان اگر داری، بیاور و هنگام تمرین، عکس ها را پیش رویت بگذار.
سراغ اولین نفر برو، عکسش را در دست بگیر، چشمانت را ببند و لحظه ای کوتاه مجسم کن که خبری خوش در مورد رفع نیاز او در هر زمینه ای شنیده ای.
چشمانت را باز و همچنان که عکس را در دست داری، سه مرتبه عبارت اعجازآفرین خدایا شکرت را از بابت تندرستی، ثروت یا شادی بگو.
استفاده از شکرگزاری برای کمک به کسی در زمینۀ سلامت، ثروت یا شادی او، برجسته ترین عمل مجرد شکرگزاری است که می توانی انجام بدهی؛ و جنبه معجزه آسای آن این است که ثروت و شادی و تندرستی را که مشتاقانه برای دیگران میخواهی، برای خودت هم به وجود می آید.

نتیجه گیری: قبل از بوجود آمدن این تاپیک و شاید قبل از انتشار کتاب معجزه، در تاپیک خاطرات روزانه از قانون راز، در حدود سه ماه پیش خاطره ای مربوط به چند سال پیش درباره حادثه تصادف پدرم تعریف کردم. فکر میکنم بهترین مثال عملی درباره این تمرین باشد.
http://forum.unc-co.ir/showthread.php?ti...3#pid48133