ماگستان، خرید ماگ، خرید فلاسک و خرید هدیه در همین نزدیکی!
میلیاردرهای ایرانی را بشناسید زمان کنونی: 09-23-2025, 09:11 PM |
|||||||
|
میلیاردرهای ایرانی را بشناسید
|
12-24-2013, 05:29 PM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 12-24-2013 05:34 PM، توسط zhosseini81.)
ارسال: #4
|
|||
|
|||
RE: میلیاردرهای ایرانی را بشناسید
گفتگو با آقای مهندس منصور انصافی
دانش آموخته مهندسی عمران ، ورودی 1353 مدیر عامل شرکت صنایع سنگسین اسپیدِز زمینه فعالیت شرکت: تولید اسکلتهای فلزی منبع: 30 کارآفرین (4) - گفتگو با دانش آموختگان کارآفرین دانشگاه صنعتی شریف ضمن تشكر از شما، اگر موافق باشيد ابتدا يك معرفي از سوابق تحصيليتان بفرماييد. ديپلم را از دبيرستان خوارزمي شماره يك تهران در سال 1353 گرفتم . همان سال در دوره نهم دانشگاه شريف قبول شدم و در سال 1358 هم در رشته مهندسي سازه فارغ التحصيل شدم. جاهايي كه كار كرديد را بفرماييد و به هر كدام چگونه وارد شديد؟ شايد براي يك دانشجو جالب باشد كه بداند براي به دست آوردن يك شغل، چه راههايي وجود دارد. اتفاقاً آن دوره اي كه ما فارغ التحصيل شديم دوره اي بود كه تازه انقلاب شده بود و بحران بيكاري مملكت را گرفته بود؛ چون بيشتر پروژه ها يا متوقف شده بود يا منتفي شده بود و ما وارد يك بازار رقابتي شده بوديم كه مهندس هاي خيلي باسابقه هم بيكار شده بودند و ما ميخواستيم در اين بازار وارد كار بشويم . من بعد از فارغ التحصيلي به سربازي رفتم و در نيروي دريايي بودم و از شانس خوبم به بخش مهندسي نيروي دريايي افتا دم. حالا بگذريم كه دوره آموزشي داشتيم، جبهه داشتيم و در جبهه من تركش هم خوردم و آنها به صورت دوره هاي مأموريتي بود ، ولي بعد كه برميگشتم، كارم در بخش» مديريت مهندسي «نيروي دريايي بود و يك وجه ديگر از كارمان كه در دانشگاه هم نخوانده بوديم و تجربه اش را هم اصلاً نداشتيم، اداره كردن مسائل پيمانكاري نيروي دريايي بود . خلاصه در آن قسمت مشغول به كار شدم و كارم بيشتر مأموريت رفتن و ارزيابي كردن پروژههاي نيروي دريايي بود. آيا كارتان نظارت بر حسن اجرا بود؟ ما نماينده كارفرما بوديم، در نتيجه با يك بخش از مشاوران طرف بوديم . سربازي كه تمام شد يك سازماني براي نيروي دريايي و اصولاً ارتش تشكيل شده بود كه تمام پروژه هايي كه تعطيل شده بود را وزارت مسكن مديريت مي كرد. چون من در دوره سربازيام با اين گروه خيلي سر و كار داشتم، بلافاصله بعد از سربازي پيشنهاد كردند كه به منجيل بروم و در كارگاه آنها مشغول به كار شوم. آقاي مهندس! نوع كارتان در منجيل چه بود؟ يك پايگاه دريايي در منجيل در حال ساخت بو د كه يك سري پروژه هاي ساختماني داشت. يك شركتي هم از قبل از انقلاب در آنجا ماشين آلاتش را متمركز كرده بود و بعد هم تعطيل شده بود و وزارت مسكن مثل يك پيمانكار با استفاده از آن ماشين آلات اجراي كار را عهده دار شده بود . بنده هم به عنوان مهندس كارگاه در آن پروژه مشغول به كار شدم و دست تقدير يك جوري باعث شد كه با اين كه در دانشگاه صنعتي شريف كارهاي علمي و محاسباتي و تئوري انجام مي داديم ما ر ا به كار اجرايي سوق داد كه براي من يك تجربه مفيد بود و از بابت اين موضوع خيلي راضي ام. حقيقت امر، آن است كه آدم بدون كار اجرايي، درك درستي از رشته اش ندارد و در اجراست كه يك سري از مسائل را ياد ميگيريم كه شايد خيلي مهمتر از آن چيزهايي باشد كه آموخته ايم. چه مدتي در آنجا كار كرديد و بعد از آن به كجاها رفتيد؟ آنجا با اين كه تازه شروع به كار كرده بودم متوجه شدم كه مديريت كارگاه داراي يك سري مشكلات ريشه اي است؛ نه از نظر اين كه آدمهاي بدي اند بلكه آدمهاي بسيار صادق و فعالي بودند ولي روش و سازماندهي كار را بلد نبودند. احساس ميكردم كه برعكس الآن كه در دانشگاه ها كنترل پروژه در CPMرا درس مي دهند، موقعي كه ما فارغ التحصيل شديم اصلاً اين چيزها را نشنيده بوديم و اين يكي از ضعفهاي رشته مهندسي سازه در آن موقع بود . فارغ التحصيل هر رشته اي بايد بتواند يك پروژه را كنترل و زمان بندي كند. يكي از دوستانم كه در دانشگاه شيراز داشت فوق ليسانس مي خواند گفت اينجا درسهايي هست به نام CPMكه روشهاي اجرا را آموزش مي دهد. خلاصه من خواهش كردم كتابش را به من بدهد و من هم خواندم و شروع كردم آن مفاهيم را در بخشي كه در دستم بود پياده كرد م. بخش ما هم اتفاقاً سازمان پذيري اش زياد بود يعني مي شد كارها را به صورت متوالي برنامه ريزي كرد؛ چون اگر كار كوچك باشد نمي شود. مثلاً اگر بخواهيد فقط يك اتاق بسازيد نمي شود در آنجا چندين گروه مشغول به كار باشند ! ولي در آنجا ساختمانها بزرگ بود و ما مثل خط توليد، يك ساختاري درست كرديم كه گروهها به صورت متوالي كارها را انجام بدهند. معمولاً در برابر تغيير مقاومت ميشود! شما يك چنين مشكلي نداشتيد؟ چون كارگاه اماني بود و رئيس كارگاه نسبت به من اعتماد داشت مي گفت شما سرعت كار را بالا ببر، ما حمايت مي كنيم. من يادم هست مدير پروژه بعد از 2 ماه آمده بود كارگاه را بازبيني كند خيلي تعجب كرد كه چه جوري اين همه كار پيش رفته است . چون اگر آن روش ها پياده نشود، كارها خيلي سخت جلو ميروند. اين طوري بود كه به بخش پيمانكاري و اجرا علاقه مند شدم. پس از همان كار اولتان، حضورتان در پروژه به چشم آمد! خلاصه يك سال بعدش بحث ازدواج پيش آمد كه يك وقفه اي افتاد. كار دوم برخلاف كار اولم محاسباتي بود. سازمان جهاد كشاورزي مي خواست يك سري مركز آموزش راه بيندازد كه كشاورزها را آموزش بدهد . طراحي اين ساختمانها سپرده شده بود به دفتر فني جهاد كشاورزي و آنها هم از طريق آگهي و يك امتحان، مهندس هاي محاسب را جذب كردند . در آنجا يك حالت مهندس مشاور پيدا كرديم و البته چون اوايل انقلاب بود آن حالت اماني را حفظ كرد در مدت يك سال حدود 40-50 ساختمان را طراحي كرديم. چون يكي از علايقم كارهاي كامپيوتري بود د ر مركز جهاد كشاورزي كه بوديم آنجا يك كامپيوتر خيلي خوبي داشت. با آقاي دكتري كه راهنماي ما بود صحبت كردم كه از اين كامپيوتر براي كارهاي محاسباتي استفاده كنيم . يك كتابي داشتم كه منبع برنامه آناليز قاب را داشت . من را به مركز كامپيوتر معرفي كردند و يك همكار كامپيوتري هم به من معرفي كر دند و با كمك ايشان ، فكرم را در عمل پياده كردم كه تأثير خيلي مثبتي داشت. اينطوري يك تجربه خيلي خوب، هم در كار محاسباتي و هم در پيمانكاري به دست آوردم . اين دو زمينه جلوي پاي فارغ التحصيلان هست كه اگر بخواهند محاسب خوبي باشند بايد كا ر اجرايي كرده باشند و اگر بخواهند در كار اجرايي موفق باشند بايد محاسب خوبي باشند . اينها لازم و ملزوم يكديگر هستند. بعد از اينها يك دوره 10 ساله در كار مشاوره در شركتهاي وابسته به وزارت نيرو فعاليت ميكردم. يك دوره اي هم با يك مشاور نفتي كار كردم . بعد از 10 سال فكر كردم كه يك تغييري بايد در زندگي كاري خودم ايجاد كنم كه بعد از تمام شدن آخرين قراردادم ديگر سر كار نرفتم. تصميم گرفته بودم كه از آن به بعد، وارد كار اجرا شوم و نتيجه اش اين شد كه يك سالي كارهاي كوچك انجام دادم و بعد از طريق دوستان با يك گروه آشنا ش دم و با هم، اين شركت را تأسيس كرديم . يك گروه 4-5 نفري بوديم كه شروع به كار كرديم. آن دوستان يك شركت در زمينه - توليد داشتند، بعد از مدتي كار هر دو شركت رشد كرد و به اين نتيجه رسيديم كه شايد بهتر باشد كه تفكيك بشويم. اين اسم را چطور براي شركت خودتان انتخاب كرديد؟ ميخواستيم يك اسم قشنگ ايراني روي شركت بگذاريم ! نقشه را باز كرديم و اين اسم را كه در استان سيستان و بلوچستان هست انتخاب كرديم كه تقريباً به معني» دژ سپيد«است. در آن موقع امكان داشت كه اسم شركت يك بخشي باشد، ولي الآن سه بخشيها هم پر شده است ... بله آن موقع ميشد ولي خيلي محدود نبوديم. هدف ما اين بود كه هم طراحي بكنيم و هم كار اجرا كه دارد انجام ميشود. شركت شما در چه سالي تأسيس شد؟ شركت اسپيدِز در 1367 تشكيل شده ولي تا سال 1370 فعاليت خيلي مؤثري نداشته است . وقتي من آمدم يكي از مسئوليتهايم اين بود كه اين شركت را» فعال« كنم. گروهي كه با هم بوديد همه مهندسان سازه بوديد؟ غير از من، يكي از برادرهايم مهندس ساختمان است كه بخش محاسبات شركت زيردست ايشان است، يكي از دوستانمان كه سال گذشته فوت كرد ايشان هم سازه شريف خوانده بودند و2-3 نفر از دوستان ديگر كه شركت توليدي داشتند كه ما به طريقي از مسائل مالي و تجاري شركت آنها استفاده ميكرديم. اين سؤال را از شما پرسيدم كه بدانم به نظر شما براي تأسيس يك شركت اگر همه داراي يك تخصص باشند بهتر است يا تخصصهاي مكمل داشته باشند؟ مسلماً وقتي بتوانند نقاط ضعف شركت را در زمينه هاي مختلف حل بكنند خيلي خوب هست، ولي وقتي يك مهندس سازه ميخواهد شركت تأسيس بكند دوست حسابدار آشنا به اين حوزه كاري ندارد! شايد دوست رئيس كارگاه نداشته باشد. به نظرم در اين موارد معمولاً مشكل پيش ميآيد. از حرف شما اين طور استنباط مي كنم كه در ايرا ن معمولاً يك عده دوست هستند كه يك شركتي را تأسيس مي كنند . آيا دوستي براي شراكت كافي هست؟ شراكت نكات خيلي ظريفي دارد . دوستي لازم هست ولي كافي نيست . اگر دوستي و اعتماد بين شركا حاصل شود خيلي از مشكلات حل مي شود و باعث ميگردد تا شركت موفق شود. شراكت معمولاً آفتهاي زيادي دارد. شما كه تجربه طولاني داريد بفرماييد چه مسائلي بايد رعايت بشود؟ براي رشد شركت، وجود شريك لازم است. اگر فرد بتواند بين دوستان خودش شريكي پيدا كند به احتمال خيلي زياد موفق خواهد شد . خود ما تا حالا نشده است كه يك پروژهاي را به خاطر اختلاف شركا متوقف كنيم. چه دليلي باعث شده است كه اين اختلاف پيش نيايد؟ شما چه نكاتي را رعايت كرده ايد؟ اول اين است كه هيچ كس زياده خواهي نكند . دوم اين كه يك مقدار گذشت لازم است، چون اگر قرار با شد روي جزئيترين مسائل پافشاري شود دائماً به مشكل بر خواهند خورد. يعني لازم است كه از قبل، يك آمادگي رواني داشته باشند؟ بله، اين كه فرد بتواند خودش را متقاعد كند كه همواره با شركا در ارتباط باشد و حرف آنها را بشنود خيلي مهم است. در مورد نقش فرد در گروه چطور؟ يك عده كه شركتي را تأسيس مي كنند براي روي پا ايستادن شركت، نقش كار گروهي را در ميان آنها چطور ميبينيد؟ اين هم از نكات خيلي حساس است . هيچوقت دو نفر آدم مثل هم نيستند پس ظرفيت مسئولي تپذيري يكساني هم ندارند . در روز اولي كه دارند تقسيم سهم انجام مي دهند بايد نسبت به وزن مسئوليت پذيري افراد، تقسيم سهم بشود و وقتي اين تقسيم بندي انجام شد ديگر بايد آن را بپذيرند و عمل كنند. ملزومات توسعه كسب و كار چيست؟ يك كارآفرين چه ابزارهايي براي توسعه، نياز دارد؟ مهمترين ابزار، اراده فرد است. حداقل اين در مورد من صادق است. در فاز اول كاريِ خودم هميشه دوست داشتم براي خودم كار بكنم. در آن 10 سال خيلي اين اراده در من نبود ولي بعد از آن 10 سال يك روز صبح سر كار نرفتم. يعني به اين نتيجه رسيدم كه اولاً از آن جريان بيرون بيايم و بعد شانسم را امتحان كنم كه البته اينجا تلاش و روابط عمومي خيلي مهم است و وقتي يك كاري را گرفتي بايد به درستي و با كيفيت بالا كار را انجام بدهي. در يك كلام يعني حرفه اي انجام بدهد ... به نظر شما اشتغالزايي در كل فرايند كارآفريني، چه جايگاهي دارد؟ هيچ كارآفريني به دنبال ايجاد اشتغالزايي نيست . او به دنبال اهداف اقتصادي خودش ميرود ولي وقتي كارش را توسعه ميدهد اين با اشتغالزايي مترادف است. حاكميت چطور ميتواند از كارآفريني حمايت كند؟ دولت و مجلس چطور ميتوانند حمايت كنند؟ من حس مي كنم گاهي يك مقدار توقع زيادي از دولت وجود دارد كه هر جا كه طرف، ضعف داشت دولت بيايد و حمايت كند . دولت بايد بسترها و فضا را آماده كند. در غير اين صورت اگر بخواهد يك سري امتيازات خاص بدهد در طولاني مدت، اثرات منفي خواهد داشت. برنامه بلندمدت شما براي فعاليت شركت تان چيست؟ اگر در دو بخش صحبت كنيم، بخش سازه هاي فلزي مان كار توليدي انجام مي دهد كه در ابتدا سازه هاي كوچك توليد مي كرد . چون اسكلت هاي فلزي، بخش زيادي از كار ما را شامل مي شد، تصميم گرفتيم كه خودمان اين كار را انجام بدهيم. ما آمديم در نيروگاه يك كارخانه احداث كرديم، آنجا يك خط توليد به راه انداختيم، يك جرثقيل خريديم و بالاخره موفق شديم . بعد به اين فكر افتاديم كه چون 50-60 درصد ملزومات را داريم يك زمين هم بخريم و اينها را منتقل كنيم . در آنجا ابتدا فقط براي خودمان كار انجام مي داديم ولي الآن طوري شده است كه حدود 90 درصد كار را از بيرون مي گيرد. آقاي مهندس! تعريف شما از موفقيت چيست؟ هر كسي بايد سعي كند در كاري كه انجام مي دهد بهتري ن باشد . اگر بهترين شدي آدم موفقي هستي و بايد به نهايت موفقيت هر چه بيشتر نزديك شد. گاهي موفقيت فردي است و گاهي در مورد شركت است. آيا اين تعريف شما هر دو را شامل ميشود؟ بله به نظر من در هر حال بايد سعي در بهترين شدن داشته باشند. به نظر مي آيد كه تأمين مالي و البته بازاريابي در كارهاي سازه اي خيلي مهم است . براي روي پا ماندن يك شركت اين دو فاكتور، چه نقشي ميتوانند داشته باشند؟ در مورد ما اين طور بوده كه اگر پروژه اي مي گرفتيم در حد امكانات مالي شركت بوده است. چون ريسك زيادي نياز دارد همچنان كه خيلي از شركتها با قبول اين ريسك توانسته اند رشد بكنند ولي ما خيلي آهسته و پله پله رشد كرده ايم. يعني شما در حد توانايي خودتان پروژه گرفته ايد؟ بله، به علاوه توانايي هايي كه آن پروژه برايمان دارد؛ مثل امكاناتي كه از صاحب پروژه ميگيريم. راجع به منابع انساني چه كار كرده ايد؟ در مورد جذب و نگه داشتن و ارتقا دادنشان برنامه شما چه بوده است؟ اتفاقاً اين يكي از بزرگترين مشكلات است . ولي شما وقتي مي خواهيد جذب كنيد متأسفانه آدمي را كه مد نظر داريد پيدا نمي كنيد! يعني صرفاً نيروي انساني بدون تخصص به درد نمي خورد. البته به قول يكي از دوستان كه ميگفت اگر دنبال آدم خيلي متخصص ميگردي آن شخص كه نمي آيد براي تو كار كند! چون براي خودش كسب و كاري را دارد. بنابراين بايد توقع را كم كرد. اتفاقي كه در مورد نيروهاي جذب شده مي افتد اين است كه يا براي مدت طولاني جذب خانواده شركت ميشوند و خيلي كار ميكنند و يا بعضاً پيش ميآيد كه كساني جذب مي شوند و به نقطه اي از پيشرفت رسيده اند كه در مورد اينها نبايد سختگيري بشود؛ يعني اگر ميخواهد از مجموعه جدا بشود و براي خودش كسب و كاري راه بيندازد بايد اجازه داد و حتي به او كمك كرد. گاهي هم اتفاق ميافتد كه آدم مجبور ميشود به خاطر كساد بودن كار، تعديل نيرو بكند. با هزار مكافات يك نيروي خوب جذب مي شود ولي وقتي رشد مي كند طبيعي است كه حفظ اين نيرو سخت مي شود و شايد حق او باشد كه در صورت تمايل، جدا بشود. اگر امكانش باشد كه آنها را از دست ندهيم خيلي خوب ميشود، شايد هم اصلاً آن آدم در اين شركت جا نميشود! شما گفتيد زماني كه شركت را فعال كرديد، يك شركت ديگر هم بود كه به شما كمك مي كرد . يك شركت نوپا چطور ميتواند از شركتهاي اطرافش براي اين كه سرعت رشدش را زياد كند تأثير مثبت بپذيرد؟ شركتهاي اطراف ديگر اگر كاملاً مجزا باشند تجارب خودشان را مجاني در اختيار بقيه قرار نمي دهند. در مورد ما با همديگر شراكت داشتيم يعني منافعشان بود و البته در ابتداي كار، ما برداشت پولي از شركت نداشتيم تا به يك جاي مطمئن رسيديم. بعضي از مشاغل به خاطر مسائل تحريم ، دچار مشكل شده اند. هر چند احتمالاً در مورد شما اين خيلي صادق نباشد ولي ميخواهم بدانم كه چه مشكلاتي را به وجود مي آورد؟ ما خيلي دچار مشكل نيستيم؛ چون مستقيم با خارج در ارتباط نيستيم . ولي در يك مورد با يك شركت خارجي پروژه اي را انجام داديم كه آنها بعد از گذشت 2-3 سال هنوز بخشي از پول ما را پرداخت نكرده اند چون مي گويند كه امكان ارسال پول به ايران را ندارند. يك جور بهانه دستشان آمده است، ولي براي ما مشكلات غيرمستقيم خيلي زياد داشته است . به اين معني كه پروژههايي كه داريم كارفرما پول ما را نميدهد كه مبتلا به خيلي ازشركتهاست و روي پيشرفت پروژه ها تأثير منفي دارد. اگر شما بخواهي نيروها را نگه داري ضرر ميكني و اگر نگه نداري به اين فكر ميافتي كه بعداً دچار مشكل خواهي شد. آقاي مهندس ! بعضيها ميگويند كه اصلاً تازه فارغ التحصيلان شريف را استخدام نمي كنند، چون اينها درست است كه باهوشند ولي معمولاً خودسر و تكرو هستند و سازمان را دچار نوسان مي كنند . بالاخره اينها تجربه اي در زمينه كاري نداشته اند، پس نميشود انتظار داشت كه ديد درستي داشته باشند. اصولاً پذيرفته شدگان اين دانشگاه جزو بهترين هاي هر دوره ورودي به دانشگاه ها هستند كه اين خودش در ذهن اينها يك توقع درست ميكند كه ما خودمان هم داشتيم . يكي از دانشجويان برتر رشته عمران شريف يك دوره 6 ماهه همكار ما بود و ما هر كاري كه به ايشان مي داديم اين كار را در حد خودش نمي دانست! مثلاً مي فرستاديمش فلان كارگاه كه سرپرست آنجا باشد بعد مي ديديم كه كارگرهايش ديگر كار نمي كنند و كيفيت كار پايين مي آمد. ولي جواب درستي براي عملكردش نداشت و در آخر مي گفت كه كار يك تكنسين را به من داده ايد كه تا حدي هم راست مي گفت ولي خب، مراتب را بايد طي ميكرد. پس بايد ذهنيت دانشجويان را عوض كنيم كه اينها عليرغم قابليت بالا بايد مراتب پيشرفت را پله پله طي كنند ... بله، بايد بدانند كه فضاي درس و دانشگاه با فضاي واقعيت هاي شغلي و كاري خيلي تفاوت دار د . اگر بخواهند در كارشان هم بهترين باشند بايد از صفر شروع كنند، مثل آشپزي مي ماند كه هر كسي كه دستور پخت را بخواند حتم اً آشپز خوبي نخواهد شد . حالا آن فردي كه من مثال زدم الآن دكترايش را گرفته است و خيلي هم در كارش موفق است. ايشان الآن مدرس شده است؟ نه، كار مي كند و در مباحث نظري و محاسباتي مشغول است . البته نميخواهم بگويم كه فارغ التحصيلان شريف حتماً در مباحث نظري موفق هستند، اين به علاقه فرد بستگي دارد. چطور مي توان تحصيل دانشجوها را هدفمند كرد؟ شما به عنوان كسي كه در محيط كار حضور دارد، كارآموز قبول ميكنيد؟آيا مثل خيلي جاها كارآموز را به حال خودش رها ميكنيد يا اين كه واقعاً از او كار ميخواهيد؟ ما كارآموز خيلي كم داشته ايم، چون كارگاههاي ما در شهرستان هاست و معمولاً قبول نمي كردند كه مثلاً به ماهشهر بروند، يك عده هم مي گفتند كه شما فعلاً اين كاغذ را براي ما امضا كنيد، ما حتماً بر ميگرديم! ولي ما تا جايي كه توانسته ايم اين كار را نكرده ايم. الآن دانشگاهها خيلي علاقه دارند كه يك سري كسب و كارهاي دانش بنيان به راه بيندازند، يك سري پارك فناوري و مراكز رشد و كارآفريني هم راهاندازي شده است. شما چه ايدهاي داريد؟ اينها كه شما نام برديد در مورد كارهاي صنعتي خوب جواب مي دهند ولي كار ما را نميشود به جاي ديگري منتقل كرد. چقد ر خوب است كه در مسائل تحقيقاتي بتوانيم از تيمهاي تحقيقاتي كمك بگيريم، مثلاً در مورد بتن الآن به بتنهايي با مقاومت بالا دست پيدا كرده اند. خيلي دوست داشتم كه با اين امكاناتي كه در اختيار داريم چند تا دانشجو مي آمدند و آن را در اختيار مي گرفتند كه مثلاً بتني را بسازند كه ما به كارفرما پيشنهاد بدهيم تا از اين استفاده كند. متأسفانه تا حالا نشده كه چنين حركتي انجام بدهيم. شما چه ديدگاهي در مورد فرار مغزها و شرايط نخبگان علمي در كشور داريد؟ ما موارد متعددي داشته ايم كه به اينجا آمده اند و رشد كرده اند و حدود 30 درصدشان مهاجرت كرده اند. ما هم هيچ كاري نمي توانسته ايم بكنيم. يك مقدارش طبيعي است . به هر حال كار در ايران يك محدوديتي دارد كه جوانها فكر مي كنند كه در آن طرف بهتر ميتوانند رشد كنند. نبايد مانع رفتن آنها بشويم. يك سؤالي كه حتماً بايد بپرسم مسئله مستندساز ي است، مهندسان ما خيلي در مكتوب كردن تجربياتشان جدي نيستند .شما راه حل اين مسئله را چطور ميبينيد؟ بله كاملاً درست است . اصلاً فرهنگ مستندسازي در ايران خيلي ضعيف است كه اين البته تقصير مديريت و سازمان است كه اصلاً بايد شرايطي ايجاد بشود كه بدون مستندسازي كاري پيشرفت نكند . نميشود از كسي انتظار داشت كه به صورت فردي بيايد و مستندسازي بكند . در جايي كه اين مسئله اصلاً اهميت ندارد اين روش بايد از بالا ايجاد بشود . مثلاً اگر نقشه اي كشيده شد تا وقتي كه منابع آن مشخص نشود اصلاً مورد قبول قرار نگيرد . يك مشكل فرهنگي هم داريم و آن هم اين كه چيزهايي را كه داريم پنهان مي كنيم. يادم هست در اوايل كارم در جايي كار مي كردم، يك گراف بود كه به طراحي خيلي كمك مي كرد. يكي دو نفر از مهندسان آن شركت اين گراف را داشتند كه از يك كتاب خارجي كپي كرده بودند .حالا اگر كسي اين گراف را مي خواست از آنها بگيرد خيلي شاكي ميشدند! من به اين فكر ميافتادم كه آن آقايي كه اين كتاب را نوشته و اجازه داده است در كل دنيا پخش بشود چه آدم بزرگي بوده است. در چنين شرايطي معلوم است كه در كشور ما مستندسازي جايگاهي نخواهد داشت. در پايان از شما سپاسگزارم ![]() |
|||
|
پیام های داخل این موضوع |
میلیاردرهای ایرانی را بشناسید - successman - 11-25-2013, 01:13 AM
RE: میلیاردرهای ایرانی را بشناسید - zhosseini81 - 12-23-2013, 03:25 PM
RE: میلیاردرهای ایرانی را بشناسید - zhosseini81 - 12-23-2013, 10:24 PM
RE: میلیاردرهای ایرانی را بشناسید - zhosseini81 - 12-24-2013 05:29 PM
|
موضوع های مرتبط با این موضوع... | |||||
موضوع: | نویسنده | پاسخ: | بازدید: | آخرین ارسال | |
10 راز موفقیت «پیر امیدیار»؛ ثروتمندترین مرد ایرانی! | samiar afshari | 6 | 3,052 |
10-22-2015 04:45 PM آخرین ارسال: hossein aghili |
|
"بیژن پاکزاد" موفقترین فروشنده ایرانی | Amiraliamirali | 1 | 1,446 |
09-19-2015 05:54 PM آخرین ارسال: Amiraliamirali |
|
![]() |
پولدار ترین مرد ایرانی | omid.movafaghiat | 0 | 1,127 |
12-25-2014 02:40 PM آخرین ارسال: omid.movafaghiat |
پولدار ترین مرد ایرانی | omid.movafaghiat | 0 | 2,132 |
12-25-2014 02:33 PM آخرین ارسال: omid.movafaghiat |
|
یک مرد روستایی ایرانی با درآمد میلیون دلاری | MARYAR | 7 | 2,509 |
11-18-2014 01:10 PM آخرین ارسال: melisa8 |
|
ورود یک میلیارد تازه وارد ایرانی به لیست فوربس با ملیت تازانیایی | forbes | 1 | 1,305 |
07-24-2014 05:57 PM آخرین ارسال: YashaR1989 |
|
8مولتی میلیاردر ایرانی را بشناسید (فوق العاده+حتما بخوانید) | کامیار کاظمی | 25 | 11,430 |
07-01-2014 02:18 PM آخرین ارسال: aminsalar |
|
میلیاردرهای ایرانی از راز خود می گویند... | کامیار کاظمی | 23 | 8,565 |
06-19-2014 11:31 PM آخرین ارسال: abdolhossein |
|
خلاقیت یک کارگر روستایی ایرانی که میلیاردر شد! | ndm1368 | 45 | 13,446 |
06-19-2014 11:09 PM آخرین ارسال: abdolhossein |
|
تنها زن میلیاردر ایرانی کیست؟ | iranbano | 0 | 1,397 |
04-10-2014 04:34 PM آخرین ارسال: iranbano |
|
موسس شرکت کاله ، مردی که برند ساختن را به دنیا آموخت. | مهدی گل محمدی | 7 | 3,096 |
01-25-2014 04:32 PM آخرین ارسال: 630 |
|
اشنایی با زندگی انوشه انصاری اولین زن فضا نورد ایرانی الاصل - انوشه انصاری نمونه یک ز | omid.monibi | 0 | 1,136 |
01-12-2014 02:32 PM آخرین ارسال: omid.monibi |
|
![]() |
معرفی میلیاردر های ایرانی همراه عکس | omid.monibi | 2 | 1,552 |
01-12-2014 02:23 PM آخرین ارسال: omid.monibi |
سوريان دومين خودروي 8.5 ميلياردي را وارد مي کند؟ | کامیار کاظمی | 0 | 829 |
10-22-2013 08:43 AM آخرین ارسال: کامیار کاظمی |
|
آشنایی با میلیاردرهای ایران | REZA HAJISALIMI | 0 | 1,217 |
07-14-2013 04:33 AM آخرین ارسال: REZA HAJISALIMI |
|
اسامی بیلیونرهای ایرانی | بهنام ذوالفقارزاده | 4 | 3,890 |
06-04-2013 03:43 PM آخرین ارسال: Divar |
|
![]() |
معرفی میلیاردرهای ایرانی | کامیار کاظمی | 60 | 20,425 |
05-23-2013 11:33 AM آخرین ارسال: mallarme |
میلیاردر معروف ایرانی پولهایش را چگونه خرج میکند؟ | karafarin | 0 | 1,719 |
03-13-2013 04:55 PM آخرین ارسال: karafarin |
|
پدر شیرینی دانمارکی، مارک ایرانی شیرینی دانمارکی | karafarin | 0 | 3,592 |
03-10-2013 09:59 AM آخرین ارسال: karafarin |
|
کسب و کار ۱۰ فوتبالیست پولدار ایرانی | karafarin | 0 | 1,238 |
01-30-2013 03:13 PM آخرین ارسال: karafarin |
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: