سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران

نسخه کامل: خاطرات یک ادمین
شما در حال مشاهده نسخه تکمیل نشده می باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه ها: 1 2 3 4 5 6 7
به نظرم می رسد یکی از خصوصیات مدیران موفق علاقه به زیر دستان خود است. مدیران به سه دسته تقسیم می شوند دسته اول فقط به منافع خود می اندیشند و زیر دستان را صرفا ابزاری جهت نیل به اهداف خود می دانند از این ها باید حذر کرد. دسته دوم به جز منافع خود منافع سازمان را نیز در نظر دارند که البته از گروه اول بهترند. اما بهترین دسته، مدیران دسته سومند که علاوه بر منافع خود و منافع سازمان به زیر دستان خود نیز علاقه دارند و پیشرفت آنان را پیشرفت خود می‏دانند و این ها بهترین مدیرانند.
(07-06-2014 12:05 AM)کامیار کاظمی نوشته شده توسط: [ -> ]شب بخیر دوستان

یک موضوعی است که همیشه ذهنم را مشغول کرده است امشب میخواهم در مورد آن صحبت کنم ...

درباره این افرادی که از کشور مهاجرت میکنند ( بیشتر مقصودم با کسانی است که به دلایل اقتصادی ایران را ترک میکنند.) و به کشورهای دیگر میروند چه فکر میکنید؟
چند نفر از شما فکر میکنید که: " سقف این مملکت کوتاه است و سرتان به سقف می خورد! " ( یادم می آید این دیالوگ یک فیلم سینمایی بود که امین حیایی که گویا قهرمان مسابقات اتومبیلرانی بود با همین استدلال قصد داشت از کشور مهاجرت کند.)
چند نفر فکر میکنید که برای زندگی در ایران باید سقف آرزوهایتان را پایین تر گرفت ...

شخصا اگر بخواهم نظرم را بگویم, ترجیح میدهم که بنده شرایط و موقعیت ها نباشم و مطمئن هستم یک ثروت آفرین چه در ایران, چه در سومالی و چه در آمریکا, یک ثروت آفرین است و بزودی راهش را پیدا کرده و "یاد میگیرد" تاکید میکنم که "یاد میگیرد" که چطور پول دربیاورد!

شاید چون نمیدانیم و بلد نیستیم که چطور میتوان در ایران وضع اقتصادی مناسبی را از راه درست پیدا کرد میگوییم این مسئله غلط است اما مطمئن باشید که این مسئله حتما جواب دارد!
باید یادیگیریم, اگر در وسط نیویورک هم زندگی کنیم و اگر ندانیم چطور باید پول در بیاوریم بازهم یک فرد پایین دست جامعه باقی خواهیم ماند!
اگر پول درآوردن و کسب درآمد را یک مسئله اقتصادی بدانیم, فکر نمیکنم این مسئله با تغییر سرزمین, آسان تر و قابل حل تر شود! هر جا که برویم گرانش برابر 9.8 است و آسمان همین رنگ!

هنوزهم صحبت های آن راننده تاکسی ذهنم را مشغول میکند که چطور در گرمای تهران و پشت فرمان داغ, عرق میریزد و با حسرت از دوران زندگی اش در ژاپن (آن دوران کذایی) میگوید و وقتی میپرسم مگر آنجا چکار میکردی که حسرت میخوری!, با صدایی آرام میگوید : "مرده می سوزاندم!" آخر لعنتی تو حسرت چه چیزی را میخوری وقتی هنوز هم همان آدم مرده سوز هستی اما در لباسی دیگر! ( ببخشید اما وقتی میبینم یکنفر خود را اینطور دستکم میگیرد عصبانی میشوم!)

امشب قبل از خواب یکم فکر کنیم که هزاران ایرانی موفق که در قلب جنگ و انقلاب و بحران های سیاسی و اجتماعی و اقتصادی از راه حلال توانستند موفق و الگو باشند چرا سرشان به سقف این آسمان نخورده است!

خوشحال میشوم نظرتان را بدانم ...
شب خوش

صحبت های شما متین ولی متاسفانه تا شرایط و زیرساخت های فعلی در ایران محیا نشه ، نمی شه پیشرفت یک فرد در اروپا یا آمریکا را با ایران مقایسه کرد ، بسیاری از دوستان و اقوام ما به اقصا نقاط دنیا مهاجرت کردند. فارق از مسائل احساسی و دوری از خانواده ، با اینکه در ایران از همه جهات به مراتب از من نوعی پایین تر بودند ولی امروز بدون تلاش مضاعف و کار خاص کردن ، چه از لحاظ مادی و چه از لحاظ کیفیت زندگی چندین سر و گردن از من نوعی بهترند
متاسفانه تا ثبات سیاسی و اقتصادی نباشه نمی شه برای آینده تصمیم گرفت. تو ایران زمین و ملک داشته باشی، از همه مردم دنیا هم می تونی بزنی جلو ولی در سایر موارد ، نچ

10_004
با سلام و سپاس


در مبحث کشورهای خارجی و کسب درآمد به نظرم انتخاب و الویت با خارج است حداقل برای من.چون با به صورت ملموس در ارتباط بودم و کشورها و مردمان و دولت ها و نحوه ی کار اقتصادی را دیده ام.

در ایران به راحتی میتوانید پولدار شید ولی به چه قیمتی :
1.به جای رقابت و رفاقت زیرآب زنی هست
2.امکانات نیست.از دستگاه تا پول نزول بانکی
3.شورای قیمت گذاری و رقابت کالایی وجود ندارد.
4.هر لحظه امکان زمین خوردن با توجه به بند یک هست و بالعکس
5.بازار موجود 6 ماه خواب دارد 6 ماه بدک نیست
6.حمایت نیست
7.افراد در سر جای خود قرار ندارد.
8.سنتی هنوز با سیستم های جدید در هر شغل غلبه کرده

پزشک کار اولش شده ساختمان سازی. مهندس با مدرک فوق لیسانس شده منشی چه توقعی دازید
و ایران تنها جایی است که شما میتوانید کالایی از بازار تهیه کنید و در قسمت های مختلف شهر با قیمت های متفاوت به فروش برسانید
و کم کم آماده میشوید برای ثروتمند شدن

خارج از کشور :
1.امنیت شغلی
2.کیفیت بر کمیت غلبه میکند
3.یکسان بودن قیمت یا شورای قیمت گذاری و رقابت
4.داشتن امکانات و استفاده از ذات و هوش بالا
5.سیستم اقتصادی سالم و یکپارچه و حمایت از تولید و ...

در خارج از ایران فکر ثروتمند شدن خیلی سخت تر از ایران هست ولی میتوانی زندگی خوب وراحتی داشته باشی.
فلان ماشینو میخری 20000 دلار ولی در ایران میخری 60000 دلار.

البته در کشورهای اروپایی و بعضا آسیایی

حالا چرا خود من نمیرم؟
جدا از اینکه در حال کار با خارج از ایران هستیم همانند بقیه دوست دارم در ایران با توجه به راحتی پول درآوردن ایران باشم نه اینکه در خارج از ایران کالایی را میخرم 34 درصد عوارض و ... بدم.
در کل خارج برای تفریح بهتر است و زندگی زمان بازنشستگی
يه اشنايي داريم ما كه چند ساله رفته استراليا.....
اين بنده خدا بيمار بود اينجا حتي روند درمانش به خوبي طي نميشد .... بعد از اينكه از ايران رفت ( قاچاقي) يه مدت توي كمپ بود وبعد تونست اقامت بگيره .... اول از همه بدون هزينه درمانش كردن و بعد با توجه به اينكه اينجا تكنسين تاسيسات بود ( توي هتل كار ميكرد ) و خداييش هم كار بلد بود ، اونجا تونست واسه خودش همين كار تعميرات رو توي منازل انجام بده ...١ سال بعد هم زن و بچه اش رو برد ..... خودش كه راضيه .
در كل به نظر من اگه مثل اين ادم چيزي واسه از دست دادن نداريم بهتره بريم ، حداقلش اينه كه وضعمون از اين بدتر نميشه ! ولي اگه واسه خودمون كسي هستيم پس بايد اونجا هم كسي باشيم نه اينكه به عشق خارج رفتن ، اسايش رو از خودمون سلب كنيم.
با کمال احترام به صحبت های دوستان من ایمان دارم که کیفیت زندگی و موفقیت ما به زاویه دیدی است که در درون خود از پدیده ها داریم .

برای ایرانی ، خارج از کشور یعنی مقدمات پیشرفت

برای شهرستانی ، رفتن به تهران ایده آل است

برای یک روستایی ، شهر یعنی مقدمه موفقیت

ما به توانائیهایمان ایمان کافی نداریم و نمی توانیم از شرایط موجود کمال استفاده را بکنیم .

همه می گویند ، ایران به جهت پیشرفت بهترین جای عالم است به شرطی که تمام امورمان را شرطی کنیم و خود را در قید و بند اصول موفقیت قرار دهیم .

می گویند - چینی ها- روس ها - بعضی از ایرانیها و بسیاری از مهاجران در آمریکا به درجات عالی می رسند ، اما بسیاری از خود آمریکائیها در حسرت خانه دار شدن می مانند .

علت در اینست که اینگونه افراد ( مهاجران ) یک اصل کلی برای خود ترسیم کرده اند : باید موفق شوند

هیچ راه دیگری نیست ، پل های پشت سر خراب شده و فقط باید موفق باشند ، به همین خاطر به تمام کارهایی که تاکنون فکر نمی کردند و کارهایی که خود را در شروع لایق آن نمی دانستند ،می پردازند .

من بسیاری از روستائیان را دیده ام که وقتی به شهر می آیند ، انگار به آمریکا مهاجرت کرده اند و با کمترین امکانات شروع می کنند و بی وقفه در مسیر موفقیت تلاش می کنند .

در کنار هزار و یک محدودیت ، هزاران فرصت است ، همه شما این را خوب می دانید که می توان پشت هر سدی ، دریاچه آبی پدید آورد ، فقط نمی دانم به قول آن دوست خارجی ، چرا ایرانیها نیمه خالی لیوان را همیشه می بینند .

البته من خودم هم استثنا نیستم و در بعضی از امور اول نق می زنم و آیه یاس می خوانم ولی به هر حال اگر ساختار اقتصادی کشور کاملاً درست شود ، بسیاری از همین افراد بازهم شکایت دارند که مسیری برای پیشرفت نیست و دست و پای ما بسته است ...........

من به این نقص به عنوان یک مسیر پیشرفت نگاه می کنم .

نقص مالیاتی= کنترل بهینه هزینه های تولید
نقص تولید = فرصت یک ایجاد محصول بدون رقیب
نقص کسب و کارهای سیستماتیک = ایجاد واحد اصولی و پیشتاز بازار بودن
نقص محصولات گارانتی دار= ایجاد شبکه محصولات گارانتی دار و اعتماد بازار و یا ایجاد شرکت گارنتی دهنده
نقص در دریافت و پرداخت ارزی = ایجاد شبکه های تسهیل کننده اعتبار
نقص تجارت بین الملل= ایجاد یک فرایند دوسویه از کشور ثالث و واردات محصول

نقص و نقص = زمینه پیشرفت



شعار نیست بلکه عدم بدبینی و تلاش مداوم و با کم ساختن است که هر کسی ر ا را موفق می کند .
سلام دوستان
صبح بخیر
ممنون از همه دوستان گلم که مشارکت کردند
یک موضوع در مورد فرصت (در حوزه تخصصی آی تی) در ایران بیان میکنم:

- این سایت های صرافی آنلاین در ایران که فروش میلیونی روزانه دارند از فرصت تحریم حساب های بانکی جهانی ایرانی ها استفاده میکنند.
- یا سایت اندروئید بازار را توجه کنید بخاطر عدم دسترسی ایرانی ها به مارکت های جهانی اندروئید پیشرفت کرد و اکنون به ارزش 8 میلیون دلار قیمت گذاری شده است. (شخصا با مدیر بازار گفت و گو کردم که اگر فرصتی بود آن را منتشر میکنم فقط بدانید که این سایت گردش مالی فوق عالی دارد.)
پس همین تحریم ها برای عده کمی واقعا فرصت بود.

اما 99.9 درصد ما (شخصا خودم را عرض میکنیم.) غر زدیم که تحریم هستیم و از بین رفتیم و درآمد نداریم و ...
(07-09-2014 10:22 AM)کامیار کاظمی نوشته شده توسط: [ -> ]سلام دوستان
صبح بخیر
ممنون از همه دوستان گلم که مشارکت کردند
یک موضوع در مورد فرصت (در حوزه تخصصی آی تی) در ایران بیان میکنم:

- این سایت های صرافی آنلاین در ایران که فروش میلیونی روزانه دارند از فرصت تحریم حساب های بانکی جهانی ایرانی ها استفاده میکنند.
- یا سایت اندروئید بازار را توجه کنید بخاطر عدم دسترسی ایرانی ها به مارکت های جهانی اندروئید پیشرفت کرد و اکنون به ارزش 8 میلیون دلار قیمت گذاری شده است. (شخصا با مدیر بازار گفت و گو کردم که اگر فرصتی بود آن را منتشر میکنم فقط بدانید که این سایت گردش مالی فوق عالی دارد.)
پس همین تحریم ها برای عده کمی واقعا فرصت بود.

اما 99.9 درصد ما (شخصا خودم را عرض میکنیم.) غر زدیم که تحریم هستیم و از بین رفتیم و درآمد نداریم و ...
سلام
چرا فرصت نباشه . ولی برای یه عده خاصه . خیلی حرفارو نمی شه زد . یعنی ترسی ندارما ولی اگه یادتون باشه سر یک کلمه ش/ر/رط ب/ن/د/ی سایت رو مسدود کردن چه برسه به این حرفا
جناب کاظمی عزیز این که شما میگی درسته .ولی 70 میلیون نفر پله شدن که بعضیا به شهرت و ثروت برسند .
شرمنده
طبق معمول دلم پره
شب خیر دوستان
امروز میخواهم برخلاف همیشه شب پست بگذارم! Big Grin

ابتدا یک مورد بگویم که خیلی مهم است اگر کارمند یا همکاری میخواهید انتخاب کنید حتما بدانید که "پول نداشتن" به تنهایی یک انگیزه خوب است که فرد مقابل خوب تلاش کند و برای همین است که اکثر افراد در شغل دوم موفق نیستند چون معمولا درآمد شغل اول یک حریم آسایشی برای آنهاست!

دوم, ایرانی های عزیز (اول به شخص خودم میگویم) در کار رودربایستی را کنار بگذارید و در کار گروهی حرف دل خود را بزنید, حرف نزدن فقط باعث تورم مشکلات و بیکباره ترکیدن آن خواهد شد.
خیلی وقت ها یک جلسه نیم ساعته صادقانه با طرف مقابلت, شما را آنقدر آرام و سبک میکند که براحتی میتوانی به آینده دید بهتری پیدا کنی!

سوم, عاشق تیم, همکارت و کارت باش و حتما سعی کن که طرف مقابلت را درک کنی و با او صادق باشی...

شب خوش
(07-13-2014 11:24 PM)کامیار کاظمی نوشته شده توسط: [ -> ]شب خیر دوستان
امروز میخواهم برخلاف همیشه شب پست بگذارم! Big Grin

ابتدا یک مورد بگویم که خیلی مهم است اگر کارمند یا همکاری میخواهید انتخاب کنید حتما بدانید که "پول نداشتن" به تنهایی یک انگیزه خوب است که فرد مقابل خوب تلاش کند و برای همین است که اکثر افراد در شغل دوم موفق نیستند چون معمولا درآمد شغل اول یک حریم آسایشی برای آنهاست!

دوم, ایرانی های عزیز (اول به شخص خودم میگویم) در کار رودربایستی را کنار بگذارید و در کار گروهی حرف دل خود را بزنید, حرف نزدن فقط باعث تورم مشکلات و بیکباره ترکیدن آن خواهد شد.
خیلی وقت ها یک جلسه نیم ساعته صادقانه با طرف مقابلت, شما را آنقدر آرام و سبک میکند که براحتی میتوانی به آینده دید بهتری پیدا کنی!

سوم, عاشق تیم, همکارت و کارت باش و حتما سعی کن که طرف مقابلت را درک کنی و با او صادق باشی...

شب خوش

در خصوص بند دوم باید عرض کنم که این موضوع در شرکت های خصوصی صادق است . اما در سازمان های دولتی خیر!
با توجه به نظام دیکتاتوری با روکش دموکراسی حاکم بر دولت ما(چی نوشتم؟!) هر مسئولی به خود این اجازه را می دهد که به زیر دست خود زور بگوید و توی سرش بزند. این تشکیلاتی که به عنوان دیوان عدالت اداری درست کرده اند هم به درد ... شان می خورد. فرض کنید یکی مثل رییس ظالم من، سر یک سوء تفاهم سر من داد بزند و مرا از اتاقم بیرون بیاندازد و جلوی همه حیثیتم را ببرد (باور کنید اتفاق افتاده است.) کاری که ناظم های مدارس هم دیگر انجام نمی دهند و حتی در زندان ها و بازداشت گاهها هم دارد منسوخ می شود! من اگر بخواهم شکایت کنم با طی مراحل دادرسی دو سالی طول می کشد تا این قضیه حل و فصل شود . شما فکر می کنید در این دو سال فشارها چقدر بیشتر می شود؟ به نظرم شکایت من قابل رسیدگی نخواهد بود چون من بلافاصله پس از اقدام به شکایت توسط دستگاه اخراج می شوم و دیگر کارمند نیستم که بخواهم از رییسم شکایت کنم و باید پروسه دیگری جهت بازگشت به کار طی کنم. حتی اگر این پروسه هم با موفقیت طی شود و به سر کارم برگردم دوباره زیر دست این مدیر دیکتاتور قرار خواهم گرفت و دوباره روز از نو روزی از نو و حتی به مراتب بدتر.
این را به شما بگویم که حکومت خان خانی و ملوک الطوایفی که قرار بود منسوخ شده باشد الان در ادارات ما به شدت پیگیری می شود. رییس اداره معمولا مسئول حراست نیز هست و اگر کسی بخواهد نطق بکشد فاتحه اش خوانده شده است. همچنین مدت هاست که دیگر کسی را کارمند رسمی نمی کنند و معمولا قراردادی هستند و در نتیجه هیچ امنیت شغلی برای کارمندان جوانی که غالبا تحصیلات بالا دارند وجود ندارد و این ها مجبورند قبل از هر چیز غرور و شخصیت خود را به پای رییس ...ی که غالبا از قبل رانت و رابطه روی کار آمده است ذبح کنند و به خاطر چندرغاز حقوق دچار انواع و اقسام مشکلات روحی روانی شوند.
نمی دانم باید اسم آن را خیانت گذاشت یا جنایت یا بلاهت که در دولت گذشته می خواستند نیروهای شرکتی را رسمی کنند! باورتان می شود که سرایدارها رسمی شوند اما کارمندان دارای مدارک عالیه تحصیلی قراردادی باشند یعنی امنیت شغلی شرکتی ها بیشتر از کارمندان جوان باشد؟ البته تا جایی که خاطرم است این طرح به نتیجه ای نرسید اما وجود این تفکر در راس قوه اجرایی این مملکت جای گریستن دارد . این درد را باید به چه کسی گفت و به کی باید پناه برد؟
خلاصه، مطلبی که شما فرمودید در سازمان های دولتی کارآیی ندارد. البته مدیران هم چاره ای ندارند. آن ها از بالا تحت فشارند. به آن ها زور می گویند و آن ها هم به زیر دستانشان زور می گویند. ان شاء الله دست انتقام گیرنده ولی عصر (عج) هر زورگویی را سر جای خود بنشاند که :الملک یبقی مع الکفر و لایبقی مع الظلم. حکومت کافران ادامه می یابد اما حکومت ظالمان خیر!
خیلی دلم پر بود .ببخشید!
اروپا: مدیران بعضی وقتها استعفا میدهند
ایران: عشق به خدمت مانع از استعفا میشود


اروپا: افراد از مشاغل پایین شروع میکنند و به تدریج ممکن است مدیر شوند
ایران: افراد مادرزادی مدیر هستند و اولین شغلشان در بیست سالگی مدیریت بزرگترين هاي کشور است


اروپا: برای یک پست مدیریت، دنبال مدیر میگردند
ایران: برای یک فرد، دنبال پست مدیریت میگردند و در صورت لزوم این پست ساخته میشود


اروپا: یک کارمند ساده ممکن است سه سال بعد مدیر شود
ایران: یک کارمند ساده، سه سال بعد همان کارمند ساده است، در حالیکه مدیرش سه بار عوض شده


اروپا: اگر بخواهند از دانش و تجربه کسی حداکثر استفاده را بکنند، او را مشاور مدیریت میکنند
ایران: اگر بخواهند از کسی هیچ استفاده ای نکنند، او را مشاور مدیریت میکنند


اروپا: اگر کسی از کار برکنار شود، عذرخواهی میکند و حتی ممکن است محاکمه شود
ایران: اگر کسی از کار برکنار شود، طی مراسم باشکوهی از او تقدیر میشود و پست مدیریت جدید میگیرد
صفحه ها: 1 2 3 4 5 6 7
لینک مرجع