سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران

(04-07-2013 11:20 AM)jahanagahi نوشته شده توسط: [ -> ]عزیزمن اول آموزش بعد حرکت.
نه اول حرکت بعد آموزش

چون اگر اول حرکت کنی به آموزش نمیرسی.


نظر جهان آگهی:
اول تغییر نگرش بعد حرکت.
تغییر نگرش به وسیله آموزش و بررسی و تحقیق.
چنانچه این موارد در نظر گرفته شود بازدهی کار به حداکثر می رسد و موفقیت 100 در 100 است.

آخه خیلی وقتا هم تا وارد کار نشی اطلاعات کافی بدست نمیاد، حتی اگه شاگردی کنی، هیچ وقت گردنت به اندازه ای بلند نمی شه که بتونی اطراف رو خوب ببینی. یه قانونی تو رانندگی هست که می گه "قانون کلی این است، تا دید ندارید حرکت نکنید"، فکر کنم تنها راه همین باشه که فقط به اندازه دیدمون حرکت کنیم و دنبال پیشرفت یک شبه نباشیم.

(04-07-2013 04:09 PM)سعید یوسفی نوشته شده توسط: [ -> ][quote='jahanagahi' pid='82807' dateline='1365317437']

آخه خیلی وقتا هم تا وارد کار نشی اطلاعات کافی بدست نمیاد، حتی اگه شاگردی کنی، هیچ وقت گردنت به اندازه ای بلند نمی شه که بتونی اطراف رو خوب ببینی. یه قانونی تو رانندگی هست که می گه "قانون کلی این است، تا دید ندارید حرکت نکنید"، فکر کنم تنها راه همین باشه که فقط به اندازه دیدمون حرکت کنیم و دنبال پیشرفت یک شبه نباشیم.

سلام
میدونید آقای یوسفی ما با دو مبحث مواجهیم
[b]1. داشتن اطلاعات کافی
2. کسب تجارب گرانبها

[color=#000080]باید با اطلاعات شروع کرد....با تجربه ادامه داد تا انتها


این نظر منه

این که شما میفرمایید تجربه هست نه اطلاعات

مثلا من کل این کتاب رو میخونم و راجع کاری که میخوام شروع کنم تحقیق هم میکنم و اطلاعات لازم رو به دست میارم
با توجه به سرمایه ام شروع میکنم......

هیچ انسانی پیش از هیچ شروعی با تجربه نمیشه .... اما میتونه آگاه بشه و با آگاهی کسب تجربه کنه.

خب در طول کار این کسب تجربه های منه که باعث موفقیت بیشتر من میشه

این قسمت کتاب تنها راجع اطلاعات کلی پیش از شروع هر کار اقتصادیست. که همه باید بدونند.

(04-07-2013 04:17 PM)mallarme نوشته شده توسط: [ -> ]هیچ انسانی پیش از هیچ شروعی با تجربه نمیشه [b]اما میتونه آگاه بشه و با آگاهی کسب تجربه کنه.[/b]

بسیار بسیار عالی! مخلص کلام رو خانم مالارمه فرمودند.

بحث سر این است ک فرد بدون آگاهی شروع می کند و شکست می خورد و می گوید تجربه شد! اشتباه است خب!


این جمله هم از آن جمله هایی است ک باید با طلا بالای سایت نوشت!

خب، من باز هم قانع شدم.

در جواب استاد یوسف، فکر کنم منظور نویسنده بیشتر مغازه باشه تا شرکت و خدمات و در کل حرفش اینه که مکان خوبی بنا به شرایط انتخاب بشه

جناب یوسفی عزیزم، من هم همین فکر را می کنم. هرچند در این زمینه هم چندان صحیح نمی باشد (از نظرمن) ب مثال سوپر مارکتی توجه کنید.

پ.ن: من تا بحال دفتر اسناد رسمی ندیدم ک بر خیابون باشه و همکف! معمولا اونارو مغازه می کنند

(04-07-2013 04:09 PM)سعید یوسفی نوشته شده توسط: [ -> ]

(04-07-2013 11:20 AM)jahanagahi نوشته شده توسط: [ -> ]عزیزمن اول آموزش بعد حرکت.
نه اول حرکت بعد آموزش

چون اگر اول حرکت کنی به آموزش نمیرسی.


نظر جهان آگهی:
اول تغییر نگرش بعد حرکت.
تغییر نگرش به وسیله آموزش و بررسی و تحقیق.
چنانچه این موارد در نظر گرفته شود بازدهی کار به حداکثر می رسد و موفقیت 100 در 100 است.

آخه خیلی وقتا هم تا وارد کار نشی اطلاعات کافی بدست نمیاد، حتی اگه شاگردی کنی، هیچ وقت گردنت به اندازه ای بلند نمی شه که بتونی اطراف رو خوب ببینی. یه قانونی تو رانندگی هست که می گه "قانون کلی این است، تا دید ندارید حرکت نکنید"، فکر کنم تنها راه همین باشه که فقط به اندازه دیدمون حرکت کنیم و دنبال پیشرفت یک شبه نباشیم.

بارها عرض کردم در رابطه با کار هیچ پیشنهادی ندارم. منظورم اینست اول راه را انتخاب کنیم نگرشهای منفی را از خود دور کنیم و در ضمن کار, آموزش و بررسی و تحقیق را انجام دهیم تا کم کم ذهن آماده برای موفقیت شده و ایده های مهمی را در رابطه با حرکت بما نشان دهد.
تغییر نگرش
آمادگی ذهن برای موفقیت.

(04-07-2013 02:38 PM)سیدمهدی هاشمی نوشته شده توسط: [ -> ]اهواز هستم متاسفانه توی کتاب فروشیهای این جا در زمینه ی کتاب های بازار یابی و مدیریت بازار زیاد کار نشده.
باز هم تشکر.

شما هنوز این کتاب تمام نشده میتوانی با سخنانی که در قمست دوم کتاب داره بیان می شود
این بازار رو اهواز راه اندازی کنید

(04-07-2013 02:51 PM)mallarme نوشته شده توسط: [ -> ]کجا می خوای کسب و کارت راه بندازی؟

بالای شهر پایین شهر؟
حاشیه خیابون یا داخل خیابون؟
راسته بازار یا داخل بازار؟

محل کار شما باید یک سری مشخصات رو داشته باشه و گرنه در آینده ای نه چندان دور دچار مشکلات و عوارض اون خواهید شد.


نکته اول: باید تمام موارد محل کارت مثل شماره تلفن آدرس و... رند باشه...

نکته دوم: موقعیت مکانی

من از رو کتاب عکس گرفتم و شماره ها رو برای بهتر دیده شدن دوباره نوشتم.(عذرخواهی کمی امروز خسته ام عکس رو تو فتوشاپ خوشگل نکردم!! فقط شماره هارو تجدید کردم تا متوجه شوید)




با توجه به تصویر
کاسب شماره 5 یک بیچارست. چون هر شغلی هم که اونجا بزنه با توجه به دور افتاده بودنش، کارش رونق خاصی نداره حتی کارهایی که مردم 100 در 100 به اون نیاز دارند.

شماره 3 و 4 مناسب کارهایی است که مردم موقع برگشت به خونه به اونا نیاز دارند و برعکس شماره های 1 و 2 کارهایی هستن که مردم موقع رفتن از خونه به اونا نیازمندند (مثل بانک، بیمه، دفتر اسناد رسمی که باید در مسیر رفت مردم باشند.)


و خدا نکنه که شغلی جاشو اشتباه انتخاب کنه چون تا 50 درصد از مشتریانش را از دست می دهد.

به غیر ازموقعیت مکانی برای محل کسب و کار، بنای اون هم باید در وضعیت مناسبی باشه.


یعنی هم سطح زمین باشه

وسعت خوب و عبور و مرور راحت به آن تا حس امنیت و راحتی را به مشتریان القا کند.

همچنین سقف محل کار شما نباید بی خود کوتاه یا بلند باشد.

شما میتونید به تجربه شخصی خودتون مراجعه کنید و ببینید خودتون کدوم مدل مغازه را انتخاب می کنید برای خرید و رجوع:
هم سطح زمین هستند
دهانه ای با وسعت کافی
و سقفی با ارتفاع متناسب
یا زیرزمین با سقف کوتاه و دهانه ای تنگ و باریک؟

در این خصوص
در تکمیل سخن آقا یوسف:
بستگی به کار هم بسیار دارد
مثلا اگر در همه شماره ها یک نوع شغل باشد بدلیل اینکه 4 تا شماره اول حاشیه میدان هست وجای پارک ندارد گزینه 5بهترین گزینه است

یا مثلا در گزینه های 2 و4 چون در حاشیه میدان هستند وبه سمت مسیر رانندگان خیلی بهتر هستند از گزینه های 1 و3


این قسمت از کتاب براساس بازار ایران وفرهنگ ایران درست بیان نشده است

(04-07-2013 04:09 PM)سعید یوسفی نوشته شده توسط: [ -> ]آخه خیلی وقتا هم تا وارد کار نشی اطلاعات کافی بدست نمیاد، حتی اگه شاگردی کنی، هیچ وقت گردنت به اندازه ای بلند نمی شه که بتونی اطراف رو خوب ببینی. یه قانونی تو رانندگی هست که می گه "قانون کلی این است، تا دید ندارید حرکت نکنید"، فکر کنم تنها راه همین باشه که فقط به اندازه دیدمون حرکت کنیم و دنبال پیشرفت یک شبه نباشیم.

در ادامه سخن خانم مالارمه:
حرف شما کاملا متین
شما به عنوان مثال رانندگی رو بیان کردین
تا دید ندارید حرکت نکنید...

آیا موقع رانندگی ما تا مقصد دید داریم؟
یا درحد مجاز که چشم توانایی دیدن دارد؟

منظور ومبحث اصلی هم این هست
ما که ازآینده خبر نداریم
پس نمیتوانیم تا لحظه آخر اون کسب وکارمان آینده نگری کنیم....

ولی میتوانیم از تجربه ها استفاده کنیم

خودمان بدون دانش وارد شویم وتجربه مستقیم
یا از تجربه کسانی که در این کار هستند
کدام تجربه بهتر هست

یک مثال:
به نظر چند درصد کاسب های ایران از وضعیت ارز از شهریورماه تا الان خبر داشتند؟
بنظرتون خبر داشتند چه اتفاقی می افتاد
حتی کاسب ها وشرکت های معتبر وبا تجربه دراین وضعیت بازار به حد نابودی مطلق هم رسیدن

هدف اصلی:
قبل از برداشتن هر گام دانش مان رو بیشتر کنیم
یا
قبل از سخن گفتن اول فکر کنیم