سفر به شیراز پاییز 92، برگزاری همایش و سومین تولد انجمن

[صدفی]

بچه ها کلی دلتنگتونم

مریمم کجایی که دلم یه ذره شده واست

[Suma]

سلام بچه ها اینجا کسی هست منو بشناسه

دلم تنگتون شد

چقدر زود گذشته همه چیز ، بعد از کلی وقت یادم امد لاگین کنم

ببخشید و حلالمون کنید

خیلی دلم میخواد کمک کنم و فعال باشم

[Delta.H]

(11-30-2013 06:32 PM)MARYAR نوشته شده توسط:  سفرنامه شیراز از زبان معاون الملوک شیرازی: (قسمت شانزدهم)
شنبه 2آذر ساعت 7صبح:

صبح ساعت 7:نیم بیدار شدم و بقیه بچه ها را بیدار کردیم و باز تا آماده بشیم خیلی طول کشید این بار با سروصدامون سهیل و علی را هم بیدار کردیم.

ساکامون را بستیم و گذاشتیم تو هال
تعدادی (البته فقط تعدادی) عکس توی حیاط مجتمع گرفتیم و سوار مینی بوس شدیم و راه افتادیم به سمت تخ جمشید.

ساعت 11 رسیدیم تخت جمشید. یک لیدر گرفتیم که دو ساعت قسمت های مختلف کاخ ها را برامون توضیح دادند باز بچه ها تغدادی عکس گرفتندو ساعت 2 رفتیم نهار.
و بعدش رفتیم مقبره داریوش و...
ساعت 4 هم برگشتیم به سمت محتمع تا ساکامونو برداریم و بریم ترمینال آخه ساعت 6:30 بلیط داشتیم

رسیدیم و از سهیل و مادر بزرگوارشون و علی خداحافظی کردیم.
و با سرعت جت به سمت ترمینال رفتیم چون حسابی دیرمون شده بود.

بالاخره به اتوبوس رسیدیم و از سبحان خدا جافظی کردیم و اومدیم به سمت تهران....

میگم بین اون عکس گرفتن تو حیاط مجتمع و سوار شدن به مینی بوس یه سکانس خیلی مهم رو یادتون رفته انگااااااااااررررر

[habib tousi]

دوستان عزیزم.آقا کامران رو یادتون هست؟
تو رستوران بهش گفتم پاشو بیا،میدونید چی گفت؟
گفت هم پاشم هم بیام خیلی خستهههههههههههههه بود
ی بار دیگه هم میگفت چرا عاقل کند؛کاری ییییییییییییی

[صدفی]

(12-01-2013 02:11 AM)Suma نوشته شده توسط:  سلام بچه ها اینجا کسی هست منو بشناسه

دلم تنگتون شد

چقدر زود گذشته همه چیز ، بعد از کلی وقت یادم امد لاگین کنم

ببخشید و حلالمون کنید

خیلی دلم میخواد کمک کنم و فعال باشم

دوست عزیزم
خودتونو معرف کنید تا بهتر بشناسیمتون

[Suma]

سلام سركار خانم صدفي عزيز (اگر درست گفته باشم )

منم كه اسمم محمد هست و توي صندلي داغ هم كل زندگيمو اعتراف كردم يك زماني :دي

همه بچه هاي گل اينجا دوستهاي خوبم هستن و خوشحالم وقتي ديروز بعد از ١٦-١٧ ماه لاگين كردم اين همه مرفقيت رو ديدم

اينقدر غرق خوندن مطالب سايت شدم كه تا ٦ صبح داشتم مطالبو ميخوندم ، يادش بخير زماني اينجا دوراني داشتيم

اما خب من كم سعادت بودم نتونستم بيام توي سايت

خيلي ناراحت شدم كه دوستان عزيزم امدن شيراز و من الان متوجه شدم ، چون ديشب خيلي اتفاقي از يكي از تاپيكهاي يك سايت ديگه رسيدم به اين سايت


دوستتون دارم خيلي زياد

[صدفی]

[quote='Suma' pid='116644' dateline='1385894202']
سلام سركار خانم صدفي عزيز (اگر درست گفته باشم )

منم كه اسمم محمد هست و توي صندلي داغ هم كل زندگيمو اعتراف كردم يك زماني :دي

همه بچه هاي گل اينجا دوستهاي خوبم هستن و خوشحالم وقتي ديروز بعد از ١٦-١٧ ماه لاگين كردم اين همه مرفقيت رو ديدم

اينقدر غرق خوندن مطالب سايت شدم كه تا ٦ صبح داشتم مطالبو ميخوندم ، يادش بخير زماني اينجا دوراني داشتيم

اما خب من كم سعادت بودم نتونستم بيام توي سايت

خيلي ناراحت شدم كه دوستان عزيزم امدن شيراز و من الان متوجه شدم ، چون ديشب خيلي اتفاقي از يكي از تاپيكهاي يك سايت ديگه رسيدم به اين سايت


دوستتون دارم خيلي زياد


خوب اقا محمد عزیز
خوشحالیم که دوباره تو جمعمون هستی
امیدواریم دوباره ترکمون نکنی و شاهد موفقیت های روز بروزت باشیم

[Suma]

ممنونم والا من دلم نميخواد هيچوقت از اين جمع دور باشم ولي بعضي اوقات اينقدر گرفتاري ها پيش مياد كه ادم ناخواسته از دوستهاش دور ميوفته ، اميدوارم كه سعادتش باشه بازم در خدمت دوستان باشم ، چون بي تعارف جمع بچه هاي گل اينجارو خيلي دوست دارم ، ادم با بودن با شما ها انرژي ميگيره

[MARYAR]

(12-01-2013 12:20 AM)صدفی نوشته شده توسط:  بچه ها کلی دلتنگتونم

مریمم کجایی که دلم یه ذره شده واست

عزیزمممممم منم دلتنگتمممممم دو، سه روزیه حالم زیاد خوش نیست کم به سایت سر می زنم ولی همیشه دوستون دارمممممم

[MARYAR]

(12-01-2013 02:11 AM)Suma نوشته شده توسط:  سلام بچه ها اینجا کسی هست منو بشناسه

دلم تنگتون شد

چقدر زود گذشته همه چیز ، بعد از کلی وقت یادم امد لاگین کنم

ببخشید و حلالمون کنید

خیلی دلم میخواد کمک کنم و فعال باشم

سلام آقا محمد مگه می شه شما را نشناسیم دوس قدیمی انجمن با خواهرتون نیلوفر خانوم فکر میکنم...
آخرین باری که می اومدین انجمن قرار بود یک نمایشگاه را در شیراز مدیریت کنیدددد یادتونه؟؟؟