قدم به قدم با کتاب توصیه های پدر پولدار و پدر فقیر

[kafshduzak]

سلام دوستان گفته بودم که برمیگردم خوب توی این پست از هر فصل مهمترین نکته از نگاه شخصی خودم رو انتخاب کردم و
در قالب 10 نکته مهم کتاب واستون مینویسم:

فصل اول :
نکته5-->مغز تو زمانی نیرومند تر میشه که روز به روز اون رو به کار بگیری و این رو بدون که مغز ما تنها حلال مشکلاتمون هستش.

این نکته رو به این جهت انتخاب کردم که بگم هر انسانی اگر صرفا فقط یک عدد مغز داشته باشه میتونه به اون چیزایی که میخواد برسه
حالا اگر پول نداره اگر نون شب واسه خوردن نداره اگر حتی جای خواب نداره فقط کافیه یک عدد مغز داشته باشه و بتونه از اون استفاده کنه

فصل دوم :
نکته5-->ترس باعث میشه آدمی درجا بزنه و پیشرفت نکنه (تجربه شخصی خودم اینه که مثلا اگه میخواین کاری انجام بدین و همش امروز و فردا میکنید و منتظر فرصت
مناسب هستین یه دفتر وردارین و برین با کودک درونتون حرف بزنید و بگین چرا میترسه ؟؟بهتون جواب میده و بدترین حالت رو هم در نظر بگیرین و ببینید در بدترین حالت
شما چه چیزهایی ؟؟ چه تجربه هایی ؟؟ چه اطلاعاتی بدست میارین ؟؟ اونوقت به شما قول میدم خیلی راحت همین الان اون کارو انجام میدین)

باور کنید تا وقتیکه بترسین هیچی درست نمیشه این برادر سبحان یه جمله خوب تو انجمن داشت که میگفت وقتی ماهیگیری یادگرفتی یه قایق بساز و
برو وسط اقیانوس ماهی بگیر از کوسه و طوفان و هیچی نترس.

فصل سوم:
نکته11-->نمیتوانیم معنی نداره حتما میتوانیم

اگر ادیسون هم مثل ما هر ایده ای که به مغزش میرسید رو میگفت نمیتونم الان میدونین ما تو چه وضعی بودیم ؟؟
این حرف هم شعار نیستا.اگر ایده ای دارین سعی کنید از امکانات موجود خودتون استفاده کنید یه مثال نسبتا طولانی میزنم:

قبلا هم اعلام کردم که در حال آماده کردن یکی از ایده هام که اسمش میوه موتوری هستش هستم من وقتی در طوفان فکری
بودم با خودم گفتم اگر بتونیم خودمون میوه هامون رو تولید کنیم خیلی بهتر میشه اون وقت دیگه هزینه اولیه باغبان و واسطه حذف
میشه و سود مجموعه ما بیشتر میشه و اشتغال زایی ما هم میره بالاتر.بعد گفتم من چه جوری میتونم میوه تولید کنم ؟؟
زمین دارم ؟؟ نه ؟؟ پول واسه خرید زمین دارم ؟ نه -باغبونی بلدم ؟؟؟ نه -آشنا توی کشاورزی دارم ؟؟؟ نه
خوب بعد از این همه (نه ) کافی بود من بگم نه من نمیتونم میوه تولید کنم و بیخیال میشم
اما من بیخیال نشدم تا اینکه یه هو یادم افتاد که پدر بزرگم تو یکی از روستاهای کرمانشاه چقدر زمین داره که بلااستفاده خوابیده و یه مقداریشون هم
به پدر من رسیده تازه دیدم زمین های عموهام هستن که بلا استفاده هستن.گفتم ایول اینجا رو میکنم تولیدی میوه
بعد با خودم گفتم خوب چرا پدر بزرگم اونجا رو ول کرد به امان خدا ؟؟؟ عمو هام چرا ول کردن به امان خدا ؟؟ چرا استفاده نمی کنن ؟؟بعد یادم افتاد که
اونجا خشکسالی شده و وضعیت اب اونجا خیلی جالب نیست و هر زمین طبق نوبت آب میخوره
خوب اینجا هم میتونستم بگم نه نمیتونم من باید بیخخیال تولید میوه بشم
اما باز این کارو انجام ندادم تا اینکه گفتم خوب میتونیم از آب یاری قطره ای استفاده کنیم - میتونیم یه استخر عمیق اب تو یکی از زمین ها درست کنیم
میتونیم یه دانشجو کشاورزی رو ببرم اونجا تا کمکم کنه و ادامه داستان....................................................

فصل چهارم :
نکته7-->کسب و کار خودتون یعنی کسب و کاری که نیازی به حضور فیزیکی شما ندار

ببینید ما در درجه اول زندگی میکنیم و بعد میریم واسه این زندگی بهتر کار میکنیم
حرفم با اونهایی هستش که 6 صبح میرن سر کار و 12 شب برمیگردن
عزیزم تو داری کار میکنی آفرین سفت و سخت هم کار میکنی افرین اضافه کار میمونی
پنجشنبه و جمعه کار میکنی
بازم آفرین اما ببخشید یه سوال دارم تو کی زندگی میکنی ؟؟؟ نمیگم زنده بودن دارم میگم زندگی
واسه همین باید کسب و کارهایی بسازی که خودشون پول در بیارن و فقط واریز کنن به حساب شما و شما هم
فقط بشینی زندگی کنی

فصل پنجم:
نکته6-->هیچ کس بهتر از دیگری نیست ( اینو دوبار و یا شاید لازم باشه 100 بار بخونید)

این فصل نکته های خوب خیلی داشت و واقعا نمیتونستم یکیش رو انتخاب کنم اما نکته 6 رو انتخاب کردم چون وای به روزی که
فکر کنین فلانی از شما بهتره اون وقته که دیگه هیچ کاری انجام نمیدین و میگین از عهدش بر نمیام و هیچ تلاشی وقتی نباشه
نا امیدی میاد نا امیدی هم بیاد این زندگی میشه فقط زنده بودن و سکون و یک جسم بدون روح
پس همه ما بهترین هستیم بهترین هستیم

دوستان عزیزم این هم 5 نکته 5 فصل کتاب و برمیگردم با 5 نکته 5 فصل دوم
نظ پیش قاد داشتین حتما مطرح کنید ( نظر - پیشنهاد - انتقاد )
برمیگردم