ماگستان، خرید ماگ، خرید فلاسک و خرید هدیه در همین نزدیکی!
خاطرات نوجوانی که به فکر میلیاردرشدن بود زمان کنونی: 05-04-2024, 04:39 AM |
|||||||
|
خاطرات نوجوانی که به فکر میلیاردرشدن بود
|
05-19-2013, 11:22 PM
ارسال: #1
|
|||
|
|||
خاطرات نوجوانی که به فکر میلیاردرشدن بود
سلام دوستان در این تایپیک میخوام خاطرات یک نوجوان رو بگم که در نوجوانی به فکر استقلال مالی و میلیاردر شدن بود لطفا نظراتتون رو درباره ایده هاش بگید.
هیچ کودکی نگران وعده بعدی غذایش نیست،زیرا به مهربانی مادرش ایمان دارد.ای کاش من هم مثل او به خدایم ایمان داشتم. بد ترین گناه نا امیدیست.
((حضرت علی (ع))) |
|||
05-21-2013, 01:07 PM
ارسال: #2
|
|||
|
|||
RE: خاطرات نوجوانی که به فکر میلیاردرشدن بود
سلام دوستان امروز میخوام اولین ایده این نوجوان خلاق رو براتون بگم.ولی به ایده هاش نخندینا چون تو اون برهه زمانی همینا به ذهنش میرسید.به زبان محاوره ای براتون نوشتم ایراد داشت ببخشید.
نظر یادتون نره... ایده اول پس از چند روز بازسازی خونه پسر تو حیاط میچرخید و به این فکر میکرد که با ضایعات باقی مونده از بازسازی خونه که یه گوشه از حیاط بود چیکار میتونه انجام بده همینطوری راه میرفت و فکرمیکرد یه توپ پنچرم تو حیاط افتاده بود یه ضربه به اون توپ زد و بازم فکر کرد که یه دفعه یه فکری به ذهنش رسید. دید گوشه حیاط ماسه هست از نوع خیلی ریزش دید تو خونم تعداد زیادی جای نوشابه های پلاستیکی که استفاده نمیشد هست شروع کرد جای نوشابه های 1.5 لیتری رو با ماسه پر کرد و در اونا رو بست اول از اونا به عنوان دمبل یا این چیزای قدیمی که تو زورخونه ها ازش استفاده میکنن استفاده کرد و ورزش کرد، بعد یه مدت فکر کرد با خودش گفت، ((کاش میشد از اینا یه جوری پول در بیارم)) بازم فکر کرد و تو حیاطشون قدم زد. یه دفعه یه جرقه تو ذهنش زده شد نگاهی به توپ پنچر انداخت و شروع کرد به فکر و تصمیم خودشو گرفت. یه سوراخ کوچیک رو توپ ایجاد کرد و شروع کرد به پر کردن اون توپ با ماسه ها، این کار خیلی زمان برد و این نشانه از پشتکار پسربود وپسر باهر زحمتی بود اون رو پر از ماسه کرد و سوراخ اون رو بست طوری که هیچ ماسه ای از اون توپ بیرون نریزه. بعد تعدادی بیشتر ازجای نوشابه هارو با شن پر کرد وتو پارکینگشون که زمین نسبتا صافی داشت اونارو برد و چید. سپس اون توپ پر از ماسه را سمت جای نوشابه ها پرتاب کرد.و بازی شبیه بلینگ به وجود آورد.بعد با نوار چسب هایی رنگی به اون توپ و جاهای نوشابه شکل های جالبی داد و اونارو زیباتر کرد و میخواست با این کار کسی از ایده اون سر در نیاره. حالا شاید فکر کنید چه جوری از اون پول در آورد؟؟؟ اون که یه بازی ساده بود و کسی هم شاید اصل طرفش نمیرفت. ولی او ن نوجوان با برگزاری مسابقه هایی تو پارکینگشون بچه هارو به سمت اون بازی کشوند و در قبال هر پرتاب مبلغی از دوستانش میگرفت وبچه ها کم کم به اون بازی عادت کردند و از اون خوششون اومد. و در آخر هرکس امتیازه بیشتری میاورد یه جایزه براش در نظر میگرفت. هیچ کودکی نگران وعده بعدی غذایش نیست،زیرا به مهربانی مادرش ایمان دارد.ای کاش من هم مثل او به خدایم ایمان داشتم. بد ترین گناه نا امیدیست.
((حضرت علی (ع))) |
|||
|
05-21-2013, 01:12 PM
ارسال: #3
|
|||
|
|||
RE: خاطرات نوجوانی که به فکر میلیاردرشدن بود
آفرین به این نوجوان خوش فکر.
دوست گرامی خاصیت و محیط این سایت به گونه ای ست که هر کس ایده ها را بخواند هیچ گاه نخواهد خندید بلکه به جای خندیدن آفرین خواهد گفت و شاید طوفان فکری برای ایده شما به راه انداخته شود و آن ایده در نهایت به یک کسب پولساز تبدیل شود. منتظر شنیدن بقیه ایده های این نوجوان خوش فکر هستیم من ازدرون تو حرف میزنم
اگربخواهی تابستان هم برف می آید اگربخواهی دست دراز میکنی ابری در آسمان میگیری اگربخواهی به درخت خشکیده ای خیره میشوی و انجیر بر شاخه اش میروید اگرتو بخواهی غیرممکن ها ممکن میشود پس بخواه دوره توانگری و جذب |
|||
|
05-21-2013, 06:38 PM
ارسال: #4
|
|||
|
|||
RE: خاطرات نوجوانی که به فکر میلیاردرشدن بود
بسیار جالب بود. ممنون.
در این انجمن هیچ عزیزی به ایده بقیه عزیزان نمی خندد. خدایا با همه بزرگیت در قلب کوچک من جای داری اینستاگرام من : hoshangghorbanian |
|||
|
05-21-2013, 07:41 PM
ارسال: #5
|
|||
|
|||
RE: خاطرات نوجوانی که به فکر میلیاردرشدن بود
ولی او ن نوجوان با برگزاری مسابقه هایی تو پارکینگشون بچه هارو به سمت اون بازی کشوند و در قبال هر پرتاب مبلغی از دوستانش میگرفت وبچه ها کم کم به اون بازی عادت کردند و از اون خوششون اومد.
ممنون ، جالب بود. هنر این نوجوان این بوده که این بازی رو به یک عادت در بچه ها تبدیل کرد. خاصیت انسان اینطوره که به هر چیزی عادت کرد دیگه جزئی از عملکردش میشه. در دنیا یک نفر فقط وجود دارد که باید سعی کنیم
همیشه از او بهتر باشیم و آن کسی نیست جز گذشته خودمان! |
|||
|
05-22-2013, 11:19 AM
ارسال: #6
|
|||
|
|||
RE: خاطرات نوجوانی که به فکر میلیاردرشدن بود
ممنون از شرکت دوستان و نظراتی که دادن.
هیچ کودکی نگران وعده بعدی غذایش نیست،زیرا به مهربانی مادرش ایمان دارد.ای کاش من هم مثل او به خدایم ایمان داشتم. بد ترین گناه نا امیدیست.
((حضرت علی (ع))) |
|||
|
05-22-2013, 11:23 AM
ارسال: #7
|
|||
|
|||
RE: خاطرات نوجوانی که به فکر میلیاردرشدن بود
آفرین به این میلیاردر آینده
فعلا در وضعیت ورشکستگی |
|||
05-22-2013, 08:59 PM
ارسال: #8
|
|||
|
|||
RE: خاطرات نوجوانی که به فکر میلیاردرشدن بود
صرفا جهت بالا اومدن تایپیک.
هیچ کودکی نگران وعده بعدی غذایش نیست،زیرا به مهربانی مادرش ایمان دارد.ای کاش من هم مثل او به خدایم ایمان داشتم. بد ترین گناه نا امیدیست.
((حضرت علی (ع))) |
|||
|
05-30-2013, 01:28 PM
ارسال: #9
|
|||
|
|||
RE: خاطرات نوجوانی که به فکر میلیاردرشدن بود
سلام دوستان
امروز میخوام ایده دوم این نوجوون خلاق رو براتون بگم ایده دوم این قضیه مربوط میشه به چندسال پیش که هنوز اینترنت و کامپیوتر و این چیزا جا نیفتاده بود و بیشتر مردم با دستگاه سی دی فیلم نگاه میکردن و خودشون رومشغول میکردن پسر به ذهنش افتاد که همه وقت نمیکنن برن دنبال فیلم و اون رو بخرن و ببینن برای همین یه مغازه پیدا کرد که فیلم میفروخت و فیلماش ارزون تر از بقیه جاها بود پسر فیلمای جدیدرو از اون به قیمت پونصدتومن میخرید و همون فیلم ها رو به دوستاش و آشناهاش و بقیه شبی 500تومن کرایه میداد و برای هر شب دیرکرد 200 تومن میگرفت و هم اینطوری کلی فیلم مجانی گیرش اومده بود و هم یه پولی از این کار در میاورد. هیچ کودکی نگران وعده بعدی غذایش نیست،زیرا به مهربانی مادرش ایمان دارد.ای کاش من هم مثل او به خدایم ایمان داشتم. بد ترین گناه نا امیدیست.
((حضرت علی (ع))) |
|||
|
موضوع های مرتبط با این موضوع... | |||||
موضوع: | نویسنده | پاسخ: | بازدید: | آخرین ارسال | |
راه رسیدن 100 درصدی به موفقیت | hamedmoez | 3 | 1,213 |
04-19-2015 11:08 PM آخرین ارسال: شاهکار طبیعت |
|
آیا عدالت به معنای برابری است؟ | samiar afshari | 0 | 576 |
04-05-2015 03:20 AM آخرین ارسال: samiar afshari |
|
حرفهایی که والدین باید هر روز به فرزندانشان بگویند | samiar afshari | 2 | 755 |
03-31-2015 03:03 AM آخرین ارسال: samiar afshari |
|
هشدار داعش به فیفا:در قطر جام جهانی برگزار نکنید | MARYAR | 13 | 2,127 |
07-12-2014 03:39 PM آخرین ارسال: MARYAR |
|
دعوت به آشتی..........(به یاد استاد) | mohammadshamosi | 1 | 730 |
06-07-2014 07:38 PM آخرین ارسال: مهدی 1 |
|
یک ترفند برای آنهایی که زیاد از ایمیل استفاده می کنند | jahanagahi | 3 | 1,117 |
11-18-2013 12:34 AM آخرین ارسال: behmod |
|
چلوکباب شاهکار چه کسی بود؟/ از مرشد چلویی تا برادران هفتکچلون | مهدی گل محمدی | 5 | 1,529 |
10-26-2013 03:04 PM آخرین ارسال: مهدی گل محمدی |
|
خاطرات | mohammadshamosi | 60 | 10,698 |
09-24-2013 11:15 AM آخرین ارسال: محسن قلي زاده |
|
لااقل یکی از این جمله ها را به انتخاب خودت حفظ کن و به کار ببر | zoofanoon | 10 | 2,175 |
09-21-2013 01:06 AM آخرین ارسال: zoofanoon |
|
برای من آب نداشته باشد، برای تو که نان دارد | zoofanoon | 0 | 811 |
09-16-2013 01:53 PM آخرین ارسال: zoofanoon |
|
شما را به دستان خدا میسپارم ... | m-jalalvand | 2 | 851 |
09-15-2013 01:54 PM آخرین ارسال: محسن قلي زاده |
|
کا آفرینی به سبک جدید | zoofanoon | 2 | 1,001 |
08-16-2013 11:53 AM آخرین ارسال: zoofanoon |
|
ایا می دانید که................ | zoofanoon | 0 | 567 |
07-23-2013 10:15 PM آخرین ارسال: zoofanoon |
|
داستان رویدادی که در سال 1892در دانشگاه استنفورد اتّفاق افتاد: | بهنام ذوالفقارزاده | 2 | 1,304 |
06-18-2013 11:37 PM آخرین ارسال: jahanagahi |
|
آیا برای میلیاردر شدن به دنیا آمده اید؟ | karafarin | 0 | 844 |
05-20-2013 08:02 PM آخرین ارسال: karafarin |
|
اولین عابربانک ایران به روایت کیهان سال 1351 | mallarme | 0 | 825 |
05-19-2013 11:16 AM آخرین ارسال: mallarme |
|
مردی که 70 سال است آب و غذا نخورده است | ahmad rezaee | 0 | 498 |
05-18-2013 07:46 AM آخرین ارسال: ahmad rezaee |
|
ایده هایی که می توانند دنیا را تا سال 2020 تغییر دهند | bahador | 0 | 923 |
05-17-2013 11:37 PM آخرین ارسال: bahador |
|
عذرخواهی سامسونگ به خاطر رعایت نکردن حق کپی رایت.... | mallarme | 0 | 595 |
05-09-2013 10:01 PM آخرین ارسال: mallarme |
|
کارگری که کیف ۵۰میلیونی را پس داد | karafarin | 0 | 516 |
04-30-2013 05:35 PM آخرین ارسال: karafarin |
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان