ماشالله به این سرعت تایپ، خانم مالارمه، سرعت تایپ شما از سرعت خوندن من بیشتره،
مطالب هم عالیه واقعا دستتون درد نکنه، فقط یه کم به فکر شاگرد تنبلا هم باشید، هضمش سخته.
تو تا زمانیکه هدفی برای شلیک نداری، حتی یک تیر هم نمی تونی شلیک کنی.
(03-31-2013 01:52 PM)سهیلا نوشته شده توسط: [ -> ]مالارمه خانم دست گلت درد نکنه من پیگیر نوشته های شما هستم
سلام خانومم
ممنونم از لطفت.
خیلی خوشحالم خانمها هم بالاخره به این تاپیک آمدند چون به زودی به فصلی میرسیدیم که مختص خانمها و نحوه رفتارشون با همسرانشون هست و من با خودم میگفتم چه کسی مخاطب آن فصل خواهد بود!؟
(03-31-2013 02:46 PM)Mrs.Seyedi نوشته شده توسط: [ -> ]مالارمه جان گل کاشتی
دستت درد نکنه، من که خیلی با این نوشته ها ذوق کردم، این کتاب را حتماً باید بگیرم، و غیر از اون باید نوشته های شما رو پرینت بگیرم، چون مطمئنم دست نوشته های شما خیلی ارزشمنده و بازم صد باریک ا... به شما که از این موقعیت عید برای کسب تجربه و بالا بردن آگاهیت استفاده کردی.( حالا ما چی ...
کنار دریا بودیم، ولی خوب خوش گذشت دیگه
)
سلام
عزیزمی
اول اینکه خوش آمدی و ممنونم از لطفت.
دوم اینکه شما هم این موقعیت رو برای بالا بردن انرژیت گذاشتی بنابراین عقب نیستی و نخواهی بود.
من یک دو روز تأمل میکنم تا شما که تازه آمدین همه مطالب رو بخونید و اهداف رو حداقل برای سه سال مشخص کنید و سپس ادامه میدیم.
(03-31-2013 02:40 PM)سعید یوسفی نوشته شده توسط: [ -> ]ماشالله به این سرعت تایپ، خانم مالارمه، سرعت تایپ شما از سرعت خوندن من بیشتره،
مطالب هم عالیه واقعا دستتون درد نکنه، فقط یه کم به فکر شاگرد تنبلا هم باشید، هضمش سخته.
سلام
من هم از شما سپاسگزارم
اطاعت
من دو روز مطلبی نمیگذارم تا مطالب تا اینجای کار، کاملاَ در ذهن دوستان بنشیند.
و علت ها و اهداف رو مشخص کنند.
(03-30-2013 07:51 PM)mallarme نوشته شده توسط: [ -> ]
برای ایمان داشتن به آینده میلیونری مان، باید چیزهایی رو ببینیم و بشنویم و حس کنیم که باعث بشن ما را در آینده به پول زیاد برسانند.
راه حل:
اول باید چهارتا پایه قبلی میزت را از بیخ بکنی و بندازی دور.
دوم برای مدتی فقط با اعتقاد به پول اونم پول فراوون زندگی کن
سوم چهار پایه جدید را اینگونه برای میزت بساز
برای ساخت چهارپایه جدید اینگونه عمل کنید:
پایه اول: مطالب این کتاب و مشابهش را زیاد بخون.....
پایه دوم: اطرافیان و دوستانت را از بین پولدارهای موفق انتخاب کن....با آنها خرید برو ...با آنها گردش برو و....
پایه سوم اطرافیان و دوستانت را از بین کسانی انتخاب کن که به تو می گویند: "تو میتونی" "تو لیاقتش رو داری"
پایه چهارم با تمام کسانی که پایه های قدیمی را در تو ایجاد کردند سریعا قطع ارتباط کن و یا تا حد امکان ارتباطت را با آن ها محدود کن.
افراد موفق این اعمال را دقیق و درست انجام میدهند که ممکن است شما رعایت نکنید.....
با تشکر از زحمات ملارمه خانم که داره روی مسیر پول و ثروت متمرکز می شه ، این چهار پایه رو خوب نوشته ،
یکی از پایه های این میز انتخاب دوستان ثروتمند است ولی راز اینکار می دونید در چیه ؟
رازش در اینه که با معاشرت با این افراد اولاً ببینیم طرز فکر ثروتمندان دقیقاً چگونه است ، یعنی آنها در طول زندگی به چه چیزهایی فکر می کنند ، آیا ثروتمندان به مقوله های فقر و بی پولی و نشدن ها و یا مشکلات مانند طبقه فقیر متمرکز هستند و یا بیشتر راجع به اقتصاد و ثروت و سرمایه گذاری و افتتاح و شدنی ها و تفریح و خنده و.... متمرکز هستند
دوم اینکه : یاد بگیریم مانند آنها فکر کنیم
سوم اینکه : آنچه را ثروتمندان انجام می دهند ، انجام دهیم .
اینها در همان پایه اول متمرکز است که برای خودش دنیایی از رازهاست !!!
اینقدر دوستان بسیاری با نوشته هاشون، برای روشن کردن راه درست زندگی خالصانه تلاش کرده اند که بی نهایت تشکر هم کم است.....
برای بخشی که عبور کردیم که قرار بر این شد علت ها و سپس اهداف را تعیین کنیم لازم دیدم به بخش های از پست های دوست گرامی آقای یوسف
عزیزی در تاپیک
"اهدافمان چه اشکالی دارد؟" استناد کنم.
در یکی از پست ها، ایشون گذری به تاپیک آقای سعید یوسفی با عنوان
"تا یک سال آینده خالص دارایی شما چه
اندازه است؟" هم زده اند.
قبل از شروع فصل جدید، در ادامه بحث قبلی، مطالعه این نوشته ها ضمن سپاس از ایشان، را از دست ندهید.
(11-28-2012 12:30 PM)yu3f نوشته شده توسط: [ -> ]هدف چیست؟
خواستهای دقیق، ملموس، دست یافتنی، دارای اندازه و مختصات دقیق، کاملا روشن و مشخص است.
هدف یک نتیجه یا پیامد مشخص و اندازه پذیر (قابل اندازهگیری) است که فرد میخواهد در یک چارچوب زمانی خاص به آن دست یابد. هدف جهتگیری به سوی مقصد را هدایت میکند
چند مثال:
- هدف های مالی --> به دست آوردن یک درآمد مشخص - میخواهید ۱ میلیارد تومان پول به صورت نقد داشته باشید و یا ماهانه واریزی به حسابتان ۱۵ میلیون تومان باشد.
- هدف های شغلی --> به دست آوردن شغلی خاص - میخواهید در گوگل استخدام شوید! و یا می خواهید یک کارخانه پتروشیمی راه اندازی کنید. یا یک فروشگاه اینترنتی اجرا نمایید.
- هدف های اخلاقی --> به دست آوردن خلقیات خاص - میخواهید همیشه سروقت در قرار ها حاضر باشید (اصطلاحا on-time باشید) و یا دروغ نگویید. یا در رابطه با اجناستان مبالغه نکنید.
- هدف های اجتماعی --> به دست آوردن روابط اجتماعی - با شخص خاصی ارتباط برقرار کنید یا با کسی ک دوست دارید ازدواج کنیدیا فرزندان دختر و پسر با خصوصیاتی خاص داشته باشید.
در روانشناسی هدف، کلمۀ انگلیسی SMART (به معنی باهوش) ریشه انتخاب اهداف در نظر گرفته می شود:هر حرف این کلمه ابتدای کلیدواژه های انتخاب هدف است :
- Specific : هدف باید مشخص و معین باشد. (به عنوان مثال هدف آقای نصرتی --> خرید یک دستگاه شورلت آمریکایی)
هدف نا مشخص: وقت بیشتری با فرزندانم بگذارنم.
هدف مشخص: کتابخوانی برای فرزندانم سه بار در هفته و هر بار حداقل 30 دقیقه.
هدف نامشخص: رابطهام را با همسرم بهتر کنم.
هدف مشخص: هر هفته یک کار مشخص که او دوست دارد را برایش انجام دهم، در شستن ظرف ها و کشیدن جارو برقی کمکش کنم.
- Measurable : هدف بایستی قابل اندازه گیری باشد. یعنی حتی جزییات آن را هم بتوان مشخص کرد: (به عنوان مثال هدف آقای یوسف
--> خرید یک دستگاه پژو ۲۰۶ تیپ ۲ سفید با ABS و Airbag مدل ۸۹ با بیمه با رنج قیمت ۱۶ تا ۱۷ میلیون!)
هدف غیر قابل سنجش: من بایستی تا فروردین 1393 ثروتمند شوم.
هدف قابل سنجش: من بایستی تا فروردین 1393 سرمایه ۱ میلیارد تومانی (شامل پول نقد و ملک) داشته باشم.
- Attainable : هدف قابل دسترسی و در دسترس باشد. (یک عدد اتومبیل لامبورگینی ۲۰۱۲ آخرین مدل که در دنیا شاید فقط ۱۰ تا تولید شده تقریبا در ایران در دسترس نیست! خب یعنی انتخاب پژو یا لکسوس ک در دسترس است انتخابی بهتر است) -- همچنین اهداف نبایستی خیلی خیلی زیاد بزرگ و عجیب باشد! زیرا رسیدن به اهداف بسیار بزرگ نیازمند کسب موفقیتهای پی در پی کوچک و در نهایت آمادگی برای رسیدن به اهداف بزرگ و در نتیجه کسب موفقیتهای بزرگ است. (رجوع شود به پست قبلی در مورد فتح قله!)

- Relevant : هدف می بایست مطابق با علاقه و خواست فرد باشد. (به عنوان مثال --> استاد قربانیان به اتومبیل مشکی علاقه دارد از نوع شاسی بلند
) – البته علاقه ای که منجر به موارد غیر کاربردی و بیهوده باشد را نبایستی در اهداف قرار داد! اما بر خلاف این موضوع، شاید شخص به موردی علاقه نداشته باشد اما بداند اگر به آن مورد علاقه داشته باشد در نتیجه هدفی موثر و مفید فایده خواهد داشت. در این مواقع می بایست از طرق مختلف ایجاد علاقه کرد.
- Time-Bounded : هدف چیزی است که حتما حتما حتما بایستی در یک بازه زمانی مشخصی تعیین شود و شخص برای دستیابی به آن محدود به زمان باشد. (به عنوان مثال این تاپیک - کلیک کنید!) -- اهداف می بایستی در یک بازه زمانی متعادل باشد. بازه زمانی ۱ ماه تا حد اکثر ۲ سال قابل قبول است. اما اهداف بلند مدت تر و کوتاه مدت تر چندان مناسب به نظر نمی آید. هرچه زمان رسیدن معقولتر و کوتاهتر باشد، برای دستیابی به آن تمرکز و تلاش بیشتری خواهد شد.
آیا می دانید به انتخاب هدفی که ۵ مورد بالا در آن رعایت شده باشد چ گفته می شود؟
انتخاب هوشمندانه
یک بررسی واقعی:
انجام یک پژوهش ده ساله در دانشکدهی علوم بازرگانی دانشگاه شیکاگو نقش هدف گزینی را به خوبی نشان میدهد. از دانشجویان ترم آخر در خصوص اهدافشان پس از فارغالتحصیلی سئوال کردند. از آنها پرسیده شد که پس از فراغت از تحصیل چه میخواهند بکنند؟ و چه برنامههایی برای خود تدارک دیدهاند؟
83 درصد دانشجویان گفتند که هیچ هدفی را هنوز تعیین نکردهاند. 14 درصد هدفی را به صورت جسته - گریخته در ذهن داشتند و فقط 3 درصد اهداف مشخص و معینی را برای خود نوشته طراحی و برنامهریزی کرده و آنرا به صورت مکتوب در آورده بودند. 
پس از دهسال همگی آنان مجدداً موردبررسی پرسشنامهای قرار گرفتند و به لحاظ سطح پیشرفت و دستاوردهای حرفهای - مالی مورد مقایسه قرار گرفتند. افرادی که اهداف ذهنی پراکندهای را به صورت جسته و گریخته در ذهن داشتند (طرح مبهمی از آنچه میخواهند) 3 برابر افراد بی هدف دستاورد و پیشرفت داشتند، افرادی که اهداف مکتوب و مشخص تعریف کرده بودند (3 درصد افراد هدفمند) دهبرابر افراد بدون هدف دستاورد حرفهای - شخصی داشتند. 
(12-13-2012 04:30 PM)yu3f نوشته شده توسط: [ -> ]چرا باید اهداف خود را مکتوب کنیم؟
[/align]
استاد گرامی، جناب قربانیان مثال خوبی را در تاپیک دیگری زدند.
(12-12-2012 10:26 AM)jahanagahi نوشته شده توسط: [ -> ] توضیحی میدهم و امیدوارم عزیزان ادامه توضیح را خود بنویسند.
در این انجمن ماهها است عضو هستیم:
چه مطلبی را یاد گرفتیم؟
چه مطلبی را یاد دادیم؟
اکنون می نویسم : هیچی.
چرا هیچی؟
چون چیزی یادم نمانده.
حالا اگر دفترچه ای داشتیم و بر رویش می نوشتیم : دفترچه موفقیت و روزانه یاد داده و یاد گرفته ها را بطور خلاصه می نوشتیم در موقع جواب دادن به سئوال دفترچه را باز میکردیم و عالی توضیح می دادیم.
[b]هدف هم به همین صورت است.
ونتیجه را این چنین نوشتند:
(12-13-2012 12:37 AM)jahanagahi نوشته شده توسط: [ -> ]هدف : رسیدن به اهداف
ابزار: یک دفترچه با نام دفترچه موفقیت
خب؛ چرا مکتوب کنیم؟
مهمترین مسئله ب نظر من اینه ک وقتی یک نفر اهدافش رو می نویسه، نسبت ب اون ها احساس تعهد پیدا می کنه.
هنگامی ک شما اهدافتان را می نویسید به موارد زیر دست می یابید:
۱- اهداف از آرزو (Dream) تبديل به Vision ميشود و در ذهن ما تثبيت ميگردد.
به قول استاد بهداد عزیز، Vision یعنی تجسم آینده در زمان حال
۲- با نوشتن اهداف ، قدرت تغيير و به روز كردن اهداف در ذهن ما به وجود مي آيد و ما ميتوانيم اهداف بهتر و قوی تری را جايگزين اهداف قبلی کنيم.
۳- پس از نوشتن اهداف ، انسان نسبت به آنها تعهد پيدا ميكند. بدينگونه كه با نوشتن اهداف و تعيين جزئيات آنها و تكرار آنها در ذهن ، ايمان به آن اهداف در ذهن ما به وجود آمده و با ايمان آوردن به اهداف خود در ما نيروي دروني و انگيزه جهت رسيدن به آن ايجاد ميشود.
۴- نوشتن اهداف به زندگي جهت مي دهند. انسان بی هدف هر ثانیه به یک سو می رود. با هر بادی به سمتی می رود. در نهایت با گذر سالها می بیند که به چیزی نرسیده و فقط به این سو و آن سو می رفته است!
۵- با نوشتن اهداف، افراد قابليت زمان بندي پيدا مي كند. یعنی می توانند برای رسیدن به اهداف زمان بندی کرده و فعالیت های خود را بر اساس دستیابی به زمان بندی اهداف انجام دهند. هنگامی ک اهداف مکتوب نیست شما تعهدی برای رسیدن به هدف در زمان خاص ندارید.
۶- با نوشتن اهداف شخص می تواند هزينه رسيدن به آنها را ميتوان تخمين بزند. برای رسیدن به هدفی که ۱ ماه دیگر فرصت دارید،قطعا هزینه مالی و فعالیت کاری (هزینه معنوی) بیشتری لازم است.
۷- با نوشتن اهداف می توان به موانع احتمالي بر سر راه دستیابی به اهداف پی بردو قبل از رویارویی با مشکلات در صدد راه های برطرف کردن آن ها برآمد.
۸- Path یا مسیر در زندگی انسان بسیار اهمیت دارد. قبلا هم اشاره ای ب سریال Flash Forward کردم. در این سریال می بینید در یکی از قسمت ها فردی مسیر های رسیدن به اتفاقات آینده را می کشد. مسیر ها (Path) متفاوت است اما نتیجه یکی است. همیشه در همه عرصه های زندگی انتخاب بهترين مسير براي رسيدن به هدف مهم است. با نوشتن اهداف می توان به شناسایی بهترین مسیر برای دستیابی اهداف پرداخت.
۹- افراد با نوشتن اهدافشان می توانند نيرو و انگيزه دروني بسيار قوي و با شدت زیادی را در جهت حركت به سمت اهداف در خودشان ايجاد کنند.
همانطور ک قبلا هم گفتیم تعیین اهداف بر اساس تعدادی روال باید انجام پذیرد. از همین روال ها در نوشتن اهداف هم استفاده می کنیم. ازجمله این روش ها می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
- اهداف را می بایست با بيشترين جزئيات و مشخصات نگاشت. مثال در پست های قبل گفته شده است.
- اهداف را می بایست به دو دسته تقسیم کرد. تعيين اهداف به صورت كوتاه مدت و بلند مدت. همانطور ک قبلا هم گفته شد با انجام اين كار، هنگام رسيدن به نتیجه و دستیابی به اهداف كوتاه مدت، احساس شعف به فرد دست می دهد و به این نتیجه می رسد که مسير طي شده درست است و این امر انگيزه و انرژي لازم جهت ادامه راه برای دستیابی به سایر اهداف کوتاه مدت و الاالخصوص اهداف بلند مدت را افزايش می دهد.
- قانون ۵۰-۵۰ را در نوشتن اهداف رعايت کنید. اهداف را نه آنقدر كوچك و بي ارزش در نظر بگیرید که انگیزه ای برای دستیابی به آن نداشته باشید و نه آنقدر بزرگ و دست نيافتني که مطمئن باشید به آن نمیرسید. (با دیوار ذهنی اشتباه نشود. اهداف کم کم بعد از دستیابی به اهداف دستیافتنی تر می تواند بزرگ و بزرگ تر شود.)
- همیشه سعي كنيد دیگران را هم در اهداف خود سهیم کنید. به عنوان مثال به همسرتان قول خرید منزل با مشخصات خاصی را تا زمان خاصی بدهید. می گویند اديسون قبل از هر اختراع، قول آن را در يك زمان مشخص به مردم مي داد.
- یکی از مهمترین نکات در مکتوب کردنن اهداف این است که به هنگام نوشتن اهداف می بایست تنها و تنها (فقط و فقط) بر روي آنها متمرکز بود و فوكوس كرد و باید از پرداختن به مسائل غير مرتبط با اهداف دوری کزد
نتیجه!؟
چرا بايد اهداف را مشخص كرد؟ " چون شما را روي مقصد متمركز نگه مي دارد. "
بعد از این همه صحبت حالا چ کنیم؟
دفتری بگیرید و شروع کنید! بله همین الآن شروع کنید! اهدافتان را بنویسید!
واقعا خداقوت میگم به شما و جناب جهان آگهی و دیگر دوستان
بسیار مفید و کاربردی بود، واقعا کتاب خوبیه و سرشار از نکات ارزشمند.
خیلی ممنون