بررسی کتاب معجزه ( راندابرن )

[درناز]

"هر روز صدها بار به خودم خاطرنشان میکنم که زندگی درونی و بیرونی من به تلاش سایر مردم، زنده یا مرده،بستگی دارد و من هم باید تلاش خودم را بکنم تا به همین اندازه ای که دریافت کرده ام یا هنوز در حال دریافت هستم، از خودم مایه بگذارم."

آلبرت انیشتین

انیشتین از این طریق یکی از رازهای شگفت انگیز موفقیت خود را به ما اهدا کرد:شکرگزاری هر روز!
اگر میخواهی موفقیت را در زندگی ات به وجود بیاوری امروز تو هم مانند انیشتین صد با بگو: خدایا شکرت و این کار را با برداشتن صد گام شگفت انگیز انجام بده.
با اینکه ممکن است غیر قابل باور به نظرت برسد که گام برداشتن میتواند تحولی در زندگی ات ایجاد کند، پی میبری این یکی از قدرتمند ترین کارهاییست که میتوانی انجام دهی.
برای برداشتن گامهای شگفت انگیز یک گام بردار و در ذهنت عبارت اعجاز آمیز خدایا شکرت را به محض اینکه پایت به زمین رسید بگو و وقتی پای دیگرت به زمین رسید بگو خدایا شکرت. و باهرگام عبارتخدایا شکرت را بر زبان بیاور. تو میتوانی گامهای شگفت انگیز سر راهت را برای هر کاری که برایت مهم است برداری. مانند: امتحانات، قرار ملاقات، مصاحبه کاری، رفتن به بانک، پارک، از بلوکی به بلوکی دیگر، در خانه ات از اتاقی به اتاق دیگر...
اگر به حال و هوای خودت قبل از شروع توجه کنی متوجه تفاوتی زیاد در حال و هوای بعد از گام برداشتن معجزه آسا میشوی.
برای برداشتن مؤثرترین گامهای معجزه آفرین، به مدت نود ثانیه گامهای شگفت انگیز بردار. این تمرین دقیقآ برای برداشتن یکصد گام نیست بلکه برداشتن دست کم این تعداد گام است.چون این تعداد گام در حال و هوای تو تحولی ایجاد میکند. یکبار که در طی این مسافت تقریبی فارغ و آزاد باشی،میتوانی یکصد گام شکرگزاری را برداری.
هنگامی که این تمرین را انجام میدهی گامهایت را نشمار. به جای شمردن عبارت اعجاز آفرین خدایا شکرت را با هر گامی بر زبان بیاور. وقتی تمرین معجزه آسای امروز را کامل کنی، صد بار عبارت اعجاز آمیز خدایا شکرت را گفته ای.
چند روز از عمرت یکصد مرتبه گفته ای خدایا شکرت؟!

بابام یه چک به من داد و گفت سر راهت برو بانک ببین جاشو پر کرده یا نه. تاریخش 15 روز قبل بود. گفت دو سه بار بردم جاش خالییه. هربار هم بهش زنگ میزنم میگه دارم میرم جاشو پر کنم. چکو گرفتم و قدم زنان به سمت بانک راه افتادم. فاصله زیادی نبود اما با هرگام خدارو شکر کردم. بعد هم مقداری گرد شکرگزاری روی چک پاشیدم و دادم به مسئول باجه. گرفت و گفت: خانم الکی مییارین این چکارو طرف 20 تا چک برگه خورده داره. پاس نمیکنه. گفتم من مطمئنم داره. نگاهی به سیستم کرد و گفت: نه خالییه. هیچی نگفتم همونجا واستادم متفکر که نباید خالی باشه. یهو دیدم یه آقایی سراسیمه اومد جلو گفت یه فیش واریز بدین فقط زود بیزحمت که چک دارم. مسئول باجه نگاش کرد و یهو شوکه شد گفت آره یه چکتون هم دست این خانمه. یه نگاهی به چک انداخت و گفت درسته خودشه. بعد هم کلی عذرخواهی کرد و پولو ریخت به حساب وچک برداشت شد. مسئول باجه بهم گفت شما خیلی خوش شانسی. گفتم خودم میدونم.