ما بالاخره شروع کردیم ..... اونم طوفانی

[mohamad javad]

(02-05-2014 12:58 PM)kasragtr نوشته شده توسط:  سلام آقا محمد جواد، من امروز به طور اتفاقی برای دومین بار وارد این سایت شدم و مطلب شما رو خوندم، واقعا ایول دارید و خسته نباشید، من به شخصه اگه خودم بودم شاید تو اولین مشکلات پشیمون میشدم ولی شما با قدرت ادامه دادید و این خیلی برام جالب بود، من هم میخام درمورد این پافشاری شما رو الگوی خودم قرار بدم و یکی از دوتا ایده ای که خیلی وقته تو سرمه و تنبلی و سستی در پشتکار نمیذاره اجراش کنم رو عملی کنم....
بی صبرانه منتظر دیدن نتیجه کارتون هستم و مطمئنا اگه محصولتون به تهران و محل ما برسه میشم یکی از مشتریای پر و پا قرصتون
بازم خسته نباشی و امیدوارم یه روز بهترین برند ایران و بزرگترین صادر کننده کشور در زمینه فعالیت خودت بشی..... بهترین ها رو برات ارزو دارم....

دوست عزیز سلام
خوشحالم از اینکه با خوندن مطالب به این نتیجه رسیدی. واقع مطلب اینه که روز اول یکی از بزرگان گفت که باید کفش آهنی بپوشی. من اون روز معنی حرفش رو خیلی درک نکردم اما امروز با توجه به اتفاقاتی که واسم افتاد می بینم که وقتی میگن فضای کسب و کار باید تسهیل بشه یعنی چی...
تازه این هایی که خوندی گوشه ای از مشکلات بوده . شما به این ها مشکلات عدم همراهی همسر . اقوام ، اختلافات خانوادگی ، اختلاف سلیقه شرکا و حرف و حدیث ها و ...
که هر کدام برای اینکه آدم بگه اصلا نخواستیم و کار رو رها کنه کافیه.
انصافا برای هر کاری باید تا رسیدن به نتیجه مقاومت کرد حتی اگر نتیجه خوب نباشد(البته به شرط اینکه عدم موفقیت از مسائل عمدی نباشه).
من گفتم این کار رو با جدیت جلو می برم اگر موفق نشدم دیگه دلم نمی سوزه که اگه انجام داده بودم می شد بلکه می گم من کارم رو درست انجام دادم ولی بنا به این دلایل نشد و حداقل پیش خودم راضی هستم
امیدوارم که همیشه موفق باشی و اگر تو کارت مشکلی پیش اومد فقط خونسرد باش و فکر کن . تا می تونی فکر کن. بسیاری از مسائل ما دقیقه نود واسش راه حل پیدا شده.
نظرت رو بلند کن و به نتیجه فکر کن . اینطوری مسائل پیش پا افتاده شراکت رو می تونی تحمل کنی. اگه الان برای یه مبلغ ناچیز یا یه اختلاف جمع کاری رو به هم بزنید دیگه به اون هدف بزرگ نمی رسی.
آدم زرنگ به هدفش فکر می کنه و وقتی قدرت گرفت شرافتمندانه جمع رو ترک می کنه.