آري اين بود اشتباه من

[manali]

من به یک دوست اعتماد کاری کردم برای فروش عید و ایشون لطف کردن و فاکتور ها رو دستکاری کرده بودن و 3میلیون بالا کشیدن و فعلا هم در رفتن ... کلا سود کارمون رو با دزدی برداشت و برد...اشتباه من اعتماد بیش از حد بود . آری...

[سیدمهدی هاشمی]

اسلام میگه که حتی اگر به پدرت هم پول میدی باید بنویسی و محکم کاری کنی این یک دستور اسلامی هست .
پس تو کار اقتصادی هیچ وقت با کسی رو در بایستی نداشته باشید.

[farshid1371]

سلام دوستان عزیز.
بله متاسفانه در کشور ما هر جایی صحبت از پول میاد چشم جماعت کور میشه و با ترفندها و آموزش هایی که
داده بودند واقعا ادم هیپنوتیزم میشد یادمه یکی از دوستانم رفته بود تو این شرکت های هرمی تو تهران اونقدر
از خودشون تعریف کردند که چشمش کور شد و یکهو بهش گفتند فلان کس از فلان شهر هم اومده بود ولی یه چیز
خنده دار این شهرستان فقط با محل سکونت دوستم 15 کیلومتر فاصله داشت و بچگی هاش تو اون شهر بود که
همه رو میشناخت بهش گفتند یک نفر از فلان شهر اینجا میلیلاردر شده دوستم هم بهش زنگ زد ازش پرسید اسمت چیه
گفت محمد گفت منم بچه همون شهرم یارو کپ کرده بود ازش پرسید تو کدوم قسمت شهری گفت پائین شهر دوستم هم
دونه به دونه قسمت های شهر رو براش اسم شمرد ولی یارو هی میخواست بپیچونه که دیگه نتونست جوابی بده و برگشت گفت
رسیدیم به پلیس راه ادرس رو نمیگی................. و یارو که داغ کرده بود گوشی رو قطع کرد.
به نماینده شرکت هم گفت برو عمو من زادگاه خودمو خوب میشناسم ولی این کسی که معرفی کرده بود خوب نمیشناخت چقدر دادین
این حرفهارو براتون بزنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


واقعا جای تعجب داره بعضی افراد رو هم اجیر کرده بودن و با مبلغی اندک بهشون گفته بودن بیان شرکت رو معتبر اعلام کنن.....
ولی خوشبختانه از شانس دوستم درگیر نشد و با این ترفند ساده امد بیرون امیدوارم سایر دوستان هم دیگه طعمه این شکارچیان
طماع نشوند و به جای سرمایه گزاری در چنین شرکت هایی دست به کار حلال بزنند و به قول معروف نون بازوی خودشون رو بخورند.


برای مالباختگان عزیز نیز متاسفم....

[mehdi62]

من که نبودم. ولی از سیستم کارشون خیلی خوشم میاد. مثلا یک جا اجاره می کنن و یک تیم تشکیل می دن و مدام کار می کنن. در ضمن از طریق کتاب و cd هم مدام تغذیه می شن. حالا شما فکر کن مثلا همون تیم تشکیل شه با همون منش و همون تغذیه های فکری ولی به جای کلاهبرداری یک کار سالم باشه.
مثلا 6 نفر که هر نفر یک تخصص خوبی داره دور هم جمع شن و یک آفیس اجاره کنن و یک شرکت تاسیس کنن و توش کار کنن. سود کار هم بین نفرات تقسیم شه.
مثلا:
نفر اول: مدیر داخلی
نفر دوم: مسئول اینترنت و بازاریابی اینترنتی
نفر سوم: نصاب
نفر چهارم: مدیر فروش و بازاریابی
نفر پنجم: مدیریت
نفر ششم: جوابگوی تلفن و مسلط بر بازاریابی تلفنی
فکرشو بکن همون جا هم کار می کنن هم زندگی. تازه همه سخت تلاش می کنن چون سود کل به همه تقسیم می شه.
در ضمن هزینه اجاره و تجهیزات تقسیم بر نفرات می شه.
در ضمن اگر اینها یک سال با هم کار کنن بعد یک سال همه اون بیزنس رو فول شدن و می تونن شرکت خودشون رو راه اندازی کنن.
چرا به جای کوئست تیم های دیگه تشکیل نشه؟ ولی نه کلاهبرداری بلکه یک کار کاملا قانونی.

[کامیار کاظمی]

(04-15-2013 12:29 AM)mehdi62 نوشته شده توسط:  من که نبودم. ولی از سیستم کارشون خیلی خوشم میاد. مثلا یک جا اجاره می کنن و یک تیم تشکیل می دن و مدام کار می کنن. در ضمن از طریق کتاب و cd هم مدام تغذیه می شن. حالا شما فکر کن مثلا همون تیم تشکیل شه با همون منش و همون تغذیه های فکری ولی به جای کلاهبرداری یک کار سالم باشه.
مثلا 6 نفر که هر نفر یک تخصص خوبی داره دور هم جمع شن و یک آفیس اجاره کنن و یک شرکت تاسیس کنن و توش کار کنن. سود کار هم بین نفرات تقسیم شه.
مثلا:
نفر اول: مدیر داخلی
نفر دوم: مسئول اینترنت و بازاریابی اینترنتی
نفر سوم: نصاب
نفر چهارم: مدیر فروش و بازاریابی
نفر پنجم: مدیریت
نفر ششم: جوابگوی تلفن و مسلط بر بازاریابی تلفنی
فکرشو بکن همون جا هم کار می کنن هم زندگی. تازه همه سخت تلاش می کنن چون سود کل به همه تقسیم می شه.
در ضمن هزینه اجاره و تجهیزات تقسیم بر نفرات می شه.
در ضمن اگر اینها یک سال با هم کار کنن بعد یک سال همه اون بیزنس رو فول شدن و می تونن شرکت خودشون رو راه اندازی کنن.
چرا به جای کوئست تیم های دیگه تشکیل نشه؟ ولی نه کلاهبرداری بلکه یک کار کاملا قانونی.

صحبت های بسیار جالبی را فرمودید.
همیشه گفته ام اگر آن همه انرژی را این افراد ناآگاه، میگذاشتند و به طور صحیح و در راه درست، کوچکترین کالا را بازاریابی میکردند اکنون همه تاجر واقعی شده بودند.
عامل انگیزه اصلی این افراد و عامل محرک این گروه ها برای کارهای صحیح و کسب درآمدحلال باید بیشتر مورد بررسی قرار گیرد.

[mehdi62]

باید بررسی شه اون لیدر ها چه طور لیدر شدن.
مهارت لیدر شدن مهارت خیلی کمک کننده در بیزنس هست.
مثلا من فکر کار رو دارم ولی مهارت لیدری و تشکیل تیم رو ندارم. که اگر داشتم خیلی خیلی جلو بودم.
در سریال فرار از زندان که همیشه منبع الهام من هست می بینیم که مایکل اسکوفیلد نقش اول فیلم نقشه و طرح می ریزه سپس تیم خودش رو تشکیل میده. اون منتظر وای نمیسته که افراد بیان و بهش پیشنهاد همکاری بدن بلکه خودش اونها رو پیدا و وارد تیمش می کنه.
گلد کوئست یا کلا شرکت های هرمی نکات + زیادی داشتند و در عین حال - . باید تمام + ها و _ ها رو لیست کرد و دید چه طور می شه از اونها در بیزنس خودمون استفاده کنیم.
مثلا چه طور یاد بگیریم که لیدر باشیم. چه طور تیم خودمون رو تشکیل بدیم. چه طور به هدفمون ایمان داشته باشیم. چه طور انگیزه مدام قوی داشته باشیم. چه طور کاری کنیم بقیه در راستای اهداف ما کار کنند.
به قول آقای نامی چه طور جریان ساز باشیم نه تو جریان سازی بقیه قرار بگیریم. چه طور قوائد بازی رو ما تعیین کنیم.