ماگستان، خرید ماگ، خرید فلاسک و خرید هدیه در همین نزدیکی!

خرید هدیه، خرید ماگ

تابلو اعلانات سایت
میلیاردرها مرامنامه (قوانین سایت) میلیاردر هدف این سایت چیست؟ میلیاردر دانلود ماهنامه سایت
میلیاردرها اتمام حجت (حتما بخوانید.) میلیاردر راه اندازی کسب و کار توسط اعضا میلیاردر مسابقه دوبرابر کردن پول
میلیاردرها عضویت در بخش ویژه VIP میلیاردر موفقیت های دوستان بعد از عضویت در سایت میلیاردر تبلیغات و معرفی کار و شغل شما


راهنمای خرید هدیه، ماگ و فلاسک

ماگستان, اولین و تنهاترین

ماگستان, اولین و تنهاترین


دانستنیهای مختلف در مورد روانشناسی شخصی
زمان کنونی: 09-27-2025, 06:04 PM
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان
نویسنده: صدفی
آخرین ارسال: صدفی
پاسخ:
بازدید: 15360

ارسال پاسخ 
 
امتیاز موضوع:
  • 14 رأی - میانگین امیتازات : 3
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
دانستنیهای مختلف در مورد روانشناسی شخصی
08-25-2013, 02:27 PM (آخرین ویرایش در این ارسال: 08-25-2013 02:29 PM، توسط صدفی.)
ارسال: #85
RE: دانستنیهای مختلف در مورد روانشناسی شخصی
30 نکته کوچک اما مهم برای زندگی

1- هر روز 10 تا 30 دقيقه پياده‌روى كنيد و به هنگام راه رفتن، لبخند بزنيد. اين بهترين داروى ضدافسردگى است.

2- هر روز حداقل 10 دقيقه در يك مكان كاملاً ساكت و بى‌سر و صدا بنشينيد.

3- هرگز از خوابتان نزنيد. يك دستگاه ضبط فيلم بخريد و برنامه‌هاى تلويزيونى مورد علاقه‌تان كه شبها ديروقت پخش مى‌شوند را ضبط كنيد و روز بعد ببينيد.

4- هر روز صبح كه از خواب بلند مى‌شويد، جمله زير را تكميل كنيد: «هدف امروز من ....................... است.»

5- با اين سه «الف» زندگى كنيد: انرژى، اشتياق، احساس يگانگى

6- نسبت به سال قبل كتاب‌هاى بيشترى بخوانيد و بازى‌هاى بيشترى بكنيد.

7- هر روز زمانى را براى دعا، مديتيشن، يوگا و يا نظاير آن بگذاريد.

8- با افراد بالاتر از 70 ساله و نيز افراد كمتر از 6 ساله وقت بگذرانيد.

9- به هنگام بيدارى، روياپردازى كنيد.

10- بيشتر از ميوه‌ها و سبزيجات تغذيه كنيد.

11- چاى سبز، مقدارى زيادى آب، كلم، بادام و فندق را در رژيم غذايى روزانه‌تان بگنجانيد.

12- سعى كنيد هر روز بر روى لب حداقل سه نفر لبخند بياوريد.

13- ريخت و پاش و آشفتگى را از خانه، ماشين و ميز كارتان دور سازيد.

14- انرژى خود را صرف شايعات، موضوعات گذشته، افكار منفى يا چيزهايى كه از كنترل شما خارج است نكنيد. در عوض، انرژى خود را مصروف جنبه‌هاى مثبت «زمان حاضر» سازيد.

15- بدانيد كه زندگى مانند مدرسه است و شما براى يادگيرى به اينجا آمده‌ايد. مسائل، جزئى از برنامه درسى است كه ظاهر مى‌شوند و از بين مى‌روند، درست مثل مسائل كلاس رياضى، امّا درس‌هايى كه از آن‌ها ياد مى‌گيريد براى هميشه پا برجا مى‌ماند.

16- صبحانه را زياد، ناهار را متوسط و شام را كم بخوريد.

17- خودتان را زياد جدّى نگيريد. هيچكس ديگر هم اين كار را نمى‌كند.

18- لزومى ندارد كه در هر بحثى برنده شويد، اختلاف نظرها را بپذيريد.

19- با گذشته خود صلح كنيد تا «حال»تان خراب نشود.

20- زندگى خودتان را با ديگران مقايسه نكنيد.

21- هيچكس مسئول شادى و رضايت شما نيست بجز خودتان.

22- هر مصيبت يا ضايعه‌اى كه برايتان پيش مى‌آيد به خودتان بگوئيد: «آيا 5 سال ديگر، اين اتفاق اهميتى خواهد داشت؟»

23- همه را به خاطر همه چيز ببخشيد.

24- آنچه ديگران درباره شما فكر مى‌كنند به شما مربوط نيست.

25- هر وضعيتى، چه خوب و چه بد، تغيير خواهد كرد.

26- به هنگام بيمارى، كارتان از شما مراقبت نمى‌كند، دوستانتان از شما مراقبت مى‌كنند. تماس خود را با آن‌ها حفظ كنيد.

27- بهترين اتفاق براى شما هنوز روى نداده است.

28- گاه گاهى به افراد خانواده‌تان تلفن كنيد و بهشان بگوئيد كه به فكرشان هستيد.

29- هر شب قبل از رفتن به رختخواب، جمله زير را تكميل كنيد. «من امروز به خاطر ...................... خوشحال و سپاسگزارم».

30- اين متن را براى كسانى كه دوستشان داريد بفرستيد.

هرگز نگویید متأسفم، نمی دانم، نمی توانم!!!!!
آیا اغلب از عبارت های "متأسفم" ، "نمی دونم" یا " نمی تونم " استفاده می کنید؟ آیا می دانستید این الگوی زبانی که از آن غافلیم ، ظرفیت شادی ما را محدود می کندو احساسات و عزت نفس ما را کم کرده و در نهایت آنچه را می خواهیم از ما می گیرد؟

همیشه به عنوان پاسخی فوری به سوال هایی که در لحظه جوابی برایشان نداشتم، سرسری می گفتم:"من نمی دونم". به تازگی متوجه احساسی که این واژه های ساده در من ایجاد می کردند شدم وفهمیدم که تا حد زیادی این واژه های بی اهمیت روی احساسات و عزت نفسم تأثیر دارند.گفتن اینکه "نمی دونم، متأسفم، نمی تونم" و "نمی خوام اما مجبورم" به تدریج طرز فکرم را عوض می کند. با توجه به مشاهداتم، دقت کرده ام که چقدراستفاده از این عبارت های رایج بدون فکر، عادی است.

آیا اغلب از عبارت های "متأسفم" یا "نمی دونم" استفاده می کنید؟ آیا می دانستید این الگوی زبانی که از آن غافلیم ، ظرفیت شادی ما را محدود می کند و در نهایت آنچه را می خواهیم از ما می گیرد؟

بیایید به هر کدام نگاه دقیق تری داشته باشیم و به تأثیرشان روی فضای ذهنی درونی توجه کنیم. و همچنین عبارت های جایگزین دیگری را در نظر بگیریم که برای رشد شخصیتمان مناسب تر باشند.قبل از رفتن بر سر اصل مطلب، بهتر است به نکاتی در مورد ذهن ناهوشیاراشاره کنیم.

معدن طلای مخفی ما: ذهن نا خودآگاه
عملکرد ما نتیجه هماهنگی زیبایی بین ذهن هوشیار و نا هوشیار یا نا خوآگاه است. ذهن نا خوآگاه ، ذهن غالب است که ورای آگاهی ماست. نیروگاهیست از ظرفیت های نا محدود. ذهن ناهوشیار بیشتراطلاعات را در مغز ذخیره می کند، و می تواند داده های خیلی بیشتری را به طور هم زمان پردازش کند، حدود دو میلیارد بیشتر از ذهن هوشیار.

ما فکر می کنیم که ذهن هوشیارمان همه چیز را کنترل می کند، چرا که فقط از این بخش ذهن آگاهیم. معمولأ ذهن هوشیار تداعی کننده "من" است.اگر همانطور که ما فکر می کنیم، ذهن هوشیار کنترل کننده است، پس چرا در ابتدای سال عضو باشگاه می شویم و هرگز نمی رویم؟ چرا حتی وقتی برای چیزی که واقعأ می خواهیم (مثلأ یک سرگرمی جدید) تصمیم گیری می کنیم ولی در جهت انجام آن، کاری نمی کنیم ؟

در حالی که ذهن هوشیار مثل کاپیتان کشتی است، ذهن نا هوشیار افراد قسمت فنی است که کشتی را به جلو می راند. کشتی به سبب تلاش قسمت فنی، حرکت می کند. آنها بدون مخالفت به دستورهای کاپیتان گوش می دهند. و در گرفتن اوامر و انجام آنها منحصر به فرد هستند.

از آنجا که ذهن هوشیار ظرفیت محدود دارد و می تواند تنها ازمجموعه محدودی از اطلاعات آگاه باشد، ذهن نا هوشیار فقط چیزهای مهم را برجسته می کند. ذهن نا هوشیار از کجا می فهمد چه چیزی مهم است؟ درواقع نمی فهمد. بلکه بر اساس تعدد دستورات ذهن هوشیار از یک موضوع واحد، آن را تعیین می کند.

هر زمان که فکری آگاهانه داریم، یا واژه ها را بلند بیان می کنیم، یا صحنه ای را در تصوراتمان می بینیم، در ذهن ناهوشیارمان فرو می رود. مثل دستوری از کاپیتان، چه بخواهیم و چه نخواهیم، دستورات به نحوی انجام می شوند؛ و روی ذهن ناهوشیار اثری به جا می گذارند.و این نشان می دهد که چرا وقتی دنبال خرید نوع خاصی از ماشین هستیم، همه جا می بینیمش. ما به صورت آگاهانه و مکرر به این ماشین توجه کرده ایم. ذهن ناهوشیار آن را مهم تلقی کرده و در هر زمان ممکن این اطلاعات را برجسته می کند.

به طور خلاصه، ذهن ناهوشیارهمیشه به آنچه می گوییم اهمیت می دهد. و بعدها شواهد بیشتری برای حمایت از آن افکار ارائه می دهد. افکارمفید و یا مضر برای سلامتی ما..... خوب، برویم سر اصل مطلب!

متأسفم...

همه ما با آن آشنا هستیم و در گفت وگوهای روزانه از آن استفاده کرده ایم. نمونه های مختلفش این ها هستند:

• متأسفم اما...

• شرمنده ام

• ببخشید به خاطر...

وقتی که بعد از دو روز به یک ایمیل پاسخ می دهیم، اکثر ما اصرار داریم که با "ببخشید" شروع کنیم. به این دقت کنید: آیا ما کار اشتباهی انجام داده ایم؟ آیا واقعأ متأسفیم؟ یا فقط داریم یک گفته رایج را تکرار می کنیم؟ در ازای گفتنش چه به دست می آوریم؟

این کار را امتحان کنید: چشمهایتان را ببندید. در ذهن خود تکرار کنید: "من متأسفم". حتی می توانید بلند بگویید. حالا به احساستان توجه کنید. احساس می کنید که گرفتگی خفیفی معده تان را اذیت می کند؟ یا کششی در گلویتان؟ احساس گناه می کنید؟

حالا تصور کنید که این احساس گناه هربار که می گویید "متأسفم"، حتی به صورت اتفاقی، شما را اذیت می کند. یادتان باشد چطور ذهن ناهوشیار از آنچه می گوییم دستور می گیرد. اگر مرتبأ برای چیزهای جزئی بگوییم متاسفم، اینگونه تلقی می شود که کار اشتباهی انجام داده ایم وبیهوده فضای درونیمان را آلوده می کنیم.علاوه بر این، بین احساس و عمل مورد نظر ارتباط برقرار کرده ایم. پس اگرهربار که بعد از دو روز جواب ایمیلی را می دهیم، بگوییم "متأسفم"، خودمان را برنامه ریزی کرده ایم که هر وقت فورأ به ایمیل ها پاسخ نمی دهیم، احساس گناه کنیم.

در آخر، هر چه بیشتر این واژه ها را تکرار کنیم، بیشتر معنای خود را از دست می دهند. انسانها موجودات به شدت حساسی هستند و وقتی ما واقعأ متاسف نیستیم، حس می کنند. وممکن است به نظرشان ریاکارانه بیاید. پس بهتر است اینها را نگوییم. توصیه می کنم "متاسفم" را در موقعیت هایی استفاده کنیم که واقعأ متاسفیم و به آن نیاز داریم تا احساس واقعیمان را نشان دهیم.

موارد عملی پیشنهادی:
• به خودتان در زندگی روزمره نگاهی بیندازید و ببینید چقدر می خواهید بگویید "متاسفم".

• هربار که در یک ایمیل تایپ می کنید "متاسفم" یا دارید آن را می گویید، از خودتان بپرسید: "آیا من واقعأ متاسفم؟ یا فقط می گویم؟" اگر جواب این است:" فقط می گویم که خوب به نظر بیاید" از ایمیل پاکش کنید.

• تلاش کنید کمتر بگویید "متاسفم". بگذارید برای زمانی که واقعأ متاسفید. بگذارید برای زمانی که بابت کاری که انجام داده اید واقعأ شرمنده اید.

من نمی دانم
وقتی می خواهید تصمیمی بگیرید، گاهی بی اختیار می گویید "نمی دونم".این پاسخ رایجیست ،چون تنبلی می کنیم و عادت کرده ایم که بگوییم. شیوه های مختلف گفتن اینها هستند:

• نمی دونم کجاست

• نمی دونم چیکار کنم

• نمی دونم کدومو انتخاب کنم

• نمی تونم تصمیم بگیرم

• نمی دونم

بین اینکه واقعأ چیزی را ندانید و اینکه فکر کنید نمی دانید تفاوت هست. این را هم می توان دریافت که توانایی تصمیم گیری یا یادگیری چیزهای جدید را ندارید. این واژه ها آنقدر اتفاقی تکرار می شوند که به آنها اعتماد می کنیم و فکر نمی کنیم از روی تنبلی یا عادت هستند.گاهی، حتی برای تصمیم های کوچک، شانه خالی می کنیم و می گوییم "نمی دونم". چرا؟ جواب ساده ست: چون لازم نیست فکر کنیم!

تصمیم های جزئی مثل "چه نوع پاستایی رو برای ناهار سفارش بدم؟"، "چه رنگی بگیرم؟"، من هم شخصأ در چنین شرایطی بی اختیار گفته ام :"نمی دونم". شما تنها نیستید!!! در حالی که نمی دانم گفتن، آسان ترین راه است ،ما عادت می کنیم که تصمیم نگرفتن هم خوب است. تصمیم ها را نگرفته رها می کنیم در حالی که انرژی ذهنی مارا بیهوده مصرف می کنند.

در حالی که نمی دانم گفتن، آسان ترین راه است ،ما به تصمیم نگرفتن عادت می کنیم. تصمیم ها را نگرفته رها می کنیم در حالی که انرژی ذهنی مارا بیهوده مصرف می کنند.

گاهی جواب را داریم اما شک می کنیم و می ترسیم که مبادا تصمیم غلطی باشد. پس در عوض می گوییم "نمی دونم".

هربار که اتفاقی از آن استفاده می کنیم، به ذهن ناهوشیار خود می گوییم: "من یه آدم بی اراده ام. خیلی باهوش نیستم، چون حتی نمی تونم برای انتخاب های ساده تصمیم بگیرم. من نمی توانم برای مسائل مهم تصمیم گیری کنم. من مهم نیستم....البته دارم اغراق می کنم، اما منظورم را فهمیدید.

کارهایی که مرتبأ انجام می دهیم عادت ما می شود. و اگر به بی ارادگی سر تصمیم گیری های کوچک عادت کنیم، زمانی که باید برای زندگی ،شغل و رابطه تصمیم های مهم بگیریم، چه می کنیم؟

بی اراده بودن، پیام مشابهی را به افراد اطرافتان می فرستد. ما تمایل داریم به افراد با اراده اعتماد کنیم. این یک نقطه قوت شخصیت است؛ مخصوصأ در تجارت.

موارد عملی پیشنهادی:
• هنگام تصمیم گیری "نمی دانم" را با عبارت دیگری جایگزین کنید. گزینه های زیادی در اختیار دارید. نمونه های پیشنهادی در زیر آمده است:

_ "یه لحظه به من وقت بده، هنوز تصمیم نگرفتم."

_ "بذار در موردش فکر کنم."

_ "دارم حق انتخاب هام رو ارزیابی می کنم."

_ "اووووم، بذار ببینم..."

_ تمرین عملی: حق انتخاب های خود و مزایا و معایب هرکدام را لیست کنید.

• عبارت های جایگزین را تکرار و تمرین کنید، طوری که نهادینه شوند و بتوان در زمان مناسب از آنها به جای "نمی دونم" استفاده کرد.

• وقتی از شما سوالی پرسیده می شود، به جای آنکه بخواهید فضا و سکوت را با "نمی دونم" پر کنید، تمرین کنید که فورأ چیزی نگویید. قبل از حرف زدن لحظه ای مکث کنید.

من نمی دانم
دیگر انواع نمی دانم ها، نشان دهنده ناتوانی ما در انجام کاریست. در زیرنمونه های مختلف آن را ببینید :

• نمی دونم چطور...

• نمی بینم...

• یادم نمیاد...

دوباره تکرار می کنم، چون آسان است. دستهایمان را بالا می بریم و خیلی ساده اعلام می کنیم که نمی دانیم. گاهی حتی قبل ار آنکه تلاشی بکنیم تسلیم شده ایم. گفت و گوی زیر را در نظر بگیرید:

شخص الف:"نمک کجاست؟"

شخص ب:" توی قفسه آشپزخانه."

شخص الف:"نمیبینمش."

شخص ب به جایی که شخص الف ایستاده می رود، به جایی که شخص الف نگاه می کند دست می برد و ظرف نمک را بیرون می آورد. دقیقأ جلوی شخص الف بود. تا به حال در چنین شرایطی بوده اید؟ من که بارها و بارها. آیا واقعأ شخص الف ، نمک را نمی دید؟ یا فکر می کرد که نمی بیند؟ یادتان نرفته که ذهن ناهوشیار، دستورات را مستقیمأ از کلمات ما می گیرد؟ وقتی می گوییم چیزی را نمی بینیم، پیامی را به شکل دستور برای ذهن ناهوشیار می فرستیم که بر همین اساس عمل می کند و وقتی که ظرف نمک دیده می شود ارسال پیام های بیشتر به ذهن هوشیار را متوقف می کند. خنده دار نیست؟

به همین نحو، وقتی می گوییم "یادم نمیاد" به ذهن ناهوشیار خود می گوییم که نگذارد جواب را بدانیم، حتی اگر ذهن ناهوشیار یادش می آید. پس در حالی که در ذهن ناهوشیار خود خاطرات ذخیره شده ای داریم، عمدأ دستوراتی را ارسال می کنیم که خاطرات را به آگاهی ما نرسانند.

موارد عملی پیشنهادی:
تمرین کنید عبارت های نامناسب رایج را به عبارت هایی که امکان را می رسانند تغییر دهید. مثال هایی در زیر آمده است:

• وقتی می خواهید بگویید: "نمک را در هیچ جای قفسه نمی بینم" تغییرش دهید و از خود بپرسید: "اگر می توانستم نمک را ببینم، کجا ممکن بود باشد؟"

• وقتی می خواهید بگویید: "یادم نمیاد کلیدهارو کجا گذاشتم" تغییرش دهید به این سوال: "اگر یادم میومد، کجا ممکن بود باشن؟"

• به جای آنکه بگویید: "نمی دونم چطور..." بگویید: "هنوز یاد نگرفتم چطور این کارو انجام بدم، اما می تونم یاد بگیرم."

• به جای آنکه بگویید :" نمی تونم بازش کنم" بگویید:" اگر می تونستم بازش کنم، چطور بازش می کردم؟ بهتره تلاشم رو بکنم. می دونم که می تونم."

عبارت های جایگزین را تکرار و تمرین کنید، و در زمان مناسب استفاده کنید. استفاده از عبارت های جایگزین را به عادت تبدیل کنید.

من نمی توانم
این چنان عبارت رایجیست که خود من همیشه بی اختیار می گویم، و انگار نا خودآگاه از دهانم بیرون می آید، قبل از اینکه هوشیارانه راجبش فکر کنم. در زیر نمونه های مختلفش آمده است:

وقتی می گوییم نمی توانم کاری را انجام دهم، غیر ممکن بودن را به عنوان جواب قطعی اعلام می کنیم.به خودمان می گوییم که هرگز نمی توانیم انجامش دهیم چون تواناییهای لازم را نداریم

• نمی تونم پیداش کنم

• نمی تونم انجامش بدم

• نمی تونم به کارش بندازم

• امروز نمی رسم

• یادم نمیاد

• وقت ندارم...

وقتی می گوییم نمی توانم کاری را انجام دهم، غیر ممکن بودن را به عنوان جواب قطعی اعلام می کنیم.به خودمان می گوییم که هرگز نمی توانیم انجامش دهیم چون تواناییهای لازم را نداریم.مثل "نمی دانم"، بین عدم توانایی جسمانی در انجام کاری و اینکه باور ذهنی داشته باشیم که قابلیت انجام کاری را نداریم، تفاوت هست.

با گفتن اینکه نمی توانیم کاری را انجام دهیم، تلقین می کنیم که توانایی یادگیری نداریم، تسلیم شده ایم، ظرفیتی که دیگر انسان های نابغه دارند نداریم. همچنین با گفتن چیزهایی مثل "نمی تونم انجامش بدم" یا "نمی تونم پیداش کنم" یا "نمی تونم کارش بندازم"، خودمان را از احتمالات و راه حل ها محروم می کنیم. ما چشمهایمان را می بندیم.

با گفتن اینکه وقت نداریم به خودمان می قبولانیم که سرمان شلوغ است وحس مهم بودن به ما دست می دهد. این یک توهم است. بله، ممکن است برنامه شلوغی داشته باشیم اما وقتی می گوییم وقت نداریم، معمولأ به این معنیست که نمی خواهیم انجامش دهیم. وقت کافی نداشتن بهانه است. اگر واقعأ مهم باشد وقتش را پیدا می کنیم. علاوه بر این، اگر وقتی را که برای جستجوی وب، چک کردن ایمیل، و تماشای تلویزیون صرف می کنیم به حساب آوریم، برای انجام دادن کارهایی که برایشان وقت نداشتیم، زمانی بیشتر از وقت کافی خواهیم داشت.

یکی از جمله های مورد علاقه ام این است: "اگر نمی توانم، پس مجبورم." امتحانش کنید، می فهمید کاری را که غیر ممکن می پنداشتید ناگهان محتمل و در دسترس می شود.

موارد عملی پیشنهادی:
• به جای عبارت های محبوب "نمی تونم" جایگزین های دیگری انتخاب کنید. مثالهایی در زیر آمده است:

_ به جای آنکه بگویید "نمی تونم پیداش کنم"، بگویید:"هنوز ندیدمش. بازهم می گردم" یا "اگه می تونستم پیداش کنم، کجا ممکن بود باشه؟"

_ به جای آنکه بگویید :" نمی تونم کارش بندازم " بگویید:"فعلأ کار نمی کنه، اما سعی می کنم کارش بندازم." یا "هنوز دارم روش کار می کنم، اگه وقت داری، میشه کمکم کنی؟"

_ به جای آنکه بگویید:"امروز نمی رسم چون..." بهانه ها را دور بیندازید و جواب محکم و صادقانه ای بدهید،"این بار نمی تونم قبول کنم، شاید دفعه بعد. مرسی که دعوتم کردین. خیلی برام ارزش داشت."

• به دیگران نگویید نمی توانند کاری را انجام دهند. جایگزین های "نمی تونی این کار رو انجام بدی"، اینها هستند" بهتره این کار رو نکنی" یا"توصیه نمی کنم این کار رو بکنی چون..." یا "من یک بار این کار رو کردم و نشد، شاید تو از پسش بر بیای"

من مجبورم
وقتی می گوییم مجبورم یعنی هیچ حق انتخابی نداریم و اینکه بر زندگیمان کنترل نداریم. در زیر نمونه های مختلفی آمده است:

• من مجبورم تمومش کنم

• من مجبورم این کار رو بکنم

برای شروع می دانید که شما مجبور به انجام هیچ کاری نیستید! دنیا به آخر نمی رسد اگر کاری را انجام ندهید (در بیشتر موارد). ما احساس می کنیم که مجبوریم برای یکی از دلایل زیر:

برای شما شادی و منفعت دارد، یعنی از آن لذت می برید.از دردتان می کاهد، درد از دست دادن شغل یا رابطه دوستی یا یک بهانه که کاری انجام ندهید.

مثل "متاسفم"، با اعلام اینکه حق انتخابی نداریم جز اینکه آن کار را انجام دهیم، به دنیای درونمان احساس گناه می دهیم. مثلأ، نمی خواهیم به جشنی برویم، اما خودمان را تحت فشار قرار می دهیم که برویم و اگر نرویم احساس گناه می کنیم. این احساس گناه واقعأ لازم نیست.ما بر زندگی خود تسلط داریم، به جای آنکه بگویید مجبورم، بگویید می خواهم یا این کار رو می کنم چون منافعی برای من دارد. شاید دوست ندارید به جشن دوست خود بروید، اما می روید چون در این موقعیت خاص ، دوستتان را خوشحال می کند یا حضورتان منفعت دارد چون احساس خوبی به شما می دهد که شخص دیگری را شاد کرده اید.

اگر تصمیم گرفته ایم کاری را انجام دهیم که دوست نداریم، به جای نگاه کردن به آن مثل یک عمل شاق و به دوش کشیدن سنگینی اش با افکار ناخوشایند، چرا دیدگاهمان را طوری عوض نمی کنیم که از آن لذت ببریم؟ چه نفعی می بریم از اینکه افکار ناخوشایندمان را کش بدهیم و از بهانه "مجبورم این کار رو بکنم" استفاده کنیم؟

موارد عملی پیشنهادی:
• به جای آنکه بگویید "مجبورم این کار رو بکنم"، بگویید:"میخوام این کار رو بکنم" یا "این کار رو میکنم چون(منافعتون رو بگید)"

• اگر نمی خواهید کاری را انجام دهید به جای آنکه برای دیگران بهانه بیاورید که "دلم میخواد اما، مجبورم که..." فقط تشکر کنید و پاسخ دهید"مرسی که دعوتم کردین،اما امشب خونه استراحت می کنم" یا "متشکرم.امشب برنامه دارم. شاید یک روز دیگه". (یادآوری: یک قرار با خودتان در خانه جزء برنامه محسوب میشود.) شماچیزی را به کسی بدهکار نیستید. صادق باشید ، کارتان را بکنید و سرتان را بالا بگیرید.

تفکیک واژه ها
زبانی که استفاده می کنیم بی نهایت قدرتمند است. دستوری مستقیم به ذهن ناهوشیار ماست. چه خودمان آگاه باشیم و چه نباشیم، اتفاقی باشد یا نه، ذهن ناهوشیار گوش می دهد. ذهن ناهوشیار حتی وقتی شما توجه نمی کنید، حواسش هست.

"باورهایتان فقط حقیقت را منعکس نمی کنند،باورهای شما حقیقت شما را خلق می کنند ."
با اینکه تمرکز این مقاله به طور اخص روی زبان است، همین اصل برای دیگر ورودی های حسی صادق است. ورودی های مثل فیلم هایی که نگاه می کنیم، لباس هایی که می پوشیم، افکاری که مرتبأ در ذهنمان تکرار می شوند،خیالبافی هایی که می کنیم، کتاب ها و بلاگ هایی که می خوانیم. همه اینها به عنوان ورودی، ذهن ناهوشیارمان را تغذیه می کنند و به منزله دستور هستند.

"باورهایتان فقط حقیقت شما را منعکس نمی کنند،بلکه حقیقتتان را خلق می کنند."
ذهن ناهوشیار ابزار فوق العاده ایست، واگر یاد بگیریم از فعالیت هایش بهره ببریم، کمک می کند به هدفهایمان و زندگی که آرزویش را داریم برسیم. به همان اندازه که ساده به نظر می رسد، حقیقت دارد. اینها همه مثالهایی از زندگی خودم هستند و امیدوارم این ایده های احتمالأ جدید برای زندگی شما مفید باشند. آنها را به کار بگیرید، روش خودتان را روی آنها پیاده کنید، با آنها زندگی کنید و بگذرید.

چه عبارت هایی را می توانید به جای "نمیدونم"، "متاسفم"، "نمیتونم"، "مجبورم" استفاده کنید؟ اگر فکر دیگری دارید با ما به اشتراک بگذارید. در قسمت نظرات با ما در ارتباط باشید. به امید دیدار!

کلام تو عصای معجزه گر توست سرشار از سحر و اقتدار هرچه به زبان جاری کنی متجلی میشه خواه مثبت خواه منفی
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال پاسخ 


پیام های داخل این موضوع
RE: دانستنیهای مختلف در مورد روانشناسی شخصی - صدفی - 08-25-2013 02:27 PM

موضوع های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
Photo فیلم آموزشی و تاثیر در آموزش و یادگیری shinalife 0 746 10-28-2015 01:41 PM
آخرین ارسال: shinalife
  ۱۲ نکته‌ای که نباید در مورد مدیتیشن باور کرد samiar afshari 0 977 03-11-2015 06:12 PM
آخرین ارسال: samiar afshari
Thumbs Up این عادت ها را در سال جدید کنار بگذارید! samiar afshari 0 687 03-09-2015 03:53 AM
آخرین ارسال: samiar afshari
  مطالب مختلف در مورد ازدواج و زندگی مشترک صدفی 141 21,712 09-23-2014 02:54 PM
آخرین ارسال: jahanagahi
  حاصل عمر گابريل گارسيا مارکز در 15 جمله mehdi098 9 2,140 08-03-2013 10:17 AM
آخرین ارسال: poldar
  بهبود و ارتقای بهره وری در خانواده : jahanagahi 0 732 07-26-2013 07:43 PM
آخرین ارسال: jahanagahi
  بحث عزیزان در رابطه با تایپیک :اگر بمن اعتماد داری.... jahanagahi 133 22,109 06-14-2013 04:47 PM
آخرین ارسال: jahanagahi
  اصول فنگ شویی و جذب ثروت در دکوراسیون خانه...... mallarme 1 1,705 06-10-2013 01:53 PM
آخرین ارسال: mallarme
  شنونده باید عاقل باشد، حتی در مورد اینترنت! mallarme 0 876 05-06-2013 04:49 PM
آخرین ارسال: mallarme
  تصمیم های مهم را در هواپیما نگیرید..... mallarme 0 633 05-02-2013 11:00 PM
آخرین ارسال: mallarme
  دنیا را در آغوش بگیر: minoo 1 913 04-05-2013 08:31 PM
آخرین ارسال: MARYAR
  7 راهنمایی برای خوشبختی در زناشویی با یک کاسب یا کارآفرین mallarme 0 927 03-17-2013 08:31 PM
آخرین ارسال: mallarme
  اگر این صندوق در ایران بود، چه اتفاقی رخ میداد؟؟ mallarme 9 1,827 01-29-2013 12:11 AM
آخرین ارسال: ali mohammady
  تفاوت زن و مرد از نظر روانشناسی صدفی 0 695 01-23-2013 10:52 PM
آخرین ارسال: صدفی
  در جستجوی تکه گم شده,............ mallarme 0 495 01-22-2013 03:49 PM
آخرین ارسال: mallarme
  تست روانشناسی عشق مثلثی اشترنبرگ .... mallarme 4 1,547 01-20-2013 08:29 PM
آخرین ارسال: mallarme
  مهم : ثبت نام در این انجمن چه مزایائی دارد؟ jahanagahi 10 3,000 01-07-2013 08:40 PM
آخرین ارسال: jahanagahi
  اسرار موفقيت در زندگی فرهاد قربانی 0 912 01-05-2013 10:27 PM
آخرین ارسال: فرهاد قربانی
  عشق در پیاده رویی در همین شهر خودمان… soltan_sal 12 2,848 01-01-2013 04:15 PM
آخرین ارسال: safari-cht
  یک روز در “کلینیک خدا” فرهاد قربانی 0 535 12-29-2012 01:24 AM
آخرین ارسال: فرهاد قربانی

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان
تماس با ما | سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران | بازگشت به بالا | بازگشت به محتوا | آرشیو | پیوند سایتی RSS