ماگستان، خرید ماگ، خرید فلاسک و خرید هدیه در همین نزدیکی!

خرید هدیه، خرید ماگ

تابلو اعلانات سایت
میلیاردرها مرامنامه (قوانین سایت) میلیاردر هدف این سایت چیست؟ میلیاردر دانلود ماهنامه سایت
میلیاردرها اتمام حجت (حتما بخوانید.) میلیاردر راه اندازی کسب و کار توسط اعضا میلیاردر مسابقه دوبرابر کردن پول
میلیاردرها عضویت در بخش ویژه VIP میلیاردر موفقیت های دوستان بعد از عضویت در سایت میلیاردر تبلیغات و معرفی کار و شغل شما


راهنمای خرید هدیه، ماگ و فلاسک

ماگستان, اولین و تنهاترین

ماگستان, اولین و تنهاترین


در گذر تاریخ و فرهنگ ملی
زمان کنونی: 07-08-2024, 10:12 PM
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 92 مهمان
نویسنده: Alireza_Kh
آخرین ارسال: Alireza_Kh
پاسخ: 244
بازدید: 24125

ارسال پاسخ 
 
امتیاز موضوع:
  • 35 رأی - میانگین امیتازات : 3.57
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
در گذر تاریخ و فرهنگ ملی
02-20-2013, 11:30 PM
ارسال: #191
RE: در گذر تاریخ و فرهنگ ملی
پورپیرار، تحریف یا واقعیت تاریخ؟ (بخش ششم- پایانی)
--------------------------------------------------




تئوری هایی که کلیتشان امکان مطرح شدن دارد. پیش از پورپیرار هم گهگاه گفته شده و پس از پورپیرار هم گفته خواهد شد.

هخامنشیان بنا به گفته خودشان و دیگران، پارسی و آریایی بودند. اگر آنها ایرانی نبودند، پس ایرانی کجا و کی بوده و ایرانی چه تعریفی دارد؟ واژه ایران در آن دوره اصلا وجود نداشت. ایران تحول یافته آریانا است که در دوره هخامنشی تا آغاز ساسانی به کار میرفت و سپس به ایران دگرگون شد.

هخامنشیان بنابر همان بیستون و عهد عتیق که پورپیرار میپذیرد و بنابر آثار دیگر که همه جهان پذیرفته اند، با استانداردهای 2500 سال پیش، دادگر و آبادگر و تمدن ساز بودند. اگر نبودند، کدام تمدن دیگری بود؟ مبنای سنجش ما چیست؟

هخامنشیان بنابر همان عهد عتیق که میگوید پوریم روی داد و یهودیان از دشمنانشان انتقام گرفتند، پس از پوریم ادامه یافت و هیچ پژوهشگر سرشناسی به تغییر بزرگی درباره پیش و پس از پوریم دست نیافته. چه پوریم به کل افسانه باشد و چه کاملا درست، پیوندی به پایان هخامنشیان و یا نابودی نسل ایرانی ندارد.

بله آثار تاریخی و باستانشناسی پس از خشایارشا فقیر میشود. ولی آن اندازه هست که به حذف آن حکم ندهیم. تا میرسیم به اسکندر که انبوهی از سخنها و روایات به زبانهای گوناگون و کسان گوناگون درباره برخوردش با ایرانیان زده شده و پس از آن پارتهای اشکانی را داریم که البته فیل هلن یا یونان دوستند ولی نه یونانی!. و همه تاریخنگاران از آنان سخن گفته اند. و بزرگترین برخوردها میان آنان با امپراتوری رم در میانرودان و در کنار رودخانه های دجله و فرات روی داد. و همچنین ساسانیان که پررنگ ترین دوران ایرانیان است و برخوردهایش با جهان غرب سنگین و نفسگیر تر. و سپس اعراب که به گزارش انبوه منابع عربی و ایرانی و اروپایی به سختی و شهر به شهر ایران را اشغال کردند.





----------------------------
پایان

همچون کوه استوار بمان، ... همچون رعد بتاز، ... هراسی به خود راه مده، ... تا بوده همین بوده ...
یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 تشکر شده توسط: مــجــیــנ , mir abbas
02-21-2013, 10:18 PM
ارسال: #192
RE: در گذر تاریخ و فرهنگ ملی
فرهنگ غنی ایرانی (بخش چهارم)
--------------------------------------



نیروی جاودانه خرد در فرهنگ ایرانی

دانش, خرد, فرهنگ را میتوان سه ضلع یک مثلث فرهنگ ایرانی دانست, که در نبود هرکدام دیگری به تکامل نمی رسد و ارتباط آن دو را قطع میکند. با دست یافتن به این سه امر انسان به درجات کمال و انسانیت دست خواهد یافت. به راحتی میتوان این امر را در خانواده و سپس محیط های و گروه های کوچک و سپس یک جامعه بزرگ بررسی نمود. نیاکان کشورمان به درستی بر معجزه این سه نیرو را در تکامل و پیشرفت جامعه آگاه بودند. خرد را میتوان راس این مثل انسان ساز چندین هزار ساله ایرانی دانست. زیرا در صورت وجود خرد انسان به درستی به فرهنگ و دانش دست خواهد یافت. ولی در صورت عدم وجود خرد, دانش و فرهنگ کارگشا نخواهند بود. دانش به نوبه خود قابل احترام است و فرهنگ نیز همچنین و هر دو در فرهنگ ایرانی سفارش و تاکیدی بسیاری بر آن شده. آنچه که بررسی می شود جایگاه بسیار والاتر خرد می باشد. خرد و شعور برتر از فرهنگ و دانش است و مهمترین عامل در پیشرفت یک انسان و یک جامعه به حساب می آید. چنانکه زرتشت کسانی را که دیگران را از خرد خود بهره مند نسازند در ردیف گناهکاران می داند:

انسانی که گمراهی را ببیند و او را با دانش و خرد خویش راهنمایی نکند در ردیف گناهکاران است. یسنای 46 – بند 6

فردوسی بزرگ می فرماید که کسانی که خرد دارند به جستجوی دانش حقیقی می روند:

چنین دان که هر کس که دارد خرد ..................... به دانش روان را همی پرورد

خرد قوه درک, عقل و شعور است. خرد سازنده آینده یک انسان, خانواده و یک جامعه است. خرد نیرویی است که پیش از انجام هرکاری انسان را به اندیشه و بررسی عقلانی وا میدارد و احساس و عوامل دیگر را پس از آن اثر میدهد. خرد چنان جایگاه والا و ارزشمندی در فرهنگ ایرانی دارد که نخستین سخن فردوسی بزرگ در شاهنامه چنین است :

به نام خداوند جان و خرد ..................... کزین برتر اندیشه برنگذرد

در متون اخلاقی ایرانیان در پیش از اسلام خرد مهم ترین محور بحثهای میان بزرگان بوده است. چنانچه در اندرز آذرباد مارسپندان آمده است: این چهار چیز را در میان مردمان باید بیش از دگر چیزها بکار بست:

خرد و هنر, دیدن و دانش, توانگری و رادی, خوب گفتاری و خوب کرداری. "هنری که خرد در آن نباشد مرگ است بر تن مردمان"

شاهنامه کتابی که برترین موضوع آن پیرامون خداشناسی , خرد و فرهنگ و دانش است . فردوسی بزرگ خرد را برترین قوه انسان ساز بشریت می داند و حتی فراتر از آن می رود و خرد را نجات دهنده انسان در سرای پسین می داند.

بشود که همه از بهترین دانش و خرد آگاه شویم. چرا که دانش و خردی که اهورامزدا به ما می آموزد بی گمان مقدس و سودمند است. ( سپنتمدگات, یسنای 48, بند 3 )

کسی که اندیشه و گفتار و کردارش از روی خرد پاک و برابر با آیین اهورایی باشد پروردگار دانا به او نیروی معنوی شجاعت و رسایی تن و روان خواهد داد. ( سپنتمدگات, یسنای 45, بند 1 )

در مجموعه ویس و رامین گرگانی آمده است در صورت وجود خرد, انسان خوب و زشت اطرافش را درک میکند و مهر و عشق این نیروی سازنده را در برخی موارد کنار می زند:

خرد باشد که خوب و زشت داند ..................... چو مهر آید خرد در دل نماند

یا در اسدی آمده است که خرد برای پادشاه بهترین تاج و نگین (افسر) است و هوش (هش) و دانشش بهتر از لشگر و ارتش کشورش باشد:

خرد شاه را بهترین افسر است ..................... هش و دانشش نیک تر لشگر است

ناصر خسرو:
خرد کیمای صلاحست و نعمت ..................... خرد معدن خیر و عدل است و احسان

عطار نیشابوری عارف بزرگ ایرانی:
ای خرد را زندگی جان ز تو ..................... بندگی عقل و جان و فرمان ز تو

در یسنا هات 20 بند 2 کتب زرتشتی آمده است:
که مرد و زن باید خود راهشان را با خرد برگزینند.

سعدی بزرگوار:
به است از دد انسان صاحب خرد ..................... نه انسان که در مردم افتد چو دد

در اهونودگاه, یسنای 28 بند 12 آمده است:
انسان از همان آغاز چه طرفدار راستی و چه دروغ, خواه دانا یا نادان بنابر ندای دل و اندیشه خرد خود به این سوی کشیده شده است. ولی خرد مقدس همواره آماده است تا کسانی را که شک دارند راهنمایی کند.





---------------
همراه باشید, ادامه دارد ...

همچون کوه استوار بمان، ... همچون رعد بتاز، ... هراسی به خود راه مده، ... تا بوده همین بوده ...
یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 تشکر شده توسط: MARYAR , کامیار کاظمی , مــجــیــנ , mir abbas
02-25-2013, 11:34 PM
ارسال: #193
RE: در گذر تاریخ و فرهنگ ملی
آیا زرتشتیان ستایشگر آتش بودند؟
--------------------------------------



چرا پیروان زرتشت به سوی آتش عبادت می کنند؟
هر یک از آیین گزاران بزرگ برای پرستش خدای یکتا قبله یا پرستش سویی معین کرده تا در هنگام نیایش با خداوند رو به سوی آن کنند تا اولا هنگام نماز گروهی قانون و ترتیب خاصی باشد. ثانیا با نگاه کردن به یک سمت و یک نقطه تمام قوای فکری پرستش کننده یکجا متمرکز شده و بدینوسیله بتواند بر خیالات نفسانی غلبه نماید.


تعيين قبله از سوی پيامبران به همين منظور بوده در حالی همه ميدانيم خداوند يکتا همه جا حاضر بوده و در هر زمان در کنار ما است. قبله مسلمانان کعبه است و بعلاوه شيعيان مهری را که از خاک تربت است جلو خود می گذارند و به عبادت می پردازند. ساختمان کليسای عيسويان طوری است که محراب کليسا رو به مغرب است. در نتيجه عيسويان هنگام نماز در کليسا رو به شرق و خارج از کليسا مقابل عکس عيسی و حضرت مريم و يا صليب مقدس به پرستش می پردازند.
کليميان نيز هنگام نماز اورشليم را مکان مقدسی برای تعيين قبله می دانند.
پرستش سو (قبله) زرتشتيان نور و روشنايی می باشد بهر شکلی که تجلی نمايد خواه اين نور از خورشيد و ماه باشد يا از شعله آتش و يا چراغ فروزان، بعلاوه بر زرتشتيان امر شده است که چهار آخشيج را که عبارت از آتش و آب و باد و خاک باشد احترام بگذارند.

با اين وجود عده ای که از فلسفه مزديسنا (زرتشتيان) آگاهی نداشتند را بر آن داشت که زرتشتيان به خطا آتش پرست خوانده شوند با اين تفاصيل از انصاف به دور است که زرتشتيان آتش پرست خوانده شوند، زيرا زرتشتيان به دستور اشو زرتشت تنها اهورا مزدا (خداوند) يکتا را سزاوار و شايسته پرستش می دانند.

جایگاه آتش در دین زرتشتی:
در دین زرتشتی نیز مانند دین ودایی، مهم‌ترین عنصر در تشریفات و مراسم مذهبی؛ آتش مقدس است. آتش یا آذر نمادی از نور خرد و دانش است. آتش در آسمان به سان خورشید می‌درخشد، در فضا چون آذرخش می‌فروزد، و در زمین از سایش دو چوب خشک پدید می‌آید. آذر در مزدیسنا یکی از بزرگ‌ترین داده‌های اهوره‌مزداست و میانجی میان آفریدگان و آفریدگار است و هم‌اوست که نیایش‌ها و دعاهای مردمان را به بارگاه اهوره‌مزادا می‌رساند (یسنا ۳۶:۱:۲:۷۷) در یسنا، چندین دفعه آتش پسر اهوره‌مزدا خوانده شده‌است و از پنج نوع آتش نام رفته‌است: آتش بهرام، آتش تن مردمان و چهارپایان، آتش رستنی‌ها، آتش ابرها، آتش گرزمان (یسنا:۱۱)

برپایه نوشتار بالا دیدگاه دیگری نمایان می شود که نشان می دهد در دین زرتشت آتش جایگاه مقدسی دارد و ادعای فرستادن دعا و نیایش به سوی آتش و... تحقق می یابد! اما نکته مهم این است که هرگز دعا و نیایش به سوی آتش فرستاده نمی شود و در واقع آتش را نوعی واسطه میان خدا و آدمی می دانند.

در شریعت اسلام هیچ چیزی به جز وحی و ... واسطه میان انسان و خدا نیست اما در آنجا نیز می بینیم که مسلمانان دعا و نیایش خود را در واقع به واسطه مقدسات به خداوند می رسانند که می توان مهر نماز .تصبیح و ... را نام برد.

نکته : پرستش آتش به معنی نگهداری از آتش است.

همچون کوه استوار بمان، ... همچون رعد بتاز، ... هراسی به خود راه مده، ... تا بوده همین بوده ...
یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 تشکر شده توسط: Haavin , مــجــیــנ , yu3f
02-27-2013, 12:57 AM
ارسال: #194
RE: در گذر تاریخ و فرهنگ ملی
ناشنیده هایی از زبان پارسی (بخش نخست)
-------------------------------




آیا می‌دانستید برخی‌ها واژه‌های زیر را که همگی فرانسوی هستند فارسی می‌دانند؟
آسانسور، آلیاژ، آمپول، املت، باسن، بتون، بلیت، بیسکویت، پاکت، پالتو، پریز، پلاک، پماد، پوتین، پودر، پوره، پونز، پیک نیک، تابلو، تراس، تراخم، نمبر، تیراژ، تور، تیپ، خاویار، دکتر، دلیجان، دوجین، دوش، دبپلم، دیکته، رژ، رژیم، رفوزه، رگل، رله، روبان، زیگزاگ، ژن، ساردین، سالاد، سانسور، سرامیک، سرنگ، سرویس، سری، سزارین، سوس، سلول، سمینار، سودا، سوسیس، سیلو، سن، سنا، سندیکا، سیفون، سیمان، شانس، شوسه، شوفاژ، شیک، شیمی، صابون، فامیل، فر، فلاسک، فلش، فیله، فیبر، فیش، فیلسوف، فیوز، کائوچو، کابل، کادر، کادو، کارت، کارتن، کافه، کامیون، کاموا، کپسول، کت، کتلت، کراوات، کرست، کلاس، کلوب، کلیشه، کمپ، کمپرس، کمپوت، کمد، کمیته، کنتور، کنسرو، کنسول، کنکور، کنگره، کودتا، کوپن، کوپه، کوسن، گاراژ، گارد، گاز، گارسون، گریس، گیشه، گیومه، لاستیک، لامپ، لیسانس، لیست، لیموناد، مات، مارش، ماساژ، ماسک، مبل، مغازه، موکت، مامان، ماتیک، ماشین، مانتو، مایو، مبل، متر، مدال، مرسی، موزائیک، موزه، مین، مینیاتور، نفت، نمره، واریس، وازلین، وافور، واگن، ویترین، ویرگول، هاشور، هال، هالتر، هورا و بسیاری از واژه‌های دیگر.




----------------------------
همراه باشید, ادامه دارد ...

همچون کوه استوار بمان، ... همچون رعد بتاز، ... هراسی به خود راه مده، ... تا بوده همین بوده ...
یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 تشکر شده توسط: کامیار کاظمی , MARYAR , مــجــیــנ , yu3f , ابراهیم رضایی
02-27-2013, 01:05 AM
ارسال: #195
RE: در گذر تاریخ و فرهنگ ملی
(02-27-2013 12:57 AM)Alireza_Kh نوشته شده توسط:  ناشنیده هایی از زبان پارسی (بخش نخست)
-------------------------------




آیا می‌دانستید برخی‌ها واژه‌های زیر را که همگی فرانسوی هستند فارسی می‌دانند؟
آسانسور، آلیاژ، آمپول، املت، باسن، بتون، بلیت، بیسکویت، پاکت، پالتو، پریز، پلاک، پماد، پوتین، پودر، پوره، پونز، پیک نیک، تابلو، تراس، تراخم، نمبر، تیراژ، تور، تیپ، خاویار، دکتر، دلیجان، دوجین، دوش، دبپلم، دیکته، رژ، رژیم، رفوزه، رگل، رله، روبان، زیگزاگ، ژن، ساردین، سالاد، سانسور، سرامیک، سرنگ، سرویس، سری، سزارین، سوس، سلول، سمینار، سودا، سوسیس، سیلو، سن، سنا، سندیکا، سیفون، سیمان، شانس، شوسه، شوفاژ، شیک، شیمی، صابون، فامیل، فر، فلاسک، فلش، فیله، فیبر، فیش، فیلسوف، فیوز، کائوچو، کابل، کادر، کادو، کارت، کارتن، کافه، کامیون، کاموا، کپسول، کت، کتلت، کراوات، کرست، کلاس، کلوب، کلیشه، کمپ، کمپرس، کمپوت، کمد، کمیته، کنتور، کنسرو، کنسول، کنکور، کنگره، کودتا، کوپن، کوپه، کوسن، گاراژ، گارد، گاز، گارسون، گریس، گیشه، گیومه، لاستیک، لامپ، لیسانس، لیست، لیموناد، مات، مارش، ماساژ، ماسک، مبل، مغازه، موکت، مامان، ماتیک، ماشین، مانتو، مایو، مبل، متر، مدال، مرسی، موزائیک، موزه، مین، مینیاتور، نفت، نمره، واریس، وازلین، وافور، واگن، ویترین، ویرگول، هاشور، هال، هالتر، هورا و بسیاری از واژه‌های دیگر.




----------------------------
همراه باشید, ادامه دارد ...

سلام علیرضا جان
بله جالب است. فرهنگ لغتی را کار میکردم که اتفاقا به همه این موارد سعی کردم اشاره کنم. ان شاالله بزودی منتشر می شود.
شب خوش

[تصویر: Mrkamiar2.gif]


مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 تشکر شده توسط: Alireza_Kh , MARYAR , مــجــیــנ
03-02-2013, 12:26 AM
ارسال: #196
RE: در گذر تاریخ و فرهنگ ملی
فرهنگ غنی ایرانی (بخش پنجم)
--------------------------------------



احترام به طبیعت و کشاورزی

طبیعت جایگاه بسیار والایی در فرهنگ ایرانی دارد. شوربختانه آنچه امروز در اطراف ما دیده می شود هیچ همخوانی با این باور نیاکان ما ندارد. در روستاهای ایران از کردستان و آذرآبادگان گرفته تا خراسان و کرمان و مرکزی و شمال ... مردمان ساده و حتی به ظاهر کم دانش به احترام طبیعت پس از بدنیا آوردن فرزند یک نهال میوه در خاک می کارند. این باور نیک معنوی از یک سو برای انسان که ممکن است در آینده مقداری از مزایای طبیعت استفاده کند جایگزینی می شود تا طبیعت نه تنها به مروز زمان متضرر نشود بلکه گسترش نیز پیدا کند. از سوی دیگر ذخیره ای مادی برای همان فرزند در سنین بالاتر می باشد. درختان عموما گردو, بادام و میوهای سودمند است. زرتشت بزرگوار نخستین پیام آور صلح و خرد و یکتاپرستی جهان طبعیت را مهم ترین عامل بقای انسان می شمارند. احترام به پاسداری از آن بخشی از مشهورترین پندهای زرتشت به مردمان است.

زرتشت پیروانش را امر نمود که خاک, آب و باد را پاک نگهدارند. پاک کننده اصلی خورشید است. در مکانهایی که خورشید راه ندارد باید آتشی روشن کنند تا پاکی از وجود آتش به آن مکان راه یابد. آب را هیچکس نبایستی آلوده کند زیرا از بزرگ ترین گناهان به حساب می آید. و اگر کثافتی در آب دیدند باید داخل آب شوند و آن را بیرون بکشند. (زرتشت پیامبری که از نو باید شناخت 211)

چه بدحال است زمینی که زمان متمادی بدون بذر مانده است و در انتظار کشاورزی ماهر می باشد. همانند دوشیزه ای است که زمان طولانی بی فرزند است و در اشتیاق شوهر خوب است. ( وندیداد, فرگرد سوم فقره 24)

در اوستا چنین آمده است: ای آفریننده جهان مادی, ای یگانه مقدس, چهارمین مکانی که زمین شاد و خوشبخت است کجاست؟ خداوند فرمود: آنجایی که گله ها و رمه ها روزبروز به حداکثر رسند. ( وندیداد, فرگرد سوم, قسمت یکم, فقره 5)

پادشاهان بزرگ ایران احترام و جایگاه والایی را برای طبیعت و کشاورزی قائل بودند. به طوریکه هرودوت نوشته است خشایارشاه در راه سفر خود در آسیای صغیر به یک درخت سرو کهن برخورد. طوری پادشاه از دیدن این درخت خشنود شد که فرمان داد طلاهای بسیاری بر روی آن گذارند و سربازی را جهت محافظت از آن قرار داد. ( Herodottus 8:31 )

اردشیر دوم هخامنشی نیز حکایتی بسیار زییا و در خور تامل دارد: روزی لشگریان اردشیر در راه به بوستان از درختان برخوردند و شب هنگام از سرمای زیاد پادشاه فرمان داد برای گرم کردن خود مقداری از درختان را قطع کنید تا وسایل گرما مهیا سازید ولی لشگریان سرمای زمستان را به جان خریدند تا مانع از قطع درختان مفید شوند (تعلیم و تربیت در ایران باستان برگ 255)

تشویق به کشاورزی و آبادانی طبیعت و کشور از مهم ترین خصوصیات ایرانیان در آبادانی کشور است. آمده است که پولیب گفته است:
شاهان هخامنشی به مردمانی که زمینی را به زراعت گماشتند پادشاه آن زمین را تا پنج نسل پس از وی به نام او می نمودند (ایران باستان, حسن پیرنیا برگ 1502)

گزنفون در سال 445 پیش از میلاد درباره احترام به طبیعت در نزد ایرانیان می گوید: ایرانیان آب دهان خود را به زمین نمی اندازند. بینی خود را در مقابل چشم دیگران پاک نمی کنند. هرگز بدن خود را با آب رودخانه نمی شورند. زیرا آب و آتش و خاک از مظاهر قدرت و نماد خداوند است در نزد ایشان. پس شخصی که بدن خود را با آب رودخانه می شورد به این معنی است که به نعمتهای خداوند بی احترامی کرده است و آب (مایه نجات بخش زندگی) را آلوده کرده است. در نتیجه ممکن است عده ای از آن آب بنوشند و مردمان بیمار و رنجور و از کار افتاده شوند و در نتیجه نسل به نسل ایرانی رو به زوال برود. (کوروپدیا, گزنفون, برگ 10 )

در فرهنگ ایرانی کودکان در سنین پایین با طبیعت, گیاهان و حشرات آشنا می شوند و این به موجب دین کهنشان است. به موجب دین ایرانی مردم باید در پرورش گیاهان مفید کوشا باشند و گیاهان مضر و حیوان موذی را براندازند. (Dhalla,m.m Zoroasterian Civilization ,Newyork)





---------------
همراه باشید, ادامه دارد ...

همچون کوه استوار بمان، ... همچون رعد بتاز، ... هراسی به خود راه مده، ... تا بوده همین بوده ...
یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 تشکر شده توسط: مــجــیــנ
03-05-2013, 11:31 PM
ارسال: #197
RE: در گذر تاریخ و فرهنگ ملی
کره جنوبی پیش رفت, ایران درجا زد. (بخش نخست)
-----------------------------------------------------------



شمار زيادی از بررسی های آينده نگرانه درباره اقتصاد جهانی، که عمدتا از سوی نهاد های پژوهشی وابسته به غول های مالی و يا موسسات متخصص در زمينه مشاوره استراتژيک انجام گرفته، ايران را در زمره کشور هايی جای ميدهند که از توانايی های بالقوه برای تبديل شدن به يک قدرت نوظهور اقتصادی طی دو سه دهه آينده برخوردارند.

موسسه آمريکايی «گلدمن ساکس»، که گروه «بريک» مرکب از برزيل، روسيه، هند و چين را به عنوان قدرت های نوظهور اقتصادی در دهه اول قرن بيست و يکم بر سر زبان ها انداخت، يازده کشور ديگر را زير نظر دارد که می توانند به قدرت های نوظهور بعدی بدل شوند. موسسه «ای تی کرنی» آمريکايی تحولات ده کشور را، با همان هدف، پيگيری ميکند. بانک فرانسوی «کردی آگريکول»، از سيزده قدرت نوظهور آتی سخن ميگويد. نام ايران در همه اين فهرست ها ديده ميشود.

اين پژوهش ها از ايران (در کنار اندونزی، مصر، ويتنام و غيره) به عنوان کشوری نام می برند که از استعداد های لازم برای اوجگيری در صحنه اقتصادی جهان، برخورداری از يک طبقه متوسط رو به گسترش و بازاری با قدرت خريد قابل ملاحظه برخوردار است. آنچه در اين بررسی های آينده نگرانه مورد توجه قرار گرفته، امکانات بالقوه کشور ها است. تبديل امکانات بالقوه امروزی به واقعيت های فردا، طبعا مساله ديگری است.

در توانايی های ايران برای ورود به باشگاه قدرت های نوظهور اقتصادی ترديدی نيست. علاوه بر منابع عظيم انرژی، ايران از يک موقعيت استراتژيک ممتاز بهره مند است و با پانزده مرز آبی و خاکی، در چهار راه اروپا، خاورنزديک، آسيای ميانه و قفقاز قرار دارد. بنيان های فرهنگی و هويتی اين کشور طی قرن ها قوام يافته و به استحکام رسيده اند.

تحولات جمعيتی آن در جهان اسلام در زمره پيشرفته ترين است. کيفيت نيروی کار آن، با ملاک های دنيای در حال توسعه، در سطح نسبتا مطلوبی است. به علاوه ايرانيان سنت های بسيار ريشه داری در عرصه بازرگانی دارند و به رغم رويداد های سهمگينی که از سر گذرانده اند، داد و ستد آنها با قطب های پويای اقتصاد جهانی متوقف نشده است.

با وجود همه اين برگ های برنده، ايران از چرخش بزرگ سی سال گذشته، که جغرافيای صنعتی کره خاک را دگرگون کرده و صد ها ميليون نفر از مردمان دنيای در حال توسعه را از حاشيه به متن اقتصاد جهانی کشانده است، بر کنار مانده است.

ايرانيان حتی در محدوده جغرافيايی شان، که آسيای غربی و افريقای شمالی را در بر ميگيرد، از قافله عقب مانده اند و اين زخمی بزرگ بر روح آنها است. مقايسه ساختار بازرگانی خارجی ايران (که عمدتا بر خام فروشی تکيه دارد) با ترکيه و يا حتی با تونس (که به تنوع در صادرات دست يافته اند) نشانه روشن اين واپس ماندگی است. در اين شرايط پيش بينی موسسات غربی، که از امکانات بالقوه ايران برای تبديل شدن به يک قدرت نوظهور اقتصادی آنهم در آينده ای نسبتا دور خبر ميدهند، طبعا مرهمی بر اين زخم نمی گذارد.

تلخکامی ايرانيان زمانی بيشتر ميشود که می بينند در تاريخ معاصر کشورشان، در دوران پيش از انقلاب اسلامی، يک بار تا مرز تبديل شدن به يک قدرت نو ظهور پيش رفتند، پيش از آنکه در باتلاق تنش های درونی و جنگ خارجی فرو بروند. امروز با اطمينان می توان گفت که دهه ۱۳۴۰ و نيمه نخست دهه ۱۳۵۰، ايران يکی از پربار ترين سال ها را در تاريخ اقتصادی خود از سر گذرانده است.

در واقع طی اين پانزده سال، ايران از لحاظ نرخ رشد توليد ناخالص دولتی به گروه کشور هايی شباهت يافت که بعد ها قدرت های نوظهور لقب گرفتند. يکی از ويژگی های اصلی اين گروه برخورداری از نرخ رشد بالا تر از نرخ متعارف نه در طول يک سال و دو سال، بلکه طی دوره ای طولانی است.

[تصویر: seoul.jpg]




---------------
همراه باشید, ادامه دارد ...

همچون کوه استوار بمان، ... همچون رعد بتاز، ... هراسی به خود راه مده، ... تا بوده همین بوده ...
یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 تشکر شده توسط: MARYAR , Haavin , مــجــیــנ
03-16-2013, 12:57 AM
ارسال: #198
RE: در گذر تاریخ و فرهنگ ملی
زبان و لهجه های ایرانی (بخش نخست)
------------------------------------------



در این بخش از گفتار، زبان و لهجه های ایرانی رایج در ادوار گوناگون تاریخ ایران بررسی می شود. زبان فارسی همواره مانند ماه آسمان بوده و سایر زبانها و لهجه ها بسان قمرها در کنار آن درخشیده اند. زبانها و لهجه های ایرانی که به مرور زمان تحول و تکامل یافتند را می تواند به دسته های زیر تقسیم کرد: زبانهای ایرانی کهن، زبانهای ایرانی میانه، زبانهای ایرانی کنونی. زبان های ایرانی کهن و میانه، امروزه اصلا رایج نیستند و تنها بر اساس مدارکی که از انها بجا مانده است شناخته می شوند. یکی از زبان های بسیار کهن ایرانی زبان (مادی) است.

این زبان به سلسله ی شاهان مادی و مردم مغرب و مراکز تعلق داشته است. تنها شواهد و مدارکی که منبع اطلاعاتی محققان نسبت به این زبان است، جملات و عباراتی است که در کتیبه های شاهان هخامنشی که جانشین شاهان ماد بودند، به جا مانده است.

زبان اوستایی نیز در شمار زبان های کهن ایران قرار دارد. این زبان متعلق به یکی زبان از نواحی شرق و شمال شرقی ایران بوده است.
کتب مقدس ودینی اوستا در ادوار مختلف بدین زبان تالیف شده است. خطی که کتاب اوستا به وسیله ی آن نوشته شد، به خط اوستایی معروف است و این خط در اواخر دولت ساسانی از خط پهلوی استخراج و تکمیل گردیده است، از سوی دیگر معلوم نیست که این زبان از چه زمانی از رواج افتاده است. تنها اثر این زبان، کتاب مقدس زرتشتیان است. گفته می شود که تمام آثاری که از زبان فارسی باستان در دست است، به خط میخی نوشته شده است.

زبان قوم پارت، پارت از اقوام شمال شرقی ایران است زبان پارتی در عهد اشکانیان رواج داشته است. آثاری که از این زبان بر جای ماند یا به خط پارتی و یا به خط مانوی.

زبان شناسان زبان های ایرانی را بر حسب شباهت صوتی، دستوری و لغوی به دو دسته اساسی تقسیم می کنند. نخست دسته ی غربی و دوم دسته ی شرقی زبان های فارسی باستان، مادی، فارسی (پهلوی) پارتی و فارسی کنونی به دسته ی غربی تعلق دارند. زبانهای سغدی، سکایی و خوارزمی به دسته شرقی تعلق دارند. این تقسیم بندی در زبان ها و گویش های امروزی ایران نیز کاربرد دارد.

بدین معنی که فارسی، کردی، لری، بلوچی و لهجه های سواحل جنوبی دریای خزر و نیز گویش های مرکزی و جنوبی ایران، به دسته ی غربی تعلق دارند. با این مقدمه مباحث زبانهای ایرانی میانه آغاز می گردد.




---------------
همراه باشید, ادامه دارد ...

همچون کوه استوار بمان، ... همچون رعد بتاز، ... هراسی به خود راه مده، ... تا بوده همین بوده ...
یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 تشکر شده توسط: مــجــیــנ , کامیار کاظمی
03-18-2013, 12:50 AM
ارسال: #199
RE: در گذر تاریخ و فرهنگ ملی
ریشه و تبار مردم آذربایجان (بخش چهارم- پایانی)
-----------------------------------------------------




گذری كوتاه به تاریخ ایران پس از اسلام

پان تركیست‌ها، با بهره‌گیری از بودجه‌های دولتی و دلارهای خارجی، از چیزی به نام قوم ترك به عنوان برده و قوم همیشه زیر ستم هیولایی به نام قوم فارس نام می‌برند! نخست باید بگویم، ما نه قومی به نام ترك و نه قومی به نام فارس در ایران داریم كه اساسا بتوانیم آنان را در برابر هم بگذاریم. فارس نام زبانی است كه بیشتر در شمال شرق ایران و دربار پادشاهان بدان گویش می‌شد كه پس از غلبه زبان تازی بر زبان پهلوی، به كمك مردم ایران شتافت و توده‌های ایرانی با آغوش باز به پیشواز آن رفتند و در توسعه و گسترش آن كوشیدند و از سمرقند و بخارا و شروان و گنجه و آذربایجان گرفته تا كردستان و شیراز و اسپهان و توس و كاشان، بدان سخن‌ها گفته، شعرها ساخته و كتاب‌ها نوشته‌اند، بدین گونه است كه زبان پارسی از آن تمام مردم ایران است و از آن هیچ توده و گروهی نیست و نماد فرهنگ ملی مردم ایران می‌باشد و پاسداشت آن، پاسداشت تمام مردم ایران زمین است.

اگر قومی به نام فارس هست، پس جایگاه آن كجاست؟ ممكن است ما استانی به نام فارس داشته باشیم، اما در آن استان ایل‌های كوچ نشینی ساكنند كه «پاره‌ای» به نوعی تركی گویش می‌كنند. اكنون دیگر قوم فارس چه صیغه‌ای است، ما ندانیم؟ از دگرسو ما نمی توانیم به ایرانی نژادان آذری كه به یك زبان تركی- ایرانی سخن می‌گویند نام ترك دهیم. شایان نگرش است كه ترك و فارس چیزی است كه در گفت‌وگوی عوام به كار می‌رود یا سر رشته داران برای آسانی كار بخش‌بندی خود، می‌كنند. وگرنه چیزی به نام قوم ترك (البته نه آذری) و قوم فارس هیچ پایه و بنیانی ندارد.

اینان با تعریف كردن كثیرالمله بودن ایران (برپایه همان تعریف كه استالین از ملت كرد (افرادی كه به یك زبان و لهجه سخن می‌گویند)، در پی آنند كه زمینه‌های جدایی سرزمین‌های ایرانی را فراهم آورند، ما می‌پرسیم به گفته شما آیا ایران كثیرالمله است و نه هندوستان و پاكستان و عراق و تركیه و روسیه و چین و ده‌ها كشور دیگر. (به گفته استاد شهریار: ملتی با یك زبان، تاریخ كی دارد نشان).

هنگامی كه ایرانیان توانستند تازیان را كم كم سر جای خود بنشانند، صد افسوس گرفتار مردمانی شدند كه ایرانیان در برابر آنان تازیان را آرزو كردند. تازیان برای آن‌كه بتوانند برای همیشه از شر جنبش‌های ملی ایرانیان آسوده شوند و از دگر سو، شرق خلافتی را كه از چگالشان بدر رفته بود باز به چنگ آورند، با تركان دست به دست هم می‌دهند و تازیان با بهره‌برداری از تعصبات سخت مذهبی تركان كه با برداشت‌های شخصی، قومی و قبیله‌ای هنگام بت پرستی‌شان، از اسلام به عنوان شگردی خونین برای از پای درآوردن مخالفانشان همی بهره می‌بردند، بهترین سود را برای سركوبی ایرانیان بردند و تركان نیز مشروعیت حكومت خود را از تازیان می‌گرفتند.

بدین گونه بیابان گردان نامتمدنی كه تا چند سال پیش به سبب قدرت ساسانیان حتی خواب ورود به ایران را نمی‌دیدند اكنون سررشته‌دار، آن سرزمین گشته بودند. وقتی گفته می‌شود تركان دارای آن ویژگی‌های اخلاقی ناپسند بودند، منظور نژاد زردی است كه چنگیز و هلاكو، تیمور لنگ و آتیلا، چهار تن از خون‌خوارترین، ستم‌كارترین و بی فرهنگ‌ترین موجودات هستی، فرزندان آن نژاد بوده‌اند.

بزرگ‌ترین زیان این بیابان‌گردان، نداشتن دلبستگی به شهر و شهرنشینی بود كه سبب گردید نهادهای مدنی در ایران كه پایه‌های كهن چند هزار ساله داشت، به روز نگردد. به گفته بیهقی؛ «بیابان، ایشان را پدر و مادر است، همان گونه كه ما را شهرها». خودكامگلی این حكومت‌های ایلی، نبود امنیت فردی، اجتماعی، اقتصادی و دادگستری به اینكه نهاد‌های مدنی در ایران شكل نگیرد شدت بخشید.

تاریخ نگاران برجسته‌ای چون ابن حوقل و مسعودی در سده چهارم هجری هنگام سفر به بخش‌های ایران از قوم‌های مختلف ایران یاد كرده‌اند كه در اران، آذربایجان، دربند، قفقاز، خراسان، سیستان، ارمنستان و دگر بخش‌های شرق و غرب و جنوب ایران زندگی می‌كنند و همه به زبان پارسی سخن می‌گویند.


مسعودی تاریخ نگار برجسته در سده دهم میلادی/ چهارم هجری، می‌نویسد:
«ایرانی‌ها مردمانی‌اند كه، حد كشورشان كوهستان‌های ماهات و جز آن و آذربایجان تا بلاد ارمنستان و اران و بیلقان تا دربند كه باب الابواب است، و تا ری و طبرستان و مسقط و شابران و جرجان و ابرشهر، كه نیشابور است، و هرات و مرو و دیگر از شهرهای خراسان و سجستان و كرمان و فارس و اهواز و آن چه كه اكنون بدین قسمت پیوسته است... و همه این شهرها كشور واحدی بوده كه پادشاه و زبان واحدی داشته... جز اینكه در پاره‌ای موارد زبانشان با هم مبانیت داشته اما این زبان واحدی است زیرا الفبای آن واحد است و یكسان نوشته می‌شود و بهم پیوستن حروفش مشابه است اما جدایی‌های آن در فهلوی یا دری یا آذری و جز این‌ها، از زبان فارسی است.»پس به آسانی آشكار است مسعودی آذری‌ها را به عنوان بخشی از خانواده بزرگ پارسی زبان به شمار می‌آورد.

استخری، جهانگرد هم زمان مسعودی نیز زبان آذربایجانیان را پارسی می‌داند.

یاقوت حموی (سده سیزدهم میلادی)، نیز می‌نویسد: «سكنه آذربایجان، چهره‌هایی زیبا و پوستی خوش رنگ دارند و به زبانی كه‌ آذری خوانده می‌شود سخن می‌گویند كه این را خودشان می‌فهمند و لا غیر».

رسمیت زبان پارسی و موقعیت ممتاز آن، تا سده دهم هجری حتی در دربار تركان عثمانی ادامه داشت، به گونه‌ای كه در دوران تركان عثمانی نامه‌ها و نوشته‌ها به پارسی بود و در مكتب خانه‌های عثمانی زبان پارسی، زبان نخست بود.

آوردن رباعی‌های بیش از سد چامه گوی (شاعر) آذری و ارانی در كتاب «نزهت المجالس» در سده هفتم هجری17 نشان می‌دهد كه بخش‌های اران و آذربایجان از دیرباز پایگاه فرهنگ و زبان ایرانی بوده است.

تا این كه همان گونه كه پیشتر رفت آذربایجان به سبب ویژگی‌های ممتاز جغرافیایی و چمنزارهای سرسبز كه همواره برای بیابان گردان دامدار كشش فراوان داشت پس از یورش تركان غز در نیمه سده ششم هجری،كم كم دسته‌های دگر از تركان به آذربایجان روی نهادند، با این حال تا آغاز صفویه، زبان پارسی هنوز در اران و آذربایجان موقعیت ممتاز داشت.

در تمام این دوره‌ها زبان پارسی و آیین‌های ملی بود كه سبب همدلی و همبستگی اقوام مختلف ایران بود.

برخلاف كشورهایی چون فرانسه كه به دستور فرانسوای نخست در 1539 میلادی، گویش «ایل دو فرانس» (پاریس و اطراف) زبان ملی و رسمی همه فرانسوی‌ها شد یا برخلاف كشورهایی چون آلمان و انگلیس كه با دستور و زور سیاسی پادشاهان وقت، گویشی از گویش‌های گوناگون، زبان ملی و رسمی آنان گردید، رسمیت پارسی پس از، از میان رفتن زبان پهلوی به سبب زور سیاسی یا «ستم فرهنگی فارس‌ها» و «سیاست پان فارسیسم پهلوی‌ها!» نبود، چرا كه پارسی برای تمام ایرانیان نماد فرهنگ ایرانی و هویت آنان است، چرا كه اگر پارسی نمی‌ماند، ایرانیان یا همانند مصریان عرب می‌شدند یا همانند مردمان آسیای صغیر، ترك و آن‌گاه دم از هویت ایرانی زدن و خود را فرزندان نیاكان ایرانی‌مان دانستن چه معنایی داشت؟

برگرفته از : پایگاه آذرپادگان




----------------------------
پایان

همچون کوه استوار بمان، ... همچون رعد بتاز، ... هراسی به خود راه مده، ... تا بوده همین بوده ...
یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 تشکر شده توسط: MARYAR , مــجــیــנ , کامیار کاظمی
03-18-2013, 11:06 PM
ارسال: #200
RE: در گذر تاریخ و فرهنگ ملی
فرهنگ غنی ایرانی (بخش ششم)
--------------------------------------



ظلم ستیزی و دادگری 1

ظلم ستیزی و عدالت خواهی یکی دیگر از بارزترین خصوصیات فرهنگ ایرانی است. در طول تاریخ بارها شاهد این امر بوده ایم. دادخواهی کاوه آهنگر و قیامش بر ضد ضحاک تازی نخستین نمونه این فرهنگ کهن است. از مستندات تاریخی و نوشته های محققان، بخصوص كاوشهایی كه از دو قرن پیش تا كنون صورت گرفته است و آثار و شواهد موجود، به خوبی معلوم میشود كه، در ایران قبل از اسلام، قوانین و مقررات و اصولی برای تنظیم امور اجتماعی و قضایی افراد جامعه تدوین كرده بودند كه پایه اصلی آنها را عادات و سنن و رسمهای ملی و فرمانهای پادشاهان و قواعد مذهبی تشكیل میداده است. در پس از اسلام نیز این امر ادامه داشت و تکمیل گشت. این وضع در 550 پیش از میلاد ایران را با افتخار میتوان درست شبیه به قوانین فدرال و قوانین محلی ایالات متحده آمریكا در سال 2007 دانست. همچنین این مساله محرز شده كه، در دوره هخامنشیان قوانین و اصولی مدون و غیرمدون اعم از كیفری و مدنی مربوط به سازمان قضایی و طرز تشكیل دادگاهها و رسیدگی به آنها وجود داشته است و از نوشته های هرودت و مورخان دیگر یونانی مانند (پلونارك و گزنفون) استنباط میشود كه در زمان هخامنشیان قوانین مدون كیفری و قوانین مدنی و قوانین مذهبی وجود داشته و آن تشكیلات وسیع كه با نظم خاص اداره میشدند بر اثر وجود مقررات بوده است. (قانون و دادگستری در ایران پیش از اسلام - احمد اشرف )

همچنین بارزترین چهره فراگیر دادگری و طلح طلبی ایرانیان را میتوان در منشور استوانه ای شکل حقوق بشر کوروش بزرگ مشاهده کرد. این استوانه ی فرمان كورش بزرگ است كه در خرابه های بابل در عراق امروزی پیدا شده و اصل آن در موزه بریتانیاست. این استوانه را باستان شناس كلدانی به نام هرمزد رسام در سال 1879میلادی كه گروه باستانشناسی انگلیسی در خرابه های بابل كاوش های باستانشناسی می كرد، در میان ویرانه ها یافت و اكنون اصل آن در موزه بریتانیا نگهداری می شود. این استوانه بسیار ارجمند است، فرمان شاهنشاه ایران، كورش است. او هنگامی كه در سال 539 پیش از میلاد بدون جنگ و خونریزی وارد بابل گشت، فرمان داد تا این استوانه را بنویسند. این فرمان نوشته های بیشتری داشته است ولی قسمت بزرگی از آن شكسته و از بین رفته و قسمت سالم آن هم، شكسته بوده كه به همدیگر چسبانده اند و در متن سالم آن هم ریختگی هایی وجود دارد، ولی آنچه از آن باقیمانده دارای كمال اهمیت است. در این فرمان از آزادی، حقوق بشر، آزادی ادیان و...سخن گفته شده است و به همین دلیل این نوشته نخستین منشور جهانی حقوق بشر نام گرفت. حقوقی كه امروزه پس از دوهزارو پانصد سال همه جهان آرزوی تحقق آن را در سر می پرورانند. اهمیت چنین سخنانی هنگامی معلوم می شود كه پیرامون ایران آن زمان را نظری بیفكنیم. در آن زمان پادشاهان آشور و بابل از بریدن سر و سوزاندن اسیران و درآوردن چشم به عنوان افتخارات جنگی در سالنمای خود یاد می كردند و اعلامیه های آنان حاوی شرح خونریزی های آنان بود. مقایسه آن اعلامیه ها با اعلامیه كورش، مقام بلند و والای كورش و بزرگ منشی و صلح طلبی ایرانیان را به خوبی نشان می دهد. وی به درخواست مردم بابل بدون جنگ و خونریزی وارد بابل شد و بی آنكه كسی از او برنجد فرمانروایی كرد و چنان بزرگمنش بود كه توانست افكار دیگران را هم قبول كند و آنها را در طرز فكر و اندیشه آزاد بگذارد.آنان دین و آیین دیگری داشتند. او به دین و روش وآداب آنها احترام گذاشت و آزادی كامل به بابلی ها داد.

در زمان هخامنشیان دادگاه شاهی مركب از هفت نفر قاضی به ریاست شاه، به طور دایم برقرار بوده است. دادوران شاهی همیشه در سفر و حضر با شاه همراه بوده اند، ولی این دادگاه در ظاهر مانند دیوان عالی كشور بود و برای مسایل مهم و رفع تعارض قوانین یا حل احكام و تفسیرهای متناقض به كار میرفته است و دادخواست استینافی یا فرجامی یا اعاده دادرسی به آنجا تقسیم میشده است. به جرایم عمومی یا نظامی در دادگاههایی كه تحت نظر موبدان یا حكام تشكیل مییافته رسیدگی میشده است.

قضاوت دیوان حرب را سپاه دادور می نامیدند كه، به امور لشگری رسیدگی میكرد. (افلاطون - ارسوط و حقوق در ایران باستان) از نظر صلاحیت، در آن عصر، امور حقوقی و جزایی از یكدیگر منفك نبوده اند و دادرسی كه، صلاحیت رسیدگی به دعاوی داشته است میتوانسته به هر دو قسمت رسیدگی كند. از نوشته های گزنفون چنین استنباط میشود كه، ایرانیان نسبت به اصول، عدالت، اطاعت از قضاوت و اجرای عادلانه قانون، توجه زیادی داشتند به همین لحاظ دادرسان شاهی، هیچ وقت بدون دادرسی و رسیدگی به كلیه دلایل و شواهد و قراین پرونده امر و بدون شنیدن دفاعیات كامل متهم و بالاخره بدون اثبات تقصیر، حكم به كیفر صادر نمیكردند. از محاكماتی كه از آن دوران در كتابهای مورخان نقل شده است آشكار میشود كه، برخی از اصول را، در دادرسی جنایی به كار میبردند:

- متهم با كمال آزادی مدافعات خود را به عرض هیات دادگاه میرسانده است.
- در دادرسیهای جنایی، مانند امروز، دادگاه حداقل، از سه نفر تشكیل میشده است.
- شاه هیچ متهمی را قبل از دادرسی و اثبات تقصیر و صدور حكم قانونی مجازات نمیكرد.
- شاهنشاهان هخامنشی مایل بوده اند بیشتر دعاوی مردم از راه داوری خاتمه پیدا كند، چنان كه كوروش بزرگ، مقرر داشته بود كه، اگر كسی محاكمهای با دیگری داشته باشد، طرفین با توافق داورانی را معین كنند تا به دعاوی آنان رسیدگی و آن را پایان دهند. (قانون و دادگستری در ایران پیش از اسلام - احمد اشرف)





---------------
همراه باشید, ادامه دارد...

همچون کوه استوار بمان، ... همچون رعد بتاز، ... هراسی به خود راه مده، ... تا بوده همین بوده ...
یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 تشکر شده توسط: مــجــیــנ , MARYAR , mallarme
ارسال پاسخ 


موضوع های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  نقش علی بابا در بازار جهانی و واردات از چین greenworld 0 187 05-27-2023 05:02 PM
آخرین ارسال: greenworld
  مخترعین و نخبگان ایرانی در راه مذاکره با شرکت رنو فرانسه سینا عدنانی 1 464 09-09-2018 01:19 PM
آخرین ارسال: mahdir938
  در محل شما چه چیزی فراوان است؟ cooch 31 4,633 06-01-2018 03:04 AM
آخرین ارسال: amir_sky
  راه اندازی بستر تولید پودر میوه در منزل uhanna 0 591 02-04-2018 03:17 AM
آخرین ارسال: uhanna
  چطور تو ایران سرمایه مونو در عرض یک سال ده برابر کنیم؟ shokrgozar 7 1,438 09-01-2017 09:53 AM
آخرین ارسال: sh44
  دوستانی که در زمنیه بازاریابی تجربه دارن لطفا" راهنمایی بفرمایند . javadse 2 1,002 07-08-2017 04:00 PM
آخرین ارسال: شایان21
  اولین سودهائی که در فعالیتهامون داشتیم jahanagahi 115 34,945 05-18-2017 01:21 AM
آخرین ارسال: مهندس نرم افزار
  چجوری میتونم درامدمو به 5 میلیون در ماه برسونم؟ shokrgozar 0 547 02-20-2017 04:14 PM
آخرین ارسال: shokrgozar
  چطور از امکان خم کردن چوب و MDF و PVC پول در بیارم؟ Benhour 1 1,405 10-23-2016 12:43 AM
آخرین ارسال: Benhour
  مشورت و راهنمایی در مورد کار کانون تبلیغاتی و بسته بندی؟ sepehrplus 2 848 09-28-2016 03:02 PM
آخرین ارسال: habib tousi
  تاریخ تولد بچه های انجمن! MARYAR 331 41,532 08-10-2016 02:00 PM
آخرین ارسال: mahdie.sfi
Star اگه میدونستی در رسیدن به هدفت(ثروت)هیچ شکستی وجودنداره اولین قدم که برمیداشتی چی بود SAMIRA 71 16,244 05-23-2016 02:08 AM
آخرین ارسال: poldar
  یه سوال در باره شخصی که اهل ریسک و تغییر نیست mortaza_max 13 3,289 02-15-2016 02:59 PM
آخرین ارسال: نیما روشنگر1
  شروع یه کار گروهی/ کار در وب mohammad.b 17 3,732 11-20-2015 08:49 PM
آخرین ارسال: فاطیما14
Exclamation جذب همکاری در آموزشگاه جدید انجمن MARYAR 33 10,511 09-25-2015 10:31 PM
آخرین ارسال: vlvl
  بیان خاطرات ضرر و زیانهایی که در فعالیتهامون داشتیم (برای عبرت دیگران ) hasan-f 26 7,908 09-22-2015 11:23 AM
آخرین ارسال: سلطان ایده
  تایپ در منزل صدفی 1 564 09-08-2015 11:16 PM
آخرین ارسال: hs6467
  به دنبال ایده در زمینه کامپیوتر rezakakaei 4 1,527 06-07-2015 09:36 AM
آخرین ارسال: rezakakaei
Shocked میزبانی از یکدیگر در شهرمان cooch 3 503 05-09-2015 03:26 PM
آخرین ارسال: cooch
  حداقل یک‌بار در زندگی این کارها را انجام دهید بيلا بالا 4 983 03-06-2015 02:45 PM
آخرین ارسال: samiar afshari

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 92 مهمان
تماس با ما | سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران | بازگشت به بالا | بازگشت به محتوا | آرشیو | پیوند سایتی RSS